محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1844972508
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. آفتاب يزد: حل مشكل يا رفع تكليف!؟ «حل مشكل يا رفع تكليف!؟» عنوان سرمقاله روزنامه آفتاب يزد است كه در آن ميخوانيد؛ در پانزدهمين روز پس از انتخابات و درحالي كه مهلت مورد درخواست شوراي نگهبان براي ادامه بررسي شكايتهاي انتخاباتي به پايان رسيد، فاز جديدي از مراحلِ پس از انتخابات آغاز شد. ورود به فاز جديد توسط عباسعلي كدخدايي سخنگوي شوراي نگهبان اعلام شد كه در دو هفته گذشته بارها براي توصيف انتخابات دهم، از عبارت »سالمترين انتخابات« استفاده كرده و وجود هرگونه تخلف در اين انتخابات را تكذيب نموده است. به موجب اطلاعرساني سخنگوي مطمئن شوراي نگهبان، هيئتي 6 نفره براي نظارت بر مراحل بازشماري آرا و بررسي اقدامات صورت گرفته قبلي تشكيل شده است كه اغلب اعضاي آن، براي مردم شناخته شده هستند. اما به نظر ميرسد اين خبر تا اين مرحله، فاقد خاصيت آرامشبخشي و قانعكنندگي باشد. زيرا اولا اعلام آن توسط كسي بوده است كه در دو هفته گذشته، سخنان او هيچگاه موجب آرامش معترضان و حاميان آنها نشده و ثانيا تركيب هيئت، فاقد هر نوع نشانهاي از حضور افراد بيطرف - از نظر دستهبنديهاي سياسي- ميباشد. اعضاي هيئت 6 نفره، فارغ از موضعگيريهاي ايام اخير، تماما وابسته به جناح موسوم به اصولگرا هستند ضمن آنكه بعضي از آنها تاكنون به صراحت، عدم بيطرفي خود را آشكار ساختهاند و به مدد رسانه موسوم به ملي، هر نوع شبهه در خصوص »عدم بيطرفي« خود را برطرف نمودهاند. يكي از اعضاي موثر هيئت ويژه، غلامعلي حدادعادل است. او اگرچه از ساليان گذشته در ميان نخبگان فرهنگي و اجتماعي، شناخته شده بود اما معروفيت عمومي خود را مديون انتخابات پر سر و صداي مجلس ششم است.اين معروفيت، تنها به دليل جابهجايي رديف منتخبان پس از ابطال حدود هفتصد هزار از آراي رايدهندگان تهراني نبود. بلكه همراهي و همزباني با عدهاي از اصولگرايان از جمله محمود احمدينژاد در طرح ادعاهايي بديع عليه روند انتخابات مجلس ششم بر معروفيت او افزود. در آن زمان، فاصله راي محمود احمدينژاد با آخرين منتخب از حوزه انتخابيه تهران، در حدي نبود كه حتي ابطال 700 هزار راي موجب تغيير موثر رتبه او شود. اما حدادعادل وضعيت بهتري از احمدينژاد داشت و توانست در يكي از آخرين رتبهها قرار گيرد و به مجلس راه يابد. در آن ايام، حضور بيسابقه تهرانيها در انتخابات و اختلافنظر مجريان و ناظران، موجب تاخيري دو سه روزه در اعلام نتايج شد. اين تاخير موجه، اعتراض احمدينژاد را برانگيخت و به خود حق داد هدف اين تاخير را »نوعي دستكاري در انتخابات« بداند. حدادعادل هم براي آنكه به زعم خود وجود تقلبات گسترده در انتخابات را ثابت كند ادعا كرددر حوزهاي كه خود و خانوادهاش راي دادهاند آراي آنها خوانده نشده است. سرنوشت اين دو مدعي به گونهاي رقم خورد كه يكي از آنها در كرسي رياست جمهوري بنشيند و در هنگام برگزاري نخستين انتخابات مجلس در دوره مسئوليت خويش،به نصيحت اخلاقي حذفشدگان از انتخابات بپردازد كه »اين درست نيست كه هر وقت كسي شكست ميخورد سلامت انتخابات را زير سوال ببرد«. دومي نيز كه گويي ادعاهاي خود در انتخابات مجلس ششم را فراموش كرده است، عدم اعتراض خويش به آن انتخابات را به عنوان الگويي از تمكين در برابر نتايج رسمي انتخابات، به معترضان انتخابات دهم رياست جمهوري عرضه كرد. نكته جالب در اين ميان، گفتگوي حدادعادل با شبكه دوم سيما بود كه در آن، موضعگيريهاي صريح عليه معترضان و حمايت از نتيجه رسمي انتخابات به صورت شفاف وجود داشت كه پخش مجدد همان گفتگو ، بر جذابيت خبرهاي انتخاباتي افزود! البته حدادعادل هم مانند بسياري از سران جناح موسوم به اصولگرا، در سالهاي اخير براي اثبات بيطرفي خود تلاش نكرده و بر ابراز مخالفت قاطع خود با اصلاحطلبان، اصرار داشته است. در نخستين روزهاي پس از گزينش حدادعادل براي نشستن بر كرسي رياست مجلس، دو نقل قول از او به رسانهها راه يافت: تبديل ايران به ژاپن اسلامي و خروج اززير آوار مجلس ششم! او پس از دو سال انتساب شعار ژاپن اسلامي به خود را تكذيب كرد اما ظاهراً توصيف او از مجلس ششم، هيچگاه موجب پشيماني او نشده است؛ همان طور كه به نظر ميرسد او هيچگاه از اظهارنظرهايي كه اخيرا در مورد كانديداهاي معترض انتخابات رياست جمهوري داشته است، پشيمان نخواهد شد. ضمن آنكه لطف رسانه ملي در پخش اين ادعاها طي دو نوبت، امكان تعديل يا تكذيب را نيز منتفي كرده است. حدادعادل و ادعاهاي او نسبت به اصلاحطلبان در 5 سال اخير، يك نمونه است اما همين نمونه ميتواند انگيزهها و پيامدهاي تشكيل هيئت ويژه را با ترديدهاي اساسي مواجه سازد. اين ترديدها آنگاه تقويت ميشود كه از ميان گفتگوهاي انتخاباتي، اظهارات كاملا جهتدار حداد عادل به صورت تكراري به سمع و نظر مردم ميرسد تا مبادا مستمعان خبر تشكيل هيئت ويژه، دچار اميدواري كاذب نسبت به دستاوردهاي احتمالي از بررسيهاي اين هيئت شوند. در شرايط فعلي، هيچكس گمان نميكرد حتي اصلاحطلباني كه مورد كينه علني اصولگرايان نيستند در تركيب هيئت ويژه جاي بگيرند. اما اين توقع، چندان زيادهخواهانه نبود كه اصولگراياني موجهتر، پرسابقهتر و باتجربهتر براي به عهده گرفتن اين مسئوليت، انتخاب شوند. در تركيب هيئت ويژه حتي يك نفر حضور ندارد كه داراي تجربه انتخاباتي باشد. در حالي كه اصولگرايان، شخصيتهايي همچون ناطقنوري در ميان خود دارند كه علاوه بر تصدي 20 ساله مسئوليت بازرسي ويژه رهبري، اجرا كننده انتخابات گوناگون در كسوت وزير كشور بوده است. جاي ساير وزراي كشور اصولگرا همچون علي محمد بشارتي نيز در اين هيئت خالي است. اگر قرار بود از روساي اصولگراي برخي نهادهاي انقلابي يا چهرههاي برجسته اصولگرا در مجلس نيز استفاده شود افراد زيادي وجود داشتند كه به موضعگيري صريح عليه يك طرف ماجراي اخير- اصلاحطلبان- مشهور نباشند. اما همانگونه كه ظاهرا رسانه ملي از افشاي مكرر ديدگاه بعضي اعضاي هيئت واهمهاي ندارد برخي حاميان تشكيل هيئت هم علاقهاي ندارند تا حداقل براي دوره بررسيها، اميد زيادي در دل معترضان ايجاد كنند. بر همين اساس اين سوالِ كاملا سرنوشتساز قابل طرح است كه »عدهاي به دنبال حل مشكل هستند يا رفع تكليف؟« پاسخ عملي به اين پرسش ميتواند رفعكننده نگراني بسياري از علما، مراجع و نخبگان باشد كه با صراحت يا تلويحا نسبت به باقي ماندن آتش در زيرخاكستر، هشدار دادهاند. كيهان: نوبت ايران «نوبت ايران»يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم مهدي محمدي است كه در آن ميخوانيد؛ دو روز پيش هنگامي كه معلوم شد گروه 8 ناچار است نشست خود در بنسيت ايتاليا را بدون حضور ايران برگزار كند، بنيتا فررو والدنر كميسر سياسي اتحاديه اروپا گفت ايران فرصت مهمي را از دست داده است. او سپس در حالي كه تأكيد مي كرد قصد ندارد در امور داخلي ايران دخالت كند، به حمايت از آشوبگران در تهران پرداخت و از دولت ايران خواست با «كساني كه قصد اعتراض آرام دارند» با خشونت رفتار نكند. سخنان والدنر را بايد جزو آخرين نمونه ها از مجموعه سخناني دانست كه مقام هاي غربي طي هفته گذشته بر زبان آورده و در آن فراتر از تعارفات جوهره و ماهيت خود را نشان داده اند. قبل از انتخابات، رسانه ها و مقام هاي غربي چند ماه تمام همه امكانات خود را به كار گرفتند تا به هر قيمت ممكن مانع از اعتماد دوباره مردم به كانديداي اصولگرا شوند. راقم اين سطور بيش از 2000 صفحه از مقالات روزنامه هاي غربي را در اختيار دارد كه در آنها، در كنار تعريف و تمجيدهاي عجيب و غريب از كانديداي اصلاح طلب، از هيچ توهين، تهمت و سياه نمايي نسبت به دولت نهم فروگذار نشده فقط به اين اميد كه بتوانند با دستكاري در الگوهاي ذهني مردم ايران آنها را به سمت قهر مطلق با نظام اسلامي و عدم مشاركت در انتخابات، يا اگر نشد، رأي دادن به كانديداي مطلوب خود پاي صندوق هاي راي سوق بدهند. غرب مدت هاست دريافته كه ناچار است با ايران در منطقه خاورميانه كار كند و منافع و ايده هاي آن را در مجموعه طراحي هاي خود لحاظ نمايد. تجربه بيش از 8 سال حضور اشغالگرانه در منطقه، به غرب ثابت كرده است كه هرگونه ثبات يا بي ثباتي در خاورميانه در گرو اراده ايران است و ايران اين قدرت را دارد كه در مقابل هرگونه نظم تحميلي به منطقه از جانب غربي ها با قدرت ايستادگي كرده و آن را ناكام بگذارد. زماني تقريباً طولاني طول كشيد تا غربي ها فهميدند كه الگوهاي سنتي مهار، قادر به متوقف كردن ايران نيست و ناچار بايد از يك طرف به فكر طراحي ترتيبات مشترك با آن بود و از طرف ديگر با تلاش براي تقويت نيروهاي سياسي غربگرا، الگوهاي مهار را در ايران دروني سازي كرد. بر همين مبنا، طرف غربي علاقمند بود و اين علاقه خود را به هيچ وجه پنهان نكرد كه حالا كه ناچار از تعامل با ايران است لااقل بهتر است با دولتي غير از دولت محمود احمدي نژاد كه به روشن ترين شكل ممكن نشان داده حاضر به واگذاري هيچ امتيازي به غرب نيست، سر و كار داشته باشد. غربي ها هنوز خاطره خوش همكاري با اصلاح طلبان ايراني در فاصله سال هاي 76-84 را از ياد نبرده اند و دريغاگوي آن ايام هستند. به همين دليل قبل از انتخابات در سطوح آشكار و پنهان همه انرژي و امكانات خود را در اختيار اصلاح طلبان قرار دادند تا هم به نيروهاي مطلوب خود در داخل روحيه و انگيزه اي مضاعف داده باشند و هم به مردم ايران پيغام بدهند كه غرب روي كار آمدن چه كساني در ايران را مي پسندد و از آن خشنود مي شود. نتيجه انتخابات البته از جهات مختلف غرب را شوكه كرد. مردم ايران در ابعادي فراتر از تصور آنها و همه ناظران بين المللي، در انتخابات شركت كردند و همين موجب شد همه آن افسانه ها كه درباره قطع پيوند نظام سياسي ايران، خود بافته و خودباور كرده بودند در يك صبح تا شام دود شود و به هوا برود. مهم تر از اين، غربي ها و بسياري از دوستان داخلي آنها تصور مي كردند آراء خاموش جامعه ايراني يا فعال نمي شود يا اگر فعال شد قطعا به سمت اصلاح طلبان خواهد رفت نه جاي ديگر. نتيجه انتخابات 22 خرداد اين افسانه را هم فرو ريخت. مشاركت 85 درصدي در انتخابات رياست جمهوري دهم مشخصا به اين معنا بود كه آراء خاموش فعال شده اما برخلاف پيش بيني غربي ها، اين آرا نه به جانب جناح مطلوب آنها بلكه به سمت كانديدايي ميل كرد كه طعم خدمت خالصانه را به مردم چشانده و به آنها باورانده بود كه مي توان در محاصره مشتي گردن كلفت گرفتار شد اما از حق مردم كوتاه نيامد. پس از انتخابات و در حالي كه غربي ها همه اميدهاي خويش به نفوذ دوباره در حاكميت ايران را بر باد رفته مي ديدند، بلافاصله پروژه جايگزين را كه از قبل طراحي و برنامه ريزي شده بود روي ميز گذاشتند. درباره اينكه جزئيات اين پروژه چه بود جداگانه بايد سخن گفت. به طور بسيار خلاصه و همانطور كه كيهان از مدت ها قبل خبر داده بود شبكه انتخاباتي اصلاح طلبان در ايران كه مورد حمايت ويژه و آشكار غرب است بلافاصله پس از قطعي شدن شكست - دقيقا از ظهر روز 22 خرداد - به صورت شبكه آشوب «بازسازماندهي» شد و با هدف ظاهري اعتراض به تقلب در انتخابات كه به قصد پوشاندن هدف واقعي ضربه زدن به اعتبار و مشروعيت نظام جمهوري اسلامي و دولت دهم از طريق آشوب و نافرماني طراحي شده بود، به خيابان آمد. اينكه شبكه آشوب چگونه شكل گرفت، چگونه به خيابان آمد و چگونه متلاشي شد، موضوع اين نوشته نيست. مسئله اين است كه آشوب ها و ناآرامي هاي تهران به سرعت - سرعتي كه از ديد ناظران ايراني كاملا عجيب بود - غرب را به طمع انداخت كه انقلابي در ايران در حال وقوع است (آنطور كه موشه يالون وزير امور راهبردي دولت اشغالگر اسرائيل هفته گذشته گفت) و ميرحسين موسوي هم رهبر الهام بخش خيل ميليوني انقلابيون - به تعبير باراك اوباما - است! رسانه هاي غربي به دروغ گفتند ميليون ها نفر از مردم تهران در خيابان ها هستند و هزاران نفر از آنها كشته شده اند. مقام هاي غربي هم كه ما تا به حال تصور مي كرديم با ميزهاي عمليات رواني سرويس هاي اطلاعاتي خود كه رسانه هاي غربي را تغذيه مي كنند هماهنگ هستند دروغ رسانه هاي خودشان را باور كرده و بر آن مبنا شروع به موضع گيري عليه ايران نمودند. موضع گيري هايي كه صراحت آن بر عليه ايران و در حمايت از شبكه آشوب و فتنه گري بي سابقه بوده است. شكل گيري اين توهم كه جمهوري اسلامي در حال سقوط است، تقريبا بلافاصله به كنار رفتن پرده ها انجاميد و مقام هاي غربي يكي پس از ديگري آنچه را كه همواره درباره ايران در دل داشته اما به دليل ملاحظات ديپلماتيك و سياسي مجال طرح آن را نمي يافتند، فاش و آشكار بر زبان آوردند و اين فرصتي منحصر بفرد بود كه معلوم شود ميان حقيقت و ادعا، و واقعيت و نمايش در ديدگاه آنها راجع به ايران، فاصله تا چه اندازه است. حوادث 10روز گذشته تهران و ورود رسمي مقام هاي غربي به عنوان كمك كار آشوب طلبان به معركه، قبل از هر چيز نشان داد دستگاه محاسباتي غربي ها در برابر پديده هايي مانند ايران بسيار ابتدايي و پيش پا افتاده است و به همين دليل خيلي زود گول مي خورد و هيجان زده مي شود. به طور مشخص 3 عامل در شكل گيري اين سوءتفاهم- كه البته براي غرب گران تمام خواهد شد- نقش داشته است: 1-عدم آشنايي كامل با سيستم كنترل بحران در نظام جمهوري اسلامي و عمق مهارت ها و توانايي هاي آن. 2-اعتماد به گزارش هاي احساسي و عمدتا روياپردازانه خبرنگاران غربي از داخل ايران كه بيشتر بر مبناي رعايت خوشايند كارفرمايان تنظيم مي شود تا وفاداري به متن واقعيت. 3-ناتواني و عجز نمايان سرويس هاي اطلاعاتي غربي در تحليل صحيح اوضاع ايران. اين موضوع وقتي جالب تر مي شود كه توجه كنيم تقريبا تمامي سفارتخانه هاي غربي حاضر در تهران طي چند هفته گذشته به محلي براي توطئه چيني ماموران اين سرويس ها عليه نظام جمهوري اسلامي تبديل شده بود اما با اين حال دقت گزارش هاي آنها به مقام هاي مافوقشان آنقدر پايين بود كه نتوانست جلوي اشتباه محاسبه اي تا اين حد بزرگ و پرهزينه را بگيرد و كار تا آنجا پيش رفت كه غربي ها با كنار گذاشتن همه آنچه كه ادبيات ديپلماتيك ناميده مي شود با اين توهم «كار جمهوري اسلامي تمام است»(!؟) رسما در كنار آشوبگران ايراني قرار گرفتند. خوشمزه تر از همه حال و روز دولت جديد آمريكا و رئيس جمهور آن است كه بي تجربگي و آلت دست بودن آن روز به روز نمايان تر مي شود. باراك اوباما ابتدا سعي كرد در مقابل حوادث ايران بي طرف بماند اما اين ژست بي طرفي بيش از چند روز دوام نياورد. او چند روز بعد آشكارا اعلام كرد «نگران معترضان ايراني است» و يك روز بعد از آن موسوي را «نماد توجه مردم ايران به غرب» ناميد و گفت كه اتفاقات ايران در نحوه مذاكره آينده با آن موثر خواهد بود. برخي تحليلگران آمريكايي در توجيه برافروختگي روزافزون جناب پرزيدنت گفتند كه اوباما تحت فشار كنگره و ديگر لابي هاي ضد ايراني واشينگتن است، اما نوع سخن گفتن او شباهتي به كسي كه تحت فشار است نداشت. اوباما در واپسين روزهاي آشوب در ايران گويي بوي كباب به مشامش خورده باشد، حزم و احتياط را كنار گذاشت و بي توجه به اينكه ممكن است آنچه وبلاگ هاي آشوب طلبان ايراني در مورد انقلابي بودن وضع ايران مي نويسند بي اعتبار باشد- يك خبرگزاري غربي چند روز پيش نوشت اوباما تحت تأثير وبلاگ هاي ايراني است- اندروني ذهن خود در مورد ايران را نمايان ساخت تا همه دنيا دريابند بوش هنوز در كاخ سفيد است ولو رنگ چهره اش تغيير كرده باشد. اظهارات ساده دلانه و عجيب غربي ها در حمايت از آشوبگراني كه آنها خيال مي كردند قادر به برانداختن نظام جمهوري اسلامي خواهند بود پس از چند سال غوطه خوردن در تعارفات ديپلماتيك، ظرف مدت زماني كمتر از 10روز اين امكان را براي مقام هاي ايراني بوجود آورد كه يك بار ديگر درستي ديدگاه خود را درباره زوال ناپذير بودن خصومت غرب نسبت به ايران بيازمايند و از ميزان صداقت نهفته در ادعاي تغيير و همچنين هدف واقعي دست دراز شده آمريكا به سوي خود مطلع شوند. آمريكايي ها دوباره فريب خوردند منتها اين بار از سرويس هاي اطلاعاتي، رسانه ها و متحدان خودشان، نوبت غرب تمام شده است. آنها در چند هفته گذشته هر چه ساخته بودند به خيابان آوردند و نتيجه آن اكنون پيش چشم همگان است. حالا نوبت ايران است. نياز غرب به ايران در منطقه خاورميانه نه فقط كاهش نيافته بلكه روز به روز عميق تر شده است. برنامه هسته اي ايران نيز مدت هاست مرزهاي قرمز رنگ موجود در ذهن استراتژيست هاي غربي را درنورديده است. شرايط همان شرايط ماقبل انتخابات است با دو تفاوت: اول اينكه دولت اصولگرا اكنون 25ميليون رأي دارد و اين پشتوانه مردمي وسيع، امكاني منحصر بفرد براي اتخاذ تصميم هاي بزرگ در اختيار آن قرار خواهد داد و دوم ايران اكنون استدلال هاي كافي در اختيار دارد كه دولت آمريكا و متحدان اروپايي آن برخلاف آنچه ادعا مي كنند نه فقط تغييري در رويكرد خود نسبت به ايران بوجود نياورده اند بلكه توطئه هاي آشكار و پنهان آنها عليه موجوديت نظام جمهوري اسلامي عمق و گستره اي بي مانند يافته چنانكه غربي ها حتي زحمت پنهان كاري هم به خود نمي دهند. آقاي اوباما ظرف چند روز به روشن ترين شكل ممكن نشان داد كه دعوت ايران به همكاري جز دام افكني و فريب كاري چيزي نيست؛ چنين رفتاري طبعا به سرعت پاسخي بسيار مناسب از جانب ايران دريافت خواهد كرد. آمريكا بايد بداند ايران همانقدر كه مي تواند مشكلات آن را حل كند- كه قطعا چنين كاري نخواهد كرد- تواني غيرقابل محاسبه براي خلق مشكلات جديد براي آمريكا دارد. ما ايراني ها مي گوييم چيزي كه عوض دارد گله ندارد. رسالت: راه حفاظت از سرمايه هاي سياسي «راه حفاظت از سرمايه هاي سياسي»عنوان سرمقالهي روزنامهي رسالت به قلم دكتر امير محبيان است كه در آن ميخوانيد؛سرمايه سياسي به دشواري به دست مي آيد ولي به آساني از دست مي رود. اين سرمايه چيزي جز اعتماد عمومي به سلامت، صداقت و درايت يك سياستمدار نيست.معمولا شاخص ترين چهره هاي شناخته شده كه سرمايه سياسي زيادي را براي خود گرد آورده اند در سطح انتخابات رياست جمهوري وارد شده و در يك فرآيند “بازاريابي سياسي” مي كوشند بالاترين سطح از آراء را به سوي خود جذب كنند.رقابت انتخاباتي حتي در سطح انتخابات رياست جمهوري، نزاع مرگ و زندگي نيست، حتي پيروزي يا عدم پيروزي در انتخابات نمي تواند نشانگر آن باشد كه يك كانديدا از قوت فكري يا عمق آرماني بيشتري نسبت به طرف هاي غير پيروز برخوردار است، بلكه اين پيروزي فقط حاكي از آنست كه فرد پيروز توانسته است بهتر با توده هاي مردم ارتباط برقرار كرده و براي كالاي سياسي يعني برنامه ها و انديشه هاي خود بازاريابي بهتري انجام داده است.پس پيروزي يا عدم پيروزي يك كانديدا فقط شكست يا پيروزي در يك بازاريابي سياسي است. لذا برخلاف آنچه كه بعضي گمان مي كنند عدم پيروزي در انتخابات ممكن است باعث از بين رفتن سرمايه سياسي شود يا پيروزي لزوما به افزايش سرمايه سياسي منجر شود. واقعيت ها ممكن است برخلاف اين باور باشد. از اين رو، بر اين باورم افرادي چون خاتمي، كروبي، ميرحسين موسوي يا محسن رضايي كه سرمايه هاي سياسي ارزشمندي دارند و بعضا حتي بر اين سرمايه ها افزوده شده است؛ نبايد بر سر اين سرمايه ها قمار كرده و با چشمان بسته همه دارايي خود را بر سر احساسات تحريك شده هوادارانشان ببازند. آنچه هواداران آنها خواستار آنند بي گمان ايجاد فضايي نيست كه به حذف اين بزرگان از صحنه فعاليت سياسي بيانجامد ويا بر اين هواداران، هزينه هايي كلان تحميل كند؛ بلكه آنان خواهان درايت و هوشمندي و غلبه بر احساسات از سوي چهره هاي سياسي هستند، زير آينده را با درايت و هوشمندي مي توان ساخت. هر چند گرايش سياسي نگارنده با دوستان مذكور همسو نيست ولي دفاع از مردمسالاري ديني، نظام اسلامي و ساختارهاي قانوني وظيفه همه انقلابيون با هر گرايشي است. پس ايجاد فضايي كه بهره مندان آن فقط افرادي تندرو هستند كه مردمسالاري ديني را بر نمي تابند و با آرمانهاي ما همسو نيستند، يا فضايي كه آن عزيزترين فرزندان اين مرز و بوم را در هر دو سو در برابر هم قرار مي دهد، بخردانه بنظر نمي رسد. ترديدي نيست كه به هر دليلي كه در پي واكاوي آن نيستم، ميرحسين موسوي از نتايج انتخابات ناراضي است، ولي آيا بايد اين عدم رضايت، سرمايه سياسي ارزشمند موسوي را در معرض خطر قرار دهد؟ آيا نبايد از موسوي انتظار داشت كه نه براي پيروزي خود در اين انتخابات بلكه براي پيروزي ايده هايي چون عدالت و آزادي و ارزش هاي انقلابي و اسلامي در آينده نگران باشد؟ نخستين باري را كه با ميرحسين موسوي ديدار كردم فراموش نمي كنم، تصويري كه از او در ذهن من ماند، مردي آرام، منطقي، آرمان گرا و عاشق امام و نگران عاقبت به خيري خود بود. او حتي گله هاي خود از كساني را نقل مي كرد كه به جاي تاكيد بر عدالت گرايي و پيروي از امام، اسير شعارهاي دموكراسي خواهي غيرديني شدند. آيا ميرحسين اين سيد آرام را امواج به جايي مي برند كه نه او مي خواست و نه ما؟اميدوارم هيچگاه چنين صحنه اي را نبينيم. ابتكار: آغاز پايان اصلاح طلبي در ايران «آغاز پايان اصلاح طلبي در ايران»عنوان سرمقالهي روزنامهي ابتكار به قلم محمد حسين يارمحمد است كه در آن ميخوانيد؛ شرايط به وجود آمده پس از انتخابات رياست جمهوري را شايد بتوان يکي از حساس ترين دوره ها براي جريان اصلاح طلبي در ايران دانست. اصلاح طلبان که حداقل برخي از آنها در هفته آخر خود را پيروز قطعي انتخابات مي ديدند با نتيجه اي روبرو مي شوند که آنها را در بهت و شگفتي عميق فرو مي برد. اصلاح طلباني که هميشه آراي خاموش را برگ برنده خود مي دانستند اينبار با حضور 85 درصدي يعني حضور اکثريت آراي خاموش تنها 35 درصد از کل آرا به آنها اختصاص داده شده است. آنها که فکر مي کردند اينبار با تجميع آراي خاموش و آراي طرفدارن خود پيروز مطلق انتخابات خواهند بو سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 326]
صفحات پیشنهادی
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح - vazeh.com :: واضح پايگاه جامع ایرانیان
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: ديگر علي (ع) ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. كيهان: ديگر علي (ع) ...
گزيده سرمقاله برخي از روزنامههاي صبح امروز كشور
گزيده سرمقاله برخي از روزنامههاي صبح امروز كشور-برخي روزنامه هاي صبح امروز سرمقاله هاي خود را به موضوعات زير اختصاص دادند. رسالت روزنامه رسالت در سرمقاله امروز ...
گزيده سرمقاله برخي از روزنامههاي صبح امروز كشور-برخي روزنامه هاي صبح امروز سرمقاله هاي خود را به موضوعات زير اختصاص دادند. رسالت روزنامه رسالت در سرمقاله امروز ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير مي آيد. جام جم: درِ باغ شهادت.
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير مي آيد. جام جم: درِ باغ شهادت.
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاص صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها د زير ميآيد. رسالت «پرسشهاي ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاص صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها د زير ميآيد. رسالت «پرسشهاي ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. مردم سالاري: در باب ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. مردم سالاري: در باب ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. رسالت: پيرامون وقف ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. رسالت: پيرامون وقف ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته است كه برخي از آنها در زير ميآيد. اعتماد ملي: از قول ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته است كه برخي از آنها در زير ميآيد. اعتماد ملي: از قول ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. رسالت: دروغ ، تقلب ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. رسالت: دروغ ، تقلب ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: بازخواني يك ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: بازخواني يك ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها