تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 29 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):به خداوند امیدوار باش، امیدی که تو را بر انجام معصیتش جرات نبخشد و از خداو...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831048079




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

این هرج و مرج زیبا


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: این هرج و مرج زیبا  مدخلی بر ریخت‎شناسی داستان‎های عشقی در شاهنامه‌قسمت اول:
این هرج و مرج زیبا
به‎طور کلی کنش‎های عشقی شاهنامه را در چهار دسته داستان می‎توان شناسایی کرد:داستان‎های عشقی درجه اولدر این قسم، واقعا عشقی وجود دارد، میان دو نفر، رابطه‎ای دو سویه یا یک‎سویه از جنس شیفتگی و دل‎دادگی شکل گرفته است؛ افزون بر آن، در این قسم از داستان‎ها، عشق، محور داستان است یا دست کم در هسته مرکزی داستان نهاده شده است. در این قسم، چهار داستان می‎بینیم: 1- زال و رودابه، 2- بیژن و منیژه، 3- خسر و شیرین، 4- سیاوش و سوداوه.خسرو و شیرین، شبح یک داستان عشقی تمام عیاردر «خسرو و شیرین»، ما با شبحی از یک داستان عشقی طرفیم. تمام آن‎چه در شاهنامه ذیل مدخل «داستان خسروپرویز و شیرین» روایت شده، چیزی حدود 125 بیت است. اگر بخش مربوط به خواستگاری شیرویه، پسر خسروپرویز از شیرین را بیفزاییم و در واقع، آن را ادامه این داستان عشقی قلمداد کنیم، مجموع ابیات، حدود 250 بیت می‎شود. در این داستان، هیچ گزارشی از چگونگی شکل‎گیری رابطه عاشقانه میان خسرو و شیرین نمی‎بینیم. از خلال ابیات داستان، به‎طور غیر مستقیم برمی‎آید که شیرین، در زمان ولیعهدی خسروپرویز، معشوقه‎ او بوده، همین و همین. به واقع، آن‎چه «شورمندی» یک داستان عاشقانه به آن وابسته است، در این‎جا از روایت افتاده است و داستان، از جایی شروع می‎شود که خسروپرویز، شاه شده و سپس در یک سلسه جنگ و گریزهای طولانی، شورش بهرام چوبینه را سرکوب کرده، قاتلان پدرش - یعنی دایی‎هایش - را کشته و گردیه خواهر بهرام چوبینه را به ایران آورده و او را به همسری اختیار کرده است.در این مقطع که آب‎های گل‎آلود، دوباره صاف شده و به اصطلاح بیهقی، «شغل دل» باقی‎نمانده، «داستان خسروپرویز و شیرین» روایت می‎شود. وانگهی، داستان از گلایه شیرین به خسرو آغاز می‎شود. روزی که خسروپرویز برای شکار از شهر بیرون رفته، آن‎گونه که از فحوای داستان برمی‎آید، در میانه راه، بر قصری که شیرین در آن اقامت داشته، می‎گذرد. شیرین بر بام قصر می‎رود و از او گلایه می‎کند و سال‎های گذشته را به یادش می‎آورد که با هم بودند و این گلایه منجر به رجوع خسروپرویز به او، این‎بار نه به‎عنوان معشوقه بلکه به‎عنوان گزینه‎ای برای ازدواج می‎شود. این در حالی است که خسروپرویز پیش از آن مریم، دختر قیصر روم و گردیه، خواهر پهلوان و خردمند بهرام چوبینه را به همسری درآورده است. بدین ترتیب روایت، افتادگی دارد، عشقی شورمند و رسوا که مایه بدنامی شیرین شده بوده است و در زمان ولیعهدی خسرو بین آن دو می‎گذشته، روایت نشده است، عشقی که خود خسرو اقرار می‎کند:«ز من گشت بد‎نام، شیرین، نخستز پرمایگان، دوست‎داری نجست»شیرین بنابراین بیت، در سال‎هایی که خسرو او را رها کرده بوده و سرش به جنگ و سیاست گرم می‎گشته، همچنان به او وفادار مانده بوده است، و از لابه‎لای ابیات، چنین برمی‎آید که او، از آن‎جا که همسر رسمی خسرو نبوده، تنها – و احتمالا با ندیمان و غلامانی – در قصری بیرون از پایتخت به سر می‎برده است (شاید «قصر شیرین» که اکنون نام شهری در مرز ایران و عراق است و در جنوب کرمانشاه واقع شده، ردی از همین خاطره تاریخی را داشته باشد.) در ادامه داستان، او را آن‎قدر بر عشق خسروپرویز، غیور و انحصارطلب می‎یابیم که مریم، دختر قیصر و بانوی حرمسرا را به زهر می‎کشد و آن‎قدر پنهانی این‎ کار را انجام می‎دهد که هیچ‎کس تا آخر، از آن بویی نمی‎برد. برش عاشقانه داستان، قسمت خواستگاری کردن شیرویه از شیرین است. در این قسمت، فردوسی، در برخی از ابیات آن‎قدر به لحن تغزلی محض نزدیک شده است که جای شک برای پژوهشگر باقی نمی‎گذارد که داستان «خسرو و شیرین»، ظرفیت پردازش بسیار مفصل‎تری را داشته است، اما استاد توس، به دلایلی آن را مختصر روایت کرده است. در این داستان، هیچ گزارشی از چگونگی شکل‎گیری رابطه عاشقانه میان خسرو و شیرین نمی‎بینیم. از خلال ابیات داستان، به‎طور غیر مستقیم برمی‎آید که شیرین، در زمان ولیعهدی خسروپرویز، معشوقه‎ او بوده، همین و همین.برخلاف دیگر داستان‎های عشقی که معشوقه داستان از زبان دیگران برای قهرمان مرد، توصیف می‎شود، در این داستان، سکانسی تعبیه شده است که شیرین برای اثبات شایستگی خود به‎عنوان بانوی بانوان حرمسرای خسروپرویز، دلایلی می‎آورد. او پیش از آن، ابتدا همه بزرگان را که در محضر شیرویه هستند، به گواهی می‎گیرد که «در همه ایامی که او همسر خسروپرویز بوده است، هیچ‎کس حتی سایه او را و فراتر از آن، سایه تاج و پیرایه او را ندیده است!» همه بزرگان بر مستوری او شهادت می‎دهند. او آن‎گاه، ناگهان چادر از روی برمی‎گیرد. دراین‎جا، فردوسی شاهکار کرده است، هم در توصیفی بسیار موجز از شیرین در این لحظه ناگهانی و هم با نشان دادن حیرت حاضران از زیبایی او:  بگفت این و بگشاد چادر ز روی همه روی، ماه و همه پشت، موی: «سه دیگر چنین است رویم که هست یکی گر دروغ است، بنمای دست مرا از هنر، موی بد در نهان که آن را ندیدی کس اندر جهان نمودم همه پیشت این جادوی نه از تُنبُل و مکر و از بد خوی» یکی از فنون مناظره در شعر فارسی، مناظره با رد و بدل کردن نشانه‎هاست. دراین‎جا فردوسی، گونه‎ای بدیع از فن مناظره را ترسیم کرده است. شیرویه، در ابتدا پیام خواستگاری را با تحقیر و تهدید شیرین همراه کرد. او در آن پیام، شیرین را جادوگری خوانده بود که خسروپرویز را جادو کرده بود. شیرین با برداشتن چادر و نشان دادن روی و مویی که تاکنون هیچ‎کس ندیده بود، پاسخ او را داد. دنباله ابیات، مؤید این ادعاست:  «نه کس موی او پیش از این دیده بود نه از مهتران نیز بشنیده بود ز دیدار، پیران فروماندند خَیوُ، زیرلب‎ها بر افشاندند چو شیروی، رخسار شیرین بدید روان و نهانش ز تن بر پرید»
این هرج و مرج زیبا
بیت دوم، فوق‎العاده ظریفانه و طنازانه است: پیران حاضر در جمع، از چهره شیرین، حیرت کردند . بدین ترتیب، شیرین عملا به شیرویه نشان می‎دهد که این روی و موی من بود که پدرت را جادو کرده بود، باور نداری؟ نگاه کن...چنین وصفی از زیبایی زن هم به لحاظ شکل وصف که کاملا غیرمستقیم و در خلال یک کنش رفتاری به پرده کشیده شده است، هم به لحاظ شدت زیبایی، در شاهنامه بی‎نظیر است. بعدها نظامی گنجه‎ای، این داستان را به‎طور مستقل در ژانر مخصوص آثار عاشقانه، به نظم کشید که به زعم بسیاری از محققان، مهمترین اثر پیر گنجه است. ادامه دارد ...زهیر توکلیتنظیم : بخش ادبیات تبیان





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 456]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن