واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: بالاخره دنیا خوبه یا بد؟
ما در آموزه های دینمان ، در روایات و آرای بزرگان گاه در مورد یک موضوع واحد به ارا و منقولات متناقضی بر می خوریم و در نتیجه دچار حیرانی و سرگردانی میشویم که بالاخره کدامیک درست است ؟ یکی از ایم مسائل دنیا و توصیفات آن است که گاه مدحش آمده و زیبا خوانده اندش و گاه مذموم و زشت !دنیای ممدوح و دنیای مذموم : رابطه انسان با جهانی که درآن زندگی می کند چیست؟ انسان آیا مجرمی است که محکوم به حبس ابد بوده و دنیا زندان اوست؟ وجود انسان در این عالم خاکی چه معنایی می تواند داشته باشد ؟چرا این همه از دنیایمان بدگویی می شود؟ به کرات هر یک از ما ذم دنیا را از زبان بزرگان و خاصان و اندیشمندان و سخنوران شنیده ایم و در کتاب های مختلف اخلاقی در مورد آن خوانده ایم اما یک سؤال، آیا جایز است آدمی با آن همه بزرگی و ارزش که برایش قایلند در دنیایی سیر کند که هر چه از آن گفته اند چیزی نبوده جز زشتی و ناپاکی و بی پیرایگی و ناپسندی. ارتباط انسان با دنیایی که در آن به سر می برد قابل انکار نیست، حتی یک فرد را در عالم نخواهی یافت که مدعی این امر باشد که با جهان اطرافش هیچگونه ارتباطی ندارد. اما چگونه می توان دو امر را یکی بزرگ و پر از استعداد و با قابلیت های فراوان برای خیر و نیکی و دیگری کوچک و پر از شائبه و نواقص و زشتی را با یکدیگر مرتبط دانست؟جواب این است :دنیایی که هر یک ازما در ذهنمان ترسیم کرده ایم ،اموری که به عنوان واقعیت تلقی می کنیم ،مسائلی که به عنوان حقیقت می پنداریم نیاز به یک بازنگری دارد. آیا به حقیقت آن ایمان داری ؟آیا یقین داری که نهایت این راه تو را به منزلی خواهد رساند که تو مقصودت را در آن بیابی ؟این بازنگری ،بازنگری تعریفات و معنا و مقصودمان است .دنیا را باید تعریف کرد باید گفت چه دنیای مذمو م است و چه دنیایی ممدوح.آیا دنیا به معنای مطلق، ناپسند و مذموم است ؟خیر اسارت و بندگی است که مورد رضایت نیست .عالم و کائنات ،زمین و زمان هستند اما وجودشان چه سودی به حال آدم دارد ؟دنیا برای آدمی آفریده شده و غلام حلقه به گوش بشر است و این است که در حدیث قدسی آمده است :«یا بنَ ادمَ خَلَقتُ الاَشیاءَ لِاجلِکَ وخلَقتُکَ لِاجلی»؛ همه چیز را برای انسان آفریده شده و انسان برای خدا .اما با کمی دقت متوجه خواهیم شد که جایگاه انسان و دنیا با یکدیگر عوض شده ، غلام حلقه به گوش امیری نیرومند گشته و انسان اسیری که یوق اسارت را برگردن نهاده و این را به خواست خویش رقم زده است .آدمی اسیر دنیایی است که خود رنگ زشتی و ظلمت را بدان داده است و اوست که این صفحه را نقاشی کرده است و و نقابی زشت بر چهره او نهاده است . آنچه که دنیای مذموم و ناپسند نامیده می شود مطلق دنیا نیست، دنیایی است که خود هدف قرار گیرد، دنیایی است که آدمی را از رسیدن به کمال نهایی اش باز دارد و این اسارت و بندگی است که مذموم و ناپسند است دنیای مذموم کدام است ؟دنیای مذموم دنیایی است که ما مذمومش ساختیم ،دنیایی است که خود را اسیر آن کرده و خود را از نعمت حرکت و پرواز محروم ساخته ایم .دنیا وجودش برای آدمی است .گهواره و پرورشگاه انسانیت است .جاده ایی است که باید از آن عبور کرد و به مقصد رسید .کدامین انسان عاقل به امید مقصد مسافر راه گشته و در طی مسیر به جاده ایی خاکی که پر از خطرات و صرفاً مقدمه و وسیله ایی برای هدف و مقصود است دل می بندد و خود را از نعمت سر منزل مقصود محروم می سازد .
به قول استاد بزرگ شهید مطهری : مقصود از علاقه و تعلق ،بسته بودن به امور مادی و دنیوی و در اسارت آنها بودن است که توقف است و رکود است و باز ایستادن از حرکت و پرواز است و سکون است و نیستی است .این است که دنیا پرستی نام دارد و اسلام سخت با آن مبارزه می کند و این است آن چیزی که بر ضد نظام تکاملی آفرینش است و مبارزه با آن همگامی با ناموس تکاملی آفرینش است .(شهید مرتضی مطهری /سیری در نهج البلاغه /ص 278) رابطه جهان با انسان : به سؤال اولمان باز میگردم ،رابطه انسان و جهان چگونه رابطه ایست ؟علم به این پیوند و رابطه چگونگی عکس العمل و و برخورد با دنیا را روشن می سازد .مولایمان علی (علیه السلام )این رابطه را با تعبیراتی بسیار زیبا بیان می دارد که هر یک حاکی از معنایی عمیق و پر بار است .الا وَ اِنَ الیَومَ المِضمارُ وَ غَداً السِباقُ .آگاه باشید امروز روز تمرین و آمادگی و فردا روز مسابقه است (نهج البلاغه ترجمه دشتی خطبه 28)«اَلدّنیا...متجَرُاولِیاءِالله.» ؛ دنیا جایگاه تجارت دوستان خداست .(نهج البلاغه دشتی ، حکمت 131)«اَلدّنیا...مَسجِدُاحِباءِالله» ؛ دنیا سجده گاه دوستان خداست . دنیای مذموم دنیایی است که ما مذمومش ساختیم ،دنیایی است که خود را اسیر آن کرده و خود را از نعمت حرکت و پرواز محروم ساخته ایم .دنیا وجودش برای آدمی است .گهواره و پرورشگاه انسانیت است .بنابراین آنچه که دنیای مذموم و ناپسند نامیده می شود مطلق دنیا نیست ،دنیایی است که خود هدف قرار گیرد ،دنیایی است که آدمی را از رسیدن به کمال نهایی اش باز دارد و این اسارت و بندگی است که مذموم و ناپسند است . دنیای ما فرصتی است طلایی که در اختیارمان گذارده اند تا انسانیت خود را به نمایش بگذاریم .مزرعه است باید در آن کشت تا نتیجه را درو کرد و هر آنچه بکاری همان بدروی.میدان مسابقه است ،مسابقه انسانیت .دنیا زشت و ناپسند نیست اگر نیک بنگری آن را جز زیبایی و بزرگی و نظم و حکمت و تجلی خداوند متعال نخواهی یافت . آنچه آن را ناپسند جلوه می دهد عمل است ،برخورد و عکس العمل ما در برابر رویدادهایش است که آن را معنا دار می سازد چنانکه امیر مومنان علی (علیه السلام ) سخن مردی را که زبان به مذمت دنیا گشوده بود شنید که او می پنداشت که دنیای مذموم همین جهان عینی مادی است مورد ملامت قرار داد و به اشتباهش آگاه نمود.شیخ عطار این جریان را در مصیبت نامه به شعر درآورده می گوید: آن یکی در پیش شیر دادگر ذّم دنیا کرد بسیار مگرحیدرش گفتا که دنیا نیست بد بد تویی زیرا که دوری از خرد هست دنیا برمثال کشتزار هم شب و هم روز باید کشت و کارزانکه عزّو دولت دین سر به سر جمله از دنیا توان برد ای پسر تخم امروزینه فردا بردهد ور نکارد ای دریغا بر دهد پس نکوتر جای تو دنیای توست زانکه دنیا توشه عقبای توست تو به دنیا در،مشو مشغول خویش لیک در وی کار عقبی گیر پیشچون چنین کردی دنیا نکوست پس برای این ،تو دنیا دار دوست نتیجه : اسلام جهان مادی را شایسته کمال مطلوب انسان نمی داند و مقام انسان و ارزش های عالی انسان برتر و والاتر از این است که خویش را بسته و اسیر و برده مادیات این جهان نماید. و این است آن دنیای مذموم . مریم پناهنده بخش نهج البلاغه تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 633]