واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: گزارشي از برنامه «به خانه برميگرديم» «خسته اما با لبخند ... خسته اما با اميد...» درست وقتي كه بسياري از مردم پايتخت خسته از كار روزانه، خود را براي بازگشت به خانههايشان آماده ميكنند، استوديوي شبكه 5 سيما، آماده پخش برنامهاي ميشود كه سالهاست ساعات عصرگاهي مادران و پدران خسته از كار روزانه را پر ميكند.هرچند «به خانه برميگرديم» در طول اين سالها با تغييرات زيادي روبهرو شده، اما همچنان مهمترين ويژگي ارتباط بين مجريان و مخاطب را ـ با همان صفا و صميميت ـ بخوبي حفظ كرده است. * * * در يكي از روزهاي آغازين فصل تابستان مهمان عوامل «به خانه برميگرديم» هستيم. در اين خانه چه ميگذرد؟ وارد استوديو كه ميشويم، مژده لواساني مشغول اجراي اولين پلاتوي خود است و چند نفري از تصويربرداران متوجه حضورمان ميشوند. كمي آنسوتر، آرزو جعفرپور همراه با كارشناس برنامه روي مبلمان بنفش رنگي نشسته و مشغول مرور متنهايش است. در مقابل و در فضاي پشت دوربينهاي متحرك، دكور «تهران 20» در خاموشي فرو رفته است. تنها برنامه خانوادگي در زمان عصرگاهي در فاصله پخش يك موسيقي كوتاه، چند دقيقهاي با كارشناس هنري برنامه همكلام ميشويم. فرانك زهتابيان كه حدود 4 سال است در برنامه به خانه برميگرديم، به عنوان كارشناس ـ مجري فعاليت دارد، درخصوص آموزش امروزش در اين برنامه ميگويد: «امروز آموزش ساخت قلمدان را براي بينندهها داريم كه سعي ميكنيم از مينياتور نيز براي طراحي آن بهره ببريم. به طور كلي در ساخت و تهيه قلمدان يا ساخت و سازهاي ديگر از تكنيك كلاژ و ديگر تكنيكهاي ابتكاري كه پايه آن عناصر موجود در طبيعت است، استفاده ميكنيم و هر هفته به يكي از تكنيكها ميپردازيم». زهتابيان مدرس دانشگاه است و حدود 26 سال براي آموزش و پرورش تدريس كرده و داراي مدرك ليسانس صنايع دستي و كارشناسي ارشد پژوهش هنر است. از او ميخواهيم كه درخصوص آموزش از طريق رسانه و تفاوت آن با آموزش رودررو توضيح دهد: «ميكوشيم كه آموزشها در اين برنامه به گونهاي باشد كه هم ايجاد انگيزه كند و هم با ارائه نكات كليدي براي افرادي كه هيچ پيشزمينهاي از كارهاي هنري ندارند تا حد امكان روند ساخت و سازها را شفاف و آسان توضيح دهيم.» زهتابيان ادامه ميدهد: «متاسفانه زمانمان در رسانه اندك است و تا ميخواهيم وسايل را پهن و شروع به توضيح كنيم، وقت تمام است، اما آموزش رودررو به دليل تعاملي كه بين استاد و شاگرد وجود دارد، نتيجهبخشتر است. گاهي پيش ميآيد كه برخي چيزهايي را كه با وجود همين زمان اندك در تلويزيون آموزش ميدهم، دانشجويانم در كلاس آنها را تهيه كردهاند و نشانم ميدهند كه اين نشان ميدهد برنامه در ارائه نكات آموزشي موفق بوده است». بخشهاي كارشناسي و پلاتوهاي مربوط به گفتگوهاي برنامه به پايان ميرسد... اما در آشپزخانه به خانه برميگرديم، كارشناس مربوطه در تلاش است تا در زمان باقي مانده ميز سرو غذا را با وسايلي كه با خودش آورده است، تزيين كند. بوي سير سرخ شده فضاي استوديو را پر ميكند و ما مجبور ميشويم لحظاتي را براي نفس كشيدن در فضاي آزاد محوطه بيرون، سپري كنيم. آرزو جعفرپور، چند دقيقهاي تا پلاتوي پاياني برنامه فرصت دارد. او را از زماني كه برنامههايي چون «پچپچههاي پنجشنبهاي»، «يك صبح يك سلام»، «پارازيت» و... را در راديو جوان اجرا ميكرد، ميشناسيم. اما با وجود اجراهاي متعددش در تلويزيون و فعاليتهاي همزمانش در دو رسانه، خودش را هم راديويي ميداند و هم تلويزيوني. آرزو جعفرپور كه بيشتر در برنامههاي تحليلي و گفتگو محور تلويزيون حضور داشته است، در خصوص اجراي «به خانه برميگرديم» ميگويد: «پس از پيشنهادهاي متعددي كه درخصوص برنامههاي گفتگو محور و مباحث چالشي داشتم، به نظرم رسيد كه گاهي علاقه دارم در فضاهاي خانوادگي نيز وارد شوم و خوشبختانه اين برنامه، يكي از پرمخاطبترين برنامههاي شبكه تهران است، چرا كه تنها برنامه خانوادگي است كه در اين ساعت (عصرگاهي) پخش ميشود و وقتي اجراي آن به من پيشنهاد شد، احساس كردم كه تجربه خوبي برايم رقم خواهد خورد.» وي ادامه ميدهد: «درخصوص تغيير در نوع اجرايم بايد بگويم كه همه تلاشم در اين برنامه اين است كه خودم را با شرايط محتوايي و بخشهاي برنامه وفق دهم. چون به قول تهيهكننده برنامه آقاي يميني ما هر كدام به عنوان يك نت هستيم كه در كنار هم معنا پيدا ميكنيم. ولي خوشبختانه به لحاظ گفتارها، با آزادي عمل بيشتري روبهرو هستيم، هرچند براي هر كدام از متنهايمان نويسندههايي تلاش ميكنند، اما با وجود اين در انتخاب متون آزاديم و برخي مطالب و اخبار در دسترس خودمان را نيز در خلال متون اصلي ارائه ميكنيم.» جوانترين مجري به خانه برميگرديم... به خانه برميگرديم، خيلي زودتر از آنچه تصورش را داشتيم به پايان ميرسد. كارشناسان برنامه وسايلي را كه با خود آوردهاند، جمع و استوديو را ترك ميكنند. نيمي از پروژكتورهاي سقفي خاموش ميشود. مژده لواساني كه گفته ميشود، در كنار ديگر مجريان اين برنامه، كم سن و سالترين آنهاست، به سمت ما ميآيد و گفتگويمان را در بخشي از دكور «تهران 20» انجام ميدهيم: چه شد كه پس از سردبيري و اجرا در راديو، چهرهات را در تلويزيون ميبينيم؟ راستش از حدود 4 سالگي به واسطه حضورم در گروه كودك و نوجوان شبكه سراسري صدا، اجرا را آغاز كردم و كمكم به دليل اين كه خودم هم دستي به قلم داشتم، از سال 85 سردبيري را در راديو آغاز كردم و بيشتر خودم را راديويي ميدانم، اما در تلويزيون فعاليتم را از سال 84 با اجراي برنامهاي به نام «كبوتر دات كام...» در شبكه يك شروع كردم. البته قبل از آن نيز در سريالي به كارگرداني محمد حسنزاده كه براي برنامه «نيمرخ» آماده ميشد، حضور يافتم. اما بعد از آن به صورت متمركز در راديو فعال بودم و سرانجام از فروردين 89 قرار شد با حضور گروه جديدي، در برنامه به خانه برميگرديم به عنوان مجري مشغول شوم. از ابتدا هم قرار بود به عنوان مجري آيتم خبرها و دانستنيها حضور داشته باشيد؟ بله. قرار بود آيتمي تعريف شود كه در كنار خواندن اس ام اسها، اطلاعاتي را كه براي خانوادهها مفيد است به صورت يك روز در ميان من و همكارم خانم زهره وكيلي ارائه كنيم و من به دليل شرايط سنيام قرار شد كه بيشتر اطلاعات را در حوزه جوانان ارائه كنم. بخصوص در اين ماههاي آخر بيشتر تمركزم را روي كنكوريها و دانستنيهاي مفيد براي آنها گذاشتهام. در كنار اين، بخشي را هم به خواندن پيامكهاي مردم اختصاص دادهايد. از ابتدا چه نظراتي داشتيد تا اين بخش متفاوتتر از ديگر برنامههاي سيما روي آنتن برود؟ با توجه به اين كه در اين بخش فقط پيامكخواني نداريم، بخش عمدهاي از رسالت اين آيتم را براساس نظرات مردم و تهيه خبر براساس خواست مخاطب قرار دادهايم. البته بخشي نيز از ابتدا مدنظر خودم بود كه در روزهاي پنجشنبه ارائه ميشود و به معرفي شهرها، تفرجگاهها و نقاط ديدني استان تهران ميپردازد و تلاش ميكنم هر هفته مكاني را براي گذراندن تعطيلات آخر هفته شهروندان تهراني و ديگر هماستانيها پيشنهاد كنم كه خوشبختانه اين بخش نيز با استقبال خوبي از سوي بينندهها مواجه شده است. با توجه به اين كه قرار بود در كنار مجريان باسابقهاي در اين برنامه حضور داشته باشيد، از بازخورد مخاطبان چه تصوري داشتيد؟ ابتدا يكي از نگرانيهايم همين بود كه باعث ميشد براي حضورم در «به خانه برميگرديم» ترديد داشته باشم. افرادي مثل دكتر نظري، خانم جعفرپور و... مجرياني بودند كه مردم برنامه را با آنها ميپسنديدند و ميشناختند، ولي تنها علتي كه همان روزهاي اول باعث شد تا ترسم را كنار بگذارم همين برخورد خوب مردم بود و همه تلاشم اين بود كه در بخش خودم، هيچگاه از موضع نصيحت با بيننده صحبت نكنم. آزاده خواجهنصيري
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 8472]