واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: دكتر حميد كمرزرين، روانشناس باليني درباره ماهيت عادتها ميگويد: عادتها سلسلهاي از رفتارها هستند كه به ما كمك ميكنند كمتر فكر كنيم و فعاليتهاي روزمرهمان را سريعتر پيش ببريم. در ذهنتان تصور كنيد اگر قرار بود هر كدام از ما در طول شبانهروز براي جزءجزء كارهايي كه انجام ميدهيم فكر كنيم، زمان بسيار زيادي را از دست ميداديم، در صورتي كه عادتها با حذف تاملهاي طولاني، برشهاي زماني بيشتري را در اختيار ما قرار ميدهند. يكي از پديدههايي كه براي اغلب انسانها آشناست مبارزه با مجموعهاي از رفتارهاي منفي است كه در فرد تثبيت شده است. در واقع عادتهاي منفي نظير وسواس، اعتياد ، دروغ ، حسادت و ... ميتواند تجارب ناخوشايند ، اما گريزناپذيري براي هر كدام از ما باشد. حتما تا به حال خود تجربه كردهايد يا نمونههاي مشابهي از تمايل به ترك عادتهاي منفي را در ديگران ديدهايد. بسياري از ما دوست داريم رفتارهاي منفيمان را كنار بگذاريم ، مدتي با اين رفتارها ستيز ميكنيم، اما اغلب به همان نقطه اول برميگرديم، نظير فردي كه دوست دارد سيگار كشيدن را كنار بگذارد يا دروغ نگويد ، اما بيشتر از 3 - 2 روز در برابر ميل به سيگار كشيدن يا دروغ گفتن نميتواند مقاومت كند ، سرانجام نيز به همان نقطه اول ميرسد. دكتر حميد كمرزرين درباره « بازگشت به نقطه اول در مبارزه با عادتها» ميگويد: ديدگاههاي مختلفي درخصوص اين اتفاق وجود دارد كه از جمله آنها ميتوانيم به ديدگاه زيستي اشاره كنيم. مطابق با اين ديدگاه، در مغز انسان يكسري مدارهاي تقويت شده عصبي وجود دارد كه وقتي سعي در تضعيف يا از بين بردن اين مدارها ميشود مقاومت شكل ميگيرد. وقتي ما به رفتاري عادت ميكنيم نسخهاي از آن در حافظه بلندمدت ما ضبط ميشود. به عنوان مثال شما ممكن است خانهتان را به جاي ديگري منتقل كنيد. روزهاي اول اين احتمال وجود دارد كه شما از سر عادت به محل سكونت اولتان برويد ، البته اين عادت بعد از گذشت زمان ضعيف و ضعيفتر ميشود. اين وضعيت در رفتارهايي نظير اعتياد نيز تكرار ميشود. زماني كه فرد تصميم ميگيرد اعتيادش را ترك كند ، روزهاي اول تمام اجزاي بدني او اتوماتيكوار خواهان مادهاي هستند كه ماهها يا سالها دريافت كردهاند. طبيعي است مقاومت بسيار شديدي از ناحيه عادتهاي منفي در برابر تصميمها اتخاذ ميشود ، از طرفي هر چقدر عادتها نهادينه و تثبيت شدهتر باشند، موج مقاومت را قويتر ميكنند ، با اين همه گذر زمان به سود فردي است كه تصميم گرفته رفتار منفياش را كنار بگذارد. اگر شخصي در برابر خواستهاي كه ناشي از عادتهاي منفي اوست مقاومت كند روزبهروز از قدرت آن موج منفي كاسته خواهد شد ، مقاومت و تكرار نكردن رفتار منفي به مغز اين فرصت را ميدهد كه خود را با شرايط جديد وفق داده و به سمت مولفههاي جديدي برود. اين روانشناس، تحليل ديگر بازگشت دوباره ما به عادتهاي منفي خوگرفته را از ديد روانكاوي اينگونه بيان ميكند: واقعيت آن است كه ناخودآگاه ما در قبال عادتها تمايل به بازگشت دارد. كودكي را در نظر بگيريد كه وقتي احساس ترس ميكند ، از سر عادت انگشتش را ميمكد يا كسي كه بشدت عصباني است به سيگار رو ميآورد. در واقع وقتي فرد با شكستها و اتفاقات نااميدكننده در زندگي روبهرو ميشود ، به شخصيت اول خود برميگردد. همان شخصيت نهادينه شده كه تصميم به ترك آن را گرفته. فرد وقتي به شخصيت اصلياش برميگردد ، از تكرار رفتاري كه ميخواست با آن مبارزه كند ، لذت ميبرد. اين لذت نيز يك نوع واپسگرايي منفي ايجاد ميكند. وي استرسهاي محيطي و دروني را به عنوان دو عامل مهم در بازگشت فرد به عادتهاي منفي نام ميبرد . ترک عادت در تغيير عادتها نبايد حس محروميت ايجاد شود برخي افرادي كه عادتهايشان را كنار ميگذارند ، ابتدا با نوعي كسالت و افسردگي روبهرو ميشوند. به اعتقاد دكتر كمر زرين، اگر عادتها به شكل مصرفي باشد حتما بايد زير نظر پزشك متخصص و مشاور ترك شوند ، حتي ممكن است تعدادي داروهاي آرامبخش براي افراد تجويز شود. طبيعي است افرادي كه اقدام به ترك اعتياد ميكنند ابتدا با اختلال در عملكردهاي شيميايي مغز، با كمبود انرژي روبهرو ميشوند، هر چند اين نوع افسردگي در رژيمهاي غذايي سفت و سخت و خودسرانه نيز ديده ميشود. گام اول براي مقابله با عادتهاي بد ، شناخت صحيح نسبت به آنهاست، تا زماني كه اين شناخت اتفاق نيفتد كاري از پيش نخواهد رفت، بعد از شناخت هم استدلال (استدلال براي همه افراد يكسان نيست، استدلال براي يك بزرگسال با استدلال براي كودك متفاوت است) و رفتارگرايي بايد مورد توجه قرار گيرد. مثبتانديشي ، پايه برخورد با عادتهاي منفي زهرا قيامي، كارشناس ارشد روانشناسي به اهميت شناخت، مثبتانديشي و اعتماد به نفس در پايداري تصميمها و عدم گرايش دوباره به عادتهاي پيشين تاكيد ميكند و معتقد است: شناخت پيدا كردن به جوانب عادتهايي كه به آنها خو گرفتهايم، در عدم بازگشت به عادتهاي منفي مساله كليدي است. در واقع برخوردهاي احساسي و يكباره نخواهد توانست هدف ما را تامين كنند. چراكه طراوت و انرژي اين برخوردها بعد از چند ساعت يا چند روز كمرنگ خواهد شد. مساله مهم ديگر مثبتانديشي و اعتماد به نفس است. اين دو لازم و ملزوم يكديگرند و از همديگر تغذيه ميكنند. مثبتانديشي ميتواند تمام وجوه و جزييات زندگي فرد را تحت تاثير خود قرار دهد ، بنابراين كسي كه به عناصر زندگياش با ديدي مثبت نگاه كند ، بهتر خواهد توانست در برابر عادتهاي بد ايستادگي كند. در واقع همه ما به نوعي در معرض خطا و رفتارهاي غلط قرار داريم، اما آنچه مهم به نظر ميرسد شيوه برخورد ما با رفتارهاي غلط است. افرادي كه عزت نفس بالايي دارند ، اگرچه ممكن است دست به خطا بزنند ، اما بينش بالايشان اجازه نخواهد داد اين رفتارها شكل يك عادت را به خود بگيرد. اتكا به تواناييها و استعدادها در ترك عادتهاي ناپسند بسيار حياتي است، افراد ميتوانند به دفعات جمله «من ميتوانم» را در ذهن شان تكرار كنند. جنس برخوردهاي اطرافيان نيز تاثيرات فوقالعادهاي دارد. اطرافيان اگرچه ممكن است نگران فردي باشند كه تصميم به ترك يك عادت گرفته است، اما بروز اين نگراني نبايد به گونهاي باشد كه فرد را در معرض فشارهاي رواني و انتظارات بيش از حد قرار دهد. گاهي حتي لازم است خانواده نسبت به يك موضوع خاص بيتفاوت باشد تا فرد راحتتر بتواند مساله را حل كند. منبع : جام جم آنلاين
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 515]