محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1832576857
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جام جم: براي همسر حميد «براي همسر حميد» عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم سيد عزتالله ضرغامي است كه در آن ميخوانيد؛ از جنگ و قصههاي آن گفتن، آن هم اين موقع بلاخيز و نيز وقت بلاسوز چه حكايتي است؟ وقتي كه با چشمي اشك و ديگري خون، غمنامه جانسوز همسري از تبار ياران شهيد را ميخوانم دلم سخت طوفاني است و چشمانم باراني. شبهاي پادگان اللهاكبر، شبهاي دوكوهه، غروبهاي گلف و زمين داغ و آسمان پر از فتنه و ذهن پر از تلواسههاي دائم ماندن و يا رفتن ياران. چه كسي پناه آن جان پناهان بود. آن غزلوارههاي ناب مردانگي و بينيازي كه بودن را عزت بخشيدند و خوشنام و گمنام رفتند تا ميراثخواران منفعتطلب و ناآگاه و زشتگو بر شما بتازند و فكر كنند كه لب ريختههاشان نصاب بهشت است و جهنم. تبار شما را ميشناسم از مهدي و حميد باكري و همت و خرازي و صياد شيرازي تا بروجردي و كاظمي و باقري و متوسليان و داوود كريمي و تا ... و كيست كه به اين مدعيان بگويد كجا دانند حال ما سبكباران ساحلها؟! و بياختيار يادم افتاد كه در قحط سال هيزم، انقلابيون كه پايشان كنار شومينه هنگام صرف قهوه عصرانه سوخت در پايان قائله مستنطق ما شدند كه هنگام انقلاب كجا بودند؟ و اين حكايت روايت تابسوز همه دورانها بوده است و انگار بنا است بماند. با بغض ميپرسم حال شما در شب عمليات كدام بود. عشق آميخته با ترس و يا بيم ممزوج با كمالطلبي و استعلاجويي و چه كسي ميداند حال شما همسران شهدا كدام بود؟ شما ياران شهدا كه داغ شقايق ديدهايد. كدام حالت وصف شما بود اي زينبيان زمانه در هنگامه عمليات والفجر، محرم، مسلم تا مرصاد و كدام خواهد بود تا چه ميدانم در چه روزي و عملياتي ديگر. اينك چه شده كه درد و داغ شما را و نالهتان را به آسمان بردهاند و چنان به خشمتان آوردهاند كه به درد مينويسيد «من همسر شهيد باكري هستم.» مگر آفتاب، مگر آب، مگر آبرو بايد از خود بگويد. آنگونه كه همت را و حميد و متوسليان را ميشناسم اينان را يادم نميآيد. كجاي جنگ و چه وقت جنگ بودهاند. اين صداهاي مبهم چيست كه تا اين هنگام عمر به گوشم نرسيدهاند، من كه در غروب فاو ميخواندم: عصر عاشورا زينب كبري ميدهد ما را درس جانبازي. شهادت ميدهم به يا زهراهاي مطهر و عطر معطر جنگ كه اگر شما نبوديد ياران ما كه جهان تنگشان بود چنين شيراوژن به جبهه خصم نميشتافتند و اينكه ميگويند اگر ياران رفتند زندگي را زمين بگذاريد چه حرفي است اينان مگر جوكيان هندند كه ميگويند اگر مرد از دار دنيا رفت زن هم بايد بميرد و ... بدا به حال ما كه مانديم و ديديم روزگار پوستين وارونه پوشيدن احكام و مسلمات دين از سوي جماعتي طلبكار و مدعي تا از راه رسيده كه بر همسران ياران ما بيمحابا ميتازند. باشيد سرافراز به نام، بمانيد در مسير تابناك اسلام ناب محمدي (ص) راه منير يارانمان را همچنان سربلند، شجاع و فاطمي ادامه دهيد كه ميدهيد. به همين سادگي. اعتماد ملي: حقوق ايران و حقوق مردم ايران «حقوق ايران و حقوق مردم ايران» عنوان سرمقاله روزنامه اعتماد ملي به قلم سعيد رضويفقيه است كه در آن ميخوانيد؛ در ادبيات سياسي رسمي در كشور ما اصطلاح «حق ايران» اصطلاح آشنا، رايج و پربسامدي است. دفاع از تماميت سرزميني حق ايران است. ملي كردن صنعت نفت نيز حق ايران بوده همچنانكه امروز هم برخورداري از فناوري هستهاي حق ايران است. ايران به عنوان يك كشور و به عبارت دقيقتر يك دولت- ملت واحد حقوقي- سياسي مستقر و شناخته شدهاي در نظام معاصر بينالمللي است و در كنار ديگر واحدها حقوق و وظايفي دارد. بالطبع پاسداري از حقوق ايران برعهده حكومت و نظام سياسي مستقر در كشور است و اساسا مهمترين وظيفه و مسووليت حكومت دفاع از اين حقوق حقه است. اين نكته از ابتدائيات مطالعات نظري سياسي و حقوق بينالملل است. اما از آنجا كه ثبوت هر حقي مبنا و اساسي دارد جا دارد بپرسيم مبناي ثبوت حقوق ايران چيست و چرا ايران حق غنيسازي اورانيوم را در خاك خود دارد يا چرا هيچ كشوري حق دخالت در مسائل داخلي ايران را ندارد و به عبارت ديگر حق استقلال و اعمال حاكميت در درون مرزهاي ملي بايد به تمام و كمال از سوي همه كشورها شناخته شود و چرا ايران حق مقابله به مثل در برابر ديگر كشورها دارد و بسياري چراهاي ديگر. در توضيح پرسش فوق بايد گفت هر حقي يا طبيعي و الهي و به اصطلاح خودبنياد است يا غير آن. حقوق دسته اول ابتدا به ساكن يا اولا و بالذات ثابت هستند مثل حق حيات در حالي كه حقوق دسته دوم ثانيا و بالعرض يا معالواسطه عارض ميشوند مثل حق تصرف در يك ملك مفروض كه از طريق وراثت، معامله، بخشش، وكالت و امثال آنها ثبوت و تحقق مييابد. كمي دقت و تامل در موضوع معلوم ميكند همه حقوقي كه براي ايران به عنوان يك كشور يا يك دولت- ملت ثابت است در اصل ناشي از حقوق مردم ايران است. در واقع تكتك شهروندان ايراني حقوق ذاتي يا عرضي خاصي دارند و از آنجا كه بعضي از اين حقوق به همه آنها به مثابه يك ملت مربوط ميشود از آنها به حق ايران تعبير ميگيرد. استقلال، تماميت ارضي، امنيت و رفاه همگي از حقوق مردم ايران هستند كه پاسداري از آنها وكالتا به نهاد حكومت و اركان كشوري و لشكري آن تفويض شده است. بنابراين اگر مقامات حكومتي در مواجهه با همتايان و رقباي خارجي با غيرت و حميت از حقوق ايران سخن ميگويند در واقع از حقوق جمعي مردم ايران سخن گفتهاند و به وكالت از طرف ايشان مدعي دفاع از اين حقوق شدهاند. بيترديد ايران در مفهوم حقوقي- سياسياش امري انتزاعي است و آنچه كه به نحو عيني و انضمامي در عالم واقع وجود خارجي دارد علاوه بر سرزمين، در درجه نخست آحاد مردمند و در درجه دوم حكومت و نهادهاي حكومتي. وقتي حكومت و حاكمان در برابر مداخلات بيگانگان موضع گرفته و به نقض حاكميت ملي ايران اعتراض ميكنند در واقع براساس حق تعيين سرنوشت كه براي تكتك شهروندان ثابت است چنين ميكند وگرنه حاكميت ملي فارغ از حق تعيين سرنوشت براي آحاد مردم فاقد يك معناي محصل و مشخص عيني خواهد بود. لازمه منطقي اين اعتراض حكومت به مداخلات بيگانگان، به رسميت شناختن حق تعيين سرنوشت مردم و احترام به آن است. به سخن ديگر آنچه واقعا ثابت است حقوق مردم ايران است و حكومت نيز بالوكاله مكلف و متعهد به احقاق اين حقوق است و در صورت تخلف خود به خود از وكالت عزل خواهد شد. فرقي هم نميكند كه اين حقوق توسط بيگانگان تضييع شود و حاكمان در انجام وظايف محوله كوتاهي كنند يا از عهده آن برنيايند يا آنكه اين حقوق رأسا از سوي خود حكومت و حاكمان نقض شود. در هر صورت آنچه مهم است حقوق مردم ايران است كه بايد در همه انواع آن چه ذاتي و چه عرضي، چه فردي و چه جمعي، به شرحي كه در قانون اساسي و قوانين عادي آمده استيفا شود. در غير اين صورت واقعا چه تفاوتي دارد كه حق مردم توسط دولتي بيگانه نقض شود يا توسعه دولت خودي؟ كيهان: پروژه سرگرم كردن ايران! «پروژه سرگرم كردن ايران!» عنوان يادداشت روز روزنامه كيهان به قلم سعدالله زارعي است كه در آن مي خوانيد؛ سفر جرج ميچل- دستيار اوباما در امور خاورميانه- به فلسطين اشغالي و مذاكرات وي با مقامات اسرائيلي با اين مقدمه آغاز شد: «تعهد آمريكا به امنيت اسرائيل ترديدناپذير است». اين جمله ميچل بيش از آنكه بيان كننده موضع مقامات آمريكا درباره امنيت اسرائيل باشد بيان كننده وجود «پاره اي از مسائل لاينحل» ميان مقامات واشنگتن و تل آويو است. پيش از اين دستگاه سياست خارجي آمريكا سفر ميچل را دو هفته به تاخير انداخت و آن را اعتراض رسمي آمريكا به اظهارات بنيامين نتانياهو در مورد اصرار او بر توسعه شهرك هاي صهيونيستي در كرانه باختري و بيت المقدس شرقي اعلام كرد ولي قاعدتا دلايل ديگري براي اين تاخير وجود دارد. همزمان با اين موضوع خانم هيلاري كلينتون از طرحي خبر داد كه براساس آن آمريكا كشورهاي عربي جنوب خليج فارس را به فن آوري هسته اي مجهز مي كند تا آنان را در برابر خطر «ايران هسته اي» بيمه نمايد. اظهارات وزير خارجه آمريكا با واكنش سرد مقامات عربي منطقه خليج فارس مواجه شد ولي رژيم صهيونيستي اين اظهارات را به معناي پذيرش «ايران هسته اي» از سوي آمريكا دانست و به آن واكنش نشان داد. در اينجا نيز بايد گفت واكنش منفي صهيونيست ها به سخنان كلينتون كه در مصاحبه با يك تلويزيون انگليسي بيان شده بود به معناي نگران شدن آنان از تجهيز اعراب به فن آوري هسته اي نيست چرا كه خود مي دانند فن آوري وابسته به آمريكا موجب اقتدار كشورهاي عربي نمي شود. بر اين اساس بايد گفت اسرائيلي ها ابراز مخالفت كردند تا يخ اعراب باز شده و با طرح ياد شده همراهي نمايند. نكته ديگر در اين ايام طرح موضوع تهديد ايران از سوي رژيم صهيونيستي است كه با واكنش فوري مقامات نظامي ايران مواجه گرديد. آمريكايي ها ادعا كرده اند كه اسرائيل درنظر دارد در فاصله آغاز سال نو ميلادي تا اوائل بهار اين سال- يعني در پايان مهلت ادعايي آمريكا به ايران براي به اجرا گذاشتن قطعنامه هاي ضد ايراني شوراي امنيت- به تاسيسات ايران حمله كند. اين موضوع طي هفته هاي اخير بارها از سوي بعضي از مقامات امنيتي رژيم غاصب تكرار شده است. بعضي از محافل مستقل منطقه خاورميانه نيز در جمع بندي هاي خود به اين نتيجه رسيده اند كه جنگ توامان با لبنان و ايران طي 5 تا 10ماه آينده آغاز مي شود ولي با اين وجود به نظر نمي آيد اين ادعاها مبناي حقيقي داشته باشند حداقل اين كاملا مشخص است كه اين كار از اسرائيل برنمي آيد. بنابراين به نظر مي رسد آنها در پي القاي اين توهم هستند كه اقدام به عمليات ضد ايراني مشتركاً از سوي آمريكا و رژيم صهيونيستي خواهد بود! اما آيا ميان سفر ميچل به فلسطين اشغالي و طرح خانم كلينتون- موسوم به سپر دفاع هسته اي- و تهديدات توامان آمريكا و اسرائيل رابطه اي وجود دارد يا همزماني اين موضوعات كاملا تصادفي است؟ ظاهر ماجرا حكايت از آن دارد كه سفر ميچل براي احياي بيانيه آناپوليس و واداشتن دو طرف اسرائيلي و فلسطيني به پيوستن به طرح آمريكا در خاورميانه باشد. براساس بيانيه فوق از مجموع سرزمين هاي فلسطيني حداكثر 22درصد- 19درصد در كرانه و 3درصد در نوار غزه- به حدود 10ميليون فلسطيني واگذار مي شود و 78 درصد در اختيار حداكثر 5/4ميليون يهودي قرار مي گيرد تا دو كشور فلسطيني و اسرائيلي در سرزمين هاي اشغالي به وجود آيد. در عين حال اسرائيل براي اجراي اين بيانيه روي خلع سلاح دائمي فلسطيني ها- و فقدان ارتش- و نيز يهودي كردن مطلق سرزمين هاي 1948- يعني 78درصد- كه به معناي راندن حدود 5/1ميليون فلسطيني ساكن در سرزمين هاي 1948و بيكار شدن آنان و نيز تاراج همه دارايي شان است، تاكيد دارد. بر اين اساس برخلاف جار و جنجال هايي كه اين روزها شاهد آن هستيم مشكل اصلي اين طرح نپذيرفتن طرف فلسطيني است نه عدم تمكين طرف اسرائيلي. در اين ميان آمريكايي ها با كشاندن پاي مقامات سياسي ومذهبي مصر و عربستان به اين ماجرا تلاش كرده اند تا موضوع را پايان يافته معرفي نمايند اما كاملا واضح است كه اين صحنه سازي ها راه به جايي نمي برد و مخالفت جبهه ايران براي برهم زدن آن كفايت مي كند. از اين منظر ايران بايد به نوعي سرگرم شود تا از تاثيرگذاري بر تحولات منطقه اي باز بماند. استراتژيست هاي اسرائيلي و آمريكايي طرح «سرگرم كردن» ايران را دنبال كرده و هركدام پرده اي را به نمايش گذاشته اند افزايش شديد تحركات آمريكايي ها و صهيونيست ها پس از بلواي يك ماه اخير ايران به خوبي از موقع شناسي آمريكايي ها خبر مي دهد. در اين دوران اوباما يك سفر به روسيه، عربستان، اردن و مصر داشته، وزير امور خارجه آمريكا دو سفر به كشورهاي عربي داشته، رابرت گيتس وزير دفاع سه سفر داشته و ديروز جرج ميچل براي سومين بار طي يك ماه اخير به منطقه خاورميانه آمده و قرار است امروز دو مقام ديگر آمريكايي- رابرت گيتس و جيم جونز- به منطقه سفر نمايند. اين مسايل به هيچ وجه عادي نيستند كما اينكه در اين زمان آمريكايي ها از يك سو از تجهيز كشورهاي عربي به امكانات هسته اي در مقابل برنامه هسته اي ايران خبر داده اند و از سوي ديگر مبالغ جديدي كه رقم اعلامي آن- 30 ميليون دلار است- را در مجلس سنا به تصويب رسانده اند تا در اختيار تبليغاتي قرار گيرد كه ناامن كردن محيط ذهني و عيني ايران را در دستور كار خود دارند. پروژه سرگرم كردن ايران عمدتاً با هدف بازسازي قدرت از دست رفته آمريكا در خاورميانه دنبال مي شود. آنان فلسطين، لبنان، سوريه، عراق و افغانستان را تحت برنامه شديد قرار داده اند تا از پيشروي جنبش اسلام گرايي در منطقه جلوگيري نمايند. با نگاه به رفت و آمد پي در پي آمريكايي ها مي توان به خوبي دريافت كه آمريكا بخش عمده اي از انرژي ديپلماسي خارجي خود را روي اين منطقه متمركز كرده است. آنان در اين راه از ادبيات به ظاهر متناقضي استفاده مي كنند. از يك سو گفته مي شود بدون ايران نمي توان هيچ پرونده اي را در خاورميانه به سرانجام رساند و از سوي ديگر آشكارا از براندازي جمهوري اسلامي حمايت مي شود معناي اين عبارات ظاهراً متناقض اين است كه با وجود ايران فعلي نمي توان بر خاورميانه تسلط يافت پس بايد اين كشور را حذف كرد. حوادث هفته هاي اخير ايران اميد زيادي را براي آمريكايي ها ايجاد كرده است. آنان معتقد شده اند كه مي توانند با طيفي از «مسئولان سابق ايران»، جمهوري اسلامي را منزوي نمايند. عدم موضعگيري صريح «چهره هاي سابق ايران» عليه ورود قدرت هاي خارجي به «مناسبات داخلي ايران» دشمنان را به تجري واداشته است. اما اين تنها بخشي از پروژه سرگرم سازي جمهوري اسلامي است. طرح كلينتون و تهديدات امنيتي عليه ايران بخش هاي ديگري از اين پروژه به حساب مي آيد. از نظر آمريكا و بعضي از تئوري پردازان جريان اصلاحات «هر تهديد خارجي عليه نظام يك فرصت خوب براي اصلاح طلبان به حساب مي آيد» كما اينكه هر تهديد داخلي عليه اصول و مباني نظام يك فرصت خوب براي چپاولگران بين المللي است. سفر مشترك ميچل، گيتس و جونز به خاورميانه اهميت ويژه خاورميانه را براي آمريكايي ها به نمايش مي گذارد. اين سفرها البته در حكم بازديد از مانورها و تهيه گزارش پيشرفت كار است وگرنه گروههاي مزدور با جديت و شدت وظايف خود را انجام مي دهند. آمريكايي ها از يك سو فضاي خاورميانه را صددرصد امنيتي- آنهم به شديدترين وجه آن كه اشغالگري است- كرده اند و از سوي ديگر دائماً از تحركات امنيتي ايران و نيروهاي مرتبط با آن- حزب الله لبنان و...- سخن مي گويند و خواستار كنار گذاشتن «نگاه امنيتي به خاورميانه» از سوي ايران مي شوند. آنان به خوبي مي دانند كه توانايي هاي اطلاعاتي و امنيتي يكي از وجوه ممتاز ايران است و در عين حال اين را هم مي دانند كه بدون در نظر گرفتن ملاحظات امنيتي و اطلاعاتي نمي توان به مقابله با دشمن پرداخت. آمريكايي ها به خوبي مي دانند كه هر گونه تحريك ضد امنيتي، ايران را به اقدامات متقابل سوق مي دهد. در حالي كه ايران بر جنبه صلح آميز برنامه هسته اي خود تأكيد مي كند، آنان از تجهيز كشورهاي عربي به فن آوري غير صلح آميز حرف مي زنند و ايران را عملاً به تجديد نظر در سياست هسته اي خود- انتقال از انرژي صلح آميز به انرژي نظامي- فرا مي خوانند تا از اين طريق اقدامات سنگين نظامي خود در خاورميانه را توجيه نمايند. براين اساس بايد گفت ما در شرايط فعلي با يك فرآيند پيچيده و در هم تنيده از توطئه هايي مواجه هستيم كه براي به نتيجه رسيدن آن بايد ايران سرگرم شود. اگر ايران واقعاً در محيط داخلي خود سرگرم شود بازوهاي منطقه اي آن در امواج توطئه رها مي شوند و آن گاه تضعيف آنان براي اسرائيل كار آساني مي شود. جالب اين است كه در ايام انتخابات شاهد بوديم بعضي از كانديداها روي شكست سياست خارجي ايران در دوره 4 سال اخير تأكيد مي كردند. در حالي كه بيشترين حجم موفقيت ايران در عرصه سياست خارجي در طول 30 سال گذشته در اين دولت بوده است و دشمنان به خوبي مي دانند كه ايستادگي دولت نهم در برابر آنها از پشتوانه قوي و مقتدرانه رهبري انقلاب برخوردار است و در رياست و بدنه دولت خلاصه نمي شود كه از آن بيم و هراس چنداني نداشته باشند. پروژه سرگرم كردن ايران البته راه به جايي نمي برد چرا كه انقلاب از مراحل كنوني كه غير قابل تصور نبوده، عبور مي كند و تمركز ايران روي سياست خارجي دعواهاي نازل كنوني را كنار مي زند. آفتاب يزد: نگذاريد بيش از اين نااميد شويم! «نگذاريد بيش از اين نااميد شويم!» عنوان سرمقاله روزنامه آفتاب يزد است كه در آن ميخوانيد؛ در شرايط فعلي، هم سكوت بسيار مشكل است و هم سخن گفتن. نميتوان سكوت كرد زيرا سرمايهاي كه سابقه درخشان ايران و اسلام براي آن هزينه شده با خطر جدي مواجه است و به آساني سخن نميتوان گفت زيرا عدهاي مايلند هر منتقدي را جاسوس، وابسته و كافر معرفي كنند. اما اكنون به نظر ميرسد از ميان دو سختي، بايستي متهم شدن توسط متهمان واقعي را به جان خريد و پس از توكل به خدا، به اميد همراهي كساني نشست كه ظاهرا در جناح مقابل قرار دارند اما در حساسترين شرايط، مسلماني و ايراني بودن خود را در كنار پايبندي به آرمانهاي واقعي انقلاب اسلامي نشان دادهاند. پس از انتخابات 22خرداد، حوادثي به وقوع پيوست كه براي هر ايراني وطنپرست و پايبند به احكام الهي، تلخ و ناگوار بود. عدهاي غصه ميخوردند كه چرا روياي برگزاري جشن پيروزي كانديداي محبوب آنها، تعبير نشد و به جاي آن شاهد ابراز ترديدهاي داخلي و خارجي نسبت به انتخابات بودند. در اين طرف ماجرا هم كساني از طيف اصلاحطلبان، غصهدار بودند كه چرا تلاش آنها براي تشويق آراي خاموش به شركت در انتخابات، نتيجهاي برخلاف انتظار آنها به بار آورده است. اما اين غصه اوليه چندان طول نكشيد. زيرا كشور و مردم با حوادثي مواجه شدند كه نتيجه آن نگراني تعدادي از خانوادهها و ريخته شدن خونهايي بود. دغدغه نسبت به اين وضعيت، باعث شد كه علاوه بر توصيههاي همراه با اعتراض سران جبهه اصلاحات، عدهاي از سرشناسان جناح اصولگرا هم تفاوت ديدگاه خويش با فراكسيون دولتي اصولگرايان را به نمايش بگذارند و از بيتوجهي به خواستههاي معترضان انتخاباتي، انتقاد كنند. اما ظاهرا نه توصيه اصولگرايان به لزوم شنيدن سخن صدها هزار تظاهركننده كارگر افتاد و نه اعتراض جدي اصلاحطلبان. نتيجه اين بيتوجهي آن شد كه هم اكنون همه شاهد آن هستند. امروز كار به جايي رسيده كه ديگر كسي نميتواند قتل يك جوان در جريان ناآراميها را سناريونويسي خارجيها بنامد و با بياعتنايي به داغ يك خانواده، نمك بر زخم آنها بپاشد. زيرا داغدار جديد حوادث اخير، كسي است كه حتي مدعيان سناريو بودن قتلهاي قبلي براي تسليت گويي به نزد او ميروند، نايب رئيس مجلس به همين بهانه ميگويد نگران ساير بازداشت شدگان هستيم، رئيس كميسيون انرژي مجلس، بعضي برخوردهاي اخير را بدتر از برخورد با اسرا و منافقين ميداند و فرزند نظريهپرداز انقلاب - شهيد مطهري- خواستار شناسايي فوري و مجازات عامل قتل ناجوانمردانه محسن روحالاميني ميشود. البته داغ مرگ تعدادي از جوانان- از هر صنف و گروه- آن قدر سنگين است كه ساير ابعاد حوادث اخير را تحت الشعاع قرار ميدهد. دولت استثنايي نهم هم هر روز اقداماتي انجام ميدهد كه شايد يكي از اهداف آن، تحت الشعاع قرار گرفتن حوادث مختلف و نگرانيهاي بالقوه براي آينده باشد. اما دلسوزي نسبت به سرنوشت مقتولان و زندانيان، نبايستي موجب غفلت از موضوعي مهمتر يعني سختي روزافزون اعتراض و انتقاد شود. در چند هفته گذشته، به معترضان توصيه شده است كه اعتراضات خود را از روشهاي قانوني پيگيري كنند. اين توصيهاي عاقلانه است كه در صورت پايبندي كامل كارگزاران حكومتي به قانون، بيشترين دستاوردها را با كمترين هزينهها به دنبال خواهد داشت. اما آيا واقعا اين پايبندي وجود دارد؟ اگر پاسخ مثبت است چرا به معترضان اجازه نميدهند كه به استناد اصل 27 قانون اساسي، از حق اعتراض خود استفاده كنند و از آن بالاتر، چرا با معترضان، برخوردهايي صورت ميگيرد كه فرياد اصليترين چهرههاي جناح اصولگرا نيز بلند ميشود؟ فضاي امروز آنقدر پيچيده است كه بعضي از نمايندگان سرشناس مجلس هم از شناساي عوامل اصلي شرايط فعلي اظهار عجز ميكنند اما اين وضعيت، چه از روي غفلت باشد و چه براساس برنامهاي از پيش طراحي شده، نميتوان تاثير آن بر فضاي نقد و اعتراض را ناديده گرفت. تداوم اين شرايط، منجر به افزايش هزينه انتقاد خواهد شد كه نتيجه اوليه آن قرار گرفتن كارگزاران حكومتي در حاشيه امنيت است كه در سايه اين امنيت آهنين بسياري از كوتاهيها، ضعفهاي مديريتي و مفاسد موجود در اركان حاكميت با تاخير افشا خواهد شد يا مجال افشا پيدا نخواهد كرد. آنچه كه در شرايط فعلي، نااميديها را بيشتر ميكند آن است كه حتي ظاهرا مورد اعتمادترين عناصر حكومتي نيز در صورت انتقاد از برخي عملكردها، با بدترين وضع ممكن جايگاه حكومتي خود را از دست ميدهند. نگارنده هيچ قرابت فكري با وزيران معزول اطلاعات و ارشاد ندارد و حتي آنها را در به وجود آمدن شرايط فعلي، سهيم ميداند اما وزير اطلاعات كسي است كه در 30 سال گذشته، در حساسترين مناصب اطلاعاتي، امنيتي و قضايي كشور حضور داشته و بسياري از جريانات را هدايت كرده است. وزير ارشاد نيز تا چهار سال پيش، مسئوليت فضاسازي رسانهاي براي به كرسي نشستن تفكر احمدينژادي را به عهده داشته و پس از آن نيز گاه و بيگاه در مقام دفاع از عملكرد احمدينژاد، رقبا و منتقدان او را با چوب مهرورزي به شيوه دولت نهم، نوازش كرده است. اگر اين دو نفر قادر نباشند در محيط بسته دولت، انتقاداتي را - آن هم براساس نظريه صريح مراجع تقليد و رهبري نظام- متوجه رئيس دولت كنند، پس چه كسي قادر به افشاي كژيها و پليديهاي احتمالي خواهد بود؟ سرنوشت معترضان خياباني و منتقدان درون دولتي امروز در اين نقطه با هم گره خورده است كه براي هر دو گروه، انتقاد از عملكرد دولت، پرهزينه است. آيا اين تلقي، براي كشوري كه قرار است در رتبه اول منطقه قرار گيرد نااميدكننده و نگران كننده نيست؟ آنچه موجب نگراني بيشتر در اين زمينه ميباشد رفتاري است كه در حـوادث بعد از انتخابات، از برخي سران جناح اصولگرا سر زد و نقش آنها را تا حد يك سوپاپ اطمينان پايين آورد. اگــر اعــتــراضــات ظـاهـرا شـديـداللحن اخير و ابراز نگرانيهايي كه در سه روز اخير توسط چهرههاي شاخص اصولگرا مطرح شده، با پافشاري و پيگيري جدي آنها، به تغيير شرايط فعلي منجر شود ميتوان به كاهش نگرانيها اميدوار بود. اما اگر آنها بار ديگر در نقش سوپاپ اطمينان ظاهر شده باشند آن گاه اين نگراني يعني پرهزينه بودن و شايد غيرقابل پيشبيني بودن هزينه انتقاد از رئيس دولت، به يك نااميدي نهادينه در كشور تبديل خواهد شد كه تاثير درازمدت آن، بر دلسوزان اين ملك و ملت، پوشيده نيست. رسالت: اوباما و سياست تغيير «اوباما و سياست تغيير» عنوان سرمقاله روزنامه رسالت به قلم محمد كاظم انبارلويي است كه در آن ميخوانيد؛سناي آمريكا در تازهترين اقدام ضدايراني خود در يك حركت آشكار براي حمايت از آشوبگران در ايران بودجهاي 50 ميليون دلاري تصويب كرد. مقامات آمريكايي اكنون در حالي پيشنهاد گفتگو با ايران را پيگيري ميكنند و از تغيير سياستهاي مخالفت جويانه سخن ميگويند كه آشكارا طي اقدامي مداخلهجويانه 50 ميليون دلار براي تداوم آشوب در تهران سرمايهگذاري ميكنند. اينگونه اقدامات طي سه دهه گذشته براي ملت ما پوشيده نبوده است و آنها را مهم نميداند اما آنچه مهم است اين است كه اين كمك 500 ميليون دلاري را در داخل و خارج كشور چه كساني دريافت ميكنند. آنچه امروز مورد رصد ملت ما ميباشد اين است كه دريافتكنندگان اين كمكها قطعا خائن به دين ، كشور و نظام هستند، ملت هميشه به دنبال اين بوده كه فهرست دريافتكنندگان كمك از آمريكا را بداند و از آنها تبري بجويد.حوادث و رويدادهاي ناگوار پس از اعلام نتايج انتخابات كه به اردوكشي خياباني كشيد نشان ميدهد كه كل مبالغ بودجه دولت آمريكا در اين كارها هزينه شده و نياز به بودجه جديد است.وزارت اطلاعات ودستگاههاي امنيتي كشور كه با هوشمندي انقلاب مخملي زير پوسته انتخابات را با كمك ملت خنثي كردند وظيفه خطيري در اطلاعرساني اين مهم دارند. مردم ما امروز نيك ميدانند سياست واشنگتن در ارتباط با «تغيير»، رفتار خصومتآميز و مداخلهجويانه آنان را در بر نميگيرد بلكه منظور از اين «تغيير» ، تغيير ساختار حكومت در ايران است. اكنون كه انتخابات پايان يافته و ملت ايران يك مشت 40 ميليوني به دهان آمريكا و رژيم صهيونيستي زده و يك دولت برخاسته از متن مردم با 24/5 ميليون راي قرار است با اقتدار تمام در برابر زيادهخواهي هاي استكبار جهاني بايستد بايد هوشمندانه مراقب هزينه كرد 50 ميليون دلار اعتبار تصويب شده از سوي سناي آمريكا باشيم. مطابق آنچه آنها گفتهاند بخشي از اين بودجه اختصاص به گردانندگان تلويزيونها و راديوهاي فارسي زبان در خارج و نيز برخي همكاران رسانههاي مكتوب آنها در داخل خواهد يافت. طي روزهاي اخير برخي فعالان سياسي وجود هر نوع كمك خارجي به آشوبها و يا دخالت خارجي در امر مخالفت آنها با نتايج انتخابات را انكار ميكردند و آن را ساخته و پرداخته مقامات امنيتي براي توجيه برخوردشان تلقي ميكردند. خوب است آنها به اين سوال پاسخ دهند كه آيا آمريكاييها مي خواهند اين 50 ميليون دلار را به دريا يا كوير ايران براي تغيير ساختارهاي قانوني كشور بريزند؟ بالاخره افرادي در داخل و خارج عمله اين تغيير هستند كه آن را دريافت كنند؟ پاسخ روشن است . نبايد براي يافتن آن خيلي به خود فشار بياوريم. دنياي اقتصاد: جايگاه سرمايه اجتماعي در توسعه «جايگاه سرمايه اجتماعيدر توسعه»عنوان سرمقالهي روزنامهي دنياي اقتصاد به قلم ناصر يارمحمديان است كه در آن مي خوانيد؛اگر چه در تعريف سرمايه اجتماعي اجماع وجود ندارد، اما سرمايه اجتماعي را ميتوان در چند مشخصه هنجارهاي رسمي و غيررسمي، اعتماد عمومي و مشاركت اجتماعي خلاصه كرد. اعتماد مهمترين اين فاكتورها است كه به سه نوع، اعتماد درون اعضاي خانواده، اعتماد ميان مردم و اعتماد مردم به حاكميت قابل تفكيك است. مطالعات متعدد نشان داده است كه سرمايه اجتماعي با مشخصههاي مذكور، اثر مثبت و معناداري بر كاهش هزينه مبادله، توليد و تسريع در رشد اقتصادي دارد و بهرهوري را در اقتصاد افزايش ميدهد. از آنجا كه عمده دليل رشد پايين اقتصاد ايران به پايين بودن رشد بهرهوري باز ميگردد، انباشت سرمايه اجتماعي مسالهاي قابل توجه و وزندار است. در مطالعهاي كه به رتبهبندي كشورها بر اساس شاخص سرمايه اجتماعي پرداخته است، در ميان صدوپنجاهوپنج كشور، اقتصاد ايران در رتبه صدودهمين قرار دارد. اين در حالي است كه انتظار ميرود سرمايه اجتماعي با توسعه اخلاق در جامعه افزايش يابد و به طور معناداري تحت تاثير نهاد دين و مذهب قرار گيرد؛ اما مشكل از كجا است؟ از نظر رابرت پوتنام، نوع رفتار دولت تاثير بهسزايي بر روند افزايشي و كاهشي سرمايه اجتماعي دارد؛ بهطوري كه رويكرد شفافسازي در حكومتهاي دموكراتيك موجب افزايش سرمايه اجتماعي و روند محافظهكارانه، موجب كاهش سرمايه اجتماعي ميشود. افزايش بهرهوري عوامل توليد از جمله مهمترين تاثيرات سرمايه اجتماعي بر مناسبات اقتصادي است و راز آن در كاهش هزينههاي توليد و مبادلات اقتصادي نهفته است؛ زيرا در فضاي پراز اعتماد، ديگر نيازي به هزينههاي اضافي براي جلب اعتماد طرفين در مبادلات نيست و سرعت و سهولت مبادلات افزايش مييابد. همچنين تاثير سرمايه اجتماعي بر افزايش سرمايهگذاري بخش خصوصي معنا دار است؛ زيرا با رعايت هنجارها و كاهش رفتارهاي سودجويانه و فرصتطلبانه، انگيزه براي سرمايهگذاري افزايش مييابد. در مقابل، عدم وجود سرمايه اجتماعي كافي ميتواند منجر به خروج سرمايه از اقتصاد شود، همانگونه كه حقوق مالكيت، فضاي مناسبي براي سرمايهگذاري در تجهيزات توليد ايجاد ميكند، سرمايه اجتماعي نيز فضاي مناسبي را هم براي سرمايهگذاري فيزيكي و هم براي سرمايهگذاري انساني فراهم ميكند و افراد با داشتن اطمينان بيشتر از حقوق مالكيت فكري، اقدام به سرمايهگذاري ميكنند و همچنين بازدهي بيشتري را براي تحصيلات و سرمايههاي انساني به همراه دارد. يكي از تاثيرات مهم ديگر، افزايش كارآيي سياستها و تصميمات دولت است. دولتها تا زماني كه نتوانند اعتماد مردم را كسب كنند، نميتوانند سياستهاي اقتصادي موثري را به انجام برسانند. كارآيي سياستهاي دولت در بخش مالي و پولي اقتصاد به ميزان اعتماد مردم به نهادهاي سياستگذار بستگي دارد، سرمايه اجتماعي با تامين اعتماد مردم به نهادها و سازمانهاي دولتي، تاثيرگذاري تصميمات و سياستهاي دولت را تامين ميكند. در آخر بد نيست به تاثير تخريبي ساختار نفتي اقتصاد ايران بر سرمايه اجتماعي اشارهاي كرد. يكي از عوامل توليد سرمايه اجتماعي وابستگي دولت به مردم و مردم به مردم است. دولت تا به مردم وابسته نباشد، خود را در موقعيت جلب اعتماد مردم نميبيند؛ اما وجود درآمدهاي نفتي باعث عدم وابستگي دولت به مردم شده است و همچنين مانع وابستگي قشر منتفع از درآمدهاي نفتي به اقشار ديگر شده است. اميد است مسوولان ابتدا با پيبردن به اهميت مساله و سپس با شناخت و ريشه كن كردن عوامل مخرب تاثيرگذار بر سرمايه اجتماعي، موجبات انباشت بيشتر آن را فراهم كنند. قدس: از مذاکره بدون پيش شرط تا تهديد قرن 21 «از مذاکره بدون پيش شرط تا تهديد قرن 21»عنوان سرمقالهي روزنامهي قدس به قلم غلامرضا قلندريان است كه در آن ميخوانيد؛هيلاري کلينتون، وزير امور خارجه آمريکا، در مصاحبه با شبکه خبري «ان بي سي»، در مورد پرونده هسته اي ايران اظهار نموده است: «ايران حق ندارد سلاح هسته اي در اختيار داشته باشد؛ حق ندارد چرخه کامل سوخت هسته اي را با کنترل خودش در اختيار داشته باشد. ايران مي تواند از مصارف صلح آميز انرژي هسته اي استفاده کند. در اين صورت امور بسياري وجود دارد که ما با ايران مي توانيم انجام دهيم». جاي تعجب است که خانم کلينتون به خود اجازه مي دهد در خصوص برنامه هسته اي ايران با لحني آمرانه صحبت کند. او بايد به اين درجه از خرد رسيده باشد که ادبيات مزبور در عرف ديپلماتيک فاقد وجاهت قانوني است و نمي تواند کشوري را که به عنوان يک بازيگر مستقل تاکنون تعهدات خويش را در قبال مقررات بين المللي با تعاملات جهاني خويش به اثبات رسانيده است، اين گونه مورد خطاب قرار دهد. ايران اسلامي فارغ از دغدغه مقامهاي غربي، تاکنون بارها بر عدم انحراف سرمايه گذاري هسته اي خود تأکيد و اذعان کرده است که سرمايه گذاري در حوزه سلاح هسته اي در دکترين ايران جايگاهي ندارد، زيرا در وهله نخست دستيابي به سلاحهاي مخرب و کشتار جمعي منع فقهي دارد و از سوي ديگر استراتژي دفاعي ايران بر مبناي «دکترين جنگ نامتقارن» پايه گذاري گرديده است. وزير خارجه آمريکا در ادامه اظهاراتش، از پذيرش ايران داراي چرخه کامل سوخت، امتناع مي ورزد. اگر جمهوري اسلامي از داشتن چرخه سوخت محروم گردد و اين مهم به کشورهاي ديگر واگذار شود، استقلال کشور مخدوش و همکاري کشورهاي ديگر با ايران در راستاي تأمين سوخت هسته اي از يک مفهوم فني به يک جايگاه امنيتي تبديل خواهد شد تا از اين رهگذر خواسته هاي نامشروعشان را تحميل نمايند. به همين دليل جمهوري اسلامي بر داشتن چرخه سوخت در داخل کشور تاکيد مي نمايد تا بتواند فعاليتهاي صلح آميز هسته اي را بر اساس نيازها و اقتضائاتش مديريت کند. گفتني است، دموکراتها پس از به قدرت رسيدن تلاش کردند با اتخاذ مشي متفاوت، موضوع هسته اي ايران را هدايت کنند، به نحوي که اوباما در اظهارنظري در اين زمينه مي گويد: «من درک مي کنم که ايران براي انرژي مصرفي خود به انرژي هسته اي نيازمند است و حق دارد از انرژي صلح آميز هسته اي استفاده کند.» اين در حالي است که جرج بوش پيش از اين گفته بود ايران با توجه به داشتن ذخاير عظيم نفت و گاز، به انرژي هسته اي نياز ندارد. تجربه اندوزي از هشت سال رياست جمهوري جرج بوش، به دولت اوباما ثابت کرد به کارگيري لفاظي هاي رواني- رسانه اي؛ مانند احتمال عملياتي کردن سناريوي حمله نظامي و يا حمايت از تغيير رژيم، فقط مي تواند بحرانهاي آمريکا را در حوزه استراتژيک خاورميانه افزايش دهد و استفاده از گفتمان زور در برابر ايران که از ظرفيتهاي ژئواستراتژيکي و «نرم افزاري- سخت افزاري» قابل توجهي برخوردار است، نمي تواند گفتمان مناسبي براي تعامل با جمهوري اسلامي ايران باشد. از سوي ديگر، مواضع مشحون از فراز و فرود اوباما و همکارانش، ايده رويکرد متمايز وي از سلف جمهوريخواهش را با حجمي از ترديد مواجه کرده است. بر کسي پوشيده نيست، مقامهاي کاخ سفيد اگر مصمم به تغيير مواضع در تعاملات هسته اي با ايران مي باشند، بايد ديدگاه هاي آنها از تبلور عيني در اظهارنظرها و اقدامها برخوردار باشد که پارادوکس رفتاري اوباما اين موضوع را تأييد نمي کند. ليدر نظام سلطه در حالي از مذاکره بدون پيش شرط سخن مي گويد که همچنان بر پروژه ايران هراسي با ادعاي تهديد ايران براي امنيت جهاني، تأکيد مي نمايد. رئيس جمهور آمريکا در ديدار از مسکو ضمن اينکه ايران را در رديف کره شمالي قرار داد، اذعان نمود که اين دو کشور براي قرن 21 تهديد هستند. بررسي سخنان اوباما در قبال ايران از بدو ورود به کاخ سفيد تاکنون، بيانگر مواضع شناور، ژله اي و ضد و نقيض وي مي باشد. به سخن ديگر، خروجي اظهارات اوباما به شکل محتوايي استمرار ايده هاي جرج بوش مي باشد، با اين تفاوت که وي همان هدفها را در قالبي جديد و با لحني متفاوت بيان مي کند. جمهوري اسلامي در اقدامي فراتر از تعهداتش در «ان پي تي» براي بر طرف کردن ابهامهاي موجود، همکاري گسترده اي را با آژانس شروع نمود که تعليق داوطلبانه يکي از مهمترين رفتارهاي مورد نظر بود. اين در حالي است که طرف مقابل با امنيتي نمودن فضاي مذاکرات، روند گفتگوها را با کندي و بعضاً با بن بست روبرو ساخت. بدين ترتيب، هيچ دليلي براي محروم کردن ايران از چرخه سوخت وجود ندارد و مصوباتي که در شوراي حکام يا شوراي امنيت درباره پرونده هسته اي ايران تصويب شده است، استناد قانوني ندارد. طرف غربي بايد بداند که ناديده گرفتن مسير حقوقي و فني اين فرايند، نه تنها مشکلي را از آنها حل نمي کند بلکه بر پيچيدگي موضو ع بيش از پيش مي افزايد. هجمه امنيتي و سياسي به انرژي هسته اي ايران تاکنون نتوانسته مسير احقاق حقوق ملت ايران را مسدود نمايد و اگر چه روند پيشرفت را در برخي مواقع با کندي مواجه نموده، هيچ گاه آن را متوقف نکرده است. دولتهاي غربي نبايد اين مهم را فراموش کنند که 6 سال تلاش براي متوقف کردن پروژه هسته اي ايران بي نتيجه بوده، لذا شايسته است با احترام به حقوق ملتها، ضمن شناسايي حق آنان، از تخريب مسير تعاملات ديپلماتيک بين کشورها پرهيز کنند. رئيس جمهور آمريکا بايد با عبرت از اسلاف خويش و شکستهاي پي در پي استراتژيهاي مقامهاي آمريکايي در منطقه و جهان، از پيروي مواضع شکست خورده آنها بپرهيزد و تلاش کند با به رسميت شناختن حق هسته اي جمهوري اسلامي، بر ديدگاه هاي هژمونيک شمال- جنوب مقامهاي گذشته کاخ سفيد خط بطلان کشيده و با اتخاذ گفتمان فرا آتلانتيکي، براي تسريع و تسهيل تعاملات هسته اي، فضاي مناسبي را ترسيم نمايد. سياست روز: نگاه رئيس جمهور به كجاست؟ «نگاه رئيس جمهور به كجاست؟» عنوان سرمقاله روزنامه سياست روز به قلم سيد ياسر سياح است كه در آن مي خوانيد؛ ايران، کشوري با ظرفيتها و استعدادهاي بالاست. در اين حقيقت شکي نيست و مشارکت 40 ميليون نفر در انتخابات رياست جمهوري بارزترين مصداق اين حقيقت است. مردمي که داراي ظرفيتهايي اينچنين بالا هستند، يقينا نخبگان و راهبراني کارآمد، متفاوت، مخلص و البته کارآزموده را درون خود پرورش داده و ميدهند. اين حقيقت نيز مصداقهاي فراواني دارد. عدم انحراف مجريان امور در بدو پيروزي انقلاب اسلامي از مسير انقلاب در شرايطي که يکايک راهبران و تئوريسينهاي انقلاب ترور شدند شاهد خوبي بر اين مدعاست. حتي وقتي دشمنان اين آب و خاک براي حذف فيزيکي به سراغ مديران اجرايي و حتي رئيس دولت رفتند نيز جانشينان آنها با تدبير و البته از خودگذشتگي ، از مسير انقلاب منحرف نشده و با گردن گرفتن کاستيها و دل سپردن بر اجماع عمومي و مشروعيت ناشي از آن با تمامي دشواريها قطار انقلاب را به ايستگاه 30 سالگي رساندهاند. اما تمامي حقيقت شامل اين موارد نيست. مردمي که با استعدادهاي بالاي خود همواره و در سختترين لحظات، تهديدهاي مبتلا به کشور را براي دولتمردان تبديل به فرصت کردند امروز با چشماني نگران وقايع غير قابل توجيه روزهاي اخير را مينگرند. در اين شرايط که دلايل چنين تکانههايي که به ساخت سياسي و اجرايي کشور وارد ميشود براي مردم و البته نخبگان شفاف نيست، موتور شايعه با حداکثر دور خود کار ميکند و خلاقانه و مبتکرانه، پايههاي درخت 30 ساله انقلاب را که براي به ثمر نشستن آن، عزيزترين عزيزان کشور فداکاريها کردهاند را به تيرهاي ترديدافکنانه خود نشانه ميرود. از اين حقيقت گريزي نيست که نجواهاي در گوشي عامه، که ناشي از توجيهناپذيري وقايع اخير است در آستانه تشکيل دهمين دولت پس از انقلاب، فداکاري ديگري را ميطلبد. بيترديد در برابر اين حقيقت لازم است که رئيس دولت از ظرفيتهاي بيکران ملت و نخبگان آنها استفاده کرده و ضمن ارائه توضيح قانع کننده براي وقايع اخير، تمامي ظرفيتهاي نخبگان را با اقداماتي عملي ونه برخوردهايي حذفي به کار گيرد. آيا رئيسجمهور چشمان نگران تودههايي که بواسطه عدم توضيح شفاف وقايع اخير، گزينهاي جز نجوا کردن ندارند را ميبيند؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 347]
صفحات پیشنهادی
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز ايران - vazeh.com :: واضح پايگاه ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز ايران- روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه گزيده برخي از آنها در زير ميآيد.
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز ايران- روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه گزيده برخي از آنها در زير ميآيد.
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز - اضافه به علاقمنديها
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جمهوري اسلامي: ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه برخي از آنها در زير ميآيد. جمهوري اسلامي: ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز - vazeh.com :: واضح پايگاه جامع ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز جام جم «منشور حوزويان» عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم مهندس عزتالله ضرغامي است كه در َآن ميخوانيد: سخنان رهبر معظم انقلاب در جمع ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز جام جم «منشور حوزويان» عنوان سرمقاله روزنامه جام جم به قلم مهندس عزتالله ضرغامي است كه در َآن ميخوانيد: سخنان رهبر معظم انقلاب در جمع ...
- گزيده سرمقاله برخي از روزنامههاي صبح امروز كشور
گزيده سرمقاله برخي از روزنامههاي صبح امروز كشور-* تهران امروز روزنامه تهران امروز در يادداشت خود با عنوان الزامات وحدت ملي و اسلامي به قلم امير دبيريمهر آورده است:وحدت ...
گزيده سرمقاله برخي از روزنامههاي صبح امروز كشور-* تهران امروز روزنامه تهران امروز در يادداشت خود با عنوان الزامات وحدت ملي و اسلامي به قلم امير دبيريمهر آورده است:وحدت ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز - vazeh.com :: واضح پايگاه جامع ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز مردم سالاري«لزوم توجه به نبض اقتصادي کشور» عنوان يادداشت روز روزنامه مردم سالاري به قلم ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز مردم سالاري«لزوم توجه به نبض اقتصادي کشور» عنوان يادداشت روز روزنامه مردم سالاري به قلم ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز - vazeh.com :: واضح پايگاه جامع ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز روزنامههاي صبح امروز كشور در سرمقالههاي امروز خود به مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه گزيده برخي از آنها در ذيل ميآيد. سياست روز ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز روزنامههاي صبح امروز كشور در سرمقالههاي امروز خود به مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه گزيده برخي از آنها در ذيل ميآيد. سياست روز ...
گزيده سرمقاله روزنامههای صبح امروز ايران
گزيده سرمقاله روزنامههای صبح امروز ايران-روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه گزيده برخي از آنها در زير ميآيد.
گزيده سرمقاله روزنامههای صبح امروز ايران-روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداختهاند كه گزيده برخي از آنها در زير ميآيد.
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز - vazeh.com :: واضح پايگاه جامع ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز گزیده برخی روزنامه های صبح امروز سه شنبه به شرح زیر می باشد خراسان: دستاوردهاي ناگفته هدفمندي يارانه ها«دستاوردهاي ناگفته ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز گزیده برخی روزنامه های صبح امروز سه شنبه به شرح زیر می باشد خراسان: دستاوردهاي ناگفته هدفمندي يارانه ها«دستاوردهاي ناگفته ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز ايران
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز ايران-گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز ايران روزنامههاي صبح امروز ايران سرمقالههاي خود را به موضوعات و مسايل مختلف ايران و جهان ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز ايران-گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز ايران روزنامههاي صبح امروز ايران سرمقالههاي خود را به موضوعات و مسايل مختلف ايران و جهان ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز روزنامههاي ... گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به ...
گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز-گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز روزنامههاي ... گزيده سرمقاله روزنامههاي صبح امروز روزنامههاي صبح امروز ايران در سرمقالههاي خود به ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها