تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 6 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):خداوند مى‏فرمايد: بنده من با هيچ كارى پسنديده‏تر از انجام آن چه كه بر او فرض كردم...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1845224596




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

جستجوي حقيقت «استرداد»؛ طلا‌هاي ايران كجاست؟


واضح آرشیو وب فارسی:بازتاب آنلاین: جستجوي حقيقت «استرداد»؛ طلا‌هاي ايران كجاست؟
تصويري از صحنۀ اعدام فرامرز تكين به اتهام خيانت به كشور پخش مي‌شود و بعد تصاويري ناديده از شهري سرد در سرزمين‌هاي شمالي. ساختمان‌هايي با گنبدهاي رنگارنگ و ماشيني شيك كه با پلاك دولتي و اسكورت موتورسواران از ميان ساختمان‌هاي زيبا و سر به فلك كشيدۀ مسكو عبور مي‌كند. ماشين و هيات همراه به مقابل كاخي مجلل مي‌رسد، رانندۀ ماشين با نگهبان جلوي در صحبت مي‌كند و به تنهايي وارد محوطۀ كاخ مي‌شود. تيتراژ فيلم «استرداد» به اين شكل ساخته شده است. چيزي شبيه اكثر فيلم‌هاي ايراني كه در خارج از ايران ساخته مي‌شوند و ابتدا سعي مي‌كنند نشان دهند براي به تصوير كشيدن شهري در آن سوي مرز‌ها چه مخارجي متحمل شده‌اند و حالا اين تصاوير يعني تركيبي از رنگ و معماري و موقعيتي نمادين از فضاي سرد مسكو قرار است بيننده را تا انتها روي صندلي‌ها نگه دارد.
اميد ايران‌مهر در تاريخ ايراني نوشت: در ادامه فرامرز تكين افسر عالي‌رتبه ارتش شاهنشاهي را مي‌بينيم كه از خواب بيدار مي‌شود و براي انجام ماموريتي مهم به كاخ نخست‌وزيري فراخوانده مي‌شود. ماموريتي از طرف شخص نخست‌وزير سپهبد فضل‌الله زاهدي. او قرار است سرپرست هياتي ۵ نفره باشد براي سفر به مسكو و تحويل گرفتن غرامت جنگ جهاني دوم از روس‌ها، غرامتي مهيا شده از شمش‌هاي طلا. تغيير تاريخ «استرداد» از همين‌جا آغاز مي‌شود. جايي كه قرار است هياتي به سرپرستي يك نظامي به مسكو سفر كند و محموله‌اي از طلا را كه «غرامت» جنگ جهاني دوم است با خود به ايران بياورد. حال آنكه در آن سال بحث بر سر بازپس‌گيري «طلب» ايران از شوروي به واسطۀ چاپ پول توسط بانك ملي براي رفع و رجوع هزينۀ سربازان شوروي اشغالگر بود و چيزي به عنوان «غرامت» در جايي درخواست يا ثبت نشده است.

دوم - يكي از اعضاي هيات، ستوان غزال گوراني است. از افسران زن ارتش ايران كه قرار است به واسطۀ تسلط بر زبان روسي، در سفر مسكو نقش ديلماج سرهنگ تكين را عهده‌دار باشد. افسري يگانه چرا كه جز غزال «استرداد» تا پيش از اين شنيده نشده بود و در جايي ثبت نبود كه هيچ زني تا پيش از دهۀ ۴۰ شمسي توانسته باشد لباس ارتش ايران را بر تن كرده و به ماموريتي خارجي اعزام شود.

سوم - هواپيماي هيات اعزامي ايران به مسكو چنان كه از زمين برمي‌خيزد در پس‌زمينه و نزديكي افق ساختمان‌هاي بلندمرتبۀ تهران هستند كه يك به يك در حاشيۀ تصوير به چشم مي‌آيند؛ ساختمان‌هايي كه بعيد است عمرشان به ۶ دهه قد دهد...

چهارم - هواپيما عازم مسكو است و ستوان گوراني در حال مطالعه كتاب است. كتاب آنچنان كه از آرم گوشۀ جلدش پيداست از محصولات انتشارات خوارزمي است. اينكه چگونه انتشارات خوارزمي يك دهه پيش از تاسيس، كتابي منتشر كرده كه از قضا مورد توجه تنها افسر زن ارتش ايران در آن روزگار قرار گرفته، چندان مشخص نيست!

پنجم - تكين و هيات همراه پس از روز‌ها معطلي در مسكو، با كشتي حامل طلا‌ها به ايران مي‌آيند و در بندر انزلي پهلو مي‌گيرند. افسري از ارتش در اسكله انتظارشان را مي‌كشد. او مي‌گويد بر اساس فرمان سپهبد زاهدي قرار است طلا‌ها با قطار به تهران حمل شوند. تكين هم با ديدن دستخط زاهدي به اين كار رضايت مي‌دهد. عجيب آنكه در حقيقت ماجرا، هنگام تحويل طلاهاي شوروي در مرز جلفا يعني خردادماه ۱۳۳۴، سپهبد زاهدي دو ماهي بود كه استعفا داده بود و نخست‌وزير وقت ايران، حسين علاء بود.

ششم - پس از درگيري‌هاي گوناگون ميان عوامل مختلف براي به دست آوردن طلا‌ها كه به متوقف كردن قطار در ميانۀ راه انزلي - تهران، تيراندازي و زخمي شدن تكين هم مي‌انجامد، محمولۀ طلا‌ها به ايستگاهي متروكه مي‌رود و معلوم مي‌شود كه بار قطار جز ذغال سنگ نبوده و محمولۀ اصلي از مرز جلفا وارد ايران شده است. تا اينجاي كار دست‌كم يك مورد مشابه آنچه در روزنامه‌هاي آن زمان و كتب تاريخي درج شده در فيلم ديده مي‌شود و آن هم تحويل طلا‌ها در مرز جلفاست، اما دقايقي بعد گفته مي‌شود كه اين طلا‌ها از‌‌ همان جلفا نه به تهران كه از طريق خط آهن ايران - تركيه راهي اروپا و بانك‌هاي سوئيس مي‌شود، در حالي كه سال ۱۳۳۴ اساساً خط آهني در اين مسير به بهره‌برداري نرسيده بود.

گذشته از همۀ اين ماجرا‌ها و تناقض‌هاي تاريخي، آنچه بيش از هر چيز باعث مي‌شود فيلم «استرداد» از حقيقت ماجراي استرداد شمش‌هاي طلا از شوروي به ايران به دور بيافتد، همين پايان‌بندي ماجراست. فيلمنامۀ استرداد مدعي است كه طلا‌ها از سوي اتحاد جماهير شوروي پس از كش و قوس‌هاي فراوان سرانجام در مرز جلفا به هيات ايراني تحويل داده مي‌شود اما سپس با فلاش‌بك به ديدار چند سال قبل اشرف پهلوي از مسكو و ملاقاتش با استالين كه از تصوير عبور ماشين ابتداي فيلم از خيابان‌هاي مسكو رمزگشايي مي‌كند، مدعي مي‌شود كه توافقي ميان اشرف و استالين وجود داشت كه در پيوند با آن، پس از مرگ استالين و روي كار آمدن خروشچف، موضوع بازگشت طلا‌ها به ايران به‌‌ همان شكل پيگيري شد و در ‌‌نهايت به انتقال شمش‌هاي مربوطه به حساب محمدرضا پهلوي در بانك‌هاي سوئيس انجاميد. از اين گذشته در فيلم «استرداد» چند بار سخن از «غرامت جنگ دوم جهاني» مطرح مي‌شود، اما آيا اين شمش‌هاي طلا غرامت جنگ بودند؟

ايران، شوروي و قرارداد ۱۹۲۱

براي اطلاع از آنچه ميان ايران و شوروي اتفاق افتاده بود لازم است به سال‌ها پيش از «استرداد» بازگرديم. اكتبر ۱۹۱۷؛ زماني كه انقلاب روسيه پيروز شد. بلشويك‌ها كه بر سر كار آمدند، بلافاصله كليه عهدنامه‌هاي استعماري حكومت تزار‌ها را لغو و در ميان توده‌هاي مردم كشورهاي ديگر نيز محبوبيتي كسب كردند. در تداوم اين اقدامات، چهار سال بعد در ۱۹۲۱، نمايندگان ايران و شوروي قراردادي امضا كردند كه به موجب آن علاوه بر لغو كليۀ معاهدات و همچنين مقررات كاپيتولاسيون ميان دو كشور، روس‌ها تمام قرض‌هاي سابق ايران در زمان تزار را بخشيدند و گروهاي قروضي هم آزاد شد. از طرف ديگر روس‌ها تمامي امتيازات خود در ايران را به دولت بازگرداندند مشروط به اينكه به هيچ دولت خارجي ديگري واگذار نشود.

اما مهم‌ترين بخش از اين قرارداد، بخشي بود كه به تعيين تكليف برخي مناطق همجوار و نقاط مرزي دو كشور مي‌پرداخت. در ماده سوم اين قرارداد آمده بود: «از آنجا كه دولت جمهوري سوسياليستي فدرال شوروي به هيچ‌وجه خيال ندارد از ثمرۀ اعمال غاصبانه دولت پيشين تزاري بهره‌برداري كند، لذا از جزاير آشوراده و ساير جزايري كه در سواحل ايالت استرآباد (گرگان) قرار دارند صرف‌نظر مي‌كند و آن‌ها را به دولت ايران بازمي‌گرداند.» آن‌ها همچنين قصبۀ فيروزه و اراضي مجاور آن را كه دولت ايران به موجب قرارداد ۲۸ مي ۱۸۹۳ به دولت روسيه تزاري واگذار كرده بود، مجددا به مالكيت دولت ايران درآوردند. دولت ايران هم در مقابل تعهد كرد شهر سرخس را كه به سرخس روس يا سرخس كهنه معروف بود، به همراه اراضي اطراف آن كه به رودخانه سرخس منتهي مي‌شد، جزو قلمرو ارضي روسيه بداند.

راز و رمز انباشت طلاي ايران در شوروي

آذر ۱۳۲۲ در حالي كه با پيشروي آلمان نازي، آتش جنگ دوم جهاني شعله‌ور‌تر از قبل شده بود، رهبران سه كشور متفقين يعني فرانكلين روزولت رئيس‌جمهوري وقت آمريكا، وينستون چرچيل نخست‌وزير وقت بريتانيا و ژوزف استالين رئيس وقت اتحاد جماهير شوروي، براي برگزاري كنفرانسي چهار روزه به تهران آمدند. سران متفقين در اين كنفرانس كه در سفارت شوروي در تهران برگزار شد، درباره طرح عمليات نهايي براي درهم شكستن نيروي مقاومت آلماني‌ها توافق كردند. آن‌ها همچنين در اعلاميه پاياني خود استقلال و تماميت ارضي ايران را نيز تضمين كردند و تعهد قبلي بريتانيا و شوروي را دربارۀ تخليه ايران به فاصله شش ماه بعد از پايان جنگ مورد تأييد قرار دادند.

حضور نظامي بريتانيا و شوروي علاوه بر اينكه اشغال خاك و نقض تماميت ارضي ايران بود، هزينه‌هاي اقتصادي سرسام‌آوري را نيز به خزانۀ كشور تحميل مي‌كرد. به ويژه روس‌ها كه منبع تامين آذوقه‌شان يعني اوكراين به دست آلماني‌ها افتاده بود و آن‌ها براي نيرو‌هايشان در ايران و همچنين براي مردمشان به آذوقۀ بيشتري محتاج بودند. متفقين براي خريد آذوقه به پول ايران نياز داشتند، بنابراين تصميم گرفتند يك حساب جاري در بانكي ايراني افتتاح كنند. به همين دليل در بانك ملي دو حساب جداگانه مالي براي دلار آمريكا و پوند انگليس افتتاح شد تا آن‌ها ارز خود را به اين حساب واريز كنند و در مقابل از ايران ريال بگيرند و آذوقه بخرند. متفقين چنين استدلال مي‌كردند كه اين ارز پس از جنگ به كار ايران مي‌آيد. روس‌ها نيز مي‌خواستند حساب مالي بر مبناي روبل باز كنند ولي دولت ايران روبل شوروي را قبول نداشت، چون بسيار ضعيف بود. در ‌‌‌نهايت قرار شد روس‌ها كه طلاي زيادي داشتند (زيرا مقدار زيادي از طلاي خاندان تزار را مصادره و به شمش تبديل كرده بودند) به ازاي ريالي كه مي‌گيرند به ايران طلا تحويل بدهند.

با اين حال جنگ كه پايان يافت تمامي تعهد‌ها ناديده گرفته شد. هر دو كشور براي آنكه طبق تعهد قبلي دست از اشغال ايران بردارند، دست به باج‌خواهي از دولت وقت زدند. از جمله روس‌ها اعلام كردند تنها در صورتي نيرو‌هايشان را از ايران خارج مي‌كنند كه تهران امتياز نفتي درياي خزر را به آن‌ها اعطا كند. موضوعي كه نه‌تنها ناقض تعهدات پيشين بود بلكه آشكارا حق حاكميت ملي ايران را به سخره مي‌گرفت. روس‌ها همچنين تحويل طلاهاي ايران را مسكوت گذاشتند و علاوه بر اين برخلاف نص صريح قرارداد ۱۹۲۱، به حضور نظامي در قصبۀ فيروزه ادامه دادند. اين آبادي خوش آب و هوا، كه در نقطۀ صفر مرزي ايران و تركمنستان واقع بود به عنوان ييلاق اهالي عشق‌آباد استفاده مي‌شد و طبق ماده ۳ قرارداد ۱۹۲۱ جزو اراضي و قصباتي بود كه به ايران بازگردانده شد. با اين حال روس‌ها در عمل بدون هيچ عذري آن را تحويل ندادند و از سال ۱۹۲۱ تا ۱۹۵۳ (۱۳۳۲) هرچند مالكيت اين قريه به طور رسمي با ايران بود اما عملا تحت حاكميت روس‌ها قرار داشت و اين كشور به يادداشت‌ها و اعتراضات مكرر دولت ايران در اين زمينه ترتيب اثر نمي‌داد.

مذاكرات دوجانبه، فيروزه و طلب طلايي ايران

مذاكره با دولت شوروي بر سر اختلافات مالي و مرزي از سال ۱۳۲۶ آغاز شده بود، اما كمترين پيشرفتي نداشت و عملاً به شكست انجاميده بود تا اينكه همزمان با روي كار آمدن دولت دكتر مصدق و ملي شدن صنعت نفت ايران، دولت وقت درصدد برآمد همزمان با مبارزه با بريتانيا بر سر حق استخراج نفت جنوب، حل مسائل مرزي و مالي با شوروي را نيز در دستور قرار دهد تا شايد از اين رهگذر به مطالبات معطل ماندۀ خود دست يابد. اين چنين بود كه تلاش‌هايي براي انجام مذاكرۀ مجدد ميان دو كشور آغاز شد و سرانجام در اوايل تابستان ۱۳۳۲ ثمر داد و نمايندگاني از دو طرف تعيين شدند تا بر سر ميز مذاكره بنشينند و دربارۀ اختلاف في‌مابين به گفت‌وگو بپردازند. از ايران گروهي از ديپلمات‌هاي وزارت خارجه و مقامات اقتصادي به سرپرستي دكتر سيد حسين فاطمي و از شوروي هياتي ديپلماتيك شامل ورونين، سيموتيانكو، اولوف و لاورنتيف سفير شوروي در تهران در اين گفت‌وگو‌ها شركت كردند. مذاكراتي كه به واسطۀ فعاليت‌هاي گستردۀ حزب توده باعث افزايش حساسيت نيروهاي ضد شوروي در ايران شده بود و بعد‌ها نيز حرف و حديث‌هاي فراواني پديد آورد اما در ‌‌نهايت مصدق هر چه تلاش كرد تا دست‌كم ۱۱ تن طلا را كه حق مسلم ايران بود بگيرد، روس‌ها قبول نكردند. دكتر عنايت‌الله رضا، عضو سازمان افسران حزب توده درباره بهانۀ شوروي براي مخالفت با تحويل طلا‌ها به دولت مصدق مي‌گويد: «دكتر مصدق از شوروي خواست كه ۱۱ تن طلايي كه در دوران جنگ جهاني دوم طلب داشتيم، پس بدهند. جوابي كه به او مي‌دهند اين است كه اين طلا متعلق به ملت ايران است و به دولتي داده خواهد شد كه نماينده واقعي مردم ايران باشد. اين مطلبي را كه عرض كردم از روزنامه‌هاي داخل شوروي بود و خودم در شوروي كه بودم خواندم.»

با وقوع كودتاي ۲۸ مرداد و روي كار آمدن دولت سپهبد زاهدي، پس از چندي وقفه كه به تيرگي روابط دو كشور تعبير شده بود، مذاكرات ميان ايران و شوروي در دي ماه ۱۳۳۲ بار ديگر پي گرفته شد و پس از يك سال رفت و آمد، بحث و تبادل نظر، ايران و شوروي سرانجام بر سر حل اختلافات به تفاهمي بينابين دست يافتند. بر اساس ماده اول اين توافقنامه كه ۱۱ آذر ۱۳۳۲ ميان حميد سياح نمايندۀ دولت زاهدي و لاورنتيف سفير كبير شوروي در تهران به امضا رسيد، «طرفين متعاهدين تاييد مي‌كنند كه مرز ميان ايران و شوروي... مطابق با دژ عباس‌آباد در قريۀ حصار در خاك ايران مي‌ماند؛ اما قريۀ فيروزه و املاك اطراف آن به شوروي داده مي‌شود.» در ماده ۴ نيز «طرفين موافقت كردند كه تمام دعاوي مربوط به جنگ دوم جهاني را به شرح زير حل و فصل كنند: بانك دولتي شوروي تا ۲ هفته پس از امضاي عهدنامه در ايستگاه مرزي جلفا ۱۱۱۹۶ كيلو و ۷۰ گرم طلا را به ايران تحويل دهند.» همچنين قرار شد سه ماه پس از مبادلۀ موافقت‌نامه، نمايندگاني از دو كشور براي علامت‌گذاري خط مرزي دو كشور به محل اعزام شوند. عملياتي كه به گفتۀ مقامات دو كشور حدود يك سال به طول مي‌انجاميد.

بدين ترتيب دولت ايران حاكميت خود بر قريۀ مرزي فيروزه را به شوروي‌ها بخشيد و در عوض اختلافات مرزي ايران و شوروي در دو ناحيه مرزي سرخس و مغان به نفع ايران حل شود. به عبارت ديگر، شوروي حدود ۱۲۰ كيلومتر مربع از زمين‌هاي مورد اختلاف كه قسمتي از آن در مغان و آستارا و قسمتي ديگر در ناحيه سرخس روسيه واقع بود را به ايران داد و در عوض قريۀ خوش آب و هواي فيروزه را كه اگر به ايران بازمي‌گشت اكنون يكي از زيبا‌ترين مناطق ييلاقي خراسان محسوب مي‌شد، رسما و قانونا به تصرف خود درآورد. دولت شوروي همچنين پذيرفت بابت بالغ بر ۱۲ ميليون دلار اسكناس‌هاي اضافي كه بانك ملي در دوران اشغال نظامي ايران در اختيار شوروي گذاشته بود، بيش از ۱۱ تن طلا به ايران بپردازد.

روايت رسمي؛ طلا‌ها چگونه به ايران آمد؟

با برگزاري انتخابات مجلس شوراي ملي و تشكيل مجلس هجدهم، توافقنامۀ مرزي و مالي ميان ايران و شوروي در قالب ماده واحده‌اي تقديم مجلس شد و در پنجم اسفندماه ۱۳۳۳ از سوي نمايندگان مورد تاييد قرار گرفت. هرچند مخالفت‌هايي هم با آن در صحن علني مجلس ايراد شد. از آن جمله مصطفي كاشاني بود كه گفت: «در اين موقع كه لايحه دولت مربوط به رفع اختلافات مرزي و مالي با دولت اتحاد جماهير شوروي مطرح مذاكره است وظيفه ملي و ميهني اينجانب حكم مي‌كند آنچه را كه تاكنون به مجامله و تعارف برگزار شده و مربوط به آرمان‌هاي ملي و آرزوهاي يك ملت رنجديده است با كمال صراحت بيان كنم. با كمال افتخار و بدون هيچ‌گونه مجامله‌اي با لايحۀ دولت و قرارداد منضم به آن اساساً مخالفم و با كيفيتي كه تنظيم شده آن را مخالف با عقيده اكثريت وطن‌خواهان مي‌دانم... استرداد طلاي امانتي چه ارتباطي به گرفتن فيروزه دارد؟ فيروزه ملك ايران است، همان‌طور كه ولادي‌ وستك ملك روسيه است و من به هيچ قيمت حاضر نيستم يك وجب از خاك ايران به شوروي يا به هر كشور ديگري داده شود زيرا ما در اين خاك مقدس كشته داده‌ايم و آن خاك با خون جوانان ايران عجين شده و اين خلاف مروت و مردانگي است.» در مقابل يكي از نمايندگان حامي توافقنامه به نام دكتر بينا مخالفان را از حاميان دولت مصدق دانست و تصريح كرد: «كساني كه يك روز قبل از ۲۸ مرداد كه بايد روز نجات ايران ناميده شود مصمم بودند جريان و گردش تمام چرخ‌هاي مملكت را عوض كنند امروز وقتي مي‌بينند با امضاي اين قرارداد ممكن است در سياست خارجي ايران سكون و آرامش پيدا شود به جنب‌وجوش افتاده و ناراحت شده‌اند. اين اشخاص كه همواره در فكر گل‌آلود كردن آب براي صيد ماهي هستند از اين جريان سخت عصباني شده...»

اين موافقتنامه سرانجام با ۸۸ راي موافق، ۴ راي مخالف و يك راي ممتنع به تصويب نمايندگان رسيد. كمتر از دو ماه بعد در ۲۶ فروردين ماه ۱۳۳۴ عبدالله انتظام وزير وقت امور خارجه اعلام كرد اين مصوبه از سوي محمدرضا شاه توشيح شده است و به زودي رونوشت آن به مسكو ارسال خواهد شد. سي و يكم فروردين ‌ماه اعلام شد كه دولت ايران براي ۱۰ نفر از مامورين وزارت دارايي و بانك مسكو براي ورود به خاك ايران و تحويل طلا‌ها ويزا صادر كرده است. به فاصلۀ يك هفته از اين اقدام نيز موافقنامۀ مالي و مرزي دو كشور، به مسكو ارسال شد و در شوراي عالي اين كشور مورد تصويب قرار گرفت.

سرانجام در روز دهم خردادماه اعلام شد نخستين قطار حامل طلاهاي ايران وارد جلفا شده است. رضا عزيزي خبرنگار اعزامي روزنامۀ اطلاعات در اين باره گزارش داد: «ساعت هشت و نيم صبح امروز اولين قطار حامل طلاي ايران وارد جلفا شد. هيات نمايندگي ايران و نمايندگان سفارت شوروي قبلاً در كنار پل جلفا كه روي رود ارس واقع است توقف كرده بودند. بعد از ورود قطار رئيس هيات نمايندگي شوروي كه رياست قسمت خارجي مرز شوروي را دارد پياده شد و مراسم آشنايي به عمل آمد... قواي نظامي ايران وارد نشده و فقط مامورين بانك شوروي محافظ قطار هستند، بعد از انجام تشريفات گمركي هيات ايراني وارد قطار شدند و مذاكرات شروع شد، از طرف لشكر آذربايجان عده‌اي نظامي از گروهان شناسايي به جلفا اعزام گرديده و سرتيپ قزل اياغ معاون لشكر براي حفظ انتظامات به جلفا آمده‌اند و از صبح امروز تمام جلفا قرق شده است، بعد از بازديد مامورين ايراني از قطار فقط به يك مامور محافظ بانك اجازه داده شد پياده شده به خاك ايران وارد شود. جمعاً ۹۷۵ عدد شمش طلا به وزن ۱۱ تن به ايران تحويل مي‌شود كه با كاميون‌هاي ارتشي به تبريز حمل مي‌گردد. امشب ضيافتي به افتخار هيات نمايندگي شوروي ترتيب داده شده و احتمال مي‌رود مامورين شوروي در آن طرف مرز جلفا نيز ضيافتي ترتيب دهند. آنچه حائز اهميت است استقرار نظم در تمام نواحي جلفا است. تا عصر امروز يكصد جعبه كه محتوي ۴۹۹ شمش طلا مي‌باشد، تحويل و بقيۀ آن نيز فردا تحويل مي‌شود.»

فرداي آن روز گفته شد كه سرتيپ قزل اياغ معاون لشكر آذربايجان به همراه افسران اين نيرو، تا صبح در كنار جعبه‌هاي طلا كشيك دادند. جعبه‌هايي كه «با زره پولادين كه گلوله در آن اثر ندارد» محصور شده بود. همزمان فرماني محرمانه از تهران رسيده بود كه به موجب آن طلا‌ها تحت حفاظت يك گروهان نظامي، مستقيماً به تهران ارسال مي‌شد.

روزنامۀ اطلاعات دو روز بعد، از بازگشت خبرنگار اعزامي‌اش به جلفا خبر داد. رضا عزيزي، كه به همراه نمايندگان ايران با قطار جلفا، تبريز، تهران به پايتخت بازگشته بود گزارشي مفصل از چگونگي استرداد طلاهاي ايران از شوروي به همراه عكس‌هايي از نمايندگان دو كشور هنگام مبادلۀ محمولۀ مذكور به چاپ رساند. به نوشتۀ روزنامه‌ها، پس از تحويل طلا‌ها در جلفا، هيات شوروي به مسكو براي ارائه گزارشي از اين اقدام به بانك اين كشور، به مسكو بازگشت و هيات ايراني نيز با تحويل طلا‌ها به ارتش از خود سلب مسئوليت كرد. كاميون‌هاي ارتشي طلا‌ها را به تبريز بردند، از آنجا در قطار بارگيري كردند و راهي تهران شدند. آخرين خبري كه دربارۀ طلا‌ها منتشر شد اين بود كه شمش‌هاي طلاي مسترد شده از شوروي به خزانۀ بانك ملي ايران تحويل شده است.

«استرداد» و ترديد در صحت روايت غالب

فيلم استرداد در كنار موارد شش‌گانۀ تغييراتي كه در مسلمات تاريخي ايجاد كرده، در پايان‌بندي نيز تلاش مي‌كند روايتي ديگر از سرنوشت طلاهاي مسترد شده به ايران ارائه كند؛ سرنوشتي كه مستلزم ساختگي خواندن اخبار روزنامه‌هاي آن دوران و هر آنچه طي حدود شش دهه دربارۀ اين ماجرا گفته شده، است. «احمد» روزنامه‌نگاري كه در فيلم مدير وقت روزنامۀ اطلاعات معرفي مي‌شود، در جايي از فصل پاياني استرداد مي‌گويد روزنامه‌ها به دستور دربار خبر از استرداد طلا‌ها داده‌اند تا رسوايي به بار نيايد، حال آنكه طلا‌ها در حقيقت از طريق قطار و از مرز تركيه به سوئيس حمل شده و به حساب بانكي محمدرضا پهلوي در سوئيس واريز شده‌اند.

علي غفاري كارگردان «استرداد» در ميزگرد سايت «خبرآنلاين» با حضور خسرو معتضد نويسندۀ برنامه‌هاي تاريخي صدا و سيما، گفته است: «وقتي اين طرح جدي شد اولين كسي كه من به او مراجعه كردم آقاي معتضد بود. بگذاريد من كمي توضيح دهم شايد شما يادتان بيايد. آن روزي كه آمدم خدمت شما گفتم كه به لحاظ حسي كه به اتحاد شوروي و شما داشتم دلم نمي‌خواست اين طلا‌ها وارد ايران بشود. نمي‌دانم اين چقدر درست است يا غلط است ولي به لحاظ درام دوست دارم بگويم كه ما مظلوم واقع شده‌ايم. شما به من يك هشداري داديد و گفتيد كه واقعيت تاريخي را كه نمي‌شود تحريف كرد. اين طلا‌ها در تاريخ ۱۰ خرداد ۱۳۳۴ در مرز جلفا با قطار وارد شده است و اين‌ها هم عكس‌هاي آن است كه آرشيو روزنامه اطلاعات بود. شما گفتيد كه اين يك حقيقت تاريخي است. ما كه نمي‌خواهيم حقيقت را تحريف بكنيم. الان حمله‌هايي كه دارد به فيلم استرداد مي‌شود اين است كه آقا شما گفتيد كه آن موقع چه دوران خوبي بوده است كه شاه باعث شده كه اين طلا‌ها به ايران بازگردد. الان مي‌گويند كه شما نبايد مي‌گفتيد كه طلا‌ها را گرفته‌ايم چرا كه در اين صورت منافع ملي ما زير سوال مي‌رود و ما ديگر با ساخت اين فيلم مظلوم نيستيم. من مي‌گويم با تحقيقاتي كه كردم و با اسنادي كه موجود است اين طلا‌ها با قطار در مرز جلفا آمده است و تخليه شده است.»

او با بيان اينكه «سندي وجود دارد كه نشان مي‌دهد طلا‌ها به سوئيس منتقل شده‌اند»، افزوده است: «بحث من درباره بعد از آن است كه طلا‌ها وارد ايران شده است. من به يك نامه‌اي برخوردم كه در مطبوعات نيست و در هيچ كجاي ديگر هم نيست و فقط در آرشيو مجلس شوراي ملي يا شوراي اسلامي فعلي موجود است كه هر كاري كه كردم نسخه‌اي از آن را به من ندادند. اين يك نامه ۹ صفحه‌اي است كه اين طلا‌ها رفته به بانك سوئيس تا اعتبار و پشتوانه چاپ اسكناس باشد. ۶ ماه بعد وقتي دولت ايران درخواست مي‌كند كه براي ما اسكناس چاپ كنيد بانك سوئيس اعلام مي‌كند كه شما اصلا طلايي به ما نداده‌ايد كه حالا درخواست مي‌كنيد اسكناس چاپ كنيم. حتما آقاي معتضد به اين موضوع برخورده‌اند و اگر هم برنخورده‌اند حتما اين موضوع خيلي محرمانه بوده كه ايشان در جريان نيستند.»

او در پاسخ به اين سوال كه چاپ اسكناس ايران چه ارتباطي به سوئيس دارد، گفته است: «سوئيس اين طلا‌ها را به عنوان پشتوانه اسكناس گرفت. يك آقايي را به نام آقاي ديلمقاني به همراه يك هيات مي‌فرستند كه بررسي كند. ايشان وقتي برمي‌گردد گزارش مي‌دهد كه دستخط او هست. وزارت اطلاعات، وزارت ارشاد، وزارت امور خارجه و آرشيو مجلس شوراي ملي در اين قضيه با ما همكاري كردند كه نمي‌دانم چرا اين نسخه‌ها را منتشر نمي‌كنند. آنجا مي‌گويند كه اصلا طلايي به ما داده نشده است كه ما بخواهيم اسكناس چاپ كنيم كه حالا من نمي‌دانم آنجا اسكناس چاپ مي‌كردند يا پاريس يا در انگلستان.»

ططري: چنين سندي وجود ندارد

علي غفاري كارگردان فيلم «استرداد» مدعي است كه فصل پاياني فيلمش را بر اساس سندي ۹ صفحه‌اي كه در آرشيو مجلس يافته، ساخته، اين در حالي است كه مسئولان كتابخانه و مركز اسناد مجلس شوراي اسلامي وجود چنين سندي را رد مي‌كنند.

اسناد موجود در آرشيو مجلس در پايگاهي مجازي گردهم آورده شده‌اند كه از طريق آن امكان جست‌وجو در سراسر اسناد موجود در كتابخانه وجود دارد و عمدۀ اين اسناد نيز مربوط به عرايض مردم ولايات به نمايندگان شهر‌هايشان در مجلس است. عريضه‌هايي با موضوع شكايت رعايا از ظلم و تعدي خوانين محلي يا بيگانگان. با وجود ساعت‌ها جست‌وجوي ما در آرشيو اسناد مجلس كه با حضور دو تن از كار‌شناسان اين آرشيو انجام شد، اثري از سند ادعايي دربارۀ نامه‌نگاري ايران با بانك‌هاي سوئيس دربارۀ طلاهاي مسترد شده از شوروي به چشم نخورد.

در اين باره، مدير مركز اسناد كتابخانه مجلس با تاكيد بر اينكه «تمامي اسناد موجود در مجلس شوراي اسلامي در پايگاه داده‌هاي اين مجموعه قابل جست‌وجو و در دسترس است»، به «تاريخ ايراني» گفت: «اگر سندي در جست‌وجوي اين پايگاه پيدا نشود، يقيناً در مجلس شوراي اسلامي موجود نيست.» علي ططري تصريح كرد: «ما سند سر به‌ مُهر و محرمانه‌اي نداريم كه امكان دسترسي به آن وجود نداشته باشد.» او در پاسخ به ادعاي كارگردان «استرداد» كه گفته بود ما اين سند را در آرشيو مجلس ديديم اما هر كاري كرديم نسخه‌اي از آن را به ما ندادند»، گفت: «بنده در طول ۱۳ سال خدمتم در مركز اسناد مجلس چنين سندي رويت نكردم و فردي كه اين ادعا را مطرح كرده را نيز نديده‌ام.»

منابع:

۱- آرشيو روزنامۀ اطلاعات، فروردين تا خرداد ۱۳۳۴

۲- مشروح مذاكرات دورۀ هجدهم مجلس شوراي ملي، جلسۀ ۹۶، پنجم اسفند ۱۳۳۳

۳- تقريرات دكتر جواد شيخ‌الاسلامي دربارۀ تحويل طلاهاي ايران در مرز جلفا، حسين نوري، جام‌جم، ارديبهشت ۸۲

۴- شوروي، انگلستان و نهضت ملي ايران، گفت‌وگو با دكتر عنايت‌الله رضا، موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران

نظر شما:
------------

دوشنبه 2 دي 1392





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: بازتاب آنلاین]
[مشاهده در: www.baztabonline.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 87]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن