واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: دنیای ممدوح و مذمومرابطه دنیا و آخرت از دیدگاه مرحوم نراقى(2)
از برخى روایات نیز استفاده مىشود كه میان دنیا و آخرت تنافى و تضادى نیست، بلكه میان این دو رابطه تنگاتنگى وجود دارد. امام صادق علیه السلام مىفرماید: «از ما نیست كسى كه دنیایش را به جهت آخرت و آخرتش را به جهت دنیایش ترك كند.» (1) امیرالمؤمنین در جواب شخصى كه از دنیا مذمت مىكرد فرمود: «ان الدنیا دار صدق لمن صدقها و دار عافیة لمن فهم عنها و دار غنى لمن تزود منها و دار موعظة لمن اتعظ بها مسجد احباء الله و مصلى ملائكة الله و مهبط وحى الله و متجر اولیاء الله اكتسبوا فیها الرحمة و ربحوا فیها الجنة؛ دنیا سراى صدق و راستى است براى كسى كه او را تصدیق كند و خانه امن و عافیت است براى كسى كه حقیقت آن را دریافت و سراى توانگر شدن است براى كسى كه از آن توشه گرفت و خانه پند است براى كسى كه از آن پند گرفت، دنیا مسجد دوستان خدا و محل نماز فرشتگان الهى مىباشد. جاى فرود آمدن وحى و محل تجارت اولیاء خدا مىباشد. در دنیا به فضل و رحمت خدا نایل گشتند و بهشت را سود بردند.» (2) مرحوم ملا احمد نراقى با تقسیم دنیا؛ به مذموم و ممدوح این تعارض را رفع كرده است؛ یعنى روایاتى را كه در مذمت دنیا وارد شده و آن را مقابل آخرت مىداند، مراد آنها همان دنیاى مذموم است و روایاتى كه از دنیا ستایش كرده، دنیاى ممدوح و مورد نظر آنها است. در روایت دیگر امام باقر علیه السلام نه تنها دنیا را مانع رسیدن به آخرت نمىداند، بلكه از دنیا به عنوان كمك و مددكار انسان در راه رسیدن به آخرت یاد مىكند و مىفرماید: «نعم العون الدنیا على الاخرة؛ دنیا بهترین كمك است براى آخرت.» (3) روشن است این دو دسته روایات با هم تعارض دارند. مرحوم ملا احمد نراقى با تقسیم دنیا؛ به مذموم و ممدوح این تعارض را رفع كرده است؛ یعنى روایاتى را كه در مذمت دنیا وارد شده و آن را مقابل آخرت مىداند، مراد آنها همان دنیاى مذموم است و روایاتى كه از دنیا ستایش كرده، دنیاى ممدوح و مورد نظر آنها است. حظ نفس و خوش گذرانیدن در دنیا بر دو قسم است: آن كه صاحبش را به عذاب مىرساند و آن را حرام گویند و دیگرى آن كه به عذاب نمىرساند ولكن باعث طول حساب و محرومى از درجات بلند و مراتب ارجمند در آخرت مىگردد و آن را حلال نامند.ایشان در بیان این دو قسم مىگوید: «وصول به اعلا مراتب سعادت و فوز به بساط قرب حضرت خالق البریات حاصل نمىشود، مگر به صفاى دل و حب خدا و انس به آن و سبب صفاى دل بازداشتن نفس از شهوات دنیویه است و عبادت كردن و طاعت نمودن و سبب حب خدا و معرفت اوست و آن نمىشود مگر به دوام فكر و آثار عجیبه و بدایع غریبه او و باعث انس كثرت یاد خدا و مداومت بر آن است و این سه صفت است كه آدمى را نجات مىدهد و او را به مراتب سعادت مىرساند و اینها باقیات الصالحاتاند و شكى نیست كه هر كه در صدد تحصیل این سه صفت و اسباب آن باشد سالك راه آخرت است و خود ظاهر است كه تحصیل اینها به صحت بدن محتاج و آن موقوف است بر غذایى كه حیات آدمى بدان باقى و لباسى و سكنایى و هر یك از اینها محتاج به اسبابى چند هستند. پس هر كه از دنیا به همین قدر از براى تحصیل آخرت بردارد از اهل دنیا نخواهد بود، بلكه دنیا در حق او مزرعه آخرت خواهد بود. بلى اگر از این قدر كمتر را هم به قصد حفظ نفس و تنعم در دنیا فراگیرد داخل اهل دنیا خواهد بود ولكن حظ نفس و خوش گذرانیدن در دنیا بر دو قسم است: آن كه صاحبش را به عذاب مىرساند و آن را حرام گویند و دیگرى آن كه به عذاب نمىرساند ولكن باعث طول حساب و محرومى از درجات بلند و مراتب ارجمند در آخرت مىگردد و آن را حلال نامند.» (4) امام باقر علیه السلام نه تنها دنیا را مانع رسیدن به آخرت نمىداند، بلكه از دنیا به عنوان كمك و مددكار انسان در راه رسیدن به آخرت یاد مىكند و مىفرماید: «نعم العون الدنیا على الاخرة؛ دنیا بهترین كمك است براى آخرت.بنابراین مىتوان گفت آن چه مذموم است به نظر مرحوم نراقى دلباختگى به دنیا و دنیاگرایى است نه زندگى دنیا و صرف علاقه به امور دنیوى و مدح و ذم دائر مدار قصد و نیت انسان است. بنابراین، اشتغال به كسب و كار و صنعت و تجارت و كشاورزى و هم چنین قبول مقام و منصب و مسئولیتهاى اجتماعى با زهد و اهل آخرت بودن ناسازگارى ندارد. سخن مرحوم نراقى برگرفته از كلام و سیره معصومین علیهم السلام است. بندگان خاص خدا مانند سایر مردم به كسب و كار و فعالیت مىپردازند و حتى وقتى به حكومت و ولایت و زمامدارى و فرماندهى و اداره امور زندگى اشتغال دارند همه را در راه رضاى حق و اداى وظیفه انجام مىدهند كه مصداق بارز آن حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است كه با سپاهى انبوه عازم جنگ بود كفش كهنه و بىارزش خود را به ابنعباس نشان داد و فرمود: به خدا سوگند این كفش كهنه در نظر من محبوبتر است از امارت و حكومت مگر این كه حقى را برپا بدارم و یا جلوى باطلى را بگیرم.» (5) مرحوم سید بن طاووس در رفع شبهه عدم امكان جمع میان ثروت و زهد مىگوید: «پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و سلم بىنیازترین اهل دنیا بودهاند، ولى دیگران را بر خود مقدم مىداشتند. در كتاب تاریخى دیدم كه از امیرالمؤمنین علیه السلام روایت شده است كه آن حضرت فرمود: من با فاطمه علیهاالسلام ازدواج نمودم در حالى كه براى من فرشى نبود و امروز داراى اموال موقوفهاى هستم كه اگر بر تمامى بنىهاشم تقسیم نمایم همه را كفایت مىكند.» (6) وصول به اعلا مراتب سعادت و فوز به بساط قرب حضرت خالق البریات حاصل نمىشود، مگر به صفاى دل و حب خدا و انس به آن و سبب صفاى دل بازداشتن نفس از شهوات دنیویه است و عبادت كردن و طاعت نمودن و سبب حب خدا و معرفت اوست.نسبیت زهد مرحوم ملا احمد نراقى زهد و بىاعتنایى به دنیا را نسبت به افراد مختلف جامعه یكسان ارزیابى نمىكند و مىگوید: «هم چنان كه والد ماجد حقیر قدس سره فرموده است حق آن است كه حكم زاهد به اختلاف اشخاص و اوقات مختلف مىشود؛ زیرا كه شان یك نفر تنها غیر از شان صاحبان عیال است و كسى كه قدرت بر كسبى ندارد و همت او بر تحصیل علم و عمل مقصور است حال او غیر از حال اهل كسب و صنعت است و همچنین اوقات و اماكن مختلف است در بعضى ولایات و نسبت به بعضى از اشخاص تحصیل قدر ضرورى در هر روز ممكن است و در بعضى دیگر چنین نیست... حق آن است كه جاه مانند مال است و بسیار مىشود كه آدمى در ولایتى یا زمانى اتفاق مىافتد كه گذران امر معیشت او به قدرى از جاه و مرتبت موقوف است پس در این قدر حرجى نیست و منافاتى با زهد ندارد و از دنیا نیست. هم چنان كه از اخبار و آثار مستفاد مىشود. (7) پىنوشتها: 1- شیخ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج 12، ص 49. 2- نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام، كلمات قصار، 126. 3- محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 72، ص 127. 4- ملا احمد نراقى، معراج السعادة، ص 265. 5- نهج البلاغه. 6- زین العابدین قربانى، اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامى، ص 147. 7- ملا احمد نراقى، معراج السعاده، ص 286. "محمد سبحانىنیا" پیوند به:آیا دنیا و آخرت مقابل هم اند؟!زندگی نامه ملا احمد نراقی(ره)جایگاه علمی ملا احمد نراقیملا احمد نراقی در منظر دیگرانروش تقویت نفسمعرفی کتاب خزائن
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 347]