واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: با این همه خواستگار چه کنم؟میگویند شتری است كه در خانه همه میخوابد. میگویند دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد. بله، بحث ازدواج است!درباره دیر و زود شدنش، زیاد صحبت شده؛ اینكه سن ازدواج بالا رفته، اغلب جوانها تمایلی به خداحافظی زودهنگام با عالم مجردی ندارند یا اگر هم میخواهند ازدواج كنند، موانع بسیاری پیشپایشان است. مثل بالا بودن توقعات، سنگینی هزینهها و ... همه و همه را بارها شنیدهایم و گاهی بازی خوردهایم و در دور تسلسل بحثهای مربوطه، شركت كردهایم. بحثهایی كه ته ندارند و آخرش برای جمع كردن ماجرا، بیانیههایی مثل این صادر میشود: «ازدواج سنت پسندیدهای است، پس برای تسهیل در آن باید خانمهای جوان سطح توقعاتشان را پایین بیاورند و آقایان در تصمیم خود ثابتقدمتر باشند. زوجهای جوان از برگزاری مراسم پرهزینه بپرهیزند و خانوادهها در تشكیل زندگی آنها را یاری كنند و ...»ولی در مورد سوخت و سوز قضیه میشود بحثهای تازه و جالبتری راه انداخت كه هنوز مثل موارد بالا، كسلكننده نشدهاند؛ خب بعضیها زیادی مشكلپسندند، یا نمیتوانند شخص دلخواهشان را پیدا كنند، خواستگار خوبی برایشان پیدا نمیشود، دختر خوبی سر راه زندگیشان قرار نمیگیرد، یا میگویند اصلا از ازدواج كردن و زندگی زناشویی خوششان نمیآید.و برای همیشه مجبورند مجرد بمانند.
عصر جولان تکنولوژی؟بله، دیگر آن روزها گذشت. در سال 2006 و در قرنی كه به عصر ارتباطات ملقب شده، اگر بخواهی هم نمیتوانی تنها بمانی! در جامعه معلق میان سنت و مدرنیته ما، مذهب نقش پررنگی دارد؛ مذهبی كه در آن ازدواج به عنوان یك ركن اصلی زندگی مطرح شده و با دلایل بسیار شخص مجرد را یك «انسان كامل» نمیداند.درست به همین دلیل است كه میبینیم خوشبختانه هنوز در مقایسه با اغلب كشورهای همطراز، آمار بهتری در زمینه ثبت ازدواج داریم . در اغلب جوامع، جوانها به ازدواج و پایبندی به زندگی مشترك تشویق میشوند اما با كمرنگ شدن نقش دین و عرف در این كشورها، كمتر نتیجهای حاصل میشود.در ایران ما هم به دلایلی كه مطرح شد، ازدواج همچنان بحث روز است؛و موسسات نوظهوری در این امر دخیل شدهاند كه به شیوههای مدرن، پیوندهایی مدرن را رقم میزنند: بنگاههای همسریابی!ما مجوز داریم!«ازدواج آگاهانه حق شماست»؛ شعار قشنگ و جالبی است، اما آیا واقعا یك تشكیلات اداری میتواند برای آدم همسر دلخواه و مناسبی پیدا كند؟بیایید با هم سری به چند فقره(!) از این موسسات همسریابی بزنیم و ببینیم حرفشان چیست. قضاوت با خودتان. برای پیدا كردن یك موسسه این كاره(!)، كافی است لای یك ضمیمه آگهی روزنامهای پرتیراژ را باز كنید، در بخش «خانواده» یا «آموزش»، حتما دو- سه مورد پیدا میكنید كه جملاتی از این دست در كادری كوچك نظرتان را جلب میكنند: «همسر دلخواهتان را از ما بخواهید»!به یكی از این بنگاهها كه در خیابان ... است، تلفن میزنیم:- الو؟ موسسه فرهنگی (...)؟- بله، بفرمایید.خانمی از آن طرف خط با عجله در مورد شرایط و مدارك لازم برای عضویت توضیح میدهد. پیداست سرشان خیلی شلوغ است: «یك قطعه عكس تمامقد و واضح بیاورید، جدید باشد. ??هزار تومان حق عضویت سالانهتان (!) میشود.»همین؟ عجب شرایط سختی! مدیر موسسه شخصی است كه دكتر صدایش میكنند اما خانم منشی نمیداند آقای مدیر چه جور دكترایی دارد!گویا روال كار هم اینطوری است: «اطلاعاتتان گرفته میشود، چند روز بعد میآیید برای انتخاب همسر. تعدادی از افراد را به شما پیشنهاد میدهیم و اگر جوابتان مثبت بود، برای شما قرار ملاقات میگذاریم تا همدیگر را ببینید و...»نرخ مشاوره و هر ملاقات نیز با هم متفاوت است. مدیر موسسه از افراد پیشرو در قضیه همسریابی است كه حتی با BBC هم مصاحبه داشته، اما از طرف همكاران به فعالیت سنتی و عدم دقت در معرفی افراد به یكدیگر متهم میشود. مثل اینکه این موسسه تنها موسسه قانونی است که در این زمینه فعالیت می کند و از طرف وزارت کشور مجوز فعالیت دارد.
یك بنگاه دیگر در خیابان ... هم به همین ترتیب، با كمی پایین و بالا، درست مشابه بنگاه قبلی عمل میكند. مدیر مونث موسسه حسابی سرش شلوغ است و كاسبهای همسایه، قصههای زیادی برای تعریف كردن دارند؛ قصههایی درباره مراجعان، گردانندگان. ازدواج به انواع روش ها : «روشهای نوین»، «شیوه علمی»، «كارشناسان برجسته» و ... اینها نمونه عبارتهایی است كه بنگاههای همسریابی با استفاده از آنها، سعی در موجه جلوه دادن كار خود و مثلا جدی بودن قضیه دارند.اما جدا از بعضی روشهای مندرآوردی، اغلب شیوه اصلی كار، یکی است؛ ترتیب دادن ملاقات بین مشتریان مونث و مذكر، یا از آن راحتتر؛ تهیه بانك اطلاعاتی كه بر محور عكس داوطلبان تنظیم شده است. ننوشتیم «آلبوم» كه به كسی برنخورد، اما اگر شما به یكی از این موسسههای محترم سری بزنید خودتان این قضیه را تصدیق خواهید كرد!فقط عذب هایكی از این موسسهها روی تمام در و دیوار دفتر خود را با نوشتههایی از این دست پر كرده: «اگر متاهل هستید، این موسسه از ارائه خدمات به شما معذور است.»اغلب این بنگاهها سعی دارند ژست حرفه ای به خود بگیرند. بنابراین اصرار دارند به شما تلقین كنند به یك مكان مقدس پا گذاشتهاید و نه خدای نكرده به یك بنگاه دلالی مهر و محبت. ولی با عرض شرمندگی، معمولا این قضیه برعكس است و این ژست هم فقط و فقط برای جلوه دادن فعالیت موسسه و كماثر كردن زهر تعرفه بالای ارائه خدمات است.ماجرای هزاره سومی ها موسسه «...» به مشتریان خود سفارش میكند كه هر كسی در كوچه و خیابان به آنها شماره تلفن داد، دست طرف را رد نكند. البته نه به آن قصدی كه منظور شمارهدهنده است بلكه برای دادن این شماره به موسسه و تماس این دوستان با او؛ فكرش را بكنید: طرف در خانهاش نشسته كه تلفن زنگ میزند. بعد كه گوشی را بر میدارد، با صدایی مواجه میشود كه از او میپرسد: «واقعا میخواهی زن بگیری یا...؟» الان حتی بانكها و شركتهای بزرگ هم به همین نتیجه رسیدهاند و شعارشان این شده كه باید خدماتشان را به منزل مشتریان ببرند. هزاره سوم است دیگر!صدوبیست درصد تضمینی!جالبترین ادعا، توسط گردانندگان موسسهای مطرح شده كه از بیخ و بن كلاهبردار بودنشان تابلو است: «تعجب نكنید! به جز كنكور، ازدواج هم میتواند تضمینی باشد. بعد از ثبتنام برای استفاده از خدمات ازدواج تضمینی، كارشناسان موسسه برای ازدواج شما بسیج خواهند شد. آنقدر متقاضی ازدواج به شما معرفی میشود كه كلافه خواهید شد. به خودتان میگویید: آه خدای من! این همه خواستگار از كجا آمده است؟... اگر شما تا زمان مقرر همسر دلخواه خود را پیدا نكردید، 75 درصد هزینه دریافت شده در زمان ثبت نام به شما مسترد میگردد... هدف ما این است كه شما ازدواج موفقی داشته باشید، نه هر ازدواجی.»
چه شود!؟ اسمهای خندهداربه عناوین بیبدیل به اصطلاح «همایش»هایی كه توسط بعضی از این موسسات برگزار میشود توجه كنید: ازدواج موفق، ازدواج در نگاه اول و نگاه اول در ازدواج، چهرهشناسی و روانشناسی خط و امضا، شخصیتشناسی از روی ماه تولد، ازدواج عاشقانه، ازدواج عاقلانه، تاثیر آداب معاشرت در همسریابی موفق، چگونه آشناییمان را به ازدواج ختم كنیم و ...در سالهای اخیر، كتابهای موسوم به روانشناسی و موفقیت و مدیر یك دقیقهای و پولدار یك ثانیهای (!!) و... بازار وحشتناك داغی در ایران پیدا كردهاست. اما برای درماندگان راه ازدواج هم عناوین مختلف و متعددی چاپ خورده كه بینشان چیزهایی مثل «ازدواج موفق»، «همسریابی آسان» و... كلی هوادار دارند .آمارهای نوید بخش چه شما این موسسه ها را راهی به سوی آینده روشن تلقی کنید و چه بخواهید تک تکشان را با حملات انتحاری به هوا بفرستید، میزان مراجعه به این مراکز نشان از این مسئله دارد که عزم قشر جوان و غیر جوان در وصال به یکدیگر هنوز جدی است و اینکه ملت به امر ازدواج بی تفاوت است، توطئه است.یکی از مدیران موسسات همسریابی که معتقد است کارش خیلی هم درست است، می گوید تنها در سال 1385 و با تبلیغاتی محدود تنها 4500 عضو جدید پذیرفته است و هم اکنون روزانه نزدیک به ده تا پانزده عضو جدید پذیرش می کند.به هر حال این کار یک ابداع جدید در جامعه است و هنوز ارگان خاصی مامور نظارت بر عملکرد این موسسات نیست. اگرچه بسیاری از مردم هنوز این موسسات را یک خطر برای بحث ازدواج تلقی می کنند و با فعالیت آن ها مخالفند. شاید به همین خاطر باشد که اکثر این موسسات با تبلیغات محدود و تقریبا چراغ خاموش حرکت می کنند. به هر حال بخواهیم یا نخواهیم، این موسسات یک محصول وارداتی است و ممکن است با فرهنگ ما سازگار نباشد، ولی مثل هر محصول وارداتی دیگر می تواند با معیارها و هنجار های جامعه ما منطبق شود و این مهمترین وظیفه کسانی است که در این زمینه دستی بر آتش دارند و در حال فعالیت هستند واین پدیده جدید را به عنوان مدلی سازگار با جامعه دینی ایرانی مطرح کنند. دیدید که باز هم به مساله فرهنگ رسیدیم و فرهنگ سازی؟ حالا پیدا کنید پرتقال فروش را. منبع : برنا تنظیم و تلخیص: کهتری اگر تصمیم گرفتهاید که همسر آینده خود را از طریق مؤسسات همسریابی پیدا کنید این گزارش را ببینید.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 356]