هشدار سرپرست مجتمع قضايي شهيد مطهري ؛ قانون «عشق» نمي آورد!

واضح آرشیو وب فارسی:قدس: هشدار سرپرست مجتمع قضايي شهيد مطهري ؛ قانون «عشق» نمي آورد!
* هادي مرادي

اشاره:
پرداختن به مقوله طلاق كه يكي از مهمترين و شايد مخربترين آسيبهاي اجتماعي در جامعه در حال گذار ما به حساب مي آيد، موضوع تازه اي نيست.

اما در چند ساله اخير كه اين پديده با رشد شتابناكي همراه بوده و علاوه برشهرها، به سرعت به دامنه روستاها نيز رسوخ كرده، نگراني بسياري از محافل و خانواده ها را در پي داشته است.
كارشناسان عوامل متعددي از جمله توسعه ابزارهاي اطلاع رساني و به دنبال آن نفوذ فرهنگهاي معارض، نبود شناخت زوجين از يكديگر و ناآشنايي با مهارتهاي اوليه زندگي به دليل نبود فرهنگ استفاده از مشاوره قبل از ازدواج، فقر اقتصادي و بروز ناهنجاري هايي نظير اعتياد را در گسترش پديده خانمان سوز طلاق مؤثر مي دانند. براي بررسي بيشتر اين موضوع، با حجة السلام عباسعلي فخرآرا، سرپرست مجتمع قضايي شهيد مطهري به گفتگو پرداخته ايم.

* رشد شهرنشيني و نفوذ مظاهر و عادتهاي اين فرهنگ در روستاها و به دنبال آن كاهش ارتباطات انساني، چه تأثيري در سست شدن بنيان خانواده ها و گسترش تمايل به طلاق به عنوان يكي از اولين گزينه ها در اختلافهاي زناشويي، گذاشته است؟
** طبعاً با گسترش شهرنشيني و نفوذ مظاهر آن در روستا، روابط خانواده ها در روستاها نيز تحت تأثير قرار گرفته، اما ميزان اين تأثير مهم است كه بايد گفت در سالهاي اخير روند فزاينده اي داشته و پديده اي مانند طلاق كه تا قبل از اين در بسياري از روستاها و خانواده هاي سنتي، نكوهش مي شده و گاهي آوردن اسم آن، منجر به برهم خوردن نظم عادي آنجا مي گرديده و تنشهاي زيادي را موجب مي شده، رفته رفته آن قباحت سابق را از دست داده هر چند كه روند آن به اندازه شهرها نيست.
همچنين در رابطه با بحث ازدواج و تبعات مثبت و منفي آن بايد گفت كه روند كند ازدواج در جامعه و در پي آن بالا رفتن سن ازدواج كه از مسايل ريشه اي و حاد در جامعه ما مي باشد و در بسياري از خانواده ها به ويژه در روستاهايي كه نظام تك قطبي و ريش سفيدي در آن حاكم است، محسوستر مي باشد و براي مثال در اين خانواده ها پس از آنكه از سن معمولي ازدواج دختر مي گذرد، خانواده وي در امر ازدواج تعجيل كرده و به اجبار ممكن است به هر خواستگاري بدون تحقيق، پاسخ مثبت بدهد. البته گاهي نيز فقر اقتصادي خانواده ها در اينجا خودنمايي كرده و خانواده براي سبك كردن وضعيت معيشتي خود مجبور به تن دادن اينگونه ازدواجها مي شوند كه در نهايت اين نوع ازدواج ناپايدار بوده و موجب طلاق مي گردد.
* آمار و تحقيقات جديد نشان مي دهد كه ريشه بسياري از تزلزلها و از هم گسيختگي خانواده ها كه در نتيجه منجر به طلاق و جدايي زوجين مي شود، اعتياد به مواد افيوني است، حال بفرماييد كه اعتياد به موادمخدر چقدر مي تواند در رشد اين واقعه مؤثر باشد؟
** شكي نيست كه اعتياد به مواد مخدر و انتشار آن به منظور مبتلا كردن نيروي فعال جامعه گزينه مناسبي براي تحقق اهداف استكبار است.
اما در كل بايد گفت كه بارزترين اثر تخريبي مواد مخدر و اعتياد به آن در جامعه از هم گسيختگي بنيان خانواده است كه نهايتاً منجر به جدايي و طلاق زوجين مي گردد. ببينيد، مردي كه درآمد اندكي دارد آن را به جاي اينكه مصروف مخارج خانواده خويش نمايد، خرج تهيه موادمخدر مي كند. مسلماً چاره اي براي همسرش جز طلاق و رهايي از وضعيت موجود باقي نمي گذارد. با توجه به آمار و پرونده هاي مطروح شده در محاكم، به طور قاطع مي توان عامل اعتياد را از مهمترين عوامل مؤثر در رشد طلاق دانست.
* اين درست، اما براساس آمار دستگاه قضا و به قول خودتان، اعتياد تنها يكي يا مهمترين عامل طلاق است، به غير از آن عوامل ديگري از جمله فقر هم مسأله تأمل برانگيز و اثرگذاري است؟
** همين طور است- بقاي خانواده از نظر اقتصادي، مستلزم حداقل هزينه هايي است كه جهت تداوم به آن نيازمند است. فقر و غنا نقش مهمي در استحكام و اضمحلال خانواده ها دارد. فقر به طور طبيعي فساد آفرين است.
بديهي است كه اگر خانواده مثل هر نهاد ديگري نتواند هزينه هاي ضروري خود را از راه حلال و مشروع به دست آورد، دير يا زود دچار زلزله و فروپاشي خواهد شد.
امروزه به خاطر رواج فرهنگ مصرف گرايي، تورم و گراني، توزيع نامناسب ثروت، نبود فرصتهاي شغلي مناسب و درآمد كافي، هزينه هاي زندگي به شدت بالا رفته است. اين هزينه ها كه با نبود درآمد مناسب همراه مي شود باعث فقرمالي شده و خانواده را بخصوص در دهكهاي پايين جامعه مورد تهديد قرار داده كه گاهي به اين دليل منجر به فروپاشي و طلاق مي شود و درصد قابل توجهي از طلاقهاي صورت گرفته نيز ناشي از اين عامل مي باشد.
البته هميشه فقر عامل اصلي طلاق نيست و گاهي ثروتهاي بادآورده و نامشروع، فرد را تنوع طلب كرده و به فكر جدايي از همسر اول مي اندازد.
* خانواده در جامعه اسلامي و ايراني ما براساس اخلاق پايه گذاري شده است و بي ترديد بقا و استحكام آن، بسته به ميزان پايبندي اعضاي خانواده به اصول و آموزه هاي اخلاقي خواهد بود اما اخلاق مداري در جامعه ما تا حد قابل توجهي رنگ باخته است، نظر شما چيست؟
** ببينيد، بايد اذعان نمود كه فناوريهاي جديد مثل ماهواره، اينترنت، تلفن همراه، و ... كه از فرهنگهاي بيگانه وارد جامعه ما شده است به موازات امكانات رفاهي كه به دست داده، فرهنگ و اخلاق ما را تحت تأثير قرارداده است. جامعه ما هنوز فرهنگ استفاده صحيح از آن ها را نياموخته و در جهت تحكيم فرهنگ خود به كار نبرده است.
نبود فرهنگ سازي مناسب براي استفاده صحيح از اين امكانات، نفوذ فرهنگ بيگانه همراه با سوء نيت از اين طريق و موضوع جهاني شدن كه به هر حال باعث برخورد فرهنگها با هم شده است، در نتيجه در قشري از جامعه كه فرهنگ، آداب و سنن اصيل اسلامي، عمق زيادي ندارد، آثار سويي گذاشته و باعث تضعيف قيود اخلاقي شده است كه اين امر به تدريج موجب سست شدن بنياد خانواده و در نتيجه طلاق مي شود.
بنابراين براي جلوگيري از فروپاشي كانون گرم خانواده ها، مي بايست از طريق اقدامهاي فرهنگي و تقويت اخلاق و اعتقاد و پايبند كردن افراد به آموزه هاي ديني، ناهنجاريهايي مثل فساد اخلاق و بي بند و باري را ريشه كن كرد.
* به نظر شما چگونه مي توان از ازدواجهاي بي ثمر و طلاقهاي نسنجيده جلوگيري كنيم؟
** خب، طبيعي است كه چنين ازدواجها و طلاقهاي نادانسته يا ناخواسته، بيشتر در بين افرادي روي مي دهد كه يا دسترسي به اطلاعات ندارند و يا بنا به برخي مسايل، خود را آگاه و تصميمهاي خود را مناسب تشخيص مي دهند.بديهي است كه وجود مراكز مشاوره چه قبل از ازدواج و چه پس از آن و ارايه خدمات به شكل رايگان در جامعه و تشويق مردم به مراجعه به اين مراكز مي تواند از وقوع ازدواجهايي كه هيچ ثمري نخواهد داشت جلوگيري كند. پس از ازدواج نيز مسلماً ممكن است اختلافهايي بين هر زن و شوهري حادث گردد كه با مراجعه به اين مراكز احتمال حل و فصل آن وجود خواهد داشت.
افزايش و ارتقاي سطح باورهاي ديني و ايجاد كلاسهاي اجباري براي كساني كه قصد ازدواج دارند تا سطح آگاهي آنها را نسبت به يكديگر و خواسته ها و نيازهاي يكديگر بالا ببرد نيز ضروري است، به اين دليل كه بسياري از اوقات زن و شوهر از نيازهاي يكديگر بي خبرند و شايد ناخواسته رفتاري را از خود نشان دهند كه باعث انزجار طرف مقابل از خود گردند.
* نقش قانون در حمايت از خانواده هاي و افرادي كه به طور ناخواسته و ناآگاهانه گرفتار اين پديده شده اند، چيست؟
** قانون و اجراي آن در جهت تحكيم خانواده اثر مثبت ندارد.در واقع قانون و قانون مداري در همه جا خوب و مفيد است جز آنجايي كه پاي عشق و ايثار در ميان است.
خانواده در فرهنگ ايراني و اسلامي ما كانون عشق و محبت است. عشق با قانون خشك و بي روح سازگار نيست. هر جا كه قانون و حاكميت قانون وارد شود، عشق و محبت كم رنگ مي شود و اگر بخواهيم در خانواده، عشق و محبت ايجاد كنيم، بايد از قانون و اجراي آن حتي الامكان پرهيز شود.
* برسر بچه هاي طلاق چه مي آيد و آيا پدر و مادري كه يا به شكل توافقي و يا به اشكال ديگر از هم جدا شده اند، از آينده فرزندان خود آگاهند؟
** با توجه به اينكه بر اثر جدايي والدين از يكديگر، نيازهاي مادي و عاطفي فرزندان طلاق به خوبي برآورده نمي شود، بستر و زمينه انحراف و سقوط در ورطه جرم و بدهكاري در اين بچه ها زياد است.
طبق تحقيقات انجام شده، بسياري از اختلافهاي شخصيتي انسان از دوران كودكي شروع مي شود. محروميت كودك از عواطف و محبت والدين در سالهاي اول زندگي باعث ايجاد عقده حقارت مي شود كه يكي از علل انحرافها و آسيبهاي اجتماعي است.
روان شناسان نيز اختلافهاي رواني را ناشي از احساسات و عواطف لطمه خورده مي دانند كه در فرصت مناسب به صورت جرم بروز مي كند. بنابراين به طور قاطع مي توان ادعا كرد كه اگر فرزندان طلاق كه از عواطف پدر و مادر محروم مانده اند، به حال خود رها شوند و از سوي متوليان امر، اقدامهاي شايسته تربيتي و آموزش روي آنها انجام نشود، اين بچه ها به زودي سر از گروههاي بزهكار و در نتيجه زندان در خواهند آورد.
شنبه 7 دي 1387

این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: قدس]

[مشاهده در: www.qudsdaily.com]

[تعداد بازديد از اين مطلب: 376]