تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):هیچکس تا زبانش را نگه ندارد از گناهان در امان نیست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826099578




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

فارس گزارش مي‌دهدنفس‌هاي معلولين نيازمند احياي دوباره‌اند / چشمان ترحم‌آميز را به عشق تبديل كنيد


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: فارس گزارش مي‌دهدنفس‌هاي معلولين نيازمند احياي دوباره‌اند / چشمان ترحم‌آميز را به عشق تبديل كنيد
معلولين از قشر آسيب‌پذير جامعه هستند، سال‌هاي متمادي است با مشكلات و چالش‌هاي فراواني دست و پنجه نرم كرده‌اند و هيچ كار بنيادي براي بهبود زندگي آنها انجام نشده است.


به گزارش خبرگزاري فارس از مريوان، گرد و خاكي به پا كرد و داشت مي‌دويد انگار اتفاقي خاص افتاده بود كه به اين شيوه خوشحال و خندان بود، رديف اول و نفر اول، تند كه نه ولي مي‌توان به دويدنش افتخار نمود، در ميدان مسابقه‌اي كه بدون مناسبت خاص و توسط خود وي برگزار شده بود از يك طرف كوچه پهني به سمت خيابان نزديك بود، قهقهه مي‌كشيد ديري نپاييد كه هرچند در آخرين لحظات مسابقه بود از نفس افتاد و كم‌كم مجبور به عقب‌كشيدن شد.

نفس‌هايش به هق‌هق افتاد و مدتي طول نكشيد كه به نفر سوم، چهارم ... و بلاخره به كسب رتبه هفتم قانع شد آن هم از بين هفت نفر و باختش را قبول كرد، گوشه‌اي كشيد انگار جسمش خسته‌تر از هميشه است، عرق روي پيشانيش گره زده بود و مثل باران باريدن آب از سر و رويش جاري شده بود كه ناگهان براي كم كردن دردهايش شلوارش را از سمت پاي چپش بالا زد و ما را به خود آورد، بله حالا بود كه فهميديم يكي از پاهايش را از دست داده و به جاي آن از زانوهايش تا به پنجه‌هاي پايش را يك پاي مصنوعي زده‌اند.

صحنه‌اي نه چندان زيبا، چيزي كه دلمان را به درد آورد، انگار ديگر نمي‌تواند نفس بكشد خود را بيش از اندازه مورد فشارهاي جسمي قرار داده بود و مي‌خواست با كساني كه هرچند هم سن و سال‌هاي او نبودند و ساليان زيادي را با هم اختلاف داشتند مبارزه كند و از آنها دو ميداني را ببرد و حالا گوشه‌اي افتاده و پايش در گوشه‌اي ديگر و نفس‌هايش را به تندي بالا مي‌برد.

دستانش را مانند سليبي شكسته و پايش سالمش را نيمه بلند و پاي قطع‌شده‌اش را هر از گاهي بلند مي‌كرد و به زمين مي‌زد انگار دردي وجودش را گرفته كه اين شكل مي‌خواهد پايش را ساكت كند، جلوتر رفتم و اسمش را پرسيدم اسمش احمد بود كسي كه بر اثر يك مين عمل نكرده زمان جنگ پايش را از دست داده بود.

بلند شد تا كمي اطراف پايش را با نوك انگشتانش بخاراند، ازش با كنجكاوي مي‌پرسم چرا با وجود يك پاي نيمه‌قطع مي‌خواهد با كودكاني مسابقه بدهد كه هنوز نصفي از او سن ندارند و مثل برق و باد بدوند.

مي‌گويد نمي‌دانم چرا برخي از افراد ما را معلولاني ناتوان مي‌خوانند؟ ما ناتوان نيستيم بلكه تنها يك يا چند عضوي از بدنمان از دست رفته است نه اينكه مرده‌اي متحرك باشيم.

برخي از افرادي كه از نظر جسماني معلول هستند هيچگاه نتوانسته‌اند با وضعيت كنوني خود راه آيند و آن را قبول كنند و هميشه خود را در دشوارترين راه‌هاي ممكن قرار مي‌دهند انگار نمي‌خواهند بدانند كه خدا را هرچه داد مصلحت است و بس.

كسي نمي‌تواند رنج و زحمات يك معلول كه براي رسيدنش به يك زندگي آرام و بي‌دردسر است، انكار كند و آن دستاني كه زندگي همه ما را با وجود سالم بود نشان به اين شيوه درآورده است را نمي‌توان فرض كرد كه چه بلايي بر سر آينده ما است اگر از دستمان بروند.

زكريا هر دوپايش را به هم پيوسته و عصاهايش را برمي‌دارد بله او از ناحيه زانوي هر دو پايش به پايين فلج است و نمي‌تواند راه برود، عصاهايش را زير بغلش مي‌فشارد خود را تند به آنها وصل كرده و از كمر به پايينش را تند تاب مي‌زند روبه جلو، بعد پاهايش را كه زخماني مادرزادي دارند و انگار داروئي هم براي خوب شدن اين كهنه دردها نيست، بر زمين مي‌زند ولي انگار با وجود صداي بلند كوبيدنش به زمين دردي را احساس نمي‌كند.

روبه حمام مي‌رود، با كمك دستانش كه بر روي ميز كنار درب مي‌فشارد و مي‌نشيند، كمي مكث مي‌كند و خود را براي گرفتن وضو آماده مي‌سازد و ديري نمي‌پايد كه وضويش گرفته و براي خواندن نماز به سجاده خانه مي‌نشيند و اين لحظه عاشقان چه زيباست.

زكريا محمدي يكي از اهالي سقز است و در بوكان زندگي مي‌كند وي در مورد زندگيش مي‌گويد: از كودكي و به صورت مادرزادي از ناحيه زانو به پائين هر دو پاهايم فلج هستم و پاهايم هيچ حركتي ندارند بلكه تنها از ناحيه كمر به پائين به پاهايم فشار مي‌آورم تا به جلو پرتابشان كنم.

محمدي وجود زخم‌هاي روي پاهايش را از دوران كودكي خوانده و مي‌گويد: از زماني كه به ياد دارم پاهايم به همين شكل بوده‌اند هرچند زخم‌ها ناراحت كننده‌اند اما به دليل اينكه حس آنچناني ندارند و نمي‌توانم وجود درد را در آنها احساس كنم زياد به بودنشان بر روي پاهايم فكر نمي‌كنم با وجود اينكه از لحاظ روحي دردناك است.

وي كه زندگي روزانه‌اش را عادي مي‌داند و انجام كارهايش را خود به عهده مي‌گيرد مي‌گويد نمي‌توانم بدانم چرا خداوند متعال مرا اين گونه خلق كرد ولي هيچ‌گاه ناشكر نيستم چراكه شايد حكمتي در آن باشد، مردم با نگاهي ترحم‌آميز به من مي‌نگرند و نمي‌خواهند بپذيرند كه من هم مانند آنها يك انسان كامل هستم و هرگاه به درون بازار مي‌روم تمام نگاه‌هاي خاص و عام را به خود مي‌بينم و اين در حالي است كه مفهوم آن را نمي‌توانم درك كنم.

وي كه با دل پري از دنيا حرف مي‌زند مي‌گويد: خداوند هر بنده‌اي را آن طور خلق مي‌كند كه خود مي‌خواهد و ما نمي‌توانيم در خلقت دست داشته باشيم و يا آن را مورد بازخواست قرار دهيم ولي مي‌توانيم با احساس همدردي و همدلي دردهايي را كه بر پيكر روان انسان‌ها و يا حتي حيوان‌هاي اين كره خاكي وجود دارد، مرهم باشيم و يا حداقل آنها را تا چند صباحي آرام نمائيم.

دل پرش را درك مي‌كنم و اين مي‌فهمم كه منظورش از اينكه مي‌گويد جرات نمي‌كنم به خيابان بروم مگر اين كه چيزي لازم داشته باشم كه مجبور شوم به تنهائي براي خريدش اقدام كنم.

محمدي پسري از خانواده‌اي كاملا مذهبي است و به آياتي از قرآن اشاره مي‌كند مبني بر اينكه خداوند را ياد كردن در آن حال و هوا مي‌تواند چه نفعي را براي وي در آينده‌اي پس از مرگش داشته باشد و خواندن نماز را بهانه‌اي براي آرامش روحي مي‌داند.

وي عنوان مي‌كند: وضعيتم را قبول كرده‌ام با آن راه آمده‌ام ولي نمي‌توانم نگاه‌هاي ترحم‌آميز مردم را كه نگاه‌هايشان همه به من است، بپذيرم و نمي‌توان فهميد كه چرا به گونه‌اي نگاه مي‌كنند كه ‌انگار آنها همه بي‌عيب و نقص خلق شده‌اند، غافل از اينكه هر كسي به نوبه خود از عيب و ايرادهايي چه از نظر جسمي، روحي و يا رفتاري برخوردارند.

وي كه نتيجه يك ازدواج فاميلي است، ابراز اميدواري مي‌كند روزي بيايد كه هيچ كس از نظر جسمي و روحي دچار آسيب نبوده و از سلامت كامل برخوردار باشند.

---------------------------

گزارش از: رستگار كريمي

---------------------------

انتهاي پيام/79008/

يکشنبه 24 آذر 1392





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 55]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن