تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 13 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):خداوند اجابت دعاى مؤمن را به شوق (شنيدن) دعايش به تأخير مى اندازد و مى گويد: «صداي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820459996




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

روزهاي باشكوه


واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: روزهاي باشكوه
يك:
شده تا حالا آرزو كني كه كاش در زمانه ديگري زندگي مي كردي! و يا به جاي يكي ديگه باشي! شده تا حالا دلت بخواهد كه در 30 سال پيش زندگي مي كردي و سن الانت را داشتي؟

وقتي از لحظه هاي پرشور آن موقع برايت حرف مي زنند، حسودي ات گل مي كند و دلت مي خواهد كه كاش توهم آن موقع، آن جا بودي! حسرت آن آدم هاي خوش شانس و خوش بخت را مي خوري و ...

اين طرف؛ دو:
... يك مرتبه ديدم يك سري بچه هاي 13 تا 15 ساله، در حدود 200 نفر با معلم هايشان وارد تظاهرات شدند. اين بچه ها كه كتاب هايشان را هم در دست داشتند، شروع كردند به سنگ پرت كردن به اين سربازها. اصلا باعث حيرتم شد. من هم رفتم قاتي بچه ها ايستادم و عكس گرفتم. يك عالمه عكس هاي خوب دارم. همه كتاب دستشان است و دارند به سربازها سنگ مي زنند. سربازها ديگه نمي دانستند با اين بچه ها چه كار كنند؟ فرار كردند، عملا فرار كردند و اين بچه ها جيغ مي زدند. جلو كه رفتيم و سربازها يك مقدار رفتند پايين تر، دوباره تيراندازي كردند.

* * *

شدت شكنجه ها باعث شده بود كه تمامي بدنش به زخم بنشيند و عفونت تا زانوهاي او برسد. پير شده بود. بازجويان او را پيرزن خطاب مي كردند، حال آن كه كمتر از 35 سال داشت. ديگر نمي توانست روي كف پايش بايستد. روي زانوهايش راه مي رفت. 15 روز به اين منوال سپري شد. اگر چه برايش رمقي نمانده بود، ولي ديگر به درد كشيدن عادت كرده بود؛ ديوصفتان ساواك رضوانه (دخترش) را هم دستگير كردند و به زندان آوردند. رضوانه دانش آموز مدرسه رفاه بود و ... مرضيه در زندان بود و هر روز صداي داد و فرياد و آه و ناله زن هايي كه مورد شكنجه قرار مي گرفتند، مي شنيد. اما يك شب در ميان اين صداها، طنين صدايي آشنا توجهش را جلب كرد. آرزو مي كرد بميرد ولي واقعيت نداشته باشد كه اين صدا، صداي دخترش است. خودش را به در و ديوار مي زد، التماس مي كرد كه دست از سر رضوانه بردارند و ... اين دردي بسيار گران بود اما گوش شكنجه گران پر بود از اين لابه و التماس ها. يادش مي آيد يك شب از ساعت 12 تا 4 بامداد، ساواكي ها دخترش را شكنجه مي دادند و او مي سوخت ... نمي دانست بايد چه كند كه ناگهان صدايي شنيد: و ياري بجوييد از خدا به صبر و شكيبايي و اقامه نماز كنيد كه نماز، امري بزرگ و خطير است مگر بر خشوع كنندگان. اين صداي آيت ا... رباني بود كه آياتي از سوره بقره را تلاوت مي كرد. اين صدا مثل آبي شد كه بر آتش درونش نشست و جاني دوباره به تن و پيكر بي جان او بازآورد. حس خوبي داشت، دلش آرام شد.

* * *

همه ايستاده بودند، تماشا مي كردند؛ يكديگر را، مجسمه را، آسمان را. چند نفر از جيب پالتو پوست هايشان اسكناس هاي 100 توماني بيرون آوردند و عكس شاه را با دقت از توي آن قيچي كردند. حالا مردم شعار مي دادند «مرگ بر شاه» عده اي نوجوان كه چشم هايشان برق شيطنت داشت، ناگهان فرياد زدند: «جويد شاه! جويد شاه! 2 من يونجه، 3 من كاه» وقتي صداها به اوج رسيد، يك نفر يك نردبان برداشت از مجسمه رفت بالا. طناب را انداخت گردن شاه و سر طناب را انداخت پايين. از دور سر و كله يك كمپرسي پيدا شد. مردم سوارش بودند و انواع پلاكاردها هم دستشان بود. كمپرسي خرناس كشان جلو آمد. سر طناب را بستند به كمپرسي. كمپرسي آمد عقب، بعد جلو رفت و طناب را كشيد. معلوم نشد راننده كمپرسي چه كار كرد كه وقتي طناب كشيده شد، مجسمه افتاد. مردم دورش جمع شدند، هم شادي مي كردند و هم لعنت مي فرستادند. يك نفر بين مردم كيك يزدي تقسيم مي كرد. جعبه اش را انداخت توي سطل آشغال بزرگ بر ميدان كه رويش نوشته بودند «شاهدوني»

* * *

آن طرف؛ سه:
محمد رضا در رياضيات خيلي ضعيف بود و اصولا حوصله فكر كردن نداشت. او از همان كودكي اهل تفكر عميق و همه جانبه نبود، زود خسته مي شد و بيشتر علاقه داشت پيشنهادها را بپذيرد، چون قبول پيشنهاد زحمتي نداشت، آن هم بدون مطالعه كه اين پيشنهاد چيست! اين خصوصيت هميشگي او بود! و ...

* * *

قرار شد كه محمد رضا به مجلس برود و به عنوان پادشاه ايران سوگند بخورد روز بيست و ششم شهريور كه محمد رضا براي سوگند به مجلس رفت، عده اي از افسران رده بالا كه مي خواستند خود را به او نزديك كنند و تملق بگويند، به عنوان محافظ اطراف خود رويش را گرفتند و در واقع به آن چسبيده بودند و در طول مسير پياده مي دويدند. هيچ نظمي در خيابان ها وجود نداشت. گارد سواره نظام تشريفات از جلو و عقب خودروي او مي رفت. كل رفت و برگشت او 3 ساعت طول كشيد به مجلس رفت و طبق مرسوم سوگند خورد و محمد علي فروغي مجددا نخست وزير شد.

* * *

محمد رضا با دولت هاي شريف امامي و ازهاري شانس خود را آزمايش مي كرد و به كمك طلبي از آمريكا ادامه مي داد، ولي زماني كه به اين نتيجه رسيد كه جاي ماندن نيست و مصمم به رفتن شد دولت بختيار را تشكيل داد. بختيار بازيگر ماهري بود ولي از اول مشخص بود كه ياراي مقاومت در مقابل گام هاي كوبنده انقلاب را ندارد و چنين شد. شرط بختيار براي قبول نخست وزيري اين بود كه محمد رضا براي استراحت به خارج برود و اين امر سهلي بود، چون محمد رضا از مدت ها پيش اين شرط را پذيرفته بود. محمد رضا به تدريج تمام خانواده خود را از ايران خارج كرد و فقط خود ماند و فرح. محمد رضا، خروج خود را به تأخير انداخت تا بختيار از مجلس راي اعتماد بگيرد. بيست و ششم دي محمد رضا و فرح با بالگرد به مهرآباد رفتند. هواپيماي او از قبل آماده شده بود و تعداد كمي در فرودگاه حضور داشتند. محمد رضا 2 ساعت در فرودگاه منتظر ماند تا بختيار از مجلس راي اعتماد بگيرد و حاضر شود. بالاخره بختيار نيز با بالگرد به مهرآباد آمد و گفت كه راي اعتماد گرفته است. محمد رضا و فرح با او خداحافظي كردند و وارد هواپيما شدند.

* * *

دلت مي خواهد يك بار كه نه صد بار اين ماجرا را از زبان تمام آدم هاي آن زمان بشنوي و با تمام وجودت احساس كني كه تو هم ميان آن همه آدم آزادي خواه بودي!

پي نوشت:
در اين مطلب از منابعي مانند: كاوه گلستان (عكس ها و گفت و گو)، خاطرات ارتشبد حسين فردوست، خاطرات مرضيه حديدچي و ... استفاده شد.

شنبه|ا|12|ا|بهمن|ا|1387





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خراسان]
[مشاهده در: www.khorasannews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 130]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن