واضح آرشیو وب فارسی:ابتکار: نگاهي به فيلم سينمايي «استرداد»؛ غرامت مضاعف
خلاصه فيلم:روسيه قرار است غرامتي را شامل يازده و نيم تن طلا به صورت شمش طلا به ايران بپردازد.ميهياتي ويژه به فرماندهي سرهنگ تكين ماموريت دارداين محموله را به ايران بياورد.اما هركدام از اعضاي اين هيات نقشه اي در سر دارد.
استرداد چه در زمان توليد چه زمان اكران با حواشي و حرف و حديثهاي فراواني همراه بود.استرداد جز پروژههاي به اصطلاح فاخر بود كه در زمان مديريت جواد شمقدري ساخته شد.باسابقه اي كه از آثار فاخر دولت قبل مثل فرزند چهارم،برلين منفي هفت و عقاب صحراداريم بايد خودراآماده يك فيلم بي كفايت و بي سروته ميكرديم..درباره بودجه آن نيز حرفهاي زياده گفته شد.به گفته تهيه كننده فيلم هزينه كامل توليد فيلم 5ميليارد بود اما بيشتررسانهها هزينه آن را بيشتر از اين ميدانند.البته بيشتر حواشي آن بر ميگردد به داستان فيلم كه بيشتر تاريخ دانان آن را كلاٌ رد ميكنند.داستان فيلم درباره پرداخت خسارتي است كه روسها زمان اشغال ايران در زمان جنگ جهاني دوم به كشور وارد كرده بودندوآن خسارت را ايران به صورت يازده و نيم تن شمش طلا دريافت ميكند.اما خسرو معتضد ميگويد«اصلا همچين چيزي صحت ندارد.آن زمان روسها براي هزينه سربازان خود در ايران نياز به ارز كشورايران داشتند كه ارز مورد نياز آنان به آنها پرداخت ميگردد و بعدها به صورت طلا از آنان باز گرفته ميشود و اينك نيز در خزانه بانك ملي موجود است و رسيد آن نيز جز اسناد بانك است.حتي در آن سالها هيچ نيروي زني در ارتش ايران وجود نداشت.».از علي غفاري فقط دو اثر شاهرگ و چراغ قرمزرا ديده بوديم كه اثاري قابل اعتنا نبودند.اما جدا از اين مسائل و اگركلي به اين اثر نگاه كنيم استرداد فيلم خوبي است.هرچند به جز سرهنگ تكين با بازي خوب حميد فرخ نژاد،بقيه شخصيتها به صورت تيپ باقي مانده است.حتي قصه اي كه به خوبي آغاز شده است وتماشاگر را به خوبي به دنبال خود ميكشاند،اواخر آن به راحتي توسط سرهنگ تكين لو ميرود و نميگذارد خود تماشاگر پي به معماي داستان ببرد.فضاسازي فيلم با توجه به فيلمبرداري بسيارخوب محمود كلاري و طراحي صحنه ايرج رامين فر به خوبي به كمك فضاي معمايي ودلهره آور فيلم آمده است.افسر زن فيلم به خوبي از عهده نقش خود برآمده است و در جاي درست فيلم به كار رفته است اما تركيب ساير بازيگران فيلم به جز فرخ نژاد كه به خوبي از عهده نقش خود برآمده است نامتناسب و ناهمگون است.مخصوصاٌ بهنام تشكر درنقش سرلشكرزاهدي كه تماشاگر بيشتر اورا در نقشهاي طنز تلويزيون به جا ميآورد تا يك ژنرال ارتش.اما استرداد در سينماي ما كه ضعف قصه گويي در آن بسيار چشمگيراست قصه اي دارد كه تماشاگرراباخود همراه ميسازد.هرچند بعضي صحنههاي آن مثل درگيري روي پل به خوبي بقيه سكانسهاي فيلم نيست اما بايد كليت كار با فيلمهاي داخلي مقايسه كنيم نه فيلمهاي اكشن روز دنيا كه با هزينه اي ميلياردي ساخته ميشوند.نسخه اي كه الان بر پرده سينماها اكران شده است از نسخه جشنواره فجر ده دقيقه كمتر شده است كه براي بهتر شدن ريتم فيلم و همراه شدن بهتر تماشاگر با فيلم است.درمجموع سينماي ما به فيلمهايي مثل استرداد نياز دارد.هرچند چنين فيلمهايي ناخودآگاه تماشاگر را به ياد نمونههاي درجه يك خارجي مياندازد.تماشاگري كه امكان ديدن بهترين فيلمهاي روز دنيا را با كيفيت عالي در خانه دارد.
ارسال نظر
شنبه 30 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ابتکار]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 69]