تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
بهترین سایتهای خرید تیک آبی رسمی اینستاگرام در ایران
کدام رنگ کاغذ دیواری مناسب فضای شماست؟
چه چیزهایی دیگر در دکوراسیون مد نیست؟!
بررسی قیمت تیرچه + قیمت تیرچه کرومیت + قیمت یونولیت
خرید و قیمت ورق در مشاوران آهن + [مشاوره رایگان]
تیوی وال: ایدهای نوین برای دکوراسیون داخلی
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1812732291
گفتگو با محمود کریمی، ستایشگر اهل بیت(ع)
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: اين هنر با عشق آميخته استگفتوگو با محمود كريمي؛ ستايشگر اهلبيت(ع) به نظر ميرسد نگاه رهبري به مقولهي مداحي، مثل يك هنر است و مداحي را به مثابه هنر ميبينند. اركاني هم براي اين هنر قائل هستند مثل صداي خوش، آهنگ درست، شعر خوب و مضمون مناسب. راجع به شعر حديثي از امام صادق(ع) هست كه مي فرمايد: "من قال فينا شعراً و بكا أو أبكا وجبت له الجنة"؛ ميخواهيم بدانيم شعر مناسب چيست؟ چگونه انتخاب ميشود. اصلاً در مداحي چندگونه شعر داريم؟ببينيد هر بخش از جلسهي مداحي و روضهخواني يك زبان خاص ميطلبد. تصنيف يك زبان خاص ميطلبد، شعر روضه يك زبان خاص ميطلبد، نوحه هم همينطور. شعر فولكلور و محاورهاي كه آقا هم رويش تكيه كردند و يكبار به خود بنده فرمودند هم زبان خاصي ميطلبد. گاهي ميخواهيم رجز بخوانيم، آنهم زبان خاص خودش را دارد و بايد خيلي فخيم باشد. زبانهاي شعر فرق دارد. گاهي به مستعمان نگاه ميكنيم كه آنهم زبان خاصي ميطلبد. شعر فولكلور را نميتوانيم براي صد تا هزار پيرمرد بخوانيم. آنها شعرهاي فخيم ميپسندند. پس انتخاب شعر بستگي به شرايط دارد. و يكي از معيارها و شرايط، مخاطب است؟
بله، يكي از معيارهاست.معيارهاي ديگر چه؟ مثلاً ما ميخواهيم يك شعر فخيم انتخاب و استفاده كنيم كه در مجموع بايد حداقلي از اعتبار شعري- اعتبار ساختار شعري و اعتبار مضمون- را داشته باشد؛ معيارش چيست؟ببينيد الان زبان شعر عوض شده. يكوقت شعر را ميگفتند، بعد ميديدند جا زياد است و وزن كامل نميشود؛ ميگفتند: "بگفت"؛ بعد ميديدند كه باز هم جا زياد هست. ميگفتند: "بگفتا"، "بگفتا كه"، "بگفتا اينكه"، "بگفتا اين چنين كه"، شش هفت بخش اضافه ميآورند. اين مربوط به زبان قديم شعرايي است كه شعرهاي آئيني ميگفتند و شعرهاي قوي هم ميگفتند؛ مثل مرحوم كمپاني. اما در زمان ما اينها عباراتي است كه نميشود استفاده كرد. زمانهي ما فرق مي كند، طبيعتاً زبانمان هم بايد فرق كند. آقا فرمودند هنرمندانه بخوانيد؛ برويد به اينجا برسيد. بقيه اش را ما بايد خودمان بفهميم. اگر عشق و تقوي- من كه ندارم- نباشد، مداح هرچه تلاش كند به اين معيارهاي هنري هم نميرسد. اين هنر با عشق و تقوي آميخته است. شعر بايد دو چيز براي مستمع بياورد. يكي معرفت- معرفت شأن ائمه، صفات ائمه و سيرهي آنها- و يكي هم محبت ائمه(ع). جالب است تا سال هشتاد و سه كه تاريخ سخنراني رهبر انقلاب است، ايشان ميگويند من شعر اينطوري كم ديدهام. حالا ميشود دلائلش را بررسي كرد كه چرا اينطوري است؟من فكر ميكنم منظورشان در نوحهها بوده و بايد ديد نوحهي چه كساني مورد نظر ايشان بوده است. بعضيها هركدام از فاكتورهاي مورد نظر رهبري در شعر را با يك غزل اجرا ميكنند. يك غزل پند ميخوانند، يك غزل امام زمان(عج)، يك غزل روضه و يك غزلِ به قول معروف آتشين. خب اين مي شود چهار تا غزل، اگر هر غزل را هفت بيت هم حساب كنيد، بيست و هشت بيت ميشود كه خودش يك قصيده است. اگر شعرا بخواهند هر كدام از اين نكات را در يك شعر بهصورت جداگانه رعايت كنند، خيلي طولاني ميشود.من يكبار ميخواستم محضر ايشان عرض ادب كنم و روضهي حضرت ابوالفضل(س) را بخوانم. توي ماشين يك نوحه ساختم:بر من كه هستم فرمانبر فرزند زهرا فرقي ندارد فرمانده باشم يا كه سقااحساس كردم كه اين يك درس بزرگ است. اگر شما تابع ولايت هستيم- تابع امام زمان و تابع ولي فقيه- فرقي نميكند رئيسجمهور باشيد يا آبدارچي. بايد يكباري را در يكجا بلند كنيد. كسي مثل حضرت ابوالفضل(ع) كه حريف تمام عالم بوده، ميرود براي طفلان آب بياورد. الان به من بگويند برو آب بياور فكر ميكنم خيلي كار سبكي است. اما مهم اطاعت است. ميشود همهي اينها را در قالب يك غزل بياوريد يا با يك بيت همان مطلب را برسانيد.آقا در ارتباط با صائب خيلي تأكيد دارند اما بايد توجه داشته باشيم صائبخواني اين نيست كه فقط شعرهاي صائب را بخوانيم. فكر ميكنم بعضيها اشتباه گرفتهاند. حداقل من اينطوري متوجه شدهام كه بايد رگه هاي شعر صائب در شعر گفتن و شعر خواندن ما باشد. پند در شعرهايمان باشد. بعضي از شعرا در يك غزل همهچيز را ميگويند. از طرف ديگر اگر فقط روي يك موضوع تكيه بكنيم و مدام پند بدهيم، مستمع به قول عاميانه ميگويد: شاعر يا مداح دارد به من گير ميدهد! بايد سر به زنگاه فقط يك اشاره كرد تا در ذهن مخاطب بماند.
الان بعضي مداحها به خصوص اشعار نوحه را خودشان ميگويند و از اشعار شاعران آئيني كلاسيك كمتر استفاده ميكنند. اين مسئله آسيبي براي شعر و شاعري در مداحي ايجاد نميكند؟ اگر خود مداح شعرهايش را بگويد، امكان دارد سطح شعر را پايين بياورد.نه، آسيبي ندارد. اولين باري كه شعر خودم را نزد رهبر انقلاب خواندم، ولادت حضرت زهرا(س) بود. آقا سؤال كردند اين شعر مال كيست؟ عرض كردم خودم گفتهام. اتفاقاً مداح اگر طبع شعرش باز و روان باشد، خوب ميتواند كار كند. بعضي جاها در يك نوحه مداح بايد حرفي را بكشد تا نغمهاي مناسب داشته باشد. شاعري كه مداح نيست، وقتي چنين نوحهاي را به او ميدهي تا شعرش را بگويد، كشش شعر را مياندازد روي حرف ب؛ خب شما "ب" را چگونه ميخواهيد بكشيد؟ بايد "آ" باشد يا "اي" يا "او" يا مد لين باشد تا آن را بتوانيد بكشيد. شما گفتيد الان مخاطب ما فرق ميكند. پرسشي كه در كار هر رسانه و هنري مطرح هست اين است كه ما تا چقدر ميتوانيم از سليقه و چيزي كه مخاطب ميخواهد پيروي كنيم؟ حال و هواي مخاطب تا كجا در جهتدهي به كار ما بايد مؤثر باشد؟ مخاطبان شما كه بيشتر جوان هستند، طبيعتاً شعر با مضمون عاطفي را بيشتر ميپسندند. رهبر انقلاب تعبيري دارند به اين مضمون كه "عاطفه، حماسه و عقل سه ضلعي هستند كه گوهر كربلا را ميسازند، اگر به يكي از اينها بيشتر بها بدهيم آن برليان را شكستهايم." حد و حدود تأثير مخاطب را چگونه ميشود تعيين كرد؟ببينيد در حال دروني، ما از مخاطب ده واحد بهره ميبريم، در عوض صد واحد را به او منتقل ميكنيم. اگر ده تا ببريم، دو واحد بدهيم، ما متأثر شدهايم و اين طبيعتاً اشتباه است. شايد بعضي از مستمعان كه در مجلس نشستهاند، بار اولشان باشد كه ميآيند اما در حال خوانندگي به خواننده خط ميدهند.از طرفي اگر قرار باشد هرچه مستمع را سر حال ميآورد استفاده كنيم، كار خراب ميشود. گاهي در شأن اميرالمؤمنين ميگفتند كه او خود خداست! همه ميگفتند به به! دو سه ماه اينطوري خواندند، ديدند ديگر تشويق نميشوند، گفتند: خدا را هم علي آفريد! خب از اينجا كجا ميخواهيد برويد!؟ اين تأثيرپذيري از مستمع در جهت منفي است. مداح بايد به مستمع جهت بدهد. در هر جلسه ميشود چند قدمي با مستمع راه بياييم اما تا جايي كه عقل اجازه ميدهد. بعد هم مستمع صد نفر، هزار نفر است؛ اينها كه نميتوانند همه با هم تصميم بگيرند و يك بينش را به مداح القا كنند. تابع خواننده هستند. الآن اين هماهنگي و توازن بين عاطفه، عقل و حماسه در اشعار ما هست؟بله، چرا نيست؟ خيليها خوب دقت نميكنند. متأسفانه بعضيها قائلند به اينكه هر كاري دلشان ميخواهد بكنند بعد بروند به جلسهي امام حسين(ع) پاك ميشوند. فقط هم خودشان را بزنند و گريه كنند. خب گريه براي چه؟ اين گريه جهتدار نيست. جلسهي سيدالشهدا(ع) مثل قرص است، مثل دارو هست. اگر قرار باشد دارو بخوري، سرخ كردني هم بخوري، خوردن دارو ديگر فايده ندارد. اگر بروي جلسهي سيدالشهدا و گناه هم بكني، بيماريات عود ميكند.مخاطباني كه بيشتر روي خود شعرها و مدحها دقت ميكنند و گوش ميدهند، اين احساس را دارند كه عنصر عاطفه در اشعار بيشتر غلبه دارد. حضور حماسه و عقل و معرفت چه ميشود؟فرصت جلسه را نميتوان به صورت مشاع بين اين سه عنصر تقسيم كرد. نميتوانيم از يك ساعت فرصت جلسه، بيستدقيقه به هركدام از اينها اختصاص بدهيم. به صورت مشاع نيست كه مثلاً در هر يك بيت، هم عاطفه هم حماسه و هم عقل باشد. مداح از عاطفه استفاده ميكند، دل كه صاف و شفاف ميشود، آن موقع ميزند به هدف، حماسه را نقل ميكند يا موضوع عقلي را نقل ميكند. اگر اين نشد، بله ميتوان گفت، كار اصلاً فقط عاطفي است. شعري كه مداح ميگويد براي سبكش هست يا بايد شعر را بگيرد و بعد سبك را بسازد؟ احتمال سليقهاي و كممحتوا شدن شعر اينجا هم هست.الان خيليها اين كار را ميكنند. خود ما هم اين كار را ميكنيم. خودم يك سبك يا آهنگ را ميسازم و به يكي از شعرا ميگويم روي اين شعر بگو. اگر شعر ايرادي داشته باشد، دستكارياش ميكنيم تا برطرف شود. شعر را ميشود دستكاري و جا به جايش كرد. دوماً اينكه بايد خود مداح هم روي شعر نظر بدهد.بعضيها ميگويند شعر شاعر هرچه كه باشد بايد عين همان را خواند. يعني فقط خواننده هستند؛ متأسفانه. كاري ندارند كه شاعر درست دارد ميگويد؟ عقلاني دارد ميگويد؟ شعرش حماسي هست يا اهل بيت در آن ذليل شدهاند؟ به اينها كاري ندارند. ميگويد يك سبكي بدهد به من كه بخوانم. ولي خيلي از مداحان هم روي شعر و سبك كار ميكنند. ما داريم يك مستندي ميسازيم در همين رايتالعباس در رابطه با ساختن آهنگ و گفتن شعر و كلنجار رفتن ما با شعرانمان. خيلي جالب است. اثر خوب در زمينهي شعر و آهنگ واقعاً كار ميبرد. حالا محصول كار ممكن است يك آسيبي هم داشته باشد و انتقادي هم به دنبالش داشته باشد. اتفاقاً ما بايد كاري كنيم كه راه انتقاد باز بشود.همهي مردم نميروند تاريخ كربلا را از كتابهاي معتبر بخوانند تا از لبّ مطلب و عين ماجرا مطلع بشوند؛ تاريخ را عملاً از زبان منبري و مداح ميشنوند و همان را ميپذيرند. اينكه مداح يا منبري برداشتها و زبانحالها را بيشتر بگويند آيا اين خطر را ندارد كه تاريخ را عملاً در ذهن مخاطب تحريف كنند؟ حد و حدود اينها كجاست؟حد و حدودش عقل است. البته نميتوان برايش فرمول چيد. آقا ميفرمايند عقلاني باشد. عقل ميگويد اگر يك بچه سيلي بخورد، صورتش كبود ميشود؛ جايي هم ننوشته. از طرف ديگر اگر بخواهيم عين مقتل را بخوانيم، يكنفر هم از اينجا سالم از بيرون نميرود. واقعاً مقتل را فقط ميتوان توضيح داد. زبان حال را ميشود تشريح كنيم اما آنهم تا يك حدي.شما الان نه خوشحالي نه راحت؛ چون قيافهات، زبان حالت دارد اين را ميگويد. لبخندي كه الآن زدي، من درون شما را متوجه شدم. اين هم حال شماست. حرفي هم نميزني اما من ميفهمم. يك نفر دستش را كه مدام روي دست ميگذارد، يعني من ناراحت هستم. وقتي كف دستش را بههم ميزند، زبان حالش ميگويد خوشحالم. اما همين زبان حال و تشريح موضوع هم اندازه دارد. مثلاً امشب، شب وروديه است. من ميبينم حضرت زينب(س) با چه وقاري از محمل پايين ميآيد و در ذهن خودم اين صحنه را تشريح ميكنم. چيزي هم كه خلاف شأن اهل بيت نباشد آقا فرمودند دال بر نبودنش نيست. نميتوانيم بگوييم نبوده! اگر جايي هم ننوشته باشد اما شأن اهل بيت را جابهجا نكند، دليل بر اينكه نيست، نيست و ميشود به عنوان زبان حال آن را خواند.ميدانيم مداح اگر قرار باشد عين مطلب را بگويد، با مردم عادي فرقي ندارد. هنري خواندن مداح به چيست؟ پيرايههاي هنري را چگونه انتخاب ميكنيد؟اين يك توضيح خيلي جالب دارد. جسارت نشود به خواننده هايي كه با ساز يا در استوديو ميخوانند. اما در استديو يك كاري ميخوانند پنج دقيقه، با ساز، خلأها را هم با ساز پر ميكنند. يكبار نشد، بار دوم، سه بار نشد، بار دهم و... آنقدر ميخوانند تا يك كدامش درست دربيايد. بعد هم اين قطعات را كه جداگانه اجرا شده ميچسبانند به هم و يك آهنگ ميگذارند رويش. بعد آهنگساز يا تدوينگر يا كارگردان آلبوم كار را ويرايش ميكنند. صدايي كه از حنجرهي خواننده درميآيد، از چندين فيلتر صوتي عبور ميكند تا ميشود اين صداي شفاف كه ما ميشنويم. اگر همان خوانندهاي كه اينقدر زيبا ميخواند، در تشييع جنازهي يكي از شعرا يا خوانندگان در هواي آزاد و در بيرون استوديو بخواند، همه ميگويند اين همان صداست!؟حالا يك مداح را در نظر بگيريد. خوانندهي استديويي پنج دقيقه ميخواند ما يك ساعت ميخوانيم. او با آهنگ ساز ميخواند، من با آهنگ صداي مستمع. او دستش باز است براي اينكه هر عبارتي بياورد ولي ما از يك فضاي محدود ميتوانيم واژه مان را انتخاب كنيم. او روي اين پنج دقيقه يكسال كار كرده تا دوازده قطعهي پنج دقيقهاي آلبومش را داده بيرون كه ميشود شصت دقيقه. من يك شب روي اين آلبوم در محرم كار كردهام. البته كار عقبه دارد؛ يعني آهنگهايم را ساختهام و شعرهايم را گفتهام يا گرفتهام. اما براي تمرينش گاهي حتي يك شب هم وقت ندارم. اين هنر است.شما خودتان براي انتخاب پيرايههاي مختلف هنري به چه معيارهايي رسيدهايد؟ حتماً سبك و شعر و حتي شايد بعضي از گريزها را هم آماده كردهايد. معيارتان در اين انتخابها چيست؟
مثل هر هنر ديگري اين هنر هم براي خودش ساز و كارهايي دارد. آقا فرمودند هنرمندانه بخوانيد؛ برويد به اينجا برسيد. بقيه اش را ما بايد خودمان بفهميم. اگر عشق و تقوي- من كه ندارم- نباشد، مداح هرچه تلاش كند به اين معيارهاي هنري هم نميرسد. اين هنر با عشق و تقوي آميخته است. شايد من فلان گريزم را از پيش آماده كرده باشم ولي چون آماده بوده از همانجا هم ميروم بيرون و گاهي وسط شعر از يك دروازهي بزرگ گريز و اشك، رد ميشوم و حواسم نيست. گاهي مداح ميخواهد از همان دري كه خودش انتخاب كرده بيرون برود اما اگر سه چهار بيت شعرش را هم نخواند و برود به اين فضاي جديد، از معنوي هم اثرگذارتر است.تهيه کننده مصاحبه: مصطفي غفاريتنظيم براي تبيان: گروه دين و انديشه_شکوري
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 313]
صفحات پیشنهادی
گفتگو با محمود کریمی، ستایشگر اهل بیت(ع)
گفتگو با محمود کریمی، ستایشگر اهل بیت(ع)-اين هنر با عشق آميخته استگفتوگو با محمود كريمي؛ ستايشگر اهلبيت(ع) به نظر ميرسد نگاه رهبري به مقولهي مداحي، ...
گفتگو با محمود کریمی، ستایشگر اهل بیت(ع)-اين هنر با عشق آميخته استگفتوگو با محمود كريمي؛ ستايشگر اهلبيت(ع) به نظر ميرسد نگاه رهبري به مقولهي مداحي، ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها