محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1827277268
وقتی معرفت تراش میخورد ...
واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: یکشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۲ - ۱۰:۰۲
27 دی ماه سال 1365 در تقویم دانشگاه تبریز سالروز هجوم وحشیانه رژیم بعثی به دانشگاه و بمباران دانشکده فنی این دانشگاه نام گرفته است و همه ساله در این روز مسئولان دانشگاه تبریز و جهاددانشگاهی استان با برگزاری مراسم بزرگداشت و یادواره سعی در زنده نگه داشتن یاد و خاطره عزیزانی هستند که به ندای دلنواز «ارجعی الی ربک راضیه مرضیه »حضرت سبحان لبیک گفته و با خون خود جبهه مقدس تعلیم و تربیت را رنگین کردند. به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایرن(ایسنا) - منطقه آذربایجانشرقی - در سال 1365 از دانشجویان دانشگاه تبریز که آماده اعزام به جبههها بودند خواسته شده بود به جای اعزام به جبهه به عنوان نیروهای بسیجی در ساخت مهمات در دانشکده فنی این دانشگاه که در ساعات غیردرسی در اختیار دانشجویان بسیجی برای تامین مهمات جبهه قرار گرفته بود، از تخصصشان استفاده بشود که این دانشجویان با استفاده از امکانات و دستگاههای موجود در کارگاه قطعات نظامی مورد نیاز در جبهه را تولید میکردند. این اقدام از اوایل دیماه سال 1365 شروع شده بود و نهایتا در روز 27 دیماه همان سال در حدود ساعت 10:30 شب مورد هجوم وحشیانه رژیم بعثی قرار گرفت و در نتیجه این هجوم وحشیانه 22 نفر از دانشجویان مشغول در کارگاه شهید و هشت نفر نیز مجروح شدند. این عاشقان پاکباز شامل برادران مهندس حاج سجاد(ایرج) خلوتی، محسن محمدی غریبانی،رحمان قفلگری، مرتضی زمانپور،علی فصیح کجاآبادی، حمیدرضا ملکوتی خواه،علیرضا رضوانجو،عباس ارشدیپور،صدیار صفری،بیاضعلی اسدیفرد، سیدمحسن جواهری، سعید امیرخانی، مهدی امیرکاظمی، علیرضا کریمی وفایی، حسین شیرین سرندی، مرتضی جابری، فوادالدین محمودی، یعقوب اسماعیلزاده، شیرزاد شریفی، هاشم اخترشمار، عادل جعفری نویمیپور و حسین رضاپور، جزو داوطلبانی بودند که برای اعزام به جبهه نامنویسی کرده بودند تا داوطلبانه به خطوط مقدم جبهه اعزام شوند، اما با توجه به نیازی که به وجود آنان در کارگاه برای تولید قطعات نظامی احساس میشد درخواست کار در کارگاه را قبول کرده بودند تا بتواند با استفاده از تخصصهای فنی خود سهمی در جنگ داشته باشند تا این که در 27 دیماه به در اثر بمباران به شهادت میرسند. همچنین جمال شکوری، یحیی خلیلی، مجید خیراللهی، مجید اسم حسینی، علیرضا دلفکار باغبان در این حادثه مجروح شدند. در ایام بیست و ششمین سالگرد این فاجعه به سراغ مسئولان وقت جهاددانشگاهی استان که مسئولیت راهاندازی و مدیریت کارگاه فنی را برای تولید مهمات جنگی در ساعات غیردرسی بر عهده داشتند رفتیم و شرح فاجعه را از زبان آنها جویا شدیم. محمود نظرپور، مسئول وقت جهاددانشگاهی استان آذربایجانشرقی قبل از اینکه در مورد وضعیت کارگاه،نحوه کار،تعداد برادرانی که درآنجا کارمیکردند و روحیه آن برادران صحبت کنم باید ابتدا بگویم که در سال 1365،با توجه به محاصره اقتصادی جمهوری اسلامی ایران بحران شدید در جنگ ما را مجبورمیکرد که یکجانبه در مقابل تمامی دنیای استکبار بایستیم نیاز و توجه به تولید مهمات در داخل کشور بیش از پیش احساس میشد و به همین منظور سازمان صنایع خودکفایی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بوجودآمد که شروع به تولید قطعات نظامی،جنگافزار و مهمات کرد. در این راستا با توجه به امکانات تخصصی دانشگاهها،جهاددانشگاهی تبریز با همکاری نهادهای دانشگاه و سایر ارگانهای ذیربط به فکر راهاندازی محل مناسبی افتادند که بتواند از تخصص دانشجویان و دانشگاهیان و امکانات موجود در دانشگاه ،برای کمکرسانی به عزیزان رزمنده در خطوط مقدم جبهه بهره ببرند به همین منظور کارگاه مکانیک عمومی دانشکده فنی با توجه به اینکه دستگاههای مختلفی داشت و بعد از ساعات آموزشی دانشکده معمولا بلااستفاده بودند مناسب تشخیص داده شد. همانطوری که همه میدانیم در سال 65 جنگ بسیار شدید شد و اعزام رزمندگان به طور سراسری انجام گرفت. در دانشگاه تبریز هم دانشجویان مثل سایر اقشار در این اعزامها شرکت میکردند و با توجه به نیاز مبرم به ساخت مهمات، از تعدادی از این برادران که آماده اعزام به جبههها بودند خواسته شد که بجای اعزام به جبهه،بعنوان نیروی بسیجی در ساخت مهمات از تخصصشان استفاده بشود و چون این برادران نیز از برادران صالح و بسیار مخلص بودند و کار را صرفاً برای رضای الهی انجام میدادند و دنبال اسم و رسم نبودند این خواسته قبول کردند که ما چه در خط مقدم و چه در پشت خط باشیم تفاوتی نخواهد کرد و خدمت برای مامهم است. به هرصورت بعد از هماهنگیهای لازم قرار بر این شد که بعد از ساعات آموزشی، یعنی ازساعت«4 عصر» به بعد از کارگاه بعنوان محلی برای تولید قطعات نظامی استفاده شود لذا سریعا روی امکانات موجود و افراد برنامهریزی دقیقی صورت گرفت تا اینکه قطعات مورد نیاز صنایع خودکفایی با کیفیت مطلوب در این کارگاه تولیدشود واینگونه بود که از اوایل دیماه سال 65 کار تولید در این کارگاه شروع شد. برادران صبحها سر کلاسشان حاضر شده و بعد از ظهرها از ساعت 4 تا ساعت «1 بامداد» و بعضاً تا «2 بامداد» کار میکردند با احتساب برادرانی که از جهاددانشگاهی هرشب دو نفرشیفت بودند تعدادکل برادران به 43 نفر میرسید. در میان این برادران دانشجویان رشتههای مختلف حضور داشتند. دانشجویانی که مقداری آشنایی با کارهای فنی،تولیدی و مدیریتی داشتند همه دست به دست هم داده و این کارگاه را راه انداخته بودند،خلوص نیت برادران بسیار بالابود، غذای آنها از بیمارستان امام تامین میشد و تهیه و توزیع غذا و نظافت ظروف و کارگاه توسط خودشان انجام میشد. اوائل وقت که اذان گفته میشد به نوبت نمازهایشان را میخواندند تا دستگاهها نخوابد و کارشان را به نوبت انجام میدادند و نهایت تلاش را میکردند که قطعات دقیق و سالم و بهتر از نمونههای خارجی تولید شود. به خاطر سرعت عمل و کیفیت تولید، کارها در کارگاه به قسمتهای مختلفی همچون قسمت کنترل، قسمت تراشهای اولیه و … تقسیم شده بود. تعدادی از برادران در قسمت ابزارسازی کارمیکردند چون بسیاری از ابزارهای مورد نیاز برای ساخت قطعات توسط خود برادران تولید میشد،قسمت دیگر خطوط تولید بود که حدود 22 نفر از برادران روی دستگاههای تراش کارمیکردند و بعضی از برادران روی دستگاههای فرز کار میکردند. 27 دی ماه فرا رسید. در طول این مدت روحیه معنوی برادران انسان را به شدت تحت تاثیر قرار میداد. دعاها از جمله دعای کمیل شبهای جمعه ترک نمیشد و حتما دعای توسل خوانده میشد و رزمندگان از ساعات خاموشی نهایت استفاده را میبردند. در روز 27 دی ماه دو ساعت قبل از بمباران برق قطع شد و برادران شروع به خواندن دعای توسل کردند. شهید رضوانلو با شهید کریمی دو نفری دعای توسل را قرائت میکردند و بقیه برادران هم باآنها زمزمه میکردند و در آن تاریکی محض آه و نالهای میکردند که انسان واقعا احساس میکرد در یک محیط معنوی کامل قرار گرفته،یک محیطی که اکنون قابل تصور و بیان کردن نیست.بیانم قاصر از آن است که بگویم آن شب در کارگاه برادران چه روحیه معنوی و چه خلوصی داشتند. آن شب شهید خلوتی آمد و پس از صرف شام،چون معمولا بعد از هر شام یک یا دوسری چای بین برادران توزیع میکردیم حدود ساعت 10:15 بنا به درخواست شهید خلوتی برای تهیه قند از کارگاه بیرون رفتم. بعد از 10 دقیقه بمباران هوایی شد،بیمارستان امام مورد اصابت راکت قرار گرفته بود، خودم را به سرعت به کارگاه رساندم. دو سه نفری از انتظامات دانشگاه هم آمده بودند، با کمال تاسف کارگاه بمباران شده بود و سقف بیمارستان امام مورد اصابت راکت قرار گرفته بود. خودم را به سرعت به کارگاه رساندم. دو سه نفری از انتظامات دانشگاه هم آمده بودند. کارگاه بمباران شده بود و سقف بتونی آن فرو ریخته بود. نالههای اللهاکبر و لااله الاالله به گوش میرسید. برادران عزیزی که به فیض شهادت نائل آمده بودند با سوختن خود همچون شمع، این محیط را که حالت عارفانهای به خود گرفته بود روشن کرده بودند، برخی برادران مجروح هم خودشان را از زیر آوار بیرون کشیده بودند،با کمک مردم،چندتن از مسئولان،آتشنشانی و سپاه و… بدنهای شهدا از زیر آوار بیرون کشیده شد.در آن شب21 نفر از برادران،همان شب شهید شدند که پیکرهای مطهر آنان به بیمارستان امام و بیمارستانهای دیگر و مجروحین هم به بیمارستانهای سینا و شهدا منتقل شدند اما بیمارستان امام بمباران شده و امکان پذیرش مجروح در آن وجود نداشت. شهید هاشم اخترشمار یکی از مجروحین بمباران، دو روز بعد، در اثر شدت جراحات وارده به شهادت رسید و تعداد شهدای بمباران به 22 نفر رسید. هشت نفر از برادران هم مجروح شده بودند که میتوان از یحیی خلیلی نام برد که یک پایش قطع شد و پیکرهای پاک شهدا به زادگاههایشان جهت خاکسپاری انتقال داده شد. یحیی ابراهیمزاده، از مسئولان وقت جهاددانشگاهی آذربایجان شرقی در سال 1365و در گرماگرم دفاع مقدس،مسئولین صنایع خودکفایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پیشنهاد همکاری دانشگاهیان در امور تخصصی و تولید ادوات نظامی را مطرح و به دنبال آن با همکاری ستاد پشتیبانی جنگ دانشگاه تبریز و به مدیریت جهاددانشگاهی واحد آذربایجانشرقی راهاندازی کارگاه مکانیک دانشکده فنی دانشگاه تبریز در برنامه کاری قرار گرفت. قرارشد ازساعت 4بعدازظهر (پس ازاتمام برنامه درسی کارگاه )تا12شب کارگاه مذکور دراختیار دست اندرکاران این امر قرار گیرد .بلافاصله برنامه ریزی لازم انجام شد .ثبت نام ازداوطلبان اعزام به جبهه های نبردانجام وازبین این افراد،عزیزانی که تمایل وانگیزه لازم وتاحدی تخصص مورد نیاز را برای فعالیت درساخت قطعات نظامی داشتند،انتخاب گردید. با همکاری مسئولان دانشگاه تبریز،صنایع خودکفایی سپاه واستادان موردنیاز،ازاول دیماه جهاددانشگاهی توانست فعالیت مذکور را شروع کند. روزهای بیادماندنی بود. هر شب حدود 35 نفر از عزیزان از ساعت 4 عصر تا 12شب عاشقانه روی دستگاههای تراش به فرمدهی و ساخت قطعات نظامی ادامه میدادند.در این بین فقط مدت کوتاهی در فاصله این زمان برای نمازو نیایش کوتاه وصرف شام مختصر دست از کار میکشیدند. همکاران جهاددانشگاهی نیز از رئیس گرفته تا عضو عادی تهیه شام،شستن ظروف غذا و هماهنگی امور را انجام میدادند. شور و شوق عجیبی در بین تمامی دانشجویان و کارمندان داوطلب جلوهگربود. در آنجا همه عزیزان بدون در نظرگرفتن پست و مقام از دانشجو گرفته تا کارمند،مخلصانه در کنارهم به ایفای نقش و وظیفه انقلابی همت داشتند. متاسفانه هنوز یک ماه از این حرکت پرشورو سراسر ایثار نگذشته بود که مزدوران بعثی دردل شب آنها را مورد غضب خود قرار دادند. درحوالی ساعت دقیقه شب 27 دیماه 1365 کارگاه بمباران شد و آتش و دود محوطه را فراگرفت و عزیزان بر روی دستگاههای تراش به خاک و خون کشیده شدند. بر اثر شدت بمباران، یکی سرش از تن جدا شده بود، دیگری پا نداشت و آن دیگری در آتش کین دشمن میسوخت. بر اثر شدت بمباران سقف کارگاه فرو ریخت و دستگاهها و افراد هر کدام به طرفی پرت شدند. روحشان شاد و یادشان گرامی باد. انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 53]
صفحات پیشنهادی
وقتی ظریف سر میخورد!/ عکس
وقتی ظریف سر میخورد عکس ظریف در حاشیه دیدار رییس کمیسیون سیاست خارجی سنای ایتالیا نزدیک بود با سر از پله ها فرود بیاید تاریخ انتشار ۱۶ دی ۱۳۹۲ - ۰۰ ۲۸وقتی ظریف سر میخورد! (عکس)
وقتی ظریف سر میخورد عکس وقتی ظریف سر میخورد ظریف در حاشیه دیدار رییس کمیسیون سیاست خارجی سنای ایتالیا نزدیک بود با سر از پله ها فرود بیاید یکشنبه 15 دی 1392وقتی نماینده مجلس فریب من و تو را می خورد؛ عکس
وقتی نماینده مجلس فریب من و تو را می خورد عکس نماینده مردم اردبیل در مجلس با غیراخلاقی و ضدایرانی خواندن شبکه منوتو گفت خبرنگار این شبکه غیراخلاقی و ضدانقلاب خود را خبرنگار press tv معرفی کرده و بنده نیز متاسفانه به اشتباه اعتماد کردم به گزارش سرویس فرهنگی جام نیوز کموقتی امیر جعفری زن و خواهرزنش را کتک میزند + فیلم
وقتی امیر جعفری زن و خواهرزنش را کتک میزند فیلم امیر جعفری زن و خواهر زن خود را که در خانهاش زندگی میکنند کتک میزند به گزارش حوزه سینما باشگاه خبرنگاران فیلم سینمایی بیگانه ساختهی بهرام توکلی با بازی امیر جعفری پانتهآ بهرام و مهناز افشار راهی سیودومین جگریم متفاوت رویا تیموریان با سر تراشیده در «شیفتگی» + تصاویر
گریم متفاوت رویا تیموریان با سر تراشیده در شیفتگی تصاویردر شیفتگی بازیگرانی همچون رویا تیموریان افسانه چهره آزاد لیلا زارع سحر عبدالهی هومن اشکبوس مهسا ظریف شایان ترابیان مرتضی نسیم سبحان حضور دارند گریم متفاوت رویا تیموریان با سر تراشیده و فیلم سینمایی شیفتگی بهنگاهي به نمايش دايي وانيا وقتي به ويراني لبخند مي زنيم
نگاهي به نمايش دايي وانيا وقتي به ويراني لبخند مي زنيم سالهاست كه نمايشنامههاي دايي وانيا سه خواهر باغ آلبالو و چخوف در سراسر جهان در سالنهاي گوناگون تئاتر به صحنه ميرود تا هر كارگردان و بازيگري روايت و نگاه خود را از اين آثار روايت كند در اين ميان چخوف در نمايشنامهپایان ساخت پویانمایی وقتی که بچه بودم در کانون
انیمیشنی آموزنده برای پرهیز از ترساندن کودکان پایان ساخت پویانمایی وقتی که بچه بودم در کانون ساخت فیلم پویانمایی وقتی که بچه بودم با فیلمنامهنویسی و کارگردانی مریم کشکولینیا در امور سینمایی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان پایان یافت به گزارش خبرنگار حوزه ادبیات باشگوقتی کنار شهدا در چادر تعاون خوابیدم
وقتی کنار شهدا در چادر تعاون خوابیدم مجید برای آخرین بار که به مشهد آمد تعریف کرد که در یکی از مأموریتهای گشتی به همراه بقیهی دوستان در حالی که به شدت خسته بوده اند به داخل چادری برای استراحت میروند و در کنار چند نفر از نیروهایی که خواب بوده اند می خوابند معمولاً با پسروقتی چایخانه جای خانقاه را گرفت
وقتی چایخانه جای خانقاه را گرفت این نوشته بر آن نیست که به مساله قهوهخانه به صورت عام و همهجانبه بپردازد این نوشته کوتاه نگاهی مطالعاتی دارد به کارکرد قهوهخانه در مناطق جنوبی ایران و نسبت آن با گسترش طبقه شهری درباره قهوه قهوه خانه و شکل جدید آن کافه و مدرنش کافی شاپ نوشتهيوسف عليخاني در نشست عصر تجربهوقتي «اژدهاكشان» در جايزه جلال تقدير شد خيليها مرا كوبيدند
يوسف عليخاني در نشست عصر تجربهوقتي اژدهاكشان در جايزه جلال تقدير شد خيليها مرا كوبيدند يوسف عليخاني در نشست عصر تجربه گفت زماني كه اژدهاكشان در جايزه جلال آل احمد تقدير شد خيليها با اين عنوان كه اين اثر جايزه دولتي گرفته مرا كوبيدند اما درست در همان زمان اين كتاب نامزد جوقتی عشق مان تمام شد چه کنیم؟
وقتی عشق مان تمام شد چه کنیم همه می دانند عاشق شدن رکنی مهم در یک ازدواج خوب است فردعاشق اما به این توهم دچار می شود که محبوب او کامل است عصرایران همه می دانند عاشق شدن رکنی مهم در یک ازدواج خوب است فردعاشق اما به این توهم دچار می شود که محبوب او کامل است از سوی دیگر باور کروقتی ناراحتی جنیفر لوپز در روزهای پایانی سال 2013 سوژه می شود+عکس
وقتی ناراحتی جنیفر لوپز در روزهای پایانی سال 2013 سوژه می شود عکس جنیفر لوپز ستاره 44 ساله موسیقی پاپ درحالی به همراه معشوق 25 ساله اش شکار عکاسان شد که عازم صرف یک شام دو نفره در لوس آنجلس بودند اگرچه گفته میشود جنیفر لوپز در این موقعیت دو نفره خیلی شاد به نظر نمیرسید و ازعرضه كتاب «تأثير دعا بر معرفت» در بازار نشر
عرضه كتاب تأثير دعا بر معرفت در بازار نشر گروه خبرنگاران افتخاري نظام مشرفينبي كني كتاب تأثير دعا بر معرفت تأليف فاطمه سادات حسيني و سيدمحمد حسيني توسط انتشارات علمي ـ فرهنگي منتشر شد به گزارش خبرنگار افتخاري خبرگزاري بينالمللي قرآن ايكنا برخي از عقلگرايان به نقش استد-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها