پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1849613863
سيد حسن بنيهاشمي كيست؟
واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: سيد حسن بنيهاشمي كيست؟
سيدحسن بني هاشمي مستندسازي كه قرار است در غياباش در اختتاميهي جشنوارهي سينما حقيقت از او تقدير شود،اين روزها در بستر بيماري است و در خارج از كشور به سر ميبرد.
حبيب باوي ساجد از مستندسازان جنوبي ايران به عنوان همشهري اين مستندساز در متني كه در اختيار بخش سينمايي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، گذاشته به سيدحسن بني هاشمي پرداخته است كه در ادامه ميآيد:
«"اينجا چهرههاي جنوبي كمي دورتر از سوتِ كشتيها درآفتابِ بيامان پير و فرسوده ميشوند../ از مستند راه دور دريا".
عهد بستهاي باخود، يا قول دادهاي به عزيزي، كه بنويسي چيزي در باب "سيد حسن بني هاشمي". فيلمسازي كه تو از همان بدو ورود به ساحت روايتِ تصويري، ناماش را مترادف با "برادران لومير" شنيده بودي و دست و پا ميزدي تا فيلمهاي او را(چه ميگويي؟ فيلم؟ نه! او خودِ زندگي را ثبت ميكرد، و اگر قدري به تصوير اعتنا ميكرد ناگزيز بود، چون ميدانست كه دارد سينما كار ميكند و لازمهي آن اعتنا به بيان سينما بود.. ورنه آدمها و محيطاش همانيست كه بود؛ كه نيست ديگر). باري، نخستينبار ناماش را از زبان" سعيد دستگاهي" شنيده بودي و سعيد مدام از "نهنگ" اش سخن ميگفت و اين تو را و هركس را كه عاشقانه آوردگاهاش را دوست داشت، علاقمند ميكرد برود و جستجو كند راويِ آورگاهاش را.
باري، سيد حسن بنيهاشمي اينگونه بود كه براي تو شكل و شمايل دگرگونهاي مييافت و هر روز تو را وا ميداشت به هركوي و برزني كه برسي و سخن از سينما ميبود، فورأ نام و نشاني طلب كني از بنيهاشمي. يك بار(نه! قسم بخوركه ده بار، دهها بار ناماش را از زاون قوكاسيان عزيز شنيده بودي كه با بُغض ياد بنيهاشمي را گرامي ميداشت و دگربار از زبان كيانوش عياري)..پس گامِ تو راسخ ميشد براي كشفِ دوبارهي بني هاشمي..براي چه؟ براي آموختنِ سينما؟ خب، فراوان هستند فيلمهايي كه تو ميتواني از آنها بياموزي، آن چنان كه ميتواني هم بياموزي خطاهايشان را تكرار نكني..(آموختن سينما لزومأ از فيلم و فيلمساز خوب نيست، بل اگر باهوش باشي ميتواني سينما را از فيلم و فيلمساز بد هم بياموزي).. اما تو جوري ديگر افتان وخيزان ردپاي بني هاشمي را جستجو ميكردي. تو ميخواستي جنوبِ جهان را از دريچهي بي بزكِ آثار سيد حسن بنيهاشمي ببيني. ميخواستي ببيني كه گذشتهي آئين و رسوم و رنج و حرماني كه سايه گُستر آوردگاهات تابه اكنون است چگونه بود؟ اگرچه پيشتر از دريچهي نگاه "ناصرتقوايي" هميشه عزيز، اين عاصيِ پناه برده به كُنجِ تنهايي خود، جنوب و جنوبيان را ديده بودي در سالهاي دور. اما خب، سيد حسن بني هاشمي از جنس پرسههاي دانستنِ جوانانه بود، از جنسِ آدمهايي كه وَلعِ ثبتِ بيآلايشِ زادبوم و انسان محنت كشيدهي جنوب را داشتند. و ناصرتقوايي عزيز اما در قلهي سينما بايد ميايستاد، وايستادن در قله ملزوماتي داشت كه يكي از آنهاپرداختِ استادانهي سينما بود، آن چنان كه"اميروي" جهانِ سينما اين گونه بود و كيانوش عياري با تنها فيلمروايي جنوبياش؛ "آنسوي آتش".. و حال آن كه تو دوست ميداشتي اصلأ جنوب و جنوبيان را از دريچهي نگاه حتي يك دوربين خانوادگي ببيني.. ميخواستي خودِ خودِ زندگي را ببيني.. شايد براي همين است "گردش در يك روزِ خوشِ آفتابي" ساختهي بني هاشمي را آن چنان كه "نهنگ" بود خوش نداشتي.. چرا؟ سيد كه در اين فيلم با دوربين35ميلي متري كاركرد،فيلمبردارش "فيروز ملك زاده" بود، موسيقياش را "اسفنديار منفرد زاده" نواخته بود، دستيارش "كيانوش عياري" بود، تدويناش را "منوچهر اوليايي" انجام داده بود و فيلمنامه را به اتفاق "عدنان غريفي" نگاشته بود.. پس چرا اين فيلم همپاي "بركهي خشك" يا "نهنگ" نبود؟ براي اينكه تو عادت كردهاي به دوربين بيآلايش سيد، عادت كرده بودي كه بازيگري چون روانشاد؛ "ابراهيم منصفي" كه تا حالا، همين حالا هيچ چهرهاي به سحر و جادويي چهرهي او در سينماي ايران نديدهاي.. عادت كردهاي به آن نورهايي كه ابدأ ديده نميشدند، عادت كردهاي به قابهاي ثابت، اما پر از ريتم، پر از تحرك، چون انساني كه درقاب بود ميجوشيد، ميخروشيد.. اگرچه (گردش در يك روز خوش آفتابي) به گفتهي يار ديرين فيلمسازان جنوبي؛ "عباس گنجوي" قرار بود كه فيلم سينمايي باشد و تهيه كنندهاش هم "بهمن فرمان آرا".. اما سيد ناگهان شبي درعين ناباوي به گنجوي تلفن كرده بود و گفته بود كه من اين فيلم را نميسازم چون نميخواهم ضرر مالي به فرمان آرا بخورد. و بعد به تشويق گنجوي سيد بُرشي از اين فيلمنامهي بلند را تبديل به يك فيلم كوتاه كرد.. شايد نارسايي كه تو به اين فيلمِ سيد نسبت ميدهي مال همين ماجراست.. باري، اما فيلمهاي كوتاه سيد به تنهايي سينماي بلند را زمين گير كرد.. (ميگوييد اغراق ميكني؟) برويد و آغازِ "نهنگ" را ببينيد. كدام فيلم با چنين حال وهوا و فضايي را سراغ داريد كه اينچنين آغاز محكمي داشته باشد؟ "كنار دريا، يك جيپ ايستاده است. اين سو بشير با نماي درشت از بغل خيره است به جيپ، و خطاب به اسحاق كه رو به دريا ايستاده است ميگويد:
بشير : "اسحاق"
اسحاق : چيه؟
بشير : ميتونيم از شون بپرسيم..
و بعد اسحاق و بشير دريك نماي لانگ شات از كنار دريا ميگذرند و صدا روي تصوير شنيده ميشود:
بشير : چي گفت؟
اسحاق : گفت نهنگ رو تيكه تيكه كردن بردن..
بشير : براي چي ؟
اسحاق : مثل اين كه يه نفر فوري خبردار شده اونو خريده..
بشير : براي چي ؟ ميخواد چكار؟
اسحاق : نميدونم، چيزي نگفت..
و بعد هردو مينشينند كنار موجهاي دريا..
بشير : عجب هواي خوبي يه..
اسحاق : حيف دير رسيديم.. ميگفتن نهنگِ خيلي بزرگي بوده.. از اين فرصتها كم پيش مياد..
بشير : تا حالا كه دريا هرسال يه نهنگ داده بالا.. ماهم اومديم تماشاش..
اسحاق : ولي انگار اين دفعه بزرگتر از سري قبل بوده..
بشير : دريا داره بالا مياد..
اسحاق : كو؟
بعد اسحاق بر ميخيزد خود را ميتكاند و رو به بشير ميگويد : پاشو بريم..
بر ميخيزند كه بروند.. بشير درحال رفتن ميايستد، روبه دريا نگاه ميكند..
اسحاق : خيال داري شبو اينجا بموني؟
نماي درشتِ بشير كه روبه درياست و ميگويد : اسحاق، اون جارو نيگا..
نمايي از دريا كه چيزي با خود ميآورد.. تصوير درشتِ و ترس زدهي اسحاق..
بشير : بريم ببينيم چه خبره..
و دويدن هردو به سوي موج دريا.. انسانيست كه روبه صورت افتاده است كنار ساحل و موج هردم او را مينوازد..
بشير : انگار مرده.. كي ممكنه باشه؟..
زانو ميزند كنار مرده وروي او را بر ميگرداند..
اسحاق : ميشناسيش؟ بشير باتوأم ميشناسيش؟
بشير : بِمُون، پسر زهرا.."
باري، هنوز با گيرايي و تعليقي اين چنين در سينماي بلندِ ايران كمتر اثري يافت ميشود.. تماشاگر كنجكاوِ سرگذشتِ "بِمُون" ميشود، و فيلم با فلشبكهاي استادانه و واگويههاي بشير ادامه مييابد و ابعاد فرا اقليمي و انساني مييابد.. يكي از درخشانترين لحظات سينمايي در همين فيلم كوتاه هشت ميليمتري رخ ميدهد.. آنجا كه در شب و در اتاق محقر بِمُون، دوربين از كنار بشير زوم به جلو ميكند و از پشت ديوار صداي پچپچههاي همسايهها دربارهي بِمُون و مادرش را ميشنود و دوربين بدون قطع زوم به عقب ميكند و اين لحظهي ناب، اين دُرِ گران بهاء، آن هم بدون هيچ گونه امكاناتي و تنها برآمده از ذهني خلاق، پردهي سينما را به لرزه در ميآورد.. (اي كاش فيلم سازان فيلم كوتاه به جاي يكسره دل به سينماي هاليوود دادن، مينشستند و فيلمهاي كوتاه گذشتهي اين سامان را ميديدند).. باري، درباب تلاش استادانهي سيد حسن بني هاشمي در ساحت فيلم كوتاه و اعتناي او به ادبيات كه تا به امروز حلقهي مفقودهي سينماي بلند است چه برسد به فيلم كوتاه و نگرش و اعتناي بيحد وحصرش به اقليم جنوب، ميتوان فراوان نگاشت. اما آثار مستندِ بنيهاشمي كمتر ديده شدهاند (كمتر ديده شدن به معناي تعداد تماشاگر نيست كه اتفاقأ بيشتر از آثار كوتاهاش ديده شدند، چون براي تلويزيون ساخته شدند)، بل منظور از كمتر ديده شدن اين است كه اصحاب نقد و نظر و سينماگران و سينما دوستان (خاصه آنهايي كه بينش انسان شناسي بومي يا قومي را دارند) كم تر در بابِ اين آثار سخن گفتند.
مجموعه مستند "راه دور دريا" كه شامل سيزده قسمت است، طي چهار سال (1356 تا 1360) داشتهي گرانبهاييست كه توسط بانيان فرهنگ قدر دانسته نشد.. ورنه مجموعهاي كه مهمترين بخشِ دريايي يك سامان را با همهي ويژگيهاي بومي، از جمله پوشش، لهجه، آئين، رسوم، كار و پيشينه و همهي چيزهايي كه امروزه روز نياز مهمِ انسان شناسي ست، چرا بايد ديده نشود؟ چرا نسخههايي كه از اين مجموعه هستند اين چنين بي ريخت هستند؟ اگر اين حقِ ماديِ تهيه كننده است كه هرچه خواست با اثرش بكند، پس حقِ معنوي خالق اثر چه ميشود؟ سيد در اين مجموعه يك تنه تصوير وصدا و كارگرداني چنين مجموعهي گستردهاي را انجام داده است، و حقا كه توانايي خود را به عنوان فيلمبردار مستند به بارنشاند.
در اين مجموعه ما با محيط و آدمهايي مواجه ميشويم كه زندگي خود را ميكنند و يك دقيقه هم وقت ندارند منتظر بزك دوزكِ دوربين و عوامل شوند. پس اين هنرِ يك فيلمبردارِ چيره دست است كه بتواند همهي اين رخدادهاي طبيعي و انسانهايي كه كار و زندگيشان را در يك ميزانسن هنرمندانهاي كه چيدمانِ دستي از غيب است را ثبت كند. آن هم تصور كنيد دوربين 16 ميليمتري و سنگيني آن و حالا تو ماندهاي و اين آمد و شد. مثلأ نگاه كنيد به قسمت مربوط به بندركَنگ و آن همه موتورسواري كه در محلِ قرارِ خود پيش از سفر به دريا حاضر ميشوند و چه صحنهي زيبايي سيد ثبت كرده است.
يا صحنه مربوط به درست كردن واصلاح كردن لنج. سيد استادانه هيچ چيز را در آن صحنه ازدست نمي دهد. خوب كه دقت كني حتي عرقِ جبينِ جاشوها را مي تواني برصورت خود حس كني وناخواسته دست بر سروصورتت بكشي.
و اما حالا كه به نظر ميآيد سيد را شناختهاي و چيزهايي به داشتههايت افزوده شد، مثل هميشه پايان جستجوي تو يكسره غم است و حسرت. حسرتِ فيلمسازي كه اينك در نابيانايي روزگار ميگذراند. تو ميداني كه براي يك فيلمساز چشم از اعضاي ديگر تن مهمتر است. اگر شاعر بودي ميتوانستي در نابينايي بزرگترين شاعر بماني؛ همچون "المعّري" كه در ده سالگي نابينا شد و تا عمرهشتاد و شش سالگياش شاعرترين شاعرِ جهان شد. اما سينما؟ سيد تو كه در فيلمهاي كوتاهات شعر تصويري ميسرودي، تو كه در مجموعه مستندت ازچشمهاي تيزت چيزي درامان نبود. حالا اما؟ با اين همه سيد تو با فيلمهايت ما را – نسلِ پس از ما را بيناخواهي كرد با آن همه تصوير از انسانهاي تك افتادهات در جنوبيترين جنوبِ جهان.
حالا تو نيستي در ولايت خويش، اما ميتوان ردِ دست تو را بركالنگهايي كه دوست ميداشتي ديد. مي توان ردِپاهاي تو را در كنارههاي"بركهي خشك"ديد. هنوز اهالي پنجشنبه بازار ميناب سراغ تو را ميگيرند، جاشوهاي كَنگ رفتهاند دل به دريا زدهاند اما ديگر مرواريد نيست، حتي نهنگ نيست.. ميداني سيد نفت – اين نعمتي كه نغمت شد حتي به دريا هم رحم نكرد. دريا يكسره شده سياه. خب، حالا تو بگو بچهي شط. تو اين دريا ديگه نعمت هست؟ خشك بشه برود پيكارش، عين كارون. مگر به كسي بر ميخورد؟ براي همين است كه دوست داشتم فيلمهاي تو را ببينم. ميخواستم ديروزمان را ببينم. حرمان و رنج كه همان است كه بود. اما انصافأ دريا يه چيز ديگه بود و تو اين را خوب دانسته بودي كه با دريا فيلمهايت را آغاز ميكردي و دريا عنصر مهمي بود در آثارت. اما حالا كه تو نيستي (يعني هستي و هميشه باشي بالاي سر دخترانت)، منظور اين دور و برها نيستي، رفقايي داري كه آدم اگر مثل آنها يكي را در زندگي داشته باشد، هيچ وقت تنها نيست. به قول "كيومرث منشيزاده" : "..درقلبِ ماجرا / تاكه نبودهاي / هرگز نميداني / كه زندگي بيرفيق / مرگِ بيشاهد است.. " و تو خدا را شكر در اين باب خوش شانسي. رفقاييداري ماه. حاضرم قسم بخورم در نسل خودم بايد با ذرهبين دنبال اين طور رفقا بگرديم. در نسل من بسياري هستند كه اگر دستشان به تفنگ نميرسد تا سايهات را با تير بزنند، در عوض با سنگ، سنگ سارت ميكنند. با تو دست ميدهند و لبخند بر لبشان مينشيند، اما فقط خودِ خدا ميداند در قلبهاي شان چه كينه هايي شعله وراست. اما نسل تو؟ حاشا. آدم هايي كه منمي شناسم با تومراوده داشته اند، هنوزوقتي نامت را مي شنوند يكسره مهر مي شوند وعاطفه. مثلأ همين رفيق پرسه هاي عاشقانه ودلتنگي ات؛ "ابراهيم حقيقي"، وقتي كه براي نخستين بار رفتم ببينمش ودرباب نكوداشت تو در جشنواره ي مستند سينماحقيقت از او نظر خواستم، بابُغض طوري از من مي خواست تلاش كنم فيلم هايت را از آرشيو تلويزيون وكانون بيرون بياورم، كه يك لحظه فكر كردم ميخواهد انساني را از بالاي چوبهيدار پايين بياورد تا دوباره زندگي كند.
ميبيني سيد( چه ميگويم؟ ميبيني؟ ميدانم كه ديگر نميبيني، اما گفتم براي فيلمسازي چشم مهمه، توي زندگي عادي اما چشم ملاك ديدن نيست) و حالا كه دارم اين نوشتار را به پايان ميرسانم، از پشتِ پنجره بارانِ تهران را ميبينم و افتادن برگهاي خزانزده، من اما با چاي سرده شدهام، همهاش فكر ميكنم با تو كنار درياي جنوب هستم. بعد به تو ميگويم : "حيف دير رسيديم.. ميگفتن نهنگِ خيلي بزرگي بوده.. از اين فرصتها كم پيش مياد..
و تو خواهي گفت: تا حالا كه دريا هرسال يه نهنگ داده بالا.. ماهم اومديم تماشاش"..
و من به تماشاي تو مينشينم.»
حسن بنيهاشمي متولد: ۱۷ آذر ۱۳۲۸/ بندر عباس
تحصيلات: كارشناسي اقتصاد كشاورزي و فارغالتحصيل كارگرداني سينما از مدرسه عالي سينما و تلويزيون
شروع فعاليت با ساخت فيلم هشت ميلي متري موج در سال 1350
آثار: كارگرداني فيلمهاي هشت ميليمتري مرد اطاق در خت، كالنگهايم را دوست دارم، بركه خشك، هجرت، نهنگ، واهمه، شانزده ميليمتري بازار نخل، آرامگاه فردوسي (مشترك)، سي و پنج ميليمتري گردش در يك روز خوش آفتابي، كوتاه قلمكار داستاني و مجموعه مستند راه دور دريا، مستند ايزدخواست، مسجد ساري
ساير: نگارش فيلم نامه، صداگذار، فيلمبردار، گردآوري زندگينامه حسام الدين نقوي، انتشار كتاب سينما (سه جلد)، تدريس در سينماي آزاد، همكاري با سرويس هنري روزنامه آيندگان
مسئوليتها: تشكيل انجمن فيلم دانشگاه شيراز، راه اندازي دفتر سينماي آزاد بندرعباس، تشكيل دفتر آموزش و توليد فيلم هرمزگان (هرمز فيلم)
جوايز و افتخارات: جايزه طلايي بهترين فيلم كوتاه از فستيوال فيلم هاي سوپر ۸ سينماي آزاد، مجسمه طلا از فستيوال فيلمهاي كوتاه سينماي آزاد و فرهنگ و هنر و اتحاديه تلويزيون هاي آسيا و اقيانوسيه
انتهاي پيام
سه شنبه 26 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
عکس: سیدمحمد خاتمی و محسن تنابنده
عکس سیدمحمد خاتمی و محسن تنابنده سه شنبه 17 دی 1392 ساعت 07 48سرتیم حفاظت سیدحسن نصرالله کیست؟+ عکس
سرتیم حفاظت سیدحسن نصرالله کیست عکستاریخ انتشار دوشنبه ۲۳ دی ۱۳۹۲ ساعت ۱۶ ۱۰ حقایقی از محافظ اول سیدحسن نصرالله تصاویر در بین 19 فرمانده ویژه محافظ دبیرکل حزبالله لبنان فرماندهی تمام آنان برعهده کسی است که محبوبیت زیادی در بین مردم و مقاومت اسلامی دارد بطوریکهسیدحسن خمینی: بزرگترین راه ترویج صلح، مبارزه با جنگ است/آفت روزنامههای اجتماعی «زرد شدن» است
سیدحسن خمینی بزرگترین راه ترویج صلح مبارزه با جنگ است آفت روزنامههای اجتماعی زرد شدن است حجتالاسلام والمسلمین سیدحسن خمینی با اشاره به ضرورت رعایت اخلاق در کار رسانه گفت دزدی یک روزنامهنگار عدم نقل منبع است از مصادیق دروغ در مجموعه روزنامهنگاری هم میتواند القاء دروغ بااقدام جالب یک زن با تصویر سید حسن نصرالله؛ عکس
اقدام جالب یک زن با تصویر سید حسن نصرالله عکس خانم رندا غلام از پیروان مسیحیت ارتودوکس است که پس از تزیین درخت کریسمس تصویر سید حسن نصرالله را بر آن قرار داده است به گزارش سرویس فرهنگی جام نیوز یکی از کاربران شبکههای اجتماعی تصویری را منتشر کرد که در آن یک زن مسیحی لبنانپیام تسلیت سید حسن خمینی به ظریف
پیام تسلیت سید حسن خمینی به ظریف در پی درگذشت والده دکتر محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان یادگار امام پیام تسلیتی صادر کرد به گزارش نامه نیوز متن این پیام در پی می آید بسمه تعالیبرادر بزرگوار جناب آقای دکتر محمد جواد ظریف دامت افاضاته مصیبت درگذشت والده ماجده تان را کهعکس:خاتمی و سیدحسن خمینی در ختم مادر ظریف
عکس خاتمی و سیدحسن خمینی در ختم مادر ظریف شنبه 14 دی 1392 ساعت 08 02عکس/ ظریف در آغوش سید حسن خمینی
عکس ظریف در آغوش سید حسن خمینی تاریخ انتشار ۱۴ دی ۱۳۹۲ - ۰۸ ۳۰خاتمی و سید حسن خمینی در مراسم هفتم مادر ظریف (عکس)
خاتمی و سید حسن خمینی در مراسم هفتم مادر ظریف عکس خاتمی و سید حسن خمینی در مراسم هفتم مادر ظریف سیدمحمد خاتمی رئیس جمهور پیشین و سیدحسن خمینی در مراسم هفتم درگذشت مادر محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه درمسجد نور تهران جمعه 13 دی 1392سيد حسن نصرالله حامي تشكيل كابينه است
سيد حسن نصرالله حامي تشكيل كابينه است رئيس جمهوري لبنان با اشاره به مواضع اخير دبير كل حزب الله درباره تشكيل كابينه آن را به مثابه تسهيل كننده كار رئيس جمهوري اين كشور دانست به گزارش خبرگزاري مهر به نقل از پايگاه اليوم السابع ميشل سليمان تاكيد كرد اظهارات سيد حسن نصرالله دربامانده تسهيلات بانك قرض الحسنه مهر ايران به ۲۳ هزار ميليارد ريال رسيد
مانده تسهيلات بانك قرض الحسنه مهر ايران به ۲۳ هزار ميليارد ريال رسيد هم اكنون ۹۰۰ هزار پرونده دريافت قرض الحسنه در بانك قرض الحسنه مهر ايران موجود است غلامرضا مصطفيپور مديرعامل بانك قرض الحسنه مهر ايران در گفتگو با خبرنگار اقتصادي باشگاه خبرنگاران گفت ميزان تسهيلات اين بانكسید حسن نصرالله شخصیتی استثنایی است
یکی از علمای اهلسنت لبنان سید حسن نصرالله شخصیتی استثنایی است خبرگزاری رسا ـ رییس جمعیت قولنا و العمل و از مفتیهای اهل سنت لبنان سخنان سید حسن نصرالله را برپایه منطق و حقیقت دانست و گفت دبیرکل حزب الله لبنان شخصیتی استثنایی در طول تاریخ است به گزارش خبرگزاری رسا شیخ احمدسیدحسن نصرالله ساعت ۱۶ روز جمعه سخنرانی میکند
سیدحسن نصرالله ساعت ۱۶ روز جمعه سخنرانی میکند خبرگزاری رسا ـ دبیرکل حزبالله لبنان روز جمعه در مراسم گرامیداشت شهید حسان اللقیس از فرماندهان این حزب سخنرانی میکند به گزارش خبرگزاری رسا سیدحسن نصرالله دبیرکل حزب الله لبنان روز جمعه 29 آذرماه ساعت 14 30 به وقت محلعكس/ كلاشينكف در دستان سيدحسن نصرالله
عكس كلاشينكف در دستان سيدحسن نصرالله اسلحه كلاشينكف به دليل مشخصات و مختصات منحصر به فردش در بيشتر كشورهاي جهان كاربرد دارد به گزارش خبرنگار سرويس فضاي مجازي خبرگزاري فارس ميخائيل كالاشنيكُف كلاشينكف دو روز پيش در سن 94 سالگي از دنيا رفت او سازنده اسلحهاي است كه به دليل مش-