واضح آرشیو وب فارسی:الف: ريسمان باز؛ زيبا و هشداردهنده
نام فيلم: ريسمان باز
كارگردان: مهرشاد كارخاني
بازيگران: پژمان بازغي، بابك حميديان، كرامت رودساز ، نرگس محمدي و . . .
نويسندگان فيلمنامه : بابك پناهي، مهرشاد كارخاني و نازنين مفخم
Image
« علي رجبي - عسگر همراه با ميكائيل كه والدين خود را از دست داده، زندگي ميكند. اين دو براي پس دادن بدهكاريهايشان با مشكل مواجهاند. ميكائيل و عسگر تصميم ميگيرند تا گاو زخمي را به مشترياي در شمال شهر تهران بفروشند. براي اين كار آنها بايد گاو را كه زخمي نيز شده از كشتارگاه تهران پيش دامپزشك ببرند. اما در اين ميان گاو از دست آنها فرار ميكند... »
ايده فرار گاو از دست صاحبانش و ولگردي در شهر يقينا ايدهي جذابيست.
نيمهي اول داستان هول مردي مفلوك ميگردد كه با فروش لاشهي گوسفندها زندگي ميگذراند. داستان فيلم در اين دقايق ريتمي بسيار كند دارد و تنها نكته مثبت آن صحنههاي كشتارگاه است.
و اما نيمه دوم كه بيننده در آن روايت بينقصي را شاهد است. داستان در اين نيمه پر از تضادهاي دو قشر پردرآمد و كمدرآمد جامعه است. تضاد ميان صحنههاي خشن كشتارگاه كه فلاكت شخصيتهاي اصلي فيلم را به بيننده القا ميكند با مركز خريدي در شهرك غرب كه مردم در آنجا در حال رفت و آمد و خريد هستند؛ ماشينهاي مدل بالاي شهر در مقابل وانت اسقاطي عسگر و ميكائيل، و حتي گاوي كه براي دو شخصيت محوري فيلم قرار است منبع درآمدزايي باشد ولي براي مردم بالاي شهر حكم موجودي خارقالعاده و بامزه را دارد كه ميخواهند با آن عكس بگيرند، همه و همهي اينها اثر توليدي را به يادماندني كرده است.
تضادها در اين فيلم هشداردهنده است. كارگردان سعي كرده تا هشداري در باب شكاف اجتماعي ميان اقشار جامعه بدهد. جامعهاي كه عسگر و ميكائيل چيزهايي در آن ميبينند كه تا بحال نديده بودهاند.
واقعيت اين است كه تا قبل از محوري شدن گاو در فيلم، داستان جذابي را شاهد نيستيم. ريسمان باز از آن دسته فيلمهايي است كه نيمه دوم داستانش، فيلم را حفظ ميكند و به فيلم جذابيت ميدهد. شايد بتوان اين رخداد را بزرگترين ضعف فيلمنامه دانست.
تقسيمبندي صورت گرفته، نه بخاطر اين است كه داستان دوپاره است، بلكه به اين دليل است كه زمينهسازي كارگردان براي ورود به داستان اصلي كمي آهسته و كند پيش ميرود. به گونهاي كه اگر شخصيت مرد مفلوك را از داستان حذف كنيم، لطمهاي به اصل ماجرا نخواهد خورد. تنها دليلي كه ميتواند وجود زمينهي طولاني براي ورود به اصل ماجرا را در اين فيلم توجيه كند و مورد قبول قرار دهد؛ نمايشهايي غمانگيز از زندگي سخت به اصطلاح مردم پايينشهري است كه صحنههايي بديع و ابتكاري را در معرض ديد بيننده قرار ميدهد. صحنههاي كشارگاه و لاشههاي خوني داخل آن، نمايش بيبديل دو رنگ سرخ و زرد هنگام غروب آفتاب در مزرعه و هرج و مرج موجود در فضاي كشتارگاه.
Image
نكتهاي ديگر كه دربارهي فيلمنامه ميتوان به آن اشاره كرد وجود شخصيت دختر دانشجو در فيلم است كه عنصري اضافه به نظر ميآمد.
در كنار همهي اينها نبايد از بازي خوب بازيگران فيلم بهسادگي عبور كرد. بابك حميديان در نقش عسگر به خوبي در نقش آدمي كه تابحال شهر و جامعه شهري را از نزديك لمس نكرده است بسيار جا افتاده كار كردهاست. پژمان بازغي هم ميكائيل سختيديده را بسيار زنده و آشنا به تصوير در آورده است.
"ريسمان باز" فيلم زيبا و غافلگيركنندۀ مهرشاد كارخاني متاسفانه با ظلمي بزرگ در سينماي ما مواجه شد و آن عدم راهيابي به بخش اصلي جشنواره فجر بود. متاسفيم براي جشنوارهاي كه فقط به اسامي داخل تيتراژ فيلمها نگاه ميكند و نه به محتوا و ايدهي فيلم!
سه شنبه 19 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 158]