واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: دین و حكومت در آمریكا(3)
پروفسور حمید مولانا گرایش به دینداری و مذهب یكی از زوایای مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری آمریكا در بین نامزدهای كنونی هر دو حزب جمهوریخواه و دموكرات ها شده است. از موقعی كه جرج دبلیو بوش از حزب جمهوریخواه با ائتلاف و استفاده از گروه مذاهب مسیحی و بویژه «اوانجلیست ها» و نومحافظه كاران تندرو و ملی گرا توانست خود را در كاخ سفید ریاست جمهوری مستقر كند، دموكرات ها و لیبرال ها نیز برای اینكه از صحنه سیاست و قدرت دور نمانند در سخنرانی ها و مصاحبه های خود بر اهمیت دین و معنویت تكیه كرده و كوشش دارند تا می توانند خود را معتقد به مقدسات دینی، بویژه مسیحیت، جلوه دهند. ادعای دینداری به خوبی در اظهارات هیلاری كلینتون، سناتور ایالت نیویورك و همسر بیل كلینتون رئیس جمهور سابق آمریكا و رقیب نامزد انتخاباتی او از حزب دموكرات باراك حسین اوباما، سناتور ایالت ایلی نویز، و سایر كاندیداهای ریاست جمهوری حزب دموكرات مشهود است. به خاطر داشته باشید كه هیلاری كلینتون شاهد اعمال خلاف شئون و تخلفات اخلاقی شوهر خود در كاخ سفید بود كه به محاكمه بیل كلینتون در مجلس سنای آمریكا منجر گردید. باراك حسین اوباما كه یك آمریكایی سیاهپوست آفریقایی نژاد و از خانواده مسلمان متولد شده است به مسیحیت گرایش پیدا كرده است و از استعمال نام خانوادگی خود «حسین» در رسانه ها خودداری می كند. مطابق نظرسنجی های اخیر كلینتون و اوباما هر دو در ردیف اول نامزدهای حزب دموكرات قرار دارند و این اولین بار در تاریخ آمریكا است كه یك زن و یك سیاهپوست در صف نخستین نامزدهای ریاست جمهوری قرار گرفته اند. دو نامزد اصلی حزب جمهوریخواه برای ریاست جمهوری نیز در بین سایر كاندیداهای آن حزب از محافظه كاران و تندروهای مذاهب مسیحی هستند. رودی جولیانی شهردار سابق ایالت نیویورك (كه در حادثه 11 سپتامبر 2001 در نیویورك این سمت را عهده دار بود) و «میت رامنی» فرماندار سابق ایالت ماساچوست كوشش دارند جبهه مؤتلفه مذهبی مسیحی بوش را همراه خود كنند. «میت رامنی» از گروه مذهبی موسوم به «مورمن ها» است و مدتی نیز به عنوان كشیش كار می كرده است و عضو فعال میسیونرهای مذهبی در فرانسه بوده است (مجله نیوزویك، 8 اكتبر 2007 فعالیت های مذهبی او را به تفصیل شرح داده است). در آمریكا كه مطابق قانون اساسی آن، مذهب و دین رسمی و ملی وجود ندارد، و ادیان و مذاهب و فرقه های مختلف، بویژه مسیحیت، تشكل و زیرساخت های سنتی و دینی را شامل می شوند، رهبران و فقهای دینی كه در سطح ملی و عامه مردم شناخته شده و محبوبیت و قدرت سیاسی داشته باشند وجود ندارد. كشیش ها، اسقف ها، خاخام ها و سایر روحانیون فقط در بین اعضای گروه مذهبی خود و در سطح ایالتی و محلی و نه ملی اعتبار و نفوذ دارند. مارتین لوتركینگ رهبر سیاهان آمریكا در مبارزات آزادیخواهانه خود در دهه 1960 میلادی كه در سرتاسر آمریكا شناخته شد یك مورد استثنایی است كه این دوره نیز با ترور او در سال 1968 پایان پذیرفت. در دهه های بعد از پایان جنگ جهانی دوم كه رقابت های ایدئولوژیك بین آمریكا و شوروی سابق صحنه اجتماعی و فرهنگی آمریكا را نیز در خود جذب كرده بود، بیلی گرام به عنوان یك كشیش معمولی مسیحی «اوانجلیست» توانست خود را از طریق تبلیغات رادیو- تلویزیون و كلیسا به مقام مبلغ و روضه خوان مسیحی ملی ارتقا دهد و به طور غیررسمی «مشاور معنوی و روحانی» بسیاری از رؤسای جمهور آمریكا شود. اغلب جلسات دعای رئیس جمهوران آمریكا در كاخ سفید توسط این شخص صورت گرفته است. وقتی كه جرج بوش برای ریاست جمهوری خود فعالیت می كرد اظهار داشت كه بیلی گرام «تخم خردل را در روح من كاشت.» در سال 1961، چهار روز قبل از مراسم تحلیف ریاست جمهوری جان.اف.كندی، بیلی گرام در ویلای او حاضر شده و مراسم دعا را برگزار كرد. رونالد ریگان رئیس جمهور اسبق آمریكا در دهه 1980 با بیلی گرام مبارزه خود را علیه «امپراتوری و مركز شرارت» جهانی یعنی شوروی سابق شروع كرد. زمانی كه ریچارد نیكسون به علت فساد و كثافتكاری های معروف به «واترگیت» مجبور شد از سمت ریاست جمهوری استعفا دهد، بیلی گرام بود كه با جانشین نیكسون، یعنی معاونش جرالد فورد در مراسم بازی گلف جلسه دعا برقرار كرد.و بالاخره بیلی گرام بود كه به توصیه او نیكسون ،جرج بوش (پدر) را به عنوان معاون ریاست جمهوری انتخاب كرد (مجله تایم، 20 اوت 2007).با همه اینها شش سال قبل در 11 سپتامبر 2001 وقتی كه انفجارهای تروریستی در نیویورك و واشنگتن به وقوع پیوست و نزدیك به 3000 نفر كشته شدند، به مدت تقریبا 48 ساعت رهبر سیاسی و دینی كه مردم آمریكا به او اعتماد داشته و در میان خودشان در سطح ملیشناخته شده باشد وجود نداشت كه مردم را دلداری داده و در صحنه عمومی مانند رادیو- تلویزیون ظاهر شود. رهبران سیاسی و اعضای كنگره آمریكا در پناهگاه های فرضی بودند و از بیلی گرام و دیگران نیز در سطح ملی خبری نبود. در حالی كه مردم عادی آمریكا در آن ساعات غمگین و تاریك به خدا روی آورده بودند از رهبران آمریكا كسی نبود كه نماینده و نشان وجدان دینی و ملی آنها باشد. صحنه عمومی آمریكا را مجریان و گزارشگران رسانه ها و رادیو- تلویزیون اداره می كردند. در سه دهه گذشته با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، و نهضت ها و بیداری مسلمانان در سراسر دنیا، با سقوط سیستم كمونیستی شوروی و اقمار آن، و با ظهور مبارزات آزادیخواهانه فلسطینی ها و سایر كشورها، نظام آمریكا آن دشمن واحد و ایدئولوژیك خود را كه كمونیسم بود از دست داده است و جبهه لیبرال- محافظه كار نخبگان و حاكمان آمریكا با هماهنگی و همراهی فرقه های مسیحی تندرو كوشش كرده اند اسلام و مسلمانان را مورد هدف قرار دهند. ولی تناقضات داخلی در داخل جامعه آمریكا و فقدان وحدت دینی، همراه با نبود مشروعیت علمی و سیاسی و فقهی كشیشان مسیحی این امر را بسی دشوار كرده است. بوش در سال های اخیر كوشش كرده است در انتخاب و انتصاب قضات دیوانعالی كشور و قضات دادگاه های فدرال (دولت مركزی) كسانی را كه تمایل محافظه كاری و مذهبی دارند به كنگره و مردم آمریكا تحمیل كند ولی این سیاست گذاری های او با مخالفت لیبرال ها و گروه های سكولار تندرو در جامعه آمریكا مواجه شده است. و دقیقا به این دلائل است كه در دهه های آینده مسئله دین و مذهب و سیاست و جایگاه آنها در نظام آمریكا یكی از مهم ترین موضوعات مورد بحث در سطح ملی و بین المللی خواهد بود.50 سال قبل وقتی كه برای اولین بار وارد آمریكا شدم در یك ملاقات از ادموند برون، كه آن زمان یكی از رهبران حزب دموكرات و فرماندار ایالت كالیفرنیا بود، پرسیدم وجود دو حزب مسلط بر نظام آمریكا را چگونه توجیه می كند؟ پاسخ او این بود كه «دو حزب جمهوریخواه و دموكرات دو كلیسای سیاسی آمریكا هستند.» امروز پس از نیم قرن جایگاه احزاب سیاسی و مذاهب در آمریكا كاملا دگرگون شده است. اكنون كلیساها و فرقه های ویژه مسیحی هستند كه دو حزب سیاسی آمریكا را هدایت می كنند. منبع: کیهان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 400]