واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: با تاريخ زندگي كنيمقائم مقام فراهاني و نخستين ايستادگي ايرانيان در برابر استعمار انگليس
نوائيان- با فروپاشي زنديه به دست قاجارها در سال 1173 هجري شمسي(1794 ميلادي)، ايران دوراني سياه از تاريخ خود را آغاز كرد كه به سبب بي تدبيري شاهان قاجار، همه شئون كشور در سراشيبي انحطاط قرار گرفت. قاجارها كه رويكردشان براي اداره كشور، رويكردي قبيله اي بود، قادر نبودند سياستي را وراي آنچه در ميان قبايل جاري است، درك كنند و به همين دليل به راحتي اسير سياست هاي دولت هاي استعماري مي شدند. بي تجربگي دولتمردان وقت ايران، به ويژه در حوزه ديپلماتيك از يك سو و فساد گسترده اي كه به دليل خودخواهي هاي وابستگان دربار در جامعه گسترش مي يافت از سوي ديگر، زمينه را براي نفوذ استعمار در ايران فراهم كرد. درست در همين زمان بود كه برخي از رجال خوش فكر ايراني، با نگاهي عميق به وقايع عزم خود را براي ايجاد تغيير بنيادين در سياست خارجي كشور، جزم كردند؛ رجالي خوشنام، كه قائم مقام فراهاني يكي از آنهاست.
ميرزا ابوالقاسم قائم مقام در سال 1158 هجري شمسي در هزاوه اراك و در خانواده اي اهل علم و سياست متولد شد. پدرش ميرزا عيسي، سيدالوزراء، بود كه فرزند با استعداد خود را از كودكي تحت نظر و آموزش ويژه قرارداد. ميرزاعيسي وزير و پيشكار عباس ميرزا بود و به همين دليل به همراه پسر خود راهي آذربايجان و تبريز شد. قائم مقام در طول دوره كارورزي در كنار پدر، فرصت يافت تا علاوه بر يادگيري معلومات وي، در سفرهاي عباس ميرزا نيز شركت كند و از نزديك شاهد رشد و ترقي اروپا و نيز تحول سياست خارجي و شيوه هاي ديپلماتيك اروپايي ها باشد. ممارست در شناخت اين ويژگي ها، به تدريج، از او ديپلماتي كاركشته ساخت كه تقريبا در تمامي مأموريت هاي ديپلماتيك ايران حضوري فعال داشت. او با نگاه عميق خود توانست دلايل تقابل و تعامل دو دولت استعماري وقت را براي حفظ منافع شان دريابد. قائم مقام اعتقاد داشت كه به دليل ضعف حكومت در رويارويي مستقيم با روس ها، بايد از روش هاي ديپلماتيك براي مهار نفوذ آنها استفاده كرد. او به سبب نوع تربيت خود، فردي صريح اللهجه و بي پروا بود و از بيان اعتقادات خود، حتي اگر مخالف نظر شاه بود، باكي نداشت. به همين دليل به او تهمت ارتباط با روس ها را زدند و مدتي را در تبعيد گذراند؛ اما قاجارها دريافتند كه اصولاً بدون او سياست خارجي آنها با مشكلات عديده اي روبه رو خواهد شد؛ اين بود كه قائم مقام به كار بازگشت و پس از مدتي به وزارت وليعهد فتحعلي شاه، محمدميرزا، در آذربايجان منصوب شد. او كه سياست مزورانه انگليس در قبال ايران را به خوبي دريافته بود، از همان ابتداي كار بناي مخالفت با آنها را گذاشت؛ اما به گونه اي رفتار نمي كرد كه حساسيت ها را برانگيزد. قائم مقام نخستين كسي است كه به مقابله با استعمار انگليس در ايران پرداخت. او در برابر تطميع انگليسي ها با پول و هداياي گرانبها، كه با ذره اي از آنها مي شد كل دربار قاجار را به غلام زر خريد انگليس تبديل كرد، مقاومت مي كرد؛امري كه زمينه دشمني استعمار پير عليه وي را به وجود آورد. كمبل، وزير مختار انگليس، در گزارشي به وزارت خارجه اين كشور مي نويسد:«يك نفر در ايران هست كه با پول نمي شود او را خريد و آن قائم مقام است.» با مرگ فتحعلي شاه، قائم مقام، محمدشاه را بادرايت خود و در ميان ده ها مدعي، بر تخت سلطنت نشاند و خود به مقام صدارت عظمي رسيد. در همين مقام بود كه حركت وسيعي را براي قطع دخالت هاي استعماري در كشور آغاز كرد؛ حركتي كه اصولاً براي انگليسي ها قابل تحمل نبود و به همين دليل با هزينه فراوان، جرياني را سازماندهي كردند تا بتوانند موج بدبيني عليه قائم مقام را نه تنها در دربار، كه در سطح جامعه به راه اندازند. مجموعه اسناد وزارت خارجه انگليس نشان مي دهد كه اين دولت استعماري چگونه تمام هم و غم خود را بر محور ضديت با قائم مقام قرار داده بود و مي كوشيد با فريب و نيرنگ، شاه ساده لوح را نسبت به او بدبين كند. حيله اي كه در نهايت با سعايت ابوالحسن خان ايلچي، عنصر خودفروخته و دومين ايراني عضو لژهاي فراماسونري، كارگر افتاد و با بركناري قائم مقام در سال 1214 هجري شمسي، شاه حكم قتل وي را صادر كرد تا وي را چند روز بعد از بركناري، در باغ نگارستان، به طرز فجيعي خفه كنند. قائم مقام در طول دوران مسئوليت خود، كوشيد عناصري ميهن دوست و لايق را تربيت كند، كه اميركبير يكي از آنهاست. از او آثاري فاخر در نثر فارسي نيز باقي مانده كه منشآت(مجموعه نامه ها) يكي از آنهاست.
يکشنبه 24 آذر 1392
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خراسان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 137]