واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران جوان: اميدبخشترين نااميدي را بازي كردم
ايفاگر نقش كاركتر "عبدالله" گفت: در اين نمايش تلاش كردهام اميدبخشترين نااميدي را بازي كنم، چرا كه اين كاراكتر عاشق است و عاشق تا آخرين لحظه به معشوق اميدوار است.
به گزارش حوزه تئاتر باشگاه خبرنگاران به نقل از روابط عمومي نمايش «در شوره زار»، علي سليماني ايفاگر نقش كاراكتر "عبدالله" گفت: چالش و ظرافتي كه مرا به اين شخصيت رساند، در بازده زماني يك ماهه صورت گرفت. پيشتر تجربههاي رفتاري اين كاراكتر را جست و جو ميكردم و حاصل اين جست وجوها را به كارگردان ارائه ميدادم ولي به تدريج به شخصيتي رسيديم كه شاهدش هستيد، براي مثال در متن نوشته بود كه پاي اين شخصيت لنگ است اما چگونگي لنگ بودن آن در طول اين مدت شكل گرفت يا عينك و ته ريش و قوز داشتن او يامثلا چگونگي ابراز عشق اين كاراكتر... او به عشقش اصرار بسيار دارد، ضمن اينكه اميدوارترين آدم در اين جمع است، چرا كه به زعم خودش عاشق است... براي شكل گيري اين كاراكتر ما كم كم به فيزيك و هويتي رسيديم كه هم مورد پسند حسين كياني بود و هم مرا از مشقت توليد يك شخصيت بيرون آورد. ناگفته نماند كه از همان اول، تيپ مد نظر ما نبود، بلكه كاراكتري را در نظر داشتيم كه ويژگيهاي خاص خودش را داشته باشد.
وي همچنين در توضيح بيشتر راجع به نقشي كه در نمايش «در شوره زار» ايفا مي كند، افزود: نه ميخواهم و نه مي توانم نااميدي را بازي كنم و در اين نمايش تلاش كرده ام اميدبخشترين نااميدي را بازي كنم، چرا كه اين كاراكتر عاشق است و عاشق تا آخرين لحظه به معشوق اميدوار است. در اين نمايش من و «قمرخ» سمبل زندگي سنتي ايراني هستيم، مي توان گفت شخصيت ما، متعلق به قشر متوسط رو به پايين است، البته شخصيت «خدابس» هم چنين سمبلي است اما با چند دهه فاصله با ما... شخصيت و هويت اينها در مراوده با ديگر شخصيت ها بيشتر و بيشتر مشخص مي شود و مي توان گفت كه چالش بين آدم ها در مواجهه با همديگر و آشكار شدن شخصيت آنها،ستون فقرات اين نقش ها است.
بازيگر نقش «عبدا...» نمايش «در شوره زار» درباره كار كردن با كارگردان اين نمايش اضافه كرد: من با حسين كياني از سال 75 در سفري كه براي اجراي نمايش در اروپا داشتيم، بيشتر آشنا شدم. آن موقع هر كدام از ما در گروهي متفاوت بوديم ولي از همان زمان بود كه ديدم چشم انداز تئاتري اش چقدر به من شباهت دارد، منتها من در جايگاه بازيگر و او در جايگاه كارگردان، پژوهشگر و نويسنده... البته در نمايشي مانند «مشروطه بانو» و كاراكتر «نقيب التجار» كه اولين تجربه كاري مشترك ما بود، او هيچ توصيه اي به من نكرد و به زعم من مي خواست مرا محك بزند كه سرانجامي موفق هم داشت و به اين نتيجه رسيدم كه فضاي ذهني ما در ارائه يك نمايش بسيار به هم نزديك ااست هم در جزئيات و هم در كليات...
وي همچنين گفت: من هيچ گاه دوست نداشته ام متن خارجي بازي كنم، حسين كياني هم همين طور است، براي مثال اگر به سراغ اقتباسي از«بانوي سالخورده» مي رود، آن را كاملا ايرانيزه مي كند و اين چيزي است كه كارش را لذت بخش مي كند؛ بيان مسائل روز و حرف روز را گفتن، چرا كه تئاتر تنها حرفه اي است كه مي تواند ما به ازاي زمان خودش باشد. تئاتر ضمن اينكه به گوهر اصلي هنر نزديك تر است مي تواند تبلور جامعه هم باشد و البته شديدتر از سينما، چرا كه سينما صنعت است و به گيشه توجه زيادي دارد اما تئاتر مخاطب خودش را دارد و بي واسطه است. البته يكي از ذكاوت هاي حسين كياني نيز اين است كه از همه مناظر به اين موضوع نگاه كرده است، حتي مي توان گفت حضور سرباز در اين شوره زار كه از نظر من، اكسپرسيونيستي است، با وجود اينكه با چنين شرايطي تطابق ندارد ولي به خوبي با ديگر شخصيت ها و فضاي كار هماهنگ شده است...
اين بازيگر تئاتر و سينما و تلويزيون در پايان صحبت هايش افزود: ما در پروسه خصوصي كردن تئاتر هستيم و در چنين شرايطي هم مديران و هم هنرمندان زير فشار هستند،« در شوره زار» در چنين شرايطي در حال اجرا است و اين البته موقعيت خوبي است، چرا كه مشخص مي شود چه كساني تئاتري تر هستند...
انتهاي پيام/ص
سه شنبه 3 دي 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران جوان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]