تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 11 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):قصد ما این است که نمیریم تا توبه کنیم، ولی توبه نمی کنیم تا اینکه می میریم
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803310565




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بررسی نقش خانواده در کاهش انحرافات اجتماعی


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
بررسی نقش خانواده در کاهش انحرافات اجتماعی
اگر خانواده در شیوه تربیتی اش دو شیوه سخت گیرانه و یا سهل گیرانه را در پیش گیرد، جامعه شاهد ناهنجاری های فراوانی خواهد شد که دستگاه های کنترل رسمی در جامعه توان مقابله با آن را ندارند.

خبرگزاری فارس: بررسی نقش خانواده در کاهش انحرافات اجتماعی


بخش دوم و پایانی حال که خانواده نقش اصلی در فرهنگ پذیری فرزندان دارد، باید دید چگونه باید این امر مهم را به انجام برساند. به اعتقاد اندیشمندان تربیتی، خانواده، برای آنکه بتواند در فرایند فرهنگ پذیر کردن فرزندان موفق باشد، باید مراحل ذیل را رعایت کند: انس دینی اصولاً مهم ترین مرحله تربیت، ایجاد نگرش است. به اعتقاد روان شناسان، پنجاه درصد موفقیت در این کار، نگرش مثبت است. برخی نیز بر این باورند که نگرش مثبت، هشتاد درصد مؤثر است. در اینجا والدین باید برای گرایش فرزندان خود به سوی دین و ارزش های الهی در محیط خانه و خانواده که خاستگاه تکوین و رشد و تحول شخصیت آنان است، برنامه ای ویژه تدارک ببینند و آنان را در دنیای امروزی که با انواع تبلیغات رنگارنگ مواجه و در معرض هزاران آسیب قرار دارند، واکسینه نمایند؟ متأسفانه فراوان دیده می شود که والدین به هنگام ادای فریضه نماز، فرزندان را از بازی کردن و یا سخن گفتن منع می کنند! و یا پدری برای قرائت قرآن بر سر کودک بازی گوش خود داد می زند و او را مورد بی مهری قرار می دهد، بدون اینکه او را از اسرار زیبای نماز و طراوت تلاوت بهره مند کند، ناخواسته در ذهن فرزند دلبندش، موج منفی نسبت به ارزش های الهی و فرائض دینی مثل نماز و قران ایجاد می کند. در حالی که باید هنگام ادای فریضه نماز و قرائت قرآن، زیباترین و شیرین ترین لحظه در محیط خانه باشد تا فرزندان در کنار والدین از قرائت قرآن لذّت ببرند. این امر زمانی محقق می شود که برای فرزند، ارزش لازم قائل شده و با موقعیت شناسی، او را در ایجاد نشاط سهیم کنیم و بدین وسیله اگر زمانی که به قصد اقامه نماز به مسجد می رویم فرزند خود را به همراهی ترغیب و با تهیه هدیه ای هرچند کوچک، او را به این امر تشویق کنیم و در فرزند گرایش مثبت نسبت به دین و ارزش ها ایجاد کنیم. پس از گرایش، راه تعلیم و آموزش لطایف ارزش های الهی را برای او هموار سازیم، کودک خود را برای مرحله بعدی، که عادت به انجام تکالیف و وظایف دینی است، مهیا کنیم.18 عادت دینی اساساً دوران قبل از بلوغ، یعنی دورانی که فرزندان از دو ویژگی آرامش و تأثیرپذیری برخوردارند، دوران مهمی است؛ زیرا عادت ها در این دوران به وجود می آیند. اما غالباً خانواده ها توجه لازم و کافی به این دوره نداشته و به آن اهمیت نمی-دهند و اغلب این تصور را دارند که تحمیل کردن درست نیست، و گمان می کنند که باید فرزندان را آزاد بگذارند تا خود آنان تصمیم به انجام فرائض بگیرند. گاه برای درستی این گمان، به حدیث معروف از پیامبر اکرم (ص) که می فرماید: «کودک را تا هفت سالگی باید آزاد گذاشت و او را امیر باید دانست»، استشهاد می کنند. غافل از این که، امیر حق ندارد، هر امر غیرمعقولی را طلب کند. حکمران زمانی حکمش مطاع است که فرمان حکیمانه و درستی صادر نماید. اما این حقیقت را نباید از نظر دور داشت که وادار کردن فرزندان به انجام برخی رفتارها، که آن را باور دارند، اما بازی گوشی کرده و یا در انجام آن تنبلی و سستی به خود راه داده و از انجام آن سر باز زده و یا ترک می کنند، نه تنها موجب تحمیل نخواهد بود، بلکه از سستی و کاهلی آنان جلوگیری می کند. برای مثال، فرزندی که اصل دین را پذیرفته و نسبت به فرایض آن مثل نماز گرایش دارد، اما در مواردی سهل انگاری نموده و مقید به انجام آن نیست، در این صورت، وادار کردن فرزند نه تنها ناپسند نیست، بلکه در متون دینی و روایات ائمه معصوم(ع) نیز سفارش شده است که فرزندان خود را به انجام آن وادار کنید تا عادت نماید. در خصوص نماز، روایات فراوانی وجود دارد که باید فرزندان خود را به انجام آن وادار کنید تا عادت نماید. با توجه به مستند بودن این روایات و وضوح دلالت آن، معلوم می شود که اگر این گونه امور پیامد منفی در پی می داشت، چنین دستوراتی از ائمه معصوم(ع) صادر نمی شد.19 معرفت دینی کودکان از سن دوازده سالگی به بعد، وارد مرحله انتزاعی یا رشد تجربی می شوند؛ یعنی بدون دیدن اشیا، توانایی آن را دارند که دربارة آن فکر و استدلال کرده و آنها را بپذیرند. دوران معرفت دینی، که تقریباً هم زمان با دوران بلوغ است، دوران جستجو و کاوش و سؤالات گوناگون است.20 برای مثال، این که چرا باید نماز بخوانیم؟ چگونه خدای یگانه در همه جا حضور دارد؟ و ده ها پرسش دینی دیگر. در این دوران، والدین باید ابتدا زمینه پرسش های دینی را برای فرزندان فراهم نموده و سپس، به آنها پاسخ دهند. در حالی که متأسفانه غالب والدین، به ویژه در آخر زمان، که پیامبر اکرم (ص) آن را پیش بینی کرده اند، در اثر جهل و یا عدم توجه، نه تنها زمینه لازم را مهیا نمی کنند، بلکه گاه در مقابل پرسش های فرزند، واکنش نامناسب نشان داده و در مواردی، موضوع مورد سؤال را به صورت تابو در آورده و فرزند را از نزدیک شدن به آن برحذر می دارند. متأسفانه بسیاری از والدین به دلیل عجز از پاسخگویی و یا ناتوانی و جهل در خصوص پرسش های دینی فرزندان خود، آنان را با دین و آموزه های دینی بیگانه کرده و با رفتارهای ناشایست خود، موجب دوری فرزندان خویش از دین می شوند. در حالی که، این مرحله بسیار حساس و دقیق است؛ زیرا در مرحله معرفت دینی است که باید تلفیق دین و دانش برای فرزندان صورت گیرد تا تصور نکنند که راه دین و دانش از هم جداست. آنچه که دین می گوید با دانش منافات دارد، به گونه ای تربیت شود که وقتی به دوران جوانی رسید و وارد جامعه علمی و دانشگاهی شد، از اظهار تدین و تقید به فرائض دینی شرمنده نباشد. این نتیجه همان تفکری است که دین و دانش را از هم تفکیک کرده و یکی را مخالف دیگری می داند. در حالی که هیچ منافاتی بین آن دو نیست؛ چه اینکه علم خود ابزاری است برای کشف دین و دستورالعمل های الهی.21 البته باید توجه داشت که در مرحله انس دینی، حالت تلقین در کودک پررنگ است و در مرحله عادت دینی، حالت تقلید وجود دارد. اما در مرحله معرفت دینی، در فرزندان و کودکان، که نوجوانی خود را تجربه می کنند، حالت الگوپذیری بیش از هر چیزی حکمفرماست. از این رو، باید برای فرزندان الگوهای مثبت و دین دار معرفی کرد؛ زیرا ارایة الگو به فرزندان، اسوه و سرمشق های قابل دسترسی را به آنان می شناساند، و این امر عامل تحرک انسان هاست، عامل پیشگیری از انحرافات است، عامل تغییر در گرایش هاست و بالاخره، عامل حقانیت مکتب است.22 شاکله دینی شاکلة دینی این است که اگر کسی معرفت دینی پیدا کند، دین وارد زندگی او شده و بینش او نیز بینش دینی می گردد. در نتیجه، تلاش می کند در همة ابعاد زندگی، دین را سرلوحه کار خود قرار دهد. همه تلاش او این خواهد بود که رفتاری مطابق با ارزش های الهی داشته باشد. در این مرحله، فرد هرگز خود و خواسته های نفسانی خود را بر ارزش های دینی مقدم نخواهد کرد، بلکه حتی جان خود را فدای ارزش های دینی می کند. مسلم مجاشه، رزمنده ای تحت فرماندهی امیرالمؤمنین علی (ع) بوده، در جنگ جمل کنار حضرتش حضور داشت. وی نمونه ای گویا و برجسته از شکل گرفتن شاکله دینی است. این رزمنده لشکر علی (ع) آن هنگامی که حضرت فرمود: آیا کسی در بین شما حضار است که قرآن به دست گیرد و دشمن را به قرآن فراخواند؟ البته این را نیز بدانید که هر کسی چنین کند، دشمن او را قطعه قطعه خواهد کرد و به زندگی اش خاتمه خواهد داد. مسلم جلو رفت و گفت: یا علی! من آماده هستم. حضرت فرمود: دست تو را قطع می کنند و بدنت را قطعه قطعه خواهند کرد. عرض کرد: آماده ام. سپس، قرآن را به دست گرفت و بر فرازی قرار گرفت و رو به دشمنان کرد و گفت: من شما را به قرآن، این کتاب خدا فرا می خوانم. هنوز کلام او به اتمام نرسیده بود که دشمن از پشت یک دستش را با شمشیر قطع کرد. مسلم قرآن را به دست دیگرش گرفت و فریاد زد. دشمن دست دیگرش را قطع کرد. آنگاه مسلم قرآن را به زیر چانه گرفت. دشمن با شمشیر آن قدر بر پیکرش ضربه زد که قطعه قطعه شد.23 در تاریخ دفاع مقدس در ایران اسلامی، در این زمینه مصادیق فراوانی به چشم می خورد که در این عصر تاریک و انانیت نفس و حکومت های سکولاری و اومانیستی، چشم تاریخ را منور کرد. افرادی چون شهید حسین فهمیده، که با قرار گرفتن زیر تانک به زیبایی نشان دادند که اگر ارزش های دینی و فرهنگ اسلامی شاکله دینی فرد را شکل دهد، چگونه آهن سرد تانک و گلوله داغ توپ را به سخریه می گیرد و جهانیان را به تحسین وا می دارد. روشن است که اگر پدران و مادران به مصداق حدیث «کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم» دین را، و البته با رفتار و کردار خود به فرزندان خود بیاموزند، شاهد جامعه ای خواهیم بود که افراد آن به راحتی از ارزش های الهی چشم نمی پوشانند. طبیعی است که باید در این راه هزینه کرد. اگر والدین حاضر نباشند در راه حفظ دین و ارزش  های دینی و اجرای فرامین الهی هزینه پرداخت کنند، فرزندان حاضر نمی شوند تمام وجود و هستی مادی و معنوی خود را در راه دین هزینه کنند. صد البته، هزینه فقط مادی نیست، تحمل سختی ها و از خود گذشتن ها نیز بخشی از هزینه های لازم در راه احیای دین است. خودجوشی دینی این مرحله زمانی است که فرد بر اثر آموزش و تربیت دینی، هرگز حاضر نیست لحظه ای از وقت خود را بیهوده سپری کند و یا فرصت سوزی کند. وی در هر زمان و مکانی رسالت و وظیفه دینی خود را به خوبی انجام می دهد.24 خواه مورد تمسخر دیگران قرار گیرد یا نه؛ برای او تفاوتی ندارد که در محیط دینی و اسلامی باشد و یا در بلاد کفر باشد، به هنگام نماز و عبادت دست از عبودیت و بندگی خدا برنمی دارد، در برلین آلمان، شخصی ایرانی را که از کارکنان صدا و سیمای آلمان بود، مشاهده کردم. وی هیچ گاه از انجام فرائض غافل نبود، به هنگام ظهر نمازش ترک نمی شد. این در حالی بود که تولیدات سیمای آلمان، نه تنها دینی نیست، بلکه غالباً ضد دین، به ویژه ضد دین اسلام است. در واقع این مرحله، مرحلة تکامل دینی است. البته بسیار اندکند کسانی که توفیق رسیدن به این مرحله را دارند. اما اندک بودن افرادی که به مرحله خودجوشی دینی می رسند، نمی تواند ناممکن بودن این مرحله را بیان کند. امروزه با انواع حیله هایی مواجه هستیم تا دین و دینداری در جوامع حتی جوامع اسلامی کم رنگ شود. مهم این است که خانواده ها همت کنند و با بهره  گیری از ارزش های ناب شیعه و برگرفتن از سفره تربیت علوی، هم خود و هم فرزندان خود را در برابر دام های رنگارنگ و خطرناک اومانیست ها و لائیسم واکسینه کنند. هر چند این واقعیت را نمی توان کتمان کرد که غالب افراد جامعه اسلامی، به مرحله چهارم و پنجم کمتر نائل می آیند، به ویژه مرحله پنجم، مرحله ای است که نیاز به برنامه ریزی دقیق و سخت توسط متولیان دین و فرهنگ اسلامی دارد. حوزه های علمیه و سازمان های فرهنگی کشور باید در این راه پیشگام باشند و خانواده ها را در این زمینه کمک کنند. 4. شیوه ‌های والدین در فرهنگ ‌پذیری بی شک والدین نسبت به همه فرزندان خود بالسویه تلاش دارند و همه همت خود را برای بهتر زیستن فرزندان خود صرف می کنند. خانواده ای به زغم خود بهترین شیوه را در هدایت فرزندان خود در پیش گرفته است. به ویژه خانواده های متدین و مذهبی گمان می کنند که وظیفه و رسالت دینی خود را در این زمینه به احسن وجه انجام می دهند. اما واقعیت چنین شهادت نمی دهد. مطالعات جامعه شناختی و روانشناختی نشان می دهد که به طور کلی، سه نوع روش و شیوه در میان خانواده ها رواج دارد: دیانابومرنید با تحقیقاتی که در این زمینه انجام داده است، خانواده ها را به سه دسته، سخت گیر، سهل گیر و مقتدر تقسیم نموده است. وی براساس این طبقه بندی معتقد است: سه نوع شیوه تربیتی متفاوت در خانواده ها وجود دارد که هر یک، آثار مختلفی در شکل گیری شخصیت و رشد و تربیت اجتماعی، عاطفی، هیجانی، عقلانی و... فرزندان دارد.25 هر چند این پژوهش با توجه به محیط اجتماعی غربی ها صورت گرفته است، اما با توجه به شباهت اصل روش ها و شیوه ها در میان خانواده جوامع اسلامی، به ویژه ایران، می توان از این مطالعه میدانی استفاده کرد. پیامدهایی را که هر کدام از شیوه ها به دنبال دارند، قابلیت تعمیم داشته و می تواند مورد استفاده این تحقیق قرار گیرد. 1ـ4ـ شیوه سخت گیرانه خانواده ‌ها بعضی خانواده های مذهبی، گمان می کنند که باید سرسختانه بر امور فرزندان دخالت داشت تا آنان را متأثر نموده و مقید به انجام قوانین و دستورات دینی نمود. در خانواده های سخت گیر، اساساً بر قدرت والدین بیش از اندازه تأکید می شود. این نوع خانواده، تابع اصول دیکتاتوری است؛ بدین معنا که یک نفر، حاکم بر رفتار دیگران است. این فرد غالباً پدر و گاهی مادر در غیاب پدر نقش او را بر عهده گرفته و در موضوعاتی که به وی واگذار شده، اعمال نظر کرده و به کنترل رفتار فرزندان می پردازد. در چنین خانواده ای تنها دیکتاتور تصمیم می گیرد و هدف را تعیین می کند، راه را نشان می دهد، وظیفه افراد را مشخص می سازد و امور زندگی را ترتیب می دهد و همه باید به دل خواه و مطابق میل او رفتار کنند. فقط او حق اظهار نظر دارد و دستورش بدون چون و چرا باید از سوی دیگران اجرا گردد. تنها اوست که مصالح خانواده و فرزندان را تشخیص می دهد و دیگران باید نظرش را بپذیرند. پدر در کارهای خصوصی اعضای خانواده دخالت می کند. زمان کار، گردش و تفریح، استراحت و خواب، تحصیل و ... افراد را او معین می کند.26 والدین در این خانواده ها، با تشخیص خود قواعدی متناسب با سن فرزندان بر آنها تحمیل می کنند. برای مثال، سخت گیری در سروصدا هنگام بازی، پاکیزگی، نوع بازی و اسباب بازی، نحوه پوشش و... اساساً در همه امور فرزندان دخالت کرده و آنها را تحت فشار قرار می دهند. نه تنها در کلیات، بلکه در جزئیات همة امور را تحت آمریت خود در می آورند. خطوط کلی رفتار خانواده سخت گیر عبارتند از: ـ قوانین شان به صورت انعطاف ناپذیر تحمیل می شود، بدون آنکه توضیح داده شود؛ ـ خشم و نارضایتی خود را آشکار نموده و رفتار بد را بر نتافته و به تنبیه کودک می پردازند؛ ـ امیال و خواست فرزند را در نظر نمی گیرند و عقایدش را جویا نمی شوند؛ ـ از نظر انضباطی، خشن و تنبیه گر و ابراز محبت و صمیمت آنها به کودکان در سطح پایین است.27 روشن است که این چنین رفتار و قوانین حاکم بر خانواده، مثل هر رفتار دیگری، به دنبال خود پیامدهایی دارد. به یقین این گونه پیامدها را غالب افراد و خانواده های سخت گیر برنمی تابند، هیچ گاه خواستار پدیداری آن در محیط خانه و خانواده خود نیستند. اما با این وجود، این اتفاق خواهد افتاد. برخی از این پیامدها عبارت اند از: ـ پرخاشگری در رفتار و عدم ثبات عاطفی، عدم استقلال و احساس ناامنی شدید و اضطراب؛28 ـ عدم شرکت فرزندان در کارهای گروهی و مسئولیت گریزی در زندگی اجتماعی؛29 ـ عدم آرامش فکری و تزلزل در شخصیت و گرایش به انحرافات اخلاقی و اجتماعی؛30 ـ عدم خلاقیت و نوآوری در رفتارها و فعالیت ها؛31 ـ تعصب کورکورانه و عدم تحمل اندیشه مخالف.32 محققان و اندیشمندان علوم تربیتی تأکید دارند که هرچند ممکن است فرزندان در خانواده های سخت گیر، در ظاهر مطیع و فرمان بردار باشند، ولی در اکثر موارد رفتار آنان توأم با پرخاشگری است. آنها در بین همبازی های خود، محبوبیت زیادی به دست نمی آورند؛ زیرا برای دیگران احترام قائل نیستند؛ زیرا از والدین خود چنین رفتاری را آموخته اند. در محیط خانواده های سخت گیر، ترس و وحشت بر اعضای خانواده حاکم است. این خود، دو پیامد اساسی دارد: نخست اینکه، فرزندان به ویژه پس از رسیدن به دوره نوجوانی، به لحاظ فکری از والدین خود احساس جدایی و بیگانگی می کنند. دوم این که، در اثر ناامنی پدید آمده، دچار خطاهای گوناگون رفتاری می شوند که فرار از خانه یکی از خطاست.33 البته، محدودیت مطلق در خانه، با روش تربیتی سخت گیرانه، نه تنها موجب قانونمند شدن و در خانواده مذهبی، موجب متدین شدن فرزندان نمی شود، بلکه موجب شکسته شدن و از بین رفتن روحیه خلاقیت و مانع بروز و ظهور استعدادها می شوند؛ زیرا در این خانواده ها به فرزندان اجازه فعالیت های نو و شکوفایی استعدادهای شان داده نمی شود. 2ـ4ـ شیوه سهل گرایانه خانواده در مقابل خانواده سخت گیر، برخی از خانواده ها نیز گمان می کنند باید فرزندان، به ویژه تا سن هفت سالگی، کاملاً آزاد و رها باشند. این گمان نادرست را به حدیث معروف سه مرحله کردن تربیت فرزندان که تا هفت سالگی امیر است، مستند می کنند. البته، این حدیث شریف به این معنا نیست که فرزند را رها کنید، بلکه در مقابل فرمان های معقولشان باید سر فرود آورید. به هر حال، در خانواده سهل گیر، فرزندان اجازه دارند که به خواسته های خود، آن طوری که خود می خواهند، دست یابند و آرزو های خود را بر آورده سازند، شعار این نوع خانواده ها این است که، «کسی با کسی کاری نداشته باشد.» بگذارید هر که هر چه می خواهد آزادانه انجام داده و در امور مستقل باشند، تا فرزندان توانایی لازم در جهت خوداتکایی را پیدا کنند. در چنین خانواده هایی تمایلات، محور اصلی و مشخص کننده همه فعالیت های والدین و فرزندان است. والدینی که طرفدار آزادی مطلق در خانواده هستند، معتقدند که تمایلات فرزندان، حاکم بر رفتار آنهاست.34 از ویژگی های دیگر این شیوه تربیتی، بی توجهی به آموزش رفتارهای اجتماعی است. در این گونه خانواده ها، به طور کلی قوانین بسیار محدودی وجود دارد. افراد در برابر اجرای قوانین و آداب و رسوم اجتماعی، چندان تقیدی ندارند. در این نوع خانواده، به تعداد فرزندان و افراد خانواده، نظر و عقیده وجود دارد. حتی در موارد جزیی، مثل غذا خوردن، قانون خاص وجود ندارد. هر یک از اعضا، بر اساس قوانین حاکم بر تمایلات خود، شیوه غذا خوردن خود را انتخاب می کند. برخی از خطوط کلی رفتار والدین سهل گیر عبارتند از: ـ قوانین را به وضوح ابلاغ نکرده و در اجرای آن نیز مصمم نیستند؛ ـ مقررات انضباطی هم سان در خانواده وجود ندارد؛ ـ توقع یا تقاضای ناچیزی برای رفتار مستقل و رشد یافته دارند؛ ـ رفتار بد فرزندان را نادیده گرفته و تسلیم قهر و گریه و سرزنش کودک می شوند؛ ـ خشم و عصبانیت خود را پنهان نکرده و کم تر سخت گیری می کنند.35 بسیار مشاهده شده که والدین سهل گیر اذعان دارند با اینکه در شیوة تربیتی سخت گیر نبودند و فرزندان را آزاد گذاشته اند، اما نتوانسته اند نتیجة مطلوب اجتماعی شدن فرزندان را به دست آورند. سرّ مطلب در این است که خطوط کلی رفتار خانواده سهل گیر، برخی پیامدهای ذیل را در به دنبال دارد: ـ هرج و مرج در روابط اعضای خانواده حاکم می گردد؛36 ـ فرزندان بی بند و بار، لاابالی، سهل انگار، خود خواه و بی هدف هستند؛37 ـ عدم استقلال فکری و عملی، تزلزل روحی و شخصیتی در فرزندان؛38 ـ ناهنجاری در تعاملات فردی و اجتماعی و نزاع و درگیری با دیگران و عدم توانمندی حل مشکلات؛39 ـ کنترل ناپذیری و تمایل به انحرافات اخلاقی و اجتماعی.40 از آنجایی که والدین در این شیوه تربیتی، همواره در تلاش برای تأمین همه خواسته های فرزندان خود هستند، فرزندان تلاش و سختی کار را درک نکرده و در نتیجه، از پس کارهای شخصی خود برنخواهند آمد. از سوی دیگر، به سبب استفاده نکردن از استعدادهای بالقوه خود، معمولاً سست عنصر و بی اراده و حداقل کم اراده بوده، جرأت مقابله با مشکلات غیرقابل پیش بینی در زندگی را نداشته، به تدریج احساس کهتری به فرزندان، که باید مردان و زنان آینده ساز جامعه باشند، چیره می شود. این امر، خود منشأ بسیاری از مشکلات و اختلالات روحی ـ روانی و رفتاری دیگر می  شود.41 3ـ4ـ شیوه مقتدرانه خانواده منظور از خانواده مقتدر، خانواده ای است که کودک را به شیوه ای، که در نظر او اطمینان بخش و قاطع است، آزاد می گذارد. در چنین خانواده ای فرزند به استقلال و آزادی فکری تشویق می شود. در حالی که، نوعی محدودیت و کنترل از سوی والدین نیز بر آنها اعمال می گردد. در این خانواده، اظهار نظر، صحبت با کودک و ارتباط کلامی وسیعی در تبادل کودک ـ والدین وجود دارد. گرمی و صمیمیت، اساس برقراری ارتباط است و به شیوه ای منطقی و عقلانی اظهار می شود.42 در این شیوه تربیتی، هر یک از اعضای خانواده، به تناسب امکان و توان خود، در تعیین و انتخاب اهداف و تلاش برای دست یابی آن اهداف شرکت دارند. در خانوادة مقتدر، انضباط همراه با رفتار خودمختارانه است. والدین هرگاه کودک را از چیزی منع کنند، یا از وی انتظاری خاص داشته باشند، موضوع را برای او به خوبی تبیین کرده، دلیل آن را ارائه می دهند. در این حال، اگر فرزندان در کارهای خود کوتاهی کنند، یا بر خلاف آنچه از سوی خانواده تعیین شده، عملی انجام دهند، تمام اعضای خانواده در تعیین مجازات او شرکت می کنند. برای تعیین مجازات نیز به مقرراتی استناد می شود که از قبل در این باره وضع شده است. برای جلوگیری از ارتکاب رفتارهای نابهنجار از سوی فرزندان، والدین در هر مورد می کوشند که فرزندان را متوجه آثار اعمال خود سازند و به آنها کمک می کنند تا خود، رفتار و امور خود را اداره کنند. بنابرین، برای اجرای انضباط در خانه و اجتماع، خودکنترلی، جانشین دیگرکنترلی می شود.43 روش زندگی این خانواده، بر اساس مشورت و پیروی از مبنای عقلی و مصلحت اندیشی انتخاب می شود. در این شیوه، نه محدودیت مطلق سایه افکنده و نه دچار معضل آزادی مطلق، است، بلکه معیار رابطة والد ـ فرزند، آزادی نسبی و متعادل و همچنین انضباط هدایت شده ای خواهد بود که فرصت کافی برای اظهار نظر به فرزندان می دهد تا خواسته ها و مشکلات خود را با والدین در میان گذارند.44 به اجمال، می توان اساس آموزش و پرورش در خانواده مقتدر را به ترتیب زیر بیان کرد: ـ همه اعضای خانواده، محترم و صلاحیت اظهار نظر دربارة مسائل مربوط به خود را دارند؛ ـ تمام افراد خانواده حق دخالت در تصمیمات خانوادگی داشته و مطابق مصالح جمع اهداف و روش را معین می کنند؛ ـ روش عقلایی در همه امور زندگی خانواده وجود دارد و رفتار هم بر پایه همیاری است؛ ـ قوانین مشخص وجود داشته و به روشنی به همه اعضا ابلاغ و با جدیت اجرا می گردد؛ ـ از رفتار سازنده کودک حمایت شده و عقاید او را جویا و خواست های معقول وی را در نظر گرفته و راه رسیدن آن به کودک نشان داده می شود؛ ـ با کودک ناهمنوا مقابله و تسلیم قهر او نشده و در پاسخ به رفتار بد کودک، نارضایتی نشان می دهند؛ ـ در صورت ارتکاب رفتار نابهنجار، همه اعضای خانواده در تعیین مجازات دخالت می کنند و رأی می دهند؛ ـ در برابر فرزندان، مهربان، درگیر و پاسخگو بوده و رفتاری مستقل، رشد یافته و مناسب با سن کودک را از او توقع دارند.45 شیوة مقتدرانه همچون سایر شیوه ها، آثاری از جمله موارد ذیل را به همراه دارد: ـ غالب فرزندان چنین خانواده هایی، خویشتن دار و دارای اعتماد به نفس هستند؛ ـ افرادی پرانرژی و سرزنده، در عین حال قابل کنترل و رام شدنی هستند؛ ـ با بزرگ سالان همکاری و با همسالان رفتار مناسب و رابطه دوستانه دارند؛ ـ با فشار روانی به خوبی مقابله کرده و به موقعیت های تازه علاقمند و از خود کنجکاوی نشان می دهند؛ ـ دوراندیش و هدف گرا بوده و احساس می کنند رو به پیشرفت هستند.46 با اندک تأمل در شیوه های یاد شده، مشخص می شود که تنها شیوه پسندیده، که پیامدهای مثبت آن جامعه را نیز از مواهب و رهاورد مفیدش بهره مند می کند، شیوه مقتدرانه است. از نظر اسلام و در منطق روایات نیز خانواه، نه حق دارد روش استبداد و سخت گیرانه را پیشه کند و نه اجازه سهل انگاری در امور و شئون زندگی خود و فرزندان را دارد. نه تنها اجازه سخت گیری نمی دهد، بلکه حتی حق نفرین کردن فرزندان خود را نیز ندارد؛ زیرا هر کسی فرزندش را نفرین کند، فقیر می شود.47 و یا هر کس فرزندش را محبت نکند، ملعون است. در مقابل، هر کس فرزندش را ببوسد، خدا عمل نیک برای او می نویسد.48 در عین حال، در روایات آمده است که جوانان خود را هر چه سریع تر با احادیث و فرهنگ اهل بیت(ع) آشنا کنید و در این راه سخت گیر باشید.49 در حقیقت، شیوة اقتدار و خانواده مقتدر، هم مورد تأیید عقل است و هم نقل بر آن تأکید می کند. نتیجه گیری بی تردید، آرامش و آسایش از خواسته های مهم و اساسی آدمی است که دست به گزینش زندگی جمعی می زند. هرچند بشر برای رسیدن به این مهم، پیشرفت های فنی و سازمانی فراوانی داشته است. اما همچنان در حل معضلی به نام ناهنجاری و رفتارهای انحرافی در جامعه درمانده است. با وجود همه وسایل و عوامل کنترلی، روز به روز بر آمار کجروی  های اجتماعی افزوده شده و آدمیان همچنان در حسرت آرامش دلخواه و مطلوب روزگار سر می کنند. البته تحقیقات و تلاش های علمی فراوانی صورت گرفته است تا این معضل جهانی را حل کنند، اما آنچه که همگان بر آن اتفاق نظر دارند این است که، غالب این انحرافات در اثر جهل و عدم آگاهی است و تنها راه حل آن نیز آگاهی بخشی به دو شیوه جامعه پذیری و فرهنگ پذیری است. البته شیوة دوم، کاراتر و مفیدتر است. هر چند در جوامع غربی، شیوه فرهنگ پذیری ممکن نیست و یا اجرای آن بسیار سخت است؛ زیرا تنها عامل آن خانواده است که امروزه اقتدار خود را از دست داده است. در این تحقیق، نشان داده شد خانواده بیش هر عامل دیگری، توان حل معضل انحرافات را دارد. او یگانه عاملی است که می تواند جامعه را از انحرافات نجات داده، تا حدود زیادی این معضل را حل کند. اگر در شیوه تربیتی اش دو شیوه سخت گیرانه و یا سهل گیرانه را در پیش گیرد، جامعه شاهد ناهنجاری های فراوانی خواهد شد که دستگاه های کنترل رسمی در جامعه توان مقابله با آن را ندارند. اما اگر خانواده به شیوه مقتدرانه روی آورد، فرزندانی فرهنگ پذیر تحویل جامعه می دهد که تقلیل آمار جرم و کجروی یکی از پیامدهای آن است. پی‌نوشت‌ها: 18. شمس الله مریجی، جامعه شناسی در عرصه تبلیغ دینی، ص 152. 19. حسین هراتی، خانواده و تربیت فرزند، «مجموعه سخنرانی ها»، ص 110. 20. همان.                                                                     21. عبدالله جوادی آملی، شریعت در آینه معرفت، ص 153. 22. حسین هراتی، خانواده و تربیت فرزند، «مجموعه سخنرانی ها»، ص 110. 23. شمس الله مریجی، عوامل موثر در انحراف از ارزش ها، ص 101. 24. حسین هراتی، خانواده و تربیت فرزند، «مجموعه سخنرانی ها»، ص 110. 25. گروه روانشناسی موسسه امام خمینی، تقویت نظام خانواده و آسیب شناسی آن، ص 379. 26. علی شریعتمداری، روانشناسی تربیت، ص 216. 27. دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، روان شناسی رشد، ج 2، ص 878. 28. حسن احدی و شکوه السادات بنی جمال، روانشناسی رشد، ص 70. 29. دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، روان شناسی رشد، ج 2، ص 875. 30. حسن احدی و شکوه السادات بنی جمال، روانشناسی رشد، ص 70. 31. علی قائمی، حدود آزادی در تربیت، ص 80. 32. محمود منصور، احساس کهتری، ص 210. 33. رضا مهکام، خانه گریزی دختران، ص 9. 34. علی شریعتمداری، روانشناسی تربیت، ص 215. 35. دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، روان شناسی رشد، ج 2، ص 878. 36. پاول هنری ماسن و دیگران، رشد و شخصیت کودک، ترجمه مهشید پاسایی، ص 446. 37. علی شریعتمداری، روانشناسی تربیت، ص 215. 38. دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، روان شناسی رشد، ج 2، ص 871. 39. علی اکبر شعاری نژاد، روان شناسی رشد، ص 482. 40. محمدرضا احمدی، «فرزندسالاری» در کتاب زنان، شماره 15، ص 18. 41. پریرخ دادستان، روانشناسی مرتضی تحولی از کودکی تا بزرگسالی، ص 97. 42. همان. 43. علی شریعتمداری، روانشناسی تربیت، ص 212ـ 215. 44. محمدرضا احمدی، «فرزندسالاری» در کتاب زنان، شماره 15، ص 19. 45. گروه روانشناسی موسسه امام خمینی، تقویت نظام خانواده و آسیب شناسی آن، ص 388. 46. دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، روان شناسی رشد، ج 2، 879. 47. علامه محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 101، ص 105. 48. شیخ حر عاملی، وسایل الشیعه، ج 15، ص 196. 49. همان، ص 194. منبع: فصل‌نامه معرفت فرهنگی اجتماعی شماره 8 انتهای متن/

92/11/06 - 00:28





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 91]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن