تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):آنگاه كه روزه مى‏گيرى بايد چشم و گوش و مو و پوست تو هم روزه‏دار باشند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826051319




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله‌ روزنامه‌هاي صبح روزنامه هاي صبح امروز ايران درسرمقاله‌هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته‌اند كه برخي از آنها در زير مي‌آيد. ابتكار «ضرورت طراحي گفتمان دهه چهارم» عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي ابتكار به قلم محمد قادري است كه در آن مي‌خوانيد؛ با نزديکتر شدن به زمان برگزاري انتخابات رياست جمهوري، مي بينيم که بحث غالب در اصحاب رسانه، آن است که سرانجام چه کسي مي آيد و در واقع، خواسته يا ناخواسته فضاي سياسي جامعه به سمتي کشيده شده است که همه به دنبال اين هستند که چه کسي به صحنه مي آيد و مي تواند سکان امور را به دست بگيرد.نکته آن که در اين فضاي پررونق و البته جنجالي که بيشتر افراد به دنبال سهم خواهي و تسويه حساب هاي شخصي هستند، آنچه بيش از همه محوريت بحث را يدک مي کشد، جستجوي فردي خاص به عنوان يک ناجي بزرگ است و اين که در پايان، چه جناح سياسي مي تواند طيف اصولگرا از نوع احمدي نژاد را مهار کند، ولي آيا به راستي جستجوي فرد و جناح جانشين، پاسخگوي مسائل و مشکلات جامعه امروز ما خواهد بود؟فارغ از پرداخت به اين نکته که آيا واقعا مسبب مشکلات و معضلات موجود کيست و آيا اين مشکلات، به قول برخي، تنها برآمده از عملکرد دولت نهم است يا خير، در اينجا مي خواهم به اين نکته بپردازم که آنچه مشخص است، اين که بردن فضا به سمتي که مردم را به انتخاب ميان نام ها محدود کند و از اين رهگذر، تنها سلايق و پشتوانه گروهي و جناحي اشخاص را معيار انتخاب معرفي نمايد، بدون شک، دادن آدرس نادرست به افکار عمومي و آحاد جامعه است، چراکه جامعه ايران در اوضاع کنوني به هيچ وجه، قابل اداره به دست يک نفر يا يک گروه محدود و مشخص نيست و نياز به همگرايي، اتحاد و همدلي همه مردم و نخبگان دارد تا بتواند با يک جهش بلند، خلا کم کاري هاي گذشته را جبران کرده و گام مهمي به سمت آرمان ها و اهداف ترسيم شده در چشم انداز آينده خود بردارد. بنابراين به نظر مي رسد، حاکميت يک چهارچوب مشخص در قالب گفتماني جديد، مي تواند همه تفکرات و سلايق گوناگون را فارغ از نام و نشان ها، بر يک محور معين جمع کرده و با تدوين برنامه ها و راهبردهاي منسجم و عملياتي از هزينه رقابت هاي شخصي و گروهي کاسته و با همدلي، انرژي و توان همه را به سمت يک ايران آباد و بانشاط رهنمون سازد.چنانچه پردازش و طرح گفتمان عدالت و پيشرفت از سوي رهبر معظم انقلاب به عنوان گفتمان دهه چهارم انقلاب، مي تواند بار اين خلا جدي و حلقه مفقوده را به خوبي به دوش کشد که البته اميدواريم اين مساله نيز همچون بسياري ديگر از رهنمودهاي ايشان به محاق شعارزدگي ها و کاغذبازي هاي مرسوم فرو نرود، بلکه بسان گفتمان هاي جهادي دهه 60  که از کلام گهربار حضرت امام(ره) سرچشمه مي گرفت  بتواند به حرکت هاي عظيم اجتماعي در راستاي تعالي و پيشرفت کشور منجر شود. به هر حال در چنين اوضاعي، بدون شک، تدوين و طراحي يک گفتمان جديد با توجه به شرايط و الزامات دهه چهارم انقلاب، کاملا ضروري به نظر مي رسد; گفتماني که توحيد، عدالت، تعالي، اخلاق مداري و حضور پرشور نسل سوم انقلاب در ارکان آن، مي تواند از مهمترين شاخصه هاي آن باشد; گفتماني که بتواند به طور شفاف و مشخص، نسبت خود را نخست با جامعه، حاکميت و قدرت تبيين کند، دوم اين که نسبت و رابطه خود را با انقلاب اسلامي و ايدئولوژي اسلام ناب مشخص کرده و بر اين مبنا موضع و نوع حرکت خود را در واکنش به روندهاي جهاني، اعلام نمايد و مهمتر از همه به روشني بگويد که مي خواهد چه مشکلاتي را از جامعه و حکومت حل کند. رسالت «دوباره ملي كردن صنعت نفت!»عنوان سرمقاله‌ِ روزنامه‌ي رسالت به قلم محمدكاظم انبارلويي است كه در آن مي خوانيد؛ حجت الاسلام والمسلمين كروبي در دومين بيانيه انتخاباتي خود به مناسبت 100 سالگي كشف نفت در ايران و در آستانه سالروز ملي شدن نفت، موضوع بازخواني ملي شدن نفت را مطرح نموده و با ارائه يك طرح پيشنهاد داده است كه سهام شركت‌هاي گاز و پخش فرآورده‌هاي نفتي را در اولين گام به طور مساوي ميان همه افراد كشور از 18 سال به بالا توزيع كنيم. روزنامه اعتماد ملي سه‌شنبه گذشته سرمقاله‌اي تحت عنوان «دوباره ملي كردن صنعت نفت » در همين مورد نوشته است . كروبي كه عنوان بيانيه خود را «مردمي كردن درآمدهاي نفت - توزيع عادلانه ثروت ملي» نهاده است در بيانيه خود آورده است كه تيم اقتصادي حزب اعتماد ملي به طور عالمانه ابعاد مختلف آن را مورد بررسي قرار داده است. از آقاي كروبي بايد به‌خاطر انتشار اين بيانيه به دو دليل تشكر كرد. -1 پرداختن به موضوع نفت و نقش آن در اقتصاد كشور و انديشيدن در خصوص معماي درآمد‌هاي نفتي و حصه منافع ملت از اين نعمت خدادادي شايسته تقدير است . مشكلات اقتصاد ايران را بدون نفت و جايگاه آن نمي‌توان نگاه كرد. لذا كسي كه مي‌خواهد رئيس جمهور بشود حتما بايد يك ذهنيتي از نفت و نقش آن در بودجه و اقتصاد كشور داشته باشد. -2 نكته دوم، زاويه نگاه آقاي كروبي به مسئله از زاويه گفتمان پيشرفت و عدالت است . دغدغه توزيع عادلانه ثروت آن هم معطوف به پيشرفت كشور در داخل، گفتمان اصولگرايان است و بايد از اين باب هم تقدير شود. اما دو نكته خطاب به آقاي كروبي دارم كه در زير به آن اشاره مي‌كنم.-1 نفت و گاز از اين باب كه جزء معادن هستند، در اصل 45 انفال محسوب مي‌شوند. ما در قرآن يك سوره به نام انفال داريم و درصدر سوره خداوند تبارك و تعالي تكليف انفال را مشخص فرموده و در قانون اساسي هم در اصل 45 مبتني برهمان اصل قرآني «انفال را متعلق به حكومت» نه دولت مي‌داند.بنابراين هرگونه تصميم‌گيري در مورد تقسيم و تسهيم اموال مربوط به انفال بايد ناظر به رعايت رژيم حقوقي و مالي محاسباتي آيه اول سوره انفال و اصل 45 و نيز قانون نفت مصوب سال 66 كه مربوط  بر همين موضوع است، باشد.اين رعايت بايد به‌گونه‌اي باشد كه با سوگند رياست جمهور مبني‌بر پاسداري از اسلام و قانون اساسي سازگار باشد. البته اين پيشنهاد آقاي كروبي ناظر به آينده است كه ان‌شا‌الله اگر رئيس جمهور شدند آن را با رعايت آنچه گفته شد عملياتي مي‌كنند.-2 اما آقاي كروبي در دوران اصلاحات رئيس مجلس بودند. وزير نفت دولت اصلاحات اقرار دارد كه تبصره 38 قانون بودجه سال 58  را كه ناظر به تعيين تكليف حقوق ملت در باب نفت (بخوانيد انفال) و ترجمه اصل 53 مي‌باشد رعايت نمي‌كرده است . ديوان محاسبات فقط در تفريغ سال 83 يعني آخرين سال دولت اصلاحات خبر از تصرف در وجوه عمومي به ميزان 6 ميليارد دلار توسط شركت ملي نفت و محروميت بيت‌المال از اين مبلغ عظيم مي‌دهد . سوال اين است كه آقاي كروبي آن زمان كه هم قدرت داشتند و هم مسئوليت، نسبت به صيانت از بيت‌المال در همين حد ياد شده حساس نبودند و از حقوق مردم دفاع نكردند حال چگونه مي‌خواهند با پيشنهاد پيچيده‌اي كه براي سهامدار نفت كردن ايرانيان مطرح فرمودند آن را عملياتي كنند؟آن وقت مجلس به رياست ايشان از حقوق دولت كه در حقيقت حقوق ملت بود نتوانست دفاع كند.  فردا چگونه مي‌خواهد از حقوق ميليونها ايراني دفاع كند؟! اعتماد ملي «ستون خيمه انقلا‌ب اسلا‌مي»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي اعتماد ملي به قلم محمدرضا نوري‌شاهرودي است كه در آن مي‌خوانيد؛ جمهوري اسلا‌مي ايران نظام ويژه‌اي است كه علا‌وه‌بر سه قوه مقننه و مجريه و قضاييه داراي نهاد و مجلسي است كه كارشناسان فقاهت با راي مردم وظيفه تعيين رهبري و نظارت بر عملكرد آن را برعهده دارند؛ وجود مجلس خبرگان براي تقويت رهبري و باعث بقا و استمرار نظام جمهوري اسلا‌مي اين مجلس به حدي اهميت دارد كه امام خميني(ره) در وصيت‌نامه خود مسامحه در انتخاب خبرگان را باعث آسيب جدي بر كشور و اسلا‌م ارزيابي كرده‌اند. شخصيت حقيقي فقيه كه به‌عنوان رهبر تعيين شده است همانند ديگر شهروندان در برابر قوانين يكسان و در مسائل حقوقي با آنان مساوي است، از اين رو شخص فقيه در انتخاب اعضاي مجلس خبرگان يا رياست‌جمهوري و نمايندگان مجلس و ديگر شوراها همانند همه مردم فقط يك راي دارد.ساختار قانون اساسي ايران بر تفكيك حوزه ولا‌يت فقيه از قلمرو حكومت است، يعني گرچه فضاي اصلي نظام و عمود استوار كشور ولا‌يت فقيه است اما براي حاكميت مردم در حوزه اموال و احوال منطقه خاصي با انتخاب رئيس‌جمهور و نمايندگان و شوراها پيش‌بيني شده كه در اين دو بخش نيز شخصيت حقيقي رهبري مانند ديگر شهروندان است. نشانه‌هاي تفكيك شخصيت حقيقي از شخصيت حقوقي فقيهي كه به‌عنوان رهبر تعيين مي‌شود بسيار است كه در اصل 142 دارايي رهبر، رئيس‌جمهور و معاونش، وزيران و همسر و فرزندان آنان قبل و بعد از خدمت توسط رئيس قوه قضاييه رسيدگي مي‌شود كه برخلا‌ف حق افزايش نيافته باشد. اين مربوط به اموال شخصي است وگرنه اموال حقوقي امامت با نظر رهبري در مصالح عامه مصرف مي‌‌شود. حفظ رهبري و امامت از واجبات است. رهبري به معناي راستين مايه انسجام امت اسلا‌مي و عامل پيوستگي و اتحاد آحاد ملت است كه به تعبير حضرت علي(ع) خداوند امامت را واجب گردانيد تا امت اسلا‌مي هويت جمعي خود را حفظ كرده و بر محور او گرد آيد. اين جايگاه بالا‌ و منزلت رفيع اقتضا مي‌كند كه همه مسلمانان، امامت و رهبري را پاس دارند و در برابر آفات و خطرهايي كه آن را در معرض آسيب قرار مي‌دهد حساسيت داشته و براي ايمن ماندن آن تلا‌ش كنند. اسلا‌م در نظام سياسي خود اصل نظارت بر حاكمان را پذيرفته است. حضرت علي(ع) در دستورالعمل حكومتي خويش به مالك اشتر هرچند به لزوم و شايستگي كارگزاران اهميت مي‌دهد ولي از وي مي‌خواهد كه بر عملكرد آنان نظارت و اهتمام داشته باشد.بر اين اساس نظارت نه‌تنها با مقام والا‌ي رهبري منافات ندارد بلكه باعث تحكيم و تقويت آن مي‌شود.مشروعيت نظارت در نظام اسلا‌مي را برمبناي نقش مردم بايد جست‌وجو كرد. آموزه‌هاي سياسي اسلا‌م نشان‌دهنده آن است كه حكومت‌داري به عنوان حق شخصي براي حاكم نيست، بلكه حكومت و عدالت براي مصالح عامه و خير و صلا‌ح جامعه است كه همگان بايد در استقرار آن سهيم و شريك باشند (ليقوم‌الناس بالقسط.) در قرآن كريم مهم‌ترين تكاليف اجتماعي و سياسي و نظامي و قضايي خطاب به همه مردم است يعني در جامعه‌اي كه حاكميت قرآن وجود دارد، مردم وظيفه اصلي مسووليت‌ها را به عهده دارند.مجلس خبرگان رهبري كه از هشتاد و چند نفر مجتهد باتقوا و عادل تشكيل شده براي تحكيم و تقويت نظام اسلا‌مي و پشتوانه رهبري است كه بدين شكل در نوع خود بي‌نظير است. خبرگان از نهادهاي اساسي و حساس نظام جمهوري اسلا‌مي است كه مسووليت‌هاي بزرگي را به‌عهده دارد. اين مجلس جايگاه بلندي در تداوم انقلا‌ب دارد. بر اين اساس براي انتخاب خبرگان شرايط ويژه‌اي در نظر گرفته شده مانند اشتهار به ديانت و وثوق و شايستگي اخلا‌قي، اجتهاد در حد قدرت استنباط و بينش سياسي و اجتماعي و آشنايي با مسائل روز و نبود سوابق سوء سياسي. با اين خصوصيات 25 سال است كه خبرگان رهبري به مثابه مشعلداراني كه راه حركت نظام اسلا‌مي را روشن كرده فعاليت مي‌‌كنند. اين مجلس در حقيقت ستون اصلي خيمه ثبات و استمرار نظام جمهوري اسلا‌مي است. كيهان «موقعيت بن بست !» عنوان يادداشت روز روزنامه‌ي كيهان به قلم حسام الدين برومند است كه در آن مي‌خوانيد؛جنگ عليه تروريسم، کاوش تسليحات کشتار جمعي، اشاعه دموکراسي، طرح صلح عربي، ايجاد خاورميانه جديد و... از جمله ايده پردازي ها و گفتمان سازي هايي است که در دهه اخير تنها با توجه به منافع گره خورده و اتحاد استراتژيک آمريکا و رژيم جعلي  صهيونيستي قابل درک است.اما آنچه امروز براي افکارعمومي جهان و ملت ها مشهود و هويدا گرديده، اين است که از دل جنگ عليه تروريسم و يا جستجوي تسليحات کشتارجمعي، غيراز لشکرکشي به عراق و افغانستان و کشتار و قتل صدها هزار نفر انسان بي دفاع و مظلوم چيزي بدست نيامد. از «اشاعه دموکراسي» هم زندان هاي ابوغريب و گوانتانامو و شکنجه هزاران نفر از انسان ها به طرزي دهشتناک و مشمئزکننده پديدار گشت.طرح صلح عربي نيز که خط سازش و تسليم را به منظور عادي سازي روابط اعراب با رژيم جعلي صهيونيستي دنبال و تئوريزه مي کرد پس از جنگ 22 روزه غزه نبض آن براي هميشه قطع و در اجلاس دوحه قطر صلح عربي-اسرائيلي مرده قلمداد شد.همچنين ايجاد خاورميانه اي جديد با مشروعيت بخشيدن به رژيم صهيونيستي و سيطره آمريکا بر منطقه با هدف تامين خواسته هاي نامشروع  و زياده خواهانه به ثمر ننشسته است. از سوي ديگر؛  سالهاست که بيداري اسلامي در منطقه کليد خورده و در  نبرد پيروزمندانه غزه بر اثر تثبيت مقاومت اسلامي- پس از پيروزي جنگ 33 روزه لبنان- بيداري جهاني آغاز گرديده است و موج  فزاينده ملت ها در حمايت از مردم فلسطين  و محکوميت جنايات و اقدامات سبعانه و وحشيانه صهيونيست ها نشانه اي واضح و  دلالتي روشن در اين زمينه است. در اين ميان عامل ديگري که به شدت منافع استراتژيک آمريکا و فرزندخوانده اش را به چالش کشانده، موقعيت ممتاز و پيشرفت مادي و معنوي ايران در سطح منطقه و حتي پاره اي از معادلات سياسي در عرصه جهاني است. بطوريکه رسانه ها و روزنامه هاي خارجي -بخصوص آمريکايي- در تحليل ها و گزارش هاي خود با صراحت و کراراً اعتراف مي کنند که 1- ايران اکنون در موقعيتي قرار دارد که مي تواند مشکلات منطقه را حل کند. 2- سياست هويج و چماق آمريکا در قبال ايران شکست خورده است. 3- خاورميانه ديگر حياط خلوت آمريکا نيست. 4-زمان رهبري ايران در منطقه فرا رسيده است. 5- ايران قادر به پايان دادن برتري غربي ها در خاورميانه است و 6- خاورميانه جديد آنگونه که ايران مي خواهد شکل گرفته است. برآيند عقيم ماندن طرح ها و گفتمان سازي هاي آمريکايي- اسرائيلي از طرفي و کسب جايگاه ويژه ايران در منطقه و نفوذ معنوي در ميان کشورهاي مسلمان از طرف ديگر موجب شده است تا آمريکايي ها و صهيونيست ها به اميد قطع کردن نوار ناکامي هايشان - و البته بدون آنکه درس عبرتي بگيرند و واقعيت ها را بپذيرند- در شرايط کنوني به شگردها و دسيسه هاي تکراري و نخ نما و پوسيده اي چون « تطميع افکارعمومي»، «تفرقه در جهان اسلام» و «کارشکني در مسير پيشرفت جمهوري اسلامي» متوسل شوند که ارزيابي آنها  از وضعيت فعلي تحولات منطقه به روشن شدن برخي موضع گيري ها و اقدامات کمک مي کند. 1-آنچه امروز براي آمريکا و رژيم صهيونيستي بسيار آزاردهنده است و همچون بختکي بر روي سينه آنها افتاده و احساس نفس تنگي مي کنند «نفرت عمومي ملت ها» نسبت به سياست ها و خط مشي هاي کاخ سفيد و تل آويو است. بطوري که پايگاه خبري آمريکايي ويلسون کانتي نيوز چندي پيش طي گزارشي با تشريح سياست هاي نادرست آمريکا و طرح اين سوال که چرا آمريکا منفور ملت ها است به دولت اوباما توصيه مي کند نسبت به تغيير نگرش مردم جهان به آمريکا همت  بگمارد و از سياست هاي شرم آور بوش پرهيز کند. اکنون بايد ديد با روي کار آمدن دموکرات ها آيا شعار «تغيير» براي پرهيز از تکرار سياست هاي بوش است يا اينکه صرفاً پوششي براي تغيير نگرش افکار عمومي و تلطيف فضاي ضد آمريکايي در جهان است تا کماکان سياست هاي زورگويانه و زياده خواهانه آمريکايي تداوم داشته باشد.شواهد و قرائن نشان از آن دارد که «اوباما»، «جرج بوش ثاني» است با اين تفاوت که بجاي استفاده از گزينه «قدرت سخت» از ترکيبي از «قدرت سخت بعلاوه قدرت نرم» تحت عنوان ابداعي- و در عين حال ابهام آميز- «قدرت هوشمند» استفاده مي کند و در اين گزينه «تطميع» جزو لاينفک آن است. اينجاست که کشورهاي منطقه بويژه کشورهاي مسلمان مي بايست هوشياري بيشتري را به سياست ها و اقدامات خود در سطح منطقه اي پيوست نمايند.امروز رژيم صهيونيستي نيز بعد از نبرد اخير غزه به منفورترين رژيم دنيا مبدل گشته است و پيگيري محاکمه سران کودک کش تل آويو خواسته و دغدغه اصلي ملت ها در اقصي نقاط عالم است و جالب اينکه اگر بجاي مجازات جنايتکاران صهيونيست و همزمان با کنفرانس بين المللي فلسطين در تهران ناگهان و به گونه اي غير منتظره موضوع بازداشت و جلب «حسن عمرالبشير» رئيس جمهور سودان از سوي ديوان کيفري بين المللي مطرح مي شود در راستاي همان سياست «تطميع» است که مشترکاً و بالاتفاق از سوي آمريکا و رژيم صهيونيستي عملياتي مي شود که البته از آن هم طرفي نبسته اند.2- با نضج بيداري اسلامي و استحکام و قوت روزافزون «خط مقاومت» در جهان اسلام و همچنين از آنجايي که آمريکايي ها و همپيمانانشان و صهيونيست ها در طي سال هاي گذشته نتوانسته اند اهداف و خواسته هاي نامشروعشان را از زمين جنگ و خونريزي درو کنند به ريسمان «تفرقه» در ميان کشورهاي مسلمان چنگ انداخته اند. اقدام ناگهاني دولت مغرب در قطع روابط با ايران در جمعه گذشته به بهانه اي واهي از مصاديق تاکتيک تفرقه است. همچنانکه احزاب و شخصيت هاي سياسي مغرب بي پرده اذعان مي کنند که اقدام کشورشان ناشي از فشارهاي آمريکا به منظور از هم گسستن اتحاد کشورهاي اسلامي است.از همين روي آمريکايي ها سعي دارند با انشقاق ميان کشورهاي اسلامي و تفکيک برخي از کشورهاي عربي با عنوان «اعراب ميانه رو» وحدت جهان اسلام را نشانه بگيرند و ظرفيت و پتانسيل بالقوه کشورهاي مسلمان در برابر زياده خواهي هاي خودشان رابا گلوله تفرقه، ترور نمايند. 3- آمريکايي ها در راستاي روابط استراتژيک شان با رژيم صهيونيستي براي چپاول هر چه بيشتر کشورهاي منطقه با مانعي جدي به نام «جمهوري اسلامي ايران» برخورد کرده اند که همچون «خاري در چشم و استخوان در گلو» براي آنهاست و آنچه عصبانيت آمريکايي ها را مضاعف مي کند اين است که علي رغم همه تهديدات و تحريم هايي که در طي سه دهه گذشته عليه ايران بکار بسته اند و کارشکني هايي که بر ضد ايران در انرژي هسته اي، بحث «ايران هراسي»، مانع تراشي براي جلوگيري از گسترش روابط با ديگر کشورها، تلاش براي قطع روابط راهبردي ايران و سوريه، تحريک قاهره، رياض و امان براي رو در رو قرار گرفتن با تهران و... به انجام آن در شرايط کنوني مبادرت مي ورزند همچنان در بن بست مقابله نافرجام با ايران گرفتارند. آفتاب يزد «به چه چيز اعتماد كنند؟»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي آفتاب يزد است كه در آن مي‌خوانيد؛ پس از راي 132 نماينده مجلس به حذف بند «هدفمند كردن يارانه‌ها» از بودجه 88، تعدادي از حاميان رئيس‌جمهور و نيز رسانه‌هاي متعلق به دولت، حملات گسترده‌اي را متوجه قوه قانونگذاري كشور كرده‌اند. ‌‌به ادعاي آنها هزاران ساعت تلاش كارشناسان دولتي، در قالب بند «هدفمندكردن يارانه‌ها» به مجلس تقديم شده بود و لذا مخالفت مجلس با خواسته دولت، موجب از دست رفتن فرصت طلايي شده است؛ فرصتي كه دولت احمدي‌نژاد، با فداكاري آن را ايجاد كرده‌بود. البته اكنون هيچ‌كس نمي‌تواند با قاطعيت بگويد حق با نمايندگان مجلس است يا دولت. اما برخي نشانه‌ها مي‌تواند قضاوت در اين مورد را آسان‌تر كند كه اين يادداشت به بعضي از آنها مي‌پردازد. ‌ 1-‌اگر ديدگاه‌هاي دولت در بودجه 88، از مباني كافي كارشناسي برخوردار بوده است، چرا دولت در زمان مقرر قانوني، بودجه را به مجلس تقديم نكرده تا فرصت كافي براي قانع كردن نمايندگان وجود داشته باشد؟ آيا مسئولان دولتي، توقع داشته‌اند كه حاصل كار هزاران ساعته آنها - اگر اين ادعا صحيح باشد- در يك دوره چند ساعته، بتواند نگراني و دغدغه‌هاي نمايندگان مجلس و كارشناسان طرف مشورت ايشان را برطرف و آنها را براي تن دادن به خواسته دولت، قانع كند؟ ‌ 2-‌ادعاي مطالعات هزاران ساعته پيرامون بند هدفمند كردن يارانه‌ها، درحالي مطرح مي‌شود كه از 8 ماه پيش تاكنون، مسئولان دولتي رقم‌هاي متفاوتي در خصوص يارانه پرداختي به مردم بيان كرده‌اند. اين موضوع نشان مي‌دهد مباني محاسباتي براي شناسايي درآمدها و هزينه‌ها از دقت كافي برخوردار نيست. آيا نمايندگان مجلس مي‌توانستند به محاسباتي اعتماد كنند كه اجزاء آن، براي بعضي محاسبه‌كنندگان نيز شفاف نمي‌باشد؟ ‌ 3-‌در جريان حملات اخير به مجلس، نگراني اصلي نمايندگان كاملا مغفول مانده است. اكثر نمايندگاني كه به حذف بند هدفمندكردن يارانه‌ها راي دادند و بسياري از كساني كه در اين مورد اظهارنظر كرده‌اند، به صراحت بر اين موضوع تاكيد مي‌نمايند كه «تورم ناشي از اقدام مورد نظر دولت، بسيار بيشتر از رقمي است كه توسط دولتي‌ها پيش‌بيني شده است.» اما دولتي‌ها اين ادعا را قبول ندارند. در اين خصوص مي‌توان به لوايح بودجه سال‌هاي 85، 86 و 87 اشاره كرد كه در هنگام بررسي آنها، بسياري از نمايندگان نسبت به تورم‌زا بودن موادي از اين لوايح اشاره مي‌كردند اما دولتي‌ها زير بار نمي‌رفتند و حتي لوايح پيشنهادي خود را ضدتورم مي‌دانستند! آيا همين ‌‌تجربه كافي نيست تا ناظران بيروني در چالش ميان مجلس و دولت، حق را به مجلس بدهند؟ ‌ 4‌-حوزه تورم، تنها عرصه‌اي نيست كه پيش‌بيني‌هاي دولت با آنچه به صورت عملي در زندگي مردم لمس شده است متفاوت است. بلكه عرصه‌هاي ديگري نيز وجود دارد كه نه تنها پيش‌بيني‌هاي دولت محقق نشده، بلكه دولتمردان ناچار شده‌اند به صورت رسمي يا غيررسمي از مواضع اوليه خود عدول كنند. نرخ سود بانكي يكي از اين عرصه‌هاست. مردم هنوز تـبليغات گسترده همكاران دكتر احمدي‌نژاد در خصوص كاهش نرخ سود بانكي و پيگيري اين موضوع عليرغم مخالفت‌ها در داخل و خارج از دولت را فراموش نكرده‌اند. اما امروز براي كسب اطلاع از سرنوشت آن همه تبليغات و نيز حصول اطمينان از دقت مباني محاسباتي دولت، تنها كافي است به آخرين مصاحبه‌هاي سومين رئيس‌كل بانك مركزي در دولت نهم مراجعه شود. همكاران بانكي احمدي‌نژاد، اكنون از غيرمنطقي بودن كاهش دستوري نرخ بانكي سخن مي‌گويند و اين كاهش را موجب ايجاد رانت براي عده‌اي خاص مي‌دانند. اين سخن دقيقا همان هشداري است كه از دو سال پيش مورد تاكيد بسياري از صاحب نظران اقتصادي و نمايندگان مجلس قرار مي‌گرفت. آيا اين وضعيت، ثابت نمي‌كند كه حتي پيش‌بيني‌ها و محاسبات صحيح دولتي دچار تاخير زماني است؟ عده‌اي از نمايندگان مجلس و بسياري از كارشناسان مستقل قبلاً در خصوص شعارها و تاكيدات دولت براي كاهش الزامي نرخ سود بانكي، هشدار مي‌دادند اما هشدارهاي آنها مورد توجه قرار نگرفت. آيا اين گروه از منتقدان دولت، حق ندارند كه امروز تشخيص خود را دقيق‌تر از ادعاهاي دولتمردان بدانند و براساس همين تشخيص راي دهند؟ ‌ 5-‌دوره 5/3 ساله مسئوليت دولت نهم ثابت كرد كه رئيس‌جمهور و حلقه اصلي مشاوران او، حتي در قانع سازي بسياري از همكاران خود- به خصوص در حوزه اقتصادي - با شكست مواجه شده‌اند. سه تغيير در بانك مركزي، بركناري وزير دارايي، عزل رئيس‌سازمان مديريت و نهايتا انحلال سازماني كه مسئوليت تدوين بودجه‌هاي ساليانه را به عهده داشت نشان داد كه حتي اقناع دست‌اندركاران و تصميم‌گيران اقتصادي در دولت نهم براي همراهي با بعضي برنامه‌هاي مورد نظر رئيس‌جمهور، كار ساده‌اي نيست. آيا رئيس‌جمهور توقع دارد نمايندگان مجلس به سادگي ديدگاه‌هاي كارشناسي خود را كنار بگذارند و اعتماد خود را به كساني تقديم كنند كه با يكديگر نيز تفاهم ندارند و حتي نمي‌توانند لايحه بودجه را به موقع تقديم مجلس كنند؟ 6‌- ‌قاعدتاً بسياري از محاسبات مربوط به نقدي كردن يارانه‌ها براساس آمارهايي است كه توسط دستگاههاي مختلف دولتي تهيه مي‌شود. يكي از اين دستگاهها كه مسئوليت درآمدسازي براي دولت را به عهده دارد، وزارت نفت است. آيا نمايندگان مجلس مي‌توانند به دستگاه‌هايي اعتماد كنند كه آمارهاي ارائه شده توسط آنها، از سوي رئيس جمهور مورد ترديد واقع مي‌شود؟ در شرايطي كه گمرك ايران و وزارت نفت، از واردات بنزين دو آمار با تفاوت چند صد درصدي ارائه مي‌نمايند، كدام‌يك از آمارهاي دولـتـي بايستي مورد اعتماد نمايندگان مجلس قرار گيرد تا با استناد به همين اعتماد، ديدگاه كارشناسي خود را زيرپا بگذارند و به خواسته دولت تمكين كنند؟ رئيس جمهور چندي قبل در گفتگوي مستقيم تلويزيوني، آمار تقديمي وزارت نفت به مجلس را غيرقابل قبول خواند. آيا او توقع دارد برخي گزارش‌ها و آمارهاي مبهم دولتي، براي نمايندگان مجلس قانع‌كننده باشد و براساس آن آمارها، سرنوشت يك سال كشور را تعيين نمايند؟ سوالات فوق را مي‌توان در يك جمله خلاصه كرد و از حمله كنندگان به مجلس پرسيد: نمايندگان مجلس با اعتماد به كدام تجربه قبلي يا كدامين آمار دقيق دولتي مي‌توانستند به لايحه مورد نظر دولت راي دهند و در عين حال در برابر مردم و خداي مردم قادر به پاسخگويي باشند؟ جمهوري اسلامي «تحليل سياسي هفته» عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي جمهوري اسلامي است كه در آن مي‌خوانيد؛ماه ربيع به خاطر نزول بركات آسماني و فضل بي منتهاي الهي بر ابناي بشر از جلوه و عظمت خاصي برخوردار است . خداوند اين ماه را به واسطه ميلاد فخر كائنات اشرف موجودات و عصاره خلقت حضرت محمد مصطفي (ص ) و همچنين صادق آل محمد(ص ) بر ساير ماهها و ايام فضيلت بخشيده است . اين روزها ملت ايران به پاس قدرداني از اين موهبتهاي بيكرانه خود را براي برگزاري جشنهاي ميلاد ربيع آماده مي كند و بر اين نكته واقف است كه اگر خداوند نور فروزان پيامبر رحمت و اهل بيت مكرم ايشان را بر اين جهان ارزاني نمي داشت بشريت تا ابد در جهل و ظلمت مي ماند و هدايت و رستگاري محلي را براي نزول نمي يافت . بنابر اين همه آناني كه لطف بيكران الهي شامل حال آنان شده و قلب شان با نور اسلام و مكتب حياتبخش اهل بيت نوراني گشته بايد اين سراج منير را فروزان نگاه داشته و به سراسر جهان و نسل هاي آينده منتقل كنند. اين هفته تهران ميزبان برپايي چند اجلاس بزرگ ملي و بين المللي بود. پنجمين اجلاس دوره چهارم خبرگان رهبري در تهران برگزار شد و از جمله دستورات كاري آن تعيين هيات رئيسه بود كه اين بار نيز آيت الله هاشمي رفسنجاني با راي بالا براي يكسال ديگر به اين سمت انتخاب شد. اين اجلاسيه سپس در دو روز كاري به بررسي مباحث كلان كشور پرداخت . تهران همچنين ديروز ميزبان برپايي دهمين اجلاس سران كشورهاي عضو سازمان همكاري اقتصادي اكو بود كه پيرامون مهمترين موضوع روز جهاني يعني نحوه مقابله با بحران اقتصاد جهاني پرداخت و افزايش همكاريهاي منطقه اي و استفاده از ظرفيت هاي بين كشورهاي عضو و همسايه را بهترين فرصت براي فائق آمدن بر ركود اقتصادي بين المللي دانست . در اين اجلاس سران كشورهاي عضو و ديگر ميهمانان با انجام ديدارهاي مختلف به رايزني پيرامون مسائل دوجانبه و بين منطقه اي پرداختند كه اثرات مهمي در روان سازي مناسبات خواهد داشت . كنفرانس بين المللي وحدت اسلامي كه از فردا در تهران با حضور 100 دانشمند از 45 كشور مختلف جهان برگزار مي شود از رويدادهاي مهم هفته محسوب مي شود كه قرار است پيرامون مهمترين مسائل امت اسلامي و چالش هاي فراروي جهان اسلام بحث و تبادل نظر شود. در اين هفته افزايش قيمت حامل هاي انرژي در قالب طرح هدفمندسازي يارانه ها سرانجام باراي نمايندگان مجلس شوراي اسلامي در جريان بررسي لايحه بودجه سال 88 از اين لايحه حذف و بررسي آن به سال آينده موكول شد . نحوه هدفمند كردن يارانه ها به عنوان مهمترين و درعين حال حساس ترين اصل از محورهاي هفتگانه طرح تحول اقتصادي از اوائل سال جاري به كانون مباحثاث و مجادلات دولت و كارشناسان اقتصادي تبديل شده بود و با ارائه اين طرح در قالب لايحه هدفمندسازي يارانه در آذرماه سال جاري به مجلس اين مناقشات ضلع سومي نيز پيدا كرد و نمايندگان مجلس در قالب بررسي اين لايحه در كميسيون ويژه طرح تحول اقتصادي ابتدا به حذف مواد پرداخت نقدي يارانه ها و عدم افزايش سالانه دستمزد كارگران راي دادند ولي به فاصله اندكي و در پي رايزنيهاي دولت با مجلس اين لايحه با ماده پرداخت نقدي يارانه ها در كميسيون ويژه طرح تحول تصويب شد . پس از اين مرحله و با آغاز لايحه بودجه سال 88 در كميسيون تلفيق نمايندگان اين كميسيون ابتدا 34 هزار ميليارد تومان منابعي را كه دولت از محل حذف يارانه ها براي خود پيش بيني كرده بود به 8400 ميليارد تومان كاهش دادند ولي درپي نامه گلايه آميز رئيس جمهور نهايتا اين درآمدها به 20 هزار ميليارد تومان افزايش يافت .  در چنين شرايطي دولت نسبت به تصويب همين مبلغ در صحنه علني مجلس بسيار اميدوار بود ولي با راي قاطع نمايندگان مجلس مبني بر مخالفت با افزايش قيمت حامل هاي انرژي و حذف تمامي منابع حاصل از حذف يارانه ها عملا طرح شتابزده دولت موكول به بررسي هاي دقيق كارشناسي شد.در بررسي رخدادهاي خارجي هفته مسائل فلسطين و عراق همچنان در صدر قرار داشتند. فلسطين اشغالي در هفته جاري شاهد تحولات متعددي بود كه از سرگيري حملات ارتش صهيونيستي به غزه تداوم فشارها به حماس و ادامه بحران در رژيم صهيونيستي از آن جمله بود. رژيم صهيونيستي اين هفته در چند نوبت شهر غزه را مورد حمله قرار داد كه شديدترين حمله از زمان جنگ غزه به شمار مي رود. در جريان اين حملات كه با توپخانه و هواپيما صورت گرفت چند فلسطيني شهيد و مجروح شدند. همزمان ايهود اولمرت نخست وزير مستعفي رژيم صهيونيستي تهديد كرد كه غزه را بار ديگر به شدت حملات دي ماه گذشته مورد يورش قرار مي دهد. اين درحالي است كه در سوي ديگر يعني در صحنه ديپلماسي فشارهاي شديدي عليه جنبش حماس در جريان بود تا اين جنبش به پذيرش سازش وادار شود. اين فشارها كه از اجلاس شرم الشيخ مصر آغاز شد در هفته جاري نيز با استعفاي « سلام فياض » نخست وزير تشكيلات خودگردان پيگيري شد. « فياض » كه دو سال قبل توسط محمود عباس منصوب شده بود اين هفته استعفا داد تا به ادعاي وي راه براي تشكيل دولت وحدت ملي ميان فلسطيني ها هموار شود. استعفاي فياض را بايد در چارچوب اقدامات جناح محمود عباس براي واداشتن حماس به پذيرش شروط تشكيلات خودگردان دانست . استعفاي نخست وزير تشكيلات خودگردان با اين منظور صورت گرفت كه دولت حماس نيز با دست زدن به اقدام مشابه و كناره گيري اسماعيل هنيه راه را براي تشكيل دولت وحدت ملي هموار سازد. ترديد نيست كه اين يك سياست شيطنت آميز است چرا كه فياض منصوب محمود عباس است و منتخب مردم فلسطين نبوده و براي تصدي اين پست روال قانوني را طي نكرده است . حتي پارلمان فلسطين نيز او را تائيد ننموده است درصورتيكه دولت « اسماعيل هنيه » با راي مردم فلسطين بر سر كار آمده است و قانوني است و اعتبار و مشروعيت اين دو دولت هرگز يكسان نمي باشد. همزمان با اين رويدادها دولت آمريكا اعلام كرد كه كمك هايي كه در اجلاس شرم الشيخ به غزه اختصاص يافت درصورتي به فلسطيني ها داده خواهد شد كه دولت حماس « شليط » سرباز اسير اسرائيلي را آزاد سازد. حماس تاكيد كرده است موضوع سرباز اسرائيلي نمي تواند ارتباطي به بازسازي غزه داشته باشد و زماني اين نظامي را آزاد خواهد كرد كه صهيونيستها فلسطيني هاي دربند را آزاد سازند. مجموعه اين مسائل نشان مي دهد كه فشارهاي جندجانبه اي عليه حماس در جريان است تا اين جنبش دست از مقاومت بردارد. واقعيت اين است كه شكست صهيونيستها در برابر مقاومت متهورانه ساكنان غزه و دولت حماس رژيم صهيونيستي را به شدت تضعيف و بي اعتبار ساخته است و تلاش هاي اخير را بايد در چارچوب نجات اين رژيم از وضعيت مرگبار كنوني دانست . البته بايد متذكر شد كه شكست در غزه منحصر به صهيونيستها نبود بلكه آمريكا و ديگر حاميان غربي اين رژيم و رژيم هاي وابسته عرب نيز در تحمل اين شكست سهيم بودند و اكنون براي گريز از اين افتضاح شديدا به تكاپو افتاده اند. اساسا اجلاس شرم الشيخ كه تحت پوشش كمك رساني به غزه برگزار شد در همين راستا و براي غلبه بر شرايط نامساعد رژيم صهيونيستي و طيف حاميان غربي و متحدان عرب اين رژيم بوده است . اين درحالي است كه به اذعان محافل سياسي و مطبوعاتي غرب حماس هم اكنون در شرايط بسيار بهتري نسبت به قبل از جنگ قرار دارد و نه تنها اقتدار سياسي و نظامي آن افزايش يافته بلكه طبق تازه ترين نظرسنجي ها پايگاه مردمي آن نيز ميان فلسطيني ها تقويت شده است . در هفته جاري همچنين شاهد تشديد بحران داخلي رژيم صهيونيستي بوديم كه آن را نيز بايد در همين چارچوب يعني تاثير پس لرزه هاي شكست در جنگ غزه دانست . نتانياهو صهيونيست افراطي و رهبر حزب ليكود كه پس از انتخابات ماه گذشته از شيمون پرز مامور تشكيل كابينه شد اين هفته نيز در تشكيل كابينه ناكام ماند. اين درحالي است كه « ليوني » نيز كه پيش از انتخابات مامور تشكيل كابينه شده بود تشكيل دولت شكست خورده بود. اكنون با تحولات اخير بحران سياسي اين رژيم دچار يك بن بست كامل شده است كه هيچ روزنه گشايشي براي آن مشاهده نمي شود حتي اگر دولتي هم در اين شرايط تشكيل شود كاملا سست بنياد و شكننده خواهد بود. هفته جاري برخي منابع عراقي فاش كردند كه آمريكا فشار زيادي را به دولت بغداد وارد مي سازد تابعثي ها را به قدرت باز گرداند. اگرچه « باراك اوباما » با شعار فريبنده « تغيير » بر سر كار آمد ولي اكنون به تدريج روشن مي شود كه وي سياست دولت قبلي آمريكا را ادامه مي دهد و بازگرداندن بعثي ها به قدرت بخشي از استراتژي وي در عراق است . دولت آمريكا در زمان بوش تلاش مستمري را براي روي كار آوردن بعثي ها به كار بست . اين سياست اگرچه از همان بدو سقوط رژيم صدام مطرح شد ولي تصميم براي دخالت دادن بعثي ها در حكومت از زماني مورد توجه جدي رهبران آمريكا قرار گرفت كه مشخص شد جريان هاي سياسي با زمينه مذهبي در عراق درحال قدرت گرفتن هستند. بعثي ها آگاه هستند در داخل عراق پايگاه قدرتمندي ندارند ليكن بسيار مايل هستند با تكيه بر حمايت هاي آمريكا بار ديگر به موقعيت گذشته باز گردند حتي اگر در اين مسير لازم باشد كاملا با طرحهاي آمريكا در عراق همراهي كنند و براي پياده ساختن آن اهداف مزدوري پيشه كنند. باز گرداندن بعثي ها به قدرت براي آمريكايي ها بسيار حائز اهميت است زيرا اين جريان همچنان كه در گذشته نشان داده حاضر است براي اينكه قدرت را دردست داشته باشد منافع قدرتهاي بين المللي را تضمين و شرايط استعمارگران را تمام و كمال بپذيرد و به آن گردن نهد. علاوه بر آن در شرايط كنوني حضور بعثي ها مي تواند ابزاري در دست آمريكا براي اعمال فشار به دولت نوري مالكي و جريان سياسي حاكم بر صحنه عراق باشد بخصوص اكنون كه آمريكا به دليل فشارهاي داخلي و بحران اقتصادي ناچار است بخشي از حضور خود در عراق بكاهد. قدس «ديپلماسي فعال ايران در نشست اکو» عنوان سرمقاله‌ي روزناتمه‌ي قدس به قلم غلامرضا قلندريان است كه در آن مي‌خوانيد؛سران شرکت کننده در دهمين نشست اکو در تهران با اشاره به توانمنديهاي فراوان کشورهاي عضو اکو در عرصه هاي گوناگون، بر لزوم گسترش و افزايش همکاريها و مناسبات اين کشورها به منظور جلوگيري از صدمات بحران اقتصادي و مالي جهان و رفع نيازهاي همديگر تأکيد کردند. اين نشست در شرايطي برگزار مي گردد که اقتصاد بين الملل با مباني نظري اومانيسم و انسان شناسي متأثر از مکتب ماترياليسم رو به اضمحلال و افول است. در گذشته، ايده هاي معرفتي مبتني بر سوسياليسم به دليل سنخيت نداشتن با آرمانهاي بشري و مغايرت با اقتضائات و نيازهاي مردم ره به جايي نبرد و بر خلاف آناليز نظريه پردازان مکتب مذکور، شکست مارکسيسم در تحولات قرن 20 به ثبت رسيد. اکنون پس از سقوط اقتصاد جهاني در خاستگاه غربي آن، انتظار سرنوشت مشابه براي نظام سرمايه داري، سخني خلاف واقع نيست، چنان که صاحب نظران با بررسي برآيندهاي موجود، افول آموزه هاي ليبراليسم را حتمي مي دانند. «امانوئل والرشتاين» يکي از استادان اقتصادي آمريکا با نوشتن مقاله «سقوط عقاب» افول نظام سرمايه داري را پيش بيني نموده و شرايط کنوني، برآوردها و محاسبات وي را از وثاقت کارشناسانه و مبتني بر واقعيتها برخوردار نموده است. در کشورهاي عضو اکو افزون بر داشتن مؤلفه هاي متعدد که بيانگر سنخيت همکاريهاي آنهاست، موضوع انرژي يکي از مهمترين متغيرهايي است که مي تواند نقش تعيين کننده اي در تقويت گفتمانهاي اقتصادي درون تشکلي ايفا نمايد. اين تشکل منطقه اي با توجه به ظرفيتهاي موجود در جغرافياي سازمان مذکور، اين توانمندي را دارد که با مديريت انرژي، نه تنها نياز کشورهاي عضو را مرتفع نمايد، بلکه از طريق اتخاذ مشي مبتني بر منافع اعضا، زمينه همگرايي بيشتر را فراهم سازد. کشورهاي عضو اکو و همسايگان، از سرزمينهايي با وسعت بيش از هشت ميليون کيلومتر مربع و جمعيتي بالغ بر 400 ميليون نفر، منابع عظيم انرژي، آب و خاک حاصلخيز و بويژه از منابع انساني تحصيلکرده برخوردار مي باشند. کشورهاي مذکور با توجه به موقعيت مناسب ژئوپلتيک، هم مرز بودن با اروپا، خليج فارس و سه کشور بزرگ روسيه، چين و هند، همچنين بهره مندي از 12 ميليارد بشکه ذخيره نفت و 135 تريليون مترمکعب گاز و داشتن جمعيتي حدود 350 ميليون نفر، مي توانند بستر ارتقاي همکاريهاي متقابل را فراهم نمايند. کشورهاي عضو با تدوين سياستهاي همکاري شبکه بانکهاي مرکزي اکو براي يکسان کردن سياست و نيز رفع موانع تعرفه اي و همکاري در زمينه طرحهاي منطقه اي، از جمله احداث خط راه آهن و خط لوله گاز، مي توانند در راستاي تقويت همکاريهاي اقتصادي گامهاي اساسي بردارند. يکي از نکات مهمي که اعضاي سازمان مذکور بر آن تکيه داشتند، مبارزه با تروريسم با هدف تأمين صلح و ثبات بود. اکنون اگر در کشور و منطقه اي بي ثباتي حاکم باشد، نه تنها به واسطه پيامدها و تبعات ناشي از اخلال در ثبات منطقه اي، آرامش روحي و رواني مردم مخدوش مي گردد، بلکه فرصتهاي سرمايه گذاري نيز از بين مي رود. کشورهاي ياد شده با توجه به وجود ظرفيتهاي متعدد فرهنگي، اقتصادي و ... نمي توانند نسبت به وجود ناامني در پيرامون خويش بي تفاوت باشند. ناامني و تهديدهاي تروريستي بدون حمايت قدرتهاي بيگانه خارج از منطقه نمي تواند استمرار حيات داشته باشد. به سخن ديگر، موجوديت آنها مديون و مرهون پشتيبانيهاي نظام سلطه است که هدفهاي مشترک کشورهاي عضو، همکاري اعضا را در زمينه تدوين ساز و کار مبارزه با معضل ياد شده، اجتناب ناپذير مي نمايد. از سوي ديگر، اعضاي مذکور مي توانند با توجه به ظرفيتهاي موجود خود، حجم مبادلات و تجارت بازرگاني را توسعه دهند و از اين طريق مقدمه شکل گيري بلوک اقتصادي را با عنايت به مخرج مشترک اعضا ايجاد نمايند، به نحوي که حجم مبادلات تجاري اعضا در سال 2007 به مرز 511 ميليارد دلار رسيد. اگر چه در مقايسه با ديگر پيمانهاي منطقه اي انتظار بيشتر از اين است، ولي همين رقم را مي توان آغاز روند رو به رشد همگرايي کشورهاي ياد شده عنوان نمود که مي تواند با تدوين موافقتنامه هاي تجاري و سرمايه گذاري مشترک، زمينه تسهيل رشد روابط اقتصادي درون سازماني را ارتقا بخشد.اکو افزون بر ماهيت اقتصادي، به دليل برخورداري از مؤلفه هاي ژئوپلتيک، ژئواکونوميک و ژئوکالچر، مي تواند زمينه همسويي شايسته اي را در بين اعضا ايجاد و اين سازمان را به يک قدرت منطقه اي تبديل کند. اکنون که کشورهاي ديگري خواستار پيوستن به تشکل مذکور مي باشند، در صورت ورود آنها، اين سازمان قدرت فزاينده اي مي يابد که در توسعه مناسبات درون منطقه اي مؤثر خواهد بود. برگزاري اين نشست در تهران، با توجه به تلاشهاي غرب جهت انزواي ايران، گامي مؤثر در راستاي ديپلماسي فعال جمهوري اسلامي است که توانسته است از طريق تعاملات موجود با کشورها، زمينه قدرت يابي اش را فراهم کند، به نحوي که مي توان اين نشست را نشانه شکست سياست انزواي ايران ارزيابي نمود. بدون ترديد، کشورهاي عضو مي توانند با بهره گيري از توانمنديهاي خويش، تهديد اقتصادي موجود را به فرصت تبديل کنند و در راستاي توسعه همکاريهاي اقتصادي گام بردارند.عملکرد اکو بيانگر اين است که هدفها و کارکردهايي که براي سازمان ياد شده طراحي شده، در بسياري موارد به نحو مطلوبي تحقق يافته است، ولي مشکلات زيادي نيز بر سر راه است که با مساعدت و تعامل اعضا مي توان آنها را مرتفع نمود. صداي عدالت «البرادعي به دنبال چه اهدافي است؟»عنوان سرمقاله‌ي روزنامه‌ي صداي عدالت است كه در آن مي‌خوانيد؛محمد البرادعي، رئيس سازمان بين‌المللي انرژي اتمي در نشستي در پارلمان اتريش به ارائه نظر جديدي در مورد پرونده هسته‌اي ايران پرداخته است. البرادعي معتقد است:" من از اينكه تاكنون كشورهاي عرب همسايه ايران در گفتگوهاي پرونده هسته‌اي ايران وارد نشده‌اند و در حاشيه بوده‌اند، متعجبم. هر راه حل پايداري براي حل و فصل پرونده هسته‌اي ايران در گرو مشاركت همسايگان ايران در اين پرونده است." به نظر مي رسد که فشار و درخواست کشور هاي عرب همسايه درباره پرونده هسته اي کشورمان اين بار از زبان رئيس آژانس بين المللي انرژي اتمي مطرح شده است. طرح چنين ديدگاهي و آن هم از جانب البرادعي که در پرونده هسته اي کشورمان بطور مستقيم درگير بوده است، سئوال برانگيز مي باشد. بر اين اساس که در پشت اين ديدگاه يکسري تلاش ها و عواملي نهفته که با کمک همديگر باعث گرديده است تا البرادعي به اين چنين ادعايي و آن هم در ماه هاي آخر کاري خود دست بزند. به نظر مي رسد که روز به روز واکنش ها و جهت گيري هاي صريح تري در مقابل مذاکرات احتمالي ميان ايران و آمريکا به وقوع مي پيوندد. هنوز مدت زيادي از ادعاي اعراب در مورد لزوم دخالت در روند مذاکرات نگذشته است که البرادعي نيز به اين کاروان پيوسته و خود را با کشورهاي عرب (که تعلق خاطر مليتي نيز دارد) همراه گرداند. البرادعي همانند ديگر طرف هاي حساس به مذاکرات مستقيم ايران و آمريکا تصورمي کند که نقش اين نهاد نيز خود به خود وجه المصالحه سياسي قرار گرفته و نقش آژانس کاهش مي يابد. هرچند البرادعي در ظاهر به لزوم مذاکره ايران و آمريکا معتقد بوده است. اما طرح ادعايي اين چنيني بدين معناست که البرادعي علي رغم گفته هاي قبلي خود همسو با سران عرب نمي تواند از احتمال کاهش نقش نهاد تحت نظارت خود بي توجه باشد. روي ديگر سخن به مسئولين سياست خارجي و به خصوص دولت نهم بر مي گردد. به راستي چرا چنين سخناني مي بايست در اين مقطع زماني حساس که هر روز بر افزايش جو بي اعتمادي به ايران افزوده مي شود از جانب "البرادعي" مطرح گردد؟ بدون شک در پشت پرده نمي توان فشار کشور هاي همسايه را در اين مورد و فرافکني اهداف هسته اي ايران ناديده گرفت. بنابراين، جمهوري اسلامي ايران نبايد از طرح چنين سخناني به سادگي عبور کند. مفهوم مخالف اين طرح اين است که از جانب جمهوري اسلامي ايران در زمينه جلب اعتماد کشورهاي عربي و همسايه تلاشي صورت نگرفته است. عدم توجه به نقش کشورهاي همسايه و تعامل با کشورهايي در فاصله جغرافيايي دورتر در اين جا خود را نمايان ساخت. بدين معنا که چرا البرادعي خواهان نقش کشورهاي آمريکاي لاتين يا آفريقا در روند پرونده هسته‌اي ايران نشد؟پاسخ اين سئوال واضح است. چون دولت نهم نمي‌تواند از نقش کشورهاي عربي همسايه که در سند چشم انداز نيز بدان اشاره گرديده است، غافل بماند. دولت نهم مي توانست بيش از اينها در جلب حمايت کشورهاي منطقه گام بردارد. در کل روي سخن از يک طرف به مسئولان سياست خارجي دولت نهم بر مي گردد. ديپلماسي جمهوري اسلامي ايران مي تواند در تعامل با کشورهاي منطقه تحرکات جديدي را در پيش بگيرد. دولت نهم با راهکار هاي جديد ديپلماتيک مي تواند اعتماد کشور هاي عربي و همسايگان خود را به اين واقعيت جلب کند که ايران همانند هر کشور ديگر خواهان توسعه، قائل به استفاده از نيروگاه هاي هسته اي جهت مصارف صلح آميز و در راستاي اهداف اقتصادي مي باشد. جمهوري اسلامي ايران با سرعت رو به پيشرفت جمعيت و در مقابل کاهش ديگر انرژي هاي مولد نمي تواند بيش از اين به انرژي هاي سوختي فسيلي تکيه کند. طوريکه خود کشور هاي عربي نيز به اين نتيجه رسيده اند. خود البرادعي نيز به اين نکته اذعان کرده است که پرونده جمهوري اسلامي ايران وجه المصالحه سياسي ديگر قدرتها قرار گرفته است. جداي از موضوعات حقوقي و فني که آن هم در دوره‌هاي متناوب مذاکرات ميان ايران و آژانس حل و فصل گرديده اند، ديگر نيازي به گسترده تر نمودن طرفين مذاکره در پرونده هسته اي نيست. بدين معنا که اين روند مي بايست در چارچوب آژانس بين ال�




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 504]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن