واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: دیر و زود دارد اما سوخت و سوز نه!هنگامه ظهور و شباهتهاى آن به قيامت - قسمت سوم
اشاره:صحنههاى قيامت با هنگامه ظهور حضرت حجت از جهات گوناگون مشابه يكديگرند كه در اين مجموعه خلاصهاى از شباهتها را كه از تفسير و تأويل آيات قرآن برگرفته شده است در قالب 14 مقاله تقديم خواهد شد. در شماره پیشین با بیان مقدمه مفصل درباره این ارتباط موضوع چهارده شماره همراه با چکیده مباحث آن ارائه گردید تا خواننده محترم در جریان و پیوند مطالب باشد. اکنون دومین شباهت تقدیم می گردد: 2 - آن رويداد حتمى است!مژدهظهور امام عصر و برقرارى حكومت جهانى عدل و داد به دست آن حضرت، با بيانى محكم در آيات و احاديث آمده است و آن را وعدهاى حتمى و تخلّفناپذير توصيف نمودهاند، چنانكه در تفسير آيه كريمه »اَتى اَمْرُاللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ«؛(1) امر خداوند آمد، پس آن را زود مشماريد (و در آن شتاب مكنيد). امام صادقعليه السلام فرمود: نخستين كسى كه با حضرتقائم بيعت مىكند جبرئيلعليه السلام است. او به صورت پرندهاى سفيد رنگ فرود مىآيد و با آن حضرت بيعت مىنمايد. آنگاه يك پاى بر بيت اللَّه الحرام و پاى ديگر بر بيت المقدّس مىنهد. سپس با فصاحت و صداى رسايى كه مردمان بشنوند فرياد مىزند »اَتى اَمْرُاللَّهِ فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ«.(2) صاحب تفسير الميزان گويد: مقصود از أمر همان است كه خداوند در كلام خود بارها به پيامبرصلى الله عليه وآله و مؤمنان مژده داده و مشركان را تهديد كرده است. اينكه به زودى مؤمنان را به پيروزى مىرساند و كافران را خوار و زبون و عذاب مىنمايد و دين خداوند به امرى از سوى خودش آشكار و گسترده خواهد شد. چنانكه مىفرمايد: »فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا حَتّى يَاْتِىَ اللَّهُ بِاَمْرِهِ«؛(3) پس شما عفو كنيد و گذشت نمائيد تا خداوند امر خويش را به ميان آورد. ضمير »فَلا تَسْتَعْجِلُوهُ« نيز به همان امر باز مىگردد به طورى كه از سياق و روند كلام به دست مىآيد. و گويا آمدن امر؛ كنايه از نزديك بودن تحقّق و آشكار شدن است و اين گونه تعبير شايع است. مثلاً به كسى كه منتظر ورود حاكم است مىگويند: حاكم آمد، در صورتى كه آمدنش نزديك شده ولى هنوز نيامده است.(4)
بى ترديد اعتقاد به حضرت مهدىعليه السلام و مسئله قيام و تشكيل حكومت جهانى عدل و داد توسط آن جناب؛ وعدهاى است الهى كه تخلّف ندارد و آيات بسيار و احاديث بى شمار بر آن دلالت مىكند و دانشوران و انديشمندان مذاهب و اديان مختلف به آن اهتمام نمودهاند و آثار فراوانى را در اين زمينه به رشته تحرير درآوردهاند. از باب تبرّك فقط چند روايت كوتاه را ذكر مىنمائيم: قالَ النَّبِىصلى الله عليه وآله: لاتَذْهَبْ الدُّنْيا حَتَّى يَقُومَ بِاَمْرِ اُمَّتي رَجُلٌ مِنْ وُلْدِ الْحُسَينِ يَمْلَأُها عَدْلاً كَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَجَوْراً؛(5) دنيا از بين نخواهد رفت تا اينكه مردى از فرزندان حسينعليه السلام براى سامان دادن كار امّت من به پا خيزد، آن را پر از عدل خواهد ساخت همانگونه كه از ظلم و ستم آكنده شده باشد. وقالَ صلى الله عليه وآله لِفاطِمَهعليها السلام في مَرَضِه: وَالَّذي نَفسى بِيَدِهِ لابُدَّ لِهذِهِ الْاُمَّةِ مِنْ مَهْدِىٍّ وَهُوَوَاللَّهُ مِنْ وُلْدِكَ؛(6) همچنين پيامبرصلى الله عليه وآله در هنگام بيمارى خود به حضرت فاطمهعليها السلام فرمودند: به آنكه جانم در دست اوست سوگند كه به طور حتم اين امت را مهدى خواهد بود و او - به خدا سوگند - از فرزندان تو مىباشد. وعَنْ اَميرِالْمُؤْمِنينعليه السلام اَنَّهُ قالَ لِلْحُسينعليه السلام: التَّاسِعُ مِنْ وُلْدِكَ يا حُسَينُ هُوَالْقائِمُ بِالْحَقِّ الْمُظْهِرُ لِلدِّينِ الْباسِطُ لِلْعَدْلِ. قالَ الْحُسَينعليه السلام فَقُلْتُ: يا اَميرَالْمُؤْمِنينَ وَاِنَّ ذلِكَ لَكائِنٌ؟ فقالعليه السلام: اى وَالَّذى بَعَثَ مُحَمّداً بِالنُّبُوَّةِ وَاصْطَفاهُ عَلى جَميعِ الْبَرِيَّةِ وَلكِنْ بَعْدَ غَيْبَةٍ وَحَيْرَةٍ لاتَثْبُتُ فيها عَلى دِينِه اِلاَّ الُْمخْلَصُونَ الْمُباشِرُونَ لِرُوحِ الْيَقينِ الَّذينَ اَخَذَ اللَّهُ مِيثاقَهُمْ بِوِلايَتِنا وَ كَتَبَ فى قُلُوبِهِمُ الْاِيْمانَ وَايَّدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ(7)؛ اميرمؤمنانعليه السلام به فرزند گرامى خود امام حسينعليه السلام فرمودند: نهمين فرزند تو همان قيام كننده به حق است كه دين را آشكار مىسازد و عدل و داد را مىگستراند. امام حسينعليه السلام گويد: عرض كردم يا اميرالمؤمنين! آنچه فرمودى تحقق خواهد يافت؟ فرمود: آرى سوگند به خداوندى كه حضرت محمدصلى الله عليه وآله را به پيامبرى برانگيخت و او را بر همه مخلوقات برترى داد. امّا پس از دوران غيبت و حيرتى كه در آن ثابت قدم نمىماند مگر مؤمنان با اخلاص كه روح يقين در آنان دميده شده باشد، كسانى كه خداوند عزّوجلّ از آنان به ولايت ما پيمان گرفته و حقيقت ايمان را در دلهايشان ثبت كرده و به روحى از جانب خويشتن تأييدشان نموده است.
معاد نيز امرى ثابت و مسلّم است و همه اديان الهى بر آن تأكيد كردهاند و با دلايل عقلى و نقلى آن را اثبات نمودهاند كه به ذكر سه آيه از قرآن كريم در اين باره بسنده مىكنيم. »اَفَحَسِبْتُمْ اَنّما خَلَقْناكُمْ عَبَثاً وَاَنَّكُمْ اِلَيْنا لاتُرْجَعُونَ«؛(8) آيا پنداشتهايد كه شما را بيهوده آفريدهايم و به سوى ما بازگردانده نمىشويد؟! »لِيَعْلَمُوا اَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاَنَّ السَّاعَةَ لارَيْبَ فِيها«؛(9) تا بدانند كه وعده خداوند (راجع به برانگيخته شدن مردگان) حق است و البته كه در مورد قيامت و رستاخيز ترديد نيست. »اَنَّ السَّاعَةَ لَاتِيَةٌ لارَيْبَ فِيها وَلكِنَّ اَكْثَرَ النَّاسِ لاَيُؤْمِنُونَ«؛(10) در حقيقت ساعت قيامت (و روز رستاخيز) به طور حتم آمدنى است كه ترديدى در آن نيست، ولى بيشتر مردم ايمان نمىآورند. تنظیم برای تبیان: حسین عسگری - گروه دین و اندیشه 1-سوره نحل، آيه 1. 6-بحارالانوار، 67 / 51. 2-كمال الدين و تمام النعمة، 671 / 2. 7-كمال الدّين و تمام النّعمة، 304 / 1. 3-سوره بقره، آيه 109. 8-سوره مؤمنون، آيه 115. 4-الميزان فى تفسير القرآن، 216 / 12. 9-سوره كهف، آيه 21. 5-بحارالانوار، 66 / 51. 10-سوره غافر، آيه 59.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 325]