تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 9 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):چیزی با چیزی نیامیخته است که بهتر از حلم با علم باشد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819160764




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله هاي خود به مهمترين مسائل روز كشورو جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد. اعتماد ملي «سينماي پرسش» عنواتن يادداشت روز روزنامه ي اعتماد ملي به قلم علي‌اصغر سيدآبادي است كه در آن مي‌خوانيد؛ كار همه كساني كه دستي در تبليغات دارند، چه تبليغات سياسي و چه تبليغات تجاري، ساده‌سازي دنياي پيچيده‌اي است كه در آن زندگي مي‌كنيم، تقسيم دنيا به دوگانه‌هايي است كه يگانه‌اي از آن را ترجيح مي‌دهيم بر يگانه‌اي و بر آن مهر خوب و مناسب و مطلوب مي‌زنيم تا بر يگانه‌اي ديگر مهر بد و نامناسب و نامطلوب زده باشيم. سينماي ايران نيز اغلب بر همين مدار مي‌گردد و مبنايش تقسيم‌بندي آدم‌ها در چارچوب همين دوگانه‌ها است. دوگانه‌سازي يا همين ساده‌سازي‌ها باعث مي‌شود كه از پيچيدگي‌هاي آدم‌ها غفلت شود و جزئيات كوچكي كه زندگي ما را مي‌سازد به نفع يك حكم كلي ناديده گرفته شود. حكم‌هاي كلي معمولا‌ مطلق و مرعوب‌كننده‌اند و در مقابل پرسش مقاومت مي‌كنند. پرسش كردن مهم‌ترين واكنش به اين وضعيت است اما پرسش در سينماي ما جاي چنداني ندارد. سينماگر دوست دارد در مقام صادركننده يك يا چند حكم كلي و مطلق و مرعوب‌كننده با مخاطبش سخن بگويد. فيلم <درباره الي...> سينماي پرسش است، سينمايي است كه بيش از اينكه دغدغه صدور حكم داشته باشد، من و شماي مخاطب را در مقابل پرسش‌هاي بي‌شماري قرار مي‌دهد كه شايد بتوان با ساده‌سازي‌هاي رايج براي آنها جوابي دست و پا كرد اما اين جواب‌ها قانع‌كننده نيستند و خود در مقابل پرسش‌هاي ديگر فرو مي‌ريزند. اصغر فرهادي در مقام كارگردان از وسوسه قضاوت و صدور حكم عبور كرده است تا مخاطبانش را در تجربه‌اي ناآشنا شريك كند. كارگردان در اين فيلم از يك سفر دسته‌جمعي به شمال موقعيتي هولناك مي‌سازد تا نشان دهد قضاوت چقدر پيچيده و _قضاوتهاي انساني چقدر در معرض خطا است. درباره الي... تنها فيلم تاريخ سينماي ايران است كه پرسش را بر صدور حكم مطلق و مرعوب‌كننده ترجيح مي‌دهد. رسالت «ارزيابي آخرين وضعيت كانديداهاي جناح اصلاحات» عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌‌ي رسالت به قلم امير محبيان است كه در آن مي‌خوانيد؛ اشاره: دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري ايران در 22 خرداد ماه 1388 برگزار خواهد شد.انتخابات رياست جمهوري ايران در هر دوره داراي ويژگيهاي خود بوده است و هر بار الگويي درس آموز پديد مي آيد كه از جهات گوناگون، نو و بديع بشمار مي رود. دهمين دوره رياست جمهوري در ايران بي‌گمان در زمره ويژه ترين اين انتخاب ها خواهد بود. هم در جناح اصولگرا و هم در جناح رقيب تحولاتي در نوع روش بازي سياسي ، يارگيري ها وآرايش سياسي در حال رخ دادن است.كانديداهاي اصلي صحنه انتخابات در جناح اصلاح طلب در حال حاضرعبارتند از حجت الاسلام كروبي،حجت الاسلام خاتمي و مهندس مير حسين موسوي ولي احتمال ظهور كانديداهاي ديگر هم وجود دارد از سوي ديگراحتمال كانديداتوري افرادي چون دكتر روحاني منتفي نيست.تكثر كانديدا در جناح اصلاح طلب  مي تواند از دواحتمال حكايت كند؛ نخست عمق شكاف دروني ميان اصلاح طلبان كه حول محور سران آن جناح شكل گرفته و عملا اجماع را ناممكن ساخته است و ديگري برداشت ذهني آنان از ريزش آراي دكتراحمدي نژاد كه به‌گمان آنان فرصتي طلايي براي گردآوري آراينه به احمدي نژاد را پديد آورده است. البته بعضي از كانديداها نظير مهندس موسوي دغدغه هايي ساختاري را نيز مطرح نموده اند. در نوشتار حاضر قصد برآن است كه آرايش جناح موسوم به اصلاح طلب براي حضور در انتخابات ارزيابي وسناريوهاي مختلف و محتمل مورد بررسي قرار گيرد.هر كدام از كانديداهاي اصلي جناح اصلاح طلب ظرف روزهاي گذشته سخناني گفته اند كه مي تواند تا حدودي منويات ناگفته آنها را آشكار كرده و به كشف روابط ناآشكار آنان كمك كند.در اين راستا با حجت الاسلام كروبي آغاز مي كنيم. شيخ مهدي كروبي كه از مرز 71 سالگي عبور كرده است در طول زندگي سياسي خود خصلت استقلال طلبي و ايستادگي بر سر آراي خود را حتي تا آنجايي كه به انشعاب انجامد از دست نداده است. اين خصلت كروبي ،مثبت يا منفي تحولاتي را در آرايش سياسي كشور بوجود آورده است چه آن زمان كه به سال 1366 در آستانه انتخابات مجلس سوم همراه با محمد موسوي خوئيني ها از جامعه روحانيت مبارز انشعاب كرده و مجلس چپ گراي سوم را تحت كنترل درآوردند و چه آن زمان كه پس از شكست در انتخابات رياست جمهوري سال 1384خورشيدي، از دبيري مجمع روحانيون مبارزه كناره گيري كرد و حزب تازه‌اي به نام حزب اعتماد ملي تاسيس كرد.  مهدي كروبي در انتخابات رياست جمهوري ايران در سال 1384 به رقابت با هاشمي رفسنجاني، احمدي‌نژاد، معين، قاليباف، لاريجاني و ديگران پرداخت ولي آن گاه كه در نخستين دور انتخابات از رده خارج شد نسبت به شمارش آرا اعتراض كرد و در اقدامي اعتراضي يك‌شبه از تمام منصب‌هاي خود كناره گرفت و از مجمع روحانيون مبارز نيز خارج شد تا مقدمات تشكيل حزب خاص خود را فراهم كند.پس از شكستي كه كروبي در سال 84  در انتخابات رياست جمهوري تجربه كرد و البته هيچگاه رسما پذيراي آن نشد مشخص بود كه تاسيس حزب جديد و يارگيري ها و  موضع گيري هاي وي حكايت از تصميمي جدي براي جبران مافات در انتخابات 88 دارد.در همين راستا ، پايگاه رسمي حزب اعتماد ملي سه‌شنبه 5 شهريور87 اعلام كرد، پس از انجام بيش از 10 ساعت بحث و تبادل نظر در 3 جلسه شوراي مركزي و اتاق فكر حزب اعتماد ملي به اتفاق آرا، كروبي به عنوان كانديداي حزب اعتماد ملي در انتخابات رياست جمهوري انتخاب و از وي دعوت شد تا در اين عرصه حضور يابد. در همان زمان اعلام شد مصوبه نهايي شوراي مركزي حزب اعتماد ملي به كروبي ابلاغ شده و پذيرش حضور در انتخابات رياست جمهوري منوط به نظر قطعي كروبي است كه هنوز از سوي وي اعلام نشده است، آگاهان حزب اعتماد ملي در همان زمان خبر دادند كه مهدي كروبي پس از بررسي‌‌هاي لازم، نظر خود را در هفته‌‌هاي آينده اعلام خواهد كرد كه البته گفته شدكروبي خواسته بود كه تا 25 مهرماه براي پاسخ به اين دعوت، به وي مهلت دهند.نهايتادر جلسه فوق‌العاده شوراي مركزي حزب اعتماد ملي در تاريخ 21 مهرماه؛ مهدي كروبي در پاسخ به آنچه كه اصرار اعضاي حزب خواندند، طي سخنان كوتاهي و پس از راي‌ قاطع اعضاي شوراي مركزي براي اعلام كانديداتوري وي و با تاكيد بر اينكه با اين راي قاطع حجت بر كروبي تمام شده‌است، گفت: به دليل اصرار دوستان كانديداي رياست جمهوري خواهم شد.كروبي در يك كنفرانس مطبوعاتي اعلام كرد كه جدي‌ترين رقيبش در انتخابات آتي محمود احمدي‌نژاد خواهد بود. به عبارتي او خود را كانديداي واحد جريان اصلاحات گمان مي برد و بر اين باور بود كه اعلام رسمي كانديداتوري او راه را بر حضور مدعيان ديگر جريان اصلاحات منجمله خاتمي خواهد بست.كروبي درباره برنامه‌هاي انتخاباتي‌اش نيز گفت كه «ما چهار سال قبل طرح‌هايي داشتيم كه طبعا در اين دوره بخش‌هايي از آن تكرار خواهد شد اما در عين حال حرف‌هاي جديدي هم خواهيم داشت كه بر اساس شرايط فعلي تنظيم مي‌شود.»به بيان روشن تر كروبي اعلام كرده است كه قصد دارد با تجربه هاي كسب شده و نيز شعارهايي كه رايي فراتر از انتظار در انتخابات 84 براي او به ارمغان آورد اين بار به مصاف احمدي نژاد رفته ومستقيما وي را نقطه كانوني تهاجمات تبليغات انتخاباتي خود قرار دهد.از همين رو در اولين سخنان پس از اعلام كانديداتوري تاكيد كرد كه در انتخابات «شعارم، تغيير وضع موجود قوه اجرايي با خرد جمعي است.» معناي تبليغاتي اين سخن آن بود كه دولت فعلي وضعيت مناسبي را براي قوه مجريه پديد نياورده و خرد جمعي رانيز ناديده گرفته است.كروبي در عين حال افزود كه قصد ندارد با طرح‌ شعار‌، «مردم را فريب» بدهد.اين سخن نيز ماهيتي دو لايه داشته و از سويي مي كوشد به انتقادهايي كه به طرح پنجاه هزارتوماني “ او شد پاسخ دهد و هم كنايه اي به شعارهاي احمدي نژاد داشته باشد. حضور كروبي به عنوان كانديدا باعث شد كه علاوه بر هواداران او كه در حزب اعتماد ملي گردآمده اند مخالفان حضور خاتمي در انتخابات از هر سو به نحوي با اعلام حمايت از كروبي عملا نقد خود بر خاتمي را نيز آشكار نمايند؛ حمايت عباس عبدي تحليلگر رك گوي اصلاحات از كروبي از يك سو و حمايت كرباسچي كارگزاراني كه فعلا تمايلاتي براي كانديداتوري از خود بروز مي دهد؛ از سوي ديگر معجون غريبي را پديد آورده است كه اگر بر اينها حمايت دوره پيش دكتر سروش از كروبي و حمايت احتمالي او در آينده از وي را بيفزاييم مسئله جالب‌تر خواهد شد.  البته حضور كروبي براي او كم هزينه نيز نبوده است. اولين تهاجم ها از سوي جناح اصلاح طلب و بويژه طيف تندرو مجاهدين انقلاب اسلامي سامان داده شد.مجاهدين انقلاب در ائتلافي اعلام نشده با جبهه مشاركت و مجمع روحانيون كه كروبي از آن انشعاب كرد؛ پس از اعلام كانديداتوري كروبي بر فشار خود براي قانع كردن خاتمي براي كانديداتوري افزودند.در همين راستا نيز با كانديداهاي دروني جبهه اصلاحات مبارزه اي روشن با هدف مشخص حذف آنان از ميدان رقابت ولي با روش هاي متفاوت را آغاز كردند.آرمين در مراسم سالگرد احمد بورقاني اين روش را بازتاب داد. اين گفته او كه “اصلاح طلبان در انتخابات آينده رياست جمهوري به جاي استفاده از كاريكاتور، از خود  مير حسين موسوي استفاده مي كنند. كنايه اي خشن به كروبي دانسته شد؛ هرچند وي آن را تكذيب كرد ولي در مورد مير حسين موسوي هم با اظهار اينكهاميدواريم سيد محمد خاتمي به نتيجه برسد و وارد عرصه انتخابات رياست جمهوري دور دهم شود و ديگر كارمان به انتخاب مير حسين موسوي نكشد. عملا او را مرد نقش دوم دانسته و پشت خاتمي قرار داده است.پاسخ كروبي البته در قبال اين اقدامات مبني بر اينكه تا پايان خواهم ماند؛ با ظرافتي لجبازانه همراه است. آفتاب يزد «او يك انسان بود» عنوان سرمقاله ي روزنامه‌ي آفتاب يزد است كه در آن مي‌خوانيد؛ سه روز قبل، خبر تاسف انگيزي توسط برخي رسانه ها منتشر شد كه موضوع آن، خـودسـوزي يـكـي از هموطنان در برابر مجلس بود. يك روز پس از انتشار وسيع اين خبر، رئيس كميسيون امنيت ملي مجلس به نـحـوه انـعـكاس خبر اعتراض كرد. علي لاريجاني رئيس مجلس هم ضمن تاييد اظهارات همكار خود، براي مردم توضيح داد كه  فرد مورد نظر، معتاد بوده نه جانباز، رئيس مجلس در تكميل اظهارات خود، ادعاهايي در خصوص سوابق منفي اين فرد مـطـرح كـرد. مـتـاسـفـانه شرايط كسب اطلاعات در كشور ما به گونه‌اي است ‌كه معمولاً براي روزنامه ها - جز روزنامه هايي كه به اسناد مربوط به نيمه پنهان همه افراد دسترسي دارند - بررسي اسناد و مدارك، امكان پذير نيست. لذا بايستي فرض را بر صحت اطلاعاتي گذاشت كه از تريبون مـجلـس مـنعكس شده است. بر همين اساس تذكر چند نكته ضروري است. ‌ 1- ‌گفته اند كه اين فرد معتاد بوده نه جانباز. آيا يك معتاد به عنوان عضو بيمار جامعه، بيش از ساير افراد به مراقبت نياز ندارد؟ آيا هر يك از آحاد جامعه به ويژه كـساني كه مسئوليت هاي بزرگ به آنها سپرده شده است نبايستي خود را در انحراف و لغزش افرادي مانند كسي كه او را معتاد دانسته اند، مسئول بدانند؟ آيا با تاكيد بر معتاد بودن يك فرد، مسئوليت قانوني، شـرعي و اخلاقي هر يك از ما به پايانمي رسد؟آيا كسي كه امروز با مرگي فجيع دنيا را ترك كرده است، انسان نبوده و اعضاي خانواده او، داغدار نيستند؟ ‌ ‌ آيا براي تسكين خانواده داغدار، راه بهتري وجود نداشت؟ لابد آقاي لاريجاني سخن چند روز پيش همكار خود در نطق ميان دستور مجلس را به ياد دارد كه كلام مـهـرورزانـه شـيـخ ابـوالحسن خرقاني را يادآوري كرد: »هركه در اين سرا درآيد نانش دهيد و از ايمانش نپرسيد. چه، آنكه به درگاه باريتعالي به جان ارزد البته برخوان بوالحسن به نان ارزد«‌. ‌ 2-‌رئيس مجلس در اثبات سخنان خود، به سوابق فرد مورد نظر اشاره كرد و اظهار داشت: براساس سوابقي كه حراست مجلس به دست آورده است او داراي سوابق زندان و... بوده است. آيا بهتر نبود اين »سابقه‌يابي« و كشف اطلاعات مربوط به اين هموطن، چند ماه قبل و پس از ملاقات او با دو تن از نمايندگان مـجلـس انـجـام مي‌شد و راه حلي براي مـشـكلات او كشف مي‌گرديد؟ آيا آقاي لاريــجــانــي گـمـان نـمـي‌كند كه اين كار مي‌توانست از انجام يك اقدام ناپسند و در عين حال تأسف‌آور جلوگيري كند؟ ‌ 3-‌كساني كه سخنان دكتر لاريجاني را شنيدند، شايد تصور كنند كه اگر يك جانباز در مقابل مجلس حاضر مي‌شد براي او شتر قـربـاني مي‌كردند و بلافاصله براي حل مشكلات او تدبيري انديشيده مي‌شد. براي آنكه اين توهم براي هموطنان ايجاد نشود آنها مي‌توانند به گزارشي توجه كنند كه دو روز قبل - هـمـزمـان بـا سخنان رئيس مجلس - در سايت جهان منعكس شده است. لابد آقاي لاريجاني مي‌داند كه مديريت اين سايت به عهده يكي از همكاران اصولگراي ايشان مي‌باشد. ‌ 4- ‌سوال پاياني نيز آن است كه آيا اگر افراد و اقشار ديگري براي انعكاس مشكلات خود به مجلس مراجعه كنند، مشكلات آنها به خوبي مورد توجه قرار خواهد گرفت؟آيـا مـعلمان، بازنشستگان و ساير اقشارمورد احترام جامعه - كه هيچ‌گونه سابقه منفي از قبيل اعتياد هم ندارند- تاكنون از عنايت ويژه‌اي برخوردار بوده‌اند كه اكنون بتوان با ادعاي معتاد بودن يك فرد، پرونده يك حادثه ناگوار را بست؟ البته ذكر اين نكته نيز لازم است كه آنچه در اين يادداشت آمده به معناي تاييد عـملـكـرد فـردي نـيـسـت كـه دسـت بـه خودسوزي زده است. همچنين انجام يك خـودسـوزي بـه تنهـايـي نشـانـه كم‌كاري نمايندگان يا ساير مسئولان مربوطه نيست. اينگونه اتفاقات در ساير كشورها - حتي كشورهايي كه ادعاهاي فراواني در خصوص حل مشكلات مردم دارند - نيز به وقوع مي‌پيوندد. اما آنچه كه موجب نگارش اين جملات شد اعتراض به تلاش براي بستن پرونده يك حادثه، با پاك كردن صورت مسئله از طـريـق »مـعـتـاد دانستن« فرد حادثه ديده مي‌باشد. كيهان «ذوق زده نشويد !» عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم حسين شريعتمداري است كه در آن مي‌خوانيد؛اشاره رئيس جمهور محترم کشورمان به آمادگي ايران براي مذاکره با آمريکا که در سخنراني مراسم 22بهمن امسال مطرح شده بود بازتاب گسترده اي در محافل سياسي و رسانه اي غرب داشت و با تحليل ها و تفسيرهاي فراواني که هنوز هم ادامه دارد، روبرو شد. آقاي دکتراحمدي نژاد  در بخشي از سخنان خود با اشاره به اظهارات باراک اوباما درباره تغيير سياست خارجي آمريکا و حرکت در مسير مذاکره با ايران، گفته بود «بسيار روشن است که تغيير واقعي بايد بنيادين باشد نه تاکتيکي. ملت ايران از تغييرات حقيقي استقبال مي کند. ملت ايران آماده گفت وگوست، اما گفت وگو در فضاي عادلانه و احترام متقابل.» به نظر مي رسد آقاي احمدي نژاد در پي آن بوده است که ترفند رئيس جمهور جديد آمريکا را بي پاسخ نگذارد و با تاکيد بر دو قيد «عادلانه» و «احترام متقابل» که در  قاموس دولت هاي آمريکا مفهومي ندارد، چهره واقعي آمريکا را نزد افکارعمومي جهانيان برملا سازد. اين انگيزه قابل احترام است، اما با عرض پوزش بايد گفت اظهارات رئيس جمهور کشورمان برخلاف انگيزه انقلابي ايشان و انتظاري که داشته اند «بازي در ميدان دشمن» بوده است و لازم است به گونه اي هوشمندانه و بي درنگ جبران شود تا اين توهم و تصور غلط را پديد نياورد که انگار جمهوري اسلامي ايران در مواضع انقلابي، منطقي و عزتمندانه خود تجديدنظر کرده است! ساعتي بعد از پايان سخنراني آقاي احمدي نژاد، رسانه ها و محافل سياسي غرب اظهارات ايشان درباره آمادگي براي مذاکره با  آمريکا را نشانه تجديدنظر ايران در مواضع قبلي ارزيابي کردند اما در همان حال بر اين نکته نيز تاکيد داشتند که تصميم درباره مذاکره با آمريکا برعهده رئيس جمهور نيست و از سوي ديگر با اشاره به شعارهاي «مرگ بر آمريکا» که در تمامي طول مراسم و حتي هنگام سخنراني آقاي احمدي نژاد بر زبان مردم بود و يا روي پلاکاردهاي بزرگ نقش بسته بود، نتيجه مي گرفتند، نمي توان به اعلام آمادگي رئيس جمهور براي مذاکره با آمريکا اميدبست. روزنامه اسپانيايي «ال پائيس» از قول خبرنگار خود که در مراسم حضور داشت، نوشت؛ «محمود احمدي نژاد رئيس جمهور ايران در مراسم سالگرد پيروزي انقلاب اعلام کرد براساس احترام متقابل براي مذاکره با آمريکا آماده است. رئيس جمهور ايران اعلام کرد کشورش از هرگونه تغيير واقعي در اين خصوص و نه صرفاً  تاکتيکي استقبال مي کند اما، اين بار از واشنگتن  نخواست به علت جناياتي که درگذشته عليه ايران مرتکب شده، عذرخواهي کند يا نيروهاي خود را از سراسر جهان عقب بکشد.»! خبرگزاري آمريکايي آسوشيتدپرس نيز اعلام آمادگي ايران براي مذاکره با آمريکا را بلافاصله روي خروجي خود گذاشت و تحليلي مشابه ال پائيس به آن اضافه کرد. اين خبرگزاري در بخشي از  گزارش خبري خود آورده بود؛ «البته تصميم نهايي در دست آيت الله خامنه اي رهبر برجسته ايران است و ايشان تاکنون سخني در اين باره نگفته اند.» روزنامه آمريکايي واشنگتن پست نوشت؛ ايران براي انجام مذاکره با آمريکا علامت مي فرستد! و روزنامه انگليسي فايننشال تايمز اعلام کرد؛ ايران به پيشنهاد مذاکره اوباما، پاسخ مثبت داد.! روزنامه آمريکايي کريستين ساينس مانيتور ضمن استقبال از سخنان رئيس جمهور کشورمان، نااميدي خود را اينگونه اعلام کرد که؛ علي رغم اظهارات احمدي نژاد، ايرانيان همچنان شعار مرگ بر آمريکا سر مي دهند و روزنامه الحيات نوشت؛ تغيير لحن رئيس جمهور ايران طي 30 سال گذشته بي سابقه است! و...ساير خبرگزاري ها و رسانه هاي آمريکايي و اروپايي و برخي از رسانه هاي منطقه نيز تفسيرهاي مشابهي داشتند که پرداختن به همه آنها غيرضروري  و بيرون از محدوده اين نوشته است. و اما نکته در خورتوجه آن که محافل سياسي و رسانه اي غرب اگرچه مي کوشيدند اظهارات دکتراحمدي نژاد را نشانه تغيير در سياست خارجي ايران و پاسخي مثبت به شعار تغيير باراک اوباما قلمداد کنند ولي به گونه اي تلويحي و برخي نيز با صراحت اين دو گزينه که «تصميم نهايي برعهده رهبري است» و «احمدي نژاد به عنوان يک انقلابي مسلمان و اصولگرا تابع نظر رهبر است» را کنار يکديگر نهاده و نتيجه مي گرفتند که اولا نبايد انتظار تغيير در سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران-مخصوصاً درباره آمريکا- را داشته باشند و ثانياً؛ از تاکيد احمدي نژاد بر قيدهايي نظير، «احترام متقابل»، «عادلانه»، «تغيير استراتژيک در سياست آمريکا و نه تغيير تاکتيکي» و... به اين نتيجه مي رسيدند که منظور رئيس جمهور کشورمان از آمادگي براي مذاکره با آمريکا، آنگونه که در نگاه اول به نظر مي رسد نيست و نمي تواند به مفهوم دست کشيدن از سياست رسماً اعلام شده جمهوري اسلامي ايران باشد. و اما، همانگونه که دشمنان بيروني دريافته و به آن پرداخته اند، تصميم درباره مذاکره با آمريکا برعهده رهبرمعظم انقلاب است و يکي از برجسته ترين و قابل تقديرترين ويژگي احمدي نژاد، پيروي بي چون و چراي او از رهبرمعظم و تلاش در بستر گفتمان امام و انقلاب است. بنابراين، به آساني مي توان نتيجه گرفت که اظهارات روز 22بهمن ايشان، اگرچه بايد دقيق تر و حساب  شده تر ادا مي شد تا سوءاستفاده دشمنان بيروني را در پي نداشته باشد ولي بدون کمترين ترديدي، مقصود رئيس جمهور کشورمان نرمش در مقابل آمريکا و يا حساب باز کردن روي شعار «تغيير» اوباما نبوده است. چرا که «مذاکره با آمريکا»، «نياز» آمريکاست که سعي دارد آن را با عنوان «امتياز» بفروشد! با اين حال اشاره به نکته اي دراين ميان ضروري به نظر مي رسد؛ سه سال قبل، نگارنده طي يادداشتي درباره مذاکره با آمريکا نوشته بود «مقاومت 27 ساله -تاريخ يادداشت 3 سال پيش است- جمهوري اسلامي ايران در برابر باج خواهي و زورگويي آمريکا و متحدانش، ايران اسلامي را به پرچمدار مبارزه با سلطه جهاني و يک الگوي موفق براي حرکت هاي آزادي خواهانه و استقلال طلبانه تبديل کرده است به گونه اي که امروزه، نهضت هاي اسلامي در جهان اسلام با الهام گرفتن از ايستادگي و مقاومت ايران اسلامي به حرکت خود ادامه مي دهند و جمهوري اسلامي ايران را عقبه استراتژيک و نمونه موفق و پيشتاز براي جنبش هاي مقاومت مي دانند، انتفاضه فلسطين از مقاومت ايران در مقابل آمريکا و متحدانش ريشه گرفته، حزب الله لبنان، حرکت اسلامي در بحرين، پيروزي اسلامگرايان در ترکيه و الجزاير، مقاومت اسلامي در افغانستان، رويکرد به مباني اسلام انقلابي در عراق و... که امروزه عرصه را بر آمريکا و متحدانش تنگ کرده اند، همگي با نگاه به الگوي ايران اسلامي شکل گرفته و به حرکت خود ادامه مي دهند... هدف آمريکا از مذاکره با ايران، ابلاغ اين پيام -بخوانيد توهم- به حرکت هاي اسلامي در تمامي جهان است که ايران نيز بعد از سالها مقاومت چاره اي جز تسليم در برابر آمريکا نداشته است! و بالاخره-و فصل الخطاب- نگاه حکيمانه و مستدل رهبرمعظم انقلاب است که دراين باره مي فرمايند؛«ما با ملاحظه همه جوانب، با مطالعه همه تجربه هاي کشور خود و کشورهاي همسايه و با مشورت با صاحب نظران عمده و داراي رأي، به اين نتيجه مي رسيم که نه فقط رابطه با آمريکا، بلکه مذاکره با دولت آمريکا امروز برخلاف مصالح ملي و منافع ملت است، اين يک نظر متعصبانه نيست، اين يک انديشه و فکر است، بررسي شده و با ملاحظه همه جوانب است. مذاکره با آمريکا- چه در قضاياي کنوني و چه در مسائل ديگر- به معناي باز کردن باب توقعات و طلبکاريهاي آمريکاست.» و در جاي ديگر تاکيد مي کنند؛«مذاکره مشکلي را حل نمي کند. دولت آمريکا صريحاً  با نظام اسلامي، هويت اسلامي و ايمان اسلامي مردم ما اعلام مخالفت کرده است. علتش اين است که اسلام موجب شده تا اين ملت در مواضع خود مستقر و ثابت باشدو پا بر جا بايستد و تسليم آنها نشود. هدف آمريکا اين است که سيطره خود را که در دوران رژيم منحوس پهلوي- بخصوص در سي سال آخر آن رژيم- بر  همه جاي کشور گسترده بود، دوباره برقرار کند. معلوم است که ملت ايران بعد از اين انقلاب عظيم، بعد از اين همه فداکاري و قهرماني و بعد از اين همه شهادتها، تسليم چنين زورگويي نخواهد شد. نخير، مذاکره هيچ مشکلي را حل نمي کند. مذاکره با آمريکا، البته براي دولت آمريکا مفيد است. با مذاکره، او جاي پايي پيدا مي کند تا بتواند خواسته هاي خود را بيشتر تحميل کند و توقعات خود را انبوه تر بر سر اين ملت و دولت بريزد. مذاکره  موجب مي شود که دولت آمريکا بتواند همين تهديدهايي را که الان از دور مي کند، همين توقعات بيجا و قلدرانه اي را که در مصاحبه ها و سخنرانيها مي گويد، پشت ميز مذاکره، با حجم بيشتر و با قدرت چانه زني بيشتر، بر سر مسئولان کشور ما بريزد. معناي مذاکره اين نيست که آمريکا حاضر باشد  هويت اين ملت را، نظام جمهوري اسلامي را، ايمان اين مردم و مواضع آنها را به رسميت بشناسد. آنها با اين اساس مخالفند، آنها با حضور اين مردم مومن مخالفند، آنها دنبال اين هستند که همان روشهايي را که در دوران حکومت پهلوي اعمال مي شد- همان فساد، همان تسلط و همان قاهريت- دوباره در اين مملکت ايجاد کنند، اين که با مذاکره حل نمي شود.» ابتكار «قيام 29 بهمن تبريز و تسريع در نهضت اسلامي» عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي ابتكار به قلم دکتر حسين علايي است كه در آن مي‌خوانيد؛29 بهمن ماه در تاريخ مبارزات مردم آذربايجان روزي فراموش ناشدني و به يادماندني است. اگر حضور مشروطه خواهان تبريز توانست در نهضت مشروطه سهم مهمي را ايفا نمايد، بايد گفت حرکت عمومي مردم تبريز در 29 بهمن ماه سال 1356 موجب خيزش حرکت اسلامي در ايران و توسعه آن از حوزه علميه قم به بطن آحاد عمومي مردم ايران بود. مردم تبريز با شرکت گسترده در نهضت امام خميني در 29 بهمن، نام آذربايجان را در تاريخ افتخارات ملت ايران، به اوج رساندند. طبيعي است که به تعداد شرکت کنندگان در اين قيام حيات بخش، خاطرات متعددي وجود دارد که بيان هر يک از آنها مي تواند ابعاد گوناگون اين روز سرنوشت ساز را روشن و تبيين نمايد. رژيم شاهنشاهي در اوج قدرت و تسلط بر مردم بود و هرگونه جنبش اجتماعي و سياسي را به شدت سرکوب مي کرد. دانشگاه ها نيز تحت کنترل ساواک شاه (سازمان امنيت و اطلاعات کشور) قرار داشتند و دانشجويان نيز از سوي گارد دانشگاه، تحت نظر و مراقبت دائمي بودند. بنابراين تلاش براي برپايي حرکتي از سوي دانشجويان در بزرگداشت شهداي قم، کار ساده اي نبود و اين امر دغدغه بسياري از دانشجويان مبارز بود. درست چند هفته قبل بود که بنابر نوشته مطبوعات آن زمان، شش نفر از طلاب و مردم قم در روز 19 دي ماه سال 1356، در خيابان هاي اطراف حرم حضرت معصومه (ع) به شهادت رسيده و تعداد بيشتري مجروح شده بودند. آنها در حالي که در اعتراض به مقاله توهين آميز روزنامه اطلاعات که عليه حضرت آيت الله العظمي خميني منتشر شده بود، در خيابان هاي اصلي شهر قم به تظاهرات آرام پرداخته بودند که با تيراندازي مامورين رژيم شاهنشاهي، مواجه شدند. مقاله مزبور که با نام مستعار احمد رشيدي مطلق، به چاپ رسيده بود، در پاسخ به ابراز احساسات عظيم مردم ايران به خاطر درگذشت مشکوک فرزند امام، آيت الله حاج آقا مصطفي خميني در اول آبان ماه سال 1356 و با دستور مستقيم شاه به داريوش همايون وزير اطلاعات رژيم شاهنشاهي، منتشر گرديده بود. دانشجويان دانشگاه، دو هفته قبل از 29 بهمن تلاش کردند تا در بازار بزرگ تبريز تظاهراتي در حمايت از آيت الله العظمي خميني، مرجع بزرگ تقليد مسلمانان جهان که حدود 13 سال از تبعيد ايشان به کشورهاي ترکيه و عراق مي گذشت و نيز در اعتراض به شهادت رساندن فرزند ايشان و همچنين اعتراض به کشتار طلاب و مردم قم در 19 دي، برگزار نمايند. در اين حرکت اعتراضي، بازاريان تبريز با اشاره آيت الله سيد محمد علي قاضي طباطبايي، روحاني مبارز و برجسته تبريز، که در آن هنگام، ظهرها در مسجد مقبره بازار اقامه نماز جماعت مي کردند، با دانشجويان، همراه شدند. ولي برپايي مراسم چهلم شهداي قم اقدام مهمي بود که از عهده دانشجويان دانشگاه به تنهايي برنمي آمد. پرچمداري را مي خواست تا نفوذ کلام وي و محبوبيت الهي او، مردم تبريز را به مسجد کشانده و آنان را در مقابل رژيم سلطنتي شاه به حرکت درآورد.مراجع عظام تقليد و علماي بزرگ قم، با صدور اعلاميه هايي چهلمين روز شهادت شهداي 19 دي را، روز عزاي عمومي در سرتاسر ايران اعلام کرده بودند. با اين وجود گذشت حدود 40 روز از جنايت جلادان شاه در قم، زمينه لازم را در افکار و اذهان مردم متدين تبريز براي اعتراض به فجايع عمال رژيم شاهنشاهي به وجود آورده بود. آيت الله قاضي طباطبايي نيز به همراه برخي علماي ديگر تبريز از جمله آيات و حجج اسلام آقايان سيد حسن انگجي، جعفر اشراقي، يوسف هاشمي، عبدالحميد شربياني، عبدالمجيد واعظي، عبدالحسين غروي، کاظم دينوري و عبدالله سرابي طي صدور اعلاميه اي، از مردم دعوت کردند تا براي بزرگداشت شهداي قم در روز شنبه 29 بهمن ماه، مطابق با 10ربيع الاول 1398 هجري قمري ضمن تعطيل کردن خيابان ها و بازار در مسجد قزلي در خيابان فردوسي و در مدخل بازار تبريز گردهم آيند. مامورين شهرباني رژيم شاه از ترس حضور گسترده مردم در مراسم بزرگداشت شهداي قم، درب هاي مسجد را بسته بودند و در مقابل اصرار برخي از روحانيون و جوانان براي باز کردن خانه خدا به روي خلق خدا، اقدام به اهانت به مسجد و مردم کردند. رئيس کلانتري در واکنش به عصبانيت مردم به ناگاه، با اسلحه کلت کمري خود به سوي آقاي "محمد تجلي" يکي از دانشجويان دانشگاه که در جلوي درب مسجد ايستاده بود، شليک کرد و او را به شهادت رساند. بلافاصله پيکر اين شهيد مظلوم، در جلوي مسجد بر روي دستان مردم خشمگين و عصباني قرار گرفت و به ناگاه شرايط و اوضاع دگرگون شد. مردم که چنين جسارتي را با چشمان خود از سوي عوامل رژيم ديکتاتوري مشاهده کردند، ياحسين گويان به خيابان هاي شهر سرازير شدند. تا آن روز چنين جمعيت عظيمي را يکجا و هماهنگ و همدل و هم جهت با يکديگر، نديده بودم. در اين لحظه به يکباره، همه شهر يکپارچه اعتراض و اعتصاب و فرياد شد. در اولين لحظات شروع اعتراضات، يک موتورسيکلت و يک اتاقک پليس و يک جيپ شهرباني در جلوي بازار از سوي مردم خشمگين به آتش کشيده شد و سيل جمعيت از هر سو در خيابانها سرازير گرديد. به همراه جمعيت در حرکت بودم که ناگهان متوجه شدم ساعتهاي زيادي است در حال تظاهرات عليه رژيم شاهنشاهي هستيم و کيلومترها در خيابان هاي مختلف، راه پيموده و حرکت کرده ايم. در آن روز تا حوالي ميدان راه آهن با مردم به شعار دادن عليه رژيم شاهنشاهي پرداختيم. با دوست دانشجويي از اهالي شمال به نام آقاي "محمدي يا محمد پور" در طول مسير همراه بوديم. از خوشحالي حضور مردم در مخالفت با سلطنت پهلوي در پوست خود نمي گنجيديم ساير دانشجويان هم هر کدام در مسيري در سيل خروشان مردم در حرکت بودند. مردم در مسير خود به هر آنچه که مظهر حاکميت و فرهنگ شاهنشاهي بود، حمله مي کردند; به يکي از دفاتر حزب رستاخيز، حزب شه ساخته، در محله اميرخيز و در انتهاي خيابان شتربان حمله شد; در تلاش براي پايين کشيدن مجسمه شاه از ميدان دانشسرا يک نفر به دست مامورين ساواک به شهادت رسيد. مردم به مراکز فساد و انحطاط مثل مشروب فروشي ها و برخي از سينماها که فيلم هاي فاسد را نشان مي دادند، يورش بردند، به برخي از بانک ها از جمله بانک صادرات که مالک آن را يک بهايي وابسته به رژيم شاهنشاهي به نام هژبر يزداني مي دانستند نيز حمله مي کردند ولي هيچ کس به اموال عمومي صدمه اي نمي زد، به طوري که پول هاي اسکناس دست نخورده در درون بانک ها باقي مي ماند. مردم به صورت خودجوش حرکت مي کردند و شعار مي دادند. به ظاهر کسي يا گروهي، سازماندهي آنها را بر عهده نداشت، ولي آنچنان منظم و با صلابت و با دقت حرکت مي کردند و شعار مي دادند که انگار همه چيز از قبل هماهنگ شده است. البته يک نوع سازماندهي مسجدي و مردمي در اين تظاهرات گسترده به چشم مي خورد. مردم در رفتار خود و در شعارهاي خود نشان دادند که "چه چيزهايي را نمي خواهند" و "چه آرمان هايي دارند و به دنبال چه چيزي هستند". شعارها عبارت بود از: "لا اله الا الله"، "ياحسين "، " يا شاسين خميني"، "صلوات"، "ياصاحب الزمان"، "الله اکبر"، "درود بر خميني"، "مرگ بر شاه" و " ايستميروخ بيز، شاهي والسلام" يعني ما شاه نمي خواهيم. گرچه از ظهر به بعد علاوه بر مامورين ساواک و کلانتري ها، نيروهاي ژاندارمري نيز وارد عمل شده و تعدادي از تانک هاي ارتش هم براي اولين بار وارد شهر شدند و بنا به دستور شاه در مقابله مردم قرار گرفتند ولي تا غروب آن روز، شهر عملا در اختيار مردم بود. شاه مي خواست نشان دهد که پليس و ارتش در خدمت مردم نيستند بلکه در اختيار شاه براي سرکوب مخالفين رژيم شاهنشاهي هستند. به هر حال مردم در آن روز طعم آزادي از رژيم استبداد و اختناق را براي چند ساعتي چشيدند. به طور آشکاري غيرت مردم آذربايجان در روز 29 بهمن بجوش آمده بود و ديدن روحيات زيباي آنان و انگيزه هاي پرخروش اسلامي شان، هر ناظري را به وجد مي آورد و موجب افزايش فضاي حماسي در شهر مي شد. در مجموع در قيام مردم تبريز در روز 29 بهمن 1356، 14 نفر به شهادت رسيده و بيش از يکصد نفر نيز زخمي شدند و نزديک به هزار نفر هم بازداشت گرديده و به زندان افتادند. ساواک براي حدود 600 نفر از اين دستگير شده گان، پرونده تشکيل داد. شهدا و مجروحين و دستگير شدگان از همه اقشار ملت بودند، کارگر قالي بافي، بازاري، دانشجو، کشاورز و ساير مردم عادي که سن آن ها بين 17 تا 65 سال بود. شاه، قيام مردم تبريز که پس از سفر کارتر رئيس جمهور آمريکا به تهران و جزيره ثبات خواندن ايران شاهنشاهي، صورت گرفته بود را به کمونيست ها و مارکسيست هاي اسلامي و افرادي که از آن سوي مرزها آمده اند، نسبت داد. او نمي خواست بپذيرد که مردم ايران، خود او و رژيمش را بر نمي تابند و اگر فرصتي بيابند مخالفت خويش را با وي نشان مي دهند. اين قيام عظيم، برگزاري مراسم چهلم هاي پي در پي را در ايران به يک سنت و روش موفق به منظور براندازي رژيم شاهنشاهي تبديل کرد و راهگشاي قيام هاي بعدي مردم در شهرهاي يزد و جهرم و کرمان شد. قيام 29 بهمن تبريز بسيار گسترده تر از آنچه در 19 دي در قم اتفاق افتاده بود، انجام شد و حکايت از عمق نفوذ مذهب در بين مردم و ناراحتي عميق آنها از سلطنت پهلوي داشت و بخوبي نشان داد که رژيم شاهنشاهي از کمترين پايگاه مردمي نيز، برخوردار نيست. اين قيام موجب شد تا مردم آذربايجان در مسير نهضت امام خميني(ره) يک گام بلند برداشته و شوک عظيمي را به رژيم سلطنتي وابسته به آمريکا وارد کنند و ناقوس سقوط او را به صدا درآورند. شاه مي خواست تا با تعويض استاندار آذربايجان شرقي و تغيير رئيس شهرباني آن استان و نيز اعزام جمشيد آموزگار نخست وزير وقت به تبريز، قيام 29 بهمن را يک حادثه بنامد ولي او نتوانست از تکثير اين حادثه به حوادث بعدي جلوگيري نمايد. قيام گسترده مردم در 29 بهمن، نشان داد که روحانيت قدرت عظيمي است که مي تواند به خاطر خداوند، مردم را براي انجام تکليف الهي به خيابان ها بکشاند و اين قيام که امام خميني آن را قيام همگاني مردانه در مقابل ظلم و بيداد خواند نشان داد که اين، فقط حضور انبوه آحاد مردم است که مي تواند عظيم ترين هيجانات و حماسه ها و نهضت ها را در خفقان آميزترين شرايط، خلق کند و آن را تداوم بخشد. امام خميني با پيام خود در 8 اسفند 1356 با تجليل از مردم آذربايجان در برپايي قيام 29 بهمن، راه را براي تداوم نهضت اسلامي در ساير شهرهاي ايران، بازکردن و نوشتند که اليس الصبح بقريب؟ به اينگونه آذربايجان، نقش برجسته خود را در برپايي انقلاب اسلامي، ايفا نمود و وفاداري خود را به اسلام، فراتر و بالاتر از هرچيز به همگان نشان داد. جمهوري اسلامي «آل سعود و تغييرات در ساختار قدرت» عنوان سرمقاله‌ي روزنامهخ‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛عبدالله بن عبدالعزيز پادشاه عربستان با انجام برخي تغييرات كليدي در ساختار قدرت آل سعود ضمن عزل عده اي از وزيران 6 مفتي عضو هيئت حكومتي « دارالافتا سعودي » و رئيس شوراي عالي قضائي اين كشور توجه ناظران بين المللي را به تحولات عربستان جلب كرده است.اگرچه درباره علت اتخاذ چنين تصميمي از جانب ملك عبدالله هيچگونه اطلاعيه رسمي و توضيحي منتشر نشده ولي اين تغييرات عمده از اختلافات شديدي در اردوي حكومتي آل سعود حكايت دارد. آنچه اهميت اين تغييرات را قدري بيشتر جلوه مي دهد غيبت مستمر « سلطان بن عبدالعزيز » وليعهد بيمار عربستان است كه براي ماهها به خاطر مداواي بيماري شديد خود مجبور است در خارج از كشور به سر ببرد و تقريبا از روند تحولات حكومتي به دور مانده است . علاوه بر اين وليعهد 85 ساله بخاطر كهولت سن خود نيز حتي بدون بيماري هم تقريبا « از كار افتاده » تلقي مي شود ولي براي حفظ شئون ظاهري همچنان مقام ولايت عهدي را تاكنون يدك مي كشيد. گفته مي شود ملك عبدالله برادر كوچكتر خود را به ولي عهده ي منصوب كرده است. با وجود آنكه تحولات داخلي دربار آل سعود معمولا درون يك حلقه بسته رخ ميدهد و عموما انعكاس چنداني در خارج از دربار ندارد لكن ابعاد تحولات اخير به حدي است كه ناظران با عنوان « كودتا » از آن ياد كرده اند. اين تغييرات بي سابقه درواقع يك خانه تكاني گسترده درون ساختار قدرت است كه باعث كنار گذاشتن صاحب منصبان قدرتمند از اصلي ترين نهادهاي حكومتي شده و در آن واحد تغييرات جدي در قلمرو سياسي ـ نظامي و قضائي را در بر مي گيرد.واقعيت اينست كه كشور عربستان اكنون مدتهاست كه با مشكلات فزاينده اي در قلمرو سياسي امنيتي اجتماعي و فرهنگي در داخل و خارج مواجه است بطوري كه درخصوص توانمندي آل سعود در جهت برطرف كردن مسائل و حل و فصل مشكلات پيش رو تدريجا ترديدهائي به وجود آمده است. اختلاف بر سر قدرت و به عبارت روشن تر جنگ قدرت خاموشي كه در خاندان آل سعود به ويژه براي ادامه حكومت بعد از ملك عبدالله در جريان است موجب شده اين كشور در زمينه مسائل داخلي منطقه اي و بين المللي فاقد تحرك و پويائي مورد انتظار گرديده و تقريبا « رياض » در تمامي زمينه ها واكنشي انفعالي دارد. اگرچه عربستان از هر جهت داراي موقعيت مناسبي است و بويژه از ديدگاه سياسي ـ اقتصادي از شرايط خوبي برخوردار است لكن نقش و جايگاه رياض در مناسبات بين الملل اسلامي و حتي بين العربي مرتبا كاهش يافته و تحت الشعاع تحركات كشورهائي درحد و اندازه « قطر » قرار گرفته است. رياض نتوانست توافقات طائف درخصوص آشتي دولت اسماعيل هنيه با طيف ابومازن را عملي كند و خود نيز عليه دولت حماس وارد منازعات قدرت شد . رياض حتي در بحران سياسي لبنان هم جانب دولت فواد سينيوره و جناح 14 مارس را گرفت و روي اسب بازنده سرمايه گذاري كرد. رياض در حوادث غزه هم عليه مردم غزه و دولت حماس وارد صحنه شد و عملا جانب اشغالگران صهيونيست را گرفت كه البته با رسوائي شكست و ناكامي مطلق مواجه شد. از سوي ديگر بحرانهاي امنيتي و متعددي كه در اين كشور به وجود آمده اگرچه وسعت و دامنه چنداني نداشته ولي توانمندي سرويسهاي امنيتي اين رژيم را با ابهام و ترديد مواجه ساخته است . با اينهمه اكنون سئوال اينست كه چرا دامنه بركناري ها شامل شاهزاده سعودالفيصل وزير خارجه مادام العمر عربستان و شاهزاده بندر بن سلطان مشاور امنيت ملي اين كشور كه هر دو در جناح مقابل قرار دارند نشده استاين سئوال مهمي است كه قاعدتا پاسخ روشني براي آن وجود ندارد ولي اين احتمال مطرح است كه تغييرات كنوني نقطه شروع تحولاتي باشد كه با جابجائي سعودالفيصل و بندر بن سلطان در فرصت مناسبي تكميل و تثبيت شود. سئوال مهمتر اكنون اينست كه آيا اين تغييرات گسترده مي تواند به تثبيت قدرت جناح عبدالله منجر شود و چهره اي مقتدرانه از حكومت رياض در منطقه و در سطح بين المللي به نمايش بگذارد پاسخ اين سئوال را بايد در روزها و ماه هاي آينده به دست آورد زيرا ساختار قدرت در عربستان و در اردوگاه آل سعود بگونه ايست كه اقداماتي از قبيل آنچه شاه عربستان انجام داده بدون عارضه نخواهد بود. گستره تغييرات انجام شده بدين معني است كه پادشاه عربستان به اين جمع بندي رسيده كه حتي اين تغييرات را قدري ديرهنگام آغاز كرده و مي بايستي بسيار زودتر از اين دست به اقدام و جابجائي مي زد و امروز هم با تغييرات گسترده تر بايستي تاخير در تغييرات را جبران كند. آن دسته از ناظران سياسي منطقه كه با اختلافات دروني آل سعود آشنائي دارند از مدتي قبل انتظار چنين تغييراتي را داشتند. آنان معتقدند پادشاه عربستان ضمن تلاش براي تحكيم قدرت خود راه تثبيت قدرت در جناح مورد نظر خويش براي آينده را نيز هموار ساخته است. اين تغييرات ضمن آنكه به معناي پايان دادن به وليعهدي سلطان بن عبدالعزيز است زنگ پايان دوران يكه تازي مفتي هاي تندروي وهابي را نيز به صدا در آورده است . بدين ترتيب اگر طرح پادشاه عربستان بدون برخورد با مشكل و مانع به پيش برود مي توان انتظار داشت دوران غلبه تعادل در حاكميت آل سعود بر عربستان كه مورد نظر شاه كنوني است با شتاب بيشتري فرا برسد. اين طرح اگر با موفقيت همراه باشد تحولات عميقي در سياست داخلي و خارجي عربستان پديد خواهد آورد. مردم سالاري «بهاي گزاف يک تجربه» عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي مردم سالاري به قلم يوحنا نجدي است كه در آن مي‌خوانيد؛ مجموعه شرايط امروز کشورمان، هم در عرصه داخلي و هم در مناسبات بين المللي، چشم انداز دشواري را براي دولت آينده نويد مي دهد و از هم اکنون مي توان استدلال کرد که دولت دهم، با انبوهي از مطالبات اقتصادي، سياسي، فرهنگي و... روبه رو خواهد شد. از سوي ديگر، تجربه افکارعمومي از وعده هاي اقتصادي دولت نهم و ميزان تحقق آنها باعث شده تا امروزه راي دهندگان، دلايل قانع کننده اي را براي حضور در پاي صندوق هاي راي و حمايت از نامزدهاي انتخابات آتي، مطالبه کنند.در اين ميان، چه راهکاري را براي برون رفت از کاستي هاي کنوني و اقناع افکارعمومي مي توان ارائه کرد؟ به نظر مي رسد آنچه که مي تواند به برگ برنده کانديداهاي اصلاح طلبان تبديل شود و بر اساس آن، چشم انداز مطلوبي را براي کشور فراهم کند، تاکيد بر "نظام برنامه ريزي و انجام کارهاي تخصصي و کارشناسي" است که نه تنها اقتصاد، بلکه ساير عرصه را نيز دربرگيرد تا بدين وسيله، از اتلاف منابع مالي، انساني، انرژي و... جلوگيري شود. چه، رويکرد دولت نهم در اين زمينه عملا به پاشنه آشيل اصولگرايان ساکن خيابان پاستور انجاميده است; تغيير پياپي در سطح مديران بانک مرکزي و وزارت اقتصاد و دارايي و چالش هاي پرفراز و نشيب ميان وزارت کار و بانک مرکزي، تصميم گيري هاي شتاب زده در خلال سفرهاي استاني و مهمترين آنها، انحلال سازمان مديريت و برنامه ريزي از جمله اين موارد محسوب مي شود و بيراهه نيست اگر اين موضوع را به عنوان يکي از اساسي ترين دلايل انشقاق و انتقادهاي دروني ميان اصولگرايان درنظر بگيريم. چه، اينک برکسي پوشيده نمانده که "انحلال سازمان مديريت و برنامه ريزي" چگونه از انضباط مالي و تخصيص بودجه کارشناسي شده، کاسته است و اين همه درحاليست که هنوز دليل قانع کننده اي براي انحلال اين سازمان ارائه نشده است. در همين زمينه، بايد به گزارش اخير مرکز پژوهش هاي مجلس اشاره کرد که به گونه اي ستايش آميز، قرابت هاي سياسي را فداي مسووليت و حقيقت را فداي مصلحت نمي کند، و از کسري 44 هزار ميليارد توماني بودجه سال 1388 خبر داده است و با انتقاد از رويکرد انبساطي لايحه بودجه، نسبت به کاهش شديد منابع ارزي و ظرفيت هاي نظام مالي (به ويژه درصورت استمرار قيمت کنوني نفت) هشدار مي دهد. هم از اين رو، امروز که اردوگاه اصلاح طلبان با کانديداهاي شاخصي همچون سيد محمد خاتمي، مهدي کروبي و البته ميرحسين موسوي وارد رقابت هاي انتخاباتي شده است، انتظار مي رود که "احياي نظام برنامه ريزي" و سازمان ها و نهادهاي مرتبط با آن (همچون سازمان مديريت و برنامه ريزي) را به عنوان يکي از فصول مشترک و همگرا، در ميان طيف هاي مختلف اصلاح طلب درنظر گيرند; تا بدين وسيله، وعده هاي "منطقي، قابل تحقق و واقع بينانه اي" را نويد دهند نه وعده هايي همچون "آوردن پول نفت بر سفره مردم"; و راي دهندگان نيز باآگاهي بيشتري در پاي صندوق هاي راي حاضر شوند.   ناديده گرفتن نظام برنامه ريزي و کارکرد نهادهاي فرا سازماني، غير سياسي و کاملا تخصصي در اين زمينه، تجربه مهمي بود که البته به بهايي گزاف به دست آمد; از کنار اين تجربه، بي تفاوت گذر نکنيم. قدس «هوشياري در صيانت از روح انقلابي نظام»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي قدس به قلم غلامرضا قلندريان است كه در آن مي‌خوانيد؛ حضرت آية ا... خامنه اي رهبر معظم انقلاب در ديدار هزاران نفر از مردم مؤمن و انقلابي آذربايجان شرقي، هوشياري، درک «حساسيت حوادث و موقعيتها» و اقدام شجاعانه و مناسب را درس بزرگ اربعين حسيني خواندند و افزودند: «ملت ايران با درک حساسيت زمان، در مقابل تلاش دشمن براي تهي کردن انقلاب و نظام از محتواي اسلامي و روح انقلابي، کاملاً هوشيار است.» انقلاب اسلامي و حرکت عظيم مردمي ملت ايران به رهبري امام خميني(ره) با تأسي از آموزه هاي عاشورايي امام حسين(ع) به ثمر نشست و با احياي ارزشهاي اسلام توانست قدرت منحصر به فردي را خلق نمايد، چنان که ادبيات موجود، الفاظ مادي را با چالشهاي جديدي مواجه ساخت. دولتمردان غربي علت شکست تلاش و فعاليتهايشان را براي جلوگيري از پيروزي حرکت مردمي ايران، ريشه عاشورايي اين جنبش اعلان کردند؛ به همين دليل آمريکاييها به شاه متذکر شدند اگر بتواند محرم و صفر را سپري کند، مي تواند يک سال ديگر بر اريکه قدرت باقي بماند. انگاره هاي فوق بيانگر اعتراف دشمن به برخورداري اقدامهاي انقلابي امام(ره) از سرمايه عظيم شيعي و عقبه تئوريک عاشورايي است، به نحوي که اراده هاي پولادين در مقابل رژيم تا بن دندان مسلح به پيروزي رسيد تا مؤلفه هاي استقرار نظام اسلامي، در استمرار آن نيز نقش قابل توجهي داشته باشد. حضرت آية ا... خامنه اي در بخش ديگري از سخنانشان هوشي




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 679]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن