محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1825916467
گزيده سرمقاله برخي از روزنامههاي صبح امروز كشور
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
برخي روزنامه هاي صبح امروز سرمقاله هاي خود را به موضوعات زير اختصاص دادند. رسالت روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود با عنوان "شاخص هاي مورد انتظار كابينه دهم " به قلم محمد مهدي انصاري آورده است: 1- نخبه گرا و تخصص گرا و توجه جدي به اصل شايسته سالاري در تمام گزينشها در يك دولت انقلابي و ارزشي لازم است در واگذاري تمام شئون و مناصب اجرايي و تصميم گيري افرادي به كار گرفته شوند كه از شايستگي و تعهد و تخصص توامان برخوردار باشند. بديهي است كه چنين مطلوبي تنها با به كارگيري افراد نخبه، توانمند ، آزموده و داراي نبوغ و استعداد بالا حاصل مي شود كه بحمدالله ايران عزيز امروز ما از اين لحاظ در يكي از طلايي ترين مقاطع خود قرار دارد و از اين حيث كمبودي نداريم. 2- با ثبات و با كمترين ريزش ها و تغييرات از همين اكنون كه كابينه جديد و زير مجموعه هاي آن (در تمام سطوح) در حال تشكيل هستند ، بايستي در نحوه و شكل انتخابها تامل و دقت شود تا در آينده كمترين تغييرات را در دولت و بدنه اجرايي كشور (اعم از وزيران ، معاونين وزرا، استانداران، فرمانداران و ...) شاهد باشيم چرا كه بي ثباتي در مجموعه مديريتي كشور داراي آثار سوء و مخرب بسياري خواهد بود و مانعي بزرگ در راه خدمت رساني هماهنگ و برنامه ريزي شده به ملت به شمار مي آيد. 3- وزيراني با راي اعتماد بالا از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي در تعامل دولت و مجلس و در روند تشكيل كابينه جديد به هر ميزان براي تفاهم ، اقناع و همدلي طرفين تلاش شود، آثار آن در طول عمر دولت و همكاري آن با مجلس نمايان خواهد شد. راي اعتماد بالا به وزيران مساوي است با تشكيل يك كابينه قوي.زيرا نمايندگاني كه براساس اقناع و رضايت خاطر جمعي و با راي اعتماد حداكثري به وزيران معرفي شده آقاي رئيس جمهور صحه بگذارند، در ميدان عمل و حتي در شرايط اختلاف نظر و نقد وانتقاد از انصاف و خيرخواهي فاصله نمي گيرند و اختلاف نظرها و حتي سوءتفاهم ها به بهترين شكل ممكن به سرانجام مي رسند و اين شكل از تعامل و همگرايي قوا ضروري ترين نياز امروز نظام اسلامي است تا به هيچ عنوان فرصتها را از دست ندهيم... 4- پرهيز از هر گونه سوژه سازي براي بهانه جويان و بدخواهان دولت جديد بايد همچون گذشته اولويت اول خود را به خدمت رساني و آباداني كشور در تمام زمينه ها و حوزه ها اختصاص دهد و نه تنها به حاشيه سازان و بهانه جويان وقعي ننهد ، بلكه خود هم در تلاش باشد تا از سوژه تراشي و حاشيه پردازي براي مخالفان بپرهيزد، زيرا دولت آينده اساسا مجالي براي اين امور ندارد. 5- مشورت پذير و احترام به نظرات كارشناسان و اهل خبره ظرفيت عظيم كارشناسان و خيل عظيم اساتيد و صاحب نظران درمراكز علمي و دانشگاهي و حوزوي منبعي استثنايي براي حركتهاي بزرگ دولت و گذر از مقاطع سخت به شمار مي آيند كه بايد به ميدان گسترده و دشوار مديريت كشور فراخوانده شوند و در حل مشكلات ياري رسان دولتمردان و مديران ارشد كشور باشند و اين امكان پذير نيست مگر با گشاده رويي و استقبال گرم دولت و پذيرش نظرات و انتقادات ايشان. 6- پرهيز از شتاب زدگي و تصميمات شتابزده در همه احوال، تصميم گيري ها و برنامه ريزي ها، با توجه به تمام جوانب و بررسي همه ابعاد موضوع ومشورت در خصوص كم و كيف كارها و سنجش نتايج احتمالي آنها ست كه مي توان به يك تصميم متقن و سنجيده رسيد. 7- تشكيل تيم هماهنگ و همسو ضمن احترام به چند صدايي در متن كابينه 8- سعه صدر و تحمل پذيري دولت در قبال مسائل و انتقادات (انتقادپذيري) 9- بهره گيري از افراد معتدل، هوشمند و جسور به منظور پيشبرد اهداف و تحقق برنامه هاي دولت خدمتگزار و اصولگرا 01- استقرار سريع دولت با تمام اجزا و زير مجموعه هايش (اعم از وزرا ، معاونين وزرا ، استانداران و...) 11- ارتباط فعال و منسجم و تعامل همراه با تفاهم با ساير قوا و دستگاههاي درون نظام 21- تلاش براي پاسخگويي به مطالبات تمام اقشار و طبقات اجتماعي ملت كه در چارچوب نظام و قوانين جاري كشور مي گنجند 31-تلاش براي تعالي و ارتقاي عزت ملي ايرانيان در تمام صحنه هاي بين المللي 41-كليدزدن كارهاي بزرگ و جاودان در راستاي اهداف بلند نظام جمهوري اسلامي كه اين انتظار از دولت اصولگرا شايسته و بجاست@ از قبيل مهندسي فرهنگ ديني ، اسلامي شدن دانشگاهها، نخبه پروري ، اقتدار تكنولوژيكي ايران، دستيابي به جايگاه مرجعيت علمي در دنيا ، استقلال اقتصادي ، قطع وابستگي كشور به درآمدهاي نفتي و ... 51-به سرانجام رساندن طرح هاي نيمه تمام 61-انجام كارهاي زودبازده و ملموس براي آحاد جامعه از قبيل مقابله با تورم هاي كاذب كه ناشي از سودجويي برخي افراد است ، امنيت پروازها، آلودگي هوا و مسئله گردوغبار و ... نهايتا اينكه دولت دهم بايد «دولت برنامه و كار » باشد و توفيق و كارآمدي آن ارتباط مستقيمي با اعتماد سازي حاكميت - ملت خواهد داشت. كيهان روزنامه كيهان در يادداشت روز خود با عنوان "محرمانه هاي ستاد بلوا " به قلم محمد ايماني آورده است:كسي كه بر دهانه آتشفشان يا سيل خيز كوه خانه مي سازد، اگر زلزله اي برخاست و گدازه هاي آتشين خانه اش را سوخت يا سيلاب ناگهان، هست و نيستش را از جاي بركند و با خود برد، نبايد ديگري يا تقدير را ملامت كند- البته اگر كه از اين بلا جان به در برد! - اين دنيا همان دهانه آتشفشان و سيل خيز بلا و ابتلاست. اميرمؤمنان عليه السلام فرمود «دار بالبلاء محفوفه و بالعناء معروفه. دنيا خانه اي است پيچيده در بلا و به سختي و ناگواري، معروف.» و «فأهبطه الي دارالبلّيه . خداوند انسان را در خانه ابتلا و آزمايش فرود آورد». در چنين محيط بلواخيزي، به تن آساني و مستي نعمت خو كردن، سرانجامش تلخي و غافلگيري است. كامجويان چنين سرايي، از همه ناكام تر و تلخ كام ترند. اين قاعده و قانون دنياست؛ بپسنديم يا ناپسند شماريم. بي دليل نبود كه فرمان استقامت براي رسول خدا(ص) آمد. و پيرش كرد سوره هود. نه چون فرمان استقامت آمده بود. كه فرمان آمده بود «فاستقم كما امرت و من تاب معك. استقامت كن همان گونه كه مأمور شده اي، و هر كه با تو رو به سوي خدا كرده است». استوار داشتن «من تاب معك» بود كه پيامبر را پير كرد. مفسران از قول صحابه مي گويند چون اين آيه پرمسئوليت نازل شد، پيامبر(ص) به ياران فرمود «دامن ها را به كمر بزنيد، دامن ها را به كمر بزنيد» (و براي كار بزرگ مهيا باشيد). و باز مي گويند پس از آن فرمان بزرگ، خنده از لبان پيامبر(ص) دور شد. خواب و راحت از جان پيامبر ربود فرمان استقامت. مكرر مي فرمود «استقيموا و نعّما ان استقمتم. استقامت كنيد و چه نيكوست كه ثابت قدم بمانيد». اما روزگار، تكان ها و گدازه ها و سيلاب هاي بنيان كن در سينه داشت و به تدريج كساني را از جاي جنباند تا در مهلتي كه گرفته اند به جاي بينايي و شكيبايي (بصيرت و صبر) تن آساني و مستي نعمت و طمع مكنت و ثروت پيشه كنند و رسوايي را به نهايت رسانند. اميرمؤمنان از جمله در دو جا حال و روز برپاكنندگان فتنه و بلوا را با جزئيات بازگفت،اخباري كاملاً محرمانه و به كلي سري. يكي در خطبه 051 نهج البلاغه كه صحابه عافيت طلب و منت گذار و طلبكار را از صحابه مجاهد و پاكباخته جدا كرد و فرمود «روزگار فتنه جويان و فتنه گران طولاني شد تا خواري و رسوايي را به نهايت رسانند و مستوجب دگرگوني و تغييرات ]نعمت[ شوند تا آن گاه كه اجل به سر آيد. و گروهي با پيوستن به فتنه راحتي طلبيدند و دست از جنگ با فتنه گران كشيدند. ]اما گروهي ديگر[ كساني بودند كه به خاطر ايستادگي و شكيبايي خويش بر خداوند منت نگذاشتند و پاكبازي و بذل جان خويش را در راه حق بزرگ نشمردند، تا آن زمان كه تقدير خداوندي بر پايان گرفتن زمان بلا و آزمايش قرار گرفت. بصيرت را بر شمشير خويش نهادند (با بينش و بصيرت شمشير زدند) و با اطاعت از فرمان راهنماي خود به پروردگار نزديكي جستند. تا آن گاه كه خداوند پيامبر خود(ص) را از اين دنيا برگرفت، گروهي به گذشته هاي جاهلي بازگشتند و گمراهي آنان را منحرف ساخت و بر آراء نادرست تكيه كردند و به بيگانگان پيوستند و دوري گزيدند از سبب و وسيله اي كه مأمور به مودت با آن بودند و بناي (دين و حكومت) را از جاي خود كندند و در غير جايگاه خود نهادند. آنها سرچشمه هاي هر خطا هستند و درهايي براي هر كس كه در گمراهي گام نهاد. آنان به سنت خاندان فرعون در وادي حيرت سرگردان و در مستي نعمت فرو رفته بودند؛ گروهي از آخرت دل بريده و به دنيا پشتگرم، و عده اي پيوند خود از دين گسسته و خصومت در پيش گرفته» حضرت همچنين در خطبه 151، مستي نعمت و غفلت از عقوبت را باعث افتادن در فتنه اي دانستند كه اولش خوش نما و آخرش زشت و رسواست: «شما اي مردم عرب، آماج بلاهايي هستيد كه نزديك است. پس بپرهيزيد از سكرات و مستي هاي نعمت و حذر كنيد از سختي هاي عقوبت و انتقام الهي. و در گرد و غبار شبهه، و كجي و ناهمواري راه فتنه به هنگام پديداري پنهان و آشكار شدن نهان آن، و برپايي قطب و محور و گردش آسيابش، استوار برجاي بمانيد. فتنه از راه هاي پنهان به حركت درمي آيد و به رسوايي و شناعت و زشتي آشكار مي انجامد. نشو و نمو آن مانند رشد جواني نيرومند و دلرباست اما آثاري كه از آن بر جاي مي ماند همانند اثر سنگي سخت است. ستمكاران براساس پيمان هايي كه با هم مي بندند، فتنه را به يكديگر-به ارث- وا مي گذارند. اولين آنها، پيشوا و فرمانده آخرين آنهاست و آخرين شان، پيرو اولين آنان. فتنه گران بر سر دنياي دون با يكديگر به رقابت برمي خيزند و مانند سگان بر سر مردار متعفن دنيا به جان هم مي افتند. و در اندك زماني، پيرو، از فرمانده و فرمانده از پيرو خود برائت مي جويند. پس با كينه و دشمني از يكديگر جدا مي شوند و همديگر را لعنت مي كنند. سپس طلايه فتنه اضطراب انگيز و شكننده و خزنده از راه مي رسد. پس دل هايي كه پيش از آن با استقامت بودند، مي لغزند و منحرف مي شوند و مرداني پس از سلامت دين، به گمراهي مي افتند. و هنگام هجوم فتنه، خواسته ها و هواها گونه گون (پراكنده) و انديشه ها و افكار مشتبه مي گردد. فتنه گران در آن همچون گورخران يكديگر را به دندان بيازارند. رشته محكم دين لرزان و چهره حقيقت پوشانده شود. حكمت در فتنه بر زمين ماند و ستمكاران به سخن درآيند. تكروان در غبار فتنه تباه و سواران در راهش هلاك شوند. فتنه با تلخي درآيد و خون تازه بدوشد، در نشانه هاي دين رخنه كند و يقين استوار را بشكند... پس ]شما اي اهل ايمان[ پرچم هاي فتنه و نشانه هاي آن نباشيد و با آنچه پيوند جماعت با آن گره خورده و اركان اطاعت بر آن بنا شده، همراه و ملتزم باشيد.و به بارگاه خدا ستمديده وارد شويد نه ستمكار. از راه هاي شيطان و جايگاه هاي عداوت و دشمني بپرهيزيد و لقمه هاي حرام را در شكم هاي خود وارد نكنيد كه شما در نظرگاه خداوندي هستيد كه معصيت را بر شما حرام كرده و راه بندگي و اطاعت را سهل و آسان ساخته است.» فتنه و بلوا را كساني برپا كردند كه از خاطر بردند ميدان سياست، آزمايشگاه است و بس، و داور محكمه فردا، همين شاهد بصير امروز است كه در كمينگاه ايستاده است. چه تيزاب تندي و چه كمينگاه سختي! يكسو الهه هواست كه فرمان مي راند و «آيا ديدي كسي را كه هوا را اله خود گرفت، پس آيا تو مي تواني وكيل او باشي» (آيه 34 سوره فرقان) و ديگر سو خدا، كه تو را از اين پرتگاه برحذر مي دارد. بلواي همين چند ماه اخير را نظاره كنيد. نام سران آشوب-اولي و دومي و سومي و ...- را به خاطر آوريد. كساني اميدوارند آنها با ديدن زشتي هايي كه سنگ فتنه بر سيماي جامعه بر جاي گذاشته، به خود آيند و جبران كنند و ديگراني معتقدند صبر و مدارا و رحمت بيش از اين، آنان را به اشتباه و سوءتفاهم مي اندازد و بايد كه آنان را به محكمه كشيد و مؤاخذه كرد. فتنه البته اجل و سررسيدي دارد. ظرفي است كه بايد پر شود. دمل چركيني است كه بايد برسد و عفونت درون آن بيرون بريزد. اولش مرهم و مداراست و به غايت اگر رسيد و درمان نشد، آخرين درمانش نيشتر و داغ است كه گفته اند آخرالدواء الكيّ. قاعده فتنه اين است كه به جنگ ولايت بروند و محور و قطبي ديگر براي پراكندن جمعيت و اتحاد مسلمين بيارايند. اما چون سيماي زشت آن رخ نمود، فتنه گران يكديگر را چونان رمه اي گريزان زير پا نهند و لعنت بفرستند. محكمه زود است هنوز. راه باز است. بگذار برگردند يا رسوايي و خواري را به غايت رسانند. پي كردن شتر فتنه و در هم پيچيدن طومار سپاه خوارج- خروج از حاكميتي ها- براي پيروان اميرمؤمنان، كار چند روز است و بس. شكيبا باشيم. «اين پرچم را جز با بصيرت و صبر و آگاهي به موضع حق، بر دوش نتوان كشيد». محكمه اي كه بايد دير و زود دارد، سوخت و سوز ندارد. كسي را گريز از دادگاه نيست. و شگفتا از كسي كه به تعبير اميرمؤمنان «ادحض مسئول عن حجته. بي حجت ترين كسي كه از او سؤال و بازخواست مي شود». شكيبايي امروز مقتداي فرزانه ما نه از سر ضعف كه عين تدبير و اقتدار و استقامت است. اين گذشت بزرگوارانه و كظم غيظ، او و انبوه رهروانش را تابناك تر از هميشه كرده است. زر ناب، در شعله آتش عيار خويش مي نماياند. فتنه يعني از آتش امتحان، سربلند بيرون آمدن، يعني بر جاي خويش استوار ماندن و از جاي نجنبيدن. مأموريم به استواري، مأموريم كه دامن همت به كمر بنديم. آري پير مي كند اين صبور و ثابت قدم ماندن و خون دل خوردن. اما به يقين در همين سختي و عسرت، آسودگي و آسايش ماست. شيريني كام جان در جرعه جرعه سر كشيدن اين غصه هاي تلخ است. ياران پيامبر بايد كه به او اقتدا كنند. و آن حضرت به تعبير اميرمؤمنان «طبيبي است كه گرداگرد شهرها به دنبال دردمند مي گشت، چه محكم بود مرهم هايي كه بر زخم ها مي گذاشت و چه سوزان، داغ هايي كه بر زخم هاي لاعلاج مي نهاد». اكنون روزگار مرهم نهادن بر زخم فتنه است، يا به شود و درمان پذيرد يا عفونت آن فربه شود و كار به داغ و نيشتر كشد. كه از اين دومي- اگرچه تلخ و مهيب- گريز نداريم اگر ناگريز باشيم. خدا كند كه پيش از اين آخرين چاره، خواب و مستي از سرمستي زدگان قدرت و ثروت بپرد. يعني از سيل خيز فتنه كناره مي گيرند؟! آنها يكي نيستند اگرچه باهم مي نمايند. سوداي گونه گوني در سر آنهاست. برخي از آنها ديگري را نردبان مي پندارند و برخي شايد فقط جوگير شده اند. پنهان آنها برملاست. قبل از فصل الخطاب، حجت را بايد تمام كرد. اگر مستي از سرشان نپريد، آنگاه كلام مولا(ع) در حق شورشيان جمل را بايد جاري ساخت كه «غرش نمي كنيم مگر كه حمله كنيم و نمي باريم مگر كه سيل جاري سازيم». جمهوري اسلامي روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله امروز خود با عنوان "براي بي اثر شدن تحريم بنزين " به قلم سروش صاحب فصول آورده است: دولتمردان و سياستگذاران امريكايي در تازه ترين اقدامات خود براي محروم ساختن جمهوري اسلامي ايران از حق دستيابي به انرژي هسته اي طرح تحريم بنزين كشورمان را در دستور كار خود قرار داده اند و سعي دارند با پيشبرد اين برنامه ضمن وارد آوردن ضربه به اقتصاد ايران كشور ما را به پذيرفتن شرايط خود براي دست كشيدن از حق مسلم برخورداري از انرژي هسته اي وادار كنند. گذشته از ريشه هاي عميق و باسابقه دشمني آمريكا با جمهوري اسلامي و سوابق اعمال چنين تحريمهايي عليه ايران نفس اين مسئله كه چرا دشمنان انقلاب براي ضربه زدن به اقتصاد كشورمان اعمال تحريم فروش بنزين را به ايران در دستور كار خود قرار داده اند و به خيال خود اين راه را براي به زانو درآوردن مردم ايران موثر قلمداد مي كنند جاي پرسشهايي دارد كه پاسخ بسياري از آنها را بايد در عملكرد مردم و دولتهاي جمهوري اسلامي طي سه دهه سپري شده از انقلاب جستجو كرد. بي ترديد دشمنان براي ضربه زدن به هر ملت و دولتي سعي مي كنند اقلام پر مصرف آنان را شناسايي و با اعمال محدوديت و تنگنا بر سر راه تامين اين اقلام كشور هدف را تحت فشار قرار دهند. سياستمداران آمريكايي نيز بر اساس همين روش و با بررسي ميزان مصرف سوخت خصوصا بنزين در ايران اعمال تحريم در مورد اين محصول را به عنوان راه تاثيرگذار براي ضربه زدن به جمهوري اسلامي مناسب تشخيص داده اند. واقعيت هم همين است كه بررسي وضعيت توليد و مصرف بنزين در كشورمان اين محصول را به كالايي بسيار استراتژيك و حساس تبديل كرده كه در واقع چگونگي تامين آن را به دغدغه حاكميت و نقطه اي ضربه پذير مبدل ساخته است چرا كه تا پيش از سهميه بندي بنزين مصرف اين حامل انرژي در هر سال تقريبا 5 در صد افزايش مي يافت ولي امكان توليد آن در داخل با اين سرعت و حجم اضافه نمي شد بنابراين هر ساله شاهد بالارفتن حجم واردات بنزين به كشور بوديم . اين روند بااعمال سهميه بندي در مورد بنزين تا حدود زيادي مهار و از حجم واردات كاسته شد ولي متاسفانه ايران همچنان براي تامين نياز خود به بنزين ناچار از واردات است . بنابر تازه ترين آمارها در حال حاضر 40 در صد بنزين مصرفي در ايران از طريق واردات تامين مي شود كه به 29 5 ميليون ليتر در روز مي رسد. مصرف روزانه بنزين در ايران هم اكنون 73 5 ميليون ليتر است كه حدود 30 ميليون ليتر آن از ساير كشورها وارد مي شود . شركتهاي ريلانس از هند توتال از فرانسه گلنكور از سوئيس بريتيش پتروليوم از انگليس و چند شركت اماراتي اصلي ترين تامين كنندگان بنزين ايران هستند كه در صورت تصويب طرح سناي آمريكا مبني بر تحريم فروش بنزين به جمهوري اسلامي از سود سرشار فروش بنزين به ايران محروم خواهندشد. در اين ميان شيخ نشين امارات كه به علل گوناگون در حال حاضر شريك اول تجاري ايران است و 76 در صد بنزين صادراتي به ايران را تامين مي كند بيش از ساير كشورها و شركتها متضرر مي شود و اتفاقا همين مسئله به يكي از نقاط قوت و اميدواري مسئولان وزارت نفت جمهوري اسلامي تبديل شده است چرا كه به اعتقاد آنان يافتن مشتري براي خريد بيست و چند ميليون ليتر بنزين در روز كار ساده اي نيست كه فروشندگان بتوانند و يا بخواهند خود را گرفتار آن كنند. اين مسئله براي صادركنندگان در حالي تشديد مي شود كه تجربه هاي سخت و آموزنده مديران نفتي جمهوري اسلامي در جريان تحريمهاي دوران جنگ تحميلي تامين بنزين مورد نياز ايران را از بازارهاي جهاني در صورت تحريم فروش اين محصول به كشورمان چندان دشوار و سخت نمي كند. اين شرايط در حالي است كه ايران آمادگي اجراي طرحهايي ضربتي مانند خودكفايي 48 ساعته در تامين بنزين مورد نياز و كنترل بيشتر مصرف بنزين از طريق سامانه سهميه بندي را كاملا داراست كه ضربه پذيري اقتصاد را به حداقل مي رساند. با اين حال مسائلي مانند افزايش قيمت تمام شده بنزين وارداتي به علت صادرات مجدد به كشور و افزايش مصرف اين حامل انرژي در پي ورود وسائل نقليه بيشتر (در چهارماهه نخست امسال 397 هزار خودرو وارد بازار كشور شده ) از جمله مسائلي است كه ممكن است دشواريهايي را بر سر راه مديريت تحريم احتمالي بنزين بوجود آورد. در اين ميان بي ترديد افزايش ظرفيت پالايش نفت و توليد بنزين در داخل راه حل اساسي و مطمئن براي رهايي از تهديداتي از قبيل تحريم هاي احتمالي بنزين و كاهش چشمگير هزينه هاي سنگين واردات اين حامل انرژي است . در اين راستا مسئولان اجراي 9 طرح توسعه كمي و كيفي پالايشگاه هاي موجود در كشور را در دستور كار دارند. از اين ميان هفت پالايشگاه هم اكنون در دست ساخت است كه با به بهره برداري رسيدن آنها از واردات بنزين بي نياز مي شويم . يكي از اين موارد هفت گانه پالايشگاه ستاره خليج فارس است كه با راه اندازي آن روزانه 35 ميليون ليتر به توليدبنزين كشور افزوده خواهد شد. جاي خالي چنين طرحهايي كه از سالها پيش بايد ايجاد مي شد در حال حاضر بيش از هر زمان ديگري خودنمايي مي كند و اگر اين سرمايه گذاريها در دهه قبل صورت مي گرفت امروز با امكان بيشتري با تهديدات دشمنان مواجه مي شديم . با اين حال اكنون هم اگر با تمركز منابع مالي موجود و پرهيز از پراكنده كاري اعتبارات لازم را به سمت طرح هاي پالايشگاهي هدايت كنيم دراسرع وقت زمينه خودكفايي در بنزين حاصل مي شود و دشمنان از خيال خام ضربه زدن به ايران اسلامي از اين طريق دست خواهند كشيد. مردمسالاري روزنامه مردمسالاري در يادداشت روز خود با عنوان "همه اعتراض ها را به بيگانگان ربط ندهيد "به قلم محسن دقت دوست آورده است: بنيان ذهنيت تاريخي مردم ايران نسبت به روابط خود با هرآنچه "غيرايراني " شناخته مي شود تابع شرايط متغيري است كه در طول اعصار مختلف به ويژه در سده اخير از طريق اين روابط بر احوالاتشان سايه داشته و از آنجاكه شرايط تاريخي امريست كه كم و بيش قابل اثبات است، كيفيت اين ذهنيت و جزئيات آن نيز قابليت پيش بيني و تحليل دقيق دارد. تبادل با وراي مرزها كه مي توان گستره اي از مراودات شخصي تا بده بستان هاي استراتژيك بين حاكميت ها را برايش قائل بود، براي ايرانيان همواره نقشي تعيين كننده و سرنوشت ساز داشته و اين اثر در برخي مقاطع در حد متعارف و در بسياري از موارد خارج معمول و غيرعادي بوده است. حتي اين تاب و پيچش را در حوزه گفتاري نيز مي توان سراغ گرفت كه روزگاري عبارت "فرنگي " بيان اوج رشك و احترام است و روزي ديگر اصطلاح "بيگانه " اوج خشم و عداوت را بازگو مي نمايد. نيازي به تكرار مكررات و واگويه درس تاريخ نيست كه سطر به سطرش روزانه هزاران بار نجوا مي شود و اگر همچنان حيراني و تعارض مشاهده مي شود، ناشي از اين تصميم است كه به كدام نجوا و با چه ظني گوش بسپريم، كه اندوخته صافي و مسامحه شود يا آكندگي از كدورت و كينه و يا واقع نگري. البته حقيقتي چون حساس بودن مردمان ايراني در برابر تعاملات دولتمردانشان با دول خارجي به قدري حي و حاضر است كه نيازمند اشاراتي نظير مقدمه فوق نيست. ليكن مواقعي پيش مي آيد كه براي تعيين جايگاه آينده و راهكار رسيدن به آن، ضرورت مرور و عبرت گيري از آموزه هاي تاريخي و سپس اخذ تصميم بر مبناي واقعيات زماني و مكاني موجود بيشتر احساس مي شود. زيرا تاريخ براي خواندن و ماندن نيست، تاريخ را بايد خواند و درس گرفت و پيش رفت. به عبارت ديگر تا از مختصات موقعيت حاضر و نسبتش با گذشته ارزيابي مناسبي صورت نگيرد و نقشه اي مقرون به صحت از پستي ها و بلندي ها در اختيار نباشد، نمي توان از نتيجه مسيريابي و صلاحيت طي طريق براي رساندن به سرانجامي مطلوب مطمئن بود. پس مروري بر اتفاقات اخير از اين منظر مفيد خواهد بود. از قرار معلوم اتهام كلي فعالان سياسي كه پس از انتخابات بازداشت شدند، خط گرفتن و الهام گرفتن از عوامل بيگانه جهت پياده سازي نيت انقلاب مخملي است. اگر فرض را بر خلل ناپذيري اين مدعا بگذاريم، بايد اينطور نتيجه گرفت كه منشا تامين فكري و مالي اين عده در خارج از مرزها و بنا بر متن كيفرخواست قرائت شده از جانب چند كشور شناخته شده مي باشد. بنابراين تا همين جا نتيجه مي گيريم كه سفارتخانه چند كشور محل تبادل و تزريق منابع انقلاب مخملي بوده اند. در اثناي دستگيري ها 8 نفر از كارمندان سفارت كشور انگلستان كه اتفاقا يكي از كشورهاي باني انقلاب مخملي معرفي شده بازداشت شدند و حتي در يكي از خطبه هاي نماز جمعه لقب "سركرده اغتشاشات " بدانها داده شد. در روزهاي بعد اين سركردگان يكي پس از ديگري آزاد شدند و تنها نفر باقيمانده نيز با قيد وثيقه رها شد. همين شخص در دادگاه مو به مو به جرايمش اعتراف كرد و با خواندن از روي يك متن، مسائل بسياري را شرح داد. ليكن از سرنوشت و موقعيت فعلي او خبري درز نشده است. از ديگر بازداشتي ها كارمندي از سفارتخانه فرانسه و تبعه اي از اين كشور نيز قرار دارند. خانم كارمند بدون رسيدگي دادگاه به اتهاماتش با قرار ضمانت آزاد شده و در محل سفارتخانه سكني مي گزيند و احتمالا همين نيز عاقبت خانم فرانسوي خواهد بود. بعيد است فرجام افراد مذكور دردناكتر از ملوانان انگليسي و يا خانم ركسانا صابري باشد و همين مساله موجب تقويت اين ذهنيت مي شود كه چرا منابع تامين فكري و مالي آزاد مي شوند؟ حرف ديگر پيرامون شرايط پيوند با افكار عمومي بين الملل است. متاسفانه تعدادي از ارگان ها و اشخاص هستند كه حرف و تحليل خويشتن را به مثابه مظهر پيام ناب انقلاب و نظام جلوه داده و ادعاي مالكيت "شش دانگ " بر ارزش ها دارند. ايشان هرگونه سخن انتقادي و زاويه دار با ذهنيت مطلوب خود را فارغ از مصدر و هدفش، تفسير به خروج از گفتمان انقلاب و ضديت با مواضع نظام و چه و چه مي كنند و چون از حاشيه امن و هژموني منحصر بفردي برخوردارند، هرچه دل تنگشان بخواهد اساعه ادب نموده و پيشاپيش فرمان محكوميت قضايي را صادر و در مرحله اجرا مي دانند. بهانه نيز هميشه بزرگ است و البته در حد جملاتي كوتاه عنوان مي شود: "با فلان حرف سياه نمايي شد و آن ديگري خوراك تبليغاتي دشمن را فراهم كرد و ... " چه خوب است دوستاني كه اينگونه هركس غيره بينديشد به تيغ ناصالحي مي زنند و شبهه بارانش مي كنند، پاسخ دهند كه آيا در روند امور جامعه امكان انحرافي نيست كه مجالي براي گوشزد و مراقبه و محاسبه ايجاد نكند و آيا از كج روي و غفلت حتي در لايه هاي فاقد نظارت جامع بري هستيم تا نيازي به غريو مصلحانه احساس نشود؟ آيا ضمانت شرعي براي زوال قطعي "منكر " وجود دارد كه نهي از آن نزد عده اي از اقتدارگرايان خود منكر مي شود و از وظيفه و واجبي چون امر به "معروف " نهي مي شود؟از طرف ديگر چگونه و تا چه وقت مي توان اين ادعا را بهانه خاموش ساختن - ولو بزرگان و فرزندان انقلاب كه در نيت خيرشان ترديدي نيست - قرار داد، درحالي كه اعتقاد به استواري و نهادينه گشتن و خلل ناپذيري ريشه ها و اصول اعتقادي و فرهنگي انقلاب اسلامي و ضربه ناپذيري نظام جمهوري اسلامي وجود دارد؟ اگر نبود چنين باوري پس برخي با چه توجيهي فضاي باز سياسي را با ولنگاري سياسي اشتباه گرفتند و كردند آنچه كردند؟ چگونه است كه زماني تهمت بستن به رقيبان سياسي آنهم در رسانه اي فراگير "افشاگري " تلقي شده و اين روش امتيازگيري مفسده انگيز قابل اغماض دانسته مي شود و زماني ديگرهرگونه سخني آب به آسياب دشمن ريختن محسوب مي شود؟ زير سوال بردن خدمات سه دوره هشت ساله قبل از دولت نهم و ساير موارد كه اشاره شد زمينه ساز بي اعتباري و رسوايي نيست؟ ظاهرا آناني كه دم از آبروريزي در رسانه هاي خارجي مي زنند، در 70 روز گذشته در كما بوده اند و يا وقت مطالعه اين رسانه ها را نداشته اند كه حتي ربع پهلوي هم مدعي شده بود كه ما از قبل مي گفتيم و...نمي توان منكر شد كه چشم و گوش بيگانگان دائما ما را رصد مي كنند و هر لحظه آمادگي بزرگنمايي ريزه خطاهاي ما را دارند. اما بايد ياد بگيريم كه اولا اين مراقبت مداوم از لوازم غيرقابل اجتناب و - اگر بهره مناسبي باشد - مفيد عصر نوين است. همانطور كه ما نيز بارها و بارها از اين امكان فراهم در حد وسعمان استفاده نموده ايم و نقاط ضعف اجانب را به رخشان كشيده ايم. ثانيا اگر بخواهيم اين دليل را مجوز پوشاندن ظرف اشتباهات ناگزيرمان قرار دهيم، مطمئنا روزي سرريز كرده و كاستي ها عريان و ابتكار عمل از دستمان خارج خواهد شد و آسيب آن بزرگ تر و جدي تر خواهد بود. چه باك از محاسبه اي كه حساب پاك نظام را صيقل دهد و درخشان تر كند مگر براي آنان كه "ريگ " در كفش دارند. برخورد مسوولانه و پاسخگو، ضمن مسدودساختن بلندمدت راه اينگونه طعام ها و توانمندساختن نظام، بهت و تحسين آزادگان جهان از واقعيت اهتمام ما در شفاف سازي امور را برمي انگيزد. و اينگونه است كه حتي سم پاشي ها و ناسازگاري عامدانه بيگانگان در برابر توفيقات ما كارگر نخواهد شد و الگوي مديريتي نظام جمهوري اسلامي بيش از پيش مورد استقبال جهانيان قرار گرفته و توسعه مي يابد.در دو ماه گذشته سنت رسانه هاي مداح دولت و وابسته به يك جريان سياسي اين بوده كه تمامي معترضان به فرايند و نتيجه انتخابات را صرف نظر از نوع ابراز اعتراضشان با چوب "آشوبگر " برانند و وابسته به بيگانه بخوانند. ملالي نيست كه پند نگرفتند از اداي شرط بلاغ توسط بزرگان و دلسوزان، سازندگي را كنار گذاشتند و دامنه خسران گستردند.بايد منتظر نشست و ديد عاقبت عوامل سفارتخانه هاي همچين دول گستاخ و جسوري را و نوع برخورد دستگاه ديپلماسي با كشورهاي متبوع آنها. آنگاه مي توان نوشت قضاوت تاريخ را در مورد مدعيان افراشتن پرچم اقتدار و صلابت نظام كه اختيارش با نگارندگان نبوده و نيست و از ميانه هر غبار تحريفي نيز درخشان و معتبر است. قدس روزنامه قدس در سرمقاله روز خود با عنوان "سوريه از خط مقاومت جدا نمي شود "به قلم مهدي شكيبايي آورده است: باراك اوباما رئيس جمهور آمريكا سرانجام طرح خود را براي پايان دادن به درگيريها در خاورميانه و آنچه ايجاد صلح دايم و فراگير ميان رژيم صهيونيستي، سوريه، لبنان و فلسطيني ها ناميد، ارائه كرد تا بدين وسيله مواضع كشورهاي هدف اين طرح را تا زمان اعلام رسمي آن (اوايل سپتامبر آينده) محك بزند. طرح پيشنهادي صلح اوباما آن گونه كه نشريه چاپ بيت المقدس «المنار» بخشهايي از آن را به نقل از منابع آگاه كاخ سفيد درز داده است، هفت بند اصلي دارد. بر اساس اين طرح به زودي مذاكرات گسترده اي به مدت سه تا شش ماه در رابطه با جزئيات اين طرح آغاز خواهد شد. پيش بيني ها حاكي از آن است كه واشنگتن توقع دارد، توافقنامه صلح در نهايت تا دو سال ديگر ميان اسرائيل و سه كشور فلسطين، سوريه و لبنان امضا شود كه بر اساس آن رژيم صهيونيستي از بلنديهاي جولان و بخشهاي اشغالي خاك لبنان خارج خواهد شد. دولت فلسطيني در سال 2011 تشكيل مي شود و مي تواند حاكميت خود را بر بخشهايي از كرانه باختري گسترش دهد.در بسته پيشنهادي اوباما آنچه هدف اصلي طرح است، در قالب بندي گنجانده شده است كه موسوم به تشكيل ائتلافهاي امنيتي با نظارت آمريكا و مشاركت اسرائيل و كشورهاي عربي است. در واقع، تلاش براي مقابله با آنچه غرب تروريسم ناميده، برپايي پروژه هاي اقتصادي مشترك و تشكيل پيمان و اتحاد «اسرائيلي- عربي- آمريكايي» بر ضد ايران، هدف ايجاد اين ائتلافهاي امنيتي است. البته اين بند به اين صراحت به موضوع ايران اشاره نكرده است، اما فحواي طرحهاي پيشنهادي گذشته آمريكا براي ايجاد ائتلافهاي امنيتي، همواره بدون حضور ايران طراحي شده است. اين موضوع به تشكيل ائتلاف عليه جمهوري اسلامي ايران تعبير مي شود. قرار است اوباما در اوايل ماه سپتامبر آينده همزمان با اعلام و معرفي رسمي اين طرح، با تعدادي از رهبران عرب ديدار كند و دو فرستاده ويژه خود را نيز به خاورميانه اعزام نمايد. اما واشنگتن بي شك گره طرح پيشنهادي اوباما را در بحث مربوط به سوريه و موضوع بلنديهاي اشغالي جولان مي داند. از اين رو، تمامي تحركات ديپلماتيك خود را در منطقه خاورميانه بر روي دمشق متمركز كرده است. تعيين سفير جديد اين كشور در دمشق پس از چهار سال از فراخواندن سفير سابقش به همراه گسيل كشورهاي اروپايي براي امضاي قراردادهاي تجاري با سوريه، همچنين تعديل مجازاتهاي گذشته خود عليه دمشق و هدايت برخي كشورهاي همپيمان عرب خود براي ايجاد نزديكي با دمشق، همه و همه تحركاتي است كه كاخ سفيد براي زمينه سازي طرح اوباما انجام مي دهد. سوريه در روند نزاع عربي- اسرائيلي چه مي خواهد و سقف و كف امتيازهاي واشنگتن به دمشق براي وادار كردن سوريه به تسليم در برابر مطالبات آمريكا، چه ميزان است؟ سوريه كشوري است كه رژيم اسرائيل بلنديهاي جولان اين كشور را در سال 1967 در جنگ معروف شش روزه اعراب و اسرائيل همراه با بخشهاي شرقي اردن و صحراي سيناي مصر، به اشغال خود درآورد. هم اينك اسرائيل با نصب دستگاه هاي هشداردهنده بر بلنديهاي جولان، كوچكترين تحرك نظامي سوريه را مراقبت مي كند. بلنديهاي جولان فلات و منطقه اي كوهستاني، در جنوبي ترين بخش كوهستان شرقي لبنان و جنوب غربي سوريه در استان قنيطره واقع شده است. اين بلنديها اهميت بسياري دارد و چيرگي بر آن مورد ستيز سوريه و اسرائيل است. جولان، در مربع مرزي سوريه، لبنان، اردن و فلسطين اشغالي قرار دارد. تسلط اسرائيليها بر بلنديهاي جولان ارتش اين رژيم را از لحاظ نظامي در موقعيت ويژه اي قرار داده است، بدين ترتيب كه در حال حاضر سرزمينهاي اطراف دمشق پايتخت سوريه به شدت از سوي ارتش اسرائيل زير نظر است. همچنين، اين رژيم با نصب دستگاه هاي هشداردهنده بر بلنديهاي جولان، كوچكترين تحرك نظامي سوريه مراقبت مي كند. منابع آبي اين منطقه اشغالي نيز نقشي حياتي براي موجوديت اسرائيل ايفا مي كند تا جايي كه تئوريسينهاي اسرائيلي چشم پوشي از منابع آبي جولان را براي تل آويو به مثابه خودكشي در چنبره 320 ميليون عرب قلمداد مي كنند. با اين توصيف، آمريكايي ها وعده بازگرداندن جولان را به سوريه در يك پروسه سياسي دو ساله مطرح كرده اند. بلنديهاي اشغالي جولان تقريباً از 40 سال پيش تاكنون مورد مناقشه سوريه با اسرائيل بوده است. تاكنون ده ها طرح بين المللي براي حل و فصل منازعه ميانه سوريه و اسرائيل مطرح گرديده كه هر بار با كارشكنيهاي تل آويو ناكام مانده است. از سوي ديگر، سوريه به دليل پذيرايي از نيم ميليون آواره فلسطيني و همچنين استقبال از جنبشهاي مقاومت فلسطيني، همواره از سوي اسرائيل با تهديد مواجه شده است. پذيرايي دمشق از گروه هاي مجاهد فلسطيني، اسرائيل را بارها تا آستانه جنگ بزرگ با دمشق به پيش برده است. در سوي ديگر، معادله حمايت سوريه از حزب ا... لبنان نيز همواره مورد انتقاد اسرائيليها بوده است؛ حزب اللهي كه اسرائيل از بيم رويارويي با آن تاكنون جرأت حمله با سوريه را نيافته است. جمهوري اسلامي ايران نيز به دليل روابط بسيار نزديكش با سوريه كه از دوران جنگ تحميلي رژيم بعث صدام تا به امروز امتداد يافته، موضوع ديگري است كه در روند مناقشه اسرائيل و سوريه، نقش بسيار تأثيرگذاري دارد. حمايتهاي سياسي و معنوي تهران از دمشق در برابر تل آويو تاكنون بارها مقامهاي سوري را در بزنگاه هاي مختلف از ورود به بحرانهاي امنيتي نجات داده است. از اين رو، دمشق مديون تهران است و حاضر به تغيير روابط خود با تهران نيست. ضمن آنكه واشنگتن نشان داده است، در صدد تغيير نظام سوريه است و طرحهاي پيشنهادي اوباما نيز بيشتر با هدف ايجاد شكاف ميان سوريه و اصلي ترين متحد اين كشور در منطقه يعني تهران مطرح مي شود. اين موضوع را بيش و پيش از هر كس ديگري مقامهاي ارشد سوريه دريافته اند. از سال 2005 تا به امروز، واشنگتن بارها قصد انجام كودتا عليه حاكميت سوريه را با هدف تسليم اين كشور در برابر طرحهاي متنوع خود در خاورميانه داشته است. سوريه بي شك ميزان همگرايي واشنگتن را با منافع خود در خاورميانه مي داند. در شرايط كنوني، واگرايي هاي واشنگتن با سوريه به مراتب بيشتر از همگرايي هاي اين كشور است. طرح بازگرداندن جولان به سوريه آن هم در يك پروسه سياسي، كمي مشكوك به نظر مي رسد، زيرا اسرائيل طي سالهاي گذشته همواره خود را دست برتر در برابر دمشق مي دانست و براي چشم پوشي از اين منطقه اشغالي، خواستار امتيازهايي بزرگ از سوريه شده بود. اينكه در چنين شرايطي كه آمريكا با مشكلات بسيار عديده اي در منطقه دست و پنجه نرم مي كند، دست دوستي به سوي دمشق دراز مي كند، بي شك از چشم تيزبين سوريها غافل نخواهد ماند. آنچه در سالهاي اخير جايگاه سوريه را در خاورميانه تقويت كرده، حركت اين كشور روي خط مقاومت بوده است و سوريه اين برگ برنده بزرگ و حياتي را ناديده نخواهد گرفت. آفتاب يزد روزنامه آفتاب يزد در سرمقاله خود با عنوان "چند سوال ساده از تريبونداران عصباني " آورده است: باگذشت حدود دو ماه از بازداشت بيسابقه و تأسفانگيز گروهي از فعالان سرشناس سياسي، به نظر ميرسد هنوز وضعيت استاندارد بر بازداشت و تعقيب اين افراد حاكم نشده است. مثلاً هنوز تعدادي از بازداشتيها با وكيل و خانوادههاي خود ديدار نكردهاند و گروهي نيز تنها موفق به نشان دادن سلامت ظاهري خود از طريق حضور در اعترافات تلويزيوني شدهاند. اين موضوع در چند روز اخير تحت الشعاع نامه مهدي كروبي و بازتابهاي آن قرار گرفته است. اما جالب است كه واكنش به هر دو موضوع، از مباني مشترك برخوردار است به طوري كه عدهاي از محافظهكاران سرشناس، به صورت همزمان و هم زبان، به رد شائبهها و شايعههايي پرداختهاند كه پيرامون دو موضوع - نحوه تعقيب اصلاحطلبان بازداشتي و ادعاي بدرفتاري با گروهي از بازداشتشدگان - مطرح شده است. پس از صدور نامه كروبي، رئيس مجلس از بررسي موضوع خبر داد و يك روز بعد، گزارش تهيه شده توسط تعدادي از همكاران خود را قرائت كرد كه بر عدم صحت ادعاهاي موجود در نامه كروبي تاكيد ميكرد. اين موضع جديد كه به فاصله يك روز از تاكيد خود او بر رسيدگي به نامه كروبي بيان شد اعتراض كروبي را برانگيخت كه »چرا قبل از بررسي، ادعاهاي او را تكذيب كردهاست؟« تنها با گذشت چند ساعت از گلايه طعنهآميز كروبي و تاكيد او بر پيگيري موضوع، خبرگزاري رسمي دولت احمدي نژاد، متن نامهاي را منتشر كرد كه طبق اعلام خبرگزاري، پاسخ لاريجاني به كروبي بود. رئيس مجلس هشتم در نامه خود مدعي شد كه اظهارنظر ثانوي او، ناشي از بررسي يكصد مورد ادعا و اثبات كذب بودن آنها بوده است. لاريجاني درعين حا ل اعلام نكرد كه آيا بررسي يكصد ادعاي سوء رفتار، تنها طي يك روز - يعني از زمان تاكيد لاريجاني بر رسيدگي به ادعاي كروبي تا تكذيب اين ادعا در تريبون مجلس - صورت گرفته يا آنكه اين بررسيها قبلاً انجام شده اما لاريجاني نسبت به صحت بررسيها ترديد داشته و اين ترديد، طي 24 ساعت برطرف شده است!؟ البته لاريجاني تنها كسي نبود كه ادعاهاي كروبي را رد كرد اما همين تكذيبيه، مستمسكي براي گروهي از تريبون داران شد تا سخنان در دل مانده خود نسبت به كروبي را به همين بهانه افشا كنند؛ در حالي كه آنها مستقيماً مسئوليت و ابزاري براي رد يا تاييد ادعاهاي مندرج در هشدار نامه كروبي نداشتند. غير از لاريجاني يكي از مقامات مسئول كه براي تكذيب سخنان كروبي، انگيزه قوي داشت، علاءالدين بروجردي رئيس كميسيون امنيت ملي مجلس بود كه شايد نتوان تكذيب او را از برخي انگيزههاي سياسي يا حكومتي خالي دانست. بروجردي همان كسي است كه به محض استقرار در جايگاه رئيس كميسيون امنيت ملي مجلس هفتم، سيد محمد خاتمي را به خاطر افشاي قتلهاي زنجيرهاي نكوهش كرد لذا ميتوان اظهارنظرهاي اخير او را نيز مبتني بر همان گونه استدلالها تلقي كرد. در هجوم يكپارچه و همراه با عصبانيت مدعيان اصولگرايي به كروبي، يك نكته مورد غفلت - احتمالاً عمدي - قرار مي گيرد. اين نكته، علت ورود رهبري نظام به موضوع بازداشتگاه كهريزك و دستور ايشان براي تعطيل اين بازداشتگاه است. به فرض كه ادعاهاي كروبي، دقيق نباشد اما چرا هيچ يك از تريبون داران عصباني به اين نكته اشاره نميكنند كه «در كهريزك، چه اتفاقاتي افتاد كه تعطيلي آن با دستور عاليترين مقام نظام را به دنبال داشت؟ آيا آنها مطمئن هستند كهريزكها يا كهريزكچههاي ديگري در گوشه وكنار كشور نيست؟» آقاياني كه به صورت يكپارچه و با فاصله زماني چند دقيقه، با قاطعيت به ردّ ادعاهاي كروبي پرداختند آيا مثلاً گمان ميكنند زندانيها ميخواستهاند در رجب و شعبان، روزه مستحبي بگيرند و زندانبانان براي آنها افطار و سحري تهيه نكردهاند؟ آيا گزارش از قضا شدن نماز صبح زندانبانان به شورايعالي امنيت ملي واصل شده كه به خاطر آن، تعطيلي بازداشتگاه مورد تاكيد قرار گرفته است؟ آيا زندانبانان، هنگام مخاطب قرار دادن بازداشتيها، به جاي استفاده از كلمه »شما«، عبارت »تو« به كار بردهاند؟... قطعاً پاسخ به هيچ يك از اين سوالات، مثبت نيست. پس اي كاش عصباني مزاجهايي كه تا اين حد بر آشفته شدند براي آنكه ثابت كنند واقعا براي حيثيت نظام نگران هستند، سخنان ديگري هم ميگفتند. مثلاً همراه با درآمدن از خجالت كروبي، به خاطر فجايعي كه منجر به تعطيلي بازداشت گاه شد نيز آيه استرجاع ميخواندند. در آن صورت اين افتخار به نام آقايان ثبت ميشد كه «علي» گونه فكر ميكنند و از كوچك ترين ظلم نسبت به هموطنان خود نميگذرند. درخصوص سرنوشت تعدادي از زندانيان نيز سوالهاي مشابهي وجود دارد. مثلا طبق اعلام رسانهها، سه روز قبل، دو تن از نمايندگان مجلس كه مواضع سياسي آنها نسبت به بازداشتيها، كاملا مشخص است اعلام كردهاند كه با تاج زاده ديداري داشتهاند. آنها بدون آنكه در خصوص ممانعت از ديدار عليخاني و اميدوار رضايي با تاجزاده و ساير بازداشتيها توضيحي ارائه كنند، مدعي شدهاند كه تاج زاده «قبراق » بود وبر «عدم وجود تقلب در انتخابات» تاكيد ميكرد. اين دو نماينده كه از طيف موسوم به اصولگرايان مجلس هستند علت جلوگيري از دسترسي تاج زاده به وكيل و خانواده را «ناتمام بودن مراحل بازجويي» ذكر كردهاند. البته اين نگراني براي هميشه در تاريخ ثبت خواهد شد كه چرا كساني كه مرتبط با خارجيها هستند و در مورد سرنوشت آنها، پيامهاي تهديدآميز ارسال شد به سرعت تعيين تكليف شدند و حتي روز جمعه براي چندمين بار، سفير فرانسه با تبعه بازداشتي فرانسوي ديدار كرد اما نيروهاي خودي به بهانه عدم اتمام بازجويي از هرگونه تسهيلاتي محروم هستند؟ لابد آقاي سفير فرانسه، از عليخاني و رضايي محرم تر و قابل اعتمادتر بوده و خانم فرانسوي كه «هم پرونده» مقامات بازداشتي جمهوري اسلامي است، استحقاق بيشتري براي برخورداري از مهرورزي داشته است. اما ادعاهاي بروجردي و همكار ديگر او به نقل از تاج زاده در جريان ديدار اخير، اين سوال را به ذهن ميا~ورد كه اصولا چرا تاجزاده در بازداشت- آنهم از نوع ممنوع الملاقات- است؟ بروجردي مدعي شده كه تاج زاده وجود هرگونه تقلب در انتخابات را منتفي دانسته است. بنابر ادعاي بروجردي، تاجزاده قطعيت پيروزي احمدي نژاد را قبل از بازداشت به موسوي اطلاع داده و مخالفت خود با برگزاري تجمعات را نيز با ستاد انتخاباتي موسوي يا خود او مطرح كرده است. در زمان برگزاري تجمعات هم كه تاج زاده در زندان بوده، پس جرم او چيست كه حتي به اندازه كارمندان سفارت انگليس و فرانسه يا اتباع بـازداشـتـي آن كـشـورها، مستحق استفاده از حق قانوني- دسترسي به وكيل و ديدار با وابستگان - نيست؟ آنچه دو نماينده فراكسيون اصولگرايان مجلس از ملاقات خود با تاج زاده مطرح كردهاند همان نكاتي است كه در متن كيفر خواست قرائت شده- در غياب تاج زاده- نيز به آنها اشاره شده بود. به عبارت ديگر به فرض صحت ادعاي دو نماينده مجلس، مواضع تاج زاده از نخستين روزهاي تشكيل پرونده تاكنون تغييري نكرده و فلسفه تداوم بازداشت انفرادي او، نامشخص است. اين سوالات، براي نگارنده و بسياري از مخاطبان، آزاردهنده است اما براي كساني هم كه از وضعيت موجود احـساس رضايت ميكنند بايستي نگران كننده باشد. زيرا هــمـانطـور كـه اعلام مخالفت بروجردي با افشاي علني غده سرطاني موجود در وزارت اطلاعات، امروز به او يادآوري ميشود و هيچگاه از اذهان پاك نخواهد شد ابهامات مربوط به محروم ساختن تاج زاده و تعدادي از سياستمداران سرشناس از ديدار با تعدادي از اعضاي كميته ويژه مجلس و نيز عدم تعيين تكليف آنها با گذشت دو ماه از بازداشت، هم امروز شائبه برانگيز است و هم در آيندهاي كه نسلهاي فعلي و آينده، رفتار با خارجيهاي متهم به جاسوسي را با نوع برخورد با خدمتگزاران نظام جمهوري اسلامي مقايسه خواهند كرد. همچنين اين سوال در پرونده بسياري از تريبون داران ثبت خواهد شد كه «چرا تاكنون در تـريـبـونهاي خود، از قانون شكنيها و تضييع حقوق شـهـرونـدان در بـازداشـتهاي اخير كه منجر به تعطيلي پر سر و صداي يك بازداشتگاه شد حتي يك كلام مطرح نكردهاند؟» ضمن آنكه در صورت عدم ارائه توجيه منطقي، ابهام درخصوص سه موضعگيري لاريجاني در سه روز به راحتي برطرف نخواهد شد. /2759/
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 407]
-
گوناگون
پربازدیدترینها