واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: خاطرهاي از مرحوم حاج محمد اسماعيل دولابي
وقف و صدقه جاريه رود عظيمي است كه از سرچشمه فطرت و غريزة ابديت خواهي انسان نشأت گرفته و در مسير تاريخ پرفراز و نشيب ايران و اسلام رونق افزاي نشاط و سرزندگي مردم به ويژه محرومان و نيازمندان بوده است. آثار و بركات فراوان آن موجب پيدايش تاريخ تمدن اسلامي در قرون چهارم و پنجم هجري گرديد.
تاريخ شكوهمندي كه به بركت موقوفات آموزشي، علمي، بهداشتي و رفاهي بر تارك افتخار بشريت ميدرخشد.
مهمترين و اساسيترين خصوصيت ماندگاري وقف ساختار حقوقي آن و حساسيت نسبت به حفظ حدود و حريم آن در طول تاريخ بوده است.
فيالمثل ميدانيم كه هر كس اختيار مال خودش را دارد و ميتواند عرفاً و شرعاً و قانوناً هرگونه دخل و تصرفي را در اموال خود داشته باشد، و هرگاه اراده كند آن را به معرض فروش بگذارد. اما اموال موقوفه از اين قانون مستثني است حتي خود واقف هم حق فروش موقوفه را ولو به نيت خير ندارد. بنابراين اگر كسي ملكي را قبل از ظهر وقف كرد كه عوايد و منافع آن مثلاً صرف تحصيل ايتام شود و صيغه آن را جاري و شرايط قبض و اقباض را به عمل آورد، چنانچه بعد از ظهر پشيمان شودو مثلاً بخواهد آن را فروخته و قيمت آن را در همان راه خير (تحصيل ايتام) مصرف نمايد جايز نيست.
نياكان متدين و گذشتگان ما دقت و وسواسي را كه نسبت به اموال موقوفه داشتند حتي بيش از دقت در حفظ مايملك شخصي خودشان بود. نمونهاي را در اين زمينه به خوانندگان گرامي تقديم ميدارم:
مرحوم حاج محمد اسماعيل دولابي كه از نوادر روزگار ما در سير و سلوك و عرفان و اخلاق بود، گاهي ابراز علاقه ميكرد با حجتالاسلام و المسلمين حاج سيدمهدي امام جماراني ديداري داشته باشد. جناب آقاي جماراني هم ارادت و علاقة خاصي به ايشان داشت. در چندين جلسة خصوصي بين آن دو بزرگوار، اينجانب نيز توفيق حضور داشتم و فيض ميبردم. در يكي از اين جلسات كه در محل دفتر جناب آقاي امام جماراني در سازمان اوقاف و امور خيريه تشكيل شده بود و جناب آقاي نظامزاده قائم مقام وقت سازمان نيز حضور داشت،مرحوم آقاي دولابي حدود دو ساعت در موضوعات مختلف صحبت كرد. از جمله فرمود:
من در جواني با پدرم كار ميكردم. زمين كشاورزي داشتيم، براي رسيدن به زمين خودمان ناچار بوديم از داخل يك زمين ديگر كه موقوفه بود عبور كنيم. وقتي از داخل آن زمين وقفي خارج ميشديم پدرم كفشهايش را درميآورد و به هم ميزد تا اگر ذرات خاك به آن چسبيده جدا شود و ميگفت مبادا از مال وقف چيزي با كفش ما به ملك ديگري برود.
گذشتگان در استفاده از مال وقف خيلي احتياط ميكردند و اين در بين مردم يك سنت شده بود. حافظ هم به همين نكته اشاره دارد: ز مال وقف نبيني بنام من درمي
مرحوم آقاي دولابي پس از نقل اين خاطره حالت انكسار و افسردگي را در چهرة جمع حاضر مشاهده كرد و از آنجا كه مبادا سنگيني مسئوليت و حساسيت مال اوقاف موجب پشيماني از خدمت در اوقاف گردد بلافاصله چنين ادامه دادند: البته اين را هم بدانيد كه خدمت كردن براي حفظ مال وقف و عمل به نيات خير گذشتگان آنقدر ثواب دارد كه هيچ خدمتي به پاي آن نميرسد. زحمات شما مثل اين است كه آن واقف پس از دويست سال الآن زنده است و با مال موقوفهاش به مجلس عزاداري سيدالشهدا(ع) خدمت ميكند. شما باعث حيات و زندگي او شدهايد. قدر اين توفيق را بدانيد.
چهارشنبه 4 دي 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 63]