تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
بهترین سایتهای خرید تیک آبی رسمی اینستاگرام در ایران
کدام رنگ کاغذ دیواری مناسب فضای شماست؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1814294152
30 سال سينماي انقلاب ـ 1/ثبات مديريت، عزم ملي و آزادي بيان دلايل موفقيت سينماي ايران در دهه 60
واضح آرشیو وب فارسی:مهر: 30 سال سينماي انقلاب ـ 1/ثبات مديريت، عزم ملي و آزادي بيان دلايل موفقيت سينماي ايران در دهه 60
محمدعلي نجفي، ايرج تقيپور و جمال شورجه در نشست "30 سال سينماي انقلاب" در خبرگزاري مهر دهه 60 را موفقترين دوره سينماي نوين ايران دانستند و درباره دلايل آن بحث و گفتگو كردند.
به گزارش خبرنگار مهر، كارشناسان حاضر در نشست 30 سال سينماي انقلاب در پنج سرفصل متفاوت مسير طي شده سينماي ايران را در سالهاي گذشته مورد نقد و بررسي قرار دادند. نجفي نخستين مدير كل سينمايي پس از انقلاب (قبل از تاسيس معاونت سينمايي) بود.
او كه از جمله اعضاي هيئت موسس خانه سينما بوده، در سالهاي گذشته مدتي در مقام رئيس هيئت مديره خانه سينما مشغول به كار بود و در هيئتهاي مختلف داوري جشنواره فيلم فجر و جشنوارههاي مختلف حضور داشته و سينماي ايران را از نزديك دنبال كرده است.
شورجه كارگرداني را در دانشكده سينما تئاتر دانشگاه هنر و مركز آموزش اسلامي فيلمسازي آموخته و با دستياري مرحوم رسول ملاقليپور وارد سينما شده است. شورجه در حال حاضر عضو هيئت اسلامي هنرمندان است و در شوراهاي توليد فيلم و هيئتهاي انتخاب و داوري جشنوارههاي مختلف حضوري پررنگ داشته است.
تقيپور هم تهيهكننده فيلم و طراح و مدرس جلوههاي ويژه (در دانشگاه هنر) است و مدتها در معاونت امور سينمايي و صدا و سيما فعاليت داشته و به اين شكل در متن جريان سينما قرار دارد. ضمن اينكه وي در چند سال اخير در بخش مسابقه مواد تبليغي و اطلاعرساني جشنواره فيلم فجر نيز حضوري پررنگ داشته است.
شورجه، تقيپور و نجفي
در نشست 30 سال سينماي انقلاب پنج مبحث كلي آغاز سياستگذاريهاي سينماي ايران در دهه 60، جريان سينما در دهه 70 و 80، ميزان وابستگي سينما به دولت، تناسب جشنواره فيلم فجر با جريان سينماي ايران و قابليت مديران دولتي سينما مطرح شد و سينماگران حاضر علاوه بر آسيبشناسي هر يك از اين مضامين، راه حل خود را براي رهايي از مشكلات موجود ارائه كردند.
سينماي ايران پس از انقلاب با توجه به جايگاهي كه سينما پيش از انقلاب در حكومت و اقشار مختلف جامعه داشت نيازمند رسيدن به تعريفي تازه بود. اين تعريف تازه ميبايست شامل مباحث مختلف از جمله تعريف مديريت در سينما، مضاميني كه امكان عرضه در سينما دارند، چارچوبهايي كه بايد رعايت شود، تعيين هدف براي سينما و مسائلي از اين دست ميشد.
محمدعلي نجفي سينماي دهه 60 را چنين تشريح كرد: انقلاب ايران مذهبي بود و قبل از انقلاب سينما يكي از مظاهر ضد مذهب شناخته ميشد. بنابراين پس از انقلاب همه كساني كه دستاندركار سينما بودند احساس كردند شغل خود را از دست دادهاند. اين مسئله از يكسو و مايل نبودن اشخاص براي سرمايهگذاري در سينما از سوي ديگر شرايط را نابسامان كرد. دولت هم به دليل تشكيلاتي نبودن امكان آن را نداشت كه در سينما سرمايهگذاري كند.
نجفي كه از سال 58 به عنوان مدير كل سينمايي مشغول به كار شد، درباره احياي سينماي آن دوره افزود: من به عنوان اولين مسئول امور سينمايي سعي كردم تعادل را در سينماي ايران به وجود آورم. در همان زمان با كمك آقايان انوار و بهشتي كه در تلويزيون مشغول بودند شرايطي ايجاد كرديم كه حضرت امام (ره) فيلم "گاو" را ببينند و اتفاقاً ايشان خيلي از فيلم تعريف كردند. همين مسئله دست و بال ما را باز كرد تا امكان توليد چند فيلم را به وجود آوريم.
وي درباره توليد اولين فيلمهاي سينمايي پس از انقلاب گفت: پس از اين اقدام بود كه خسرو سينايي شروع به ساخت فيلم كرد. در آن زمان هدف ما اين بود كه كارگرداناني از جنس سينايي فيلم بسازند. به موازت اينكه گروهي از كارگردانان از جمله حبيبالله كاوش و مهدي فخيمزاده شروع به فيلمسازي كردند، در تلويزيون نيز اتفاقهاي خوب رخ داد. كساني كه قبل از انقلاب "آيت فيلم" را با برنامه ايجاد كرده بودند به تلويزيون سر و شكل دادند.
نجفي با اشاره به اينكه ورود سيدمحمد خاتمي به وزارت ارشاد فعاليت سينماي ايران را شكل رسمي داد، افزود: سال 62 آقاي خاتمي وزير ارشاد شد و همانها كه تلويزيون را اداره ميكردند به معاونت سينمايي آمدند. پيش از آن وقتي من مسئوليت مديريت سينما را بر عهده داشتم پيشنهاد شكلگيري صندوق حمايت از ساخت فيلم ايراني را مطرح كرده بودم. آن دوره فيلمهاي خارجي مانند "نبرد الجزيره" به راحتي امكان نمايش به دست ميآورد و پيشنهاد كرديم بخشي از سود حاصل از اكران آنها در صندوقي براي ساخت فيلم سينمايي ايراني كنار گذاشته شود.
نجفي ورود بهشتي و انوار به معاونت سينمايي را آغاز سرمايهگذاري دولتي در سينما دانست و گفت: با ورود اين دو مدير به معاونت سينمايي قرار شد بودجه ساخت فيلم از سوي دولت تامين شود و در ادامه همين تصميم بنياد سينمايي فارابي شكل گرفت. براي تشكيل فارابي جلسههاي طولانيمدت در معاونت سينمايي تشكيل و در نهايت هيئت امنا تعيين شد. در اين هيئت دو نفر از معاونان وزير، دو سينماگر (من و آقاي عسگرينسب) و دو نفر از نمايندگان مجلس حضور داشتند كه با تعيين بهشتي به عنوان مدير عامل، فارابي فعاليت خود را با حمايت از توليدات سينماي ايران شروع كرد.
نجفي ادامه داد: در حقيقت سينماي ايران بعد از انقلاب در سال 62 و زمان وزارت سيدمحمد خاتمي، معاونت فخرالدين انوار و بهشتي مشاور وي، با شكلگيري بنياد سينمايي فارابي فعاليت خود را به صورت جدي آغاز كرد. اولين فيلمهاي اين دوره را كيومرث پوراحمد و مسعود جعفري جوزاني ساختند و به اين شكل جريان سينماي ايران بعد از انقلاب شكل گرفت.
جمال شورجه سينماي ايران در دهه 60 را از منظر تربيت نيروهاي سينمايي مورد توجه قرار داد: مركز سينمايي فيلمسازان مسلمان سال 59 با هدف تربيت نيروهاي فيلمساز شكل گرفت. گروهي 100 نفره متشكل از آقايان شجاعنوري، مسعودشاهي، اثنيعشري، دكتر صدر، محمدمهدي حيدريان و... در اين مركز از سوي افرادي چون عالمي، طاهري، واليپور، كاوش، انوار، حدادعادل و كلهر آموزش ديدند. چهار مدير كل كه در دوره كلهر مسئوليت اداره سينما را بر عهده گرفتند همگي از شاگردان اين مركز بودند.
وي ادامه داد: اين مركز آموزشي با پشتيباني مدرسه شهيد مطهري تشكيل شد. هدف تربيت فيلمسازاني بود كه اهل مباحث انقلاب هستند تا بتوان آنان را در ردههاي مديريتي قرار داد يا در بدنه سينما و تلويزيون تزريق كرد. در نهايت تعدادي از اين افراد كه من هم جزو آنان بودم در سينما مشغول كار شديم. در كنار اين تشكيلات حوزه هنري (قبل از الحاق به سازمان تبليغات) هم فعاليت خود را در زمينه سينما آغاز كرد. فرجالله سلحشور، محسن مخملباف، محمد كاسبي و محمدرضا هنرمند افرادي بودند كه در اين مركز فعاليت خود را آغاز كردند. "دو چشم بيسو"، "توبه نصوح" و "بايكوت" از توليدات حوزه هنري در آن دوره بودند.
شورجه نوع نگاه خود به فارابي و سياستهاي مديران سينمايي در آن دوره را اينچنين تشريح كرد: تاسيس فارابي موجب شد تا سينماي ايران سر و شكل بگيرد دلايل آن هم عبارتند از عقبه فكري مشترك هيئت موسس بنياد كه اغلب برگفته از آيت فيلم بود، فهم مشترك بين سياست و فرهنگ در آن مقطع و همچنين همزباني و همفكري ميان فعالان اين دو زمينه. در واقع با توجه به برنامههايي كه آن زمان براي اداره سينما تنظيم شده بود، تكليف افراد در تناسب با سينما روشن بود.
وي نگاه سياستمداران دهه 60 به سينما را روشن و درست دانست و گفت: اگر آقاي انوار در آن زمان دغدغه فرهنگ داشت، اين دغدغه را مهندس ميرحسين موسوي كه نخستوزير وقت و از اعضاي هيئت موسس آيت فيلم بود، درك ميكرد. از همين رو افراد ميتوانستند با هم گفتگو و مشكلاتشان را حل كنند. اگر بهشتي سياستي را در سطح كلان سينما اعمال ميكرد اين فهم مشترك در معاونت نيز وجود داشت. همزباني موجود موجب ميشد تا سينماي ايران سرو شكل بگيرد.
ايرج تقيپور جريان سينماي ايران را در دوره قبل از انقلاب چنين بررسي كرد: من از جنبهاي ديگر اين بحث را مطرح ميكنم. آنچه به عنوان سينما قبل از انقلاب وجود داشت اكران بدون قيد و شرط هاليوديها، فيلمهاي سبك و متوسط اروپايي و به ويژه فيلمهاي سبك ايتاليايي در كشور بود. تنها كساني ميتوانستند با اين آثار رقابت كنند كه بتوانند فيلمهاي ارزان و عامهپسند بسازند تا در يك گردش مالي نسبتاً كم يا متوسط دخل و خرج كند. به اين ترتيب پديدهاي در مقابل اين رقيب قدر رشد ميكند كه عنوان فيلمفارسي به خود ميگيرد.
وي اين مقطع را از منظري ديگر تشريح كرد و گفت: در اين زمان عدهاي كه دغدغه فرهنگ داشتند در مقابل جريان فيلمفارسي به فكر انجام كاري افتادند. آقاي قطبزاده كه مديريت تلويزيون را بر عهده داشت ساسان ويسي را كه از دوستانش بود به عنوان مدير تل فيلم انتخاب كرد تا در اين بخش فيلمهاي فاخر ساخته شود. "مغولها" و "شازده احتجاب" محصول اين مركز بودند.
تقيپور ادامه داد: در وزارت فرهنگ و هنر هم چنين تلاطمي آغاز شد تا بالاخره براي فرهنگ هم كاري انجام شود. در اين زمان مهدي بوشهري شركت گسترش را به مديريت بهمن فرمانآرا راهاندازي كرد و چند فيلم فرهنگي هم در شركت توليد شد. اما عموم اينها به بودجههايي متكي بودند كه از محلي غير از گيشه تأمين ميشد. مثلا تماشاگران هنگام ديدن "مغولها" صندليهاي سينما را به نشانه اعتراض پاره كردند.
وي درباره شرايط سينماي بعد از انقلاب ايران گفت: وقتي انقلاب شد فروپاشي بزرگ در مراكز سينمايي به وجود آمد. در فرهنگ انقلابي هاليوود و فيلمهاي سطحي ايراني جايي نداشتند و همه چيز رو به تعطيلي رفت. در اين زمان تلاشهايي صورت گرفت تا برخي افراد قانع شوند كه سينما ميتواند جريان مولد فرهنگ باشد. مهمترين اتفاقي كه در سينما رخ داد درك همين مسئله بود. سينمايي كه زماني رفتن به آن گناه تلقي ميشد كم كم وارد زندگي مردم شد و خانوادهها به سينما رفتند.
تقيپور با تأكيد بر اينكه سينما جريان مولد فرهنگ است، اظهار داشت: جريان مولد فرهنگ، صرفا تبليغاتي و اطلاعرساني نيست. آقاي بهشتي بارها گفته سينما مزرعهاي است كه بايد انواع گياهان را در آن كاشت و علفهاي هرز را چيد تا گياهان مفيد رشد كنند. بايد براي گياهي كه احساس ميكنيم از بقيه مفيدتر است امكان رشد بيشتر فراهم آوريم. ايشان تأكيد داشت هيچگاه نميگوييم چه چيزي بايد ساخته شود. اين نكتهاي بسيار مهم است كه بايد اين روزها بيشتر مورد توجه قرار بگيرد.
وي در ادامه دلايل موفقيت سينماي ايران در دهه 60 را چنين برشمرد: سينما جرياني براي توليد محصولاتي از پيش تعيين شده نيست. جرياني است كه محصولات آن بايد ابتدا برگرفته از خواست مردم و البته در جهت اعتلاي فرهنگ باشد. آنچه باعث رشد و شكوفايي سينماي ايران در آن دهه شد مديريت ثابت، عزم عمومي و مردمي براي پذيرفتن سينما به عنوان يك جريان فرهنگي و جو اوايل انقلاب در كنار آزادي بيان فيلمسازان بود. فيلمسازان در آن زمان حرف خودشان را ميزدند و اگر قرار بود درباره جنگ فيلمي ساخته شود مرحوم ملاقليپور حرف خودش را ميزد، آقاي شورجه از نگاه خودش ماجرا را بيان ميكرد و مسعود كيميايي هم بر اساس ديدگاه خود فيلم ميساخت. اما ابتذال و گذشتن از خطوط قرمز وجود نداشت.
شورجه درباره ميزان آزادي بيان در دهه 60 و نحوه نظارت مديران بر ساخت فيلمها گفت: به اعتقاد من پيش از انقلاب با توجه به هجمه فيلمهاي مبتذل و مستهجن ايتاليايي، جريان فيلمفارسي از بين رفت. در سال 56 ميزان توليد از سالي 98 فيلم به 48 فيلم رسيد كه نشانه شكسته شدن كمر فيلمفارسي بود. اما اينكه آقاي تقيپور گفتند دهه 60 مديريت سينمايي اعمال نفوذ در ساخت فيلمها نميكرد به اعتقاد من درايت، هوشمندي و ذكاوت مديريت آن زمان را نشان ميداد.
وي افزود: مديريت آن مقطع بر اساس صبغه فرهنگي خود استراتژي حركتياش را مشخص كرده بود. اگر چنين نبود 10 سال دوام نميآورد. مديريت آن زمان اهل بحث مفاهمه و گفتگو بود و سعي ميكرد برنامههاي خود را به اين شكل در كالبد سينما تزريق كند. البته آن زمان هم با برخي از فيلمسازاني كه با انقلاب مشكل داشتند يا سعي در تخريب ذائقه مذهبي جامعه را داشتند، برخورد ميشد.
شورجه سياست درجهبندي فيلمها را كه در دهه 60 اتفاق ميافتاد يكي از موفقترين برنامهها براي اداره سينما دانست و گفت: درجهبندي يكي از روشهاي تلويحي اظهار نظر مديران در مورد فيلمها بود كه در راستاي سياست سه محوري حمايت، هدايت و نظارت قرار ميگرفت. در آن مقطع مديريت سينما به شدت مراقب افكار عمومي جامعه بود تا با فيلم و سينما دچار تشتت به لحاظ اعتقادي نشود. البته آن دوره مقطع جنگ هم بود و همه بايد خود را با اين فضا به تعادل ميرساندند. در واقع سينما چندان يله رها نميشد اما نظارتها بطئي بود.
اين كارگردان اظهار داشت: آقاي انوار پس از برگزاري جشنواره فيلم فجر اسفندماه با فيلمسازان جلسه ميگذاشت و بايد و نبايدها و خطوط قرمز را اعلام ميكرد. اين جمله را از ايشان به ياد دارم كه ميگفت فكر نكنيد با پوشاندن لباسهاي متنوع به زنان در فيلمها ميتوانيد ما را فريب دهيد، چون اين كار را براي گيشه انجام ميدهيد. كاري نكنيد كه به صورت خزنده به فيلمفارسي بازگرديم. اينها نشاندهنده نوعي تعصب پنهان و آشكار بود و مشخص است كه مديريت بر مباني فكري و ذهني خود تعصب و سعي در اعمال آن داشت.
شورجه از دهه 60 به عنوان دهه كشف و شهود نام برد و گفت: سينماگر خود را از يكسو امتحان ميكرد و از سوي ديگر توسط مديريت سينما به سوي فيلمهاي معنا و مفهومگرا و هدفمحور ميرفت. در اين زمان ساختار آثار سينماگراني چون تاركوفسكي و پاراجانف از سوي مديران به عنوان الگو معرفي و در جشنوارههاي فجر اين دهه نسبت به آثار موسوم به "انارزده" توجه ويژه ميشود.
وي جريانهاي سينمايي اين دوره را چنين تشريح كرد: سه نوع گرايش سينمايي در اين مقطع رشد كرد. اول سينماي فرهنگي كه عقبه فكري متنوع دارد و ديدگاه مذهبي و سكولار و تفكر جشنوارهپسند در آنها ديده ميشد. دوم سينماي بدنه كه براي ادامه حيات كليت سينما فعاليت ميكرد. يادم هست در جلسهاي آقاي كيارستمي گفت اگر سينماي بدنه نباشد من نميتوانم فيلم بسازم و آثارم ديده نميشود. سوم سينماي مذهبي كه خصوصاً بعد از جنگ راه خود را پيدا كرد. نويسندگان و فيلمسازان اين جريان مولود انقلاب بودند. اين سه جريان رشد كردند و تا امروز هم شاهد رشد اين سه تفكر هستيم.
سه شنبه 1 بهمن 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 166]
-
گوناگون
پربازدیدترینها