تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
بهترین سایتهای خرید تیک آبی رسمی اینستاگرام در ایران
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1815658997
من فقط يك قصهگو هستم
واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: «دن براون» آدمي گرم و صميمي با رفتاري طبيعي و نرمال است. آدم وقتي او را ميبيند اصلا انتظار ندارد كسي مثل او دنياي سياه و بدبينانه «رمز داوينچي» را خلق كرده باشد. اين كتاب كه در سال2003 منتشر شد بيش از 80ميليون نسخه در سراسر جهان فروش داشته و فيلمي هم كه در سال2006 با حضور «تام هنكس» ساخته شد بيش از 785 ميليون دلار فروخت. اين كتاب در عين حال بسيار بحثانگيز شد. رهبران كليساي كاتوليك نگرش بدعتگذارانه اين كتاب و همچنين تصوير منفي آن از «اپوس داي» (يك گروه محافظهكار در كليساي كاتوليك رم) را محكوم كردند. دن براون بهتازگي پس از گذشت 6 سال و نيم تازهترين كتاب خود به نام «نماد گمشده» را منتشر كرده است. براون 45 ساله هنوز هم شگفتزده است كه كتابش توانسته تا اين اندازه جنجالي بشود. او در يك مدرسه شبانهروزي در «نيو انگلند» كه پدرش در آنجا رياضي درس ميداد، بزرگ شد. مادر براون موسيقيدان بود. دن براون پس از آنكه نتوانست در زمينه ترانهنويسي و خوانندگي به موفقيت برسد تصميم گرفت به داستاننويسي روي بياورد. او ابتدا موفقيت چندان زيادي در اين عرصه به دست نياورد تا اينكه رمان رمز داوينچي- چهارمين رمانش- را منتشر كرد. در رمان جديد براون (نماد گمشده) «رابرت لنگدان»، استاد رشته نمادشناسي در دانشگاه «هاروارد»، بار ديگر ظاهر ميشود، منتها اين بار در راهروهاي قدرت در واشنگتن دي. سي پرسه ميزند. گفتوگوي زير يكي از جديدترين گفتوگوها با اين نويسنده جنجالي است. موفقيت رمان «رمز داوينچي» چه تأثيري روي كتاب بعدي شما داشت؟ من همان موقع كه كتاب رمز داوينچي داشت سر و صدا ميكرد، نوشتن رمان «نماد گمشده» را شروع كرده بودم. اتفاقي كه در پي موفقيت اين كتاب براي من افتاد و بهنظرم بايد براي هر نويسنده موفقي رخ بدهد، اين بود كه من براي يك دوره موقت، نسبت به كارم بسيار خودآگاه شدم. آدم به جاي اينكه داستانش را بنويسد و بگويد: اين كاري است كه فلان شخصيت انجام ميدهد، ميگويد: صبر كن ببينم! ميليونها نفر قرار است اين كتاب را بخوانند. نويسنده در چنين وضعيتي خيلي شبيه بازيگر تنيس ميشود؛ بازيگر تنيس به ضربهاي كه ميخواهد بزند خيلي فكر ميكند، بهعبارتي ذهن آدم براي يك دوره موقت فلج ميشود. چگونه توانستيد از اين وضعيت خلاص بشويد؟ خب، آن همه جنجال بالاخره خوابيد و من هم فهميدم كه هيچ كدام از آن جنجالها هيچ ربطي به كار من نداشت. من فقط يك قصهگو هستم با يك عالمه پول بيشتر! در زندگي من تغييرات بسيار بزرگي رخ داده. البته همه اين تغييرات كه نه ولي بيشترشان شگفت انگيز بوده. آدم حريم خصوصي خود را از دست ميدهد و اين بزرگترين مسئله است. آيا بين رمان جديد شما و رمان رمز داوينچي وجه تشابهي وجود دارد؟ اين رمان با تمام رمانهايم وجه تشابه دارد. من باز هم به دنياي هميشگيام بازگشتهام: دنياي نمادها، جوامع سري، هنر و تاريخ. چه چيز واشنگتن دي. سي برايتان جالب است؟ قدرت براي من خيلي جالب است، مخصوصا قدرت پنهان؛ قدرت سايه وار، آژانس امنيت ملي، اداره نظامي شناسايي ملي. اپوس داي. اين فكر كه همه چيز به دلايلي رخ ميدهند كه ما آنها را نميبينيم، اين قضيه مرا كمي ياد متافيزيك مياندازد. قدرتي كه متافيزيك دارد اين است كه آدم ميگويد هيچچيز اتفاقي و بيحساب و كتاب نيست؛ اگر فاجعهاي در زندگيام رخ بدهد نشانه اين است كه دارم امتحان ميشوم يا دارد به من يك پيام ميرسد. نظريهپردازان توطئه هم همين كار را ميكنند. آنها ميگويند اوضاع اقتصاد وحشتناك است؟ اين اتفاقي نيست! همهاش تقصير يك مشت آدم پولدار است كه در پراگ نشستهاند و... آيا شما نظريهپرداز توطئه هستيد؟ نه، به هيچ وجه من الوجوه! من بيشتر آدمي شكاك هستم. به بشقابهاي پرنده هيچ اعتقادي ندارم و اصلا قبول ندارم كه جهان در سال 2012 به پايان ميرسد. بهنظرم يكي از دلايل اينكه كتابهاي من در جريان اصلي ادبيات آمريكا به موفقيت رسيدهاند اين است كه از ديدگاه شكاكانه نوشته شدهاند. «رابرت لنگدان» قهرمان داستاني من به هيچ كدام از اين ديدگاهها اهميت نميدهد. شما بهعنوان يك خواننده باهوش ميتوانيد كتابهاي مرا بخوانيد و بگوييد: چه جالب! يعني واقعا چنين چيزي ممكن است؟ ولي شما مدام با شخصيتي در رمان در ارتباط هستيد كه با خود ميگويد: مسخره است! اگر من نويسنده دارم كارم را انجام ميدهم، اتفاقي كه رخ ميدهد اين است كه شما، يعني خواننده شكاك، در لابهلاي داستانهايم حركت كند و بگويد: خداي من، شايد اين طور باشد؛ شايد. با توجه به اينكه تامهنكس نقش رابرت لنگدان را بازي كرده، آيا برايتان سخت است كه بدون فكر كردن به تام هنكس در مورد اين شخصيت بنويسيد؟ نه. زماني را كه من با رابرت لنگدان در ذهنم گذراندهام خيلي بيشتر از زماني است كه بازي تام هنكس را سر صحنه ديدهام. چنين چيزي حتي به ذهنم خطور هم نميكند. پا گذاشتن از دنياي نويسندگي به دنياي سينما برايتان چگونه تجربهاي بود؟ نويسندگي كاري است كه در تنهايي انجام ميگيرد. فيلمسازي در واقع يك جور هرج و مرج كنترل شده است؛ هزاران آدم و بخشهاي در حال حركت وجود دارد. هر تصميمي كه گرفته ميشود براساس يكجور مصالحه است. نويسنده وقتي از ظاهر يا طرز حرف زدن شخصيتاش خوشش نيايد آن را تغيير ميدهد و اصلاحش ميكند ولي در فيلمسازي اينگونه نيست؛ اگر چيزي باشد كه مورد پسند فيلمساز نباشد، تغييري نميتواند در آن بدهد. وقتي شما فيلمي ميسازيد همه تماشاگران يك «هري پاتر» يا «رابرت لنگدان» ثابت را ميبينند. در واقع، همه تماشاگران تجربه يكساني را از سر ميگذرانند و اين شايد چيزي نباشد كه شما در تصورتان داشتيد. من در جايي خواندم كه شما ابتدا نميخواستيد حقوق اقتباس سينمايي رمان «رمز داوينچي» را بفروشيد، چه چيزي باعث شد تصميمتان عوض شود؟ بخشي از قضيه به اين دليل بود كه براي من فرصتي ايجاد شد كه با بهترين بهترينها كار كنم. بخش ديگر قضيه هم بهدليل بحثي بود كه در اين زمينه در گرفت كه بد يا خوب، گفتند كه خيلي از مردم فيلم ميبينند ولي اهل كتابخواندن نيستند و در اينجا با ساخت فيلم ميتوان اين آدمها را با اين داستان قوي آشنا كرد. فقط براي اينكه مرور سريعي بر آغاز فعاليتهاي هنريتان كرده باشيم؛ چطور شد كه ابتدا سعي كرديد در لس آنجلس اواخر دهه1980در دنياي موسيقي به موفقيت برسيد ولي بعد عملا به نويسنده تبديل شديد؟ خب، اين داستان جالبي دارد. در آن زمان احساس كردم كه موسيقي و لس آنجلس به درد من نميخورند. من درست در نزديكي «بلوار هاليوود» زندگي ميكردم و همسايگان من نوازندگان آهنگهاي «هويمتال» بودند. من در بين آنها احساس ميكردم يك وصله ناجور هستم. من در محيط يك مدرسه شبانه روزي بزرگ شده بودم و حتي يك دست شلوار جين هم نداشتم! يك مقاله براي مجله مدرسهمان نوشتم و در آن گفتم كه زندگي كردن در قلب صنعت موسيقي چه احساسي دارد. من اين مطلب را همين جوري نوشته بودم ولي مسئولان مجله چاپش كردند. در پي چاپ آن مقاله يك كارگزار ادبي در نيويورك با من تماس گرفت، گفت: از ديدگاههايت خيلي خوشم ميآيد، از طرز نوشتنت خوشم ميآيد، هر وقت به نيويورك آمدي يك زنگ به من بزن تا با هم برويم ناهار بخوريم. بنابراين وقتي به نيويورك رفتم به او زنگ زدم و با هم رفتيم تا ناهار بخوريم. يك ساعتي با هم حرف زديم، من برايش داستان تعريف ميكردم. او به من گفت: بايد رمان بنويسي و من هم گفتم: اصلا نميدانم درباره چه موضوعي بايد بنويسم. اين آدم از آن طرف ميز به من نگاه كرد و گفت: ببين! من توي اين كار هستم. تو قصهگويي بلدي. من خوب تشخيص ميدهم. بالاخره روزي ميرسد كه ميفهمي درباره چه موضوعي دوست داري بنويسي؛ آن وقت است كه ميتواني رمان بنويسي. من هم گفتم: خيلي خب! حتما اين كار را ميكنم. از آشنايي با شما خوشوقتم... پيرمرد ديوانه! و بعد هم رفتم خانه. منبع:
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 393]
صفحات پیشنهادی
من فقط يك قصهگو هستم
من فقط يك قصهگو هستم-«دن براون» آدمي گرم و صميمي با رفتاري طبيعي و نرمال است. آدم وقتي او را ميبيند اصلا انتظار ندارد كسي مثل او دنياي سياه و بدبينانه «رمز ...
من فقط يك قصهگو هستم-«دن براون» آدمي گرم و صميمي با رفتاري طبيعي و نرمال است. آدم وقتي او را ميبيند اصلا انتظار ندارد كسي مثل او دنياي سياه و بدبينانه «رمز ...
افخمي: سينما براي هميشه مرده است
2 نوامبر 2008 – افخمي: من پيشتر در تلويزيون كار كردهام و يك آشنايي قديمي با اين رسانه دارم. ..... فيلمي بسازم كه پولش را هم درنميآورد و فقط بخواهم آن فيلم به ويژه را بسازم. ... من يك قصهگو هستم؛ كسي كه داستان ميخواند و برخي از داستانها را دوباره به ...
2 نوامبر 2008 – افخمي: من پيشتر در تلويزيون كار كردهام و يك آشنايي قديمي با اين رسانه دارم. ..... فيلمي بسازم كه پولش را هم درنميآورد و فقط بخواهم آن فيلم به ويژه را بسازم. ... من يك قصهگو هستم؛ كسي كه داستان ميخواند و برخي از داستانها را دوباره به ...
فراستي: «عيار14» فيلمي قصهگو و عميق است
فراستي: «عيار14» فيلمي قصهگو و عميق است-«مسعود فراستي» منتقد سينما در ... سينما يعني نقل يك قصه و به باور من، سينما يعني تعليق؛ تعليق ناشي از قصه و «عيار 14»، فيلم كوچك قصهگويي است. ف. ... و اين ديگر به كارگرداني فيلم برميگردد و به ميزانسن، و نه فقط فيلمنامه. ... شیرین بینا: بازیگری خود را مدیون انقلاب هستم ...
فراستي: «عيار14» فيلمي قصهگو و عميق است-«مسعود فراستي» منتقد سينما در ... سينما يعني نقل يك قصه و به باور من، سينما يعني تعليق؛ تعليق ناشي از قصه و «عيار 14»، فيلم كوچك قصهگويي است. ف. ... و اين ديگر به كارگرداني فيلم برميگردد و به ميزانسن، و نه فقط فيلمنامه. ... شیرین بینا: بازیگری خود را مدیون انقلاب هستم ...
سينما - نوشتن روي شيب تند كوه
28 سپتامبر 2008 – يك ماه فقط حرف زده بوديم و من به اين هفت زن طوري عادت كرده بودم كه انگار ... مرگ نجات ميدادم و شهرزاد قصهگو بودم من، اگر صبح ميرسيدم و قصه تمام نميشد و من با ... يادم رفته بود كه من نويسنده اين قصه هستم و فيلم را قرار است كس ديگري ...
28 سپتامبر 2008 – يك ماه فقط حرف زده بوديم و من به اين هفت زن طوري عادت كرده بودم كه انگار ... مرگ نجات ميدادم و شهرزاد قصهگو بودم من، اگر صبح ميرسيدم و قصه تمام نميشد و من با ... يادم رفته بود كه من نويسنده اين قصه هستم و فيلم را قرار است كس ديگري ...
حديث نفس با روايت كلاسيك
من تجربههاي زيادي در اشكال مختلف فيلمسازي در قالب فيلم كوتاه مستند، ... تصميم گرفتم در فيلم سوم بهدنبال ساخت فيلمي با ساختار قصهگو بروم و سعي كردم يك قصه را با ... آقاي انتظامي فقط بازيگر فيلم نبود و در بازنويسي فيلمنامه، مشاورههاي بسيار خوب ... ذرهاي در ارائه اطلاعات به من دريغ نكرد و من هميشه گفتهام كه ممنون ايشان هستم.
من تجربههاي زيادي در اشكال مختلف فيلمسازي در قالب فيلم كوتاه مستند، ... تصميم گرفتم در فيلم سوم بهدنبال ساخت فيلمي با ساختار قصهگو بروم و سعي كردم يك قصه را با ... آقاي انتظامي فقط بازيگر فيلم نبود و در بازنويسي فيلمنامه، مشاورههاي بسيار خوب ... ذرهاي در ارائه اطلاعات به من دريغ نكرد و من هميشه گفتهام كه ممنون ايشان هستم.
بهروز افخمی قصهگو روایت شد
به نظرم شاید از یك جنبههای كار من به همراه كار دیگر دوستانم در زمینه سینما ارزش قدردانی كردن ... بنابراین با این توضیحات خوشحال هستم كه به مراسم قدردانی خودم رسیدم. ... تاكنون تنها يك قسمت از اين مجموعه پخش شده و بايد منتظر ماند و باقي قسمتها را ديد؛ . ... "بهروز افخمی" قصهگو روایت شد نویسندههایی كه فقط یك اثر نوشتند و جاودانه شدند!
به نظرم شاید از یك جنبههای كار من به همراه كار دیگر دوستانم در زمینه سینما ارزش قدردانی كردن ... بنابراین با این توضیحات خوشحال هستم كه به مراسم قدردانی خودم رسیدم. ... تاكنون تنها يك قسمت از اين مجموعه پخش شده و بايد منتظر ماند و باقي قسمتها را ديد؛ . ... "بهروز افخمی" قصهگو روایت شد نویسندههایی كه فقط یك اثر نوشتند و جاودانه شدند!
يک اثر رئاليستی
براي مثال خود من دو سال پيش فيلم «استشهادي براي خدا» را در جشنواره ... اينکه اين جشنواره جايگاه بينالمللي خوبي ندارد و فقط بهدرد محصولات داخلي ميخورد. ... فيلمبرداران سينماي ايران هستند و از نتيجه همکاري با ايشان بسيار راضي هستم.بهنظر ميرسد بعد از اکران نشدن برخي فيلمهايتان به سمت سينماي متعارف و قصهگو روي آورديد؟
براي مثال خود من دو سال پيش فيلم «استشهادي براي خدا» را در جشنواره ... اينکه اين جشنواره جايگاه بينالمللي خوبي ندارد و فقط بهدرد محصولات داخلي ميخورد. ... فيلمبرداران سينماي ايران هستند و از نتيجه همکاري با ايشان بسيار راضي هستم.بهنظر ميرسد بعد از اکران نشدن برخي فيلمهايتان به سمت سينماي متعارف و قصهگو روي آورديد؟
حکایت یک انتخاب
من همیشه خودم را نه فقط از این منصب بسیار خطیر و مهم، بلكه حتّى از مناصبى كه به مراتب پایینتر از ... بعضى از آقایان آورده مىشود، در حالى كه در ردیف آنها نیستم و من یك آدم كوچك و بسیار معمولى هستم. ... شهرزاد قصهگو چرا هزار و یک شب قصه تعریف کرد؟
من همیشه خودم را نه فقط از این منصب بسیار خطیر و مهم، بلكه حتّى از مناصبى كه به مراتب پایینتر از ... بعضى از آقایان آورده مىشود، در حالى كه در ردیف آنها نیستم و من یك آدم كوچك و بسیار معمولى هستم. ... شهرزاد قصهگو چرا هزار و یک شب قصه تعریف کرد؟
مينياتورهاي اورهان پاموک
این قصهگوی وقایع هولآور، این مرد تند و محکم سخن میگوید، عینک به چشم میزند و جهان را از دریچة ... بله، من به ذهنم بیشتر متکی هستم تا تجربیاتم. .... خودش میگوید:«من فقط جرات کردم بگویم سی هزارکرد و یک ملیون ارمنی در ترکیه کشته شدهاند و هیچ ...
این قصهگوی وقایع هولآور، این مرد تند و محکم سخن میگوید، عینک به چشم میزند و جهان را از دریچة ... بله، من به ذهنم بیشتر متکی هستم تا تجربیاتم. .... خودش میگوید:«من فقط جرات کردم بگویم سی هزارکرد و یک ملیون ارمنی در ترکیه کشته شدهاند و هیچ ...
یک سوئدی با روح موسیقی ایرانی
یک سوئدی با روح موسیقی ایرانی-من از بلوز تغذیه میشم! بلوز پایه خیلی از موسیقیهاست. اگه به بلوز کلاسیک دهه ۲۰ گوش بدی، میفهمی که ریشه توی قصهگویی داره.
یک سوئدی با روح موسیقی ایرانی-من از بلوز تغذیه میشم! بلوز پایه خیلی از موسیقیهاست. اگه به بلوز کلاسیک دهه ۲۰ گوش بدی، میفهمی که ریشه توی قصهگویی داره.
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها