واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گزارش فارس از همايش«روشنفكران خودي»/1حقاني: جلال رندي است كه كلاه سرش نميرود
رئيس مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر با بيان اينكه جلال رندي است كه كلاه سرش نميرود، گفت: جلال بعد از شكست ملي شدن نفت متوجه تضاد در بنيانهاي اجتماعي ايرانيان ميشود كه در مسير حركت به سمت تحول و به سمت مستعمره بودن رفتند.
به گزارش خبرنگار تاريخ خبرگزاري فارس، موسي حقاني رئيس مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر در همايش «شمس و جلال؛ روشنفكراني خودي»كه در سالن مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر برگزار شد، اظهار داشت: افرادي نظير جلال و شمس آل احمد در دورهاي زندگي ميكردند كه برخي به نام مبارزه با خرافات ديني به تجديدنظرطلبي ديني رسيدند و پرچمداران تجديدنظرطلبي ديني افرادي مانند شريعت سنگلجي، كسروي بودند كه كسروي با طرح بيان پاك ديني از دين خارج شد.
*جلال تحت تاثير جريان تجديد نظر طلبي عزاداري نامشروع را نوشته است
وي افزود: آل احمد تحت تأثير تجديدنظرطلبي ديني عزاداري نامشروع را نوشته است و بعد آرام آرام حزب توده وارد فضاي عمومي جامعه ايران شد و روحانيت نيز تحت تأثير جريان ضد ديني منورالفكري دوره رضاخاني ضربه ديده بود و در حال بازسازي خود بود و قادر نبود واكنش مناسب به حزب توده نشان دهد و چون در اين فضا حوزه علميه ضعيف شده بود حزب توده قادر بود افراد مانند جلال را جذب كند.
*جلال روايت شكست جريان روشنفكري ايران را نوشت
حقاني با بيان اينكه افرادي كه تاريخ معاصر را پيگيري ميكنند بايد آثار جلال را به طور جديتر مطالعه كنند، گفت: جلال كتاب «از رنجهايي كه ميبريم» را نوشت به نوعي ميخواست روايتگر جريان شكست روشنفكري در ايران باشد و در كتاب مدير مدرسه به نقد نظام آموزشي آن دوره پرداخت.
وي ادامه داد: در دوران ملي شدن صنعت نفت و اوج گرفتن اختلالات كه نهضت را به جايي ميرساند كه اين دستاورد ملي از دست ميرود و سرنوشت كشور به دست اراذل و اوباش نظامي ميافتد و فضاي فكري جامعه به شدت بسته ميشود و اين دوران هم براي جلال و هم براي كشور دوران سرنوشتسازي است.
*جلال رندي است كه كلاه سرش نميرود
حقاني با اشاره به اينكه جلال بعد از شكست نهضت ملي شدن صنعت نفت به مؤسسه مطالعه اجتماعي مشغول به كار ميشود اما خيلي زود كنارهگيري ميكند افزود: جلال رندي است كه كلاه سرش نميرود و خيلي زود متوجه ميشود كه اين مؤسسه براي تعميق استعمار ايران است.
وي گفت: جلال بعد از نهضت ملي شده صنعت نفت و تعمق شدن در خود متوجه يك تضاد در بنيانهاي اجتماعي ايرانيان ميشود كه ايرانيان در مسير حركت به سمت تحول و به سمت مستعمره بودن خواهند رفت.
*غربزدگي حزء آثار شاخص جلال است
حقاني گفت: جلال پي به اين نكته برد كه روند حركت به سوي مدرنيته و جريانهاي همسو با مدرنيته نه تنها كشور را به سمت مدرن شدن نخواهد برد بلكه به سمت مستعمره كردن به پيش خواهند برد و حاصل اين تأمل در شرايط ايران كتاب غربزدگي ميشود كه به نظر من جزء آثار شاخص جلال است البته خودم نقدهايي نيز به اين كتاب دارم.
اين مورخ و تاريخنگار ادامه داد: جلال كتاب نون و قلم را در سال 1340 مينويسد كه به نوعي قصه جريان چپ در ايران است بعد از آن به شوروي، آمريكا و حج سفر كرد و حاصلش سفرنامهها و كتاب زيباي «خسي در ميقات» است.
وي ادامه داد: جلال در سال 45 كتاب «در خدمت و خيانت روشنفكران» را نوشته است و بعد از آن كتاب «نفرين زمين» را ترجمه ميكند. جلال اصلاحات ارضي را فروش املاك ميداند و اين جمله بسيار جمله هوشمندانهاي است و نسل جوان ايراني اگر بخواهد جلال را ببيند بايد پي به شخصيتي ببرد كه بيگانهستيز است.
رئيس مؤسسه مطالعات تاريخ معاصر گفت: جلال بلافاصله از اينكه از حزب توده كنار ميكشد در مسير تكاملي قرار گرفت و در نهايت به تكامل خود رسيده است.
بنابراين گزارش، همايش «شمس و جلال؛ روشنفكراني خودي» عصر روز دوشنبه 25 آذر با حضور جمعي از پژوهشگران كشور در محل موسسه مطالعاتي تاريخ معاصر ايران برگزار شد.
انتهاي پيام/
سه شنبه 26 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 54]