واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: تئوریزه نشدن مدل حکومت دموکراسی اسلامی
در قانون اساسی ساختار حکومت، گردش کار قوای سه گانه، نقش رهبری، حاکمیت مردم و کارکرد شورای نگهبان به خوبی ترسیم شده است و بر اساس این نقش ها، نهادهای کارآمدی نیز ایجاد گردیده اند. با این وصف «دموکراسی اسلامی» به تعبیر استاد مطهری، و «مردم سالاری دینی» به تعبیر مقام معظم رهبری و «دموکراسی قدسی» به تعبیر حجت الاسلام و المسلمین علی اکبر صادقی رشاد، به عنوان روشی حکومتی تئوریزه نگردیده است و مسائل و ابهامات بسیاری درباره منشاء آسمانی یا زمینی حکومت دینی، در فضای روشنفکری مورد کنکاش قرار می گیرد. برخی منتقدان حکومت دینی ضرورت برگزاری رفراندوم میان «آمریت» و «مردم سالاری» را به این امید که زمینه ای برای ترویج دموکراسی در جامعه فراهم آورده و تا آن جا که ممکن است حضور نهاد دین در اداره امور جامعه را محدود کنند، عنوان می کنند. برخی از روشنفکران ایرانی مقیم آمریکا، ظهور نسل چهارم روشنفکران ایرانی را به فال نیک می گیرند و از این که آنان خود را از گرایش های ایدئولوژیک و آخرن اندیشی، رها کرده اند و روی زمین راه می روند و به جای غوطه ور شدن در دنیای آرمان شهر، به راه های طی شده در غرب چشم امید دوخته اند، ابراز شادکامی می کنند. این قبیل روشنفکران به استقرار حکومتی سکولار در ایران می اندیشند و آرزو دارند حریم دین از سیاست جدا شده، با روی کار آمدن نظام اجتماعی ای مبتنی بر اندیشه های دموکراسی لیبر ال، فاصله ایران و تمدن غرب کاهش یابد.در قانون اساسی ساختار حکومت، گردش کار قوای سه گانه، نقش رهبری، حاکمیت مردم و کارکرد شورای نگهبان به خوبی ترسیم شده است و بر اساس این نقش ها، نهادهای کارآمدی نیز ایجاد گردیده اند اینان با تشویق نسل چهارم روشنفکران ایرانی به پدرکشی و نقد و رد اندیشه های نوآورانی چون جلال آل احمد و دکتر علی شریعتی که تصویر مصلحانه ای از دین و سنت های اجتماعی ترسیم کرده اند، امیدوارند حافظه تاریخی، غنی و کارآمد جامعه در باب تلفیق و تلازم دین و سیاست از بین برود و کشور به سمت دموکراسی اومانیستی حرکت کند. در دوران معاصر متاثر از تحولات فکری، اجتماعی و صنعتی، دموکراسی های آمیخته با سوسیالیسم و لیبرالیسم در گوشه و کنار جهان روی کار آمده اند ون مراحل رشد تدریجی و اصلاح مسیر و تحونل خود را پشت سر گذاشته اند. این نوع دموکراسی ها، در ذهنیت سیاسی غرب مفهوم شناخته شده ای دارند. متفکر ان غربی پس از رنسانس به طور جدی با نهاد دین و حاکمیت سخت گیرانه کلیسا، برخورد کردند و با رها ساختن جامعه از نفوذ کشیش ها و جانشین کردن عقل بشری به جای الهیات قرون وسطایی مسیحیت، دنیایی دل انگیز و پرهیجان بر پایه تجدد و پیشرفت، برای مردم به وجود آورند. طیف وسیعی از روشنفکران شرق نیز باور دارند که راه تکامل جوامع شرقی از همان مسیر می گذرد و لازمه تمدن و پیشرفت، منزوی کردن نهاد دین و استقرار نظام سکولار در جامعه می باشد.
این اندیشه اگر چه امروز با الفاظ و عبارات مدرنی در حوزه های روشنفکری بیان می شود، اما سخن تازه ای نیست و حداقل از صدر مشروطه تاکنون، مبلغان شناخته شده ای در ایران داشته است. ظهور مصلحانی چون سید جمال الدین اسدآبادی تا استاد مرتضی مطهری نیز برای بیان حقیقت تفاوت اسلام و مسیحیت بوده است. اینان معتقدند اسلام به عنوان دینی جامع و مسخ نشده، این استعداد را دارد که نگاهی رسا به انسان و نیازهای دنیوی و اخروی او بیندازد و طرح و برنامه راهگشایی برای اصلاح امور دنیا و آخرت وی به ارمغان آورد. از دیدگاه این مصلحان، دنیا و آخرت متضاد نیستند و وحی و دین مکمل همدیگرند. دنیای ممدوح اسلام چیزی غیر از دنیای مذموم است و اسلام، مدافع عقل و علم و تفکری است که در راه نفی استعمار و استبداد و از بین بردن فقر و عقب ماندگی مسلمین می کوشد و در راه توسعه و پیشرفت ملل مسلمان همت می گمارد. دنیای ممدوح اسلام چیزی غیر از دنیای مذموم است و اسلام، مدافع عقل و علم و تفکری است که در راه نفی استعمار و استبداد و از بین بردن فقر و عقب ماندگی مسلمین می کوشد و در راه توسعه و پیشرفت ملل مسلمان همت می گمارددر دو قرن اخیر چند موضع شناخته شده در مقابل دین وجود داشته که مهم ترین آن ها عبارتند از: 1. موضع ماتریالیست ها و مارکسیست ها؛ این گروه دین را افیون توده ها دانسته اند ون نفی آن را برای تکامل جامعه ضروری تشخیص داده اند. 2. موضع پیروان مکتب های غربی برخاسته از اومانیسم؛ این گروه نیز به جدایی دین از سیاست معتقد است ون غالباً دین را منحصر به امور شخصی می داند. 3. موضع معتقدان به مماشات با خلفای جور و شاهان؛ صاحبان این اندیشه که در دوران قاجار رواج بیش تری داشت، تصور می کنند سلطنت در معیت ون تحت نفوذ و امر و نهی عالمان دین، می تواند جلو هرج و مرج را بگیرد و منشاء اثر گردد. 4. موضع کسانی که دین را قابل تلفیق با مارکسیسم و یا لیبرالیسم می دانند هر طیف از این دون جریان بر اساس استدلال هایی شبه علمی، برای بیداری مردم و سازماندهی جنبش های تند و یا آرام اجتماعی مخلوطی از دین و یکی از مکاتب وارداتی را ضروری می دانند و به طور رسمی یا غیررسمی ایدئولوژی های التقاطی درست می کنند. 5. موضع کسانی که دین را مقوله ای مطلقاً آخرت گرا می دانند و آن را در حد سنتی اجتماعی انگاشته و به نوعی دین را از سیاست جدا می دانند. 6. موضع مصلحان دینی؛ نگاه مصلحان دینی به شریعت نگاه ویژه ای است. آنان دین را محصول اراده خداونند برای حیات طیبه انسان ها در دنیا و آخرت ارزیابی می کنند و با ارائه تصویر جامعی از دین، انسان ها را به مبارزه با جهل و استبداد و ظلم و روی آوردن به علم و پیشرفت و تکامل ترغیب می نمایند. مصلحان دینی در تمام جهان اسلام فعالیت داشته اند و اکنون نیز راهن آنان رهروان فراوانی دارد. آخرین و کارسازترین این مصلحان، امام خمینی (ره) بود که با طرح اندیشه جمهوری اسلامی، راه جدیدی در دنیای اسلام باز کرد و ایران را از زیر چکمه شاهان و حکومت استبدادی شان نجات داد. در حقیقت نظریه دموکراسی اسلامی، تبلور مجاهدت مصلحان دینی دون قرن اخیر است. صاحبان و پیروان پنج موضع سابق الذکر، یا میانه خوبی با مصلحان دینی و خط مشی آنان ندارند یا در جهت نفی موجودیت و اثبات عدم کارآیی آنان می کوشند. دفاع برخی دینداران عوام از حوزه شریعت، اگرچه برای حمایت از مصلحان دینی انجام می شود، ولی چون غیرفنی و نارساست، در نهایت سودی برای آنان ندارد و مورد سوءاستفاده مخالفان ایشان قرار می گیرد. پویندگان راه مصلحان دینی باید با نگاهنی عمیق به تحولات جهانی در جهت تئوریزه کردن اندیشه دموکراسی اسلامی اهتمام ورزند. اگر منظور ما از مردم سالاری دینی، تنها تلفیقی تصنّعی از دین و دموکراسی باشد و با چنین برداشتی برای ایجاد نظامی التقاطی بکوشیم، به مقصد نخواهیم رسید. ما باید دموکراسی اسلامی را به عنوان حقیقتی واحد و تجلی گاه تفاهم دین، علم، عقل و حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش بپذیریم. همان طور که در گذشته تلفیق دین و سلطنت یا سوسیالیسم و لیبرالیسم کارساز نبوده است و به سود جریان های استقراضی تمام شده است، امروز نیز تلفیق ساده دین و دموکراسی همچون دون پدیده جدا از هم کارساز نخواهد بود و پس از مدتی میان آن دو انفکاک پیش خواهد آمد و تنها برنده، دموکراسی منهای دین خواهد بود. مصلحان باید فارغ از خواست این دو طیف، راه اعتدال را در پیش گیرند و با کمک وحی و عقل و با تمسک به ثقلین و خط مشی امام راحل (ره) و درک واقعیت های جهان معاصر به نظریه پردازی پیرامون اندیشه مردم سالاری دینی همت گمارندکسانی که امروز می کوشند ثابت کنند در ذات دین، جایگاهی برای آرا و اندیشه های مردم وجود ندارد و حکومت دینی فقط متکی بر وحی آسمانی است و لزومی به پاسخگویی رهبران جوامع دینی در برابر مردم نیست، خواسته یا ناخواسته، زمینه ظهور حکومت های سکولار را فراهمخ می آورند. این قبیل مدافعان بین نظریه حکومت اسلامی و نظریه دموکراسی اسلامی، اولی را برمی گزینند ون مردم را فاقد اصالت برای حاکمیت بر سرنوشت خویش می دانند. این جماعت نیز همان اندازه از «جمهوری اسلامی» فاصله دارند که مدافعان دموکراسی لیبرال. اگر چه ظاهراً این دسته متشرّع و دسته مقابل آن ها غیرمتشرّع و غرب گرا می باشند، ولی در عمل هر دو خواستار نفی جمهوری اسلامی هستند، یکی از شدت شریعت خواهی و دیگری از حدّت مردم دوستی. مصلحان باید فارغ از خواست این دو طیف، راه اعتدال را در پیش گیرند و با کمک وحی و عقل و با تمسک به ثقلین و خط مشی امام راحل (ره) و درک واقعیت های جهان معاصر به نظریه پردازی پیرامون اندیشه مردم سالاری دینی همت گمارند. این نظریه پردازی ها باید به تدوین و ارائه مدل جدیدی از حکومت تبدیل شود تا معنویت و آزادی را در مجموعه ای منسجم گرد آورد و عقل و علم را با دین سازگار بداند و حقوق خداوند و مردم را در مسیری مرتبط با هم ارزیابی کند. در این صورت انسانیت در قرن بیست و یکم چشم اندازهای امیدبخشی در پیش روی خواهد داشت. منبع:چالش های امروز جامعه ما/دکتر سید احمد زرهانیتنظیم برای تبیان: عطاالله باباپور
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 308]