تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836442193
امروز سالگشت درگذشت آيتالله كاشاني
واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: امروز سالگشت درگذشت آيتالله كاشاني
تاريخ ايراني: روز ۲۳ اسفند ۱۳۴۰ آيتالله سيدابوالقاسم كاشاني از رهبران نهضت ملي شدن نفت ايران درگذشت.
نسبت آيتالله كاشاني (متولد ۱۲۶۴ شمسي) به چند واسطه به جناب امامزاده يحيي مدفون در تهران ميرسد و نسبت امامزاده يحيي هم به چند واسطه به امام زينالعابدين (ع) منتهي ميگردد. اجداد و نياكان آيتالله كاشاني تا امام چهارم همه از علما و شرفا و اجلاي سادات بودهاند.
او در ۱۶ سالگي در خدمت پدرش مرحوم آيتالله حاج سيدمصطفي كاشاني به قصد حج بيتالحرام به عراق و از آنجا به مكه معظمه مشرف و پس از انجام مناسك حج مجدداً به عتبات مقدسه مراجعت كرده و در نجف اشرف اقامت گزيد. علوم مختلفه ديني را در محضر پدر خود و آيتالله آخوند خراساني و آيتالله حاجميرزاحسين خليلي تهراني و ساير علما، تحصيل كرده و در ۲۵ سالگي به درجه اجتهاد نايل گرديد. مرتبه علمي و اجتهاد وي آن چنان مورد تأييد و تصديق علماي نجف بود كه آيتالله ميرزا محمدتقي شيرازي مرجع بزرگ تشيع، برخي از موارد استفتائات خويش را براي اظهارنظر به وي ارجاع ميداد.
البته جنبه مبارزاتي و سياسي او سبب شد كه بُعد علمياش پوشيده بماند و سيماي وي در پشت گرد و غبار سياست پنهان شود. معهذا او فعاليتهاي چشمگيري در زمينههاي علمي انجام داد كه از آن جمله ميتوان تشكيل مدرسه «نوين علوي» در نجف اشرف را متذكر شد كه خود ايشان اداره امور آن را بر عهده داشت. در اين مدرسه علاوه بر علوم و معارف اسلامي، درسهاي ديگري نيز از قبيل رياضيات و حتي فنون نظامي تدريس ميشد.
در جنگ جهاني اول موقعي كه قواي انگليس به عراق حمله كرد، علماي بزرگ براي دفاع فتواي جهاد دادند، نيروهاي ملي به رهبري علما و از جمله پدر آيتالله كاشاني و خود وي قيام كردند و اين جهاد، چهارده ماه به طول انجاميد. در حوالي سالهاي ۱۲۸۵ شمسي كه جنبش مشروطه ايران شكل گرفت، هر چند ايشان در وطن خويش حضور نداشت و به طور مستقيم وارد نهضت نشد، ولي سمت مشاورت شخصيتي چون آيتالله آخوند خراساني را بر عهده داشت كه در اين انقلاب، نقشي بزرگ را ايفا كرد. هنگامي كه قرارداد استعماري ۱۹۱۹ امضا شد، آيتالله كاشاني با همكاري علماي بزرگ و عشاير عرب بر ضد اين قرارداد قيام كرد و فتواي جهاد داد و عليه نيروهاي استعماري اشغالگر به جنگ پرداخت و خود نيز با همدرس و همفكرش مرحوم آيتالله آقاسيدمحمدتقي خوانساري سلاح برداشته و به ميدان جنگ رفتند. آيتالله كاشاني علاوه بر اينكه عضو «هيات عالي انقلابيون» بود، يكي از چهار عضو «كميته عالي جنگ حكومت انقلاب» هم بود. اين جنگ بيش از شش ماه طول كشيد.
در سال ۱۹۲۰ مردم عراق به رهبري آيتالله ميرزامحمدتقي شيرازي اقدام همهجانبهاي را عليه اشغال كشورشان آغاز كردند. آيتالله كاشاني نيز در جريان انقلاب مردم عراق براي مبارزه با استعمار انگلستان درصدد بپا ساختن يك جنگ مسلحانه برآمد و به انتشار اعلاميه و جلب افكار عمومي پرداخت و عشاير را براي ورود به جبهههاي نبرد مهيا كرد. سپس خود، سلاح رزم به دوش گرفت و دوشادوش علما و مليون عراق به مبارزه پرداخت. اما ديري نپاييد كه انگليسيها با توسل به نيروهاي هوايي و زميني خود شكست سختي بر نيروهاي انقلابي وارد آوردند و بر عراق مسلط شدند و «سر پرسي كاكس»، كميسر عالي انگليس در بغداد تسليم هفده نفر از سران انقلاب، از جمله آيتالله كاشاني را از شروط صلح با عراق تعيين كرد.
آيتالله كاشاني در جريان مبارزات ضداستعماري عراق در جبهههاي سياسي و نظامي بسياري شركت كرد. در پي مبارزاتش با انگليس، حكم اعدام او غياباً از مركز فرماندهي انگليسيها صادر شد و وي به ناچار به اتفاق «قاطعالفوادي»، يكي از رهبران ملي عراق، در لباس مبدل كُردي، شبانه به سوي ايران حركت كرد و پس از راهپيماييهاي شبانه و عبور از مناطق صعبالعبور، در ۲ دي ۱۲۹۹ شمسي به مرزهاي «پشتكوه لرستان» رسيد. پس از چندي به قصد تهران به سوي كرمانشاه رفت و بعد از اقامت كوتاهي در همدان و قم در ۳۰ بهمن ۱۲۹۹ شمسي، سه روز قبل از كودتاي رضاخان به تهران رسيد. در خيابان پامنار ساكن شد و مورد تجليل و احترام مردم و اولياي امور وقت قرار گرفت.
پس از شهريور ۱۳۲۰ و عزل رضاخان از سلطنت و همزمان با اشغال ايران، انگليسيها از سهيلي، نخستوزير وقت خواستند كه آيتالله كاشاني را كه يكي از مخالفان سرسخت آنها بود و لطمات شديدي در عراق بر پيكر آنها وارد كرده بود، تبعيد كند. بدين ترتيب آيتالله كاشاني و ۱۶۴ نفر از افراد متنفذ لشگري و كشوري را كه ممكن بود دردسري براي انگليسيها ايجاد كنند، به بهانه تشكيل ستون پنجم آلمان در ايران توقيف كردند و در بيمارستان پانصد تختخوابي تهران و اراك تحتالحفظ درآوردند. وقتي آيتالله كاشاني از دستور توقيف خود آگاه شد تلگرافي به فرمانداري نظامي فرستاد و تسليم شدن خود را موكول به شرايطي اعلام كرد، اما فرماندار نظامي از طريق درج آگهي در جرايد به وي اخطار كرد كه خودش را تسليم كند. سرانجام وي در ۲۷ خرداد ۱۳۲۳ شمسي در «گلاب دره» شميران دستگير و بازداشت شد، سپس ۲۸ ماه در زندان نيروهاي متفقين و نيروهاي اشغالگر در رشت، اراك و كرمانشاه به سر برد. در دوره چهاردهم مجلس شوراي ملي هم با اينكه در تبعيد بود، به نمايندگي مجلس انتخاب شد. اما به دستور ستاد ارتش متفقين، اسمش از فهرست اسامي نمايندگان مجلس حذف و به زندان روسها در رشت فرستاده شد.
طي جنگ جهاني دوم (۱۳۲۴) در تلگرافي كه حكومت به كرمانشاه فرستاد، دستور آزادي آيتالله كاشاني را صادر كرد. وي در ميان استقبال مراجع، علما و اهالي قم در ۲۷ شهريور ۱۳۲۴ وارد اين شهر و سپس به تهران عازم شد. در ۲۶ تيرماه ۱۳۲۵ در پي زد و خوردي كه بين كارگران هوادار حزب توده و كارگران مخالف آنها روي داد آيتالله كاشاني كه به عزم زيارت مشهد مقدس در سمنان اقامت داشت، مسبب بلوا شناخته شده و طبق ماده ۵ قانون حكومت نظامي، بين راه شاهرود و سبزوار بازداشت شد. ابتدا به بهجتآباد قزوين و سپس به كمره (خمين فعلي) تبعيد شد. در اين خصوص، دكتر مصدق در نامه مفصلي شديداً به قوامالسلطنه نخستوزير اعتراض كرد. در دي ۱۳۲۵ وقتي انتخابات تهران شروع شد، مليون فهرست نامزدهاي خود را منتشر كردند. وقتي اين فهرست منتشر شد، آيتالله كاشاني نامهاي از تبعيدگاه به دكتر مصدق نوشت كه همين نامه پيمان مودت و دوستي را بين اين دو مرد روحاني و سياسي برقرار كرد. در آن دوران آيتالله سيدمحمد بهبهاني در مجلس ترحيم آيتالله سيد ابوالحسن اصفهاني خواستار آزادي آيتالله كاشاني از شاه شد. شاه نيز پذيرفت و به قوامالسلطنه نخستوزير دستور آزادي آيتالله كاشاني را داد و نخستوزير با عزيمت ايشان به قزوين موافقت كرد. پس از چندي به تقاضاي اهالي ابهر به آن شهر رفت و از آنجا به قزوين و سپس به تهران عزيمت كرد.
دكتر مصدق در منزل شخصي آيتالله كاشاني، به ملاقات ايشان رفت و مدتي با هم به مذاكره پرداختند. در همين ماه آيتالله كاشاني به نمايندگي در دوره پانزدهم مجلس شوراي ملي انتخاب شد. آيتالله كاشاني كه اخيراً از تبعيد، به تهران مراجعت كرده بود، سكوت ناشي از خفقان و استبداد حاكم بر فضا را با اعلاميه يازدهم دي ماه ۱۳۲۶ شكست و به تمام مسلمين جهان در مورد تشكيل دولت اسرائيل اعلام خطر كرد. آيتالله كاشاني به صدور اعلاميه نيز اكتفا نكرد و عليرغم وجود محيط خفقان، مردم را به تظاهرات به نفع مردم فلسطين دعوت كرد. ۲۰ دي ماه سال ۱۳۲۶ سي هزار نفر از مردم تهران به دعوت ايشان در مسجد سلطاني (امام خميني فعلي) اجتماع كردند، ولي دولت وقت كه از فعاليت سياسي و مذهبي ايشان بيمناك بود، با توسل به قواي انتظامي، از سخنراني آيتالله كاشاني در اين ميتينگ باشكوه ممانعت كرد. او بار ديگر نيز در ۲۸ ارديبهشت سال بعد، اعلاميهاي صادر كرد و مردم را به اجتماع در روز جمعه ۳۱ ارديبهشت ۱۳۲۷ به همدردي با مسلمين فلسطين فراخواند. پيش از اين اجتماع يعني در ۲۵ خردادماه همان سال منزل ايشان به دستور عبدالحسين هژير، نخستوزير وقت محاصره شد.
پس از حادثه تيراندازي به شاه در ۱۵ بهمن ماه ۱۳۲۷ و معرفي آيتالله كاشاني به عنوان عامل اصلي اين ترور، سرانجام در شب ۱۷ بهمن ماه ۱۳۲۷ طبق ماده ۵ قانون حكومت نظامي، آيتالله كاشاني و دامادش را بازداشت و به قلعه فلكالافلاك خرمآباد و سپس به بيروت لبنان تبعيد كردند. عليرغم وضعيت مزبور آيتالله كاشاني باز هم در انتخابات مجلس شوراي ملي شركت كرده و در ۲۱ فروردين ماه ۱۳۲۹، وكالت مردم تهران را براي دوره شانزدهم پذيرفت. در همان ماه وقتي كه منصورالملك به نخستوزيري رسيد، سيدجلالالدين تهراني به نيابت از منصور در روز ششم فروردين ماه به احمدآباد رفت و با دكتر مصدق ملاقات كرد. دكتر مصدق اولين تقاضايي كه از دولت جديد كرد، مسئله بازگشت آيتالله كاشاني به ايران بود و از جمله مطالب ديگر، به اصلاح قانون انتخابات و مطبوعات اشاره كرد. سيدجلالالدين تقاضاي دكتر مصدق را به اطلاع منصور رساند و به فوريت منصورالملك شخصاً دكتر مصدق را ملاقات كرد و قول صريح داد كه در مورد بازگشت آيتالله كاشاني با شاه ملاقات و محترمانه از ايشان تقاضاي بازگشت به ايران را نمايد. مجامع روحاني، جبهه ملي، بازار و اصناف هم در تلگرافهاي متعدد خواستار بازگشت وي به وطن شدند. آيتالله كاشاني پس از يك سال و چهار ماه كه در لبنان به سر ميبرد، در روز ۲۰ خردادماه ۱۳۲۹ بنا به دعوت و اصرار دولت در ميان شور و هيجان و استقبال و تظاهرات پرشكوه مردم تهران، وارد فرودگاه مهرآباد شد، چنين استقبالي تا آن تاريخ بيسابقه بود.
آيتالله كاشاني بعد از مراجعت از تبعيد و اوجگيري نهضت ملي شدن صنعت نفت، دريافت كه مقابله با استعمارگران، بايستي با وحدت ملل مسلمان انجام گيرد تا تجاوزاتي مثل اشغال فلسطين اسلامي اتفاق نيفتد، بنابراين در زماني كه در جهان اسلام و در كشورهاي عربي، از اعتبار و قدرت بسيار برخوردار بود، طرح وحدت كشورهاي اسلامي را ريخت و با سرعت، مقدمات تشكيل كنگره اسلامي را در تهران فراهم نمود.
در روز ۲۴ خردادماه ۱۳۲۹ فراكسيون جبهه ملي با حضور آيتالله كاشاني و مصدق تشكيل شد. سپس دكتر مصدق پيام آيتالله كاشاني را در خصوص نفت، علت تبعيد ايشان و اينكه تبعيدكنندگان بايد مجازات شوند، ديكتاتوري در ايران و عدم اعتبار مجلس مؤسسان، در مجلس شوراي ملي قرائت كرد. همچنين آيتالله كاشاني در ۹ تيرماه ۱۳۲۹ اعلاميههايي عليه نخستوزيري رزمآرا صادر كرد. از اقدامات مؤثر ديگر ايشان ميتوان به اعلاميه اول دي ماه ۱۳۲۹ اشاره كرد كه به موجب آن اجتماع بزرگ چند هزار نفري متشكل از طبقات مختلف در مسجد شاه (سابق) تشكيل شد و ناطقين در مورد ملي كردن صنعت نفت و ابطال قرارداد ۱۹۳۳ سخنراني كردند. آيتالله كاشاني معتقد بود كه نفت ايران متعلق به ملت ايران است و اعلام كرد كه قراردادهاي تحميلي در اين مورد ارزش حقوقي ندارد. او با تأييد جبهه ملي نيروهاي مذهبي را با صفوف نهضت ملي ايران پيوند داد.
در ۱۶ اسفند ماه ۱۳۲۹ خليل طهماسبي عضو جمعيت فدائيان اسلام، رزمآرا را كه به منظور شركت در مجلس ختم آيتالله فيض در مسجد سلطاني حضور يافته بود، به ضرب گلوله از پاي درآورد. آيتالله كاشاني از بازوي نيرومند فدائيان اسلام به عنوان يك عامل فشار در پيشبرد اهداف نهضت استفاده كرد. اما همكاري فدائيان اسلام با آيتالله كاشاني به معناي موافقت و همسويي در خط مشي نبود زيرا فعاليت آيتالله كاشاني بيشتر در چارچوب نظام مشروطه و قانون اساسي بود و نواب صفوي شكستن اين قالبها را از اهداف اساسي و عمليات سياسي - نظامي خود قرار داده، راه نظامي را به جاي راه قانوني برگزيده بود.
در ۲۱ آذر ماه ۱۳۳۰ آيتالله كاشاني براي تأييد مصدق ميتينگ بزرگي برپا ساخت، سخنرانان اين اجتماع مخالفان دكتر مصدق را مورد انتقاد قرار دادند. در ۲۳ دي ماه ۱۳۳۰ جبهه ملي نامزدهاي خود را براي انتخابات وكلاي تهران معرفي كرد. آيتالله كاشاني نيز در ۱۸ بهمن ماه همان سال به نمايندگي دوره هفدهم مجلس شوراي ملي از حوزه تهران انتخاب شد. در اين دوره، يك ماه و شش روز از ۱۰ تير تا ۱۶ مرداد ۱۳۳۱، رياست مجلس را برعهده داشت، ولي اعلام كرد كه خود در مجلس حضور نمييابد و نواب به نيابت او جلسات مجلس را اداره ميكنند.
مجلس دوره شانزدهم در بهمن ماه ۱۳۳۰ پايان ميپذيرفت. لازم بود انتخابات دوره بعد به ترتيبي آغاز شود كه بلافاصله پس از پايان دوره شانزدهم، مجلس دوره هفدهم كار خود را آغاز كند ولي اين انتخابات با تأخير آغاز شد. آيتالله كاشاني تلاش گستردهاي را براي برگزاري انتخابات دوره هفدهم آغاز كرد و اميد فراوان داشت كه با كمك مردم ميتوان يك مجلس قوي كه پشتيبان نهضت ملي باشد انتخاب كرد. وي در اين زمينه با صدور اعلاميه و اعزام نمايندگاني به شهرستانها، كوشش كرد از دخالت دستگاههاي دولتي جلوگيري كرده و زمينه برگزيدن افراد مورد حمايت مردم را فراهم سازد.
مصدق در تاريخ ۲۴ تيرماه ۱۳۳۱، با واكنش ناگهاني و به دنبال مشاجره با شاه بر سر نظارت در امور ارتش، از مقام خود كنارهگيري و شاه، قوام را به نخستوزيري منصوب كرد. چنين به نظر ميآمد كه هنوز برنامههايي كه براي به قدرت رسيدن قوام در دست تهيه بود، كامل نشده بود. علت واقعي بحران، اختلاف ميان دكتر مصدق و شاه درباره انتخاب وزير جنگ و فرماندهي نيروهاي مسلح بود. شاه كه از مدتها پيش با مخالفان نخستوزير در ارتباط بود و انتظار سقوط او را از سرير قدرت ميكشيد، به هيچوجه زير بار پيشنهاد مصدق نسبت به حق انتخاب وزير جنگ نميرفت. روز ۲۸ تيرماه، با اشاره شاه، مجلس شوراي ملي بدون حضور نمايندگان فراكسيون نهضت ملي به زمامداري احمد قوام رأي تمايل داد و شاه فرمان نخستوزيري را با لقب «جناب اشرف» به نام او صادر كرد. انعكاس كنارهگيري دكتر مصدق باعث شد كه از بعد از ظهر روز ۲۶ تيرماه، بيشتر مغازهها و بازار تهران تعطيل شود. در آن روز نيز فرمانداري نظامي تهران اعلاميه تهديدآميزي منتشر كرد و مردم را از هرگونه تظاهرات بر حذر داشت. متعاقب آن مأموران انتظامي و فرمانداري نظامي با تانك و زرهپوش به خيابانها ريختند و نقاط مهم پايتخت، مانند بازار، دانشگاه و ميدان بهارستان را زير نظر گرفتند. قوامالسلطنه نيز پس از دريافت فرمان نخستوزيري، اعلاميه شديداللحني منتشر كرد كه اثر سوئي در افكار عمومي به جاي گذاشت. اين سياستمدار كهنهكار كه در چند دور زمامداري گذشته، مشكلات و بحرانهاي بزرگي را پشت سر گذاشته بود، اين بار بدون توجه به همبستگي عميق طبقات مردم ايران در پاسداري از نهضت ملي و پشتيباني از دكتر مصدق با صدور چنان اعلاميهاي، خشم مردم را برانگيخت و موجبات سقوط فوري خود را فراهم ساخت. آيتالله كاشاني در اعلاميهاي در پشتيباني از مصدق چنين آورده است: «برادران عزيزم... كوشش من و شما برادران مسلمان در قطع ريشه استعمار و برانداختن مظاهر و آثار استثمار، به عنايات پروردگار ميرفت كه نتيجه قطعي خود را بخشيده و ايران را براي هميشه از شر اجانب رهايي بخشد، ولي سياستي كه قرون متمادي دولتهاي مزدور را بر سر كار ميآورد، سرانجام حكومت دكتر مصدق را كه بزرگترين سد راه خيانت خود ميدانست، بركنار و درصدد برآمد عنصري را كه در دامان ديكتاتوري و استبداد پرورش يافته و تاريخ حيات سياسي او پر از خيانت و ظلم و جور است و بارها امتحان خود را داده و دادگاه ملي حكم مرگ و قطع حيات سياسي او را صادر كرده است، براي چندمين بار بر مسند خدمتگزاران واقعي گمارد... احمد قوام بايد بداند، در سرزميني كه مردم رنجديده آن پس از سالها رنج و تعب، شانه از زير ديكتاتوري كشيدهاند، نبايد رسماً اختناق افكار و عقايد را اعلام و مردم را به اعدام دستهجمعي تهديد نمايد. من صريحاً ميگويم كه بر عموم برادران مسلمان لازم است كه در راه اين جهاد اكبر كمر همت محكم بر بسته و براي آخرين مرتبه به صاحبان سياست استعمار ثابت كنند كه تلاش آنها در به دست آوردن قدرت و سيطره گذشته محال است و ملت مسلمان ايران، به هيچ يك از بيگانگان اجازه نخواهد داد كه به دست مزدوران آزمايش شده، استقلال آنها پايمال و نام با عظمت و پرافتخاري را كه ملت ايران در اثر مبارزه مقدس خود به دست آورده است، مبدل به سرشكستگي شود...»
به دنبال اولين اعلاميه مخالفت آيتالله كاشاني با صدارت قوام، بازار تهران از ۲۶ تير تعطيل شد. تظاهرات گسترده مردم به درگيري منجر شد و حداقل ۶۹ تن كشته و ۷۵۰ تن مجروح بر جاي گذاشت. طرفداران مصدق، خيابانهاي تهران و ديگر شهرستانها را قبضه كردند. حدود ظهر ۳۰ تير ۱۳۳۱، شاه با تلفن به مهندس رضوي، نماينده كرمان و نايب رئيس مجلس، اعلام كرد قوام معزول شد. به اين ترتيب سرانجام با قيام پيروزمندانه مردم به رهبري آيتالله كاشاني در ظرف چند روز دولت قوام ساقط و در روز ۲۹ تير ماه، دكتر مصدق پيروزمندانه بر مسند نخستوزيري ابقا شد.
متعاقب حوادث خونين و قيام مردم در روز سيام تيرماه، خبر اعلام رأي ديوان داوري لاهه، مبني بر عدم صلاحيت آن دادگاه به تهران رسيد و اين رأي كه حقانيت ملت ايران را در مبارزه با استعمار انگليس به اثبات ميرسانيد، مكمل پيروزي قيام مردم در روز سيام تير بود. اعلاميهاي در همين زمينه از طرف آيتالله كاشاني صادر گرديد و در جرايد انتشار يافت كه به شرح ذيل ميباشد:
«بسمالله الرحمن الرحيم
پس از سلام به عموم برادران عزيز ديني و ملت رشيد و پرافتخار ايران، اكنون كه دادگاه بينالمللي لاهه با توجه به حقانيت ايران عليه شكايت دولت استعماري انگلستان، با تصديق عدم صلاحيت خود رأي داده است، لازم ميدانم از عموم برادران عزيز تقاضا نمايم كه امشب به شكرانه اين موفقيت كه به عنايت پروردگار و استعانت بينظير شما به دست آمده، جشن عمومي برقرار نمايند. سيدابوالقاسم كاشاني»
در روز دوم مردادماه، در جلسه فوقالعادهاي كه مجلس شوراي ملي تشكيل داد، قيام سيام تير ماه را «قيام مقدس» شناخت و شهداي آن روز را شهداي ملي ناميد. همچنين لايحه تفويض اختيارات شش ماهه به دكتر مصدق را كه بلافاصله پس از عزل قوام مجدداً به نخستوزيري رسيده بود، تصويب كرد و توأم با اين لايحه، اختيارات نظامي نيز به او واگذار شد و همچنين مجلس شورا، آيتالله كاشاني را به جاي دكتر حسن امامي كه وابسته به دربار بود به رياست مجلس برگزيد.
جريانهايي از قبيل واقعه نهم اسفند، ربودن و قتل سرتيپ افشارطوس رئيس شهرباني كل كشور، بزرگنمايي خطر كمونيسم و حزب توده و اختلاف بين اعضاي جبهه ملي و رهبران اين حزب، تحريم اقتصادي ايران توسط انگليس و ممانعت از صدور نفت به خارج از كشور از جمله مقدمات كودتاي ضد مصدق به شمار ميآيند. «كيم روزولت» عضو «سيا» و كارشناس امور خاورميانه آمريكا كه نقش مهمي در جريان كودتاي ۲۸ مرداد ايفاد كرده، در روز ۲۸ تيرماه ۱۳۳۲، از طريق مرز عراق وارد تهران شد و در مخفيگاه زاهدي با او ملاقات و فضاي كودتاي ۲۸ مرداد را براي وي ترسيم كرد. بعد از ظهر روز ۲۸ مرداد، زاهدي سقوط دكتر مصدق و انتصاب خود را به نخستوزيري از راديو اعلام كرد. پس از در هم شكستن مقاومت گارد محافظ خانه دكتر مصدق، او را بازداشت كردند و شاه به ايران بازگشت.
پس از كودتاي ۲۸ مرداد، روابط قطع شده با انگليس از طرف دولت زاهدي تجديد شد. مذاكرات براي تأسيس كنسرسيوم نفت يا اتحاد چهار دولت آمريكا، انگليس، فرانسه و هلند درباره نفت ايران انجام گرفت، مصدق محاكمه و دكتر فاطمي وزير خارجه تيرباران شد، عده زيادي از افسران تودهاي اعدام شدند، عدهاي فرار را بر قرار ترجيح دادند و يا ماندند و با ساواك، همكار و همگام شدند.
آيتالله كاشاني كه عليه انعقاد كنسرسيوم اعلاميه شديداللحني داد، به جرم «تحريص مردم به مسلح شدن بر ضد قدرت سلطنت» در هشتاد سالگي بازداشت شد. ايشان در اعلاميهاي اظهار داشتند: «... مجموع اخبار و اطلاعات منتشره راجع به نفت و كيفيت معامله با كنسرسيوم، موجب نهايت تأسف و تعجب گرديد كه چگونه انگليسيها از وقايع، فجايع و مظالم محصول يك قرن سياست استعماري خويش عبرت نگرفتند... و دولت آمريكا كه خود را پيشاهنگ اصول، دموكراسي و مبتكر منشور آتلانتيك و پشتيبان سازمان ملل ميداند، در اين معامله با انگلستان مكار و حيلهگر همكاري مينمايد،... به فرض اينكه اين قرارداد شوم هم به تصويب برسد رسميت ندارد و دير زماني نپايد كه ملت ايران از انگليس و همدستانش خلع يد خواهد نمود...»
بامداد روز سهشنبه ۲۳ آبان ۱۳۳۴، اعلام شد كه سيدمصطفي كاشاني، نماينده مجلس هفدهم و فرزند آيتالله كاشاني درگذشت. جلسه مجلس به احترام او تعطيل شد. دوستان وي به پزشك قانوني هجوم بردند تا از علت اين درگذشت ناگهاني آگاه شوند. دو روز بعد در مسجد سلطاني (امام خميني فعلي) مجلس ختمي از طرف آيتالله كاشاني ترتيب داده شد. در اين مجلس حسين علاء، نخستوزير هم شركت كرد، اما همان حادثهاي كه براي سپهبد رزمآرا در همين مسجد روي داد، براي علاء نيز ترتيب داده شد، منتهي برخلاف رزمآرا، اين سوءقصد به نتيجه نرسيد. رژيم كه به دنبال بهانه براي دستگيري فدائيان اسلام بود، از اين موقعيت حداكثر استفاده را برد و از فرداي آن روز به دستگيري سران اين گروه پرداخت و با سرعت فراوان در دادگاههاي نظامي و تجديدنظر، محاكمه آنان خاتمه يافت. در تاريخ ۲۷ دي ۱۳۳۴، چهار تن از سران فدائيان اسلام، نواب صفوي، خليل طهماسبي، مظفرعلي ذوالقدر و سيدمحمد واحدي تيرباران و عدهاي ديگر هم به زندان محكوم گرديدند. اما كار به همين جا خاتمه نيافت. روز بعد از اعدام نواب صفوي و يارانش، پنجشنبه ۲۸ دي ماه آيتالله كاشاني در همين خصوص احضار و پس از سه ساعت بازجويي توقيف شد. روز سهشنبه ۳ بهمن، حائريزاده اعلام تحصن در مجلس كرد و گفت كه تا زماني كه تكليف پرونده قتل رزمآرا روشن نشده در تحصن باقي خواهد ماند. از سوي مقامات روحاني تلاش فراواني براي نجات آيتالله كاشاني آغاز شد، بنا بر نوشته روزنامه اطلاعات در روز سوم بهمن ۱۳۳۴، آيتالله بروجردي به وسيله قائممقامالملك از شاه در مورد آيتالله كاشاني خواستار بذل توجه شد و شاه نيز پاسخ داده بود كه تا آن حدود كه قانون و مقررات در وظايف سلطنت مقرر داشته براي تأمين نظر حضرت آيتالله اقدام خواهد شد. جنجال اين جريان به مجلس كشيده شد و بين سرلشگر وثوق وزير جنگ و حائريزاده درگيري شديدي به وجود آمد. سرانجام در ۲۳ اسفندماه آيتالله كاشاني، دكتر بقايي، محمود نريمان، كريمآبادي و هشت نفر ديگر از متهمان به معاونت در قتل سپهبد رزمآرا با قيد التزام كه از حوزه قضايي تهران خارج نشوند، آزاد شدند و موضوع، موقتاً از صورت حادي كه داشت، خارج شد.
روز ۱۴ فروردين ۱۳۳۵ بدون هيچ اعتنايي به مجلسين (براي اخذ رأي تمايل)، نخستوزير استعفا كرد و نخستوزير آينده هم از شاه فرمان گرفت و روز ۱۷ فروردين هيات دولت دكتر اقبال به شاه معرفي شد. از جمله حوادث حايز اهميت در دوران نخستوزيري منوچهر اقبال ميتوان به انتخابات دوره بيستم مجلس شوراي ملي اشاره كرد كه جنجالهاي فراواني را به همراه داشت. در روزنامهها از جمله در روز اول مرداد ۱۳۳۹ اطلاعات، بيانيه آيتالله كاشاني در مورد انتخابات چاپ شد. آيتالله كاشاني در اين بيانيه مفصل، ضمن اينكه از فقدان آزادي قلم و بيان در سالهاي اخير ياد كرد، از ظلمي كه به ايشان روا شده بود، نوشت: «با وجود اين از تمام آن پيشآمدها راضي هستم و خداوند متعال را كه تكاليفي به عهده من گذارده، سپاسگزارم و از هيچ كس هم گلايهاي ندارم...» ايشان در مورد انتخابات دوره بيستم يادآور شد: «بر تمام افراد و مردم لازم و واجب است كه خود، اشخاص صالح مورد نظر را انتخاب نموده و آلت اراده و تبليغات مغرضان كه به صورتهاي مختلف عرض اندام نموده و قصد اشغال كرسيهاي مجلس را دارند، نشوند.»
آيتالله كاشاني سرانجام در روز ۲۳ اسفندماه ۱۳۴۰، پس از مدتي كسالت درگذشت. سيل تلگرافهاي تسليت از سراسر جهان به بازماندگان آن مرحوم واصل شد. دولت نيز به مناسبت فوت ايشان پنج روز عزاي ملي اعلام كرد. خبرگزاريهاي خارجي رحلت آيتالله كاشاني را به دنيا مخابره كردند و راديوهاي كراچي، آنكارا، قاهره و كشورهاي اسلامي ديگر، به مردم ايران تسليت گفتند. در قم، تهران، مشهد، اصفهان، كاشان، آبادان، گيلان و ساير شهرستانها، مجالس ترحيم مفصلي از طرف آيات عظام و علماي اعلام و مردم برپا شد.
منبع:
آيتالله سيدابوالقاسم كاشاني به روايت اسناد، مركز بررسي اسناد تاريخي
يکشنبه|ا|21|ا|اسفند|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 60]
-
گوناگون
پربازدیدترینها