واضح آرشیو وب فارسی:مهر: شورحج- 206/پرده يازدهم؛ ميهماني خدا با لباس هايي به رنگ روشنايي
وقتي در جلوي چشمانت مسجد شجره را مي بيني كه فوج فوج و دسته دسته آدم رنگين پوش به آن وارد مي شوند و در يك چشم به هم زدن در يك لباس يكرنگ و سفيد فام قامت مي آرايند، لبيك گويان وارد مسجد مي شوند تو ديگر مطمئن مي شوي ديدار معبود نزديك است و كعبه در انتظار چشم ودل توست.
خبرنگار مهر كه توفيق زيارت حضرت حق را در لباس سفيد احرام براي دومين بار به چشم خود ديده است و آرزوي توفيق ديرينه دارد تا اين سفيد قامتي بر بندگان حضرتش آنچنان ارزني شود كه ديگر سياهي به سويشان نرود، در لشگر نور و روشنايي چنان محو بوده است كه اقامت چند ساعته مسجد شجره را فقط به اندازه لحظاتي به ياد مي آورد و نمي تواند تصور كند كه دقايق چون باد گذشته آن ساعت چه طولاني بوده است و چگونه گذشته است.
وقتي از اتوبوس پياده مي شود مردم گوناگون و مختلف الالون را مي توان به نظارت نشست كه به سوي نقطه اي براي شستشو و پاگيزگي خود شتابان مي روند و تو گويي در اين كار تعجيلي وصف ناشدني موجود است كه همه مي خوانند هر چه زودتر رداي سفيد بر تن كنند و يكرنگي خود و ديگر مخلوقات خداوند را به چشم دل نيز ببينند و چه غوغايي است در بازار سادگي رنگ ها و يكي شدنها كه هم خلائق براي آن دعوت شده اند.
هنگامي كه موذن ندا سر مي دهد و بانگ الله اكبر به آسمان بلند مي شود تو يك گام ديگر براي وصال به معبود نزديكترشدي و اينجاست كه شور و اشتياق دروني تو را صدا مي كند كه پس از خروج از چند رنگي و اطاعت اوامر الهي اينك خود را در آستانه لقا معبود تصور كني كه با اذكار طيبه لبيك آغاز مي شود.
نداهاي اهل ايمان كه با لبيك آغاز مي شود آنقدر آرامش و جلاي جان مي پراكند كه انسان تا ساعتي محو اين ضيافت است كه حضرت حق او را دعوت نموده و اكنون وقت يافتن رمز و راز اين ميهماني ويژه نيست چرا وقت براي درك اين حضور به درازاي مهلت انسان براي حيات بشري در كره خاكي فرض شده است و چنين مقدر است كه در ميهماني به صاحب ضيافت توجه كند و حواشي اين ديدار و ملاقات را براي زماني ديگر تنظيم نمايد و الا درگير شدن با مسائل فرعي تو را به طوفان حوادث و اتفاقات مي كشاند و از اصل غافل !
وقتي پس از سالها زندگي در لباسها و موقعيت ها و جايگاههاي مختلف، يا گذران عمري پرفراز و نشيب در غم و شاديها وكسب مقامات دنيايي مي خواهند تو را به نقطه كمال برسانند و تو همراه قافله حركت شوي، اولين مرحله آن بريدن از تعلق است واين رازي است كه در سفيدي خلاصه شده و براي سفيد ماندن بايد تمرين خلوص و خلاصي كني تا بياموزي چگونگي رها شدن از بندها را.
لحظات شيرين كندن از ظواهر و يك دست شدن آنقدر جذاب و دلبرباست كه بسياري از افراد از فرط شوق در پوست خود نمي گنجند و برخي ديگر نيز از كثرت دلهره و تشويش بر اعصاب خود تسلط ندارند و دچارهيجانات روحي مي گردند و تو گويي پرونده وجودت در حال شارژ شدن است و فايل را كد مانده ضميرت را شوك برقي قوي گرفته است كه ذرات وجودت را به تحرك وادارد.
سلولهاي درونت وقتي به حركت درآمد تو ديگر در درياي جود و كرم حق تعالي جاري هستي و به خيل بندگانش پيوستي تا براي ديدارش دل و جان تازه كني و در اين فضا زبانت گشايش مي يابد كه نداي پروردگار را براي پذيرش ذره اي كوچك خواستاري تا حمد و ثنا او را بجا آوري" ان الحمد و النعمه لك وملك لاشريك لك لبيك...."
آنان كه در ميقات نيت احرام مي كنند و ذكر حضرت حق به زبان جاري مي نمايند خود بخود به حريم يار در آمدند و زنگ الهي ضيافت آغاز شده و تو را بشارت مي دهند كه خداوند مهرباني ها تو را پذيرفته است و تو در اين لحظه ديگر در محضر اويي و او تو را در مقام قرب خويش فرا خوانده تا ظرف وجودت را از بحر بي كران رحمت و تقرب پر كند و اينجاست كه پيمانه تو ظرفيت اش را نشان مي دهد كه اي انسان حال كه در پاي پله ملاقات معبود يك قدم ديگر نمانده، تو را چه حالي است و چگونه مي خواهي در محضر حضرت حق تعالي رسم مهماني بجاي آري.
صحنه رفت و آمدها، ديدن چهره هاي گرفته و خندان ، صورتهاي نوراني و بشاش، آدم هاي سرگشته و مبهوت، زبانهاي ذاكر و ثتا گو، اندامهاي لاغر و بدنهاي تنومند ، پوست هاي سفيد و سياه ، نژادهاي متكثر فرزندان آدم كه اينك همه در يك لباس در آمدند، چشم تو را به يك واقعيت فرا مي خواند كه بدان حركت عالم هستي به يك نقطه است و تو خود را در اين مسير بدست خود به رنگ روشن در آورده اي و تمرين حركت به سوي نور را با اراده خود انجام داده اي پس ديگر حجت تمام است و حركت آغاز شده است.
ادامه دارد....
سه شنبه 12 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 110]