تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 12 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):نماز شب، موجب رضايت پروردگار، دوستى فرشتگان، سنت پيامبران، نور معرفت، ريشه ايم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820218769




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

حقوق بشر با طعم شكنجه


واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران جوان: حقوق بشر با طعم شكنجه
از اين پس در مجله شبانه باشگاه خبرنگاران به پرونده هايي مي پردازيم كه نشان دهنده نقض حقوق بشر در كشورهاي مدعي غربي است. اين كشورها كه خود دم از حقوق بشر مي زنند در موارد بسياري آن را زير پاگذاشته و خلافش رفتار كرده اند. برخي از اين پرونده ها را براي شما هرشب بازنشر مي كنيم.
به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، پس از وقوع 11 سپتامبر و حمله‌ي آمريكا به افغانستان و عراق، يكي از مسايلي كه باعث خشم و تنفر جهانيان نسبت به دولت‌مردان آمريكايي شده است، رفتارهاي غيرانساني و وحشيانه با زندانيان بازداشتگاه‌هاي آشكار و مخفي مانند: «گوانتانامو، ابوغريب، بگرام و ...» مي‌باشد. چند وقت پيش بالاخره پس از مدت‌ها، «سازمان ديده بان حقوق بشر»[1] در گزارش نه چندان جامع خود از دولت باراك اوباما خواست تا تحقيقات جنايي را درباره‌ي شكنجه‌ي بازداشت شدگان در دوران رياست جمهوري «جورج دبليو بوش» آغاز نمايد.

طبق اين گزارش، كه در 107 صفحه تنظيم شده است، متهمان اصلي شكنجه‌ي بازداشت شدگان افزون بر «جورج بوش»، «ديك چني»(معاون رييس جمهور)، «دونالد رامسفلد»(وزير دفاع) و «جورج تنت»(رييس وقت سازمان سيا) مي‌باشند. براساس اين گزارش نقش ديگر سياست‌مداران آمريكايي نظير «كاندوليزا رايس» (وزير امور خارجه)، «جان اشكرافت» (وزير دادگستري) و هم‌چنين وكلاي دولت سابق در مستدل ساختن استفاده از شكنجه بايد مورد بررسي قرار بگيرد.

در اين گزارش از ديك چني به عنوان عامل اصلي اجراي دستگيري‌هاي غير‌قانوني و شكنجه نام برده شده ‌است. از رامسفلد به عنوان فردي ياد شده كه ‌روش‌هاي بازجويي غير‌قانوني را به تصويب رسانده‌است. جورج تنت، رييس اسبق سازمان سيا هم بر استفاده از روش شكنجه‌ي «خفگي مصنوعي»[2] نظارت داشته ‌است. (در روش خفگي مصنوعي، زنداني را خوابانيده و بر روي بيني و دهان وي مرتب آب مي‌ريزند. بدين ترتيب زنداني بر اثر قطع تنفس و ورود آب به درون شش‌ها دچار خفگي شده و تا آستانه‌ي مرگ پيش مي‌رود ولي پس از چند لحظه وي را مجدد بازيافت كرده و براي تكرار همين برنامه آماده مي‌سازند.)

اين اقدام‌ها در زندان‌هاي گوانتانامو، ابوغريب، بگرام (معروف به گوانتاناموي اوباما) و ... توسط نظاميان و مأموران امنيّتي آمريكا روزانه صورت گرفته كه انتشار عكس‌هاي يادگاري شكنجه گران آمريكايي با قربانيان سبب انزجار افكار عمومي جهان از دولت‌مردان آمريكايي شده بود تا جايي كه «باراك اوباما» دستور منع انتشار اين تصاوير را صادر نمود.

ادامه ‌و گسترش شكنجه‌ها در زمان اوباما

در گزارش سازمان ديده بان حقوق بشر از دولت باراك اوباما انتقاد و گفته شده است كه وي به تعهدهاي آمريكا در اجراي معاهده‌ي منع شكنجه عمل نكرده ‌است. موضوع جالب اين مي‌باشد كه خود باراك اوباما پس از رسيدن به رياست جمهوري، در اقدامي تبليغاتي و براي بازگرداندن حيثيّت از دست رفته‌ي آمريكا در زمينه‌ي نقض مكرر حقوق بشر، فرمان تعطيلي بازداشتگاه گوانتانامو را امضا و تعهد كرد ظرف يك سال اين بازداشتگاه را تعطيل كند كه البته اين امر تاكنون محقق نشده است.

از شگفتي‌هاي گزارش اين است كه به دولت اوباما كه خود متهم به ادامه‌ي جنگ، گسترش زندان‌هاي مخفي، تداوم شيوه‌هاي شكنجه و قتل مي‌باشد، مأموريت داده شده تا راجع به شكنجه‌هاي زمان بوش تحقيق نمايد! در واقع هر دو حزب ايالات متحده در استفاده از هرگونه شيوه‌ي غيرانساني براي پيشبرد اهداف خود در جنگ اتفاق نظر دارند. تفاوت سياست اوباما در مقايسه با جورج دبليو بوش تنها در سخنراني‌هاي اوباماست. بوش در حرف و عمل به طور دايم بر طبل جنگ افروزي، تهاجم و شكنجه مي‌كوبيد در حالي‌كه اوباما مرتب از صلح، پايان جنگ و شكنجه سخن مي‌گويد ولي در عمل همانند بوش عمل مي‌كند.

نكته‌ي مهم، سازمان يافته بودن آزار، اذيّت و شكنجه‌ي زندانيان هم در زمان بوش و هم در زمان اوباما مي‌باشد. به عبارتي بهتر، دستورها از رأس ساختار فرماندهي (كاخ سفيد) صادر مي‌شوند. از ديد دولت‌مردان آمريكا تمامي اقدام‌هاي سيا و شكنجه‌هاي اعمال شده به عنوان روش‌هاي مجاز براي اعتراف‌گيري از زندانيان خطرناك قلمداد شده و قانوني معرفي مي‌شوند و در واقع سازمان سيا با شكنجه هيچ‌گونه كار غيرقانوني و غيرمجاز انجام نداده است. در دولت باراك اوباما، افزون بر خود او به عنوان نفر اصلي كابينه، «لئون پانتا»، «ديويد هاول پترائوس» و «اريك هولدر» عاملان اصلي ادامه‌ي شكنجه و تعدي به زندانيان مي‌باشند.

پانتا، رييس سابق سازمان سيا و وزير دفاع كنوني، در زماني كه رياست سازمان سيا را بر عهده داشت، مسايل حقوقي و بشر دوستانه را به صورت آشكاري ناديده مي‌گرفت و به عنوان رييس سازمان سيا در كشتن تعداد زيادي از افراد بي‌گناه، مسؤول مي‌باشد. پانتا بعد از مرگ «اسامه بن لادن» در مصاحبه‌اي با شبكه‌ي «ان.بي.‌سي» گفت: «آمريكا با استفاده از تكنيك‌هاي بازجويي پيشرفته از جمله خفگي مصنوعي توانست از زندانيان گوانتانامو اطلاعات جمع آوري كند و عملياتي ترتيب دهد كه به كشته شدن رهبر القاعده بيانجامد.» او در ابتداي تصدي پست رياست سازمان سيا نيز اعلام كرده بود كه دولت اوباما افسران سازمان سيا را كه در بازجويي‌ها و تحقيقات تند همراه با شكنجه شركت كرده بودند، مورد پي‌گرد قرار نخواهد داد.

پانتا طراح اصلي استفاده از هواپيماهاي بدون سرنشين مجهز به موشك‌هاي ليزري «هلفاير» براي مقابله با القاعده و طالبان مي‌باشد كه افزون بر كشتن اعضاي القاعده بسياري از مردم بي‌گناه نيز كشته مي‌شوند. روزنامه‌ي «دان»[3]، روزنامه‌ي انگليسي زبان چاپ پاكستان، درگزارشي مي‌نويسد كه در سال 2009 (بين 1 ژانويه تا 31 دسامبر) 44 بار هواپيماهاي بدون سرنشين سيا مناطق قبيله‌اي پاكستان را مورد حمله قرار داده‌اند، در جريان اين حملات تنها پنج بار موفق شدند به اهداف واقعي ضربه بزنند كه به كشتن پنج نفر از اعضاي القاعده و رهبران طالبان منجر شده بود. در اين حملات بيش از 700 نفر از افراد غير نظامي بي‌گناه كشته شده‌اند، يعني در واقع براي كشتن هر نفر از اعضاي القاعده و طالبان به وسيله‌ي هواپيماي بدون سرنشين، 140 غيرنظامي بي‌گناه كشته شده است.

تحليل‌گران بر اين اعتقاد مي‌باشند كه به طور حتم با ورود پانتا به وزارت دفاع استفاده از هواپيماهاي بدون سرنشين در مأموريت‌هاي جاسوسي، نظامي و قتل مخالفين رشد بسيار قابل توجهي پيدا خواهد كرد. در واقع دولت اوباما يك سيستم اعدام فرا قضايي بنيان نهاده است كه در آن مخالفان سياسي آمريكا و نيروهاي مظنون به ارتباط با القاعده توسط سازمان‌هاي اطلاعاتي و جاسوسي آمريكا شناسايي شده و توسط هواپيماهاي بدون سرنشين در جاهايي دور از ميدان نبرد ترور مي‌شوند. ادامه‌ي حملات هواپيماهاي بدون سرنشين آمريكايي باعث افزايش تلفات افراد غيرنظامي مي‌شود كه مصداقي از نقض حقوق بشر است. استفاده از اين نوع هواپيماها باعث نجات جان نيروهاي آمريكايي مي‌شود و باعث مي‌گردد تا از فشار افكار عمومي ناشي از كشتن سربازان آمريكايي كه ادامه‌ي اشغال نظامي را با مشكل مواجه مي‌نمايد، رهايي يابند.

«ديويد هاول پترائوس»، رييس جديد سيا و فرمانده‌ي سابق نيروهاي ائتلاف در افغانستان، عامل ديگر ادامه‌ي سياست‌هاي شكنجه در زمان باراك اوباما مي‌باشد. به نظر پترائوس بازجويي‌هاي سازمان سيا گرچه سخت، دشوار و گاهي تحميلي مي‌باشد اما ايالات متحده براي چنين نوع عملكردي كاملاً محق مي‌باشد! به عقيده‌ي پترائوس ايالات متحده در استفاده از تكنيك‌هاي خاص بازجويي زماني كه زنداني از دادن اطلاعات خودداري مي‌نمايد كاملاً اختيار دارد. افزايش 30 هزار نيروي آمريكايي در افغانستان از سوي باراك اوباما در زمان فرماندهي ژنرال پترائوس به مرحله‌ي اجرا درآمد. افزون بر اين، در زمان مأموريت پترائوسدر افغانستان، افزايش تلفات غيرنظاميان در عمليات هوايي يكي از موارد جنجالي بود.

بنا به گفته‌ي «رابرت فيسك»[4] روزنامه نگار انگليسي از زماني كه پترائوس به افغانستان رفت، حملات هوايي آمريكا در اين كشور نيز 172 درصد افزايش پيدا كرد. سازمان ملل در گزارشي كه به تازگي منتشر كرد، اعلام نمود كه تلفات غيرنظاميان در افغانستان برخلاف گفته‌هاي پترائوس به شدت افزايش يافته است. «استفان دوميستورا» فرستاده‌ي ويژه‌ي دبير كل سازمان ملل در افغانستان از افزايش 15 درصدي تلفات غيرنظامي در 6 ماه گذشته خبر داده است و اين در شرايطي است كه ماه مه سال 2011 به عنوان مرگ‌بارترين ماه از سال 2007 تا كنون براي غيرنظاميان بوده است.

موضوع مهم فساد قوه‌ي قضاييه در ايالات متحده و تلاش آن براي سرپوش گذاشتن بر اعمال غيرقانوني شكنجه و قتل مخالفان در زمان بوش و اوباما مي‌باشد. وزارت دادگستري آمريكا در 30ژوئن (9 تير) اعلام كرد كه طبق دستور اريك هولدر، وزير دادگستري، دادستان كل اين كشور تنها براي بررسي درباره‌ي مرگ دو زنداني (پرونده‌ي مرگ «گل رحمان» تبعه‌ي افغان در سال 2002 در زندان «سالت پيت»[5]، معروف به «زندان تاريك» كه شبيه زندان‌هاي قرون وسطي بدون پنجره و بدون چراغ برق مي‌باشد و پرونده‌ي مرگ «منادل الجمادي» عراقي در زندان ابو غريب در سال2003) صلاحيّت دارد و به اين ترتيب عملاً به هر گونه بررسي بيش‌تر درباره‌ي مرگ‌هاي در اثر شكنجه و سوء استفاده از زندانيان پايان داد. به گزارش «وال استريت ژورنال»، دستور قضايي هولدر موجب شد تا بيش از 100 بررسي ديگر درباره‌ي پرونده‌هاي بدرفتاري با بازداشت شدگان مظنون به فعاليت‌هاي تروريستي از سوي سيا و پيمان‌كاران خصوصي در سال‌هاي پس از حوادث يازده سپتامبر 2001 ناديده گرفته شود.

نكته‌ي تأسف بارتر قضيه آن جا مي‌باشد كه پزشكان و روان‌شناسان وزارت دفاع آمريكا نيز كه وظيفه‌ي آن‌ها مراقبت از بازداشت شدگان مي‌باشد در هم‌نوايي با شكنجه گران عمل كرده‌اند و شواهد مربوط به آسيب‌رساني عمدي و شكنجه را پنهان كردند و در شكنجه‌ي زندانيان مشاركت داشته‌اند. پايگاه اطلاع‌رساني مركز تحقيقات جهاني كانادا با استناد به گزارش مستند نشريه‌ي آمريكايي «يوتن ريدر»[6] نوشت: «از نظر پزشكان آمريكايي در خاورميانه كه از دادن داروهاي حياتي نظير انسولين به زندانيان مظنون خودداري مي‌كنند، شكنجه‌ي زندانيان امري قابل قبول و موجه است.» طبق اين گزارش دكتر «ويليام وينكن وردر»، از مقام‌هاي ارشد پنتاگون كه در سال 2005 به پزشكان ارتش اجازه داده بود تا در اعمال شكنجه‌ي زندانيان شركت كنند و سوابق پزشكي فرد را در اختيار بازپرسان قرار دهند، در همان سال به خاطر كمك‌هاي برجسته به بهبود بهداشت و سلامت عمومي از سوي انجمن پزشكان آمريكا نشان افتخار دريافت مي‌كند!

شكنجه‌هاي رايج در زندان‌ها

دولت آمريكا بعد از حمله به افغانستان و عراق تعداد زيادي زندان و بازداشتگاه در اين كشورها ايجاد كرد كه بعد از افشاي جنايات صورت گرفته در اين زندان‌ها و فشار افكار جهاني، دولت اوباما سياست استفاده از زندان‌هاي مخفي را سرلوحه‌ي كار خود قرار داده است. به تازگي نيز ارتش آمريكا وجود تعدادي زندان مخفي در افغانستان را تأييد كرد. گفته مي‌شود حدود 20 زندان مخفي در افغانستان وجود دارد كه از اين تعداد سه زندان در داخل پايگاه هوايي بگرام واقع شده است. اين در حالي است كه چند وقت پيش‌ترمقام‌هاي كميته‌ي بين‌المللي صليب سرخ كه از زندان‌هاي سازمان سيا بازرسي كرده بودند در گزارشي، برنامه‌هاي اين سازمان براي اعتراف گرفتن از زندانيان را غيرانساني عنوان كردند. آن‌ها اعلام كردند كه مظنونان حملات تروريستي كه در زندان‌هاي مخفيانه نگهداري مي‌شوند دچار افسردگي و سوء تغذيه شده و تعداد زيادي از زندانيان مجبور بودند براي چندين روز به صورت ايستاده و در حالت دست‌ها پشت سر قرار بگيرند.

مظنونان معمولاً به شكنجه‌هاي بيش‌تري برضد خود و حتي خانواده‌هايشان تهديد ‌شده‌اند. 9 نفر از 14 نفري كه با مقام‌هاي كميته‌ي بين‌المللي صليب سرخ گفت‌وگو كرده‌اند عنوان داشتند كه شكنجه‌گران سيا آن‌ها را به شكنجه‌هاي بيش‌تري نظير شوك‌هاي الكتريكي، تزريق ويروس ايدز و تجاوز نيز تهديد نموده‌اند. يكي از زندانيان بيان نموده بود كه مأموران سيا وي را مجبور مي‌كردند كه به مدت يك هفته كامل به صورت ايستاده قرار بگيرد و بعد از اين مدت به او اجازه مي‌دادند كه دو روز بنشيند يا بخوابد و دوباره وي را مجبور مي‌كردند كه براي چندين روز ديگر بايستد.

زندان ابوغريب از جمله زندان‌هاي بسيار مخوف عراق است كه فجايع اتفاق افتاده در آن هر انساني را به وحشت مي‌اندازد. نمونه‌هايي از شكنجه‌هاي مرسوم در زندان ابوغريب در زير آورده شده است. (بعضي از موارد به علت شنيع بودن، قابل بيان نمي‌باشد.)

- واداشتن زندانيان به دراز كشيدن بر روي زمين و پريدن و جهيدن نظاميان آمريكايي از روي بدن برهنه‌ي آن‌ها.

- تقسيم زنداني‌ها به چندين گروه و واداشتن آن‌ها به انجام كارهاي غيراخلاقي.

- قرار دادن زنداني بر روي چهار پايه‌و گذاشتن كيسه‌اي بر سر او و بستن سيم‌هاي برق به دست و پاهاي زنداني كه در اين وضعيّت با كوچك‌ترين حركت، سيم‌هاي برق عمل مي‌كنند و زنداني را برق مي‌گيرد.

- بستن قلاده‌ي‌سگ‌ها به گردن زنداني‌ها و مرتبط كردن آن به يك زنجير و كشيدن آن‌ها بر روي زمين و واداشتن زنداني به اداي حركات و صداي سگ‌ها.

- استفاده از سگ‌هاي نظامي آموزش ديده براي به وحشت افكندن زنداني‌ها و تكه و پاره كردن بدن‌آن‌ها.

- ريختن مايعات سوزاننده مانند آب جوش يا آب خيلي سرد بر بدن برهنه‌ي زنداني‌ها.

بسياري از اين افراد بدون هيچ گونه حكم قضايي يا برگزاري دادگاه در زندان ابوغريب نگهداري مي‌شوند. سازمان ديده بان حقوق بشر در گزارش ساليانه‌ي خود در سال 2008 تأكيد كرده بود كه اشغال‌گران آمريكايي 25 هزار عراقي را بدون تفهيم اتهام يا حكم قضايي يا معرفي به دادگاه در زندان‌ها و بازداشتگاه‌هاي خود نگهداري مي‌كنند.

از جمله اقشار و گروه‌هاي عراقي كه به شدت در زندان ابو غريب آسيب ديده و لطمات بزرگي متحمل شدند، زنان مي‌باشند كه بسياري از آن‌ها پس از آزادي از زندان براي رهايي و نجات يافتن از ننگي كه آن‌ها را دنبال مي‌نمود، دست به خودكشي زدند. بسياري از زناني كه در زندان ابو غريب بازداشت شده بودند،‌به عنوان طمعه يا گروگان در زندان نگهداري مي‌شدند تا همسران يا برادران يا پدران آن‌ها را وادار به تسليم كنند، برخي نيز به دليل مقاومت در برابر بازجويي‌هاي شبانه و ناگهاني نظاميان آمريكايي از خانه‌هايشان و برخي نيز به خاطر اميال و هوس‌هاي شيطاني اين نظاميان در زندان نگهداري مي‌شوند.

جنبه‌ي تأسف بار و ناراحت كننده‌ي موضوع اين مي‌باشد كه بنا بر آمارهايي كه خود سازمان‌هاي غربي منتشر مي‌نمايند بيش‌تر افراد بازداشت شده و شكنجه شده بدون هيچ جرمي در زندان‌ها نگه داشته مي‌شوند. به عنوان نمونه طبق گزارش جديد گروه بازنگري عملكرد در زندان گوانتانامو، بيش‌تر 240 زنداني اين بازداشتگاه آمريكايي، فقط به جرم دخالت در درگيري‎هاي جزيي زنداني شده‌اند. در اين گزارش آمده است، تنها كم‌تر از 10 درصد از اين زندانيان با گروه‎هاي القاعده و يا ساير گروه‎هاي تروريستي همكاري داشته و پرونده‌ي‎ سنگين دارند.

جنايت بزرگ‌تر: كشتار روزانه‌ي غيرنظاميان

فراتر از اين موضوع، دولت‌مردان آمريكايي و انگليسي در جنگ افغانستان و عراق، جناياتي به مراتب بزرگ‌تر از شكنجه در زندان‌هاي گوانتانامو، ابوغريب و بگرام مرتكب شده‌اند كه تاكنون نيز ادامه دارد. كشتار غيرنظاميان در افغانستان و عراق، كه به امري عادي و روزمره تبديل شده است، از جمله جناياتي است كه كابينه‌ي بوش در آن نقش اصلي را ايفا نموده و اوباما با ادامه‌ي اين سياست‌ها نيز در اين جنايات نقش دارد كه مصداق جنايت جنگي به شمار مي‌آيند.

كارشناسان دانشگاه‌هاي «كينگز كالج» و «رويال‌هالووي» لندن درگزارش تحقيقاتي خود با عنوان «سلاح‌هايي كه غيرنظاميان را مي‌كشد: مرگ كودكان و غيرنظاميان در عراق» كه حدود دو سال پيش انجام شده، نشان مي‌دهند كه زنان و كودكان قربانيان اصلي بيش‌تر حملات هوايي نيروهاي اشغال‌گر در عراق بوده‌اند. نتايج تحقيقات اين گروه نشان مي‌دهد كه 39 درصد افرادي كه در حملات هوايي نيروهاي خارجي تحت رهبري آمريكا جان خود را از دست داده‌اند، كودك و 46 درصد آنان زن بوده‌اند. ‌اين گروه در گزارش خود اعلام كرده است كه 42 درصد قربانيان ناشي از اصابت گلوله‌هاي خمپاره‌ي نيروهاي آمريكايي و شورشيان عراقي، كودك بوده و 44 درصد قربانيان را نيز زنان تشكيل مي‌دهند. اين گزارش هم‌چنين بيان مي‌كند كه استفاده از جنگ‌افزار‌هاي پيشرفته توسط آمريكا در طول جنگ عراق، صدمات جبران ناپذيري بر افرادي كه حتي در مناطق دور دست زندگي مي‌كرده‌اند، وارد نموده است. نيروي هوايي آمريكا از سال 2001 تاكنون بيش از 18 هزار و 850 تن بمب در عراق روي سر غيرنظاميان منفجر كرده است.

حملات آمريكايي‌ها هم‌چنين شامل كشور پاكستان نيز مي‌شود، آن‌ها به بهانه‌ي حضور نيروهاي القاعده و طالبان در پاكستان به آن مناطق حمله مي‌نمايند. به عنوان نمونه در ژوئن 2009، يك هواپيماي بدون سرنشين سازمان سيا با استفاده از موشك‌هاي هلفاير به مكاني كه «مشكوك به مخفيگاه شبه نظاميان» بود حمله كرد كه منجر به دفن شدن يك خانواده در داخل خرابه‌هاي ساختمان شد. هنگامي كه امدادگران با عجله به كمك مجروحان رفتند، هواپيماهاي بدون سرنشين معلق در هوا موشك دوم را نيز شليك كردند كه منجر به كشتن13 نفر از كساني كه براي كمك آمده بودند، شد. در روز بعد، به مراسم تشييع جنازه نيز با استفاده از هواپيماهاي بدون سرنشين حمله شد كه منجر به كشته شدن80 غيرنظامي شد. اين حملات به اين دليل بود كه نيروهاي آمريكايي فكر مي‌كردند «بيت‌الله محسود» رهبر طالبان پاكستان (گروه تحريك طالبان پاكستان) در آن منطقه مخفي شده است.

جورج دبليو بوش در زمان حمله و چه بعدها در كتاب خاطرات خود با عنوان «لحظات تصميم‌گيري»[7] مدعي شد كه هدف از حمله به عراق و افغانستان صلح و دموكراسي بوده است. نكته‌ي مهم اين است كه اگر به فرض محال اين ادعاي بوش را نيز قبول كنيم چه‌طور مي‌توان با جنگ، اشغال نظامي طولاني مدت، شكنجه و تحقير ملت‌ها، صلح و دموكراسي براي مردم به ارمغان آورد. اندكي بعد از آغاز جنگ نيز مشخص شد ادعاي دولت‌مردان آمريكا مبني بر داشتن سلاح‌هاي كشتار جمعي عراق فريبي بيش نبوده است. در ضمن اين خود كشورهاي غربي بودند كه در دوره‌اي صدام را مجهز به انواع سلاح‌ها و تجهيزات كشتار دسته جمعي براي حمله به جمهوري اسلامي ايران كردند. در طول سال‌هاي جنگ تحميلي، دولت‌هاي غربي سلاح‌هاي ميكروبي و شيميايي خود را كه هرگز موفق به آزمايش آن‌ها نشده بودند در اختيار صدام مي‌گذاشتند تا برضد كشور ما به كار گيرد.

جورج بوش با وقاحت و گستاخي در كتاب خود براي توجيه حمله به عراق مي‌نويسد: «صدام فقط به دنبال سلاح‌هاي كشتار جمعي نبود. او از اين سلاح‌ها استفاده كرده بود. او گاز خردل و اعصاب كه از عوامل شيميايي هستند برضد ايراني‌ها به كار برده بود و در سال 1988 بيش از 5 هزار نفر غيرنظامي بي‌گناه را در حمله‌اي شيميايي به شهرك كردنشين حلبچه كشت.» باني اصلي رشد و قدرت يافتن طالبان در اوايل دهه‌ي80 نيز ايالات متحده بود. دولت‌هاي آمريكا، انگليس، فرانسه و آلمان براي مقابله با نيروهاي شوروي در جنگ افغانستان زمينه ساز گسترش قدرت طالبان شدند و اين كشورها بودند كه طالبان و القاعده را تبديل به يك شبكه‌ي تروريستي نمودند.

دو جنگي كه بانيان آن مدعي بودند صلح، آرامش و امنيّت را براي مردم عراق و افغانستان به ارمغان مي‌آورند به باتلاق ترور، شكنجه و كشتار تبديل شده است و اين وضعيّت تا زماني كه نيروهاي اشغال‌گر در اين دو كشور حضور دارند، ادامه خواهد يافت. دولت‌مردان آمريكايي هميشه اين گونه اقدام‌هاي خود را تحت لواي شعارهاي فريبنده‌اي هم‌چون صلح، دموكراسي و حقوق بشر انجام داده‌اند. باراك اوباما نيز كه با شعار ايجاد تغيير به رياست جمهوري ايالات متحده رسيد، در مقام عمل اقدام‌هاي خود را در همان مسير گذشته سامان مي‌دهد و بر اهداف سلطه‌طلبانه‌يآمريكا تأكيد مي‌نمايد. دولت‌مردان آمريكايي ماهيّت سياست خارجي خود را بر اساس بسط استيلا و ارزش‌هاي ليبرالي و چپاول ثروت ملل ديگر در جهان بنا نموده‌اند كه در اين راه استفاده از هرگونه ابزاري (حتي جنگ، كشتار و شكنجه) نيز مجاز شمرده مي‌شود. در نهايت اين كه مقام‌هاي آمريكا هميشه با ژستي انسان دوستانه از احترام به حقوق بشر سخن مي‌گويند و كشورهاي ديگر را براي دست‌يابي به اهداف غيرمشروع خود متهم به نقض حقوق بشر مي‌نمايند در حالي كه خودشان بزرگ‌ترين جنايات را در كشورهاي ديگر در طول تاريخ مرتكب شده‌اند. *

چهارشنبه 4 دي 1392





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران جوان]
[مشاهده در: www.yjc.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 57]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن