تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 11 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):تا ده ميل اطراف قبر حسين بن على عليه‏السلام بركت است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

کاشت پای مصنوعی

میز جلو مبلی

پراپ رابین سود

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1803282261




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح روزنامه‌هاي صبح امروز ايران در سرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد. جام جم: نشستي براي تحول«نشستي براي تحول»عنوان سرمقاله‌ روزنامه‌ جام جم به قلم بيژن مقدم است كه در آن مي‌خوانيد؛اگر مدعي باشيم كه نشست‌هاي «افق رسانه» كه در فواصل مشخصي طي يك سال در صداوسيما تشكيل مي‌شود يكي از مفيدترين همايش‌هايي است كه در كشور برگزار مي‌گردد، بيراه نگفته‌ايم. اين نشست‌ها كه با حضور رئيس سازمان و همه مديران اصلي صداوسيما در سراسر كشور شكل مي‌گيرد، تلاشي است در جهت همگرايي، انسجام سازماني و تبيين و تحليل شرايط پيش روي رسانه.رسانه ملي در حال حاضر خود را براي جهش و دستيابي به افق‌هاي نوتر آماده مي‌كند.لذا به دليل پراكندگي جغرافيايي، گستره نفوذ و تنوع محصولات نيازمند فهم دقيق در اهداف، استفاده بهينه از ابزار و امكانات و هم‌‌افقي در تحقق برنامه‌هاست.در اين گونه نشست‌هاست كه فارغ از تعارفات اداري ضعف‌ها و قوت‌ها، فرصت‌ها و تهديدها و راهكارهاي عملياتي مطرح و نگاه‌ها را متوجه ماموريت‌هاي ويژه اين رسانه بزرگ ملي و فراملي مي‌سازد.در نشست ديروز نيز در چنين فضايي ديدگاه‌ها و مطالبات رهبر معظم انقلاب اسلامي از رسانه ملي براي حاضرين مطرح گرديد تا همه توانايي‌هاي موجود در خدمت تحولي نوين بسيج و رسانه در طراز واقعي و مطلوب خود قرار گيرد.توجه به روش‌هاي نو در تبليغ معارف ديني، استفاده هنرمندانه از موسيقي، توجه ويژه به پايداري اصالت خانواده در برنامه‌هاي نمايشي، و آمادگي كامل و هميشگي براي مبارزه و مواجهه با جنگ نرم دشمن و حضور فعال در ميدان رسانه‌هاي مجازي از نكات مورد تاكيد در اين همايش بود.آفتاب يزد: واقعا كمبود وقت ! ؟   «واقعا كمبود وقت!؟»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آفتاب يزد است كه در آن مي‌خوانيد؛در سه روز گذشته، دو مقام دولتي علت عدم حضور احمدي‌نژاد در دو مجمع مهم را كمبود وقت يا گرفتاري‌هاي كاري او و اشتغال به امور ديگر دانسته‌اند.ديروز، معاون پارلماني نهاد رياست جمهوري گرفتاري احمدي‌نژاد براي انجام يك مصاحبه را علت غيبت او در جلسه ميهماني ساليانه مجلس دانست. البته اين نخستين بار نيست كه برخي توجيهات رسمي دولتي، به جاي رفع ابهام بر ابهامات مي‌افزايد.چند ماه قبل، رئيس دولت براي معرفي سه وزير پيشنهادي خود، نامه‌اي به مجلس نوشت و يك روز بعد، خواستار استرداد همان نامه شد و علت اين استرداد را فرارسيدن شب‌هاي قدر دانست. از آن زمان تاكنون هيچ‌يك از مقامات دولتي توضيح نداده‌اند كه »مگر رئيس دولت و كادر دفتر او از فرارسيدن شب‌هاي قدر بي‌اطلاع بودند يا اين شب‌ها، به طور ناگهاني و بدون قرار قبلي فرا رسيد كه رئيس دولت را ناچار به استرداد نامه خود كرد؟ « آنچه ديروز براي توجيه غيبت احمدي‌نژاد در ساختمان پارلمان مطرح شد، شباهت بسياري به توجيه عجيبي داشت كه تقريبا سه ماه پيش براي استرداد »نامه معرفي وزيران« ارائه گرديد. زيرا قاعدتا دعوت از احمدي نژاد براي حضور در جلسه ديروز مجلس، از مدت‌ها قبل- و شايد ماه‌ها قبل - ارائه شده و موافقت او با انجام مصاحبه هم، امري نيست كه يك روزه صورت گرفته باشد. لذا دفتر احمدي‌نژاد اين فرصت را در اختيار داشت كه با يك برنامه‌ريزي دقيق، امكان اجراي هر دو برنامه را براي رئيس خود فراهم نمايد. ضمن آنكه به فرض بي‌دقتي در تنظيم دو برنامه و لزوم حذف يا تغيير ساعت يكي از آنها، قاعدتا اولويت‌حضور، با جلسه‌اي بود كه به ميزباني مجلس برگزار گرديد.يك روز قبل از توجيه اخير، رئيس دفتر احمدي‌نژاد، عدم حضور او در جلسات مجمع تشخيص مصلحت نظام را ناشي از گرفتاري‌هاي كاري دانسته بود. البته ترديدي وجود ندارد كه احمدي‌نژاد از ساير اعضاي مجمع تشخيص مصلحت گرفتارتر است و مسئوليت‌هاي اجرايي و روزانه بيشتري دارد اما جلسات اين مجمع به صورت منظم و در ساعات معيني از روزهاي مشخص برگزار مي‌شود و تصميمات آن نيز بر اساس قانون اساسي، براي همه قوا لازم الاجراست.از سوي ديگر، عدم حضور رئيس دولت در جلسات مجمع، مي‌تواند موجب اتخاذ تصميماتي شود كه دولت را در اجراي آنها با مشكل مواجه مي‌كند يا با توجه به تجربيات قبلي، در ليست مصوباتي از مجلس و مجمع قرار خواهد گرفت كه عليرغم اهميت، دولت اصراري به اجراي فوري آنها ندارد. اين مسئله تاكنون در مورد احياي شوراهاي‌عالي و نيز برخي مصوبات مجلس به وجود آمده و سرآغاز اختلافات، گله‌گذاري‌ها و حملات رسمي يا غيررسمي اعضاي نهادهاي رسمي كشور عليه يكديگر شده است. البته آنچه در بالا به آن اشاره شد به همه زمان‌‌ها مربوط مي‌شود اما تداوم غيبت احمدي‌نژاد در جلسات مجمع تشخيص مصلحت و عدم حضور در جلسه ديروز مجلس، از زاويه‌اي ديگر اهميت مضاعف مي‌يابد كه شايد ارائه توجيهات غيرتكراري و قابل پذيرش‌تر توسط دفتر احمدي‌نژاد را ضروري مي‌سازد. اين زاويه، توصيه‌هاي اخير عالي‌ترين مقام نظام خطاب به سياسيون و مقامات كشور براي وحدت است.اگر در فاصله كمتر از يك هفته از اين توصيه‌ها، رئيس دولت به بهانه يك مصاحبه يا با توجيه نه چندان موجهي مانند »گرفتاري‌هاي كاري« رفتار غيروحدت‌ا~ميز از خود بروز دهد، آنگاه اميد بستن به رفتار وحدت آميز رده‌هاي پايين‌تر سياسي و حكومتي، چندان منطقي نخواهد بود زيرا تجربه نشان داده است كه زيردستان، به كپي‌برداري از رفتار بزرگتر‌ها عادت دارند. اين مسئله به خصوص در مورد همكاران احمدي‌نژادكه هر نوع نمايش اختلاف سليقه با رئيس، موجب گرفتاري‌هايي براي آنها شده و مي‌شود، با شدت بيشتري وجود دارد. به عبارت ديگر بعيد نيست كه به تدريج، تعداد ديگري از مسئولان دولتي نيز براي اثبات هماهنگي با رئيس دولت، انجام مصاحبه و شركت در محافل ديگر را برحضور در جلسات مشترك با ساير قوا ترجيح دهند و عملا توصيه‌هاي وحدت را بي‌خاصيت كنند. اين رفتار البته مي‌تواند تداوم همان اظهارات و اقداماتي باشد كه از چهار سال قبل آغاز شد و در مناظره‌هاي انتخاباتي به اوج رسيد و تنها ثمره آنها، جدا كردن حساب دولت فعلي از تمامي 30 سال گذشته انقلاب است. اگر چنين باشد و دولتمردان، با علم و اراده، مرتكب برخي غيبت‌ها و عدم حضورها شوند حرفي نيست اما كساني كه منتقدان دولت را به وحدت فرا مي‌خوانند بايد تكليف خود را با طرف دوم وحدت يعني دولتمردان نيز روشن كنند.مسئولان دولتي اگر اين شائبه‌ها را قبول ندارند بايد دلايل محكم‌تري براي عدم حضور رئيس خود در مجامع رسمي مرتبط با ساير قواي حكومتي بيابند. زيرا براي رئيس دولتي كه حتي اجلاس فائو در ايتاليا را از نظر دور نمي‌دارد و در جمع 2 يا 3 رئيس‌جمهور شركت كننده در آن اجلاس، حاضر مي‌شود تا پيام خود را ابلاغ نمايد، عدم حضور در جلسات مجمع تشخيص مصلحت نظام يا ميهماني كاري مجلس - كه اين بار نام شكرانه وحدت بر آن نهاده بودند - نمي‌تواند تنها ناشي از كمبود وقت باشد.رسالت:نقض اصل55 قانون اساسي«نقض اصل55 قانون اساسي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي رسالت به قلم محمدکاظم انبارلويي است كه در آن مي‌خوانيد؛يک فوريت طرح الحاق چند تبصره و موادي به قانون ديوان محاسبات کشور چهارشنبه27 آبان ماه از تصويب نمايندگان گذشت و اين در حالي بود که رئيس ، دادستان و کارشناسان فني ديوان از وجود چنين طرحي اطلاعي نداشتند. يک فوريت طرح الحاق چند تبصره و موادي به قانون ديوان محاسبات کشور چهارشنبه27  آبان ماه از تصويب نمايندگان گذشت و اين در حالي بود که رئيس ، دادستان و کارشناسان فني ديوان از وجود چنين  طرحي اطلاعي نداشتند.چهارشنبه و پنج شنبه  گذشته نقدي به مفاد اين طرح در دو قسمت ارائه شد يکي از نکات جالب پيشنهادي اين طرح اين است که ؛ تفريغ بودجه به تصويب کميسيون برسد و سخنگوي کميسيون آن را در مجلس قرائت کند.اصل55  قانون اساسي مي گويد؛ « ديوان محاسبات به کليه حسابهاي وزارتخانه ها و موسسات ، شرکتهاي دولتي و ساير دستگاههايي که به نحوي از انحاء از بودجه کل کشور استفاده مي کنند به ترتيبي که قانون مقرر مي دارد رسيدگي يا حسابرسي مي نمايد که هيچ هزينه اي از اعتبارات مصوب تجاوز نکرده و هر وجهي در محل خود به مصرف رسيده باشد . ديوان محاسبات حسابها، اسناد و مدارک مربوطه را برابر قانون جمع آوري و گزارش تفريغ بودجه هر سال را به انضمام نظرات خود به مجلس شوراي اسلامي تسليم مي نمايد. اين گزارش بايد در دسترس عموم گذاشته شود.»با کمي دقت در مفاد اصل55  قانون اساسي به اين نکته رهنمون مي شويم که گزارش تفريغ بودجه گزارشي فني و حرفه اي از وقوع تخلف است.اين تخلف فقط ناظر به اين است که هزينه اي خارج از اعتبارات مصوب و يا وجهي که در غير محل خود مصرف شده گزارش شود. پس گزارش تفريغ بودجه ناظر به معرفي متخلف نيست بلکه ناظر به وقوع تخلف است.اين گزارش که محصول کار حسابرسان و داوري هيئت عمومي ديوان محاسبات متشکل از12  مستشار و دادستان و رئيس ديوان محاسبات است چه نيازي  به تصويب کميسيون برنامه و بودجه مجلس دارد؟در هيچ يک از مفاد قانون ديوان محاسبات ، قانون محاسبات عمومي و اصول54  و55  قانون اساسي چنين نقشي براي کميسيون تعريف نشده است.مفهوم اين تصويب چيست؟ مگر مي شود يک حکم يا راي محکمه قانوني ( هيئت عمومي ديوان) را در جايي غير از جايگاه قانوني آن تصويب کرد؟مثلا مگر مي شود يک تخلف را که در هيئت عمومي ديوان محرز شده است در کميسيون برنامه و بودجه از درجه احراز ساقط کرد؟!نکته مهم قرائت تفريغ بودجه توسط سخنگوي کميسيون است ! اصل55  مي گويد گزارش تفريغ هر سال بايد توسط ديوان محاسبات «تسليم» مجلس شود . کمااينکه در اصل52  دولت ملزم شده است بودجه سالانه کل کشور را تهيه و به مجلس «تسليم» کند. مفهوم «تسليم» آن است که همان طور که رئيس جمهور با حضور خود در مجلس بودجه را تسليم مي کند رئيس ديوان محاسبات هم خود گزارش تفريغ را تسليم مجلس کند.دست بردن در گزارش تفريغ و خلاصه کردن در کميسيون و قرائت آن توسط سخنگوي کميسيون خلاف اصل55  است.تهيه کنندگان طرح خود متوجه تخلف مجلس طي30  سال گذشته شده اند که تفريغ برخلاف اصل55  همه ساله در کميسيون خلاصه و توسط مخبر ياسخنگوي کميسيون در صحن علني مجلس قرائت مي شود .در اين رويداد از «تسليم» تفريغ بودجه همانند آنچه که در تسليم اصل «بودجه» رخ مي دهد خبري نيست . لذا پيشنهاد کنندگان طرح مذکور مي خواهند به اين رويه خلاف قانون اساسي  شکل قانوني بدهند و در حقيقت در برابر نص اصل55  قانون اساسي اجتهاد بنمايند. نگارنده چندي پيش شکايتي در خصوص نقض اصل55  قانون اساسي در مجلس شوراي اسلامي به هنگام تسليم تفريغ بودجه تقديم کميسيون اصل90  کردم که تاکنون پاسخ رسمي به شکايت اينجانب به دستم نرسيده است . با توجه به اينکه60  نماينده مجلس هنگام تقديم طرح الحاق چند تبصره و موادي به به قانون ديوان محاسبات متوجه اين تخلف آشکار شده اند و در مقام قانوني کردن آن نيز برآمده اند ترديد باقي نمي گذارد که رويه مجلس در مورد «تسليم تفريغ بودجه» نادرست بوده است. اميدوارم امسال مجلس محترم اجازه دهد رئيس ديوان محاسبات وفق اصل55  قانون اساسي تفريغ را رسما تسليم مجلس نمايد و مفاد گزارش را همان طور که در اصل55  قانون اساسي آمده است در دسترس عموم قرار دهد.اعتماد:ما سياسي نيستيم«ما سياسي نيستيم»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي اعتماد به قلم مرتضي شاملي است كه در آن مي‌خوانيد؛باورم شده است که ما هنوز يک جامعه سياسي نيستيم. سياسي مي گويم نه به مفهوم متداولي که به طور عام از سياست مي فهميم و ترکيباتي مثل سياستمدار و سياست پيشه و سياست باز و رجل سياسي و اتهام سياسي و زنداني سياسي و از اين قبيل از آن درست مي کنيم. نه، منظورم اين نيست، بلکه چيزي است بيشتر از اين؛ چيزي که تکليف ما را با خودمان، جامعه مان و همان سياست رسمي مان روشن مي کند، چيزي که بايد باشد اما نيست چيزي که يا نداشته ايم يا داشته ايم و گم کرده ايم.اما چرا اينها را مي نويسم، نمي دانم. اسمش را بگذاريد يک نياز. يک کنکاش. يک چيزي که بايد گفته شود، انديشيده شود، و اگر دست داد و لزومي برايشان احساس شد، ديگران هم بگويند و بنويسند.اصفهان زيباست. زاينده رود، غرب تا شرق، از وسط شهر مي گذرد. دو طرف آن پارک هاي زيبايي است که گريزگاهي براي روزهاي تعطيل خانواده هاست. شايد شما هم از هر جاي ديگر ميهن مان باشيد روزي گذرتان به يکي از اين پارک ها افتاده باشد. در سايه درختي تنومند فرشي پهن کرده، سفره يي انداخته و از دويدن و قهقهه کودکان تان لذت برده باشيد.بعدازظهر جمعه چهارم ارديبهشت امسال در يکي از همين پارک ها، درخت سپيداري به ارتفاع 20 متر بر سر چند خانواده فرو مي افتد و باعث مرگ دختري 15 ساله و کودکي دوساله مي شود،تعدادي را هم مجروح و مصدوم و شايد براي تمام عمر عليل مي کند. خبر و گزارش اين فاجعه در چند روزنامه نوشته مي شوداما شهرداري اصفهان از همان ابتدا تاکنون نه تنها خودش را مسوول نمي داند بلکه علت حادثه را باد شديد و کوتاهي اداره هواشناسي اعلام مي کند که وضع هوا را به شهروندان اطلاع نداده است،به راستي اگر اين حادثه براي يک توريست اروپايي يا امريکايي يا حتي يکي از اعضاي هيات هاي فرهنگي کشورهاي اسلامي که چند سال پيش براي ديدن اين «پايتخت فرهنگي جهان اسلام» به اصفهان آمده بودند پيش مي آمد، باز هم شهرداري اصفهان يا هر مقام ديگري چنين موضعي مي گرفت و اين گونه پاسخ مي داد؟،در زمان حادثه از باد شديد خبري نبوده است. به گزارش هواشناسي، باد در ارتفاع نسبتاً بالاي سطح زمين بوده و مردمي هم که در پارک بوده اند مي گويند هوا آرام بوده است و اصلاً باد مزاحمي را احساس نکرده اند. مضافاً اينکه در آن روز هيچ مورد مشابه ديگري هم در اصفهان گزارش نشده است که درختي يا حتي شاخه يي در اثر وزش باد شکسته باشد. تازه مگر هر بادي مي تواند تنه درخت قطوري را که 20 متر هم ارتفاع دارد، از محلي نزديک به زمين بشکند و سرنگون کند؟، اگر چنين باشد بايد با هر نسيمي مردم هراسان شوند و به داخل خانه ها و زير طاق ها پناه ببرند، و مي دانيم که چنين ترس و هراسي اصولاً در اذهان مردم ما وجود ندارد. درخت اگر سالم باشد اين انعطاف را دارد که در برابر بادهاي بسيار شديد هم مقاومت کند. از طرفي، مسلماً مسوولان شهرداري اصفهان مي پذيرند، يعني بايد بپذيرند که قطع درختان پوسيده يک اصل شناخته شده در تشکيلات شهرداري هاي ماست و جاي هيچ شبهه و توجيهي هم ندارد.يکي از دوستان تعريف مي کرد که سال پيش، در يکي از پارک هاي کرج شاهد قطع چند درخت سرسبز توسط گروهي از ماموران شهرداري بوده است. به آنها اعتراض مي کند که قطع درختان آن هم توسط شهرداري چه معنايي دارد؟، شخصي که مسوول آن گروه بوده است با يک پيچ گوشتي تنه يکي از آن درختان را سوراخ مي کند و نشان مي دهد آن درخت به ظاهر سالم، از درون پوسيده است و هر لحظه ممکن است بشکند و روي مردم بيفتد. بعد هم اضافه مي کند قطع چنين درختاني يکي از وظايف تشکيلات فضاي سبز شهرداري است. اين را گفتم تا عرض کنم رسيدگي به سلامت درختان يک اصل شناخته شده است و اگر هزاران بار هم گناه حادثه چهارم ارديبهشت را به گردن باد و کواکب و افلاک و ديگران بيندازيم، نه تنها مشکلي حل نمي شود و از ميزان مسووليت ما نمي کاهد، بلکه ابعاد اجتماعي و انساني فاجعه را غم انگيزتر و تکان دهنده تر مي کند.کارشناسان دادگستري اصفهان طي دو مرحله کارشناسي علت حادثه را عمر زياد درخت، چوب پنبه يي شدن و آفت زدگي آن و همچنين کج شدن و انحراف آن حدود 30 درجه از محور قائم دانسته اند. سن اين درخت حدود 40 سال بوده است، در حالي که درخت سپيدار بايد در سن 20 تا 25 سالگي و قبل از پروسه فساد و پوسيدگي قطع شود. تاکنون دوبار اين کارشناسي ها صورت گرفته و هر دو بار هم شهرداري اصفهان به نتايج آنها اعتراض کرده و آنها را رد کرده است. البته نظر نهايي را قاضي پرونده بايد بدهد، اما به شرط موافقت او، اين کارشناسي ها تا سه بار ديگر هم مي تواند با تعداد بيشتري از کارشناسان دادگستري ادامه يابد.اينکه نهايتاً مقصر اين حادثه چه نهاد و تشکيلاتي است دادگاه بايد بگويد. اما مساله اين است که چنين نهادي اصولاً متوجه مسووليت خطير خود بوده است يا نه؟ مسلماً نبوده است، و اگر هم زماني بوده فراموش کرده است. براي همين هم چنين اتفاقاتي مي افتد. نه، ما هنوز يک جامعه سياسي نيستيم.كيهان:آقايان ! شما تمام شده‌ايد«آقايان ! شما تمام شده‌ايد»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم حسين شريعتمداري است كه در آن مي‌خوانيد؛«مدتي است كه اينها -روزنامه كيهان- اتهاماتي همچون همراهي با ماركسيست ها، سلطنت طلب ها، صهيونيست ها و منافقين جنايتكار را مطرح مي كنند ولي واقعاً براي من جاي سوال است كه آيا اينها نمي دانند و فكر نمي كنند كه اين نوع سخنان نتيجه عكس خواهد داشت؟... آقايان -خطاب به كيهان- بدانند كه من به خط امام اعتقاد كامل دارم و معتقدم برخي درصدد هستند راه و خط امام را پاك و از بين ببرند و منويات خودشان را به جاي خط امام به مردم قالب كنند. اما بدانند كه من پاي آرمان هاي امام و منافع ملي ايستاده ام و تلاش مي كنم انحرافات را يك به يك براي مردم بيان كنم تا راه از بيراه مشخص شود... به مسئولين روزنامه كيهان مي گويم كه برداشت ما از اسلام با برداشت شما از اسلام متفاوت است و به همين علت، آن خميني اي كه ما مي شناسيم با خميني اي كه شما مي شناسيد فرق دارد... به شما مي گويم كه كج فهم هستيد و امام را نشناخته ايد و...»مطلب فوق بخشي از مصاحبه آقاي مهدي كروبي با سايت «تغيير» است كه در برخي روزنامه هاي زنجيره اي- از جمله روزنامه اعتماد- با عنوان «نامه كروبي به حسين شريعتمداري» از آن ياد شده است. درباره اظهارات كروبي، اگرچه گفتني هاي فراواني هست ولي از آنجا كه هويت كنوني ايشان بر كسي پوشيده نيست، در اين نوشته فقط به چند مورد اشاره مي كنيم.1- آنچه درباره مواضع، عملكرد و همراهي و همصدايي كروبي با آمريكا، اسرائيل، گروههاي ضدانقلاب نظير منافقين، بهايي ها، ماركسيست ها، سلطنت طلب ها، دشمنان تابلودار امام و اسلام و انقلاب و... در روزنامه كيهان آمده است، تماماً مستند و غيرقابل انكار است و كيهان تمامي اين اخبار و گزارش ها را همراه با اسناد آن - كه براي همگان نيز قابل دسترسي است- به چاپ رسانده است بنابراين تعجب آور نيست كه آقاي كروبي جرأت نفي اين اسناد را نداشته باشد و به جاي آن- و از ترس رسوايي بيشتر- به كيهان حمله كند. البته با توجه به هويت كنوني آقاي كروبي، كيهان حمله ايشان را سند حقانيت خود دانسته و به آن افتخار مي كند. كاش آقاي كروبي يك بار- فقط يك بار- يكي از اسناد ارائه شده در اخبار و گزارش هاي مستند كيهان- تاكيد مي شود فقط يكي از آنها- را كه از همكاري آشكار وي با طيف ياد شده حكايت مي كند، با ارائه دليل- و نه با مصاحبه يكطرفه- نفي مي كرد و يا مي توانست فقط يكي از اسناد كيهان درباره همنوايي سران فتنه با دستور العمل هاي رسماً اعلام شده آمريكا و اسرائيل را، انكار كند.به عنوان مثال، آيا جناب كروبي فراموش كرده است كه قبل از روز قدس در ديدار با اعضاي حزبش براي نظام و مردم مسلمان ايران خط و نشان كشيده بود كه «شما روز قدس متوجه مي شويد كه مردم از چه فكر و انديشه اي حمايت مي كنند»؟! و روز قدس وقتي هواداران كروبي و موسوي و خاتمي آشكارا به نفع اسرائيل و عليه جمهوري اسلامي ايران و حضرت امام(ره) شعار دادند، آقاي كروبي با گشاده رويي از آنان استقبال كرد؟! و آيا فراموش كرده است كه مقامات آمريكايي و نخست وزير رژيم صهيونيستي به خاطر مقابله وي با اسلام انقلابي و خط امام(ره) به ايشان مدال شجاعت دادند؟! آقاي كروبي! مگر سازمان منافقين، بهايي ها، فدائيان خلق، سلطنت طلب ها و... با صدور بيانيه و اعلاميه و مصاحبه و انتشار آن در سايت هاي حامي شما و موسوي، از حضرتعالي حمايت نكرده و نمي كنند؟! چرا حتي براي يك بار هم كه شده عليه آنها موضع نگرفتيد؟!البته آقاي كروبي در مصاحبه ياد شده براي اثبات ادعاي خود درباره دروغ بودن اخبار كيهان! به تماس خويش با احمد صدر حاج سيد جوادي- عضو جبهه ملي- اشاره كرده و ضمن تجليل فراوان از وي، مي گويد، «او به من پيغام داده بود كه مي خواهد به صورت تلفني از من دلجويي كند(!) ولي ناگهان، چند روز بعد كيهان نوشت احمد صدر حاج سيدجوادي از كروبي خواست جبهه مدافعان ملي تشكيل بدهد» و اين خبر كيهان را دروغ ناميده است! كه بايد گفت: خبر كيهان با استناد به اظهارات شخص حاج سيد جوادي در مصاحبه با سايت ميزان- وابسته به نهضت آزادي- نقل شده بود و سند و آدرس آن نيز در خبر ويژه كيهان آمده بود. حاج سيد جوادي در آن مصاحبه و همچنين در مصاحبه با سايت «آريا» تأكيد مي كند كه در تماس با آقاي كروبي از وي خواستم همراه با آقاي موسوي به تشكيل جبهه مدافعان ملي روي آورد و به مبارزه خود ادامه دهد!! خب! جناب كروبي، بعد از آنهمه رجزخواني فقط به يك نمونه اشاره كرديد كه آنهم تأييد خبر كيهان و اثبات دروغگويي شما بود.2- آقاي كروبي فرموده اند اسلام ايشان با اسلام كيهان فرق مي كند و خميني اي ]ره[ كه او مي شناسد با خميني اي]ره[ كه كيهان مي شناسد متفاوت است، كه بايد گفت: اين سخن آقاي كروبي كاملاً درست بوده و قابل قبول است. چرا كه اسلام امام(ره)، اسلام ناب محمدي(ص) است و ضديت با آمريكا، دشمني با اسرائيل، مقابله با منافقين و بهائيان و سلطنت طلبان و مرفهين بي درد، حمايت از مستضعفين و محرومان از جمله اصلي ترين شاخصه هاي آن است. آيا غير از اين است؟ حالا بايد از آقاي كروبي پرسيد، آيا مي توانيد همراهي و همصدايي خود با آمريكا و اسرائيل و منافقين و بهايي ها و مرفهين بي درد و سلطنت طلب ها و... را انكار كنيد؟ بديهي است كه با وجود اينهمه اسناد كه كيهان فقط به اندكي از آنها اشاره كرده است نمي توانيد انكار كنيد. و از سوي ديگر مقابله كيهان با طيف مورد اشاره با استناد به نسخه هاي آن كه موجود است قابل انكار نيست.بنابراين، ادعاي شما درباره تفاوت اسلام شما و اسلام كيهان و متفاوت بودن برداشت شما از امام(ره) با برداشت كيهان از آن بزرگوار، كاملاً صحت دارد. با اين توضيح كه جنابعالي در صف دشمنان امام(ره) و در اردوگاه اسلام آمريكايي هستيد و همه تلاش كيهان آن است كه از حلقه اسلام ناب محمدي(ص) بيرون نرود. آيا غير از اين است؟!آيا اسلام ناب و حضرت امام (ره) كه پرچمدار آن بوده اند، با جرثومه هاي فسادي كه حضرتعالي در كنف حمايت آنها هستيد، سر آشتي داشتند؟ و آيا روز قدس به نفع اسرائيل و روز 13 آبان به نفع آمريكا شعار مي دادند؟ آيا ... و آيا...؟!3- راستي آقاي كروبي! مگر حضرت امام(ره) نفرموده اند هرگاه دشمنان اسلام و انقلاب از شما تعريف و تمجيد كردند، مطمئن باشيد كه به بيراهه مي رويد؟ اين سخن امام راحل(ره) را كه نمي توانيد انكار كنيد؟ بنابراين، چرا، حتي يك بار هم عليه دشمنان تابلودار اسلام و انقلاب و امام(ره) موضع نگرفتيد بلكه، به حمايت آشكار از آنها نيز برخاستيد؟! راستي چرا؟! شما علت را مي دانيد و نمي گوئيد ولي كيهان مي داند و مي گويد كه علت آن استحاله هويتي شما و خروج از خط امام و انقلاب است.گفتني است آقاي كروبي در همين مصاحبه، وقتي مي خواهد خاطره اي از مرحوم مهندس بازرگان نقل كند، مي گويد «البته بنده در آن زمان- سال هاي اوليه بعد از انقلاب- ديدگاه مشتركي با مهندس بازرگان نداشتم»! دقت كنيد! يعني اينكه، حالا با نهضت آزادي ديدگاه مشتركي دارد! همان نهضت آزادي كه حضرت امام(ره) در نامه اي - از قضا خطاب به آقاي محتشمي پور كه هم پيمان كنوني كروبي و موسوي است- درباره آنان فرموده اند «اگر خداي متعال عنايت نفرموده بود و مدتي در حكومت موقت باقي مانده بودند، ملت هاي مظلوم به ويژه ملت عزيز ما اكنون در زير چنگال آمريكا و مستشاران او دست و پا مي زدند و اسلام عزيز چنان سيلي از اين ستمكاران مي خورد كه قرن ها سر بلند نمي كرد... نهضت به اصطلاح آزادي و افراد آن چون موجب گمراهي بسياري از كساني كه بي اطلاع از مقاصد شوم آنان هستند، مي گردند بايد با آنها برخورد قاطعانه شود و نبايد رسميت داشته باشند.»خب! آقاي كروبي! آيا باز هم لاف گزاف مي زنيد و خود را خط امامي! معرفي مي كنيد؟!جناب كروبي! حافظ شيرازي را «لسان الغيب» ناميده اند و براي اثبات شايستگي اين لقب همين اندازه كافي است كه قرن ها قبل، انگار هويت افرادي نظير جنابعالي و موسوي و خاتمي را وصف كرده است. آنجا كه مي فرمايد؛صوفي پياله پيما، زاهد قرابه بر دوشاي كوته آستينان، تا كي دراز دستي؟در خلوت مغانم، دوش آن صنم چه خوش گفتبا كافران چه كارت، گر بت نمي پرستي؟!راستي آقاي كروبي «با كافران چه كارت»؟!آقاي كروبي! مگر آقاي منتظري از سوي حضرت امام(ره) طرد نشده و با توجه به خيانت هاي وي، او را از «سوختن در قعر جهنم» بيم نداده بود؟ و مگر جنابعالي در همان ايام طي نامه اي به خيانت منتظري اشاره نكرده بوديد؟ پس چه شد كه امروزه با دشمن طرد شده حضرت امام(ره) عليه انقلاب و خط امام(ره) و به نفع دشمنان اسلام، ائتلاف كرده و قربان صدقه او مي رويد؟ آيا هنوز هم ادعاي خط امامي بودن داريد؟!4-آقاي كروبي گفته است «ميزان رأي ملت است» كه سخن حكيمانه اي است- و البته اين سخن حكيمانه متعلق به حضرت امام(ره) است نه جناب كروبي- و اما، بايد به جناب كروبي گفت؛ اگر ميزان رأي ملت است- كه هست- اينهمه سروصداي جنابعالي براي چيست؟ شما كه با آنهمه هزينه و برو بيا و... نتوانستيد حتي يك درصد از رأي ملت را هم كسب كنيد؟! تعداد آراء حضرتعالي از تعداد آراء باطله هم كمتر بود! نبود؟! آيا اعتقاد داريد كه در شمارش آراء 40 ميليون تقلب شده است؟! شوخي نفرمائيد! درست است كه گفته اند «مأمور معذور» است ولي مأمور اگر اهل ايمان و تقوي و صداقت باشد، نزد خدا و خلق خدا «مسئول» هم هست و هرچه را جرج سوروس صهيونيست و جين شارپ و مايكل لدين درباره ادعاي تقلب در انتخابات و سردادن شعارهاي ضدامام و اسلام و انقلاب به وي توصيه كردند، نمي پذيرد. يادتان هست كه اين توصيه ها چند ماه قبل از انتخابات به سران فتنه ديكته شده بود؟ اگر يادتان رفته لطفاً به يادداشت روز و اخبار ويژه كيهان كه در همان روزها اين فرمول ديكته شده را فاش كرده و اسناد آن را نيز آورده بود، مراجعه بفرمائيد.5- جناب كروبي، باور بفرمائيد جنابعالي و آقايان موسوي و خاتمي در آزمون الهي كه براي سنجش ضريب اعتقاد و ايمان برخي از مدعيان به اسلام ناب محمدي(ص) و خط امام(ره) و ميزان ميهن دوستي و مردم گرايي آنان برپا شده بود، رفوزه شده و سقوط كرده ايد. باور بفرمائيد كه شما آقايان تمام شده ايد!آقاي كروبي! يادتان هست كه قبل از انتخابات آقايان موسوي و خاتمي و... در جلسات محرمانه خود، حضرتعالي را راه نمي دادند؟ راستي چقدر از بي محلي آنها عصباني بوديد؟! يادتان كه هست؟! اما بعد از ناكامي در انتخابات و هنگامي كه نوبت به بازي «صفر»ها رسيد، شما را هم به بازي گرفتند... و چه بازي مسخره اي؟!... اميدواريم علي رغم گناه بزرگي كه مرتكب شده ايد توفيق توبه پيدا كنيد كه «دارالشفاي توبه نبسته است، در هنوز» و صد البته مجرمان را بعد از توبه هم مجازات مي كنند، چرا كه مجازات آنان، هم «حق الله» است و هم «حق الناس»... و خداي مهربان همه ما را از شر نفس اماره و همزات شيطان محفوظ بدارد كه چه اندك است جيفه دنيا و ماندگاري آخرت چه طولاني و بي انتها...ابتكار:کتاب قانون، بيانگر ايرادهاي تاريخي «کتاب قانون، بيانگر ايرادهاي تاريخي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي ابتكار به قلم زهرا فضلي است كه در آن مي‌خوانيد؛گره زدن طنز اجتماعي با ذائقه هاي مردم سخت است. اما اين روزها مردم تهران بيشتر از نان شب به طنز نياز دارند.به تعبير ديگر وجه تبسم زايي طنز جزو کمک هاي اوليه شهرنشينان تهران است که از صبح تا شب در معرض آلودگي صوتي، آلودگي هوا، ترافيک و مسائل مختلف آسيب رسان ديگر هستند. کتاب قانون، از جمله فيلم هاي حاشيه دار دو سه سال اخير سينما است; فيلمي بحث برانگيز که پس از چند سال توقيف،به تازگي در سينماها اکران شده و از فروش خوبي نيز برخوردار گرديده است.از زمان مدت اکران اين فيلم نقد هاي مثبت و منفي سياسيون نيز حکايت از آن دارد که  کارشناسان سياسي هم فيلم مي بينند.برخي بدون اين که خود را در اين آينه برانداز کنند آن را شکستند و برخي هم درباره نقطه نظرات خود به گفت وگو پرداختند که اين بهترين راه حل موجود است. «کتاب قانون» نقد امروز و همين حالاي ماست.اکثر ما ايراني ها داريم شبيه يکديگر مي شويم. ما هميشه به انسان بودن و ايراني بودن خود مي باليم، اما برخي موارد مانند دروغگويي، کم فروشي و غيره کم کم در ما حالت نهادينه پيدا کرده است.کتاب قانون به اين مساله مي پرداخته است. موضوع اين اثر آفتي است که در بطن جامعه ما نفوذ کرده و روز به روز شدت آن بيشتر مي شود. لذا اگر اين اثر سه سال ديگر هم پخش مي شد شايد مخاطباني بيش از اين داشت. «کتاب قانون» فيلمي با درونمايه ايي طنزگونه که با حرف هاي مهم درباره شرايط جامعه امروز ايران و نوع رويکرد عمومي به آداب و سنن و البته مذهب است و به لحاظ حساسيت و ضرورت موضوعي که طرح مي کند، همچون «آژانس شيشه يي»، «ليلي با من است»، «زير نور ماه» و «مارمولک»، اهميتي فراتر از ابعاد عادي يک فيلم دارد.مازيار ميري در "کتاب قانون" ناهنجاري هاي جامعه ايراني را نقد مي کند و مخاطب را وا مي دارد که بازنگري درباره خودش را شروع کند.از آن جا که ميري براي ساخت اثري کمدي مضموني چالش برانگيز و حساس را برگزيده، رويکرد انتقادي فيلم به برخي مناسبات فرهنگي و اجتماعي که در جامعه ايراني حاکم است، نظرات ضد و نقيضي را به دنبال داشت که برخي را به واکنش واداشت تا نسبت به اين رويکرد انتقادي که در نظر آنها به سياه نمايي جامعه و مناسبات جاري در آن انجاميده بود، اعتراض داشته باشند، هرچند که در جبهه روبه رو برخي نيز بر اين باور بودند که ميري در روزگار ساخت کمدي هاي بي ارزش، اثري کاملا ارزشمند را ارايه کرده است که علاوه بر مايه هاي سرگرم کننده اش، حرف هايي براي گفتن دارد تا تماشاگر دست خالي از سينما بيرون نرود."کتاب قانون" در واقع در دفاع از جامعه اخلاقي و ديني ساخته شده است.يکي از چالش هاي جدي که در اين فيلم وجود دارد، تعامل ميان احکام و اخلاق است و حرف کتاب قانون حرف امروز و ديروز نيست و مسئله اي کلان تر و مشکلي تاريخي را مطرح مي کند.اما به تصوير کشيدن مفاهيم و انگاره‌هاي ديني يا نقد برخي باور ها و عادت هاي مذهبي در سينما، يک تيغ دولبه است که هم داراي جذابيت هاي دراماتيک و سينمايي است و هم مي تواند مخاطبان زيادي را جذب خود کند و هم از سوي ديگر راه رفتن روي ميدان مين است و به دليل حساسيت  هايي که در جامعه نسبت به اين مسايل وجود دارد، با واکنش ها و انتقاداتي هم مواجه مي شود.اين فيلم نشان مي دهد که برخي از ما ايرانيان بيش از آن که به حقيقت دين اسلام بپردازيم و دستورهاي آن را رفتار کنيم، به ظواهر سنت هايي مي پردازيم که ساخته عرف جامعه است.ميري با کمک محمد رحمانيان رفتارهايي را پيش روي ما قرار داده که همه مي دانند «نکوهيده» است و ناپسند اما همين «همه» آن را انجام مي دهند و آب از آب تکان نمي خورد و کسي هم اعتراض نمي کند. او در طول فيلم همان رفتارهاي دوگانه ما با اعتقاد هاي ديني و مذهبي مان را گوش زد مي کند و دستخوش طنزي تلخ قرار مي دهد.فيلم ساختن در حوزه مفاهيم ديني در ايران بسيار دشوار است و به هنرمندي و هوشمندي ظريف نيازمند است تا يک فيلم ساز بتواند تلقي خود را از اين مفاهيم و ارزش ها روايت کند و هم به گونه اي آن را روايت کند که با اعتراض يا واکنش تند از سوي جامعه مواجه نشود.   جمهوري اسلامي:پشت صحنه قطعنامه هاي ضد ايراني«پشت صحنه قطعنامه هاي ضد ايراني»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛اين روزها جنجال پيرامون موضوع هسته اي ايران شتاب زيادي به خود گرفته كه حجم وسيعي از اخبار خبرگزاريها و رفت و آمدهاي سياسي و رايزنيهاي ديپلماتيك در غرب و شرق عالم به اين موضوع اختصاص يافته است . اين روند پرشتاب و پرفشار كه با جنجال هاي سياسي و تبليغاتي آميخته شده نه تنها طبيعي و معقول به نظر نمي رسد بلكه با توجه به قرار گرفتن آمريكائيها در پشت فرمان مذاكرات هسته اي و صحنه گرداني هاي آنها در گفتگوهاي اخير و مديريتي كه مشخصا توسط كاخ سفيد و شخص اوباما بر موضوع هسته اي ايران اعمال مي شود اوضاع به سمتي كاملا غيرطبيعي و باج خواهانه هدايت مي شود.همزمان با پيچيده شدن روابط فيمابين گروه 1 +5 با ايران كه با رئيس جمهور شدن اوباما مقارن بود گمانه زني ها مبني بر از سرگيري مذاكرات و حل و فصل منطقي آن تقويت شد و صاحبنظران از نوعي منطق گرايي در روند اوضاع سخن گفتند ولي مسائل اخير كاملا خلاف آنرا به اثبات رساند.از سال گذشته كه مذاكرات هسته اي 1 +5 با ايران به خاطر يكجانبه گرايي غرب و عدم پايبندي آنها به حقوق مسلم و تصريح شده ملتها در معاهده « ان . پي . تي » به بن بست كشانده شد لزوم تحول در مديريت مذاكرات آشكار گرديد و از اين رو كساني در غرب اظهار اميدواري كردند با روي كار آمدن يك رئيس جمهور سياهپوست از حزب دمكرات كه بويژه با شعار ايجاد « تغيير » و « اصلاح » در مسير مسائل داخلي و سياستهاي خارجي آمريكا راي مردم اين كشور را به دست آورده مي توان به روند مذاكرات هسته اي خوشبين بود و اين جابجايي قادر خواهد بود تحولي مبتني بر منطق و عقل گرايي را در مديريت گفتگوها با ايران بوجود آورده و فضاي تيره خصومت را تغيير دهد ولي مواضع كاخ سفيد كه در قطعنامه اخير شوراي حكام عليه ايران متبلور شد نشان داد كه اين انتظار كاملا بيهوده و عاري از پشتوانه بوده است .امروز پس از اعتراف مقامات آمريكايي به اينكه قطعنامه شوراي حكام حاصل تلاش چند ماهه رئيس جمهور جديد آمريكا عليه ايران است ديگر شكي باقي نمانده كه پشت صحنه پرونده سازيهاي هسته اي بر ضد جمهوري اسلامي ايران بايد اوباما و برخي محافل كنگره آمريكا از جمله لابي صهيونيستها را جستجو كرد. آنچه در اين قبيل قطعنامه ها و بيانيه ها تحت عنوان « خواسته جامعه جهاني » مطرح مي شود دقيقا مطالبات غيرقانوني آمريكا است .بررسي روند موضعگيري كينه توزانه اوباما عليه فعاليتهاي صلح آميز هسته اي ايران و مقايسه آن با دوران حاكميت بوش نشان مي دهد كه در سياستهاي ضد ايراني كاخ سفيد نه تنها تغيير مثبتي ايجاد نشده بلكه رفتارها خصمانه تر شده است .رسانه ها و محافل كارشناسي غرب به طور يكصدا خاطرنشان ساخته اند تحريم ايران و تشديد فشارها عليه تهران كه فعلا در دستور كار آمريكا و ساير كشورهاي گروه 1 +5 قرار دارد كاري از پيش نمي برد و سياست « توپ و تشر » غرب عليه ايران را با عكس العملي شديدتر به سوي خود آنها باز مي گرداند. غرب بويژه آمريكا با نگاهي به گذشته كارنامه خود در برخورد با موضوع فعاليتهاي هسته اي صلح آميز ايران بايد به اين نتيجه عبرت آموز برسد كه از تشديد تحريم و فشار عليه ايران به نتيجه اي نخواهد رسيد و قطعنامه اخير نيز نتيجه اي جز اتحاد بيشتر ملت مجلس و مسئولان نظام جمهوري اسلامي ايران در ادامه روند فعاليتهاي هسته اي و حركت به سمت غني سازي 20 درصدي براي آنها نداشته است . تداوم انسجام عمومي در ايران براي آقاي اوباما كه مسئوليت مديريت و هدايت نحوه برخورد با پرونده هسته اي ايران را برعهده گرفته نشان خواهد داد كه او هرچه بيشتر با اين فرمان به پيش براند و از حيثيت خود آمريكا و متحدانش خرج كند نتيجه كمتري خواهد گرفت و باقيمانده اعتبار خود را نيز از دست خواهد داد.امروز براي صاحبنظران كاملا آشكار شده كه كاخ سفيد قصد دارد با وارد آوردن فشار بر ايران در موضوع هسته اي مسئولان ايراني را به پاي ميز مذاكره با آمريكا بكشاند و جمهوري اسلامي ايران را از مواضع اصولي 30 ساله و حق طلبانه اش منصرف كرده و مشكل « واشنگتن تهران » را به نفع خويش حل و فصل كند.فشارها و مقابله تند و صريح ماه هاي اخير مقامات كاخ سفيد عليه جمهوري اسلامي ايران بخوبي آشكار مي سازد كه مخالفت واشنگتن و متحدانش با برنامه هاي هسته اي ايران صرفا به خاطر حساسيت و نگراني آنها نسبت به كم و كيف فعاليتهاي اتمي كشورمان نيست زيرا آنها از طريق گزارش بازرسان آژانس بخوبي از عملكرد و اهداف صلح آميز ما مطلع هستند و فقط در صدد به دنبال حل مشكل سي ساله شان در عدم ذلت پذيري ملت ايران و قطع روابط سلطه با ايران هستند و اين البته خواب آشفته ايست كه هرگز به تعبير آن دست نخواهند يافت . طبعا آقاي اوباما نيز همانگونه كه روند اوضاع در عراق و افغانستان به او ثابت كرده بايد به اين واقعيت تن در دهد كه همه چيز به سوي افول ستاره بخت آمريكا حركت مي كند و او نيز مانند بوش ورشكسته بايد اين اصل را بپذيرد كه چاره اي جز تن دادن به خواست ملتها ندارد.مردم سالاري:سفرهاي استاني براي چيست؟«سفرهاي استاني براي چيست؟»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي مردم سالاري به قلم مهدي عباسي است كه در آن مي‌خوانيد؛«سفرهاي استاني» از آن جمله مسائلي است که احمدي نژاد بهآن بسيار علا قه مند است.سفر به استانهاي کشور، تا آن ميزان براي احمدي نژاد پراهميت است که هيچگاه انتقادات گسترده منتقدان از نحوه اين سفرها، کوچکترين ترديدي در تصميم اش ايجاد نکرد. هر استان، دوبار در دوره دولت نهم  در قالب سفرهاي استاني مورد بازديد قرار گرفت و حال نيز احمدي نژاد، دور سوم سفرهايش به دور ايران را آغاز کرده است.اما بيان چند نکته  در خصوص اين سفرها الزامي است:1- دولت آماري واقعي از ميزان اجراي مصوبات فراواني که در چند ساعت نشست هيات دولت در دوره هاي اول و دوم به تصويب رسانده، به دست آورد. اخبار استانها حکايت از آن دارد که اگر چه، مصوبات فراوان در چندساعت نشست دولت در هر استان با سرعت فزاينده اي به تصويب رسيده است اما در عمل بر عکس زمان صرف شده در تصويب، با فرسايش در اجرا روبرو شده اند.انتقادات نمايندگان شهرها و اخبار مختلف در اين زمينه مهر تائيدي بر عدم اجراي کامل مصوبات تاثير گذار دراستان ها است.يکي از مهمترين انتقادات منتقدان احمدي نژاد همواره حجم گسترده مصوباتي است که تضميني در ميزان اجرايي شدن آنها وجود ندارد.2-اي کاش همراهان احمدي نژاد به اين نکته توجه مي کردند که اهداف آنها از برنامه ريزي براي سفرهاي استاني چيست؟اگر قرار است دولتي ها، مشکلا ت کشور را از نزديک مشاهده کنند، تصور مي شود، يک بار کافي باشد تا به عمق کمبودهاي مردم واقف شد.حال چگونه است که دولت احمدي نژاد، با يک مکانيزم تکراري و ساده و آن هم ديدار چهره به چهره، مي خواهد مشکلا ت خيل گسترده جامعه را حل کند؟تصويب مصوبات جديد و تاکيد بر مصوبات قبلي، آيا در ساختمان رياست جمهوري امکان پذير نيست؟3-حرکت ماشين حامل احمدي نژاد از فرودگاه تا استاديوم و سخنراني درجمع مردم، از جمله قسمت هايي از سفرهاي استاني است که احمدي نژاد هيچگاه آنها را از برنامه هايش حذف نمي کند. سوال اساسي آن است که اين اقدام آن هم براي سومين بار در طول دوره دولت نهم و دهم که ممکن است به مراتب بيشتري نيز در هر استان برسد، چه تاثيري در حل مشکلا ت مردم دارد؟اگر قرار است، احمدي نژاد با مردم سخن بگويد که صداوسيما همواره در خدمت رئيس دولت است و راه ارتباطي احمدي نژاد با مردم در هر لحظه اي که اراده کند هموار است.4-ادامه سفرهاي استاني با مکانيزمي که در حال حاضر اعمال مي شود، نتايج قابل توجهي به همراه ندارد و کشاندن طرفداران در هواي سرد و گرم به استاديوم و تصويب مصوباتي که بعضا در اجرا با مشکلا ت فراوان روبرو مي شوند، نمي تواند پاسخ مناسبي براي هزينه هاي سياسي اين سفرها باشد.و نکته ديگر اين که آيا گرفته شدن وقت وزرا در اين سفرها باعث نمي شود که دولت از وظايف عادي خود از جمله ارائه به موقع لا يحه بودجه سالا نه و برنامه پنجم توسعه باز بماند؟حيالت نو:اينان پيرو کدام امامند؟«اينان پيرو کدام امامند؟»عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي حيات نو به قلم حميد قزويني است كه در آن مي‌خوانيد؛اظهارات مقام معظم رهبرى درباره ضرورت پرهيز از تخريب مسئولان رسمى نظام و اجتناب از ايراد اتهام «ضدولايت فقيه» و «منافق» به نيروهاى درون نظام بازتاب‌هاى مختلفى در روزهاى گذشته داشته است.بر کسى پوشيده نيست که چنين رفتارهايى در ماه‌هاى اخير بيشتر از ناحيه کسانى سرزده که خود را مدعى اصولگرايى و دفاع از نظام و انقلاب مى‌دانند. نگاهى هرچند گذرا به مواضع جريان اصلاح‌طلب نشان مى‌دهد اين شيوه نه تنها به مشى اصلاح‌طلبان راه ندارد که اساسا آنها از بيم تعقيب‌ها و پيگردهاى بعدى جرات طرح چنين اتهاماتى ندارند. اما بخش‌هايى از جريان مقابل که معمولا با ابروهاى درهم تنيده و چهره‌اى اخم‌آلود به رقيبان نگاه مى‌کنند و به چيزى جز حذف و طرد ديگران نمى‌انديشند از بامداد تا شامگاه بدون نگرانى از عواقب کار خود، «قلم» را همچون «تيغ» از نيام برکشيده و در کارزارى بى‌رقيب به رجزخوانى مى‌پردازند و سرانجام سرود فتح و ظفر سر مى‌دهند؛ ظفر در عرصه‌اى که اخلاق و وحدت ملى مغلوبان بزرگ آن هستند. حقيقتا چه مبارک سحرى و چه فرخنده شبي!اکنون که رهبرى از اين شيوه غيراخلاقى و تفرقه‌آميز براى چندمين بار انتقاد کرده و خواستار کنار نهادن آن شده‌اند فرصت را مغتنم شمرده و به مواردى از سيره امام خميني(ره) نيز اشاره مى‌شود.1- در اوايل دهه 60 امام جمعه يکى از شهرهاى بزرگ ايران با شمارى از نيروهاى سياسى و انقلابى استان که بيشتر آنها از روحانيون، مبارزين سياسى و رزمندگان دفاع مقدس بودند اختلاف پيدا کرد. منتقدان، خطبه‌ها و عملکرد امام جمعه را در تضاد با منويات امام و ضرورت‌هاى دوران دفاع مقدس مى‌دانستند.افراد مختلف با هدف حکميت از تهران عازم آن شهر شدند. اما با وجود تلاش‌هاى فراوان، توفيقى در رفع اختلافات به دست نيامد. در چنين شرايطى و در نزاع و کشاکش ميان معترضان و حاميان امام جمعه، خبر به امام رسيد که عمامه اين روحانى از سر او افتاده است. همين واقعه کافى بود تا امام به شدت برآشفته شده و دستور به ابقاى آن فرد دهند.از نظر امام توهين به روحانيت آن هم در نظام اسلامى پذيرفتنى نبود و عدم برخورد با آن به عادى شدن و نهايتا رواج آن مى‌انجاميد. برخى نزديکان و مطلعان معتقدند امام با وجود نارضايتى و ناراحتى از مباحث مطرح شده در نماز جمعه و همدلى با معترضان، راضى به کنار گذاشتن اين روحانى محترم پس از چنين حادثه‌اى نشدند.2- باز در اوايل دهه 60 که مرحوم مهندس بازرگان و نهضت آزادى انتقاداتى را نسبت به شيوه اداره کشور و مباحث مرتبط با جنگ داشتند، عده‌اى تندرو در برخى مجامع شعارهايى را عليه آن مرحوم سردادند امام از اين رفتار نيز به شدت ناراحت شده و خواستار اجتناب از چنين کارهايى شدند. اين برخورد در حالى به وقوع مى‌پيوست که امام با مواضع اعضاى نهضت آزادى در آن سال‌ها به شدت مخالف بود.حال بايد پرسيد به راستى کسانى که بى‌محابا در سال‌ها و ماه‌هاى اخير به برخى روحانيون سرشناس حمله کرده‌اند پيرو کدام امامند؟! چند سال قبل در پى چاپ يک کاريکاتور که هيچ اشاره‌اى به فرد خاصى در آن نبود عده‌اى برآشفته شده و مدعى توهين به روحانيت شدند و چه جنجال‌ها که نيافريدند همان‌ها امروز در حمله و ضرب و شتم روحانيون محترم، خوشنام و با سابقه نظام يا مشارکت کرده و يا در مقابل آن سکوت مى‌کنند و آب هم از آب تکان نمى‌خورد.شيوه جريان متعصب، بداخلاق، تندرو و اتهام‌افکن امروز آيا با شيوه رهبر قبلى و فعلى نظام قابل مقايسه است؟ شما قضاوت کنيد.دنياي اقتصاد:يارانه‌ هدفمند و بلاتكليفي ايرانيان«يارانه‌ هدفمند و بلاتكليفي ايرانيان»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي دنياي اقتصاد به قلم محمدصادق جنان صفت است كه در آن مي‌خوانيد؛ميليون‌ها خانواده ايراني كه در هفته‌هاي گذشته شاهد اوج مجادلات و بحث‌هاي دولت و مجلس درباره جزئيات هدفمند كردن يارانه‌ها بودند،دوهفته است جز چند خبر كوتاه و ناسازگار از سوي برخي مقام‌هاي دولتي و نمايندگان مجلس، چيزي درباره فرجام اين لايحه نمي‌شنوند. بررسي اخبار و گزارش‌هاي پراكنده نشان مي‌دهد دولت قصد ندارد از خواسته اص�




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 353]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن