واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: پرهيز از افراط
اخيراً يكي از برنامههاي سيما به موضوع جمعيت پرداختهاست. در ساير برنامههاي صداوسيما نيز بحثهاي كارشناسي قابل توجهي در مورد لزوم افزايش جمعيت ديده ميشود. از جمله، فيلم مستندي از زندگي سالم يك روحاني جوان با تعداد فرزندان زياد، تهيه شده كه در آن به جاي تشويش و اضطراب و نگراني و گلايه و اندوه، رضايت و شكر ديده ميشود.
خانوادهاي كه با توكل به خدا ازدياد فرزند را موجب دردسر نميدانند و زندگي خوشبخت و شيريني نيز دارند. ظاهراً رويكرد رسانه ملي به سمت تغيير سبك زندگي گرايش پيدا كرده و در يكي از برنامهها هم يك خانم پزشك كه صاحب 5 فرزند بوده از ضرورت تغيير سبك زندگي ما ايرانيها سخن به ميان آورده كه در جاي خود همه اين تبليغات رسانهاي خوب و روشنگرانه به حساب ميآيند.
تأكيد رهبر معظم انقلاب نيز در مورد لزوم توجه به مسأله جمعيت البته موجب چنين رويكردي در اين رسانه و برخي رسانههاي مكتوب و غيرمكتوب شده است. علت اين هشدارها و اعلام خطرها نيز تغييري است كه در نرخ باروري كل روي داده و رقم آن را از 6 در دهه 60 به 7/1 در سرشماري سال 90 رسانده است كه كمتر از نرخ جايگزيني به شمار ميرود. قاعدتاً اين نگراني وجود دارد كه جمعيت ايران اگر با همين نرخ رشد و نرخ باروري جلو برود حدود سي سال بعد( يعني 1420) رو به كاهش ميگذارد كه البته در آن صورت خطراتي به دنبال خواهد داشت كه كمبود نيروي فعال و افزايش جمعيت بالاي 60 سال و نيازمند حمايتهاي بيمهاي از جمله تبعات آن است. اين بحث كه بايد سياستهاي كنترل جمعيت جدي گرفته شود بحثي كاملاً درست است و اينكه نبايد بگذاريم رشد جمعيت در كشور منفي شود هم حرف حساب به حساب ميآيد. برنامهريزي صحيح و مناسب براي نسل آينده و آينده كشور نيز كاملاً منطقي و لازم است اما در اين ميان برخورد علمي و منطقي با اين مسأله و برنامهريزي كارشناسي و دقيق در اين مورد نيز بسيار لازم و ضروري است. متأسفانه چون ما در موارد و مقاطع بسياري نشان دادهايم كه بيش از حد لازم اسير احساسات و گاه افراط و تفريط هستيم و متأسفانه اغلب دولتمردان و مسئولان ما نيز گاه تندتر از جامعه گرفتار اين حس ميشوند لذا لازم است كه از هرگونه حركت و اقدام شتاب آلود و احساسي و افراط و تفريطي پرهيز كنيم. همه ما ديديم كه رها كردن مسأله تنظيم خانواده در دهه60، بر سر متولدين اين دهه كه در دهه 80 جوان به حساب ميآمدند، چه آورد. نتيجهآن افراط، تفريطي بود كه در دهههاي هفتاد و هشتاد اتفاق افتاد و نرخ رشد را از 91/3 در سال 65 به 29/1 در سال 90 و نرخ باروري را از ميانگين 6 به 6/1 رساند ... در اين رابطه توجه به چند نكته ضروري است.
نخست آمايش سرزميني و توجه به تراكم و پراكندگي جمعيت در سرزمين است. كشور ما مساحت قابل توجهي دارد اما متأسفانه تراكم جمعيت و نيز پراكندگي جمعيت در آن سامان درستي ندارد. در سال 35، 30 درصد جمعيت ايران شهرنشين بودهاند اما در سال 90 اين رقم به بالاي 70 درصد رسيده است. عدم توسعه يافتگي متوازن و رشد انتظارات جمعيتي همزمان با افزايش سواد و ميل به زندگي شهري و رفاه موجب خالي شدن هزاران روستا و هجوم جمعيت از روستا به شهر و از شهرهاي كوچك به بزرگ و نهايتاً كلانشهرها و تهران شده است به شكلي كه شهرهاي بزرگ و به ويژه تهران ظرفيت خالي براي پذيرش جمعيت بيشتر را ندارد. مشكلات اقتصادي، بيكاري جوانان در شهرها و افزايش ناهنجاريها و مسائلي از اين دست نيز بويژه در كلانشهرها، بر كيفيت زندگي كه از جمله شاخصهاي توسعه مطلوب به حساب ميآيد اثرات مخربي برجاي گذاشته است. لذا هرگونه سياستي در مورد افزايش جمعيت بايد همراه با دقت و هوشمندي و كار كارشناسي و دقيق صورت گيرد و از جمله به اين نكات به دقت توجه شود.
1ـ بررسي دقيق اين مسأله كه با توجه به ميزان آب، زمينهاي قابل كشت و توليد محصولات استراتژيك، جمعيت مطلوب براي اين سرزمين در مسير توسعه متناسب چه جمعيتي است؟ در اين مورد اختلاف نظر و فاصله عجيب و غريبي از شصت تا دويست ميليون نفر وجود دارد كه نشان ميدهد هيچكدام از دقت كافي و علمي برخوردار نيست.
2ـ پراكندگي جمعيت و توزيع جغرافيايي آن بايد به چه ساماني برسد؟ در كدام مناطق نياز به برنامههاي ايجابي براي تشويق خانوارها به فرزندآوري بيشتر داريم و دركدام مناطق بايد همچنان سياستهاي كنترلي و سلبي را در دستور كار قرار دهيم؟
3ـ در چه گروههايي به عنوان گروه هدف بايد سياستهاي تشويقي را محور قرار دهيم؟ قاعدتاً نگاه ما به جمعيت اگر صرفاً جنبه كمي داشته باشد خدمت به حساب نميآيد بلكه بايد نگاه كيفي جمعيتي هم در دستور كار قرار گيرد. متأسفانه در حال حاضر پرهيز از فرزندآوري اتفاقاً در گروههاي هدف بيشتر ديده ميشود. بايد شرايطي را براي ترغيب و تشويق آنان فراهم كرد كه ما را به افزايش جمعيت مولّد برساند.
4ـ از هرگونه افراط و تفريط بپرهيزيم و نيز از هرگونه سطحينگري و اقدامات پرهزينه و بينتيجه... از جمله طرح يك ميليون توماني كه خام آمد و كال رفت. حتي طرحهايي نظير افزايش مرخصي زايمان نيز براي بانوان (كه حتي بعضاً براي آقايان هم پيشنهاد كرده بودند!) ممكن است نتيجه عكس بدهد و بسياري از كارفرمايان بويژه در بخش خصوصي را از بهكارگيري زنان منصرف كند و يا زنان كارمند را به خاطر ترس از دست دادن كار به خاطر زايمان از فرزندآوري پرهيز دهد.
5ـ در مورد خطر به اندازه خود خطر هشدار دهيم و از بزرگنمايي بيش از حد آن كه ممكن است ما را به شتاب و عجله و افراط و اقدامات احساسي وا دارد خودداري نماييم. در حال حاضر هر سال بيش از يك ميليون و چهارصد هزار نوزاد متولّد ميشوند و هر ساله بيش از يك ميليون نفر هم به جمعيت كشور افزوده ميشود. لذا حال مسأله كاهش جمعيت مطرح نيست بلكه جلوگيري از منفي شدن رشد جمعيت است كه در اين دوره كه ما در بهترين دوره جايگزيني هستيم بايد منطقي و عاقلانه و درست و متناسب با نيازها و اقتضائات و ظرفيتهاي كشور براي آن برنامهريزي كنيم.
6ـ تصميمگيري براي خانوار، بيش از هر چيزي، جداي از تبليغ و سياستهاي تشويقي، امري واقعي و اقناعي است. يعني قدر مسلّم با از بين بردن چالشهاي متعدّد پيشروي خانوارها و افزايش اميد به آينده و زندگي و ايجاد آرامش در محيط اقتصادي و فضاي كسب و كار و در يك كلام كاهش فشارهاي اقتصادي و رواني و رفع موانع برسر راه آرامش محيط زندگي و خانواده، گرايش خانوادههاي مرجع در اين بخش به فرزندآوري نيز افزايش خواهد يافت... به عبارت ديگر بايد خود خانوادهها، در عالم واقعيت، شرايط اقتصادي و اجتماعي و آموزشي و... را براي فرزند آوريشان، حامي و مشّوق و مناسب ببينند. نه اينكه فقط روزنامه بنويسد و تلويزيون بگويد. در اين مورد نكات فراوان ديگري هم وجود دارد كه به فرصتهاي آينده موكول ميشود.
شنبه 30 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 116]