واضح آرشیو وب فارسی:بیتوته:
آدم وقتی با دیگران است با شادی همه شاد و در غمهایشان شریک میشود و نمیداند عمر چطور میگذرد اما اگر پیر باشی و تنها و بچهها و نوهها هریک در دیاری و مشغول کاری باشند فکر میکنی دیگر هیچ کاری نمانده جز اینکه منتظر مرگ شوی.
مادر بزرگ هنوز هم مرتب و با سلیقه است. با اینکه 78 سال از عمرش گذشته اما هنوز هم غذاهایش را خودش میپزد و عاشق این است که در جمع غذا بخورد.
باسلیقه است و دست پختش بخوبی همیشه؛ وقتی سفره را میچیند همیشه یک سبد کوچک سبزی هم توی آن دیده میشود. 2 بشقاب و 2 لیوان و یک دیس کوچک غذا. این ناهار مادر بزرگ است که هر روز آن را آماده میکند اما تنها یک نفر بر سر این سفره مینشیند. خودش!
پدر بزرگ 4 سال است که از دنیا رفته و مادر بزرگ معتقد است سالها زندگی وفادارانه و توأم با غم و شادی که آنان با هم گذراندهاند باعث میشود که حتی بعد از مرگ هم حاج محمد او را ترک نکند.
مادر بزرگ هر روز وقتی غذا میخورد یک ظرف هم برای شوهرش میگذارد و نگاهی به عکس بزرگ سیاه و سفیدش در طاقچه میاندازد و میگوید: شاید چشمش هنوز به دنیا باشد نمیخواهم فکر کند فراموشش کردهام. او بعد از هر وعده غذا برای شوهر از دست رفتهاش حمد و سورهای میخواند و دعا میکند که روحش قرین رحمت باشد و هرچه زودتر خدا او را در عین سلامتی و بدون اینکه سربار دیگران شود به همسرش ملحق کند.
تنهایی و علاقه به رفتن
مادر بزرگ میگوید: من تمام کارهایم را توی این دنیا کردهام و کاملا آمادهام که خداوند، عزرائیل را سراغم بفرستد!
تمام این حرفهای او به خاطر تنهایی است. آدم وقتی با دیگران است با شادی همه شاد و در غمهایشان شریک میشود و نمیداند عمر چطور میگذرد اما اگر پیر باشی و تنها و بچهها و نوهها هریک در دیاری و مشغول کاری باشند فکر میکنی دیگر هیچ کاری نمانده جز اینکه برای عزرائیل دعوتنامه بفرستی!
واقعیت این است که پدر بزرگ تا 4 سال پیش تنها مونس مادر بزرگ بود و از وقتی او فوت شد مادر بزرگ تنهای تنها شد. اوایل خیلی بی قراری میکرد ولی بعد شد همان مادر بزرگ همیشگی. لااقل وقتی نوهها و بچهها او را میدیدند این طور بود. آنها از غم و بیقراری او برای تمام شدن زندگی خبر نداشتند.
احترام به سالمندان
وقتی ما داشتیم جامعه را از سمت سنتها به مدرنیته سوق میدادیم خیلی چیزها را پشت سر جا گذاشتیم و یکی از مهمترین چیزها مراقبت و احترام به بزرگترهای خانواده بود.
مریم شریفی، محققی که در مورد تنهایی سالمندان پژوهشهایی دارد این را میگوید. او همچنین اعتقاد دارد: خانواده گسترده که در جامعه سنتی وجود داشت امکان آن را فراهم میکرد که فرزندان در اطراف خانه پدری یا همانجا با هم زندگی کنند و تعامل داشته باشند اما امروز این الگو رو به فراموشی است و به علت ماشینی شدن کارها و تغییر مهارتها پیران مجرب به حاشیه رانده یا در خانه سالمندان عزلتنشین میشوند.
به اعتقاد این پژوهشگر بیهوده نیست که سالمندان در این دوران بیش از گذشته با مشکلات روحی ـ روانی دست و پنجه نرم میکنند.
تنهایی منشأ مشکلات
مریم شریفی اعتقاد دارد هرچه تماس مستقیم با دیگران در اثر رشد تکنولوژی کمتر شود سالمندان تنهاتر و افسردهتر میشوند زیرا عاطفه از طریق ارتباط رو در رو بیش از هر چیز منتقل میشود و هیچ ارتباطی به اندازه در آغوش گرفتن فرزند واقعی نیست.
فقدان نقشهای اجتماعی، کاهش عملکرد و از دست دادن کنترل و استقلال، مرگ دوستان و بستگان و کاهش سلامت و محدودیتهای مالی و کم شدن عملکرد شناختی، او را در مقابل اختلالات روانی از هر سنی آسیبپذیرتر میکند.
این روانشناس معتقد است اختلالات روانی تنهایی کابوسی است که همه ما را در سالهای آخر عمر دنبال میکند. هماکنون 25 تا 50 درصد سالمندان از این مشکل در رنجند و کارشناسان اعتقاد دارند این وضعیت روانشناختی قطعا بر بهداشت و سلامت سالمند اثر خواهد گذاشت و فرد و جامعه را نیز تحتتاثیر قرار میدهد. تحقیقات انجام شده نشان میدهد احساس تنهایی بشدت تخریبکننده است و میتواند اثرات شدیدی بر فرد بگذارد. این حس، ناخوشیهای جسمی را تشدید میکند و سلامت روانی فرد را به خطر میاندازد و خودکشی را افزایش میدهد.
رفع تنهایی، کاهش هزینهها
حتی اگر نهادهای حمایتگر، مشکلات اقتصادی رابهانه عدم حمایت از سالمندان تنها قرار دهند باید گفت: سالمندان شاد و سر حال کمتر هزینه درمانی و پرسنلی برای بیمارستان و بیمه دربرخواهند داشت. آنها کمتر دچار بیماری و اضطراب و پرخاشگری میشوند وهزینه کمتری به نظام سلامت و بیمه تحمیل میکنند. مدیریت نهادهای حمایت کننده سالمندان به راحتی میتواند به این افراد تنها کمک کند.
تحقیقات مریم شریفی نیز بیانگر این موضوع است که سطح تحصیلات، حمایت عاطفی همسایگان و دارا بودن دید و بازدید هفتگی میتواند احساس تنهایی را در این افراد کاهش دهد.
تحصیلات، دامنه ارتباطات انسان را گسترش میدهد و دنیای شخص را گستردهتر از سطح خانواده میکند.
حمایت عاطفی همسایگان گرچه جای فرزندان را نمیگیرد اما میتواند بخوبی خلأ تنهایی را پر کند و دید و بازدید هفتگی احساس تعلق داشتن به گروه و خانواده را به انسان باز میگرداند اما بیشترین کسانی که احساس تنهایی میکنند کسانی هستند که از این موهبت محروم میمانند.
تنها دولت نیست که سرپرستی خانواده بزرگی را بر عهده دارد. هریک از ما نیز خانواده بزرگتری به نام هم محلی ها، هم شهریها، هم کیشها و هم وطنها داریم که باید مراقب چند و چون زندگی آنان باشیم.
آیا کسانی هستند که از تنهایی دل و دماغ غذا خوردن هم نداشته باشند. به آنها میشود سر زد. به قول قدیمیها یک لقمه شکم را سیر نمیکند اما دل را خوش میکند. بگذارید آنها هم در شادی شما شریک باشند.اگر در هر محله یک سالمند تنها باشد و هر سالمند تنها 10 همسایه داشته باشد و هر همسایه در ماه 3 بار به سالمند تنهای محلهاش سر بزند کار زیادی نیست اما باید گفت دیگر این سالمند تنها نخواهد بود.
"بیایید کمک کنیم تا همه سالمندان را از تنهایی درآوریم و نعمت نشاط و شادابی را به آنان هدیه دهیم."
منبع: جام جم سرا
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: بیتوته]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 27]