واضح آرشیو وب فارسی:مهر:
فرهنگ و ادب > ادیبات ایران اختتامیه دومین شب شعر انقلاب؛
شعر شورانگیز بیابانکی درباره جانبازان/ قزوه، سبزواری، بهمنی و نظری شعرهای تازه خود را خواندند
شعرخوانی سعید بیابانکی با موضوع پایداری جانبازان دفاع مقدس و نیز غزلخوانی عاشقانه محمدعلی بهمنی در اختتامیه دومین دوره شبهای شعر انقلاب با استقبال حاضران در این مراسم روبرو شد.
به گزارش خبرنگار مهر، مراسم اختتامیه دومین دوره شبهای شعر انقلاب با شعر خوانی جمعی از شاعران کشور شب گذشته 5 بهمن در محل فرهنگسرای اندیشه در تهران برگزار شد. حمید سبزواری شاعر پیشکسوت انقلاب اسلامی در حالی که به شدت از سوی حاضران در مراسم برای حضور در جایگاه شعر خوانی تشویق میشد، به کمک پسرش در جایگاه حضور یافت و شعر زیر را قفرائت کرد: برآیید برآیید به وحدت بگرایید/ که از باغ وفایید که از اصل ولایید شما امت خاصید، شما اسوه ناسید/ شما اس اساسید شما باب رجایید اگر رمز هبوط است شما سر فرودید/ اگر راز عروج است شما مرغ هوایید اگر کشتی نوح است شما عرشه نشینید/ اگر ورطه نیل است شما دست و عصایید اگر آتش شرک است شما برد و سلامید/ اگر مرده عشق است شما عین صفایید اگر مصر جمال است در آن خطه عزیزید/ اگر ملک جلال است امیرالامرایید نه پرویز تبارید که پرویز شکارید/ نه شبدیز سوارید که بر بال همایید گر از ترک و طرازید ور از قدس و حجازید/ شما محرم رازید که در بزم خدایید کجا خانه علم است به حکمت در علمید/ کجا پهنه رزم است شما مرد غزایید اگر درد به جام است صبوحی زده گامید/ وگر زهر به کام است شما کامروایید چه از تیر و چه از تیغ شما روی نتابید/ که در جوشن عشقیدکه از کرب و بلایید شما صبح نویدید شما پیک امیدید/ شما شعر «حمید» ید شما روح فزایید ز کثرت بهراسید به وحدت بگرایید/ که آئینه توحید شمایید شمایید
محمدعلی بهمنی دیگر شاعر حاضر در این نشست نیز به قرائت شعر خاطرهانگیزی از خود در این مراسم پرداخت که سالها پیش با صدای پرویز پرستویی و در آلبومی از نار عبدالهی اجرا شده بود. متن این شعر به شرح زیر است: گل غربت نرویاند بهار از خاك جانم / با خزانت نیز خواهم ساخت خاك بی خزانم گرچه خشتی از تو را حتی به رویا هم ندارم / زیر سقف آشناییهات می خواهم بمانم بی گمان زیباست ازادی ولی من چون قناری/ دوست دارم در قفس باشم كه زیباتر بخوانم در همین ویرانه خواهم ماند و از خاك سیاهش / شعرهایم را به ابی های دنیا می رسانم گر تو مجذوب كجا آباد دنیایی من اما/ جذبه ای دارم كه دنیا را بدینجا می كشانم نیستی شاعر كه تا معنای حافظ را بدانی/ ورنه بیهوده نمی خواندی به سوی عاقلانم عقل یا احساس حق با چیست؟ پیش از رفتن ای خوب/ كاش می شد این حقیقت را بدانی یا بدانم محمود اکرامیفرا دیگر شاعر حاضر در این مراسم شعری به شرح زیر قرائت کرد: خدا بزرگ، خدا مهربان، خدا خوب است / تو خوب هستی و من خوبم و هوا خوب است دلم اگر چه شکسته، اگر چه بیمار است/ ولی به عشق تو چون هست مبتلا، خوب است مریض عشق تو هرگز شفا نمیخواهد/ چرا که درد اگر بود بیدوا، خوب است مگو که درد و بلایت به جان من بخورد/ به راه عشق، اگر درد اگر بلا، خوب است خوشم به خنده، به اخم و گلایهات، زیرا/ هر آنچه میرسد از جانب شما خوب است
شعر خوانی فاضل نظری شاعر جوان و برجسته معاصر نیز بخش دیگری از این مراسم بود که او هم غزلی به شرح زیر قرائت کرد: ما گشتهایم، نیست، تو هم جستجو نکن / آن روزها گذشت، دگر آرزو مکن دیگر سراغ خاطرههای مرا مگیر / خاکسترِ گداخته را زیر و رو مکن در چشم دیگران منشین در کنار من / ما را در این مقایسه بی آبرو مکن راز من است غنچهی لبهای سرخ تو / راز مرا برای کسی بازگو مکن دیدار ما تصور یک بینهایت است / با یکدگر دو آینه را رو برو مکن
علیرضا قزوه شاعر و مدیر مرکز آفرینشهای ادبی حوزه هنری نیز دیگر شاعری بود که در این مراسم شعری به شرح زیر خواند: "رفیق جان منا" دوره رفاقت نیست / سر گلایه ندارم که جای صحبت نیست یکی به مفتی شهر از زبان ما گوید / اطاعتی که تو را می کنند طاعت نیست چگونه نقشه آسایش جهان بکشیم / به خانه ای که در آن جای استراحت نیست همه به سایه هم تیر می زنند اینجا / میان سایه و دیوار هیچ الفت نیست چقدر بی تو در این شام ها دلم خون شد / چقدر بی تو در این روزها صداقت نیست مجو عدالت از این تاجران بازاری / که در ترازویشان نیم جو مروّت نیست حرامیان همه دولت شدند و دولتمند / گناه دولتیان و گناه دولت نیست دل شهید به ابریشم هوس دادید / به چشم مخمل تان هیچ خواب راحت نیست به دام زلزله افتاده اید در شب مرگ / نماز خواندن تان جز نماز وحشت نیست میان این همه شب تاب واین همه بی تاب / یکی ز جمع کریمان با کرامت نیست به جز سکوت و تبسم چه می توانم گفت / به واعظی که گمان می کند قیامت نیست هوای کعبه به سر دارد و دلش گرم است / که در طریق هوی سختی و جراحت نیست "کجا روم چه کنم چاره از کجا یابم" / هزار سینه سخن مانده است و رخصت نیست طربقت تو همین شاعری ست شعر بگو / که شرع بی غزل و شعر بی شریعت نیست به قدر خنده و اشکی غزل بخوان با من / به قدر خواندن شعری همیشه فرصت نیست
سعید بیابانکی نیز در این مراسم شعری خواند که با تشویق فراوانی از سوی حاضران مواجه شد. این شعر به شرح زیر است: دور تا دور حوض خانه ما پوکه های گلوله گل داده است / پوکه های گلوله را آری پدر از آسمان فرستاده است عید آن سال ،حوض خانه ما گل نداد و گلوله باران شد / پدرم رفت و بعد هشت بهار پوکه های گلوله گلدان شد پدرم تکه تکه هر چه که داشت رفت همراه با عصاهایش / سال پنجاه و هفت چشمانش سال هفتاد و پنج پاهایش پدرم کنج جانماز خودش بی نیاز از تمام خواهش ها / سندی بود و بایگانی شد کنج بنیاد حفظ ارزش ها روی این تخت رنگ و رو رفته پدرم کوه بردباری بود / پدر مرد من به تنهایی ادبیات پایداری بود سیدعباس صالحی معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هم ساعتی در این مراسم حضور پیدا کرد ولی سخن نگفت. حسین اسرافیلی از شاعران پیشکسوت انقلاب اسلامی نیز پس از دعوت برای شعر خوانی در سخنان کوتاهی با اشاره به جنایتهای جریانهای تکفیری و سلفی گفت: اگر امروز امام حسین (ع) دست اینها بود کمتر از یزید بر او ظلم نمیکردند. شعر خوانی علیانسانی و غلامرضا سازگار که به رغم درگذشت همسرش در این مراسم حاضر شده بود و شعرخوانی شاعرانی چون قربان ولیئی، محسن رضوانی، حامد عسگری، هادی جانفدا، محمدرضا سهرابینژاد سعید بیابانکی، احمد علوی و... نیز از دیگر برنامههای این مراسم بود.
۱۳۹۲/۱۱/۶ - ۱۲:۲۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 82]