تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 24 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):خدا را بسيار ياد كنيد و هميشه به ياد مرگ باشيد و قرآن زياد بخوانيد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1829216538




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

همايش «جلال و شمس؛ روشنفكران متفاوت» برگزار شد


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: همايش «جلال و شمس؛ روشنفكران متفاوت» برگزار شد


همايش جلال و شمس، روشنفكران متفاوت ديروز در موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران، با حضور جمعي از دوستان و نزديكان ايشان برگزار شد.

به گزارش خبرنگار ما، در ابتداي اين همايش، دكتر حقاني رئيس اين موسسه گفت: در بين آثار جلا‌ل‌آل احمد، غرب زدگي از آثار شاخص او به شمار مي‌آيد. «نون و قلم» مي‌خواهد قصه شكست جريان‌هاي چپ را بگويد. او در آن سال‌ها كه مقارن با سانسور وخفقان بود فرصتي مي‌يابد كه به سفرهاي آمريكا و شوروي و حج برود و در نوشته‌هاي خود به محصولات آن سفرها و حاصل سخنراني‌اش در دانشگاه‌ «هاروارد» اشاره مي‌كند.

سپس در دو بخش از كتاب در خدمت و خيانت روشنفكران، ترجمه «كرگدن» اوژن يونسكو و «نفرين زمين» را در نقد وابستگي و تغيير زندگي مي‌نويسد كه از اصطلاحات عرضي با عنوان فروش املاك ياد مي‌كند. اين آثار نشان مي‌دهد كه نسل جوان اگر بخواهد جلال را بشناسد با چه شخصيتي روبرو است.

او بيگانه ستيز و مدام در حال تكامل شدن است. او دغدغه فرهنگ خود را دارد. هيچگاه جلال 1347، جلال 1324 نيست كه عزاداري‌هاي نامشروع را نوشت و برخي مقالات تند را تحت تاثير حزب توده چاپ كرد. او مكاتبي را درك كرد و سپس بازگشتي داشت كه براي ما بايد سرمشق باشد.

در بخش ديگري از مراسم، دانايي، خواهرزاده شمس و جلال كه مجري برنامه‌ها بود گفت:‌ در اين مجلس درباره موضوعاتي صحبت مي‌شود كه بسيار پرحاشيه است. جلال يكي از هيجان‌انگيزترين نويسندگان معاصر است. طيف مخالفان و موافقان او بسيار گسترده است.

در ماه آذر، جلال به دنيا آمده است و در همين ماه مرحوم شمس‌آل احمد از دنيا رفته است كه اين تلاقي فرصت خوبي براي بررسي آراي اين دو به ما داده است.

در بخش ديگر اين همايش، دكتر يحيي يثربي، استاد فلسفه اسلامي دانشگاه علامه، گفت: شخصيت آل‌احمد، يكي از اثرگذارترين نويسندگان و روشنفكران دوران اخير بود. آدم‌هايي كه شرايط مختلف را درك مي‌كنند، ذهن بازي دارند. او بسياري از مسائل را درك كرده بود. هم از نظر شخصيتي و هم از نظر آثار، اين تاثير را مي‌بينيم. من كتاب در خدمت و خيانت روشنفكران و غرب زدگي و خسي در ميقات را دوست دارم. در برخي از كتاب‌هايم خواه ناخواه تحت تاثير جلال هستم و مخصوصاً كتاب «از اين خانه به آن‌خانه»‌ام، تحت تأثير «خسي در ميقات» آل احمد است به نظر من در خدمت و خيانت روشنفكران، نقد خوبي صورت گرفته است. كسي گفته است اين كتاب پراكنده‌گويي دارد. اما اين حالت دليل آن است كه آل احمد چيزي را با تمام وجود حس مي‌كرد ولي دليل آن را نمي‌يافت. او مي‌ديد كه جريان روشنفكري در غرب عالم ديگري پديد آورده است.

ما شاهد هستيم كه روشنفكري در ايران بعد از يك قرن هنوز سرگردان است. تحول اجتماعي ايجاد نكرده است. سئوال بزرگ جلال اين بود كه چرا؟ خدمت يا خيانت؟ او در اين راه عوامل مختلفي را مطرح مي‌كند. عامل مهم اين بودكه روشنفكران اعتراض را جانشين تفكر كرده‌اند. يعني اگر كسي مشت بر عليه دولتي بلند كند، روشنفكر است! هنوز هم اين صادق است، مسئول دولتي بعد از اينكه مدتي در زندان حبس شود، تبديل به روشنفكر مي‌شود! كانت مي‌گويد: ما كار خود را مي‌كنيم اپراتور كار خود را بكند و ما در صدف آهنين، به كارهاي علمي مي‌پردازيم. در حالي‌كه من قول مي‌دهم جريان روشنفكري ما در اين جامعه فعلي تا وارد درگيريهاي سياسي نشود، كسي با او كاري ندارد. من بنيادي‌ترين كتاب ملاصدرا را نقد كردم و گفته‌ام كه او چيز جديدي نگفته است اما تا به حال كسي نيامده است حتي به من گله‌اي بكند!

دكارت مي‌گفت: انسان بايد همه محتواي ذهني‌اش را بيرون بريزد و ما در كلاس‌هاي دانشگاه با جوي مواجه شده‌ايم كه من شك كرده‌ام و نه دانشجوي من و همچنان شك دكارت را درس مي‌دهيم!

آل احمد در رنج بود كه در ايران چرا اتفاق نمي‌افتد؟ يكي از ظريف‌ترين نگرش‌هاي او همين است.

وي افزود: تحول درگرو نقد است. جامعه بايد بداند كه ندارم‌هاي زيادي دارد. ندارم‌ها را اگر هدف گذاري كنيم، در جامعه پژوهش رخ مي‌دهد. متاسفانه ما در علوم انساني نمي‌گوييم نداريم. انگار همه چيز داريم و در نتيجه روشنفكري در جامعه مرجعيت علمي پيدا نكرده است. دعواي كليسا با گاليله دعواي اين بود كه موجوداتي پيدا شده‌اند كه مردم آنها را عالم مي‌دانند.

متاسفانه درجامعه ما كار روشنفكري تداوم پيدا نمي‌كند و ما به يكديگر فحش‌مي‌دهيم و كار علمي انجام نمي‌دهيم و فقط محصول را مي‌خواهيم بدون تفكر و زمينه‌هاي آن.

در بخش ديگري از مراسم ويكتوريا دانشور، خواهر سيمين دانشور، خاطره‌اي از چگونگي آشنايي سيمين و جلال را بازگو كرد.

سيدمحمود دعايي نيز در اين همايش گفت: من چون از سال 1345 تا انقلاب ايران نبودم سعادت ديدار جلال را نداشتم. اما در كتابخانه علامه اميني، «سه‌تار» ايشان را خواندم و بعد با مدير مدرسه و «نون‌والقلم» او آشنا شدم. مرحوم حاج احمدآقا وقتي به نجف آمد از جلال ياد كرد و مراجعاتي به مرحوم آل احمد داشت. به ويژه اولين جلسه‌اي كه در ابتداي نهضت امام بود و در محضر امام «غرب زدگي» را ديد و به امام گفت كه شما از اين ها هم مي‌خوانيد و امام از آن كتاب تقدير و از شيوه نگرش جلال تمجيد كرده‌بود. جلال نكته‌اي را به عرض امام رسانده بود كه نهضت شما مبارك است اما من تصور مي‌كنم بيانيه بعضي از روحانيان در فضاي روشنفكري وقتي خوانده مي‌شود مورد تعريض قرار مي‌گيرد چون سبك بيان خاصي دارد. لذا اگر مصلحت بدانيد ما آمادگي داريم كه پيام‌ها را قبل از چاپ ويرايش كنيم. البته بدون تغيير در محتواي آن. اين نشان مي‌دهد كه او علاقه‌مند و دلسوز بود و در مسير كمال قلم مي‌زد.

بعد از انقلاب در سال 1359 مسئوليت روزنامه اطلاعات را به من سپردند. حاج احمدآقا گفت كه شما بايد به حكم آقاي بني‌صدر برويد. من به عرض رساندم به حكم ايشان نمي‌روم و من طلبه‌اي هستم كه سرباز آقا هستم و اين عهدي است كه با خود بسته‌ام و جز با حكم امام نمي‌روم. استدلال اين بود كه چون حكم دكتر يزدي براي كيهان، بني‌صدر را برآشفته است كه چرا امام خارج از حق قانوني دخالتي در انتصاب كرده‌ است، اين بار بني‌صدر من را نصب كند تا اعتدالي ايجاد شود. حاج احمدآقا گفت كه هر دو اگر با هم شود شما راضي خواهي شد؟ كه من قبول كردم و در فضاي ابتداي انقلاب اينكه يك طلبه را براي روزنامه‌اي قديمي منصوب كنند، مورد قبول روشنفكران نبود. يك روز صبح، شمس‌آل احمد با بزرگواري آمد پيش من و گفت كه من آمده‌ام كه به شما تبريك بگويم. به ذهنم رسيد براي خنثي كردن آن تبليغات، يك عنصر روشنفكر و با سابقه‌ و ريشه‌دار به عنوان سردبير در اختيار بگيرم و بنابراين به او پيشنهاد سردبيري دادم.

اين انتصاب مورد تائيد امام بود. شمس به اطلاعات آمد و در كنار او، جمع ديگري كه از نهاد ديگري انتخاب كرده بودم شروع به كار كردند.

اما علت جدايي او از اطلاعات اين بود كه من به حاج احمدآقا گفتم، من علاقه‌مند آقاي دكتر بهشتي هستم و دست پروده آيت‌الله رفسنجاني و با حضرت آقاي خامنه‌اي دوست هستم و من از طيف ايشان، نيرو خواهم گرفت. شما موسسه‌اي به من پيشنهاد مي‌كنيد كه نيازمند اشراف است و من به سراغ كساني مي‌روم كه به آنها اعتماد دارم. من براي اولين‌بار سراغ مرحوم شهيد بهشتي رفتم و ايشان گفتند كه ما كسي را به تو معرفي مي‌كنيم كه تجربه و اطلاع خوبي دارد. قرار گذاشتند در ساختمان هيأت رئيسه مجلس شوراي اسلامي سابق (سنا) و سردبير روزنامه جمهوري اسلامي را معرفي كرد كه توصيه‌هاي خوبي براي من داشت اينكه محل اتاق خود را درجايي تعبيه كنم كه به محيط تحريريه نزديك باشد كه به مسائل فرهنگي اشراف داشته باشم.

وي افزود:‌ آقاي شمس با طيفي كه 15 نفر از روابط عمومي مجلس خبرگان بودند، بعدها همخواني نداشتند و اختلاف و بحث پيش مي‌آمد و اين شرايط، قدم به قدم، آقاي شمس را به دفتر بني‌صدر نزديك مي‌كرد تا جايي كه قرار بود آقاي تاراجي از فرانسه بيايد به دفتر بني‌صدر براي مصاحبه. يك روز آقاي شمس گفت كه از شوراي انقلاب فرهنگي به ماموريتي براي سفري به كشورهاي تازه انقلاب شده نيكاراگوئه و كوبا بايد براي تهيه گزارش برود. سپس از طريق روزنامه «ميزان» دوستان نهضت آزادي تلويحاً گفت كه از اين به بعد در روزنامه اطلاعات كار نمي‌كند. سرانجام بني‌صدر رفت و طيف او هم دچار دردسر شد و تجربه انتخاب آقاي شمس شكست خورد اما من و حاج احمدآقا، نگذاشتيم او صدمه ببيند و سراغ او رفتيم و اين سفر آمريكاي لاتين را به او پيشنهاد داديم و حتي گفتيم كه روزنامه اطلاعات مي‌تواند اسپانسر اين سفر باشد و او باور نمي‌كرد و حتي فكر مي‌كرد كه ممنوع‌الخروج است. براي سفر چند ماهه او ارز مورد نياز را به سختي تهيه كرديم و ايشان به اتفاق آقاي موسويان كه همكار دكتر روحاني بود در شوراي امنيت به كوبا رفت. سفر او بيشتر از 3 ماه طول كشيد و در آن زمان آقاي خاتمي وزير ارشاد بود و نامه‌اي از شمس رسيد كه هزينه‌ها زياد است و آقاي خاتمي مبلغي از طريق سفارت نيكاراگوئه براي ايشان فرستاد و ماحصل اين سفر در كتاب سفرنامه شمس آل احمد به چاپ رسيده است.

مديرمسئول روزنامه اطلاعات گفت: ويژگي‌ اخلاقي شمس اين بود كه در برابر برادر ادعايي نداشت و خود را رهين او مي‌دانست و از ريا و ظاهرسازي به دور بود.

در بخش ديگري از مراسم، سيدمهدي طالقاني خاطراتي از جلال آل احمد و آيت‌الله سيدمحمود طالقاني گفت.

حجت‌الاسلام والمسلمين هادي خسروشاهي بخشي از خاطرات خود را اينگونه تعريف كرد: آشنايي من با جلال آل احمد، به پس از دور شدن وي از حزب توده، مربوط مي‌شود، يعني در واقع آشنايي من با افكار و انديشه‌هاي جلال نه خود وي به دوران پس از انشعاب از حزب توده برمي‌گردد، چون سن و سال و محل اقامت من تبريز ايجاب نمي‌كرد كه بتوانم حضوراً با وي آشنايي داشته باشم، ولي مقاله‌ها و آثار سياسي او را در روزنامه «شاهد»، ارگان حزب زحمتكشان ملت ايران مي‌خواندم كه در آن زمان مديريت بخش‌هايي از آن روزنامه، به عهده جلال بود.

... پس از جدايي خليل ملكي از دكتر بقايي و تشكيل حزب زحمتكشان ديگري با پسوند نيروي سوم، جلال نيز به او پيوست، چون در واقع، مريد خليل ملكي به شمار مي‌رفت وي درباره جزوه مشهور به «عزاداري‌هاي نامشروع جلال آل احمد» گفت: جلال در «مثلاً شرح احوالات» خود مي‌نويسد كه رساله «عزاداري‌هاي نامشروع» كه در سال 1322 چاپ شد از سوي «انجمن اصلاح» كه با همكاري چند نفر از دوستان همفكرش آن را تشكيل داده بودند و در جلسات آن ادبيات عربي و «فنارسه» تدريس مي‌كردند، منتشر شده بود و آن را به قيمت «دوقران» مي‌فروختند. كه ناگهان همه نسخ آن ناياب شد. جلال مي‌گفت:‌ نخست خوشحال شديم كه رساله با استقبال مردم و روشنفكران روبرو شده كه تمام نسخ آن به فروش رفته است، ولي بعدها معلوم شد كه عده‌اي از مؤمنين، قربتا‌الي‌الله! كليه نسخ آن را يكجا خريداري كرده و خمير كرده‌اند.

روزي كه به او گفتم كه در برابر مطلب «عرب‌زدگي» داريوش آشوري كه در رد «غرب‌زدگي» تو نوشته است چيزي نمي‌نويسي، خنديد و سپس گفت: «من هم اكنون مشغول نوشتن كتابي درباره «خدمت و خيانت روشنفكران» هستم و به كار و راه خود ادامه مي‌دهم. بگذار دوستان بنشينند و بر كتاب دوم من هم رديه‌اي بنويسند، ما كه بخيل نيستيم آنها هم اجاره خود را بگيرند!»

نكته‌ها كه در آثار جلال بسيار است، ولي من به نقل يك نكته جدي، اما طنز‌آميز از جلال بسنده مي‌كنم. يكي از دوستان قديمي من، آقاي ايرج افشار، صاحب مجله «راهنماي كتاب» كه كتاب شناس و فهرست نگار برجسته‌اي است، نقل مي‌كرد كه در يكي از روستاهاي بندر بوشهر ديدم جلال در حال نوشتن است. گفتم: چه مي‌نويسي؟ پاسخ داد: «خزعبلاتي» كه در آينده «اباطيل شناساني» مانند تو از آن سود ببرند...

بعدها ديدم كه آقاي افشار اين داستان را در مجله خود راهنماي كتاب به طور كامل آورده است.



شنبه 30 آذر 1392





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 37]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن