واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز:
شهرام شکیبا، پسر حاج آقا دلنوا: ماندگاری فقط برای سیدالشهدا است اما برخی آدمها بلدند چگونه با این بزرگان پیوند داشته باشند
فرزند حاج آقا دلنوا از پیرغلامان اهل بیت می گوید: ماندگاری برای سیدالشهدا(ع) است، به سواد هم ربطی ندارد. برخی آدمها بلدند که چگونه با بزرگان این عالم پیوند داشته باشند. والا هیچ کس ماندگار نیست، جز حقیقت اصلی این عالم که خود خداوند و اهل بیت(ع) هستند.
به گزارش نامه نیوز، اهالی منطقه 6 شهرداری تهران، مخصوصا آنهایی که ساکن خیابان فرصت هستند، قطعا با هیئت حاج آقا دلنوا آشنایند. هیئتی که حاج آقا به راه انداخت و پس از درگذشتش، دو پسرش مسئولیت این کار را بر عهده گرفتهاند. با شهرام شکیبا، به همین مناسبت به گفتوگو نشستیم تا او از پدری بگوید که به قولی هر چه دارد از اوست.
کمی از حاج آقا دلنوا بگویید.
ایشان متولد 1316 بودند. در تبریز و در محله منجم به دنیا آمدند. کار صنعتی انجام میدادند و از حدود 6 سالگی در کارگاه ساخت ماشین جوراببافی مشغول شدند و تا آخر هم شغلشان همین بود. ایشان سه مرتبه ازدواج کردند که مادر من سومین همسر ایشان هستند. ایشان خرداد ماه سال 91 از دنیا رفتند.
چه اتفاقی افتاد که تصمیم گرفتند هیئتی برای عزاداری امام حسین(ع) تاسیس کنند.
خانواده حاجآقا در تبریز هیئتدار بودند و نذر شب عاشورا که شلهزرد بود را در میان مردم تبریز پخش میکردند. حاج آقا در سن 18 سالگی به تهران میآید و نذر میکنند که اگر خانهای خریدند، هر عاشورا هیئت داشته باشند که این اتفاق هم افتاد. همزمان با این امر حاج آقا در شکلگیری چند هیئت آذربایجانیهای مقیم تهران نیز نقش داشتند. تا اینکه خانهای که در حال حاضر در آن مستقر هستیم را خریدیم. طبقه پایین این خانه برای 13 روز محرم به حسینیه تبدیل میشد و هیئتهای آذربایجانی مقیم مرکز از آن استفاده میکردند. بعد از آن ما روضه صبح دهه اول را برپا کردیم. سپس روضههای بعدازظهر را آغاز کردیم. این جلسات با یک هسته 5-6 نفره آغاز شد و اکنون تعداد بیشتری در آن حضور دارند.
بعد از پدر، حسینیه همچنان به فعالیت خود ادامه میدهد؟
قطعا همین طور است.
حاجآقا در کارها به چه کسی توسل میکردند؟
خیلی انسان سادهای بودند و هیچ گونه بروزی از این جور مسائل از ایشان نمیدیدیم ولی معمولا توسلشان به شخص امام حسین(ع) بود.
ویژگی بارز ایشان را چه میدانید؟
در اداره هیئت به شدت جدیت داشتند و برایشان مهم بود که کارها تا آن حدودی که امکانش بود منظم پیش برود. همچنین ایشان احترام خاصی برای موضوع هیئت قائل بودند.
چه دلیلی داشت که مردم آذربایجان در اطراف ایشان جمع میشدند و در هیئت همراهشان بود؟
شخص بسیار سادهای بودند ولی به هر حال سالها هیئتداری باعث شده بود که اگر اسم ایشان آورده میشد، بسیاری به حضور در هیئت راغب بودند. بیشتر جمعیت هیئت هم دوستان و همصنفان ایشان بودند.
رفتارشان در منزل چگونه بود؟
یک شخص عادی بودند. با معیارها و خلقیات همه انسانها که گاهی آرامش بیشتری داریم و گاهی آرامش کمتر.
پس چرا پدر ماندگار شدند؟
من اساسا اعتقادی به این موضوع ندارم. معتقدم ماندگاری برای سیدالشهدا(ع) است، به سواد هم ربطی ندارد. برخی آدمها بلدند که چگونه با بزرگان این عالم پیوند داشته باشند. والا هیچ کس ماندگار نیست، جز حقیقت اصلی این عالم که خود خداوند و اهل بیت(ع) هستند.
ثمرات رفتار پدر را در زندگی احساس میکنید؟
طبیعتا ما هم آموختیم که مانند ایشان به دنبال کسب حلال و بعد توسل به آل الله باشیم.
هیئت شما کجاست و به چه عنوانی شناخته میشود؟
هیئت در خیابان فرصت شیرازی است و جالب است بدانید که هیئت ما هیچ اسمی ندارد. مثل یک روضه خانگی است که هر سال پرچم میزنیم و منتظر مهمانان هستیم. اتفاقا دوستان خیلی دوست داشتند که به اسم حاج آقا نام حسینیه را حسینیه دلنوا بگذاریم و این امر بین رفقا و دهان به دهان میگردد.
رسم و رسوم روضه شما چگونه است؟
در سالهای اخیر اصرار ما اینگونه است که به شکل روضههای سنتی برگزار کنیم؛ چایخانه مجزایی داشته باشیم که آداب چای دادن به مردم در آن رعایت شود. حتما نماز و زیارت عاشورا داریم. بعد از منبر روضهخوانی داریم. از شب ششم محرم مراسم سینهزنی داریم، ولی مراسم روضهخوانی بیشتر مورد توجه است. جالب است که بعد از اینکه روضه ما تمام میشود، و دوستان دیگری که مراسم روضهشان تمام میشود، به حسینیه ما میآیند و گاه تا نیمههای شب محفل سینهزنی خصوصی تشکیل میدهیم و دوستان شاعر، شعری میخوانند. به هر حال آن ایامی که حسینیه برقرار است به شکلی تبدیل به فضای 24 ساعته میشود.
بازگشت به رسوم گذشته هیئتداری به چه دلیلی صورت گرفته است؟ مخالف روشهای جدید هستید؟
فکر میکنم در این حد نیستم که عزای سیدالشهدا(ع) که گرداننده اصلی آن حضرت صاحبالزمان (عج) است را نقد کنم. اما شاید یک حس نوستالژیک ما را وامیدارد تا به آن سمت برویم. گاهی هم نکاتی که شاید به سلیقه ما پسندیده نیست باعث میشود. اما اینکه نزد حضرت ارباب کدامیک پسندیده است، نمیتوانم چیزی بگویم. اگر من از شیوه سنتی در روضه سیدالشهدا(ع) دفاع میکنم در مقابله با شیوههای نو نیست و گمانم بر این است که این شیوه بیشتر بر دل خودم مینشیند و اعتراضی نسبت به سایر موضوعات ندارم.
رفتار و منش پدر باعث شده تا شما نیز برای انجام فعالیتهای خود به ائمه اطهار(ع) متوسل شوید؟
سالهاست که بدون نام امیرالمومنین(ع) نوشتن را شروع نمیکنم و هیچ گاه برای برنامه تلویزیونی بدون صلوات مقابل دوربین نمیروم. اگر اشتباه و خبطی هم از من سر زده است، آن جرم من است. ولی معمول این است که بدون توسل کاری را شروع نکنم.
1392/9/27
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 258]