تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1834167853
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالهها و يادداشتهاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: باز اشتباه كرديد«باز اشتباه كرديد» عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم بيژن مقدم است كه در آن ميخوانيد؛معتقد بوديم حرمتشكنان روز عاشورا در پشت نام يك يا دو نفر در آن روز دست به آن اقدامات سخيف زدند. هر چند به اعتقاد ما، آنها كه با داشتن كمترين اعتقادي به باورهاي مردم، روز عاشورا را به تلخي و اهانت و تخريب كشاندند، گروهي ضد انقلاب بودند و تلاش كرديم تا به سهم خود مرزي بين اين گروه اندك و كساني كه اعتقادي به اسلام، امام حسين(ع) و اصولي از انقلاب دارند، ايجاد كنيم، اما دريغ و افسوس كه بيانيه ديروز آقاي موسوي باز خط بطلاني بود به اين فهم و نگاه.آقاي موسوي حرمتشكنان عاشورا را «مردمي خداجوي» و خودجوش ناميد كه ديگر منتظر اطلاعيه و بيانيه دعوت نميمانند.آقاي موسوي اعلام كرده است «اين گروه به شكل مسالمتآميز و بدون شعارهاي تند در اين روز حسين حسين گويان در خيابانها حاضر شدند.»وقتي فردي مثل آقاي موسوي در فهم ماجرا اينقدر به خطا ميرود از ديگران چه انتظاري است؟ البته به نظر ميرسد بنا بر نديدن و نفهميدن حقيقت است.مگر در تهران و سراسر كشور دستههاي عزاداري جز حسين حسين چيزي ميگفتند؟ تخريبها، آتشافروزيها، خشونتها، سنگپرانيها، ساخت و پرتاب كوكتل مولوتفها، به آتش كشيدن اتومبيل پليس، ضرب و شتم ماموران و حمله به عزاداران؛ همه و همه چيزهايي است كه ناديده گرفتهايد.آنچه نگفتيد و بايد ميگفتيد اين نبود كه شرط و شروط بگذاريد، بلكه بايد صريحا اعلام نماييد كه ديگر دنبال به كرسي نشاندن حرفهاي غيرقانوني خود در كف خيابان نيستيد، تا عدهاي به نام شما و به اميد حمايت شما آتشافروزي و حرمتشكني در روز عاشورا نكنند.چرا پيام دهها ميليون نفري كه روز چهارشنبه در سراسر كشور اعتراض خود را به حرمتشكني در روز عاشورا اعلام كردند را نشنيده ميگيريد. آيا اين جمعيت و شور را ديديد؟ آيا اينها مردم هستند يا نيستند؟ مردم به درك مشتركي از حوادث 7 ماهه اخير رسيدهاند. خوب است بدانيد پرونده انتخابات در ذهن مردم بسته شده است موضوعي كه همچنان براي شما اصل است، مردم ديگر خود را با طرفداران زيد وعمر مواجه نميدانند بلكه با گروهي ضدانقلاب طرف هستند كه اصول اعتقادي آنان و اصل نظام را هدف گرفتهاند.مردم به خوبي ميدانند سنگر گرفتن شما پشت قانون اساسي نيز تاكتيكي بيش نيست. چرا كه اگر به قانون اساسي ذرهاي ايمان داشتيد، كار به اينجا كشيده نميشد.كاش به اين فهم از حقيقت نيز ميرسيديد كه كساني كه اين روزها به صفآرايي در مقابل نظام كشيده شدهاند، هيچ باور عميقي به شما هم ندارند. كافي است در بيانيهاي 3 خطي اعلام نماييد از اين پس هيچ حضور غيرقانوني و خياباني را به رسميت نشناخته و مورد حمايت قرار نميدهيد. آنوقت با آناليز واكنشها ميفهميد چه جايگاهي در بين اين جريان ساختارشكن و هتاك داريد.به نظر نگارنده، اقدام فوق ميتواند بستر تحقق بخشي از خواستههاي شما را كه در بيانيه آخر متذكر شدهايد، فراهم سازد. اگر خيرخواه مردم و كشور هستيد، درنگ نكنيد و صف خود را از اين جماعت جدا كنيد.اعتماد: فصل آرامش و عقلانيت«فصل آرامش و عقلانيت»عنوان يادداشت روز روزنامهي اعتماد به قلم جعفر گلابي است كه در آن ميخوانيد؛پذيرش دولت دهم توسط مهندس ميرحسين موسوي فصل جديدي از تحولات را در کشور رقم خواهد زد. اين موضع جديد و متفاوت که پس از شش ماه فراز و فرودهاي سنگين پس از انتخابات و حوادث عمدتاً تلخ به منصه ظهور مي رسد مي تواند آغاز فصلي از آرامش را که هم اينک کشور به شدت به آن محتاج است، رقم بزند.با اينکه احتمال مي رود اين موضع از سوي هواداران جوان جنبش سبز با چهره يي عبوس و شايد عصبانيت آسا نگريسته شود ولي مهم تر از هر چيز و اولويت دارتر از هر امري منافع ملي و امنيت کلي کشور است که هر انسان مسووليت شناسي خود را مقيد به آن مي داند و چه بسا مجبور مي شود به رغم تمايلات شخصي و منافع فردي اهتمام ويژه يي نسبت به آن داشته باشد.ملت ما در جهان کنوني پرچمي از بلوغ سياسي و اجتماعي برافراشته است و محقانه ادعا دارد براي رسيدن به اهدافش از عقلانيت لازم برخوردار است. اکنون که به هر دليل يک اختلاف بزرگ دامنگير کشور شده و چالش و منازعه بر سر آن ماه ها به درازا کشيده شده است اگر ايرانيان بتوانند مجموعاً بر آن مسلط شوند و اختلاف را مديريت و از خسارات غيرقابل جبران جلوگيري کنند براي جهان به اثبات رسانده اند که ملتي زنده با جايگاهي رو به ارتقا هستند.در فضاهاي ملتهب و احساسي شايد گمان کسي بر پيروزي کامل تعلق گيرد ولي تاريخ نشان داده است پيروزي هايي از اين دست که فاقد پشتوانه عقلانيت باشد به سرعت به ضد خود مبدل مي شود و جز خسارت هايي که در ابتدا خود را نشان نمي دهند چيزي به جا نمي گذارد. در فضاي ملتهب و هيجاني جاي عقل و درايت تنگ مي شود و چون قوه تدبير آدمي از تاثيرگذاري فروافتد دور تسلسل خسارت و زيان دوري اجتناب ناپذير مي شود.جناح هاي سياسي درون نظام ادعايي جز روش بهتر براي اداره کشور ندارند و همين معنا مي رساند که اهداف مشترک روي اعتلاي کشور و پيشرفت جامعه قابل تمرکز يافتن است. اين يک موضع دلسوزانه است که بگذاريم دولت دهم در ساختار نظام به فعاليت بپردازد و اميدوار باشيم که موفق هم بشود و به ملت خود خدمت کند. کسي که هدفش خدمت و رفاه مردم باشد فرقي برايش نمي کند که اين خدمت را چه کسي متقبل مي شود.انتظار آن است که بعد از بيانيه آقاي مهندس موسوي حملات انکارگرايانه به دولت به انتقادات معمول اجرايي محدود شود و حتي اگر جايي نياز به همکاري و مساعدت باشد انجام گيرد تا کار معطل مانده کشور و چرخ کندشده اقتصاد سرعت قابل قبول خود را پيدا کند.در فضاي آرام و عقلايي کارآمدي ها خود را نشان خواهد داد و عيب ها و ناکارآمدي ها قابل مخفي کردن نخواهد بودنکته بسيار مهم و خطير آنکه در فضاي ملتهب کنوني، بدخواهان کشور و انقلاب در کمين نشسته اند و اميدوارند زاويه يي برايشان پيدا شود که از آب گل آلود ماهي مقصود خود را صيد کنند. خطر بي عقلي و جسارت عملي و نظامي دشمنان يک خطر دور از ذهن نيست. آنها اگر در شرايط معمول جرات جسارت نداشتند در فضاي اختلاف و دوگانگي و تشنج زمينه را براي آزمودن بخت خود مناسب مي يابند که در چنين شرايطي مسلماً همه ضرر مي کنند و در فراز همه آنها کشور عزيزمان جراحت خواهد برداشت. ما بايد چنان باشيم و چنان با خود اختلاف بورزيم و تعارف کنيم که رقباي جهاني به ديده حقارت ننگرند و خيال خام برايشان پيش نيايد.يک اختلاف خانوادگي مي تواند در بستري از آرامش و تدبير نه تنها حل شود که گامي مهم در جهت پيشرفت حاصل کند؛ آرامشي که اگر رخت بربندد کيان کل خانواده را مورد تهديد قرار مي دهد. اکنون زمان ميانداري عقلا و معتدلان و دلسوزتران فرارسيده است که نگذارند احساس شکست در بخشي از جامعه چون آتش زير خاکستر باقي بماند و امکان دستيابي به يک وحدت واقعي و نه شعاري از دست برود.تماميت خواهي و انحصارطلبي از هر سو که دنبال شود چون تيغي وحدت و برادري را مجروح خواهد ساخت. هر کس به کشور و اعتلاي آن اعتقاد و التزام دارد بايد در پناه قانون قرار گيرد و امکان زندگي و خدمت و اظهارنظرش فراهم شود. در چنين شرايطي هيچ کس احساس انزوا نخواهد کرد و چون يک نيروي منفي نيروهاي ديگر را خنثي نخواهد کرد و پيروزي نسبي براي همه حاصل خواهد آمد. اگر بتوانيم آرامش را به کشور بازگردانيم و منازعات را به رقابت هاي سالم و قانوني تبديل کنيم جهان خيره بلوغ ملت ايران خواهد شد و مسير پيشرفت مسيري آسان و پيمودني مي شود.هيچ گاه براي گذشت و برادري و همزيستي کريمانه و احترام متقابل دير نيست و هيچ کس از بزرگواري و آينده نگري و عقلانيت ضرر نخواهد کرد. در اين باب سخن بسيار است و اميد مي رود صاحب نظران و مشفقان از علماي بزرگ تا دانشگاهيان و استادان به ميدان بيايند و تلاطم جامعه را به اطمينان و ثبات تبديل کنند.كيهان: آنكه سقوط مي كند آنكه صعود مي كند«آنكه سقوط مي كند آنكه صعود مي كند»عنوا يادداشت روز روزنامهي كيهان به قلم سعدالله زارعي است كه در آن ميخوانيد؛دو گزاره «سقوط آمريكا طي سالهاي آتي حتمي است» و «سقوط اسرائيل طي سالهاي آتي حتمي است» بارها از سوي انديشمندان مختلف مطرح گرديده است. از درون دستگاه سياسي آمريكا و رژيم صهيونيستي هم بارها صداي اين دو گزاره شنيده شده است.حدود يك سال پيش، سرويس امنيتي آمريكا به تحقيقات گسترده خود درباره اسرائيل اشاره كرد و در جمعبندي خود در احتمال دوام اين دولت جعلي، طي دو دهه آينده بطور جدي ابراز ترديد كرد. البته گزارش هاي قبلي و بعدي اين سازمان -CIA- نيز با صراحت از قريب الوقوع بودن سقوط اسرائيل خبر داده اند. علاوه بر اين اگر روي اينترنت به يكي از زبانهاي زنده دنيا، متن يا ترجمه عبارت «سقوط اسرائيل حتمي است» را جستجو كنيد اندازه چند جلد كتاب قطور به شما مطلب مي دهد كه فقط تيترهاي آن حداقل 100صفحه مي شود.درباره حتمي بودن فروپاشي امپراتوري ايالات متحده و سقوط قريب الوقوع آمريكا نيز اظهارنظرها و مستندات فراواني وجود دارد. در بسياري از اين گزارش ها تاريخ خاصي هم ذكر شده است مثلا «شوراي روابط خارجي مجلس نمايندگان آمريكا» سال گذشته زمان آن را طي دو دهه آينده ذكر كرد و شش نهاد اطلاعاتي آمريكا در بررسي مشترك خود و گزارشي كه تهيه كردند- و به بيرون درز كرد- سقوط قدرت آمريكا را تا سال 2025 قطعي شمردند.حدود دو هفته پيش روزنامه صهيونيستي «يديعوت احارنوت» با وحشت زدگي خاصي از «بروز نشانه ها»يي كه آغازي بر فروپاشي آمريكاست خبر داد. اين روزنامه البته تنها به فروپاشي اقتصادي و امنيتي اشاره مي كند و معتقد است هم اكنون تنها دو پايه از چهار پايه اقتدار آمريكا باقي مانده اند اين دو، اقتدار سياسي و نظامي است. اما در عين حال همين روزنامه در گزارش ديگري به شكست نظامي آمريكا در عراق و افغانستان هم اشاره مي كند كه بيانگر فروپاشي پايه نظامي قدرت آمريكا نيز هست. «سي بي اس ماركت واچ» كه جزيي از ساختار شبكه تلويزيوني سي بي اس آمريكاست و كاملا به مقامات كاخ سفيد نزديك است، در جديدترين گزارشي كه حدود يك ماه پيش منتشر كرد، 20 دليل مستند را ذكر كرد و نتيجه گرفت كه: «سقوط آمريكا بسيار زودتر از آنچه ذكر مي شود- سال 2025- اتفاق خواهد افتاد.»«پل فارل» كه نويسنده اين گزارش تحليلي است، نوشت: «نظام آمريكايي يك روح سرگردان است و به احتمال بسيار زياد فروپاشي آن تا سال 2012 به وقوع خواهد پيوست.» شايد نتوان تاريخ قطعي درباره سقوط امپراتوري و قدرت آمريكا و نيز شايد نتوان تاريخ قطعي فروپاشي رژيم صهيونيستي را مشخص كرد ولي مي توان با قطعيت گفت جهان حداكثر طي دو دهه آينده فروپاشي و اضمحلال كامل رژيم صهيونيستي و فروپاشي كامل اقتدار بين المللي آمريكا را شاهد خواهد بود. براي دو دولت غاصب و متجاوز راه گريزي از فروپاشي نمانده و تقريبا با قاطعيت مي توان گفت هيچ طرح اجرايي موثري هم براي نجات اين دو رژيم وجود ندارد هر چند دستگاههاي مختلف رژيم هاي آمريكا و اسرائيل طرح هايي را ارائه داده اند ولي نتوانسته اند ديگران را متقاعد كنند كه چنين طرح هايي از چنان فرجامي جلوگيري مي كند.اما در مورد عامل فروپاشي قدرت صرفاً مادي آمريكا و نيز در مورد عامل فروپاشي نظام ضدديني اسرائيل دلايل مختلفي ذكر شده است و بعضي هم خواسته اند فرافكني كرده و عامل فروپاشي را هم «مادي» معرفي نمايند. اما كيست كه نداند عامل فروپاشي نظام هاي مادي، معناگرايي جوامع است كما اينكه نظام هاي معنوي تنها با مادي گرايي سقوط مي كنند. در عين حال كم نيستند محققين نكته سنجي كه حقيقت را فاش گفته اند. بيش و پيش از همه، حضرت امام خميني- قدس سره- دقيقاً در همين روزها- 11دي 1367- طي پيامي به گورباچف درباره عامل اصلي فروپاشي نظام هاي مادي فرمودند: «بايد به حقيقت روي آورد، مشكل اصلي كشور شما مسئله مالكيت و اقتصاد و آزادي نيست. مشكل شما عدم اعتقاد واقعي به خداست، همان مشكلي كه غرب را هم به ابتذال و بن بست كشيده و يا خواهد كشيد. مشكل اصلي شما مبارزه طولاني و بيهوده با خدا و مبدأ هستي و آفرينش است... با ماديت نمي توان بشريت را از بحران عدم اعتقاد به معنويت كه اساسي ترين درد جامعه بشري در غرب و شرق است، به در آورد.»در اين ميان هيچ ترديدي وجود ندارد كه تمناي معنوي و الهي ملت ها و روح عدالت گراي بشر و ناتواني سيستم سياسي و اقتصادي آمريكا و رژيم صهيونيستي در برآوردن اين تمنا، مهمترين بستر سقوط دو دولت متجاوز و غاصب است. حالا يك سؤال مهم را بايد پاسخ داد: «پرچم معنويت، دين داري و عدالت امروز روي دوش كدام ملت و دولت است و كانون پمپاژ كننده اين روح مهاجم كجاست؟ به جز ايران و ملت آن؟» البته پر واضح است كه امروز ملت هاي دنيا پشتيبان و پيرو اين كشور و نظام و مردم آن هستند و برخلاف سال هاي اول پس از پيروزي انقلاب، و علي رغم آنچه غرب تبليغ مي كند، ديگر تنها، يا منزوي و يا در محاصره نيست. حتي تنها نظام معنوي هم نيست امروز چندين دولت اسلام گراي انقلابي كه كاملاً موثر هستند، مجموعه اي از نظام هاي دين گرا را شكل داده اند و به شيعه هم محدود نمانده است. دولت هاي عراق، تركيه، فلسطين، سودان، كومور ... و نيز دولت هايي كه اگر چه اسلام گرا خوانده نمي شوند ولي كاملاً در بلوك اسلام گراها عمل مي كنند مثل دولت هاي سوريه و الجزاير.اگر تحولات خاورميانه را مرور كنيد مي بينيد كه در دوره اخير حداقل هر ساله يك دولت به جمع نظام هاي معنوي پيوسته اند تا جايي كه مي توان گفت امروز اكثريت كشورها و ملت هاي خاورميانه از زير سلطه آمريكا خارج شده اند.آمريكايي ها و صهيونيست ها كه به واسطه موج قوي انقلاب اسلامي ناچار به ترك خاورميانه خواهند شد و فروپاشي را در يكي- دو قدمي خود مي بينند، با تبليغات معكوس مقتدرترين نظام سياسي دنيا راكه علاوه بر 70ميليون شهروند ايراني از حمايت صدها ميليون شهروند غيرايراني هم برخوردار است و از همه مهمتر- براساس آيات قرآن كريم- از سوي خداوند متعال هم حمايت مي شود، در آستانه سقوط! معرفي مي كنند و با اشاره به حضور گروهي آشوب طلب در روز عاشورا كه اكثر آن هارا خود طي چند ماه گذشته تحت عناوين خاص به ايران اعزام كرده اند، ادعا مي كنند كه «اوضاع بالاخره از كنترل جمهوري اسلامي خارج شده و ما شاهد يك انقلاب ديگر در ايران هستيم» انقلابي كه قرآن، امام حسين، امام و ولايت فقيه را برنمي تابد!البته باطل بودن اين داعيه تبليغاتي آشكارتر از آن است كه به پاسخ نياز داشته باشد و مي توان در يك جمعبندي گفت آنان با «در حال فروپاشي معرفي كردن عامل اصلي فروپاشي خود» درصدد هستند تا به نظام هاي فرسوده و در حال فروپاشي خود اميدي بدهند و سقوط آنان را به تاخير بياندازند كه قطعا اين شدني نيست چرا كه ميان واقعيت و كاريكاتور آن فاصله زيادي وجود دارد.ملت ايران در روز 13 محرم پاسخ شرارت هاي روز 10 محرم يزيديان را داد. در اين باره گفتني هايي وجود دارد كه فقط به چند مورد آن اشاره مي شود؛1- عدد شركت كنندگان در تظاهرات 13 محرم - و به تعبير بهتر نهضت عاشورائيان - قطعا در كل كشور از مرز 40 ميليون نفر و در تهران از مرز سه ميليون نفر فراتر رفته و مطلعين و خبرگان منصف عدد آن را در تهران حدود 4 ميليون نفر ذكر كرده اند بعضي هم كه خواسته اند حداكثر احتياط را لحاظ كنند گفته اند در تهران سه ميليون نفر آمده اند. اين عدد يعني اينكه مجموع راي دهندگاني كه در تهران به دكتر احمدي نژاد و ميرحسين موسوي - كه البته دو كانديداي ديگر راي قابل توجهي نداشتند - در نهضت عظيم روز 13 محرم شركت كرده و دفاع از آرمانهاي الهي و رهبري را با رساترين و پرحرارت ترين وجه فرياد زده اند. اين تظاهرات عظيم در تهران و شهرستانها نشان داد كه مردم صرفنظر از كانديداي مورد نظر خويش، به نظام راي داده اند.2 - شعارهاي مردم در روز 13 محرم كه فراگير سر داده مي شد تفاوت مردم و مسئولان كشور را در نحوه مواجهه با سران فتنه به نمايش گذاشت اين البته تا اندازه اي قابل قبول است. مسئولين قوا در نظام بايد حداكثر احتياط و خويشتنداري را در مواجهه با نيروهاي داخلي به منظور جذب حداكثري داشته باشند. اين موضوعي بود كه در سخنان حجت الاسلام علم الهدي- سخنران مراسم تهران- و حاج سعيد حداديان- مجري و مداح مراسم- و قطعنامه صادره و نيز در حذف گسترده شعارها و تصاوير از صدا و سيما و پرهيز از پخش نزديك تصاوير اعمال شد و البته قابل درك است ولي در عين حال فريادهاي يكپارچه 4 ميليون شهروند تهراني و ده ها ميليون شهروند در سراسر كشور مسئوليت خاصي را متوجه دستگاه هاي مسئول مي كند چرا كه اين دستگاه ها ملزم به تحقق خواست قانوني و مشروع ملت هستند.3- پخش لحظه به لحظه خبرها و تصاوير آشوب و تخريب هاي روز يكشنبه از يك سو و سانسور مطلق تظاهرات ده ها ميليون ايراني سراسر كشور در روز چهارشنبه از سوي رسانه هاي آمريكايي، صهيونيستي، اروپايي و بعضا عربي، خارجي بودن ستاد برنامه ريزي آشوب هاي پس از انتخابات را برملا كرد. عدم موضعگيري صريح سران ايراني فتنه در مقابل اين دخالت ها و در عين حال مردم دانستن آشوب طلباني كه وابستگي آشكاري به محافل ضد ايراني غرب داشتند از سوي اين سران نشان داد كه اگر ميان امثال موسوي و خاتمي با كانون برنامه ريزي توطئه عليه ايران فاصله اي هم وجود داشته، اينك كاملا از ميان رفته است. بيانيه 17 موسوي اين را كاملا نشان مي دهد.4- تظاهرات اين روزها از نظر كميت و كيفيت بخوبي نشان داد كه انقلاب اسلامي عليرغم گذشت سه دهه هنوز از آبشخور «انقلاب 57» تغذيه مي كند و البته پوياتر و پرحرارت تر و معنادارتر. اگر انقلاب اسلامي با حضور حدود 30 ميليون نفر ايراني به پيروزي رسيد، اينك با كمك خداي متعال و كمك ده ها ميليون ايراني كه كاملا به ريشه ها و اصول وفادارند و از حمايت صدها ميليون مسلمان در دنيا و ده ها نظام سياسي برخوردار است نه تنها ماندگار است بلكه هجوم سنگين خود را به همه برج و باروهاي بين المللي و منطقه اي نظام هاي شيطاني تا فروپاشي آنها ادامه مي دهد.آفتاب يزد: مردهبادها و زندهبادها براي چه؟! «مردهبادها و زندهبادها براي چه؟!»عنوان سرمقالهي روزنامهي آفتاب يزد است كه در آن ميخوانيد؛بعيد است هيچ كس در ايران نگاهي به آينده اميدوار كننده كشور داشته باشد و نسبت به حوادث هفت ماه اخير، احساس رضايت كند. اين عدم رضايت از بعضي بحثها و ادعاها در جريان رقابتهاي انتخاباتي آغاز شد و همچنان ادامه دارد. گروهي از اصلاحطلبان همچنان نسبت به بعضي حواشي انتخابات و فضاسازيهاي قبل و بعد از آن اعتراض دارند. عدهاي از افراد معتدل در جريان اصولگرا هم از يك سو نگراني خود از برخي مقدمات انتخابات و ادعاهاي مطرح شده توسط تيم حاكم در انتخابات را اعلام مينمايند و از سوي ديگر، عدم تمكين اصلاحطلبان معترض به خواستههاي جناح حاكم براي فراموش كردن مسائل انتخاباتي را موجب نگراني ميدانند.دولتيها هم هر چند وقت يكبار فرصتي مييابند تا همه جناحها- جز فراكسيون دولتي- اصولگرايان را مورد حمله قرار دهند كه چرا قدر دولت و رئيس آن را نميداند؟ آنها حتي قواي رسمي كشور را از طعن و اعتراض خود مصون نميدارند زيرا ظاهرا كساني از حاميان دولت معتقدند همه قواي كشور بايستي چشم به دهان دولتيها بدوزند و آنچه را كه دولت- يا به عبارت بهتر، رئيس دولت و حلقه مشاوران او- ميخواهند تصويب و تاييد نمايند.اما درگيرشدن در همين اعتراضات، باعث شده كه بعضي موضوعات اصلي از دايره توجه، انتقاد و اعتراض دور بماند. مگر اعتراض اغلب اصلاحطلبان به دولت نهم چه بودو چه چيزي باعث شد بسياري از اصولگرايان تا چند هفته قبل از انتخابات، تمايل خود به معرفي كانديدايي غير از احمدينژاد را به نمايش بگذارند؟ كدام شرايط حاكم بر كشور به محسن رضايي جرات داد تا تداوم شرايط مديريتي آن زمان را موجب افتادن كشور در ورطه سقوط بداند؟ اصلاحطلبان و اصولگرايان منتقد دولت و حتي تعدادي از همكاران اوليه دولت نهم معتقد بودند كه دولت نهم، آنگونه كه لازم است به برخي از احكام قانوني توجه نميكند و استفاده نهادهاي رسمي كشور همچون مجلس از اختيارات قانوني خود را برنميتابد. عجولانه بودن تصميمات و عدم توجه كافي به ديدگاههاي كارشناسي مستقل، از ديگر انتقادهايي بود كه معترضان دولت نهم - اعم از اصلاحطلب، اصولگرا و مستقل- را به شدت نگران ميساخت و همين نگراني، در اظهارنظرهاي متعدد آنها، متجلي ميشد.اكنون با گذشت حدود 7 ماه از انتخابات و بيش از چهار ماه از استقرار كامل دولت دهم، به نظر ميرسد تغيير قابل توجهي در رفتار سران دولت ايجاد نشده كه بهترين نمونه در اين مورد، بلاتكليفي عرصه برنامهريزي كشور است. مثلا دولت موظف بوده كه حداكثر تا پانزدهم آذر ماه لايحه بودجه ساليانه كشور را تقديم مجلس نمايد تا نمايندگان مجلس به نمايندگي از موكلان خود دستورالعملهاي لازم را تهيه و دولت را به استفاده بهينه از امكانات محدود كشور وادار نمايند. اما با گذشت 4 هفته از مهلت قانوني، نه تنها هنوز از انجام وظيفه قانوني دولت- كه حداقل با سرنوشت يك سال كشور سر و كار دارد- خبري نيست، بلكه برنامه پنج ساله كشور كه نقشه راه براي تدوين بودجه ساليانه ميباشد نيز تقديم مجلس نشده است.البته تجربه هميشگي و به ويژه تجربههاي به جا مانده از چهار سال گذشته نشان ميدهد كه نمايندگان مجلس نهايتا در دورهاي كوتاه به بررسي و تصويبلايحه بودجه خواهند پرداخت كه اين اقدامِ همراه با عجله مجلس تنها به كار دولتي ها خواهد آمد تا هرگاه با نقصاني در اداره كشور مواجه شدند توپ را به زمين مجلس بيندازند؛ بدون آنكه مجلس از اختيارات خود در زمينه تدوين بودجه و رفع نگرانيهاي مردم استفاده كافي به عمل آورده باشد.متأسفانه اشتغال بعضي از اصولگرايان به شعارسازي عليه اصلاح طلبان و سرگرمي افراطي تعدادي از آنها به امور سياسي، موجب غفلت - و شايد چشم بستن عمدي - آنها به موضوعي شده كه هم وضعيت مديريتي و اقتصادي كشور در سال 89 را با خطراتي مواجه ميكند و هم تاثير اجتناب ناپذير آن بر سالهاي بعد از همين امروز قابل پيشبيني است.در معركه سياسي موجود، يك مصوبه نسبتا عجيب كميسيون طرح تحول اقتصادي نيز از ارزيابي نقادانه كارشناسان اقتصادي به دور مانده است. بنابر آنچه روز چهارشنبه گذشته توسط خبرگزاري ايسنا و به نقل از رئيس كميسيون ويژه طرح تحول اقتصادي اعلام شد براساس ماده 8 مصوبه كميسيون «دولت ميتواند در زمينه باز توزيع يارانهها بين توليد كنندگان، براي سالهاي آينده، تعهد ايجاد كند.» مفهوم اين مصوبه آن است كه دولت همچنان قادر خواهد بود مجلسيها را در مقابل عمل انجام شده قرار دهد و نظارت مجلس بر روند تشخيص و تخصيص درآمدها و تصويب هزينهها را از ميزان حداقلي فعلي نيز پايين تر بياورد.اين در حالي است كه رئيس مجلس قبلا از علاقه بعضي دولتيها براي كاهش يا حذف نظارت مجلس بر درآمدهاي ناشي از هدفمند كردن يارانهها - كه ممكن است از رقم كل بودجه فعلي بيشتر باشد - ابراز نگراني كرده بود.در يك كلام، به نظر مي رسد اصلاح طلبان، اصولگرايان و بسياري از فعالان سياسي كه در قالب هيچ يك از دو جناح رسمي كشور نميگنجند فراموش كردهاند كه همه اعتراضها يا حمايتها، براي رفع نابسامانيها در كشور و حل مشكلات مردم بوده است نه آنكه سرگرمي به «مرده باد» و «زنده باد»ها، همه را از هدف اصلي دور و نظارت برعملكرد مديران را از ميزان غيرقابل توجه فعلي نيز كمتر كند. در اين مورد سخن بسيار است كه اگر بعضي مديران دولتي به جاي حمله به اين قلم، خود را موظف به پاسخگويي و توضيح بدانند باز هم به اين موضوع مهم خواهيم پرداخت. رسالت: تحليلي بر حضور حماسي ملت«تحليلي بر حضور حماسي ملت»عنوان سرمقالهي روزنامهي رسالت به قلم محمدکاظم انبارلويي است كه در آن ميخوانيد؛راهپيمايي روز چهارشنبه گذشته در ايران چشم ناظران جهاني را خيره کرد و معادلات و محاسبات شش ماه گذشته آنها را پس از انتخابات به هم ريخت. تهران روز چهارشنبه گذشته يک روز تاريخي را پشت سر گذاشت. مردم کيلومترها در خيابان هاي آ زادي، انقلاب تا امام حسين در صفوف به هم فشرده آمده بودند.راهپيمايي روز چهارشنبه گذشته در ايران چشم ناظران جهاني را خيره کرد و معادلات و محاسبات شش ماه گذشته آنها را پس از انتخابات به هم ريخت. تهران روز چهارشنبه گذشته يک روز تاريخي را پشت سر گذاشت. مردم کيلومترها در خيابان هاي آ زادي، انقلاب تا امام حسين در صفوف به هم فشرده آمده بودند.تحليلگران خارجي فکر نمي کردند مردم تهران در يک روز غير تعطيل ساعت15 بعد از ظهر که شلوغ ترين ساعت کاري است به خيابان ها بريزند. ساعت ياد شده يک ساعت اداري نبود که بگويند کارمندان دولت را آورده اند. همه آمده بودند با هر وسيله اي که شده بود خود را به “آزادي، “انقلاب و “امام حسين رساندند!چهره هاي مردم برافروخته و خشم و نفرت از چشمان آنها نسبت به اهانت به ساحت پاک عزاداران حسيني و شعائر الهي عاشوراييان کاملا هويدا بود. شعارهاي آنان حکايت از شعور بالا و تحليل درست آنها از وقايع را مي کرد.عمده ترين شعارها عليه سران فتنه بود. مردم نسبت به سکوت خواص و بي مهري آنان به مقدسات عميقا گله مند بودند.مردم در يک حضور ميليوني آمده بودند بگويند، تا پاي جان براي حفظ انقلاب و اسلام ايستاده اند.مردم آمده بودند تا بگويند از ولايت فقيه حمايت مي کنيم تا کشور به دست ديکتاتورها نيفتد. مردم آ مده بودند بگويند اين آخرين حضور نيست. هر وقت لازم باشد به خيابان ها خواهند ريخت و پاسخ هتاکان و اهانت کنندگان را خواهند داد.مردم به خيابان ها آمده بودند بگويند اگر مسئولان به وظايف خود براي حفظ نظم و امنيت نظام عمل نکنند به بند “م وصيت نامه امام(ره) عمل خواهند کرد.مردم به خيابان ها آمده بودند بگويند انقلاب همان طراوت، نشاط و سرزندگي روزهاي آغازين انقلاب را دارد احساس و هيجان نسل سوم در دفاع از انقلاب بيش از دو نسل گذشته است.ميرحسين موسوي پس از5 روز سکوت درباره فجايع روز عاشورا ديروز سکوت خود را شکست و رسما از منافقان و هتاکان به ساحت اباعبدالله الحسين در آن روز سياه دفاع کرد. موسوي همه حقايق و واقعيت هاي فاجعه بار روز عاشورا را انکار کرد و معتقد است حريم شکنان “به صورت مسالمت آميز و بدون شعارهاي تند آمده بودند!! او حضور مردم و ماموران را که براي دفاع از حيثيت اباعبدالله الحسين و شعائر الهي به خيابان ها آمده بودند را “فاجعه خواند.او رسما در اطلاعيه خود منافقين را از اين جنايات مبري دانست و مسئوليت همه تبهکاري ها را پذيرفت.او همانند کروبي که همان شب حادثه با بيانيه خود دل آمريکا و اسرائيل و انگليس را شاد کرد از پيوستن به مردم ابا نمود و پيوند خود را با ساختار شکنان و حريم شکنان بي پرده نشان داد.موسوي در حقيقت با بيانيه ديروز خود شعارهاي مردم در روز چهارشنبه گذشته را با بي حيايي پاسخ داد.بدون شک مردم در حضوري حماسي تر در آينده اي نزديک پاسخ اين گستاخي ها را خواهند داد.پاسخ چهارشنبه گذشته مردم به آشوب طلبي هاي منافقين و ضد انقلاب در روز عاشورا يک نقطه عطف در تاريخ ما به حساب مي آيد.روز عاشورا تمام شعارها و آرمان هاي ملت و نيز تمام نمادهاي مذهبي و انقلابي مورد هجوم قرار گرفت.ما در برابر يک جنبش ضد مردمي و ضد الهي قرار داريم که يک سر آن به شبکه هاي نفاق، کفر و الحاد در خارج وصل است و سرديگر آن به منافقين جديد. ما با پديده اتحاد همزمان ناکثين، مارقين و قاسطين روبرو هستيم.ملت ما يک ملت پر حوصله اي استکه کار را تازه شروع کرده و پاي همه چيز آن ايستاده است. حادثه روز عاشورا نقاب از چهره خيلي ها کنار زد. موسوي با بيانيه جديد نشان داد که مردم در تشخيص خود عليه او در روز چهارشنبه گذشته اشتباه نکرده اند.نفرت مردم کانون خشونت و فتنه را هدف قرار داده است. منافقين جديد هيچ طرحي براي جداسازي خود از ضد انقلاب و منافقين قديم ندارند بلکه با هر بيانيه يک قدم بيشتر به آنها نزديک مي شوند. محسن سازگارا و محسن مخملباف ارتش رسانه اي غرب را عليه ملت ما تجهيز مي کنند. اکبر گنجي، سروش وحسين بشيريه خوراک تئوريک مهيا مي کنند.زن رجوي و رضا پهلوي سازمان سياسي و نظامي خود را براي حرمت شکني در هر مراسم و مناسک در اختيار منافقين جديد در داخل گذاشته اند.مارکسيستها و کمونيستها در اين ماجرا نقش کاتاليزور را ايفا مي کنند.تيم مهاجراني، کديور و شاگردان فراري منتظري در خارج در تنظيم ارتباطات و اطلاعات در سامانه جنبش سبز اتصال بالا و پايين جنبش را تدارک مي بينند. حزب مشارکت و مجاهدين انقلاب درحال باز تعريف “سازمان راي با واسطه گري مهاجراني و کديور در کنار آشوب طلبان و اغتشاشگران و نقش آفريني در تشديد خشونت عليه ملت هستند.مجمع روحانيون مبارز متاسفانه مشغول مشروعيت بخشي به اين نوع ارتباطات مي باشند. کارگزاران و ...روز چهارشنبه گذشته با مرور کوتاهي به شعارها، دست نوشته هاي مردم روي مقواها و پلاکاردها اين حس به انسان دست مي دهد که مردم همه اين نوع پيوندها را کشف کردند و ادراک عميقي نسبت به آن دارند و يک صدا عليه آنها فرياد مي زنند.سياست روز: قطع روابط اقتصادي با انگليس و فرانسه«قطع روابط اقتصادي با انگليس و فرانسه»عنوان سرمقالهي روزنامهي سياست روز به قلم علي يوسف پور است كه در آن ميخوانيد؛1 يکي از بندهاي قطعنامه راهپيمايي روز چهارشنبه عاشورائيان تجديدنظر در روابط با دو دولت انگليس و فرانسه بوده است. اگرچه اين درخواست تجديدنظر چندين سال است که از طرف مراجع مختلف تذکر داده ميشود. اما با کمال تاسف تاکنون اقدام جدي از طرف وزارت امور خارجه و ساير وزارتخانههاي اقتصادي مشاهده نشده است و اين درحالي است که کشور استعمارگر انگليس در 200 سال گذشته به طور مداوم مشغول توطئه بر عليه ملت و کشور ايران بوده است و در سالهاي اخير هم بر شدت اين توطئهها افزوده است از طرف ديگر از زمان روي کار آمدن سارکوزي در فرانسه اين کشور هم بر اقدامات خود بر عليه کشور ما افزوده است و ميداندار مواضع خشن و بيمنطق برعليه کشور ما شده است.2 در تمام دنيا روابط اقتصادي ميبايستي ابزار روابط سياسي و ديپلماسي باشد با اين حال در کشور ما از روابط اقتصادي بطور مطلوب و جدي براي پيشبرد اهداف سياست خارجي استفاده نميشود اگرچه در سالهاي اخير با تذکرات مقام معظم رهبري تا حدي دراين جهت پيشرفت داشتهايم اما تا رسيدن به وضعيت مطلوب فاصله زيادي داريم.براي مثال وزارت نفت ما هنوز از مشتريان اصلي و جدي خريد تجهيزات نفت از کشور انگلستان ميباشد، با وجود اينکه هماکنون کشور ما در ساخت جنگافزارهاي پيشرفته نظامي داراي تواناييهاي بالايي ميباشد و به بيش از 50 کشور جنگافزار صادر ميکند به علت ساختار کهنه وزارت نفت هنوز ميل به خريد ابزارآلات صنايع نفت وجود دارد و وزارت نفت تاکنون نتوانسته با يک برنامهريزي گسترده ساخت قطعات مورد نياز خويش را به نهادهاي داخلي بسپارد. وزارت صنايع نيز در صنايع خودروسازي يک وابستگي جدي به صنايع فرانسه دارد طوري که سالانه بيش از يک ميليارد دلار پول از ايران به صنايع خودروسازي اين کشور تزريق ميشود.با توجه به اينکه صنعت خودروسازي يک صنعت عام و گسترده در جهان بوده و خودرو يک کالاي مصرفي ميباشد، به چه علت تاکنون وزارت صنايع نتوانسته يا نخواسته است که اين وابستگي را به فرانسه قطع نمايد و چه کساني از وجود اين روابط سود ميبرند.3 با توجه به نظر قاطبه ملت ايران و مسئولين عالي و ارشد کشور در مورد تجديدنظر در روابط با دو کشور انگليس و فرانسه پيشنهاد ميگردد شوراي عالي امنيت ملي کميسيوني را مامور بررسي و تجديدنظر در موارد فوق نمايند وزارتخانههاي امور خارجه، صنايع و نفت نيز با تجديدنظر کلي در عملکرد گذشته و حال خويش راهکارهاي اجرايي در جهت قطع روابط اقتصادي با اين دو کشور توطئهگر را ارائه و اجرا نمايند.دنياي اقتصاد: چه کساني با واردات مخالفند؟«چه کساني با واردات مخالفند؟»عنوان سرمقالهي روزنامهي دنياي اقتصاد به قلم دكتر فرخ قبادي است كه در آن ميخوانيد؛چند روز پيش معاون محترم وزارت بازرگاني در گفتوگوي مفصلي با پايگاه اطلاع رساني دولت، به اعتراضات گستردهاي که در ماههاي اخير در مورد «واردات بيرويه» کالاهاي مختلف و از جمله محصولات کشاورزي صورت گرفته، پاسخ دادند.(1)ماهيت گفتوگوي ايشان را ميتوان در مجموع به دو بخش تقسيم کرد: يک بخش شامل نکات منطقي و مستدلي بود که هيچ خواننده منصفي نميتواند صحت آنها را انکار کند يا مورد انتقاد قرار دهد. بخش ديگر را در حقيقت مسايلي تشکيل ميداد که بايد گفته ميشدند؛ اما ناگفته ماندن و نگفتن آنها و به ويژه گذشتن از کنار مقولهاي که خواه معترضان به «واردات بيرويه» از آن آگاه باشند و خواه نباشند، ريشه مساله و عامل اصلي استيصال آنها به شمار ميرود و خوانندگان نکتهبين را در حسرت تحليلي کامل و قانعکننده از شرايط کنوني، باقي ميگذاشت. متاسفانه غفلت ازاين مقوله ريشهاي، توضيحات منطقي و مستدلايشان را نيز کمرنگ ساخته است.مهندس مفتح در پاسخ به انتقاداتي که از «واردات بيرويه» ميشود، به چند نکته اساسي و منطقي اشاره کرده است.1 - دولت نميتواند، بر اساس نص صريح قانون برنامه چهارم، از واردات جلوگيري کند. اگر از 100 واحد مورد نياز کشور، 60 درصد توليد داخل وجود داشته باشد و به 40درصد واردات نياز باشد، دولت بر اساس قانون نميتواند واردات اين مقدار کالا را به گروه خاصي سپرده و مانع واردات بيشتر شود.2 - افزايش تعرفهها همواره با محدوديتهايي مواجه است. تعرفههاي بالاتر از «ضريب موثر تعرفه»، نه تنها مصرف کنندگان داخلي را متضرر ميسازد، بلکه با افزايش هزينه واردات قانوني و جذابتر ساختن حاشيه سود واردات غير قانوني، قاچاق کالا را به ميزان قابل توجهي افزايش خواهد داد و «معضل قاچاق هر روز شديدتر ميشود».3 - قيمت محصولات توليد داخل در اغلب موارد بسيار بالا است. «تا کجا ميتوان يک توليد غير بهرهور را با ديوار تعرفه حمايت کرد؟» حمايت از توليد به وسيله افزايش نرخ تعرفه و اختصاص يارانهها غير اصولي است. «50 سال است که با ديوار تعرفه از توليد گلخانهاي خودرو در کشور حمايت شده، اما چيزي که مبين است، غير موثر بودناين اقدامات است».نکاتي که از گزارش مهندس مفتح بيان شد، واقعيتهايي هستند که جاي چونوچرا ندارند. البته به شرط آنکه ايشان اين مطالب را در پاسخ به کساني بيان کرده باشند که با اصل واردات مخالفند و خواستار خودکفايي کشور در کالاهايي هستند که به هر زحمت و هر قيمت، توليد آنها در ايران ميسر است يا حتي کساني که بهرغم تجربههاي ناموفق در کشور خودمان و بسياري از کشورهاي ديگر، سياست «جايگزيني واردات» را تجويز ميکنند. مساله اين جا است که اکثر توليدکنندگاني که فريادشان از «واردات بيرويه» به آسمان رسيده است، نه با واردات مخالفتي دارند و نه خودکفايي را تجويز ميکنند. در حقيقت، بخش قابل توجهي از مواد اوليه و تجهيزات پيشرفته مورد نياز آنها فقط از طريق واردات فراهم ميآيد. معترضان به «واردات بيرويه» به سياستي انتقاد دارند که رقابتي نابرابر را به توليدکنندگان داخلي تحميل کرده و آنها را با زنجيرهاي سنگيني که به دست و پايشان بسته است به ميدان رقابت با رقباي سبک بال و بهرهمند از انواع حمايتها روانه کرده است. اين مبارزه ناعادلانه، بسياري از توليدکنندگان داخلي را به ورشکستگي کشانده و طبيعي است که صداي اعتراضشان بلند شود.آقاي مفتح بهرهوري نازل توليدکنندگان داخلي را که به قيمتهاي بالاتر محصولاتشان منجر ميگردد، دليل اصلي شکست آنها در رقابت با توليدکنندگان خارجي ارزيابي ميکنند. «توليد 6/0 (تن در هکتار) برنج به معناي توليد غير اقتصادي است». شاليزارهاي کشور فاقد زهکشي هستند و يکبار از آنها برداشت ميشود؛ در حالي که در کشورهايي مانند پاکستان دو بار و در کشور تايلند سه بار (در سال) برنج برداشت ميشود. ايشان نتيجه ميگيرند که «برخي هنوز به جاي حرکت در جهت افزايش بهرهوري، در روياي برنج کيلويي 5 هزار تومان به سر ميبرند».شايد در مورد برنج دم سياه گيلان يا برخي از کالاهاي ديگر، بهرهگيري نامطلوب از عوامل توليد و کارآيي نازل، به راستي دليلي موجه براي واردات فزاينده کشور باشد و ترديدي هم وجود ندارد که افزايش کارآيي و کاهش هزينه تمام شده کالاهاي توليد داخل، هدف والايي است که اهتمام در تحقق آن کاملا به جا است. البته همين جا بايد تاکيد شود که افزايش بهرهوري عوامل توليد، متغيري است که از فضاي حاکم بر اقتصاد کشور تبعيت ميکند؛ يعني نيازمند آزادسازي، رقابتي بودن، مقرراتزدايي، خودداري از دستکاري قيمتها و... است و تا زماني كه اين فضا مهيا نشود، تلاش براي افزايش كارآيي و بهروري راه به جايي نخواهد برد. بهرهگيري از فنآوريهاي کارآمد و نوين، نوآوريهاي علمي بومي و ايجاد تغييرات مناسب در سازمان توليد، شرايط لازم براي افزايش بهرهوري عوامل توليد به شمار ميروند و اينها همه مستلزم آزادي اقتصادي، فضاي مناسب براي سرمايهگذاري خارجي، گسترش رقابت، آموزش و انعطافپذيري بازار کار است. روشن است که فضاي اقتصادي کشور ما با شرايط لازم براي افزايش بهرهوري عوامل توليد چندان مناسب نيست و در حقيقت، مختل بودن قيمتهاي نسبي در بسياري موارد با انگيزه حرکت در مسير ارتقاي بهرهوري مغايرت دارد. بديهي است که اصلاح اين شرايط، تنها با سياستگذاريهاي مدبرانه و جديت در اجراي اين سياستها توسط مسوولان دولتي ميسر خواهد بود.با اين همه، بهرهوري نازل به هيچ عنوان نميتواند دليل اصلي افزايش شديد واردات کشور ما در دهه اخير قلمداد شود. ريشه مساله در سياست مصلحت جويانه و توليد ستيزي است که با تداوم آن، حتي افزايش معجزهآساي بهرهوري نيز راه به جايي نخواهد برد و به «واردات بيرويه»، حتي در مورد کالاهايي که مزيت نسبي ما در توليد آنها غير قابل انکار است، پايان نخواهد داد.بر اساس آمار موجود، ميانگين قيمتها در کشور ما طي 12 ماه منتهي به آذر ماه 1388 در حدود 15 درصد افزايش يافته است. با چشم پوشي از پارهاي جزئيات، ميتوان فرض کرد که هزينههاي توليد نيز در اين مدت به همين ميزان بالا رفته باشد. در همين دوره يک ساله، ميانگين قيمتها در کشور چين ( که معترضان به «واردات بيرويه» عمدتا واردات کالاهاي ارزان قيمت ازاين کشور را مساله اصلي ميدانند) فقط 6/0 (شش دهم) درصد افزايش يافته است. به بيان ديگر دراين يک سال، توليد کنندگان ما با رقيبي طرف بودهاند که هزينههاي توليدش (به يوآن) بيش از 14 درصد نسبت به هزينههاي توليدکنندگان داخلي ما (به ريال) کاهش يافته است.اين تفاضل، قاعدتا بايد از طريق اصلاح نرخ ارز ( بالا رفتن ارزش يوآن نسبت به ريال) کم و بيش جبران ميشد؛ اما در دوره مورد بحث (پايان نوامبر 2008 تا پايان نوامبر 2009) ارزش يوآن چين نسبت به ريال 5/3 درصد هم کاهش يافته است ! به بيان ديگر، دراين دوره يک ساله، توليدکنندگان داخلي ما در حدود 5/17 درصد از رقباي چيني خود عقب ماندهاند، يعني ميبايست با توليدکنندگاني رقابت کنند که کالاهايشان فقط در طول يک سال، 5/17 درصد (خواه به يوآن و خواه به ريال) از کالاهاي آنها ارزانتر شده است. آيا به راستي اعتقاد داريم که توليدکنندگان ما در اين يک سال، ميبايست بهرهوري خود را چنان بالا ميبردند که اين تفاوت فلج کننده جبران ميشد؟ بد نيست بدانيم که بر اساس آمار منتشر شده توسط (OECD)، در طول سالهاي 1990 تا 2008، ميانگين رشد سالانه بهرهوري عوامل توليد در روسيه، برزيل و مکزيک بين 2/0 تا 5/0 درصد و در کشورهاي پيشرفتهتر فرانسه، انگلستان، آلمان، ژاپن وايالات متحده بين 1 تا 2/1 درصد بوده و حتي در اقتصادهاي موفق آسيا (کره جنوبي، تايلند و اندونزي) نيز بيش از 5/1 تا 8/1 درصد نبوده است. سريعترين نرخ رشد بهرهوري در اين سالها مربوط به هندوستان (8/2 درصد سال) و چين (در حدود 4 درصد در سال) بوده است. (3) در فضاي نامناسب کسب و کار کشور ما، بهرهوري ميبايست با چه آهنگي در سال بالا رود که تفاوت نرخهاي تورم ما با ديگران و نرخهاي برابري غيرواقعي ارزها را جبران کند.؟البته مسالهاي که بيان شد صرفا مربوط به سال جاري نيست. بر اساس آمار رسمي، طي سه سال گذشته ميانگين قيمتها در کشور ما بيش از 70 درصد افزايش يافته است، (4) در همين دوره سه ساله، ميانگين قيمتها در کشور چين، جمعا 4/8 درصد ازدياد يافته است (در حدود 8/2 درصد در سال). بدين ترتيب در اين دوره سه ساله (از پايان سال 2006 تا پايان سال 2009 ميلادي) نيز توليدکنندگان ما با رقيبي طرف بودهاند که هزينههاي توليدش (به يوآن) بيش از 60 درصد نسبت به هزينههاي توليد داخلي ما (به ريال) کاهش يافته است. اما در اين دوره سه ساله نيز، سياستهاي ارزي ما (و دولت حسابگر چين) اجازه نداده است که تفاوت در نرخهاي تورم دو کشور از طريق اصلاح نرخ ارز جبران شود. در حقيقت، در اين دوره سه ساله، ارزش يوآن نسبت به ريال تنها در حدود 5/19 درصد افزايش يافته است. بااين حساب، در دوره سه ساله مورد بحث، توليدکنندگان چيني «فقط» 40 درصد از توليدکنندگان داخلي ما جلو افتادند و ميتوانستند کالاهايشان را با يک مزيت 40 درصدي نسبت به توليدکنندگان ايراني در بازارهاي ما عرضه کنند. در اين مورد نيز انتظار جبران اين تفاوت چشمگير از طريق افزايش بهرهوري توليد داخلي، اگر خوش خيالي محض نباشد، کاملا غيرواقع بينانه است. اين محاسبات را ميتوان چند سال ديگر هم به عقب برد و به نتايج کم و بيش مشابهي دست يافت.البته سياستهاي ارزي ما توسط وزارت بازرگاني تعيين نميشود. اين هم سخن درستي است که نه قانون اجازه جلوگيري از واردات را ميدهد و نه بالا بردن تعرفهها در شرايط کنوني راه به جايي خواهد برد. اين نکته مورد تاکيد مهندس مفتح که نميتوان و نميبايست صنايع ناکارآمد و فاقد هرگونه مزيت نسبي را با ديوار تعرفهاي سرپا نگهداشت نيز نميتواند مورد مناقشه باشد. اين سياستي است که هم مصرفکنندگان را متضرر ميسازد و هم مخل تخصيص منابع به شيوهاي کارآمد و منطقي است.معترضان به «واردات بيرويه» نه خواستار توقف واردات هستند و نه اصرار بر توليد پر هزينه کالاهايي در داخل کشور را دارند که در کشورهاي ديگر با هزينههاي بسيار کمتر توليد ميشوند؛ به شرط آن که قيمتها و هزينهها و نرخهاي برابري ارزها مبتني بر واقعيتهاي اقتصادي باشند. چه کسي ترديد دارد که چنانچه تفاضل تورم داخلي ما و کشور چين از طريق اصلاح نرخ ارز جبران ميشد، دادوستد ما با اين کشور حالت معقولتري مييافت و دست کم بخشي از توليدکنندگان داخلي که در رقابت نابرابر کنوني محکوم به تعطيلي و ورشکستگي هستند، به فعاليت خود ادامه ميدادند؟1 - توضيحات مهم معاونوزيربازرگاني درباره واردات. پايگاه اطلاعرساني دولت. 7 آذر 1388.2 - آقاي مفتح ميتوانستند به تحقيقي که در مورد واردات کشور چين صورت گرفته و مربوط به دهه 1990 (زماني که نرخ تعرفهها در چين بسيار بالاتر از امروز بود) ميباشد، استناد کنند که نشان داده است در ازاي هر يک درصد افزايش در نرخ تعرفه، واردات قاچاق سه درصد افزايش مييافته است، آن هم در کشوري که قاچاق کالا مجازات اعدام را به دنبال داشت و دارد. ن. ک. به: ريموند فيسمن و ادوارد ميگل: تبهکاران اقتصادي : فساد، خشونت و فقر ملتها. ترجمه فرخ قبادي. انتشارات نگاه معاصر. فصل سوم3 - UBS, OECD data. quoted in The Economist (Print Ed
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 358]
صفحات پیشنهادی
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: هدفمند كردن ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: هدفمند كردن ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران ... گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران ... گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند برخي از آنها در زير ميآيد. رسالت «تقابل ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند برخي از آنها در زير ميآيد. رسالت «تقابل ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامه هاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته اند كه برخي از آنها در زير ميآيد. اعتماد ملي « در رثاي ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامه هاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته اند كه برخي از آنها در زير ميآيد. اعتماد ملي « در رثاي ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشو و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم «ابزارسازي در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشو و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم «ابزارسازي در ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالهها و يادداشتهاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالهها و يادداشتهاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. آفتاب يزد: حل مشكل ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح-روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. آفتاب يزد: حل مشكل ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پر داختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. آفتاب يزد: اين ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پر داختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. آفتاب يزد: اين ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير مي آيد. جام جم: درِ باغ شهادت.
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير مي آيد. جام جم: درِ باغ شهادت.
-
گوناگون
پربازدیدترینها