تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834850284
آيا ديندارى با زندگى شاد منافات دارد؟!
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
آيا ديندارى با زندگى شاد منافات دارد؟! نويسنده:على ذوعلم بسيارى از مردم و به خصوص جوانان، چنين مىپندارند كه ديندارى با زندگى شاد منافات دارد و كسانى كه ديندارترند، از شادى كمتر در زندگى برخوردارند و كسانى كه به احكام و آموزههاى دين كمتر پايبندند، در بهرهبردارى از لذتها و شادىهاى زندگى، آزادى بيشترى دارند. آيا اين پندار، صحيح است و اساساً اين پندار از كجا شكل گرفته است و منشأ آن چيست؟ ريشهيابى ريشه اين پندار را مىتوان در امور زير خلاصه كرد:1. نوع اخلاق و معاشرت برخى دينداران كه برخلاف دستورات و آموزههاى اخلاقى اسلام، چهرهاى عبوس و گرفته دارند و نيز با گلايه و نارضايتى، با همه مسائل برخورد مىكنند؛ به گونهاى كه گويى هيچ شادى و نشاطى در وجود آنان يافت نمىشود.2. مراسم و برنامههايى كه در جامعه ما در ايام سوگوارى براى پيشوايان و بزرگان دين برگزار مىشود، نمود و گستره آن نسبت به مراسم شادى و سرور براى آن بزرگواران به مراتب بيشتر است؛ مثلاً براى عزادارى حضرت اباعبدالله الحسين عليهالسلام معمولاً در دو ماه محرم و صفر، مراسم برگزار مىشود؛ ولى به مناسبت ميلاد مسعود آن حضرت، تنها يك روز مراسم جشن و سرور مختصرى برپا مىشود.3. برخى احكام دين، محدوديتهايى را ايجاد كرده، شادىها را محدود مىسازند؛ مثلاً حرمت لهو و لعب، ممنوع بودن موسيقى حرام، ممنوعيت اختلاط زن و مرد نامحرم و ... . اين احكام، بخشى از شادىها و مراسم تفريحى را كه در ميان غير متدينين رايج و معمول است، ممنوع مىسازد و خود به خود، زندگى شاد را از دينداران سلب مىكند. همچنين احكام و دستوراتى كه مانع درآمدهاى حرام و يا اسراف و تبذير است، خود زمينههاى زندگى شاد را محدود مىسازند.4. برخى توصيهها و دستورات دينى نيز شادى را مذمت كرده و اندوه و غم را مورد ستايش قرار داده است. مفاهيمى همچون گريه، ترس، عزادارى، ذكر مصيبت، اندوهگين بودن، و ... در فضاى ديندارى، ارزش و تقدس يافته و خنده، قهقهه، پايكوبى، دست زدن و ... مفاهيمى مذموم و بد تلقى شده است. اين موارد، زمينه و منشأ اين برداشت شده است كه ديندارى با زندگى شاد، منافات دارد و بنابراين، براى داشتن زندگى شاد، نمىتوان ديندار بود.براى تبيين موضوع، بايد ببينيم تعريف ما از ديندارى و زندگى شاد چيست؟ديندارىمعنى صحيح و درست ديندارى، باور به آموزههاى اعتقادى دين و پايبندى به مقررات، احكام و ارزشهاى دينى است. منظور ما از دين، اسلام ناب و حقيقى است؛ نه هر چه كه به عنوان دين شناخته مىشود. هر فرد يا جامعهاى كه باور عميقتر و جدىترى به مبانى اعتقادى اسلام داشته باشد و در عمل و رفتار هم چارچوب اسلامى را بيشتر و دقيقتر عمل كند، ديندارتر شمرده مىشود. از آن جا كه دين حق، يعنى اسلام ناب محمدى صلىاللهعليهوآله موجب تأمين سعادت انسان و نشان دهنده راه خوشبختى حقيقى است و سعادت و خوشبختى است كه شادى حقيقى و ماندگار را براى ما به وجود مىآورد. بنابراين، ديندارى درست نمىتواند با شادى حقيقى، ناسازگار و متضاد باشد. رفتارهاى ناشايست كسانى كه ادعاى ديندارى مىكنند و آداب و رسوم غلطى كه به نام دين در جوامع دينى جارى است، نبايد به حساب دين گذاشته شوند. دين به ما توصيه مىكند كه در مواجهه با يكديگر، چهرهاى بشاش و شاد داشته باشيم و حتى اگر اندوه و غصهاى هم در درون ما وجود دارد، آن را به رخ ديگران نكشيم و كام ديگران را تلخ نكنيم.1 بىتوجهى به اين دستورات، موجب برداشت غلط از ديندارى شده است. در مورد مراسم عزادارى و سوگوارى نيز تنها براى جريان كربلا و حماسه عاشوراست كه توصيههاى فراوانى براى گريه و عزادارى شده است كه در اين موضوع، علاوه بر ريشههاى عاطفى اين مسئله، زنده ماندن درسهاى زندگىساز عاشورا مورد توجه بوده است. در كنار اين توصيهها، دستورات فراوانى هم براى شادى و سرور در مناسبتهاى شاد ارائه شده است. امامان ما فرمودهاند كه شيعيان ما يعنى دينداران حقيقى، در شادى و سرور ما، شادمانند2 و در حزن و اندوه ما، اندوهگين. حالا اگر در جامعه ما تعادل رعايت نمىگردد و به شادى و سرور به اندازه مراسم عزاداراى و گريه اهميت داده نمىشود، ناشى از برداشت ناقص و عادت غلط دينداران است؛ نه اين كه ديندارى صحيح و حقيقى آن را ايجاب نمىكند.به هر حال، ديندارى به معنى صحيح و جامع آن، منافاتى با زندگى شاد به معنى درست و عميق آن ندارد؛ ولى نگاه و تعريف ما از زندگى شاد هم بايد روشن شود تا پاسخ اين پرسش كامل گردد.زندگى شادشادى، همان حال خوش، انبساط خاطر و احساس مثبت و خوبى است كه هر كسى آن را تجربه كرده است. شنيدن خبرى مسرت بخش، به دست آوردن موفقيتى برجسته، قرار گرفتن در موقعيتى لذت بخش، مشاهده صحنهاى غرور آفرين، همه و همه، موجب خوشحالى و شادى خاطر انسان مىگردد؛ اما همه شادىها به يك اندازه براى ما مهم و مطلوب نيست. دانشجويى كه براى به دست آوردن موفقيتى علمى در حال پژوهش و مطالعه است، به راحتى از بسيارى خوشىها و شادىهاى گذرا چشم مىپوشد تا به خوشحالى و شادى ناشى از آن موفقيت علمى دست يابد. كارگر يا كارمندى كه براى تأمين معاش خود و فراهم كردن زندگى راحت و شاد، تلاش فشرده و خستهكنندهاى را انجام مىدهد، در اين راه از بسيارى از لذتها و شادىهاى زودگذر چشم مىپوشد و حتى سختىها و رنجهايى را تحمل مىكند. بنابراين، بديهى است كه «براى به دست آوردن لذتهاى بزرگتر و شادىهاى ماندگارتر، بايد از لذتها و خوشىهاى كوچكتر و پستتر، صرفنظر كرد». اگر اندكى روى همين قاعده تأمل و درنگ داشته باشيم، به راحتى در مىيابيم كه انواع و اقسام شادىها را بايد طبقهبندى كرد و سپس براى زندگى شاد، به تعريفى مناسب و صحيح دست يافت.اقسام شادىهاشادىها گاهى گذرا هستند و گاهى ماندگار؛ گاهى كاذبند و گاهى حقيقى؛ گاهى شخصىاند و گاهى خانوادگى و يا ملى و نوعى؛ گاهى سطحىاند و گاهى عميق؛ گاهى مادىاند و گاهى معنوى و البته به دست آوردن هر شادى، نياز به تلاش دارد و هزينه خاص خود را مىطلبد. اين هزينه، گاهى مادى است و گاهى معنوى و گاهى هم مادى است و هم معنوى. شادىهايى در زندگى يافت مىشوند كه بسيار پرهزينهاند و هيچ فرد عاقلى حاضر نيست هزينههاى آن شادىها را تحمل كند؛ ولى برخى شادىها كم هزينهاند يا ارزش آن را دارند كه براى به دست آوردن آنها، هزينههاى فراوان تحمل شود. كسانى هستند كه شادى شخصى خودشان برايشان مهمتر از هر چيز ديگرى است و رنج و زيان ديگران، براى آنان در ازاى به دست آوردن آن شادى، هيچ اهميتى ندارد. كسى كه با سرقت اموال يا تجاوز به ناموس ديگران، براى خود شادى فراهم مىسازد، آيا نمىانديشد كه هزينه شادى او را ديگران بايد تحمل كنند؟ اكنون اين سوال را بايد مطرح كرد كه منظور از زندگى شاد چيست؟ به نظر مىرسد كه اغلب به ابعاد و اعماق زندگى شاد، توجه نمىشود و با معيارهاى ناقص و سطحى، زندگى شاد تعريف مىشود. در سطح خرد مىبينيم كه بسيارى از افراد، شادىهاى گذرا و مادى خود را به هر قيمتى بر شادىهاى ماندگار و معنوى خود و نيز بر شادىهاى ديگران ترجيح مىدهند و در سطح كلان هم شاهد تأمين لذت و شادى برخى طبقات مرفّه جامعه و يا شادى مادى و ظاهرى برخى كشورها و ملتها، به بهاى گزاف رنج و سختى و تباهى، براى ساير طبقات يا ساير كشورها هستيم. آيا منظور از منافات بين ديندارى و زندگى شاد، اين گونه شادىهاست؟ اگر اين طور است، بايد تأكيد كنيم كه ديندارى با اين زندگى شاد، قطعاً منافات دارد و اساساً دين حق و اسلام ناب، براى پيشگيرى از اين گونه شادىها ارائه شده است. ديندارى حقيقى، موجب مىشود كه ما از هر راهى و وسيلهاى، درصدد كسب شادىهاى فردى و مادى خود نباشيم و راحتى ديگران را به راحتى خود ترجيح دهيم تا از اين طريق به شادىهاى عميقتر، متعالىتر و ماندگارترى دست يابيم.3توجه داشته باشيم كه بسيارى از شادىهاى ما، ناشى از شرايط و وضعيتى است كه ديگران به وجود آوردند و يا ناشى از حماسهاى است كه رنج و تلاش ديگران آن را خلق كرده است. شادى و لذت عميق و گستردهاى كه ملت ما در حماسه فتح خرمشهر (در سوم خرداد 1361) به دست آوردند و يا شادى تاريخى و ماندگار دستيابى به استقلال، آزادى و مردم سالارى، نتيجه تلاشها و مجاهدتهاى تعداد بىشمارى انسانهاى وارسته و فداكار بوده است. ديندارى، زمينهها و عوامل و انگيزههاى پيدايش چنين شادىهايى را فراهم مىسازد.بنابراين، بايد بر روى تعريف زندگى شاد، تأمل كنيم. روشن است كه بخشى از شادىهاى زندگى، شادىهاى شخصى ، مادى و گذراست و نمىتوان اين واقعيت را انكار كرد كه هر انسانى به اين گونه شادىها نياز دارد. دين، اين نياز طبيعى را نه تنها رد نكرده است، بلكه براى تأمين صحيح و درست آن، راهكارهاى فراوان و آسانى را هم ارائه كرده، ولى مهم اين است كه فرد و جامعه ديندار، زندگى را در زندگى مادى و حيات دنيوى محدود نمىكنند و اين كافران و منكران حقيقتند كه جز ظواهر زندگى مادى را نمىبينند و از زندگى اخروى و حيات ابدى، غافل مىباشند.4 ما اگر ديندار واقعى باشيم، نبايد تنها به زندگى شاد دنيوى بينديشيم و نبايد شادى زندگى پايدار و جاودان خود را از ياد ببريم. تأمين زندگى شاد، به معنى واقعى آن، مستلزم هزينههايى چون چشم فروبستن از برخى شادىها و لذتهاى دنيوى است؛ لذتهاى حرامى كه غالباً جايگزين حلال هم دارند و اگر به درستى نگريسته شوند. شادى ناشى از آنها، چندان هم خوشايند نيست.شادىهاى مادى و طبيعىبه هر حال، شادىهاى طبيعى و مادى هم لازم و ضرورى است؛ به شرط اين كه تأمين اين شادىها، به شادىهاى ديگر لطمه وارد نكند و اين شادىها، موجب رنجها و دشوارىهاى بعدى براى ما نباشند و نيز مانع دستيابى و چشيدن شادىهاى متعالى، معنوى و ماندگار نگردند.اگر زندگى شاد را براى خود و ديگران با اين سه اصل، تطبيق دهيم و درصدد تأمين آن باشيم، ديندارى، نه تنها مانع آن نيست؛ بلكه فراهم كننده و تسهيل كننده آن است. احكام اسلام، تأمين كننده شادىهاى اصيلدستورات و احكام اسلام در باب عبادات و كسب معرفت الهى و نيز برخى دستورات و مقررات اجتماعى و اقتصادى اسلام كه به ظاهر محدود كننده لذتها و خوشىهاى ماست، دقيقاً به همين منظور قرار داده شده است. شادى معنوى كسى كه با چشم پوشى از لذتهاى طبيعى، به سير و سلوك معنوى پرداخته و لذت رابطه با خداوند را چشيده است، هرگز براى ديگران قابل فهم نيست. شادى عميقى كه فراتر از رنجها و سختىهاى ظاهرى براى يك انسان مجاهد و سخت كوش، براى اطاعت امر خدا حاصل مىشود، با شادىهاى سطحى و گذرا، قابل مقايسه نمىباشد. بنابراين، ظلم بزرگى به انسانهاست كه آنان را تنها به شادىهاى ظاهرى و مادى دل خوش و سرگرم كنيم و زندگى شاد را در چارچوب تنگ شادىهاى سطحى و گذرا، تعريف كنيم. چه محروميتى دردناكتر و تأسفبارتر از محروميت از شادىها و لذتهاى متعالى و اصيل است؟بنابراين، اگر بگوييم كه هدف اصلى دين و ديندارى، دستيابى به زندگى شاد، به معنى واقعى و كامل آن مىباشد، سخنى به گزاف نگفتهايم.در اين صورت، در مىيابيم كه بدون ديندارى، نمىتوان به زندگى شاد دست يافت.از همين رو، قرآن كريم، دينداران واقعى و هر انسان راستين را به شادىها و لذتهاى حقيقى بشارت مىدهد و فاسقان و كافران را از غصههاى ماندگار و وضعيت اندوهبارى كه براى خود رقم زدهاند، بيم مىدهد.5غم متعالىهمان گونه كه شادى داراى مراتب و انواع مختلفى است. غم نيز چنين است. غصههاى حقير و اندوههاى مادى و طبيعى، محدود و گذرا هستند؛ اما نوعى غم متعالى و انسانى وجود دارد كه ناشى از احساس هبوط و دورافتادگى از حقيقت است. انسان فرهيختهاى كه عالم طبيعت را پستترين سطح حيات مىبيند و خود را دورافتاده و در خراب آباد طبيعت مىيابد، در اين غم بزرگ، لذتى متعالى را حس مىكند و نمىتواند دل خوش به زندگى غافلانه و شادىهاى كودكانه باشد. اين غم، محدود به اين عالم خاكى است و در زندگى جاودانه، از آن خبرى نيست؛ اين است كه ارزش مىيابد و در ادبيات عرفانى ما نيز خود را به صورت برجستهاى نشان مىدهد.گفتم غم تو دارم، گفتا غمت سرآيدگفتم كه ماه من شود، گفتا اگر برآيداين غم عرفانى كه ناشى از هجران انسان از مبدأ خويش است، سيما و سيرت عارفان را تحت تأثير خود قرار مىدهد و ناظران را به شگفتى وا مىدارد كه چرا آنان به «زندگى شاد» پشت كردهاند.در اندرون من خسته دل، ندانم چيستكه من خموشم و او در فغان و در غوغاستنتيجهگيرىاگر تعريف خود را از ديندارى، زندگى، شادى و غم، مورد بازكاوى و تأمّل قرار دهيم، خواهيم ديد كه ديندارى حقيقى و پاىبندى به ارزشهاى دينى، گرچه برخى شادىهاى مادى و طبيعى را محدود مىكند، ولى در عوض، لذتها و شادىهاى متعالى و ارزشمندى را براى فرد و جامعه ديندار، به ارمغان مىآورد و آن چه را كه انسان غافل از دين، به عنوان زندگى شاد براى خود مىپندارد، چيزى جز شادىهاى سطحى و مادى نيست كه علاوه بر محروم كردن ديگران از شادى، غالباً مستلزم هزينههاى فراوان، پيامدهاى تأسف بار و بالاتر از همه، محروم شدن از لذتها و خوشىهاى ابدى و معنوى است. اگر زندگى جاودان و ابدى انسان را در نظر بگيريم، زندگى شاد، جز در پرتو ديندارى تحقق نخواهد يافت و اگر زندگى شاد دنيوى را هم جستوجو كنيم، با ديندارى، مىتوان به مصداق جامع، متعادل و صحيحى از آن دست يافت؛ البته به شرط آن كه همه ابعاد دين را به درستى شناخته، در عمل به آنها پاىبند باشيم. با اين حال، برخى دريافتها، رفتارها و عادات در بعضى از جوامع دينى، از جهت عدم توجه به لذتها و شادىهاى مشروع، قابل نقد است و بايد اصلاح گردد.پىنوشت:1. غررالحكم و درر الكلم، ص 91.2. همان ،ص 117.3. ر.ك: حشر(59)، آيه 9.4. سوره روم(30)، آيه 7.5. ر.ك: آل عمران(3)، آيات 170-188.6. ر.ك: نهج البلاغه، خطبه 193 (در اوصاف متقين).
#اجتماعی#
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 291]
صفحات پیشنهادی
آيا ديندارى با زندگى شاد منافات دارد؟!
آيا ديندارى با زندگى شاد منافات دارد؟! نويسنده:على ذوعلم بسيارى از مردم و به خصوص جوانان، چنين مىپندارند كه ديندارى با زندگى شاد منافات دارد و كسانى كه ديندارترند، ...
آيا ديندارى با زندگى شاد منافات دارد؟! نويسنده:على ذوعلم بسيارى از مردم و به خصوص جوانان، چنين مىپندارند كه ديندارى با زندگى شاد منافات دارد و كسانى كه ديندارترند، ...
اتفاقا دیندار باید شاد باشد
اتفاقا دیندار باید شاد باشد-اتفاقا دیندار باید شاد باشدآیا دینداری با زندگی شاد ... شادی آیا دینداری با زندگی شاد منافات دارد؟بسیاری از مردم به خصوص جوانان چنین ...
اتفاقا دیندار باید شاد باشد-اتفاقا دیندار باید شاد باشدآیا دینداری با زندگی شاد ... شادی آیا دینداری با زندگی شاد منافات دارد؟بسیاری از مردم به خصوص جوانان چنین ...
نشانههاي خانواده خوشبخت
آيا ديندارى با زندگى شاد منافات دارد؟! چرا امام حسن عليهالسلام صلح كردند؟ چرا گفته شده شادى مؤمن در چهره او و اندوهش در درون اوست؟ بانک پرسش وپاسخ شما هم رأی دهید ...
آيا ديندارى با زندگى شاد منافات دارد؟! چرا امام حسن عليهالسلام صلح كردند؟ چرا گفته شده شادى مؤمن در چهره او و اندوهش در درون اوست؟ بانک پرسش وپاسخ شما هم رأی دهید ...
جوان دیندار
جوان دیندار-جوان دیندارمردی ثروتمند به نام نوح بن مریم ، که قاضی و رئیس بود ، در مرو می ... به نعمت تو سوگند که من هنوز از انگور این باغ نخورده ام و مزه اش را ندانم که ترش است یا شیرین! ... قاضی بسیار شگفت زده شد و گفت:« خدا تو را بدین امانت نگه دارد. ... بسیاری از مردم به خصوص جوانان چنین میپندارند كه دینداری با زندگی شاد منافات.
جوان دیندار-جوان دیندارمردی ثروتمند به نام نوح بن مریم ، که قاضی و رئیس بود ، در مرو می ... به نعمت تو سوگند که من هنوز از انگور این باغ نخورده ام و مزه اش را ندانم که ترش است یا شیرین! ... قاضی بسیار شگفت زده شد و گفت:« خدا تو را بدین امانت نگه دارد. ... بسیاری از مردم به خصوص جوانان چنین میپندارند كه دینداری با زندگی شاد منافات.
چشم برزخى و چشم بصيرت چيست؟
در كارهاى مختلف زندگى و حالات معنوى، نخست بايد به يك اصل كلى توجه كرد و آن «تعديل انتظارات» است؛ به طورى كه «آرمانى» فكر ... آيا ديندارى با زندگى شاد منافات دارد؟
در كارهاى مختلف زندگى و حالات معنوى، نخست بايد به يك اصل كلى توجه كرد و آن «تعديل انتظارات» است؛ به طورى كه «آرمانى» فكر ... آيا ديندارى با زندگى شاد منافات دارد؟
نقش نشاط در زندگي جوان (2)
نتيجه اينكه آيه فوق، در صدد نفي شادي به صورت مطلق نيست. ... آنچه با آن منافات دارد يا منتهي به حزن و اندوه شود ازخطوات شيطان شمرده شده است ؛در اسلام هم در بعد اعتقادي ...
نتيجه اينكه آيه فوق، در صدد نفي شادي به صورت مطلق نيست. ... آنچه با آن منافات دارد يا منتهي به حزن و اندوه شود ازخطوات شيطان شمرده شده است ؛در اسلام هم در بعد اعتقادي ...
جنگ نرم در پوشش معنويت گرايي (2)
بنابراين، مهم ترين اهداف يك جنبش معنوي نوپديد در ارتباط با جنگ نرم پنج محور ... و يا منحرف مي سازد و در نتيجه، باعث غبارآلود شدن فضاي فكري مخاطبان و تغيير ... (12) همو مي گويد: "پنج ميليارد انسان روي كره خاكي زندگي مي كنند و من معتقدم: ما ... از سويي تدين ممكن است به جزم و جمود بينجامد، كه با تحمل و پذيرش بي يقيني منافات دارد، .
بنابراين، مهم ترين اهداف يك جنبش معنوي نوپديد در ارتباط با جنگ نرم پنج محور ... و يا منحرف مي سازد و در نتيجه، باعث غبارآلود شدن فضاي فكري مخاطبان و تغيير ... (12) همو مي گويد: "پنج ميليارد انسان روي كره خاكي زندگي مي كنند و من معتقدم: ما ... از سويي تدين ممكن است به جزم و جمود بينجامد، كه با تحمل و پذيرش بي يقيني منافات دارد، .
هنر براي دين يا دين براي هنر؟
با اين روش منطق ِدل يا منطق وجداني است كه قرآن به مبارزه برخاسته و بر خصم خود سرانجام غلبه كرده است". ... دينداران و هنرمندان پيوسته به جانب حقيقت گرايش دارند. ... و این عشق ورزیدن را به عنوان سرمایه های بی بدیل و گوهرین خود در زندگی قلمداد می کنند. .... اما اگر حقيقت دين با حقيقت هنر منافاتي ندارد پس آيا تقسيم هنر به ديني و غير ...
با اين روش منطق ِدل يا منطق وجداني است كه قرآن به مبارزه برخاسته و بر خصم خود سرانجام غلبه كرده است". ... دينداران و هنرمندان پيوسته به جانب حقيقت گرايش دارند. ... و این عشق ورزیدن را به عنوان سرمایه های بی بدیل و گوهرین خود در زندگی قلمداد می کنند. .... اما اگر حقيقت دين با حقيقت هنر منافاتي ندارد پس آيا تقسيم هنر به ديني و غير ...
پرسشهایی پیرامون ارتباط و ملاقات با امام زمان(علیه السلام)
پرسشهایی پیرامون ارتباط و ملاقات با امام زمان(علیه السلام)-پرسشهایی پیرامون ... آنچه ممکن است مورد سؤال باشد این است که آیا امکان دارد فردی حضرت را ببیند و او را ... و محيط و جامعه را در مسير صحيح زندگي قرار دهد و ياد و معرفت نسبت به حضرت را زنده كند. .... مهدی(علیه السلام) به علي بن محمد سمري (دروغگو بودن مدعيان مشاهده ) منافات ندارد؟
پرسشهایی پیرامون ارتباط و ملاقات با امام زمان(علیه السلام)-پرسشهایی پیرامون ... آنچه ممکن است مورد سؤال باشد این است که آیا امکان دارد فردی حضرت را ببیند و او را ... و محيط و جامعه را در مسير صحيح زندگي قرار دهد و ياد و معرفت نسبت به حضرت را زنده كند. .... مهدی(علیه السلام) به علي بن محمد سمري (دروغگو بودن مدعيان مشاهده ) منافات ندارد؟
تربيت ديني با تأكيد بر نقش مهم خانواده
(صحيفه نور، ج 256:1)مقدمهنقش شگفتانگيز تعليم و تربيت در زندگي انسان بر هيچ خردمندي پوشيده نيست. شكوفايي ... اين تعريف با بياني كه آموزش و پرورش از تربيت دارد، همخواناست. درآنجا نيز ... مانند انواع روشهاي آموزشي و يا استفاده از وسائل كمكآموزشي. ... شعائر، اعمال مخصوصي است كه فرد ديندار براي خشنودي خداوند انجام ميدهد.
(صحيفه نور، ج 256:1)مقدمهنقش شگفتانگيز تعليم و تربيت در زندگي انسان بر هيچ خردمندي پوشيده نيست. شكوفايي ... اين تعريف با بياني كه آموزش و پرورش از تربيت دارد، همخواناست. درآنجا نيز ... مانند انواع روشهاي آموزشي و يا استفاده از وسائل كمكآموزشي. ... شعائر، اعمال مخصوصي است كه فرد ديندار براي خشنودي خداوند انجام ميدهد.
-
اجتماع و خانواده
پربازدیدترینها