واضح آرشیو وب فارسی:مهر: پست مدرنيسم يكي از لقلقه ها و بازيهاي كلامي فلاسفه است/ پست مدرنيسم و حقوق زن
خبرگزاري مهر ـ گروه دين و انديشه: كشورهاي حوزه خليج فارس و شبه جزيره عربستان هر چند در ظاهر مدرنيزه هستند اما در باطن و فكر كم و بيش انسانهاي متجددي نيستند. مردان در اين جوامع به حداقل ممكن حقوق فردي و اجتماعي زنان رضايت داده اند.
برخي از اقشار روشنفكري جامعه ايران و حتي غربي بر اين باور هستند كه پست مدرنيسم به معناي رد مدرنيسم است. اما اين ديدگاه نگرشي سطحي به جانب مكاتب و مشي هاي انتقادي و به ويژه پست مدرنيسم است. اساس اين ايسم بر انتقاد استوار است و در همان زماني كه استارت اين فلسفه زده شد توجه اين مكتب به جانب نقد خردگرايانه تجدد و مدرنيسم بوده و هست. هر چند در قرن بيستم چندي از فيلسوفهاي مشهور با عنوان پست مدرنيست با تغيير جبهه نقادانه به جبهه مخالفت گرايانه چهره اي نهي گونه به خود گرفتند و شديداً با دستاوردهاي مدرن تمدن و تاريخ آن مخالفت ورزيدند.
به عبارتي پست مدرنيسم مانند يك دستگاه تصفيه در جوامع توسعه يافته فكري قرار دارد و با مدنظر قرار دادن انحرافات و لگام گسيختگي هاي سرمايه داري و ماشينيزه شدن انسان توسط صنعت روشنفكران و مسئولان را متوجه ضعف و كاستي ها مي سازد. همين طور پست مدرنيسم را مي توان به مثابه موضع آنتي تز دانست كه با تقابل و رويارويي با تز وضع كامل تر و بالاتري بنام «سنتز» به دست مي دهد.
همين طور كه اشاره شد پست مدرنيسم نهي مدرنيسم نيست بلكه نقد مدرنيسم است. پست مدرنيسم مانع تاخت و تاز تمدن به جانب جلو نيست بلكه چگونه تاختن را مد نظر دارد. همين چرايي و چگونگي به مدرنيسم نهيب مي زند تا هم چنان كه مي تازد خود را مورد مطالعه و كاوش قرار دهد و كاستي ها و كمبودها را ببيند و برطرف سازد.
حال در كشورهاي خاورميانه در بحثها و سخنرانيهاي محفلي و تشكيلاتي استفاده از واژه پست مدرنيسم مد روز است و روشنفكران با به كارگيري اين اصطلاح خود را انسانهاي پست مدرني معرفي مي كنند كه مي خواهند از موضع اين ايسم تجدد و دستاوردهاي مادي و معنوي مدرنيسم را در كشورهاي خود به نقد بكشانند. نقد اكسيژن هوا و آب حيات است و رفتار اين گروه از روشنفكران در نوع خود قابل تقدير است. اما در اينجا پرسشي بسيار اساسي مطرح مي شود مبني بر اينكه آيا اهالي فلسفه و روشنفكران و صنعتگران اين جوامع توانسته اند تمامي جوانب مدرنيسم جهاني را در تمامي زواياي جامعه و كشور خود لحاظ سازند و جوامع خود را از لحاظ انديشه توسعه دهند كه حال بخواهند با عنوان پست مدرنيست به نقد مدرنيسم بپردازند؟
مردم برخي از اين جوامع به دليل غناي طبيعي سرزمينهاي خود بهترين نوع ابزار مدرن ازجمله هواپيما و قطار و كشتي و اتومبيل و... را در اختيار و به خدمت گرفته اند اما مي توان به جرأت گفت مردم اين بخش از جهان كم و بيش انسانهايي مدرن نيستند. استفاده از ابزار مدرن انسان را متجدد نمي سازد بلكه با ساختن و پيروي از افكار مدرن انسان متجدد مي شود. ابزار به انسان رفاه مي دهد اما ابزار و رفاه منتج از همان ابزار ممكن است هيچ گونه سنخيتي با نوع تفكر انسان نداشته باشد. به همين خاطر افراد بسياري را شاهد هستيم كه گرانترين اتومبيلها را سوار مي شوند و گرانترين لباسها را به تن مي كنند و شيك ترين كراوات ها و پاپيونها را نيز به سينه مي زنند اما در نوع انديشه و تفكر مرتجع و متحجرترين آدمها هستند. پس لزوماً اتومبيل و نوع پوشش نمي تواند رابطه مستقيمي با انديشه داشته باشد و انديشه انسان را به عنوان انديشه مترقي معرفي سازد.
حالت نقادانه اي كه در مكتب انتقادي پست مدرنيسم وجود دارد بدون شك مي تواند حتي براي كشورهاي حوزه خليج فارس و شبه جزيره عربستان نيز از بسياري جهات مثمر ثمر واقع شود. اما اين جوامع هر چند در ظاهر مدرنيزه هستند اما در باطن و فكر كم و بيش انسانهاي متجددي نيستند. مردان در اين جوامع به حداقل ممكن حقوق فردي و اجتماعي زنان رضايت داده و خود زنان نيز حداقل حقوقي كه به آنها اختصاص داده مي شود را حقوق تمام و كمال خود مي دانند و بيشتر از آنرا افراط و زياده خواهي مي خوانند. روشنفكران جوامع شرقي و به ويژه حوزه خليج فارس اگر مايل باشند در قامت انسانهايي پست مدرن چهره اي انتقادي به جوامع خود داشته باشند بايد نخست حقوق فردي و اجتماعي و طبيعي افراد را در انديشه خود لحاظ داشته و تلاش خود را متوجه اين مهم سازند تا حقوق تمامي انسانها بدون نوع جنسيت به صورت برابر در اختيار آنها قرار داده شود..
به طور كلي در بسياري از كشورهاي عرب، دختران حق انتخاب همسر ندارند و به عبارتي شوهر داده مي شوند و نمي توانند براي خود همسر و زوج زندگي انتخاب كنند. شايد اشاره به اين موضوع و موضوعاتي از اين دست زننده باشد اما اين موضوعات واقعياتي هستند كه روح اين جوامع و به ويژه زنان اين جوامع را مورد ايذا و آزار قرار داده است. يك پست مدرنيست چه مرد و چه زن بايد اين چنين واقعيتي را مد نظر داشته باشد و براي رفع آن تلاش كند نه اينكه توجه خود را به جانب ابزار مدرن متوجه سازد.
بسياري از مردان در اين جوامع وجود دارند كه به اخلاق و خانواده هيچ گونه پايبندي و وفاداري ندارند اما بر اثر كوچكترين سوءظني زنان و دختران و خواهران خود را به قتل مي رسانند تا به گمان خود با غيرت حريم خانواده و ناموس را نگه داري كنند. اگر زن ناموس مرد است مرد نيز ناموس زن است. پس چرا اين مردان خود را در قبال زن داراي هيچ گونه تكليف و تعهد و وفاداري نمي دانند و براساس اين حق ظالمانه اي كه براي خود قائل هستند رفتار خود را خيانت به حساب نمي آورند و كوچكترين تنبيه را در قبال اين خيانت پذيرا نيستند. اگر تعريف درست و منطقي از كانون خانواده وجود داشته باشد مرد نيز ناموس زن خود خواهد بود و نه به شكل كنوني كه خانواده مال مرد باشد و خود مرد در چارچوب خانواده قرار نگيرد و فراتر از خانواده و قانون خانواده باشد.
آن دست از روشنفكران اين بخش از جهان كه خود را پست مدرن مي نامند و بيرق انتقاد از مدرنيسم را بر دوش گرفته اند آيا به موارد اشاره شده در اين مطلب تا به حال توجهي داشته اند و يا نه؟ اگر توجه داشته اند و انتقادي نداشته اند ادعاي پست مدرنيستي آنها صرفاً يك ادعاست.
در اين مطلب قصد بر اين نبوده تا زنان و مردان جوامع غربي را انسانهايي تمام و كمال مدرن بناميم و بر اين باور باشيم كه در آن جوامع حق انسانها و به ويژه زنان به صورت كامل در اختيار آنها قرار داده مي شود بلكه منظور از حقوق زن در اين مطلب حقوق زنان در تمامي جوامع است.*
*نويسنده: قيصر خسروان (كللي)
كد خبر: 2196040
تاريخ مخابره : ۱۳۹۲/۹/۲۶ - ۰۹:۱۵
سه شنبه 26 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 39]