واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: والدين- اسماعيل برقي: واقعيت آن است كه تعدادي از معلمان، مربيان و والدين به بازي كودكان آنچنان كه شايسته است توجه نميكنند؛ آنان بازي كودكان را وقت تلف كردن ميدانند. ناآگاهي بعضي از آنها در مورد بازي و نقش تربيتي آن و همچنين كاربرد آموزشي آن به حدي است كه گاهي كودكان را از بازي منع ميكنند، بدون آنكه حتي دليل قانعكنندهاي براي آن داشته باشند و اين در حالي است كه روانشناسان و متخصصان تعليم و تربيت، بازي را همچون اكسيژن براي كودكان لازم و ضروري ميدانند و حتي گفتهاند اگر كودكي به هيچوجه بازي نكند، خواهد مرد. بازي چون فعاليتي خوشحالكننده و شاديآور است و طي آن كودك ميتواند افكار و تصورات خود را عملي سازد و همچنين با ديگران پيوندهاي اجتماعي برقرار كند و حتي پرخاشگري و خشم خود را بهگونهاي جامعهپسند آشكار كند و از طريق فرار از عصبيتها، به احساس آرامش و رهايي دست يابد، مورد علاقه شديد كودكان است. ما ضمن اينكه منافع بيشمار بازي را بررسي ميكنيم، خواهيم ديد كه احساس شخصيت يك فرد در بزرگسالي نيز در كودكي او نهفته است و از آنجا كه بازي، قسمت اصلي زندگي كودكي را تشكيل ميدهد و بهطور كلي تنها كار كودك است، ميتواند در شكلگيري شخصيت انسان نقش مهمي ايفا كند. اولين فعاليت اجتماعي كودك بهصورت بازي شروع ميشود و طي آن كودك با مسئوليتها آشنا شده و ميفهمد كه براي رسيدن به هدفهاي مشخص بايد تلاش كند. بهطور كلي بايد گفت بازي، بهترين مربي كودكان است و جنبه باارزشي از رشد شناختي، اجتماعي و عاطفي كودك است. ما ابتدا اين جنبهها را مورد بررسي قرار داده و سپس با ارائه تعريفي از بازي، نكاتي را در مورد آن ارائه خواهيم داد. در زمينه تربيتي، بازي كودك باعث شناخت رنگها، اندازهها، جنس اشيا و اهميت آنها ميشود. كودك همچنين به شناخت درستي از خود و محيط نايل آمده كه موجب سازگاري هر چه بيشتر كودك با زندگي خواهد شد، زيرا با شناخت خود و محيط، كودك از خودمداري يا اين تصور كه خويشتن مركز همهچيز است، بيرون ميآيد. آموختن زبان مادري بهآساني و بهطور صحيح، پرورش آفرينندگي، كسب تجربههاي تازه و قرارگرفتن در قلمرو واقعيت و خيال و تميز اين دو حيطه از يكديگر، از مزاياي بازي در جنبه تربيتي است. بازي كودك به تفكرات او نيز مربوط است و از طريق آن، شناخت افكار و تصوراتش و در نتيجه پرورش فكري و جسماني او امكانپذير است و با توجه به همين مسائل است كه ميتوان در برنامهريزيهاي آموزشي و درسي بهخصوص در مراحل پيش از دبستان و دبستاني از آن سود جست. امروزه در تعليم و تربيت از روش آموزش مستقيم پرهيز شده و فعاليتهاي دانشآموزان بهگونهاي غيرمستقيم هدفهاي تدريس را دنبال ميكند و بازي بهعنوان يك فعاليت كه غيرمستقيم ميتواند به آموزش منتهي شود، از اهميت ويژهاي برخوردار است. اگر معلم بتواند آموزشهاي خود را به طرز ماهرانهاي از طريق بازي به كودكان انتقال دهد، مسلماً بهتر و بيشتر به هدفهاي رفتاري و آموزشي خواهد رسيد و از طرف ديگر آموزش نيز فرايندي مطلوب و دلخواه براي كودكان خواهد شد. ارزش جسماني بازي بر هيچكس پوشيده نيست. رشد عضلات، صرف انرژي مازاد، آگاهشدن بر تواناييها، رفع خستگي و بالاخره رشد كودك در سايه حركت و جنبوجوش، از ارزشهاي جسماني بازي است. بازي كودكان همچنين نقش بسزايي در حيات رواني آنان دارد، زيرا باعث تعادل رواني ميشود. احساسات كودك در جريان بازي به نحو اجتماعپسندي بازگو ميشود. كودك انرژيهاي سركوبشده خود را در جريان بازي بروز ميدهد و همچنين به كمك آن، نياز لذتجويي خود را ارضاء ميكند و علاوه بر اينكه در بهداشت رواني او مؤثر است، يك وسيله درماني نيز محسوب ميشود و همين امر باعث ايجاد رشتهاي به نام بازيدرماني شده است كه طي آن از طريق بررسي دقيق بازيهاي كودكان نهتنها مسائل رواني آنها ريشهيابي ميشود، بلكه سعي ميشود تا با استفاده از همين بازيها مشكلات كودك نيز مرتفع شود. علاوه بر مسائل يادشده، آموزش شيوه زندگي فردي و اجتماعي، آموزش قانون و مقررات، تعديل رفتارهاي ناسازگارانه و خواستههاي نابجا و كاهش خصومتها، همچنين آشناشدن با نقشها و ارزشهاي اجتماعي كه همگي متضمن زندگي گروهي و همزيستي مسالمتآميز است، از مزايا و ارزشهاي اجتماعي و اخلاقي بازي است. بازي چيست؟ حال بايد ديد اصولاً بازي چيست؟ روانشناسان و متخصصان علوم تربيتي درباره بازي، نظرات گوناگوني ارائه دادهاند. پياژه، روانشناس بزرگ سوئيسي معتقد است كه بازي كودك يك فعاليت اساسي در سازمان رواني او بهمنظور سازگاري و كسب تعادل است. او معتقد است كه بازي راهي است براي دسترسي به جهان و لمس آن بهگونهاي كه با وضع كنوني فرد مطابقت كند. براساس اين تعريف بازي در رشد هوش نقش اساسي داشته و تا حدودي حضور آن در رفتار آدمي همواره مشهود است. پياژه بازي كودكان را به چند دوره تقسيم ميكند. نوزاد از ابتداي زندگي براي لذتجويي از طريق حواسش به بازي متوسل ميشود. اين بازيها، حسي - حركتي ناميده ميشود مانند تقليد صدا يا مكيدن شست. با رشد كودك و دگرگونيهاي جسمي و هوشي، بازي كودكان به نوع تمريني تغيير شكل مييابد كه در آن كودك از تكرار يك رفتار و حصول نتيجه مجدد آن لذت ميبرد و بعد از آن بازيهاي نمادين شروع ميشود كه بر مبناي تخيل و تجسم كودك است و از آنجا كه ارتباط نزديكي بين تخيل و خلاقيت كودك وجود دارد، اين بازيها ارزش زيادي از نظر تربيتي دارد و بازيهاي مبتني بر رقابت با ديگران، بخش ديگري از بازيهاي كودكان بزرگتر است كه بازيهاي باقاعده ناميده ميشود و در آموزش قواعد و شناخت واقعيت و منطق و اخلاق مؤثر است. فرق بازي با كار براي آنكه مربيان و والدين بازي كودكان را رهبري كرده و در مسير صحيح هدايت كنند بايد ابتدا از ماهيت بازي اطلاع داشته و فرق آن را با كار بدانند؛ مثلاً بدانند كه بازي فعاليتي است كه هدفش در خود آن است و كودك به دلخواه خود به آن ميپردازد و طي آن خشنودي حاصل كرده و از قيد سازمان نيز آزاد و رهاست، در حاليكه كار، فعاليتي سازماندار با هدفي بيروني است كه گاهي همراه با اجبار و ناخشنودي است. هرگاه والدين و مربيان در اين باره بينديشند و آن را مورد تجزيه و تحليل قرار دهند، خواهند توانست كودك را هدايت كنند؛ در غير اين صورت واكنشهاي ناسنجيده آنها در عوض تربيت درست كودك، او را تباه خواهد ساخت. بعضي از والدين در رهبري بازي، رفتاري نامناسب دارند. اين نادرستي به 3صورت پيش ميآيد. عدهاي به بازي كودكان بيتوجهاند و فكر ميكنند كودكان خودشان ميدانند كه كدام بازي بهتر است؛ فرزندان آنها هر وقت با هر چه و هر كه بخواهند بازي ميكنند. عدهاي ديگر از والدين توجه بيش از حد به بازي كودكان خود نشان ميدهند و با دلسوزيهاي اضافي آنان را محدود ميكنند و هميشه در بازيهايشان دخالت ميكنند و با اينكار خود، قوه خلاقيت و حس كنجكاوي را از كودكان گرفته و عدماعتماد نسبت به تواناييهاي خود را در كودكان بهوجود ميآورند. گروه سوم نيز والديني هستند كه كودكان خود را در دريايي از اسباببازيهاي گوناگون و بيشتر تجملي غرق كرده و فكر ميكنند بازي كودكان در اسباببازي خلاصه ميشود، غافل از اينكه اسباببازي گرانقيمت، ذوقوشوق كودكان را براي بازيهاي خلاق و سازنده از بين ميبرد و از طرف ديگر، به خاطر قيمت بالاي آن، بيشتر در دكورها گذاشته ميشود تا وسيلهاي باشد در اختيار كودكان. اسباببازيهاي كودكان ميتواند علاوه بر اسباببازيهاي ارزانقيمتي كه در بازار وجود دارد، مواد سادهاي مثل قطعات مقوا، چوب، كاغذ، سيم، ميخ، خميربازي، گل، شن و وسايل دورريختني باشد كه هم از نظر قيمت مناسب و هم وسايلي هستند كه كودك با آنها ميتواند انواع بازيهاي سازنده انجام دهد و هم در آنها زمينههاي مناسبي براي تخيل خود بيابد. كودك در بازي با اين وسايل، مسائل را حل ميكند، تركيب ميكند، ابداع ميكند و چيز ميسازد. با توجه به مسائل مطرحشده و ارزشهاي فراواني كه بازي دارد، لزوم توجه بيشتر به اين پديده مهم تعليم و تربيتي اجتنابناپذير است. از آنجا كه بازي در رشد ذهني و پرورش هوش كودك مؤثر است بايد والدين و مربيان نكاتي را مدنظر داشته باشند؛ به بازي كودكان جهت داده تا به يك نتيجه مثبت برسند و حركت و راه و روش را به طفل بياموزند ولي هميشه متوجه اين مسئله باشند كه جهت دادن آنها منجر به دخالت نابجاي آنان در بازي كودك نشود. بازي اگر بهصورت هدف درآيد تمام وقت كودك را ميگيرد و خطرناك ميشود؛ بايد تعادل ميان كار و بازي كودك در زندگي برقرار كرده و بازي، يگانه شوقوذوق كودك نباشد و او را به كلي از هدفهاي اجتماعي دور كند. بازي بايد خوشايند و به دور از تحميل و فشار باشد؛ مچنين بايد متناسب با سن و جنس كودكان باشد. بازي بايد متنوع باشد و از آنجا كه مقدمهاي براي كار است بايد تا اندازهاي جدي باشد. همشهری آنلاین پایگاه اینترنتی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 402]