واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: حديث نفس با روايت كلاسيك
سينمايايران- الهام اناري:
امير شهاب رضويان چه در سالهاي طولاني كه فيلم كوتاه ميساخت و چه در زماني كه به سينماي حرفهاي آمد بيشتر ميل به تجربهگرايي و روايتهاي مدرن داشت.
«سفر مردان خاكستري» و «تهران ساعت 7 صبح» به نوعي ادامه تجربياتي بودند كه رضويان در فيلمهاي كوتاهش دنبال ميكرد.
«ميناي شهر خاموش» اما از هر نظر حكايت از رويكرد متفاوت رضويان دارد؛ چه در نوع قصهگويي كلاسيك و چه در استفاده از بازيگر شاخصي چون عزتالله انتظامي كه حضورش به فيلم جان تازهاي بخشيده است.
* در «ميناي شهر خاموش» بر خلاف دو فيلم قبليتان كه روايت مدرن داشتند، به سراغ روايت خطي و كلاسيك رفتيد، چرا؟
من تجربههاي زيادي در اشكال مختلف فيلمسازي در قالب فيلم كوتاه مستند، داستاني، انيميشن و... داشتم و در خلال اين سالها يعني از سال 1359 تا امروز، بيشترين علاقه من به داستانهاي مدرن و كوتاه بود. من به رمان مدرن علاقه داشتم و داستانگويي به شكل كلاسيك، پيش از اين برايم چندان جذاب نبود و در فيلمهاي كوتاهم اين مسير را دنبال كردم. در فيلم اولم به شكلي كاملاً شخصي يك حديث نفس ساختم كه روايتي كاملاً شخصي داشت. در «تهران ساعت 7 صبح» بهدنبال يك روايت اپيزوديك با عناصر مشترك بودم و بعد از اين فيلم خواستم با مخاطبان ارتباط بيشتري برقرار كنم چون در نمايش فيلم «تهران ساعت 7 صبح» چه در ايران و چه در خارج از كشور، متوجه شدم بيننده از قصهگويي اپيزوديك لذت ميبرد و بهدنبال كشف مناسبات قصه است.
تصميم گرفتم در فيلم سوم بهدنبال ساخت فيلمي با ساختار قصهگو بروم و سعي كردم يك قصه را با شيوهاي كه ميشناسم به گونهاي روايت كنم كه بتوانم بيننده معمولي سينما را هم تا دقيقه 90 روي صندلي بنشانم. در«ميناي شهر خاموش» تلاش كردم تا بدون اينكه بخواهم سطح فيلم خودم را طبق روال معمول فيلمهاي تجاري پايين بياورم با مخاطبان عام ارتباط برقرار كنم.
اميدوارم در ارتباط با مخاطبان انبوه موفق شده باشم و البته معتقدم كه قصهگويي اساس سينماست و در عين حال باز هم ميگويم كه به سينماي مدرن و ضد قصه همچنان علاقه دارم.
* يعني در دو فيلم قبلي خود توجهي به مخاطبان عام نداشتيد؟
در «سفر مردان خاكستري» اصلاً بهدنبال مخاطب عام نبودم اما در «تهران ساعت 7 صبح» بدون اينكه آگاه باشم و يا به آن فكر كرده باشم ارتباط نسبتاً خوبي با مخاطبان عام برقرار كردم و شاهد مثال من پرفروش شدن اين فيلم هنگام عرضه ويدئويي توسط مؤسسه رسانههاي تصويري در بهار سال 84 بود كه اين فيلم پرفروشترين فيلم فصل شد. اين نشانهاي است در جهت اينكه سليقه مخاطب ما بالاتر از آن چيزي است كه برخي از فيلمسازان و برخي سياستگذاران سينمايي حدس ميزنند.
* آيا درست است كه فيلمنامه «ميناي شهر خاموش» را 15 بار بازنويسي كردهايد؟
بله، من حدود سه سال وقت صرف نگارش و تكميل آن كردم. يك فيلمنامه خوب طي يك هفته، دو هفته و يك ماه قوام پيدا نميكند وبدون تعمق به پرداخت مناسب نميرسد.
* نقش استاد انتظامي در نگارشهاي مجدد چه بود؟
آقاي انتظامي فقط بازيگر فيلم نبود و در بازنويسي فيلمنامه، مشاورههاي بسيار خوب و ارزشمندي داد. استاد، فيلمنامه كلاسيك را خيلي خوب ميشناسد و خيلي خوب آن را تحليل ميكند و خوشبختانه ذرهاي در ارائه اطلاعات به من دريغ نكرد و من هميشه گفتهام كه ممنون ايشان هستم.
* به سراغ داستان برويم. آيا قبول داريد كه تعدد لوكيشنهاي اصلي يعني هامبورگ، تهران و بم باعث چند پارگي داستان فيلم شده است؟
نه قبول ندارم. فيلم به هر حال درهامبورگ، تهران و بم ميگذرد و قصه يك شخصيت و درگيريهاي او را روايت ميكند كه البته در خدمت پيشبرد قصه است. ولي از جهت ديگر ميدانم اين تفاوتها ممكن است باعث وقفههايي در قصهگويي شده باشد اما چندپارگي آن را قبول ندارم.
* اما در اين ميان، دكتر پارسا (شهباز نوشير) انگيزههاي قوي براي سفر به ايران و سپس بم ندارد.
دكتر پارسا براي انجام يك عمل جراحي به ايران ميآيد كه ممكن است يك جنبه اقتصادي هم براي او داشته باشد. ولي همانطور كه خودش در پاسخ به سؤال همكارش كه ميپرسد چرا به ايران آمدي، ميگويد: خودم هم نميدانم. بدون اينكه خودش بخواهد به سرزمين مادرياش كشيده شده است. من انگيزه اصلي او را عمل جراحي جوان بازمانده جنگ قرار دادم و به اين بهانه او را به ايران آوردم، بعد از آن او را به قناتي، شخصيت آگاه فيلم، سپردم تا او را هدايت كند.
من هيچچيز را بهصورت گل درشت توضيح نميدهم و هيچچيز را دوبار نميگويم. من به اطلاعرساني تدريجي معتقدم و در اين فيلم با تزريق تدريجي اطلاعات به مخاطب، رفتارهاي دكتر پارسا را توجيه ميكنم. مهمترين محرك سفر او به بم، عكسي است كه از عشق سالهاي دور خود ميبيند. در قصه من انگار آدمها جايي از انجام بعضي كارها ناگزير ميشوند. دكتر پارسا در اين فيلم، بعد از طلاق از همسر آلمانياش گيج و سرخورده است. سفر او به ايران، به نوعي در ادامه سرگشتگيهايش است. او به ايران آمده و البته نميداند چرا.
بيننده عادي وقتي فيلم را ميبيند در پايان شوك آخر فيلم را ميگيرد و با مجموعه اطلاعاتي كه دارد، پايان فيلم را باور ميكند. من بعد از هر نمايش فيلم در جشنواره، واكنش مردم را ميديدم و خوشحال بودم از اينكه تماشاگران بعد از فيلم، در مورد مكاشفهاي كه به آن رسيده بودند صحبت ميكردند. به اعتقاد من فيلم بايد بعد از نمايش، درگيري ذهني براي بيننده ايجاد كند.
* با درخشش در جشنواره بيست و پنجم فيلم فجر و حضور بازيگر شاخصي چون عزتالله انتظامي انتظار ميرفت «ميناي شهر خاموش» شرايط مناسبي براي اكران داشته باشد، ولي فيلم با يك سالواندي تاخير در سينماهاي محدود به نمايش درآمد، دليل اين امر چه بود؟
مشكلاتي كه در پخش فيلم وجود دارد، باعث اين اتفاق ميشود. عموما پخش اين نوع فيلمها سخت شده است و فيلمهاي فرهنگي روز به روز شرايط سختتري براي اكران پيدا ميكنند. بيش از دو سال است كه هيچ گروه سينمايي براي نمايش فيلمهاي فرهنگي وجود ندارد. اگر منتظر تشكيل گروههاي سينمايي فيلمهاي فرهنگي ميشدم باز هم اكران اين فيلم به تاخير ميافتاد. من ترجيح دادم در سينماهاي محدودي اين فيلم را اكران كنم كه حداقل تماشاگر علاقهمند بتواند آن را ببيند.
* شما با تقسيمبندي فيلمها به دو دسته فيلمهاي تجاري و فرهنگي موافقيد؟
اين بيشتر يك اصطلاح است كه به اشتباه باب شده و من به اين تقسيمبندي سينماي بدنه و سينماي با مخاطب خاص اعتقادي ندارم. فيلمهايي كه مخاطب را بهطور گسترده جذب ميكنند فيلمهاي سينماي بدنه نام ميگيرند. متأسفانه اين تعريفها تنها باعث فراهم شدن مجالي براي سوءاستفاده بعضي افراد ميشود؛ افرادي كه ميخواهند فيلمهايشان را راحتتر اكران كنند و شرايط را براي برخي فيلمهاي ديگر سخت كنند.
* ظاهرا دقايقي از فيلم در مقايسه با نسخه جشنواره كوتاه شده است، دليل آن تند كردن ريتم فيلم بود يا فصلهايي كه در زمان جشنواره مناقشهبرانگيز بود، حذف شد؟
ده دقيقه از فيلم من كوتاه شده است كه بخشي از آن مربوط به مميزي و بخشي هم براي بهتر شدن ريتم خود فيلم بود. به هر حال بخشي از مميزي به فيلم تحميل ميشود.
* در زمان ساخت فيلم نگران اين مميزيهاي احتمالي نبوديد؟
من وقتي فيلم ميسازم زياد به معضلات بعدي آن فكر نميكنم. فكر نميكنم كه فيلم دچار مميزي ميشود يا نه، چون نميخواهم خودم را سانسور كنم. اگر در مرحله ساخت بخواهيم خود را محدود كنيم ديگر چيزي از قصهاي كه ميخواهيم تعريف كنيم باقي نميماند.
* قصد داريد مسير «ميناي شهر خاموش» را ادامه دهيد يا دوباره به فضاي تجربي فيلمهاي اوليهتان بازميگرديد؟
«ميناي شهر خاموش» در ادامه فيلمهاي قبلي من است. من از فيلمهاي كاملا تجربي شروع كردم و به سينماي قصهگو نزديك شدم و فيلم بعدي من هم يك فيلم كاملا قصهگو است با موضوع فوتبال؛ فيلم قصهگوي آبرومندي كه مخاطب را جذب كند و داراي شاخصههاي فرهنگي باشد.
تاريخ درج: 2 مرداد 1387 ساعت 10:09 تاريخ تاييد: 2 مرداد 1387 ساعت 11:42 تاريخ به روز رساني: 2 مرداد 1387 ساعت 11:40
چهارشنبه 2 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 158]