واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
«راز فرنگیس» در تهران آرزو، منیژه، فرنگیس، فرانک، گرد آفرید، کتایون، رودابه، همای چهرزاد، سیندخت و تهمینه. اینها ده نفر از شخصیتهای زن شاهنامه هستند که حالا نقاشی آنها در قلب پایتخت به تماشا گذاشته شده است.
هنگامه صدری در تازه ترین نمایشگاه نقاشی اش با عنوان «راز فرنگیس» در تهران نگاهی دوباره به زنان در طول تاریخ افکنده است. او تلاش کرده به نقاشی هایش از زنان شاهنامه، کارکرد امروزی دهد و به واسطه آن به نقد زنان در دوره معاصر بپردازد. صدری استاد رشته نقاشی ایرانی دانشگاه هنر اسلامی تبریز است که تاکنون هشت نمایشگاه انفرادی و بیش از 20 نمایشگاه گروهی را تجربه کرده است. همزمان با برپایی این نمایشگاه با او گفت وگویی انجام دادیم که می خوانید. چرا زنان شاهنامه را به عنوان سوژه نقاشی هایتان انتخاب کردید؟ به روایتی که فردوسی و داستان های حماسی اش نسبت به حرکت و فعالیت زنان در دوره خود دارد، در این تابلوها نگاه داشتم و خوانش خود را نقاشی کردم. من در کارهایم به نقش زنان شاهنامه در مسائل سیاسی و اجتماعی زمانشان نظر داشتم. این نقش را بازخوانی کردم و خیلی دوست داشتم این نقش را به زنان دوره معاصر ارتباط بدهم. برای من همواره این سوال مطرح بود که رابطه زنان با زنان چگونه است یا زنان شاهنامه درباره بسیاری از مسائلی که دغدغه من بود، چطور فکر می کنند و سعی کردم این موضوعات را در تابلوها نشان دهم. من ده زن شاهنامه را انتخاب کردم و براساس نگاه فردوسی به آنها، من نیز نگاهی دوباره به آن افکندم و چهره هایشان را کشیدم. البته در برخی روایت ها دست بردم و براساس نگاه خودم آن ها را تصویر کردم. پس کل نمایشگاه شامل نقاشی 10 زن شاهنامه است؟ مجموع تابلوها 11 نقاشی است. ده شخصیت زن شاهنامه همراه با یک تابلوی فردوسی در مرکز نمایشگاه. چون در مراسم افتتاحیه نمایشگاه یک اجرای شاهنامه خوانی داشتیم، تابلوی فردوسی را هم در نمایشگاه قرار دادم. من وقتی این زنان را کامل می دیدم که خود فردوسی هم کنارشان باشد. در واقع تابلوی فردوسی به دلیل پرده خوانی هم بود. ذهنیت خلق شخصیت های زن شاهنامه از کجا شکل گرفت و تصورتان از این شخصیت ها را بر چه اساسی ترسیم کردید؟ من سال ها در حوزه نقاشی ایرانی فعالیت می کردم. همچنین به مطالعه ادبیات قدیمی ایران علاقه مند بودم. در آن دوران به شاهنامه رسیدم. یکسری سوالات بود که برای پاسخ به آنها خواستم از متنی مثل شاهنامه کمک بگیرم. در متن شاهنامه روایت های مختلفی از اسطوره ها و شخصیت های حماسی وجود دارد. تفاوت این شخصیت ها با دیگر شخصیت های متون ادبی مثل آثار سعدی و نظامی، در نوع تیپ سازی های فردوسی بود. این تیپ سازی ها را کمتر در ادبیات روایی ایران دیده بودم. همانجا این ایده در ذهنم شکل گرفت. زنان شاهنامه بیشتر از خانواده های نجبا و بزرگان بودند. زنانی جسور، شجاع و جنگاور که در مناسبات اجتماعی نقش های مفیدی ایفا می کردند. در شاهنامه فردوسی تیپ های مختلفی از زنان را می بینیم. زنانی که عاشق بودند، زنان جنگاور و شجاع و جسور و همچنین زنان فریبکار. من بیشتر ده زنی را انتخاب کردم که زنان عاشق و جنگاور بودند. چون می خواستم روی آن خصوصیات زنان تحقیق کنم. روی نیازها، امیال و خواسته ها یشان کار کنم. چون تحقیقی در این باره داشتم که در آن از خود زنان درباره خواسته هایشان می پرسیدم. معمولا در این تحقیق وقتی با زنان صحبت می کردم می دیدم نیازها و امیال آنان را جامعه برای آنان انتخاب کرده، نه خود زنان برای خودشان. جامعه هم با نگاه مردانه این قوانین را ثبت کرده است. عموما خود افراد این حقوق را مطرح نمی کنند. مثلا حتی حقوق کودکان را هم بزرگسالان تعریف می کنند. زنان هم به این صورت. انگار آنها نتوانستند خواست های خود را مطرح کنند. برای من این نمایشگاه پاسخی بود به سوالاتی که سال ها دغدغه ام بود. مجبور بودم این زن ها را نقاشی کنم، مخاطبان بیایند و از زبان آنها این پاسخ هایم را بشنوم که البته شنیدم. چرا نگاه زن های شاهنامه در نقاشی های شما غمگین است؟ دلیل خاصی ندارد. من بیشتر خواستم حالت حماسی و تاریخی آنان حفظ شود. بیشتر آنان مشکلات فراوانی داشتند. زنانی بودند که اول عاشق می شدند، اما از فردای روزی که وارد زندگی مشترک می شدند، مردان آنان به میدان نبرد می رفتند. زنان با بچه های در شکم می ماندند. باید بچه های خود را بزرگ می کردند. گاهی فرزندان آنان را می گرفتند. بعضی از آنها به دلیل تصویرسازی فردوسی حتما باید در چهره هایشان غمی دیده می شد. مثلا مادر سیاوش به خاطر غم سیاوش زنی غمگین است. برای این که جنگ ها در نگیرد، زنان شاهنامه متحمل مصائب بسیاری شدند. پس اینها زنان شادی نبودند. مثلا منیژه برای رسیدن به بیژن خیلی سختی کشید. من این سختی ها را در زنان امروزی نمی بینم. زنان امروزی عموما می خواهند انتخاب شوند. درحالی که آن زمان زنان انتخابگر بودند و تلاش و مبارزه می کردند. کارکرد امروزی این نقاشی ها چیست و مخاطب باید از دیدن آن ها به چه مفهومی برسد؟ آن دیگر به خوانش مخاطب مربوط است. اما همان طور که گفتم علت کار کردن من روی این شخصیت ها بازبینی این نوع زنان بود. می خواستم باب گفت وگو برای زنان باز شود تا به خودشان از درون به خودشان نگاه دوباره کنند. خیلی از زنان ما در دوره معاصر امیال و خواسته هایشان را گم کرده اند. بجای این که کنشگر و فعال باشند، واکنشگر شده اند. به دلیل مشکلاتی که اجتماع به آنان وارد می کند، زنان امروز به حالت تلافی جویانه با مردان برخورد می کنند. البته خود آنان بیشترین آسیب را می بینند و متوجه نیستند. به جای آنکه با دید خودشان از درون، خود را بررسی کنند، با مردان تلافی جویانه مبارزه می کنند. در صورتی که اگر خواسته هایشان را با تعامل بهتری مطرح کنند، دیالوگ بهتری پیش می آید. در واقع من خود، یک نگاه نقادانه به زنان معاصر هم داشتم. پرسشی که مطرح است این که آیا نقاشی های شما از زنان شاهنامه آن قدر دقیق بوده که نتوانیم جای اسم تابلوها را عوض کنیم و مثلا اسم تابلوی آرزو را برای فرانک بگذاریم و برعکس؟ نه چنین چیزی برایم دغدغه نبود. چون این ها درواقع برداشت هر فرد از شخصیت های شاهنامه است. ما جز ظواهری که فردوسی بیان کرده، آن قدر تصویر دقیقی از این زنان نداریم. من براساس برداشت و استنباط خودم این زنان را تصویر کردم. من خیلی دنبال این نبودم که هر تصویری را دقیقا به همان صورت که گفته شده بکشم و عینا همان را پیاده کنم. بیشتر تلاش کردم دختران معاصر را جایگزین این چهره ها کنم تا هرکس بتواند فکر کند. البته به بعضی المان ها توجه داشتم. اسم بعضی تابلوها را می توان عوض کرد. اما برخی را نمی شود. مثلا در تابلوی سیندخت حس مادرانه را می بینید یا مثلا آرزو سن کمی داشته و شیطنت هایی داشته ، تهمینه در نگاهش غمی دیده می شود یا همای شهرزاد دختر شاه ایران بوده پس باید ابهتی داشته باشد و لباس های فاخر به تن کند. من هم سعی کردم این کلیات را پیاده کنم. اما دنبال تصویرسازی چهره عین به عین نبودم. سجاد روشنی / گروه فرهنگ و هنر
یکشنبه 15 دی 1392 8:04
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 32]