واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: الزامات انتقال پايتخت از تهران
در طول تاريخ ايران از آغاز حكومت سلسله مادها تا كنون يعني زماني كه همدان يا هگمتانه به عنوان اولين پايتخت ايران بوده تا كنون كه تهران آخرين پايتخت كشور است 31 بار جابجايي پايتخت را در سطوح ملي و منطقهاي گذراندهايم. كه برخي پايتختها فقط يك بار و برخي ديگر چندين بار به عنوان پايتخت انتخاب شدهاند. پس از انقلاب اولين بار بحث انتقال پايتخت در سال 1364 يعني 28 سال پيش همزمان با دويستمين سال پايتختي تهران مطرح شد.
در سال 1368 مطالعاتي زير نظر وزارت مسكن و شهرسازي وقت انجام گرفت كه 4 گزينه براي انتقال پايتخت مورد بحث و بررسي قرار گرفت و نهايتآً نتيجه اين شد كه انتقال پايتخت هزينه دارد و به جاي انتقال پايتخت «طرح ساماندهي پايتخت» را مطرح كردند. كه نتايج زحمات سال 1368 به بعد در قالب طرح ساماندهي تهران، كه تلاشها و سرمايههاي زيادي را صرف كرده است، مورد اجرا قرا گرفت، اوضاع نابسامان كنوني اين شهر براي زندگي حتي با اجراي طرحهاي مختلف ساماندهي پايتخت و زحمات زياد سامان نيافت. آيا طرحهايي مانند دوركاري و انتقال كارمندان از تهران و... كه در چند سال گذشته اجرا شد... چه نتيجهاي داشت؟!
آيا اگر مسوولان ذيربط 24 سال پيش شروع ميكردند به انتقال پايتخت هزينهها بيشتر بود يا امروز؟!. اين انتقال كه نهايتآً روزي بايد حتماً انجام شود هر چه به تأخير بيفتد هزينههاي مستقيم و غيرمستقيم بيشتري را به كشور تحميل خواهد كرد.
براساس مطالعات انجام شده به علت مشكلات و مسائل پيچيده و بغرنج تهران، انتقال پايتخت از تهران را به دلايل مهم زير الزامي و ضروري ميدانم:
1- تمركز شديد و ازدحام جمعيت: شهر تهران به نسبت ساير شهرهاي كشور بيشترين تعداد جمعيت كشور را در خود جاي داده است. اين شهر در مقابل 1330 شهر به تنهايي 16 درصد جمعيت شهري كشور را به خود اختصاص داده است. تهران 5/8 ميليون نفر جمعيت ساكن دارد، بزرگترين شهر غرب آسيا و 42 امين شهر بزرگ جهان است.
روزانه حداقل 12 ميليون نفر جمعيت شناور درون و برون شهري دارد و با شهرهاي مجاور خود كه رشد شتابان و بزرگيشان را به خاطر همجواري با تهران پذيرا گشتهاند، به صورت يك مگالاپليس بزرگ درآمده و اين شهر با خاصيت ماكروسفالي تسلط خود را بر تمام شبكه سكونتگاهي كشور گسترانده است. تراكم بسيار زياد جمعيت در واحد سطح و افزايش لحظه و به لحظهاي آن از آستانههاي تحمل و پذيرش شهر فراتر رفته و شهر را به يك توده عظيم جمعيتي در فضاي كشور تبديل كرده است.
2- تمركز اقتصادي و تجاري: متمركز شدن منابع و امكانات عمده اقتصادي، مالي و تجاري مانند شبكههاي بزرگ بانكي، پول و ارز، بازار، كمپانيها، دفاتر شركتها و كارخانجات، سرمايهداران و تجار بزرگ ملي و بينالمللي كشور باعث شده است كه تهران رهبري اقتصاد ملي را برعهده گرفته و اين تمركز اقتصادي بر تمركز جمعيتي و ترددي مرتبط تهران همواره ميافزايد.
همچنين حجم نسبتاً زياد تقاضاي جمعيت در موارد مختلف در بسياري از موارد مانند مسكن باعث افزايش قيمت زمين و مسكن شده و به صورت تدريجي اين افزايش قيمتها به ساير نقاط كشور نيز سرايت ميكند. مطالعات نشان ميدهد كه بخشي از افزايش قيمت زمين و مسكن ناشي از تورم تقاضا در تهران بوده و نهايتاً منجر به تورم قيمت زمين و مسكن ميشود و اين تورم به ساير نقاط كشور عليرغم اينكه تورم تقاضا و مشكلات تهران را نداشته باشند سرايت كرده و باعث افزايش قيمتها در ساير شهرهاي كشور ميشود.
3- تمركز سياسي – اداري: تمام مراكز تصميم گيري و مديريتي ملي در تهران مستقر هستند: مانند دفتر رياستجمهوري، مجلس شوراي اسلامي، قوه قضاييه، تمامي وزارتخانهها، نهادهاي ملي دولتي و غيردولتي، ارگانهاي حكومتي ملي و... . جمعيت عظيم كاركنان اين نهادها و مراكز سياسي– اداري كشور در تهران ساكن بوده و حضور آنان قدرت كامل بلامنازع سياسي و اداري را به تهران بخشيده و روزانه حجم عظيمي از ترافيك زميني و هوايي كشور را براي انجام امور اداري و سياسي در ساير نقاط كشور به سوي اين شهر روانه كرده و حجم تردد دروني شهر تهران و جمعيت شناور آن را به شدت افزايش ميدهد.
4- معضلات محيطزيست شهري: تمركز شديد جمعيتي، اقتصادي، خدماتي و سياسي– اداري تهران و روند فزاينده همه تمركزهاي مذكور فرآيند مصرف انواع منابع را در يك سير شتابان همواره افزايش ميدهد كه نتيجه آن توليد انبوه انواع پسماندها و زبالههاي خانگي، تجاري، صنعتي، بيمارستاني، الكترونيكي و... ميباشد. بنزين مهمترين ماده مصرفي و آلاينده تهران است. روزانه حداقل 14 – 13 ميليون ليتر بنزين در تهران مصرف ميشود كه همراه با گازوئيل مصرفي، ساليانه دست كم 10 ميليون تن گاز كربنيك در تهران توليد ميشود، كه آثار سوء اين آلايندگي بر سلامت ساكنان اين شهر مشخص بوده و عامل مهميدر كاهش متوسط عمر شهروندان ميباشد.
5- معضل ترافيك؛ حجم بالاي خودروهاي عمومي و دولتي و افزايش ضريب مالكيت خودروهاي خصوصي با خودروهاي جمعيت شناور، معابر اين شهر را در طول روز به پاركينگ نسبتاً متحرك خودروها تبديل كرده و علاوه بر افزايش نسبي مصرف سوخت، باعث تشديد آلودگي هوا و آلودگي صوتي ميشود.
اما مهمترين تأثير ترافيك سنگين تهران كه معمولاً مورد غفلت قرار ميگيرد، اتلاف وقت شهروندان و ايجاد خستگي و بروز اختلالات روحي و رفتاري شهروندان است. اگر به تناسب جمعيت ساكن و شناور، سرانه متوسط اتلاف وقت شهروندان تهران در ترافيك را يك ساعت در نظر بگيريم، روزانه 12 ميليون ساعت وقت انسانها در پايتخت تلف ميشود. كه ماهيانه 000/000/360 ساعت وقت مردم تهران در ترافيك تلف ميشود. تعداد بسياري از اين افراد سرمايههاي انساني كشور از جمله نمايندگان، مديران، متخصصان، اساتيد و نخبگان است، كه به عنوان كارگزاران نظام وقت آنها بايد صرف خدمت به مردم شود نه هدر رفت در ترافيك. ضرورت دارد در اين راستا به برنامه انتقال پايتخت جديتر توجه و عمل شود.
6- پايين بودن شاخصهاي كيفيت زندگي؛ ازدحام جمعيت، گراني، پائين آمدن قدرت خريد شهروندان، اتلاف وقت در ترافيك، آلودگي هوا، آلودگي صوتي و امراض ناشي از آنها باعث سطح نسبتاً پايين شاخصهاي كيفيت زندگي بر اثر عوامل محيطي شهر در تهران شده است.
7- خطر زلزله؛ شهر تهران همواره در معرض خطر زلزله قرار دارد. گسلهاي شمال تهران، گسل مشاء، گسل كهريزك و گسل ري كه همواره تهران را در معرض خطر قرار دادهاند، هر كدام توان ايجاد زلزلههاي 5/7 ريشتري را دارند. با توجه به تراكم بالاي جمعيتي، منابع اقتصادي، خدماتي، سياسي و فرهنگي، مقاومت پايين بسياري از ساختمانهاي شهر و حوادث هنگام زلزله مانند شكستگي خطوط انتقال گاز و آبوقطع و اتصال خطوط انتقال برق و آتشسوزي و... زلزله تهران يك فاجعه انساني وخيم به بار خواهد آورد.
هنگام طرح مباحث انتقال پايتخت همواره اين بحث عنوان ميشود كه انتقال پايتخت هزينه بر است. آيا ماهيانه حداقل اتلاف 000/000/360 ساعت وقت شهروندان تهران، آلودگي شديد هوا، توليد ساليانه حداقل 10 ميليون تن گاز كربنيك در اين شهر، مرگوميرهاي ناشي از محيط ناسالم شهر و تلفات انساني، اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و سياسي ناشي از زلزلهاي كه حتماً خواهد آمد، براي كشور هزينه نيست!؟ همه ما مسوولان در مقابل وضعيت زندگي مردم تهران مسووليت داريم و باورمان بايد اين باشد كه تهران شهر همه ايرانيان و ايرانشهر است. در اين راستا آنچه كه پيشاز هر چيز انتقال پايتخت را به عنوان يك وظيفه براي مسوولان ضروري مينمايد، مباحث حقوق بشر است. لذا بنابر دلايل ذكر شده طرح انتقال پايتخت و امكان سنجي نحوه آن يك ضرورت اجتنابناپذير است كه نمايندگان مردم در مجلس شوراي اسلامي در جلسه روز سهشنبه 3/10/1392 به درستي به آن راي مثبت دادند.
*عضو هيات رييسه و سخنگوي كميسيون عمران
پنجشنبه 5 دي 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مردم سالاری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 54]