واضح آرشیو وب فارسی:دنياي اقتصاد: يادداشتقيچي بورس تهران
آرين پاكبورس تهران همانطوركه انتظار ميرفت با كاهش شاخص روبه رو شد و به نظر ميرسد اين سقوط همچنان ادامه خواهد داشت؛ چرا كه قيمتهاي واقعي سهام زماني مشخص ميشود كه عرضه و تقاضا متعادل شود، ولي ...
صف هاي فروش نشان ميدهد كه داستان نزول شاخص همچنان ادامه خواهد داشت. اين سقوط بازگوي حال اقتصاد نيست، بلكه برآوردي از پيشبيني سرمايهگذاران از آينده تاريك و مبهم است. به نظر ميرسد سقوط شاخص از دو عامل خارجي و داخلي نشات ميگيرد كه بسان دو لبه قيچي ميماند كه در حال دوپاره كردن بورس هستند؛ يكي از درآمد ميكاهد و ديگري هزينهها را افزايش ميدهد. خيلي مهم است كه تا دير نشده هر دو عامل شناسايي شود و تا جايي كه از دست مديران اقتصادي كشور بر ميآيد با كند كردن يك لبه قيچي از وقوع كامل حادثه ناگوار سقوط شاخص، جلوگيري كنيم. همانطور كه مشخص است يكي از دلايل سقوط شاخص، بحران مالي جهاني است كه با كاهش قيمت مواد معدني، فلزي، نفت و پتروشيمي سود آوري شركتها را كاهش ميدهد؛ گرچه اين كاهش در صورتهاي مالي امسال شركتها به وضوح ديده نميشود، اما اگر بحران ادامه داشته باشد در سال آينده با كاهش درآمد شركتهاي بورسي، شاهد كاهش حاشيه سود اين شركتها و حتي زياندهي بعضي از اين شركتها خواهيم بود. به همين دليل سرمايهگذاران در شرايط فعلي بر خروج از بازار اصرار ميورزند . عامل دوم يا لبه ديگر قيچي افزايش قيمتهاي حامل انرژي است كه قبل از بحران جهاني، سايه خود را بر بورس انداخت و سقوط بورس را قبل از بحران مالي جهاني رقم زد. برآوردها نشان ميدهد كه با افزايش حاملهاي انرژي كه تحت نام حذف يارانهها جا افتاده است، شركتهاي صنعتي با افزايش هزينهها و كاهش سودآوري روبهرو خواهند شد. از طرفي رشد شاخص بورس تهران در يك دهه گذشته مديون مزيت انرژي در صنايع انرژي بر است كه با حذف اين مزيت، در واقع شركتهاي ايراني نه از لحاظ تكنولوژي و نه از لحاظ مواد و انرژي و نه از لحاظ بهرهوري و كار هيچ مزيتي نخواهند داشت و پيدا است كه كاهش سودآوري و حتي زياندهي شركتهاي مزيتدار را شاهد خواهيم بود . در اين جا اين سوال مطرح است كه بر چه اساسي مزيت انرژي به نام يارانه انرژي ترجمه شده است! از طرفي با كاهش حاشيه سود و زياندهي شركتهاي مزيت دار ايراني، سرمايهها از توليد خارج ميشود و سرمايهگذاري جديدي ايجاد نخواهد شد و نه تنها اشتغال جديدي اضافه نميشود، بلكه با ورشكستگي شركتهاي فعلي، سيل اخراج مزدبگيران بر بيكاران اضافه ميشود. تنها در صورتي سرمايهها به سمت توليد ميروند كه حاشيه سود آنها از تورم فعلي جامعه بيشتر باشد و اگر مديران اقتصادي سعي كنند با مشوقهاي اقتصادي براي توليدكنندگان داخلي، سودآوري مطلوبي را ارائه دهند آنگاه ميتوانيم انتظار داشته باشيم كه معضل نبود شغل براي سيل عظيم بيكاران تا حدودي رفع خواهد شد. حال طي چند سال اخير همواره شاهد بوديم كه با ايجاد قيمت مصوب براي بسياري از صنايع و از طرف ديگر افزايش هزينهها به صورت دستمزد كارمندان و افزايش قيمت انرژي، حاشيه سود تمامي صنايع كشور بسيار كاهش يافته است. پيدا است كه هيچ انسان عاقلي در اين فضا، سرمايهگذاري نميكند. حال اگر بتوانيم حاشيه سود توليد را افزايش بدهيم، مزيت انرژي را از آن نگيريم و خيلي مشوق هاي ديگر به صنايع بدهيم كه جبران كاهش فروش ناشي از بحران جهاني را كنيم آنگاه از اين بحران مالي ترسي به دل راه نخواهيم داد و در واقع با كند كردن يك لبه قيچي از دوپاره شدن بازار جلوگيري كرديم. دو لبهاي كه يكي درآمدها را بهخاطر بحران فرامرزي كاهش ميدهد و ديگري با افزايش قيمت انرژي، هزينهها را افزايش ميدهد. در صورتي ميتوانيم تعادل در بورس تهران را شاهد باشيم كه سرمايهگذاران به مديران و برنامهريزان اقتصادي كشور اعتماد داشته باشند در غير اين صورت فاجعه بزرگي براي بورس رقم خواهد خورد.
يکشنبه 10 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: دنياي اقتصاد]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 64]