تبلیغات
تبلیغات متنی
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
طراحی سایت فروشگاهی فروشگاه آنلاین راه‌اندازی کسب‌وکار آنلاین طراحی فروشگاه اینترنتی وبسایت
بهترین دکتر پروتز سینه در تهران
محبوبترینها
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
بهترین ماساژورهای برقی برای دیسک کمر در بازار ایران
آفریقای جنوبی چگونه کشوری است؟
بهترین فروشگاه اینترنتی خرید کتاب زبان آلمانی: پیک زبان
با این روش ساده، فروش خود را چند برابر کنید (تست‌شده و 100٪ عملی)
سفر به بالی؛ جزیره‌ای که هرگز فراموش نخواهید کرد!
از بلیط تا تماشا؛ همه چیز درباره جشنواره فجر 1403
دلایل ممنوعیت استفاده از ظروف گیاهی در برخی کشورها
آیا میشود فیستول را عمل نکرد و به خودی خود خوب میشود؟
مزایای آستر مدول الیاف سرامیکی یا زد بلوک
خصوصیات نگین و سنگ های قیمتی از نگاه اسلام
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1860459879
فارس گزارش مي‌دهديلدا، شب ترين شب سال
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: فارس گزارش مي‌دهديلدا، شب ترين شب سال
يادمان نرود هر سفره يلدايي، بدون انار و هندوانه و پشمك، سرخ و شيرين مي‌شود اما بدون نگاه‌هاي مهربان پدربزرگ و مادربزرگ‌ها، بدون همراهي اقوام و خانواده، هيچ سفره‌اي شيرين و به يادماندني و خاطره ساز نخواهد شد.
به گزارش خبرگزاري فارس از تبريز، سه فصل از سال در چشم به هم زدني گذشته و امشب با افروخته شدن مشعل خورشيد، وارد آخرين فصل مي‌شويم؛ در شبي كه عادت كرده‌ايم آن را با سرخي و خنده و صحبت و كلمات روشن حافظ بگذرانيم.
شايد ساده‌ترين نگاه به بلندترين شب سال، همان بازخواني چندين باره قصه يلدا باشد و برشماري رسوم و آيين‌هايي كه در گذر زمان، بعضي‌شان به خاطره‌ها پيوسته‌اند و برخي ديگر با هماهنگ شدن با روزگار امروز و مردمان امروز، به زندگي خود در قالبي جديد استمرار بخشيده‌اند.
استاد فريدون جنيدي، پژوهشگر و ايرانشناس هم در نوشتاري به تشريح اين مراسم پرداخته و گفته: «بيداري در اين شب ديگر به‌معناي بيداري از خواب نيست بلكه به‌معناي هوشياري و همبستگي با فرهنگ و خرد و دانش است تا صبح فردا كه فروغ مهر، جهان را روشن مي‌كند و ستم را نابود. اين پيام فرهنگي شب چله است.»
اما اين تمام داستان يلدا نيست
يلداي اين سال‌ها به جز سختي‌هاي معمول برگزاري مراسم‌ها، با انواع مشكلات مالي هم همراه بوده‌اند؛ ساخته شدن تصويري اعياني و بسيار پر زرق و برق از مراسمي كه هدفش چند ساعت دور هم نشستن و خوشي و شادكامي بوده، باعث شده هر سال تعداد بيشتري از مردم و خانواده‌ها از خير برگزاري آن بگذرند و اين چنين است كه كودكان ما يلدا را فقط با عكس‌هاي رنگين و خطرات دور دست خواهند شناخت.
مهري طهماسبي دهكردي در سروده‌اي براي كودكان سرزمين ما، قصه يلدا را كوتاه و موجز و در ياد ماندني به نظم كشيده است:
سي ام آذره و يك شب زيبا يه شب بلند به اسم شب يلدا
شب شب نشيني و شادي و خنده شبي كه واسه همه خيلي بلنده
همه اهل خونه خوشحال و خندون آجيل و شيريني و ميوه فراوون
شب قصه گفتن و ياد قديما قصه لحاف كهنه ي ننه سرما
شب يلدا كه سحر شد، فصل پاييز ميره جاي پاييز رو زمستون مي گيره
ننه سرما باز دوباره برمي‌گرده كوله بارش رو پر از سوغاتي كرده
تصويري كه شايد خيلي از ما در كودكي براي يك بار هم كه شده آن را تجربه كرده‌ايم؛ دور هم جمع شدن و گل گفتن و شعر خواندن و تخمه شكستن!
اتفاقي كه با كوچك شدن خانواده‌ها در سال‌هاي اخير، روز به روز كمتر رخ مي‌كند و با استمرار همين روند، در آينده‌اي نه چندان دور به خاطره‌اي بسيار كهن و دست نيافتني تبديل مي‌شود.
پري‌ناز سهرابي، دانش آموخته رشته هنر اسلامي است؛ در يادآوري يلدا همين مسئله را عنوان مي‌كند و مي‌گويد كه يلداي سال‌هاي كودكي‌اش را بسيار بيشتر از يلداهاي اخير در ذهن و دل نگاه داشته است.
به گفته اين بانوي جوان تبريزي، يلداهاي كودكي همراه بودند با ديدن اقوام در خانه عموي بزرگ و جمعي بالغ بر 50 نفر در رده‌هاي سني مختلف و تخمه شكستن و خنده به خاطر كم آمدن هميشگي پشمك! و البته تماشاي چندين باره فيلم «چيلله قارپيزي» و جوجه‌هايي كه از ميان هندوانه جيك جيك كنان بيرون مي‌پريدند!
وي مي‌گويد پس از ازدواج تنها خاطره در يادماندني كه از شب يلدا دارد را پدر همسرش رقم زده، چون به جاي هندوانه كه مورد پسند او نبوده، سبدي رنگارنگ از ميوه‌هاي يلدايي برايش آورده و شبي شاد را در اولين يلداي مشترك براي او رقم زده است.
اين همان رسم سنتي پيشكشي يا «خنچه» بردن براي تازه عروسي است كه در اولين سال زندگي مشتركش به سر مي برد؛ خنچه اي كه طبق اصول و رسوم هم خانواده چيدمان مختلفي به خد مي گيرد اما در مجموع شامل هندوانه، انار، سيب سرخ، آجيل، پشمك، پارچه يا لباس و هدايايي از اين دست مي شود. امروز اما همان سليقه و ذوق مادرانه و خواهرانه نيست كه اينها را در سيني ترمه جاي گذاري كند. امروز شيريني فروشي‌ها انواع و اقسام اشكال پشمكي را مي‌سازند و كيك‌هاي هندوانه را در رنگ بندي‌هاي زيبا مي‌پزند و ميوه فروشي ها طبق هاي ميوه و هندوانه تزيين شده را آماده مي كنند تا شاهد نوعي يك شكل شدن در هدايا و رسوم و البته افزوده شدن بي حد و حصر زرق و برق در هداياي اين شب باشيم.
بر سر آنم كه گر ز دست برآيد دست به كاري زنم كه غصه سر آيد
خلوت دل نيست جاي صحبت اضداد ديو چو بيرون رود فرشته درآيد
صحبت حكام ظلمت شب يلداست نور ز خورشيد جوي بو كه برآيد
از اينها كه بگذريم اما يلدا شبِ بيداري است، شبي كه با يك دقيقه تاريكي بيشتر نشان مي‌دهد هيچ بند و زنجيري نمي‌تواند براي هميشه نور را در دل خود حبس كند. و ما ايرانيان همه ساله اين شب را با 60 ثانيه بيشترش با كلام حافظ مي‌گذرانيم.
حافظ، حافظه ماست و با وجود تمام پيشرفت‌ها و تكتازي تكنولوژي هنوز هم در چنين لحظاتي حرف اول و البته آخر را مي زند. انگار اين يك دقيقه ي طولاني‌تر شب يلدا، سحر نخواهد شد اگر نيتي نكنيم و ديوان پر راز حافظ را ورق نزنيم.
رسمي بسيار باشكوه و خوشايند كه علاوه بر جنبه‌هاي باوري و فكري، به استمرار جريان ادبيات ارزشمند و غني و مفهومي در زندگي مردمان امروز ياري مي‌رساند.
بيوك ملكي، شاعر بسياري از خاطره‌هاي ما، در گفتگويي با دوچرخه گفته: با حافظ به هر طرف كه برويم به عشق مي‌رسيم و عشق براي هركس معناي متفاوتي مي‌تواند داشته باشد. من تفال زدم و
«هزار دشمنم ار مي‌كنند قصد هلاك گرم تو دوستي از دشمنان ندارم باك»
آمد و به نظر من نزديك‌ترين معناي عشق در اين بيت خداست.
و اين از مزاياي مراسم‌هايي چون يلداست كه در تمام ايران و البته در آذربايجان و تبريز سال‌ها و سال‌هاست با آداب و رسومي متنوع برگزار شده اند، گرچه قرار دادن ديوان حافظ و نظر انداختن بر آن يكي از پايه‌هاي ثابت اين مراسم بوده است.
مهرداد، امسال نخستين يلداي مشتركش را تجربه مي‌كند؛ شبي به ياد ماندني كه قرار است در خانه نامزدش و با حضور اقوام و فاميل برگزار شود. براي سفارش دادن پشمك به قنادي آمده و در اين كار حساسيت زيادي دارد. مي‌گويد همسرم هنرمند و نقاش است و من اميدوارم سليقه من را بپسندد. او مي‌گويد خواهري ندارد تا در اين روز همراهي‌اش كند و بار برگزاري آيين را از روي دوش او بردارد، اما با كمك دوستان و البته اينترنت انواع مدل‌ها را پيدا كرده و مي‌وخواهد در حد توان سفره زيبايي براي همسرش تدارك ببيند.
او مي گويد هديه ويژه يلدايي براي همسرش، يك جلد ديوان نفيس همراه با ده‌ها مينياتور ارزشمند است كه نديده مي‌داند مورد پسند واقع مي شود. او مي‌گويد كاش تلويزيون هم همراهي بيشتري در اين زمينه نشان مي‌داد و براي جوان‌هايي مثل من مفيدتر واقع مي‌شد تا مجبور نمي‌شدم دست به دامن اينترنت شوم.
مهرداد هرچند با علاقه در حال انجام كارهاي پيش از يلداست اما از قيمت شناور بسياري هداياي يلدايي گله دارد و مي‌گويد كه قيمت هندوانه و انار و سبد ميوه در نقاط مختلف شهر بسيار متغيير است و البته از چند روز قبل و قرار گرفتن در آستانه يلدا بيشتر هم شده. همچنين برخي جاهايي كه سفارش اين دست هديه‌ها را مي‌گيرند و سبد تزيين شده ميوه و هندوانه درست مي‌كنند هم قيمتي بسيار غيرعادي براي دست ساخته‌ها و تزيينات خود در نظر گرفته‌اند؛ در نتيجه من فقط پشمك و كيك هندوانه سفارش دادم و زحمت باقي قضايا را مادرم متحمل شدند.
يلداي امسال براي معصومه و همسرش اما قصه متفاوتي دارد. اين خانواده دو نفره، از شب يلداي سال قبل ميزبان يكي از فرشته‌هاي آسمان شده‌اند و به يمن تولد دخترشان در شب يلدا، نام او را يلدا گذاشته اند.
معصومه مي‌گويد اين شب برايش از زيباترين شب‌هاي سال است و همواره نام يلدا به يادش خواهد آورد كه هداياي خداوند هر جا و هر زماني مي توانند به زندگي آدمها نور و بركت ببخشند، حتي در طولاني‌ترين شب سال.
بالاخره يلداي 92 هم آمده و با تمام اين قصه‌ها و سختي‌ها، راوي گشايش خواهد بود:
ياد آسايش گيتي بزند بر دل ريش صبح صادق ندمد تا شب يلدا نرود
و روز خواهد رسيد، خورشيد بر پهنه سپهر خودنمايي خواهد كرد تا روزها، هرچند سرد و زمستاني، سرآغاز تولد آفتاب باشند.
«شايسته است ياد كردن از رفتگان، در شبي خاطره انگيز كه ديگر همراه ما نيستند.» اين را داوود هوشنگ‌روشنك مي‌گويد، كارشناس مديريت فرهنگي شهر تبريز كه ياد كردن از درگذشتگان و رفتگان را رسم چندين ساله يلدايي شان معرفي مي‌كند و مي‌افزايد اين شب را با ياد تمام افرادي كه در سال اخير از ميان ما رفتند همراه مي‌كنيم تا هم ياد ايشان در مراسم زنده و جاري باشد و هم فاتحه اي به رسم ادب و حرمت برايشان بخوانيم.
او مي گويد باقي رسوم در ميان خانواده هاي تبريزي تقريبا شكل مشابهي دارد، هرچند هر خانواده اي بنا به سليقه خودش چيزي بر آن افزوده يا كم كرده، اما كل مراسم يلدا همان شب زنده داري و گفت و گو و شادماني است كه تولد خورشيد و آغاز زمستان باشكوه با خود همراه دارد.
شعر هم بخش جدانشدني ديگر يلداست. در ميان اشعار يلدايي، بيشتر به بلندي و اوج تاريكي مي رسيم؛ اما كلام هوشنگ ابتهاج جاري و مانا باد كه در وصف يلدا چنين باشكوه و خاطره انگيز تصويرسرايي كرده:
چند اين شب و خاموشي؟ وقت است كه برخيزم
وين آتش خندان را با صبح برانگيزم
گر سوختنم بايد افروختنم بايد
اي عشق بزن در من كز شعله نپرهيزم
صد دشت شقايق چشم در خون دلم
دار تا خود به كجا آخر با خاك در آميزم
چون كوه نشستم من با تاب و تب پنهان
صد زلزله برخيزد، آنگاه كه برخيزم
برخيزم و بگشايم بند از دل پر آتش
وين سيل گدازان را از سينه فروريزم
چون گريه گلو گيرد از ابر فرو بارم
چون خشم رخ افروزد در صاعقه آويزم
اي سايه ! سحرخيزان دلواپس خورشيدند
زندان شب يلدا بگشايم و بگريزم
و البته مردم آذربايجان و تبريز كلمات شهريار ملك سخن را در وصف دور هم نشيني يلدايي و رسوم آن در منظورمه ارجمند حيدربابايه سلام در خاطر دارند كه به شايستگي بر اين خوان رنگارنگ افزوده:
قــــاري ننه گئجـه نــاغيل دينـــده كولك قالخوب قاپ باجاني دوينده
من قــاييدوب بيرده اوشــاق اوليديم بير گول آچوب اوندان سورا سوليديم
بار ديگر يلدا از راه رسيده است؛ با تمام رنگ‌هايش، با سرخي و شيرين كامي و شيرين كلامي‌هاي به ياد ماندني‌اش؛ مي‌دانيم مشكلات زندگي روزمره بسيارند و دغدغه‌ها مي‌توانند فكر هر آيين و رسمي را از ذهن دور كنند؛ اما يادمان نرود توجه و برپا داشتن رسوم و آيين‌ها، به خصوص آنها كه به نوعي با شادكامي در ارتباط هستند، عرض زندگي ما را شكل مي‌دهند و مي‌توانند بر غناي خاطرات ما بيافزايند.
يادمان نرود اگر روزگاري آييني را به تاريخ سپرديم، اولين گناهكاران خودمان هستيم كه نتوانستيم از ظرفيت شكل پذيري و هماهنگ سازي آن رسم و آيين با روزگارمان بهره بگيريم و خود و فرزندان و نسلهاي آينده را از داشتن و بهره بردن از رسوم خاطره ساز محروم كرده ايم.
يادمان نرود هر سفره يلدايي، بدون انار و هندوانه و پشمك، سرخ و شيرين مي شود اما بدون نگاه‌هاي مهربان پدربزرگ و مادربزرگ‌ها، بدون همراهي اقوام و خانواده، هيچ سفره‌اي شيرين و به يادماندني و خاطره ساز نخواهد شد.
يادمان نرود، همين امشب، خانواده‌هاي بسياري در نقاط مختلف كشور با مشكلات بسياري دست و پنجه نرم مي‌كنند؛ اهالي اهر و ورزقان و هريس و روستاهاي آسيب ديده آذربايجان از زمين لرزه سال قبل، هنوز داغ هاي بسياري در دل دارند، اما يادشان نرفته زندگي زيباترين هديه خداوند به ماست، هديه‌اي كه با شادكامي و لبخند بايد آنرا گرامي بداريم.
ز دل ها همه كينه بيرون كنيم به مهر اندرين كشور افسون كنيم
بكوشيم و خوبي به كار آوريم چو ديديم سرما، بهار آوريم
..............................
فرينوش اكبرزاده
.............................
انتهاي پيام/60001/ع40
شنبه 30 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 106]
-
گوناگون
پربازدیدترینها