واضح آرشیو وب فارسی:باشگاه خبرنگاران جوان: پايان تلخ اصغرزدگي
فيلم گذشته اصغر فرهادي عليرغم تصور خوشبينانهاي كه خيليها راجع به آن داشتند در همين ميانه راه متوقف شد و جزو 9 فيلمي قرار نگرفت كه به عنوان نامزد نيمه نهايي اسكار معرفي شدند.
متأسفانه در سه چهار سال اخير با جو غليظ اصغر زدگي مواجه بوديم و احساسات خروش برداشته اين جماعت به هيچ تحليلي كه ذرهاي با ارادت ايشان نسبت به آقاي فرهادي زاويه ميداشت راه نميدادند.
ما گفتيم بياييد تا براي معرفي سينمايمان به جاي حساب باز كردن روي جشنوارهها و مراسمات رنگ به رنگ فرنگي، روي اكران بينالمللي كار كنيم اما انگار خيليها قرار نبود بدانند و بفهمند كه سينما يعني مخاطب، يعني اكران؛ و ما كه حتي اكران درست و حسابي در داخل هم نداشتيم رفتيم سوي روضه جشنوارهها تا با يك توهم كاذب، خودمان را ارضا كنيم و ضعفهايمان را نبينيم.
اما نكته تأسفبارتر قضيه اينجاست كه ما بعد از اين همه سال تك و دو زدن براي اين جشنوارهها هنوز آدرسشان را هم درست بلد نشدهايم، طوري كه تمام جوايز سينمايي ايران در عرصههاي بينالمللي را بيشتر از اين كه بشود حاصل يك برنامهريزي مدون دانست بايد نتيجه شانس، باج دادن و يا تلاش فردي هنرمنداني به حساب آورد كه اين جوايز را كسب كردهاند.
البته تمام اين افراد با هزينه ملت كارهاي خود را ساخته و به جشنوارهها فرستادهاند و حتي آثار خيلي از آنها ناخن به چهره همين مردم هم كشيده، اما چه ميشود گفت؟!
ما هم برنامهريزي مدوني براي شركت در اين فستيوالها و مراسمات نداشتهايم، طوري كه انگار نفهميده باشيم اسكار يعني چي و چون كيارستمي نخل طلا گرفته بود چند سال پياپي فيلمهايش را به مراسم آكادمي فرستاديم!
رفتار ما در طول اين سالها پر است از اشتباهات اين چنيني و ماجراي شركت امسال ما در مراسم اسكار هم يك نمونه باهر و ظاهر و بارز ديگر از همين دست است.
امسال اول صحبت از دربند شد. دربند را بايد فيلمي نسبتا منتقد پسند دانست كه كارگرداني آن خيلي قوي و داستانش خيلي ضعيف بود.
جذابيتي كه اين فيلم براي منتقدان داخلي داشت براي مخاطب خارجي نميتوانست وجود داشته باشد.
واقعيت اين است كه پيرو موج واقعگرايي اخير در سينماي ايران هر بازي و ميزانسني كه رئال اجرا شود براي منتقدان و كارشناسان ما بيش از حد جالب به نظر ميرسد، اما خارجيها مثل منتقدان ما فيلم نميبينند، ضمن اين كه مقدار زيادي از رئاليسم اين فيلم براي كسي كه با زبان فارسي آشنا نيست و فيلم را با زيرنويس ميبيند از بين ميرود.
اما برسيم به گذشته اصغر فرهادي...
اين فيلم در شرايطي ساخته شده كه كارگردانش براي نخل طلاي كن نقشه كشيده بود و روي همين حساب سعي ميكرد معيارهاي روشنفكري سينماي فرانسه را رعايت كند.
فيلم آخر فرهادي به همين دليل از سبك اصلي خود كارگردانش خيلي فاصله گرفت و اثري كسل كننده از آب درآمد كه نتوانست براي او در كن هم موفقيتي به دست بياورد.
به هر حال اوايل مهرماه بحثها سر اين بالا گرفت كه بين دربند و گذشته كدام يك به مراسم اسكار بروند.
طبق رسم هر ساله هيأتي انتخاب شد كه فيلم منتخب ايران را براي مراسم آن سال معرفي كند. هيأتي كه اگرچه گفته ميشد صنفي و غير دولتي است اما سري سوا از بدنه سينماي ايران داشت.
البته اين بدان معنا نيست كه اعضاي اين هيأت جزء فعالان سينماي ايران نبوده و روي فضاي هنري كشور تأثيرگذار نيستند اما به هر حال رأي و نظر آنها را نميتوان برآمده از رأي و نظر قاطبه سينماي ايران دانست.
اين هيأت، امسال "گذشته" را براي شركت در مراسم اسكار انتخاب كرد در حالي كه سيلي از اعتراضها به سمت اين تصميم سرازير شد.
اما تمام اين انتقادات بيفايده بود و تحت تأثير جو اصغرزدگي كه چندسالي است هواي سينماي ما را برداشته، هيچ كدام از اين اعتراضات نتوانست روي تصميم هيأت انتخاب تأثيرگذار باشد و گذشته به اسكار رفت تا حتي نامزد هم نشود و اين حضرات اصغرزده حسابي ضايع شوند.
بايد از اين افراد پرسيد اگر قرار نبود اين فيلم حتي نامزد هم بشود چرا ما بايد يك اثر فرانسوي را به عنوان نماينده ايران ميفرستاديم و چرا لااقل از اين سهميهي حضور به عنوان فرصتي براي اكران يك اثر ايراني و رساندن قسمتي از پيام ملت ايران توسط آن فيلم استفاده نكرديم!
اجازه بدهيد آخر اين نوشته يك بار ديگر اين جمله را بگويم كه؛
كاش امسال حوض نقاشي را به اسكار ميفرستاديم
يادداشت: ميلاد جليل زاده/
انتهاي پيام/
شنبه 30 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: باشگاه خبرنگاران جوان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 37]