واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: دخترکی آنسوی پنجره
توتوچان نام کتابی است دوستداشتنی، صمیمی و زیبا. اگر تمایل دارید در یک صبح دلانگیز بهاری، در بیشهزاری مملو از بوی عطر گلهای بهاری قدم بزنید و شرشر جویباران نوازشگر روح شما باشد به سراغ خواندن کتاب توتوچان بروید. کتابی که در سال اول انتشار خود همگان را شگفتزده کرد. طولی نکشید چهارونیم میلیون نسخه فروش رفت و در سال بعد نیز به رقم شگفتآور ششونیم میلیون رسید. و در تاریخ انتشارات ژاپن بیسابقه بوده است. به زبانهای مختلف دنیا ترجمه شد و جوایز گوناگون محافل ادبی و هنری را به خود اختصاص داد. کتاب توتوچان خاطرات دانشآموزمدرسهای است که به مدیر مدرسهی خود قول داده بود وقتی بزرگ شود حتما" شغل شریف معلمی را انتخاب کند. اما اینطور نمیشود. دانشآموزوظیفهشناس تصمیم میگیرد خاطرات مدرسهاش را که توموئه نامیده میشود و سوزاکو کوبایاشی مدیر آن مدرسه بود، بنویسد. در مدرسهی توموئه، هیچکس دلش نمیخواست پس از پایان درس به خانه برود. صبحها هم انتظار کشیدن برای وقت رفتن به مدرسه، سخت و طولانی بود. ماجراهای این کتاب زادهی ذهن نویسندهی آن نیست. همهی آنها واقعا" رخ دادهاند. زیبایی و لطافت این کتاب به حدی است که توانست طیف وسیعی از مخاطبان را به خود جذب کند. از کودکان کوچک مهدکودک گرفته تا پیرمردان و پیرزنان سالمند، معلمین کودکستانها، دبیرستانها ومراکز هنریبارها و بارها در بین ناهار صبح و گاه و بیگاه داستانهای کتاب را برای دانشآموزان خود خواندند و همگی لذت بردند. معلمین ناامید از تعلیم و تربیت و آموزشوپرورش بار دیگر روحیه گرفتند و پنجرهی امید به روی دلهایشان گشوده شد. عنوان ژاپنی کتاب را نویسنده از یک اصطلاح معروف قدیمی که به مردم «آن سوی پنجره» اشاره داشت گرفته است. پنجرهای از امید که سرانجام درمدرسهی توموئه به روی دخترک دانشآموز گشوده است. در این کتاب نویسنده کوشیده است، شیوههای آموزشی آقای کوبایاشی (مدیر مدرسه) را توصیف کند. او اعتقاد داشت همهی کودکان ذاتا" با طبیعت خوبی به دنیا میآیند. لکن محیط و تأثیر و رفتار غلط بزرگسالان به آنان آسیب میرساند. هدف وی آن بود که«طبیعت خوب» کودکان را آشکار ساخته و آن را بهبود و تکامل بخشد تا به این ترتیب کودکان بهصورتمردمانی با شخصیت و مستقل پرورش پیدا کنند.بریدهای از کتاب:«آقای کوبایاشی به من گفت: «میدانی، تو واقعا"دختر خوبی هستی!» و من ارزیابی این نکته را که وی تا چه حد به من اعتماد به نفس میداد غیرممکن مییابم. اگر به مدرسهی توموئه نرفته و آقای کوبایاشی را ملاقت نکرده بودم. احتمالا"برچسب «دختر بد» میخوردم و عقدهای و سردرگم میشدم.» «توتوچان را سوار یک قطار شلوغ مخصوص تخلیهی جمعیت توکیو کرده بودند و او زیر دست و پای بزرگترها مانده بود. از پنجرهی قطار به تاریکی آن سوی پنجره خیره شده و به آنچه که آقای مدیر هنگام جداشدن از او گفته بود میاندیشید: «باز هم یکدیگر را خواهیم دید.» آقای مدیر، آنچه را همیشه میگفت باز هم تکرار کرد: «میدانی، تو واقعا"دختر خوبی هستی!» دلش نمیخواست این حرفهای آقای کوبایاشی را فراموش کند. رسته از بمباران و بااین فکر که به زودی آقای کوبایاشی را خواهد دید، به خواب رفت. قطار میغرید و مملو از مسافرین نگران، در دل تاریکی پیش میرفت.» کتابنامه: توتو_چان (دخترکی آن سوی پنجره) نویسنده: کورویاناگی، تتسوکو ترجمه: سیمین محسنی چاپ اول، 1373 تهران شمارگان:5000 جلد انتشارات: نشرنی تلفن:021-88003795علیاصغر جعفریانمنبع: رشد، مهر88، شماره 1، دوره 15 مطالب مرتبط:بالا نشینجوراب پشمیپرسش ها و پاسخ ها
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 729]